فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
مطالعة دستور نقشگرای هلیدی در ده رمان از ده داستان نویس زن ایرانی
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های بررسی تحول گفتمان زنانه در آثار داستانی زنان، تحلیل کاربرد زبان در این آثار بر مبنای نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب « انتخابگری در زبان» است. دیدگاه های گوناگون درباره تحول و تکوین گفتمان زنانه و شکل گیری «گونه کاریردی زنان» در آثار نویسندگان زن ایرانی در دست است. در پژوهش حاضر با بررسی ده اثر از آثار نویسندگان زن ایرانی، به این فرضیه پاسخ داده شده است. روش تحلیل بر مبنای دستور نقشگرای هلیدی و در دو بخش تحلیل بر مبنای «فرانقش اندیشگانی: فرایند افعال» و «فرانقش بینافردی: وجه» است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین انتخاب نوع واژگان (فرایند افعال) و همچنین کاربرد وجه در آثار داستانی زنان در دهه های مختلف و به تبع آن تحول اندیشه، تناسب معناداری وجود دارد.
نوشتن نقد و بررسی
حوزههای تخصصی:
نگاهی به دستور زبان فارسی سال دوم آموزش متوسطه عمومی (فرهنگ و ادب) تالیف علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ
حوزههای تخصصی:
کراج آب مکسور النصاب
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۵ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
سیری در گلچین های شعر معاصر فارسی
حوزههای تخصصی:
مضمون سازی در شعر بیدل
حوزههای تخصصی:
بررسی انتقادی پژوهش های تأثیر و تأثر در ادبیات تطبیقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجم بزرگی از پژوهش های ادبیات تطبیقی در ایران، پژوهش هایی است که با پیروی از اصول نظری مکتب فرانسه به بررسی رابطة تأثیر و تأثر میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملت ها پرداخته است. این پژوهش ها از جهت فراهم آوردن مجموعة وسیعی از مطالعات مربوط به روابط و تأثیر و تأثرات میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملت ها، درخور تأمل اند. مقالة حاضر ساختاری سه بخشی دارد: در بخش اوّل به تبیین اصول نظری و روش شناسی پژوهش های مربوط به تأثیر و تأثر در مکتب فرانسه پرداخته ایم. بخش دوم شامل انتقادات مطرح بر روش شناسی مکتب فرانسه در این پژوهش هاست و در بخش سوم با توجه به تفاوت مقدمات پیدایش رشتة ادبیات تطبیقی در فرانسه و در ایران و با هدف تصحیح نگاه سنتی و کج فهمی های رایج، برخی از آسیب ها در پژوهش های تأثیر و تأثری در ایران را از منظر نظری و روش شناسی مورد ارزیابی انتقادی قرار داده و نشان داده ایم نبود پیش زمینة مناسب، وارداتی بودن نظریه و هماهنگ نکردن آن با نیازهای علمی- ادبی، درک ناقص نظریة مکتب فرانسه و روش شناسی آن و عدم آشنایی با رویکردهای جدید در این حوزه، از جمله آسیب های جدی در پژوهش های تأثیر و تأثر در ایران است.
مقایسه بین صحاح و قاموس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مقایسه تطبیقی دو فرهنگنامه مهم و درخشان در آسمان فرهنگ لغت زبان عربی: صحاح جوهری و قاموس فیروز آبادی است، تا با روشن ساختن نکات مشترک و اختلاف ایندو، برتریهای یکی را بر دیگری آشکار سازد. در این مقاله در می یابیم که این دو فرهنگنامه درسیر فرهنگنامه های لغت عربی مکمل یکدیگر بوده اند.این مقاله مجامع علمی را برای تألیف یک فرهنگنامه نوین لغت عربی که در آن معانی الفاظ عربی به زبانی ساده و به دور از پیچیدگی به طور اعم، و ریشه و تطور تاریخی معانی این الفاظ به طور اخص مورد نظر باشد، دعوت می کند.
از گردآوری نسخ تا تصحیح انتقادی
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۷ شماره ۲ و ۳
حوزههای تخصصی:
دو جای نام ناشناخته در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان تا کنون تحقیق چندانی دربارة جای نام های شاهنامه انجام نداده اند. این درحالی است که ضبط برخی از این جای نام ها در دستنویس ها و چاپ های شاهنامه پریشان و بی سامان و گاه نادرست است. زیرا نسخه نویسان شاهنامه تقریباً در همه دوره هااهتمام چندانی برای ضبط صحیح این نام ها از خود نشان نداده و گاه آن ها را از روی اهمال کاری با نام ها یا کلمات مأنوس در روزگار خود جایگزین کرده اند. در این مقاله دربارة دو جای نام «آرچنگ» و «نرآهو/ پی آهو » که در شاهنامه های چاپی و خطی، غلط یا گونه گون ضبط شده، بر اساس نسخه های خطی کهن بحث شده و ضبط صحیح آن مشخص گردیده است. اولی قطعآ بر همان ارچنگان منطقة کلات نادر تطبیق می کند و دومی با تردید باید نام میدانی در مرز زابلستان به توران در افغانستان کنونی باشد.
درباره تصحیح متون: فن تصحیح متون
حوزههای تخصصی:
گزاره های انشایی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور یکی از متون برجستة تاریخی- ادبی دورة مغول است که هدف اصلی نویسندة آن، نه صرفاً ثبت وقایع تاریخی بلکه حسب حال و بثّ الشکوی و شرح مصائب خویش بوده است. از این رو، نویسنده برای گزارش احساسات و تمایلات عاطفی خود در چهارچوبِ بلاغت کلام و متکلّم و اثرگذاری بر مخاطب، از مؤلّفه های گوناگونی بهره می گیرد که یکی از مهم ترین آنها کاربرد فراوان گزاره های انشایی است. مقصود از گزارة انشایی، بیانی است که ذاتاً محتمل صدق و کذب نیست بلکه بیانگر احساسات و عواطف گوینده یا نویسنده است. این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی دقیقِ بسامدی و بلاغی گزاره های انشایی موجود در نفثه المصدور و دسته بندی اغراض و معانی ثانوی آن ها، این گزاره ها را در پیوند با ذهنیّات و عواطف نویسنده و فضای فکری و احساس گرایانة کتاب تحلیل کند و بدین ترتیب، هم به خودآگاه و ناخودآگاه ذهنی مؤلّف راه یابد و هم نقش این گزاره ها را در ایجاد و گسترش فضای عاطفی و گفتمانیِ غالب بر اثر مشخّص کند.