بن مایة کلان ""در کوزه (خم) افتادن (انداختن)"" و شکل دگردیسی یافتة آن، که ریشه در آیین های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه ها و حتی ضرب المثل های ادب فارسی است اما به علت فراموش شدن آیین های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقالة حاضر بخشی از قصه ها و ضرب المثل ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده ایم. حاصل کار نشان می دهد که ادبیات به طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده اند.
آتش از دیرباز به سبب نقشی که در زندگی انسان داشته است، مورد توجه بوده است. یکی از خویشکاری های نمادین آتش، تطهیر است. آتش با وجود این که سوزاننده است، پاکی و طهارت را نیز به ارمغان می آورد. بنا به باور اساطیری، آتش آوردگاه پاکی و پلیدی است. در این جستار ابتدا به بررسی مفهوم نمادین آتش در اساطیر مختلف پرداخته ایم که گذر از آن (آزمون آتش) عروج به مرحله ای بالاتر را در خود نمادینه کرده است. پس از آن با خوانش اسطوره «گذشتن سیاوش از آتش» در شاهنامه، و ناظر به داستان حضرت ابراهیم (ع) در فرهنگ سامی، با رویکردی تطبیقی آن را با داستان «در آتش افکندن کودک» در مثنوی و نیز حکایت «جواب دهری که عالّم را قدیم گوید» مقایسه کرده ایم و رویکرد مولانا را به خوانش آثار پیشین خود بررسی کرده ایم. این نوشتار در پی آن است که نشان دهد، مولانا از مفاهیم اسطوره ای و نمادین قبل از خود آگاهی داشته و با تخیل شاعرانه خود به بازآفرینی این مضامین در زمان خود پرداخته است.
یکی از اصول ضروری در ترجمه های وفادار و مطلوب ایجاد یا برقراری تعادل میان ساختارهای زبان مبدأ و مقصد است. ساختارهای زبانی، به ویژه ساختار نحوی نقش بنیادی در فرایند ترجمه و تحلیل های بین زبانی دارد. مفعول مطلق از نقش های نحوی است که در زبان فارسی شباهت ساختاری ندارد و باید بر مبنای معادل ساختاری آنکه در زبان فارسی قید با انواع مختلف معادل یابی گردد تا پیام کتاب مقدّس قرآن هرچه دقیق تر و صحیح تر در اختیار تشنگان معرفت وحیانی قرار گیرد. کم توجّهی به این امر باعث شده که ترجمة مفعول مطلق از لغزشگاه های ترجمه های فارسی قرآن کریم گردد.با این مبنا، ترجمة استاد فولادوند مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصله نشان می دهد این ترجمه در یافتن معادل برای انواع مختلف مفعول مطلق نسبت به بیشتر ترجمه های معاصر موفّق عمل کرده است، به گونه ای که در یافتن معادل ساختاری برای مفعول مطلق تأکیدی بیشترین توفیق را داشته است و همة مفعول مطلق های تأکیدی سورة نساء بر مبنای معادل ساختاری به درستی ترجمه شده است.
اسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیین های اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیین ها یعنی پوشاک، در البسة عرفانی مندرج در برگزیدهء نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری پرداخته شود. در این پژوهش، پوشاک به عنوان یکی از تجلّی های آیینی بررسی شده است که در اسطوره و متون عرفانی، کارکردی تقریباً مشترک یافته است.