فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژواک نوای عشق، هنوز در سروده های شاعر اندیشمند عرب، خلیل حاوی به گوش می رسد و افسانه های افسون پریان و حکایت سیب زندگی در میان شعرهای او همچنان رساترین آوایی است که روایت مرگ آرزوهای دیرینه ی بشر و بی گناهی نخستین او را به گاه زندگی در آرمانشهر پردیس یا همان فردوس باز می گوید و هبوط و فرود او را از افلاک به خاک و از لاهوت به ناسوت اعلام می دارد.
این نوشتار برآن است تا خاستگاه روان شناختی نمود دو مفهوم پری وعشق را در سروده های این شاعر درد آشنا مورد بررسی قرار ده
زیرا حضور پیوسته ی این دو مفهوم در کنار مظاهر شر- مادر ازلی مانند:جادوگر، افعی، اژدها، مرگ، گور، غار و....در شعر حاوی با ترسیم فضایی رمزآلود و تراژیک، بازگوکننده ی خیال هایی ابهام آمیز هستند که در پس سایه ای غریب محو می گردد و ذهن خواننده یا شنونده را با این پرسش روبرو می سازد که براستی این خیال های غریب و این فرازهای روبه فرود از کدامین بخش ذهن شاعر سرچشمه گرفته و حضور ابعاد دوگانه ی مادر ازلی در سروده های او چگونه قابل توجیه است؟!
کریمان کیست؟ بر پایة دستنویس هفت لشکر گورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «کریمان» ظاهراً در هیچ یک از داستان های مربوط به گرشاسپ در اوستا، متون پهلوی و متون فارسی زردشتی نیامده است. این واژه در دو بیت از داستان های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» شاهنامه آمده است. فرهنگ نویسان و شاهنامه شناسان دو برداشت متفاوت از این ابیات داشته اند؛ گروهی کریمان را نام پدر نریمان و گروهی دیگر آن را واژه ای عربی و به معنای بخشنده و جوانمرد پنداشته اند. از آن جا که متون حماسی به دیگر زبان های ایرانی نیز یکی از سرچشمه های شاهنامه شناسی است، دستنویس هفت-لشکر به زبان گورانی و دیگر متون زبان و فرهنگ گورانی برای پی بردن به کاربرد واژة کریمان راه گشاست. واژة کریمان و گشتة آن یعنی «قهرمان»، بارها در این دستنویس و دیگر دستنویس ها و متون گورانی به عنوان دو شخصیت، پدر نریمان و پهلوان دوران هوشنگ و تهمورث، آمده است؛ بنابراین با توجه به این متون می توان گفت که در شاهنامه کریمان نام دو شخصیت است: 1- نام پدر نریمان در داستان رستم و سهراب؛ 2- نام فرزند هوشنگ در داستان رستم و اسفندیار و فردوسی در یادکرد واژة کریمان به سرچشمة دیگری غیر از گزارش های خدای نامه و شاهنامة ابومنصوری نظر داشته است
تحلیل روانشناختی اشعار صعالیک براساس مکتب آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صعالیک گروهی بودند که از دل جامعه ی جاهلی سربرآوردند و رو در روی آن قرار گرفتند. در این راستا، آنان دست به تمرد زدند و بر سنت ها و هنجا رهای اجتماعی، فرهنگی و ادبی شوریدند. بی شک هدف قرار دادن هنجارهای اجتماعی و پیوستن شمار قابل توجهی از اعضای جامعه ی جاهلی عرب به جریان صعالیک، حکایت از وجود یک اشکال اساسی در نظام اجتماعی موجود داشته است.
بررسی اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوره، تصویری از یک ساختار معیوب و ناسالم در نظام قدرت را نشان می دهد. در این فضا، قدرت در انحصار طبقه ای خاص است و نهادهای فرهنگی دارای کارکردی ایدئولوژیک اند تا این وضعیت در جهت منافع عنصر مسلط استمرار یابد. از نقطه نظر مکتب روانشناسی آدلر، در این شرایط، ساختار بیمار قدرت، تحقیر را تکثیر کرده و منجر به ایجاد عقده ی حقارت می گردد. در پی ایجاد این احساس کهتری، میل به قدرت و مهتری شدیدا احساس می شود و سپس انواع مختلفی از واکنش ها و مکانیسم های جبرانی، متاثر از این گره روانی، بروز پیدا می کند.
از آنجا که به گواهی تاریخ، صعالیک نیز دارای چنین وضعیتی بودند، کوشش می شود تا بازتاب واکنش ها و شیوه های جبرانی، در اشعار شان نشان داده شود و بر اساس الگوی روانشناسی آدلر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی قوم شناسی و زبانی مثل های بختیاری و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از آفریده های مردمی در زندگی روزمرة همة انسان ها هستند که کاربرد متنوعی دارند. اقوام و ملّت های جهان وجوه مشترک بسیاری در اندیشه و تولیدات فرهنگی خود دارند، در این میان مردم فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان، که بیشترین ارتباط تاریخی – فرهنگی را با هم دارند؛ می توانند با این ویژگی های مشترک به بازشناسی فرهنگ خویش بپردازند. نمونه های این پیوند در گونه های فولکلور و فرهنگ عامّه (ادبیات شفاهی) نمایان تر است. در این مقاله ضمن ارائة ضرب المثل ها، این گونة ادب شفاهی بین اقوام تاجیکی و بختیاری مورد مقایسه قرار می گیرد. در این نوشتار رویکرد تطبیقی زبانی، ادبی و فکری متن ها در کنار پیوستگی های فرهنگی اقوام فارسی زبان مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این نوشتار، یافتن پیوستگی و تطبیق متن های مثل در بین بختیاری ها و تاجیکان، از منظر زبان و قوم شناسی است.
صور بلاغی اسلوب تاکید در آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مهمترین ابزار ارتباط و پیوند میان انسانها برای بیان مفاهیم ذهنی آنهاست و هر زبان را اسلوبی است که در آن با گزینش کلمات برروح و جان شنونده یا خواننده اثرمی بگذارد. .بر همین اساس خبرگان وادی سخنوری، برای سنجش ارزش سخن معیارهایی ارائه نموده اند و در این میان قرآن کریم را بهترین و برترین الگوی این مهم برشمرده اند و تمام اسلوب های بکار رفته در آن را نمونه والای فصاحت و بلاغت دانسته اندکه هر کس بنا به قابلیت ها و درک وفهم خویش می تواند از این دریای بی کران معانی بهره ببرد.
یکی از اسالیب قابل توجه در آیات قرآن، اسلوب تاکید است که با صور مختلف در اوج شیوایی و زیبایی بیان گردیده و سعی این مقاله بر آن است که به استناد آیات قرآنی به توضیح وتبین وجوه تاکید ـ مثل اطناب، تکرار، تفسیر، ایغال، تذییل، تتمیم، اعتراض و... بپردازد وبه تحلیل جنبه های بلاغی آن از دیدگاه بزرگان علم بلاغت اشاراتی داشته باشد.
بررسی تطبیقی اسطوره سندباد در شعر بدرشاکر السیاب و خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیاب شاعر عراقی و خلیل حاوی شاعر لبنانی، هر دو نسبت به زندگی و وضعیت نابسامان جامعه خویش که در گرداب عقب ماندگی، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبین بوده اند. به کارگیری هنرمندانه میراث گذشته و اسطوره ها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهای ماجراجویانه سندباد در شعر این دو، ابزاری مناسب برای بیان واقعیت های تلخ جامعه آن روز بوده است.
سیاب، هرچند در آغاز امیدوار بود و اسطوره را برای بیان مقاصد انقلابی خود به کار می برد، اما طولی نکشید که روحیه یاس بر او غالب شد. قصایدی که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به این دوره است. سندباد در واقع، توصیف دردهای جسمی و روحی شاعر و پژواک صدای عراق معاصر است که تغییرات سیاسی و اجتماعی آن، با ناکامی روبرو شده است.
اما خلیل حاوی با استفاده از این اسطوره، از یک سوی مانند سیاب به بیان دردها و رنج های خود و ملت خویش می پردازد و از سوی دیگر، سندباد نزد او بعدی دیگر نیز می یابد و تبدیل به نماد تمدنی جدید می گردد. بنابراین، سندبادِ خلیل حاوی با انجام سفرهای مخاطره آمیز و موفقیت در آنها، به اهدافی دست می یابد که سندباد سیاب از عهده آنها برنیامده است. در یکی، رویارویی بین امید و نوامیدی آشکار است و در دیگری، یاسی مطلق بر همه جا سایه افکنده است.
بررسی ونقد وترجمه های تفسیری فارسی قران کریم (دراسة الترجمات التفسیریة الفارسیة للقرآن الکریم ونقدها)
حوزههای تخصصی:
إنّ الترجمة التفسیریة هی الترجمة التی لاتهتمّ بالنصّ الأصلی اهتمام الترجمة الحرفیة الشدید به، الأمر الذی یؤدّی إلی وصف النصّ المترجم بشکل ناقص لایحقق المطابقة المطلوبة معه. یتعرض هذا المقال لدراسة الترجمات التفسیریة للقرآن الکریم ونقدها حیث یتناول هذه الترجمات فی بعض الآیات القرآنیة المنتخبة علی أساس المحاور التالیة: 1. مطابقة الترجمة مع النصّ القرآنی. 2. الحذف والتقدیر فی الترجمة. 3. ترجمة أدوات التؤکید. 4. مسألة توحید الترجمة.
روایت ها و عناصر داستان زندگی ابراهیم ادهم و نسبت آن با باورها و آداب بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معابد بودایی بلخ و نقش سر بودا بر سکه های پیروز ساسانی حاکی از نفوذ آیین بودا در خراسان، یکی از خاستگاه های تصوف است. همجواری و رفت و آمدهای پیاپی میان سرزمین های اسلامی و مناطق بودایی نشین، در روزگاران پس از اسلام نیز سبب انتقال و ورود آداب و مناسک بودایی به تفکر و آداب و رسوم صوفیه این مناطق شد. از نمونه های این تأثیرپذیری، روایت خراسانی داستان ابراهیم ادهم است که نشان می دهد پردازندگان آن به سبب همجواری خراسان با هند و سرزمین های بودایی نشین، از سرگذشت بودا و باورهای بودایی الگو گرفته اند. در این مقاله سعی شده پس از آوردن روایت های شامی و خراسانی این داستان، از راه بررسی مقایسه ای و آوردن نمونه هایی از مشابهت های عناصر این روایت مانند بی خانمانی، عبادت در غار و پرهیز از خوردن گوشت و مطابقت با ادبیات جاته که و آداب و باورهای بودایی، این الگوپذیری نشان داده شود.