فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای حفظ آبرو
بازشناسی مضمون حماسی - اساطیری «رویارویی پدر و پسر» در روایتی از تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتراک و استمرار برخی از الگوها و مضامین اساطیری در ناخودآگاه فردی، تباری و جمعی انسان، دستاویز اصلی نقد اسطوره ای برای بازیابی و تحلیل تجلیات مختلف اسطوره و آیین در انواع ادبی است. از منظر این نقد و اصول و مبانی آن، در تذکره الاولیای عطار به عنوان یکی از متون پایه ای ادب عرفانی، چند نکته در خور ذکر به نظر می رسد؛ از جمله این که بر طبق ساختارشناسی داستان ابراهیم ادهم و پسرش و مقایسه اجزای داستانی آن با چند روایت مشهور «نبرد پدر و پسر» احتمالا طرح کلی این داستان بر الگوی داستان رستم و سهراب پرداخته شده و در قالب بن مایه حماسی– اساطیری «رویارویی و ستیز پدر و پسر» - البته با تفاوت های ناشی از صیغه عرفانی آن– قابل بررسی است. ابراهیم ادهم از صوفیانی است که گزارش احوال او با مضامین داستانی و افسانه ای درآمیخته است و با توجه به نفوذ و تاثیر شاهنامه در تبدیل سرگذشت و سیمای بعضی شخصیت های تاریخی به روایات و چهره های مردم پسند و غیر تاریخی، این حدس چندان نامتحمل نیست که در پرداخت داستان «ابراهیم ادهم و پسرش» الگوی کلی روایت رستم و سهراب مورد نظر بوده باشد.
وحی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحی به عنوان یک مقوله مهم که وسیله ارتباط انبیاء و حضرت حق است، در آیات قرآن به صورتهای مختلف مطرح شده است و از این جهت مورد توجه فلاسفه و عرفانی اسلامی نیز بوده است.
در این مقاله سعی می شود ضمن تعریف وحی از دیدگاه قرآن و توضیح درباره انواع آن نظرات متفکرین برجسته اسلامی مانند فارابی، ابن سینا و غزالی مطرح گردد و سپس در ارتباط با آیین مسیحیت مورد مقایسه و تحلیل قرار گیرد
دیرینه شناسی اسطوره ی ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مباحث زیر مورد بررسی قرار گرفته است:
الف: ساختمان صفت که در جهانگشای چهار نوع صفت به کار رفته است.
ب: تعدد موصوف و صفت: در جهانگشای برای یک موصوف گاهی بیش از یک صفت آمده است. تعدد صفت هم قبل از موصوف و هم بعد از موصوف به چشم می خورد.
ج: مطابقت موصوف و صفت در شماره در زبان فارسی صفت همیشه مفرد است موصوف چه مفرد باشد چه جمع؛ اما در کتب قدیم و از جمله جهانگشای تحت تاثیر زبان عربی مطابقت موصوف و صفت زیاد بکار رفته است.
د: مطابقت موصوف و صفت در جنس؛ در زبان فارسی جنس دستوری وجود ندارد اما تحت تاثیر زبان عربی در کتب قدیم و از جمله جهانگشای مطابقت موصوف و صفت قابل توجه است.
ه: درجات صفت، در جهانگشای 3 نوع صفت: مطلق، تفضیلی و عالی به کار رفته است که هر یک انواعی دارند.
کهن ترین داستان پیامبران به زبان پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین تفسیر برجای مانده قرآن به زبان فارسی ترجمه تفسیر طبری اثر عده ای از دانشمندان ماوراء النهر است که در سال 352 به روزگار منصور بن نوح سامانی پدید آمده است. این اثر را همچنین باید کهن ترین کتاب مفصل منثور زبان فارسی به شمار آورد. همه متون فارسی برجای مانده پیش از ترجمه تفسیر طبری همچون مقدمه شاهنامه ابومنصوری کوتاه اند و قابل مقایسه با این ترجمه نیستند. در همه نسخ خطی شناخته شده این کتاب، بخش هایی به شرح داستان پیامبران اختصاص یافته است که نمی توان مجموعه آنها را اثری مستقل شمرد. قدیم ترین کتاب مستقل درباره داستان های پیامبران قصص الانبیای نیشابوری است که به قرن پنجم تعلق دارد. از تاریخ دقیق تالیف این اثر، که به کوشش روان شاد حبیب یغمایی در سال 1340 ش به طبع رسیده، اطلاعی نداریم. اما اثری که برآنیم تا در این مقاله به تفصیل به معرفی آن بپردازیم و در آینده ای نزدیک منتشر خواهد شد مفصل ترین و قدیم ترین کتاب در داستان های پیامبران به زبان فارسی است. این اثر، که در مقدمه برخی از نسخ خطی و نیز در فهرست های نسخ خطی با نام تاج القصص از آن یاد شده، در شمار مهم ترین متون فارسی قرن پنجم هجری است و تاکنون به طبع نرسیده است. تاج القصص، به تصریح مولف آن، در سال 475 هجری در بلخ تالیف و تدوین شده است. هر چند نسخه های شناخته شده این اثر بی تردید در ادوار گوناگون دستخوش تصرف فراوان شده، اهمیت آن همچنان محفوظ است. مولف، ابونصر احمد بخاری، مطالب آن را در سال 475 در شهر بلخ از استادش، ابوالقاسم محمود جیهانی، شنیده و همراه با سخنان و افزوده هایی از خود به رشته نگارش درآورده است. طبعا انشای کتاب و نثر آن را باید متعلق به ابونصر بخاری دانست، گوآنکه محتویات اصلی آن املای ابوالقاسم محمود جیهانی از دانشمندان ناشناخته آن روزگار است. قصص الانبیای نیشابوری، که احتمالا هم زمان با تاج القصص یا اندکی پس از آن نوشته شده، از حیث حجم کمتر از نصف تاج القصص است.
آموزه های فقهی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" سعدی دارای شخصیت علمی جامع الاطرافی است که یک وجه از این جامعیت، آگاهی تخصصی وی از جزییات احکام فقهی است. گواه ما بر این واقعیت، حکایت هایی است که دارای پیام ها و آموزه های فقهی هستند و در میان حکایت های متنوع گلستان به رشته نظم و نثر در آمده اند.
سعدی در تنظیم محتوای این حکایت ها همانند عالم آشنای با احکام فقهی ظاهر می شود. وجه تمایز سعدی با فقیهان رسمی و حرفه ای آن است که وی توانسته با بهره گیری از هنر ادبی خویش موضوعات فقهی محض را در قالب نظم و نثری شیرین و جذاب، به مخاطبان عرضه کند.
امر به معروف و نهی از منکر، سرقت، نذر، وقف و صله رحم، موضوعاتی هستند که بررسی آن ها در چارچوب حکایت های گلستان هدف این مقاله را تشکیل می دهد.
سعدی رسالت مخاطره آمیز امر به معروف و نهی از منکر در برابر پادشاهان را از زبان وزیران، پندهای شفقت برانگیز خود، دعای درویشان و طنزهای پارسایان و گاه با معرفی حاکمان دادگر محقق ساخته و درباره سرقت و حد شرعی آن و نیز سرقت اموال وفقی، هم چنین درباره شرایط نذر صحیح، وفای به نذر و نیز درباره صله رحم و قطع آن، با نظم و نثری شیرین و کوتاه سخن گفته است.
"
داستانوارگی تاریخ بیهقی
در باب سرگذشت اضطراب
حوزههای تخصصی:
حساب جمل در ادب پارسی
حوزههای تخصصی:
پیوند کلام اسلامی با متناقض نما در زبان عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار ادبی بر خلاف هنجار منطق و ریاضی ، گاه دو چیز که در ظاهر نقیض هم هستند با هم جمع میشوند و همدیگر را نقض نمیکنند . عظمت خداوند از یک سو و محدودیتهای وجودی انسان از سوی دیگر ، همچنین ضرورت تلاش انسان برای شناخت خدا در عین ناشناختگی و دسترس ناپذیری او ، همه تناقض محسوب میشوند . همچنین صفات و اسمای خداوند نظیر : ظاهر و باطن ، قهار و رحیم ، متناقض به نظر میرسند لیکن علی رغم این محدودیتها و تناقضها ، انسان دست از طلب برنداشته ، و فراتر از آن ، تلاشهای خود را در قالب زبان بیان کرده و صرفا به یک کشف باطنی بسنده نکرده است ...
زمین لرزه های در پندار و اندیشه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لرزه خیزی فلات ایران در تاریخ و فرهنگ آن تاثیر نمایان داشته است. زلزله را عاملی مهم در زوال شهرهایی چون زرنگ سیستان در قرن دوم و قومس در قرن سوم و سیراف در قرن پنجم و نیشابور در قرن های ششم تا هشتم به شمار آورده اند ;AMbRASEYS & MELVILLE 1982, p. 109) نیز ¬ملویل(. اینکه غزنه و بلخ و ری و تبریز، با آن همه فراز و فرودی که از سرگذرانده اند، فاقد آثار تاریخی عمده اند با لرزه خیزی آنها بی ارتباط نیست. در عوض، اصفهان، که دست کم هزار سال است از گزند زمین لرزه های بزرگ ایمن مانده، جامع بناهای تاریخی است. زلزله مهر و نشان خود را برجای نام های ایران هم نهاده است. از همه گویاتر بومهن، در نزدیکی پایتخت، به معنای «زمین لرزه» است. جای پای زلزله را در آیین ها نیز می توان یافت: در قدیم، در سفره نوروزی، آینه ای می خواباندند و بر روی آن تخم مرغ می گذاشتند و می گفتند جنبیدن تخم مرغ مژده حلول سال نو است. این جنبش ناممکن نیست؛ زیرا در بسیاری نقاط فلات ایران روزانه چندین زلزله خفیف رخ می دهد که، هر چند شدت عموم آنها کمتر از آن است که به حواس درک شود، آن قدر هست که گوی را به جنبش درآورد یا سگان را به پارس کردن برانگیزد و در هر حال بر روی لرزه نگارها ثبت می شود.