فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۱۲۹ مورد.
ملکه سبا و زیبائیهایش (هدهد و شیدائی سلیمان)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ادبی زبانی داستان قرآنی موسی(ع) و خضر از منظر نظام های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای مهم و دیرینه ی قرآن پژوهان، تأمل در زبان و چگونگی فهم و تفسیر این متن عظیم است که دارای وجوه گوناگون دینی، معرفتی و هنری می باشد. از جمله ی این رویکردها، رویکرد ادبی و زبان شناسی به قرآن است که افرادی چون سید قطب، مستنصر میر، نیل رابینسون، ایزوتسو، آنگلیکا نویورت طرح و آثاری در این زمینه تألیف کرده اند.
با پیشرفت تحلیل مباحث گوناگون زبان شناسی و نشانه شناسی در متون مختلف، دریافته می شود که متن قرآن کریم و از جمله قصص قرآنی در بردارنده ی بسیاری از شگردهای زبانی در رساندن و القای مفاهیم متعالی خویش است که از این حیث کمتر به آنها پرداخته شده است.
این پژوهش با تحلیل داستان موسی و خضر در سوره کهف، بر اساس تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی به توصیف و تبیین انواع نظام های گفتمانی چون رخدادی، تجویزی و تنشی در این داستان می پردازد. با توجه به این نکته که در این تحقیق، ما هرگز در صدد این نیستیم که ارزش قصص قرآن را به سبب دارا بودن این نظام های گفتمانی بدانیم، بلکه با قبول تعالی همه جانبه ی این متن برآنیم که این بعد از نظام های گفتمانی را در ساختار و محتوای آن آشکار سازیم. به سخنی دیگر در صدد توصیف این نظام ها در سطح و عمق این قصه هستیم تا از این رهگذر به بیان و اثبات یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصه های قرآنی پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه ی تحلیل محتوا و بر اساس نظریه های نشانه معناشناسی است که توسط افرادی چون گرمس و کورتز در سال های اخیر مطرح شده است.
زبان فارسی: چاووش
سیری در آفاق
بازتاب تأویلهای قرآنی مثنوی مولوی در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از آثار بزرگ عرفانی است که مولوی در این مجموعه با گفتمان قرآنی خود آموزه ها و تعالیم بسیاری را در اختیار سالکان قرار می دهد. وی در عرصه تأویل آیات قرآن نیز نظرات خاصی دارد و با ذوق عرفانی خود سعی کرده جوانب مختلف معنایی آیات قرآن را تشریح کند. اولین کسی که به تقلید از مولانا به سرودن مثنوی پرداخت و از آموزه های مثنوی معنوی بهره برد، فرزندش سلطان ولد است؛ وی اگر چه در عرصه عرفان به تجربیات جدیدی دست یافته، لیکن منظومه فکریش بسیار متأثر از بزرگان طریقه مولویه خصوصاً پدرش مولاناست. تأمل در مثنویهای سه گانه او نشان می دهد که بسیاری از تأویلهای قرآنی مثنوی مولانا در این آثار بازتاب یافته است. نگارندگان در این جستار نظرات مولانا در مورد تأویل و معانی خاصی را که از آیات قرآن بیان می کند، بررسی می کنند و میزان تأثیر آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که مولانا و به تأسی از او سلطان ولد کلام خود را تفسیر قرآن می دانند و معتقدند که گفتار اولیای فانی مانند وحی راهگشای انسانهاست؛ پس مفسر قرآن اولیای الهی هستند، نه سخرگان هوس. در نظرگاه آنها قرآن لایه های معنایی متعددی دارد و تکیه بر ظاهر قرآن به هیچ روی شایسته مردان الهی نیست. مولانا بر آن است که اولیای واصل فقط تا بطن سوم قرآن را درک می کنند، لیکن سلطان ولد معتقد است افراد روحانی تا بطن سوم را درک می کنند و درک لایه های معنایی دیگر در انحصار اولیای معشوق است.
طنز در شعر عاشورایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
مقارنه مدائح نبوى عطار و صفى الدین حلى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفى الدین و عطار دو شاعر اسلامى اند که درباره پیامبر (ص) مدائح قابل توجهى دارند. مضامینى همچرن معراج، اخلاق پیامبر و کرامات آن حضرت برترى او بر دیگر پیامبران و طلب شفاعت، از جمله مواردى است که هر دو شاعر به آن پرداخته اند، عطار مطالب را به دوگونه مستقیم و غیر مستقیم ذکر می کند در حالى که صفى الدین معمولا صفات پیامبر (ص) را به صورت مستقیم ذکر می کند موارد غیر مستقیم عطار در خلال تصاویرى هنرى آمده است که خواننده را به خود جذب مى نماید، از سوى دیگر نگاه عطار به پیامبر (ص) و صفات و رفتار او نگاهی عرفانى و صوفیانه است، در برابر آن صفى الدین با نگاهی شاعرانه و زمینى پیامبر (ص) را مدح می کند و تاریخ را به نظم می کشد او پیوسته سعى دارد تا اصول بدیع را در قصیده بدیعیه خویش جاى دهد. با وجود اینکه صفى الدین شیعه و عطار سنى است ولی نگاه هر دو شاعر به مذاهب نگاهى معتدل وحدت آفرین است.
بازتاب تمثیلی نفس امّاره در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی بر اهمیت شناخت نفس تأکید کرده است. وی برای به تصویر کشیدن نفس که مفهومی مجرد، انتزاعی و دور از ادراک انسان است، از میان مواد سازنده صور خیال، از تمثیل بهره گرفته تا بین نفس انسان و عناصر طبیعت ارتباط برقرار کند. از مراتب و درجات نفس نیز به نفس امّاره بیشتر توجه داشته و کوشیده است زشتی های آن را از طریق تمثیل های حیوانی و استفاده از عناصر اربعه و جمادات در حکایت ها بازگو کند و بدین وسیله، نکات تعلیمی و اخلاقی در باب تحذیر از نفس امّاره را با شیوه ای غیر مستقیم و تأثیرگذار بر ذهن و روان مخاطب جاری سازد. هدف این پژوهش، بررسی مفهوم تمثیلی نفس امّاره در سه دفتر اول مثنوی معنوی است. بدین منظور تمثیل های نفس امّاره از سه دفتر اول استخراج و به دو گروه تمثیل های حیوانی و موجودات خیالی و تمثیل های عناصر اربعه و جمادات تقسیم شده اند. بسامد و میزان استفاده از این تمثیل ها نیز از طریق نمودارها نشان داده شده است تا نتیجه تحقیق عینی تر و ملموس تر گردد. در تمثیل های دسته اول، موجودات خیالی بیشترین بسامد را نسبت به حیوانات دارند و در تمثیل های عناصر اربعه و جمادات، آتش بیشتر از عناصر دیگر در مفهوم نفس امّاره ظاهرگشته است.
بررسی تأثیر عوامل درون متنی بر ناهمسانی ترجمه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، هیچ نوشته و کتابی مانند قرآن، در کانون توجه جوامع بشری نبوده و مورد ترجمه، شرح و تفسیر واقع نشده است. نگاهی گذرا به ترجمه های قرآنی گویای آن است که اختلاف و ناهمگونی بسیاری در جای جای این ترجمه ها دیده می شود. مسلمانان در همه جای دنیا، با قرآنی واحد و متنی یکسان سر و کار دارند؛ اما در ترجمه قرآن، با صدها متن و محتوای گوناگون روبرو هستند. بررسی عوامل و زمینه های ناهمسانی ترجمه های قرانی، ما را به دو دسته عوامل برون متنی و درون متنی رهنمون می سازد. مراد از عوامل درون متنی، اموری هستند که ناشی از ویژگی های ذاتی و درون متنی قرآن کریم بوده و موجب ناهمسانی و گونه گونی ترجمه های قرآنی شده اند. عواملی مانند وجود متشابهات، مجازهای گوناگون همچون کاربرد جمله انشایی در معنای خبری و نام بردن از شیء با نام گذشته اش و نیز انواع مجملات در قرآن همچون اشتراکات لفظی، احتمال ارجاع یک ضمیر به مراجع متعدد، احتمال عطف یا استیناف در واو و... . از تاثیر اینگونه عوامل در ناهمسانی ترجمه های قرآنی که برخاسته از ویژگی های درونی قرآن کریم بوده، گریزی نیست. به خلاف عوامل بیرونی که تا حد بسیاری قابل کنترل و تحدید بوده و در این راستا می توان ترجمه های قرآنی را به یکدیگر نزدیک کرده و از تشتّت محتوایی آنها جلو گیری نمود. این نوشتار ضمن جداسازی عوامل و زمینه های درونی و برونی این امر، به علت گستردگی دامنه بحث، صرفا به بررسی عوامل درون متنی ناهمسانی ترجمه های قرآن کریم پرداخته است.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.