فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۶۱ تا ۴٬۵۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
اصلاحات ادبی (2) (متمم عروض)
منبع:
مهرسال ششم ۱۳۱۷ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
حضور شیطان در معده ی انسان
حوزههای تخصصی:
شرح حال استاد جلال الدین همایی بقلم خود ایشان
منبع:
وحید تیر ۱۳۴۴ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
فرجام گریزی در داستان و فراداستان بر اساس نظریة توماشفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقالة حاضر بررسی سه داستان فرجام گریز معاصر ایرانی بر اساس نظریة توماشفسکی، نظریه پرداز و نویسندة روس، در سکانس های روایی است. موضوع اصلی این مقاله پرداختن به دگرگونی در پایان بندی داستان های «حضور» و «پلکان» از ابوتراب خسروی و «مرا بفرستید به تونل» اثر بیژن نجدی است. تبیین میزان توانمندی و موفقیت داستان پردازان معاصر ایرانی و تطبیق داستان ِ آن ها بر اساس نظریه های گوناگون ضرورت این بررسی را ایجاب کرده است. شایان ذکر است که این پژوهش به روش تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا، طرح مکانیسم دگرگونی روایی، در سه داستان کوتاه نام برده انجام گرفته است. بررسی داستان ها نشان می دهد که در این آثار هر دو نویسنده با این شیوة نگارش نه تنها در پی پیرنگ کاملی نیستند، بلکه با ساختاری چندلایه و استعاری سعی دارند نشان دهند که از یک داستان نمی توان به یک معنا و پیام واحد بی چون وچرا دست یافت و برای رسیدن از موقعیت ابتدایی به موقعیت پایانیْ فقط گذشت زمان کافی نیست ، بلکه برای ساخت داستان دستِ کم، وجود یک اقدام برای دگرگونی داده های اولیه در طول فرایند داستان الزامی است.
پژوهشی در بابِ ساختارِ اثرِ هنری از چشم اندازِ یوری لوتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوتمن با الهام از نگرش های زبان شناختی دوسوسور و یِلْمْزلِف و تکیه بر روش شناسی ساختارگرا نظریات بکر و بدیعی در بابِ چگونگی تحلیلِ ساختارِ اثر هنری به دست می دهد. او با طرحِ موضوعِ «هنر به مثابه نظامِ نظام ها» نشان می دهد که اثر هنری نوعی «نظامِ الگوسازِ ثانوی» است که بر اساسِ الگوی اولیه زبان شکل می گیرد. با این همه، اثر هنری از آن جایی که اطلاعاتِ بیشتری را در فضای محدودتری می گنجاند، نسبت به زبانِ معمول ساختار پیچیده تری دارد. بنابراین مقاله پیش رو می کوشد ضمنِ بررسی خاستگاه های نظری اندیشه لوتمن، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی مشخص می شود که در اثر هنری، تمامی فرم ها قابلیتِ آن را دارند که سمانتیره یا دلالتمند شوند. بر این اساس، در اثر هنری چندین نظام به طور هم زمان فعّال می شوند؛ تنش و برخورد بین این نظام ها موجبِ تشدید یا تقویتِ دلالتمندی اثر و در نتیجه غنای آن می شود. در پایان این بررسی، نگارنده با طرحِ موضوع «انتظام معنایی» یا «بازی مدلول ها» می کوشد نکته ای هرچند مختصر در حوزه نشانه شناسی شعر پیش روی نهد.
نکاتی چند درباره ترکیب و اشتقاق در زبان عامیانه مردم تهران (2)
حوزههای تخصصی:
نقد ملاقات در شب آفتابی (نوشته علی مؤذنی)
حوزههای تخصصی:
تصاویر بلاغی در منطق العشاق
حوزههای تخصصی:
منطق اسطوره
وای به روزی که بگندد نمک (نقد کتاب شیوه ارائه نوشتاری و گفتاری تالیف محمد رضا حیدری نژاد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تداعی معانی (20)
حوزههای تخصصی:
از جیغ بنفش تا موج نور ( نگاهی به شعر هوشنگ ایرانی و احمدرضا احمدی ، نمایندگان دو جریان شعری معاصر )
حوزههای تخصصی:
نگاهی به اضافه استعاری
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی وزنی در قصیده های ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کوششی است صورت گرایانه که در آن دو هدف اصلی دنبال شده است؛ نخست پاسخ دادن به این پرسش که ماهیت فرایند آشنایی زدایی چیست و آشنایی زدایی وزنی چگونه روی می دهد. دوم نشان دادن اینکه در شعر ناصرخسرو ویژگی عروضی ای هست که می توان آن را نمونة برجسته ای از آشنایی زدایی وزنی به شمار آورد. به این منظور هفت وزن نامأنوس در دیوان وی یافته شد که به دلیل تفاوت ساختاری به دو دستة یک و شش تایی بخش شدند. شش وزن دستة دوم که پرداختن بدان هدف اصلی این جستار است در یک ویژگی عروضی مشترک اند و آن اینکه امتداد زنجیرة هجایی آن ها با وزن های رایج و هم خانوادة هریک متفاوت است. راز آشنایی زدایی وزنی برخی قصیده های ناصرخسرو را باید در همین ویژگی عروضی جست.
دراسه نقدیه فی توظیف الاسترجاعات فی قصه النبی یوسف(ع) (دراسه على أساس نموذج جیرار جینت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر الزمان هو الحجر الأساس فی الحیاه عامه وفی الحیاه الأدبیه خاصه ولطالما شغلت هذه القضیه أذهان الباحثین. ومن ثمّ فالروایه هی الزاخره بالأحداث والأفعال وهما عنصران لاینفصلان عن الزمن الروائی. فهنالک نقاشات قامت لتشید بجانب من جوانب هذا العنصر الحاسم. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لینالوا حظاً فی هذا المیدان هو جیرار جینت الذی اقترح نموذجاً لتحلیل الزمن الروائی فی کتابه «خطاب الحکایه» ومقترحه قام على أکتاف ثلاثه عناصر؛ هی: الترتیب، الاستمرار، والتواتر.
تقنیه الترتیب تقوم بدراسه الاسترجاعات والاستباقات فی النص السردی. والاسترجاعات هی الرجوع إلى الحادث الماضوی وإعادته لأهداف خاصه. استهدفت المقاله تبیین فاعلیه الاسترجاعات ومدى تأثیرها فی قصه یوسف النبی(ع) فی القرآن الکریم وبعد مقدمه فی تبین الترتیب الزمنی وأنواع الاسترجاعات درست المقاله توظیف الاسترجاعات فی القصه واختارت المنهج الوصفی التحلیلی أساساً للدراسه. وصلت المقاله أخیراً إلى أنّ الاسترجاعات المتواجده فی قصه النبی یوسف(ع) فی القرآن الکریم تؤدی إلى انسجام هذه القصه وتواشجها والاسترجاعات الداخلیه هی من أکثر أنواع الاسترجاعات تواتراً فی قصه یوسف النبی(ع) وهذا الأمر لعب دوراً هاماً فی تکوین السرد العنقودی لهذه الحکایه حیث إنّها تتمحور حول بؤره رئیسه هی رؤیا یوسف(ع) التی تبدأ من عهد الطفوله إلى أن تنتهی القصه بتأویلها فی المشهد الأخیر. المشهد الرابع هو أکثر المشاهد دینامیه وانفعالاً فی قصه یوسف النبی(ع) کما أنّه أوسع مجالاً قیاساً بالمشاهد الأخرى، والاسترجاعات فی هذا المشهد تبرز أشد البروز وتسهم إسهاماً کبیراً فی انفکاک العقد النهائیه للحکایه، حیث لا یمکن التغاضی عن دورها الجلی.