نویسنده این مقاله با بررسی آثار سعدی به این نتیجه میرسد که موارد فراوانی در کل آثار افصح المتکلمین وجود دارد که نشان میدهد او به هر اندیشه یا مفهوم پیچیده و مجردی که برمیخورد معمولا به همان صورت اصلی به آنها اذن دخول در شعر نمیدهد و آنها را با بیان ویژه یا تخصصی و علمی در سخن وارد نمیکند بلکه نخست آن را به سادهترین شکل خود تبدیل میکند تا قابلیت ارائه به عنوان مضمونی شاعرانه را بیابد. به همین دلیل آن را «ترجمه فارسی به فارسی» مینامد. وی اشاره میکند: همه چیز در آثار سعدی با تصویر به ویژه از نوع شفاف همراه است یعنی سعدی پیوندی همیشگی میان اندیشه و تصویر برقرار کرده طوری که هانری ماسه، سعدیپژوه بزرگ فرانسوی نیز به این ویژگی مهم کل آثار منظوم و منثور سعدی پی برده است و میگوید تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد. آنچنان لذتی که ترجمه نیز آن را از میان نمیبرد.
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.