فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
زندگانی جدید و شعر
حوزههای تخصصی:
تحلیل بن مایه های اساطیری «داستان شهریار بابل با شهریارزاده» در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
ادیان چینی
حوزههای تخصصی:
مطالعه قرآنی اندیشه های ملاصدرا و مولوی پیرامون ""حقیقت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت حقیقت وجود انسان یکی از مهمترین شاخه های معرفت بشری در میان علوم انسانی و از جذابترین مباحث انسان شناسی در قلمرو فلسفه و ادبیات بوده است. ملاصدرا و مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی در آثار خویش تحت تأثیر آیات قرانی و تعالیم وحیانی، اندیشه های بدیعی پیرامون حقیقت انسان ارائه کرده ند از جمله تحول پذیری و حرکت رو به کمال حقیقت انسان، تأثیر پذیری حقیقت انسان از اعمال و رفتارها و تجسم اعمال در جهان پس از مرگ، تأثیر پذیری از نظریه مثل افلاطونی در تبیین منشاء واحد جوهر حقیقت انسان و هبوط انسان به عالم دنیا و تجلّی خداوند در جهان و حقیقت انسان. در این نوشتار سعی شده است تا حدّی تأثیر پذیری این دو متفکر را از آیات و آموزه های قرآنی در ارائه نظریات حکمی و عرفانی در قلمرو حکمت متعالیه و ادبیات عرفانی بررسی نموده و برخی از موارد مورد تطبیق را تبیین نماید.
اطلاع رسانی و زبان
خواجه و خنیا
تحلیل ادبی درونمایه ی اصلی داستان یوسف(ع) در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی درونمایه که همان فکر مسلط بر هر عمل ادبی است، در داستان های قرآن از اهمیت خاصی برخوردار می باشد؛ چرا که کشف درونمایه یا مضمون داستان، باعث شناخت بهتر عمل داستانی و شخصیت های آن می شود و درنهایت فهم عمیق تر کلام خداوند را در پی دارد. داستان یوسف(ع) در قرآن کریم، درونمایه های فراوانی دارد تا جایی که به داستان درونمایه معروف شده است. در این میان، درونمایه ی اصلی داستان، دارای نقش محوری می باشد و سایر عناصر داستان بر گرد آن می چرخند و با شیوه های مختلف در جای جای داستان، آن را نمایان می سازند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی ارائه ی درونمایه ی اصلی داستان و نیز شیوه های کشف آن تبیین شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد: درونمایه ی اصلی در این داستان با یافتن سرنخ هایی به دست می آید که مهم ترین آن ها عبارتند از: شخصیت یوسف(ع)، حوادث داستان،گفتار شخصیت ها، سخنان راوی،صحنه های داستان و انگاره های تکرار.
پرتو کنایات قرآنی در دیوان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه ها، به سبب کوتاه بودن، در میان عامه مردم کاربرد بسیار دارند و از آنجا که دارای معنای مجازی هستند، اغلب شعرا و نویسندگان برای جلوگیری از بیان صریح و مستقیم از کنایه استفاده می کنند. کنایه، چون تصویر ساز است و ذهن شنونده را در تعلیق می گذارد، زیبایی هنری می آفریند؛ به همین دلیل کنایه در ادبیات، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است و شاعران از آن بهره های فراوانی برده اند. عبدالرحمان جامی نیز از جمله سخنوران و نویسندگانی است که در آثار خویش با رویکردی ویژه، بدین مهم پرداخته است و کنایه به عنوان ابزاری کارآمد در علم بیان، مورد توجه او قرار گرفته تا آنجا که بسیاری از سخنان خود را در قالب این شیوة بیانی مطرح ساخته است. در این پژوهش، کارکردهای کنایات قرآنی در دیوان اشعار جامی، بررسی شده و نگارنده در صدد است تا رابطه کنایات به کار رفته در دیوان جامی و کنایات و تعابیر کنایی موجود در قرآن کریم را مشخص کند و میزان شباهت و اشتراک این مقوله ادبی را در قرآن کریم و دیوان جامی بازنماید.
برآیند این تحقیق نشان می دهد که جامی در به کارگیری کنایه در اشعارش، به سه شیوه از قرآن اثرپذیرفته است: الف) همان تعبیر کنایی قرآن را عیناً در شعرش بکار گرفته است؛ ب) به تعبیر یا لفظ قرآنی، که در قرآن معنای کنایی نداشته، معنایی کنایی داده و از لفظ قرآنی کنایه جدیدی خلق کرده است؛ ج) همان کنایه قرآنی را با بار معنایی جدیدی به کار برده و معنی کنایی جدیدی برآن افزوده است.