فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
حماسه ملی ایران
نقد و نظر: اسطوره زندگی زردشت
منبع:
کلک آبان ۱۳۷۰ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی: دوره اساطیری ایران در تاریخ طبری
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۱ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
حضور ایزدبانوان پیشین در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه پری، بازمانده پئیریکا pairikā- اوستایی است که از ریشه فعلی هندواروپاییper- «زاییدن، به وجود آوردن» مشتق شده است و پئیریکا را می توان «زاینده و بارور» معنی کرد. پریان که در گذشته ای دور ایزدبانوان قابل ستایش باروری بودند، پس از تحولی که زرتشت در باور ایرانیان به وجود آورد، به تمامی تبدیل به موجوداتی منفی گردیدند که در سپاه اهریمن با اغوای قهرمانان، نقش بس فعالی در برابر اهورامزدا و پیروانش بر عهده داشتند. در اوستا واژه پئیریکا با سه نام همراه است که شخصیت هایی کاملاً اهریمنی هستند: پری خنثیتی xnaθaiti-، موش پری mūš و پری دژیایریه dužyāirya-. گرچه در اوستا پری با شخصیت مثبت پیش زرتشتی وجود ندارد،لایه های درونی اندیشه آریایی کماکان باور به پری را به عنوان ایزدبانوی باروری و زایش نگه می دارد. به همین دلیل در ابیات شاهنامه به راحتی می توان دو چهره متفاوت از پری دید: چهره ای پیش زرتشتی و مثبت، و چهره ای پس زرتشتی و منفی که هر دوگاه آشکارا با لفظ پری همراه است؛ همچون پری هفت خوان رستم، و گاه پنهانی و بدون لفظ پری،در داستان تنها حضوری پری وار دارد؛ همچون مادر سیاووش یا منیژه. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با بررسی ابیات شاهنامه، چهره پیش زرتشتی و پس زرتشتی، پنهانی و آشکار پری مورد بررسی قرار گیرد.
ساختار اسطوره ای نخستین نبرد قهرمان هندوایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا با بررسی ساختاری روایت های نخستین نبرد سه جهان پهلوان نام آور ایرانی یعنی گرشاسب، سام و رستم، الگوی ساختاری واحد آنها را نمایان سازد و هم سویی این الگو را با اسطوره نبرد «ایندره»، ایزد جنگ هندوایرانی با «وریتره»، اهریمن خشک سالی نشان دهد. در این راستا ابتدا به کمک روش تحلیل ساختاری اسطوره به قطعه بندی روایت های نخستین نبرد این پهلوانان و سنجش اسطوره بن های آنها با یکدیگر پرداخته می شود و سپس هم خوانی الگوی ساختاری که از نخستین نبرد جهان پهلوان ایرانی یافته شده است، با نبرد آغازین و مشهور ایندره نمایان می شود. نبردهای یادشده هم راستا با واقعه ای صورت می گیرند که طیّ آن پهلوان/ ایزد جوان با حذف اقتدار پدر، خود جانشین او می شود. بنابراین نتیجه مقاله حاکی از آن است که میان نبرد قهرمان هندوایرانی با اژدها و حذف جایگاه ارجمند پدر قهرمان، رابطه ای درهم تنیده برقرار است و گویی که این دو واقعه صورت تغییرشکل یافته یکدیگرند و هر یک جایگزین روایی دیگری است. در این میان تنها یک عنصر واسط هست که این دو سوی معادله را همچون زنجیری به یکدیگر متصل نگاه می دارد و آن وجود سلاح پدری برای نابودی اژدهاست؛ یعنی سمبل نیروی پدر برای از میان بردن اژدها و به تبع آن، برچیدن اعتبار خود پدر.
اَژدَها نماد کدام خشک سالی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اَژدَها در داستان های اسطوره ای ایران، نماد گجستگی بویژه نماد خشک سالی است. پژوهش گران، نبرد پهلوان و اَژدَها را نماد نبردِ ترسالی با خشک سالی می دانند. در این جستار انگاره ای دیگر درباره سرشت برخی اَژدَهایان در داستان های اساطیری به پیش کشیده می شود. چکیده سخن این است که اگرچه اَژدَها در اساطیر، نماد خشکی است؛ در برخی داستان هایِ اَژدَهااوژنی، گزاره هایی است که نشان می دهد اَژدَها نمادِ خشکیِ سرمایی است نه خشکیِ گرمایی؛ زیرا در آن داستان ها، اَژدَها با زندانی کردن آب، بر آن چنبره می زند. با کشته شدن اَژدَها، آب روان می شود و گیاهان سربرمی آورند و این می تواند نماد شکستِ کوه های یخینِ باستانی و آب شدن یخ ها باشد. گزارش های فردوسی با یافته های زمین شناسان و پژوهندگان گروه جغرافیای طبیعی، بسیار هم خوان است و نشان می دهد که اَژدَها با یخبندان های دوره کواترنری پیوندی استوار دارد.
زئوس و پرومته
حوزههای تخصصی:
افسانه باران
بررسی تطبیقی اسطوره های دینی در اشعار خلیل حاوی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصاً اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.