فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دو
منظومه شرفنامه و اقبالنامه حکیم نظامی گنجوی که به اسکندرنامه شهرت یافته، سرگذشت
سفرها و جنگ های اسکندر مقدونی است. نظامی در آفرینش این دو منظومه علاوه بر
استفاده از وقایع تاریخی از داستان های اسطوره ای و افسانه ها نیز استفاده کرده و
طرحی نو درانداخته است. اسکندر در این دو منظومه، آن سردار فاتح تاریخ نیست، بلکه
شخصیتی اسطوره ای و پیامبرگونه دارد که تمامی نیروهای زمینی و فرازمینی، او را در
راه پر فراز و نشیب سفرها و طی فرایند فردیت و مسیر شناخت خویشتن یاری می دهند.
اسکندر در شرفنامه، حکیمی است که در پی کسب حکمت، راهی آفاق شده و در اقبالنامه در
قالب یک پیامبر، سفری انفسی را تجربه می کند. نقد روان شناسانه این دو منظومه نشان
می دهد که این شاه جوان در سفرها با هر یک از عناصر ناخودآگاهی از جمله: سایه،
آنیما و پیر خرد دیدار می کند و سرانجام به خود و حقیقت والای وجود دست می یابد.
هدف این مقاله، تحلیل این کهن الگوها با تکیه بر دیدگاه های یونگ است.
نقد و بررسی تشبیه در مثنوی ِاسرارخودی اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقبال در مثنوی اسرار خودی، از عناصر بیانی مختلفی، بخصوص تشبیه، برای بیان اندیشه ها و مفاهیم و معانی اندرزگونه ی خود بهره جسته است. این جستار بر آن است تا از طریق استفاده از جامعه آماری، ساختارهای تشبیهی موجود در اسرارخودی اقبال را مشخص و انواع تشبیهات و عناصر تشکیل دهنده ی آن ها را باز نماید. مبنای این مقاله از جهت ساختاری بر اساس معرّفی و تحلیل انواع تشبیهاتاز جهت عناصر و موّاد بکار رفته، حسی و عقلی بودن طرفین، فشردگی و گستردگی ساختارتشبیهات، مفرد و مرکب بودن طرفین، شکل و وجه شبهدر اسرارخودی ، استوارگردیده و روش کار بر پایه ی توصیف و تحلیل داده ها، از دیدگاه اسلوب های بلاغت است. ضمن اینکه در پایان، بر اساس جداول آماری، جایگاه انواع تشبیه در اسرارخودی اقبال نشان داده شده است. با انجام این پژوهش در می یابیم که تشبیه در اسرار خودی از عناصربیانی مهم برای بیان اندیشه های اقبال بوده و در اشکال مختلفی به کار رفته است.
تحلیل انتقادی روایت زندگی و مرگ حلاج در گفتمان انقلابی/ چپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت زندگی، اندیشه و مرگ حلاج دربیشتر متون عرفانی همواره از ظرفیت و توانمایگی برای معرفی زمینه ها ونشانه های گفتمان صوفیانه برخورداربوده است. برخی گفتمان ها بتدریج این نشانه ها رابعنوان «دال های شناور» درخود جذب و باماهیتی متفاوت مفصل بندی کردند وازین طریق زمینه تغییرگفتمان عرفانی رافراهم ساختند.دردوره مشروطه، برخلاف دوران گذشته که رنگ گفتمان عرفانی در متون مرتبط باحلاج رنگ غالب بودو بیشتر قرائت ها ازحلاج بازتاب مستقیمی ازمقام عرفانی وی محسوب می شد،جنبش های چپ گرا باتقلیلگرایی وکلیشه سازی وبازنمایی عرفان بدو نوع متفاوت و تفکیک عرفان منفعل وناکارآمد ازعرفان انقلابی، عناصری ازگفتمان عرفانی حلاج رابرجسته ساختند وبادرون مایه ودال مرکزی گفتمان چپ مفصل بندی کردند. بارزترین نمونه این چرخش گفتمانی دردو قرائت متمایز ماسینیون و میرفطروس دیده می شود که یکی روایت خود را در چهارچوب گفتمان عرفانی و بر پایه حقایق تاریخی مستند بنا کرد و دیگری در قالب گفتمان ایدئولوژیک و چپ گرایانه؛ چنانکه می توان میرفطروس را نقطه اوج تغییر گفتمان عرفانی به انقلابی شمرد.این مقاله بامروری بردونوع مواجهه فاصله مندباعرفان و تحلیل نشانه های درمتون عرفانی وادبی وسیاسی ببررسی و تحلیل تفاوت قرائت ها وروایات موجود ازسرگذشت و اندیشه حلاج ومهم تر ازآن تغییر وجذب برخی عناصر گفتمان عرفانی در گفتمان انقلابی می پردازد. نتیجه این تحول وجذب، جایگزینی عشق واتحاد عرفانی بعنوان مبنای اصلی حیات ومرگ حلاج باماتریالیسم و اومانسیم ازیکسو وکرامات معنوی ومواعظ عرفانی باجادوگری و تبلیغ بیدینی وخداستیزی درجهت انقلاب مردمی ازسوی دیگراست.
نقد مقالة «هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ1» بهتر از بخش «چکیده» در بخش «نتیجة « آن آمده است. متن نتیجه گیری را که همچون خود مقاله (دربردارندة حدود سه هزار واژه) کوتاه است در اینجا می آوریم: «با این که دربارة موسیقی در شعر حافظ، بسیار نوشته شده؛ اما باز هم می توان ناگفته هایی در این زمینه یافت. در این مقاله دو واژة «حزین» و «کار» (کارعمل) که معنای موسیقیایی آنها از نظر پژوهندگان دور مانده است، مورد بررسی قرار گرفت و شواهد مربوط به آنها از شعر حافظ ارائه شد. توجه به معنای موسیقیایی این واژه ها می تواند خواننده را به ایهام تناسب ایجادشده به وسیلة واژه های مذکور با دیگر واژه های بیت رهنمون سازد2 و بر لذت هنری وی بیفزاید» (اخیانی و بیرانوند، 1392: 124).
پیش از هر چیز این پرسش پیش می آید که یافتن دو واژة سازندة ایهام تناسب در دیوان یک شاعر را می توان پژوهشی در اندازة مقالة علمی-پژوهشی دانست؟ پرسش دیگر این است که اگر معنی غایب و سازندة ایهام تناسب (در اینجا: معنی موسیقایی) یکی از دو واژه در شعر حافظ را حافظ پژوهان در بررسی شعر او آورده باشند و ایهام تناسب واژة دیگر را نیز دیگر پژوهشگران با آوردنِ نمونه ها و گستردگی بیشتر، پیشتر آشکار ساخته باشند (چنان که در نقد پیش رو نشان خواهیم داد) آن نوشتة کوتاه که با نثری گاه ناشیوا و لغزش های کوچک و بزرگ دیگر نگاشته شده چه ارزشی خواهد داشت؟
بررسی کهن الگو در شعر احمد شاملو با نگاه کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو تمایل ساختاری نهفته ای است که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی است و در همه دوران ها و نژادها مشترک است. کهن الگوها در اشکال نمادین در رؤیا و اساطیر و دین و ادبیات، موضوع مطالعه اند. معنای کاربردشناختی،بخشی از معنا است که فوق العاده متغیر است و در بافت کلامی مشخص می شود و به عوامل زیادی وابسته است. در این مقاله، برجسته ترین کهن الگوها در شعر شاملو بارویکردی کاربردشناسانه، یعنی درنظر قراردادن لایه ایدئولوژیک شعر به عنوان عاملی برون بافتی بررسی می شوند. برجسته ترین کهن الگوها در شعر وی، آنیما، زمین، شهر/ وطن، آب و... هستند و چنین جلوه ای در معنای کاربردشناختی، لایه اسطوره ای- حماسی شعرهای او را تقویت می کند.
مقایسه موسیقی شعر قصاید سعدی و سه شاعر همروزگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکرد ""ذهن"" در صورت بندی ""تجربه های عرفانی"" روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسئله نسبت ""ذهن"" عارف و ""تجربه های عرفانی"" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام ""ذاتگرایی"" شناخته می شود بر این باور است که تجربه های عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربه گر هستند و در مقابل دیدگاهی که به ""ساختگرایی"" معروف است می پندارد که تجربه های عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است.
این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانه های فراوان از تجربه های عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربه های عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد ""گرایش به امر محسوس و انسانی"" بعنوان یکی از بنیادی ترین مولفه های سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربه های عرفانی و کیفیت رویت های وی مورد تحلیل قرار گرفته است.
عشق مجنون در آیینه روانکاوی (بر پایه ی « لیلی و مجنون » نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از کلیدی ترین مفاهیم در ژرفکاوی معنای احوال انسانی در ادبیات است . منظومه لیلی و مجنون نظامی از شاخص ترین نمونه های ادبی است که حضور این مفهوم انسانی را ژرف اندیشانه به نمایش می گذارد. هرکسی از ظن خود، گاه سطحی گاه عمیق دست به تفسیر و تعیین معانی و دلالتهای این مفهوم زده است . اندیشه مدرن از جمله روانکاوی راهکار هایی در مقابل ما می نهد که از کلی گویی بپرهیزیم و مسیری مشخص را برای جست و جو در پیش گیریم . در این پژوهش ابعاد پنهان عشق بیمار گونه ای را بررسی می کنیم که هریک از ابعاد آن زنجیر وار با هم در پیوند می باشند .اینگونه عشق از نوعی خودشیفتگی آغاز می شود و تا مالیخولیا و خود آزاری ادامه می یابد و به جهت گیری مرگ اندیشانه می انجامد. در ضمن مفاهیمی چون مطلوب گمشده که بر دسترس ناپذیری ابژه (معشوق بیرونی) تاکید دارد و از دیگر ابعاد خودشیفتگی است بررسی خواهند شد ، نتیجه این که بسیاری از الگوهای عشق به نظر کمال یافته در عمل این گونه نیستند و با گونه هایی از روان پریشی و رفتارهای ضد اجتماعی همراه اند .
استعاره های مفهومی در زبان فارسی؛ تحلیلی شناختی و پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی در پیکره ای نمونه از زبان فارسی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی، پیکره ای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونه گیری و استعاره های مفهومی نهفته در آن استخراج گردد. سپس این استعاره ها براساس طبقه بندی لیکاف و جانسون Johnson, 1980) & (Lakoff ، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهتی» و نیز طبقه ای از استعاره های مفهومی که لیکاف و ترنر(Lakoff & Turner,1989)، تحت عنوان «استعاره های تصویری» معرفی کردند، دسته بندی شدند. در گام بعدی نسبت بسامد هریک از این استعاره ها در مقایسه با یکدیگر تعیین شد و تلاش شد تا پر بسامدترین حوزه های مبدأ در طبقه استعاره های هستی شناختی تعیین گردد و در مجموع با توجه به یافته های پیکره ای مشخص گردد که فارسی زبانان بیشتر از چه حوزه های مبدأیی برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره می برند. در خلال این پژوهش، نگارندگان به دلیل بهره گیری از پیکره دریافتند که طبقه بندی لیکاف و جانسون(1980) از انواع استعاره های مفهومی، ملاک دقیقی برای محک یافته ها در یک پژوهش پیکره مدار نمی باشد و همچنین یافته های پیکره ای در زبان فارسی در مواردی اصل یکسویگی در نظریه استعاره مفهومی را نقض می کنند.
آیرونی در شطحیات بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیرونی یکی از صناعات ادبی است که در چارچوب سخنی متناقض نمود و ظهور پیدا می کند. آیرونی برای بیان معنایی برجسته و دلالت بر مدلولی خاص به کار می رود و در نتیجه موجب برجستگی بخشی از کلام می شود. این صنعت به طور نهانی در قالب طنز، کنایه، مدح و ذم، در راه بیان مضمون در گستره بلاغت سخن گام برمی دارد. این پژوهش درصدد است با روشی تحلیلی-توصیفی، جایگاه آیرونی را در شطحیات بجامانده از بایزید بسطامی تبیین کند. بایزید بسطامی، شطحیات بحث برانگیزی بنا بر عرفان و زهد آمیخته به عشق بیان کرده است. در این مقاله ابتدا مفهوم آیرونی، طنز و وجوه سوررئالیستی آن، مشخص شده، پس از آن شطحیات بنا بر چارچوب ساختاری خود بازنموده می شود. با تأمل در زبان شطحیات و قرینه های آن می توان دریافت که مقام معرفت با سوررئالیسم نیز در پیوند است. در پایان این جُستار، شطحیات متناقض نما و فراواقع، بر اساس صنعت آیرونی و در چارچوب مبانی تصوف و مقامات عرفانی مشخص و تبیین می شود.
بررسی و تحلیل کارکردهای بلاغی نثر خطابی در فیه ما فیه
حوزههای تخصصی:
اساس سخنوری، اقناع و ترغیب مخاطب و گفتن سخن مؤثر است که از این فن به اقتضای حال و ""بلاغت"" تعبیر کرده اند. از آنجا که سخن از ارتباط متقابل گوینده با شنونده حاصل می گردد، بنابراین شرط تأثیر آن، شناخت حال و موضع مخاطب است و این شناخت وقتی به دست می آید که مخاطب نزد گوینده حاضر و عوالم درون او برای گوینده محسوس و ملموس باشد. جلال الدین محمد مولوی در فیه ما فیه -که مجموعه تقریرات شفاهی او در حضور مخاطبان و مریدانش می باشد- کوشیده است تا به یاری جملات خطابی در نفوس شنوندگان تصرف و مقاصد مورد نظر خود را در آنها افاده نماید. در پژوهش حاضر کوشش شده تا با روش توصیف و تحلیل محتوا به بررسی انواع جملات خطابی و چگونگی کاربرد آنها در نثر فیه ما فیه پرداخته شود.[1] برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی در سراسر فیه ما فیه به منظور بیان احساسات درونی و انتقال هر چه مؤثرتر اندیشه های عرفانی و اخلاقی به مخاطب و جلب پذیرش او، در کنار بیان این مفاهیم در کسوت جملات خبری، از انواع جمله های انشایی و خطابی (امر، نهی، پرسش و ندا) با اغراضی چون تأکید، تذکر، تحذیر، ارشاد، ترغیب و ... به قصد حفظ ارتباط با مخاطب بهره می گیرد که این امر با آموزه های تعلیمی-تبلیغی مولوی سازگار افتاده است. از میان جملات خطابی نیز پرسش و امر از بالاترین بسامد در نثر فیه ما فیه برخوردارند.
نقد ادبی: از تأویل اثر تا تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سنت ساختارگرایی سوسوری، فرض بر این است که دستگاه زبان پس از تعریف سلبیِ نشانه های کلامی و چینش بعضی از آنها در پی یکدیگر، مدلول های معینی را در کالبد یک متن مستقل گرد می آورد و از وحدت مضمونیِ متن در برابر شرایط ناپایدار بافتی محافظت می کند. بسیاری از منتقدان عرصه ی ادبیات نیز تحت تأثیر زبان شناسی سوسوری و به پیروی از بوطیقای ساختارگرا چنین می پندارند که نقد ادبی برابر است با سخن کاوی اثر در راه تأویل آن به مقصود آفریننده اش. در این مقال اما به جای کوششی بی فرجام برای وصول به فلان مدلول در بهمان اثر سترگ ادبی، به چندوچون در این باره خواهیم پرداخت که اساساً متنیت اثر از کجا(ها)ی زبان مایه می گیرد و چرا نمی توان فرایند خوانش متن را به روال های مکانیکیِ سخن کاوی فروکاست و هدف از نقد ادبی را نیل به مضمونی بی بدیل انگاشت. در تبیین دلالت مندی پردامنه ی متن و کران گشودگی خوانش، چند نمونه ی ظاهراً ناهمگون را فراتر از نقدهای سخن کاوانه، بر پایگاهی متشکل از دیدگاه های خوانش بنیاد بارت، پاشایی و متز تحلیل خواهیم کرد تا سرانجام به الگوی تازه ای از نقد ادبی دست یابیم. بنا بر این الگو اگرچه تنها سخن سنجی اثر برای تأویل آن کافی است، اما این سنجه را تنها یکی از شرایط لازم برای تحلیل متن باید دانست. در راه چنین تحلیلی همچنین باید عوامل متنیت هر اثر را نیز با توجه به شبکه ای از روابط بینامتنی اش تحلیل کرد؛ تحلیلی که از شناسایی انواع تقابل های پنهان در پوسته ای از روابط مجازی و استعاری آغاز می شود.
روند رشد کاربرد ابزار انسجام واژگانی در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریة انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی= میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، 15 کودک ( 8 پسر و 7 دختر) در سنین چهار تا هفت ساله از یک مهد کودک در غرب تهران گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق به کارگیری ابزار انسجام واژگانی، دو آزمون بازگویی و تولید داستان، با استفاده از دو کتاب مصوّر کودک اجرا گردید و با درنظر گرفتن رشد انسجام واژگانی، داستان های آن ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. هدف اصلی این تحقیق آن بوده است که با ارزیابی توانایی سازماندهی گفتمان روایی در کودکان فارسی زبان به شناخت و ارزیابی بهتری از توانش گفتمانی آن ها دست یابیم.
بر پایة یافته های این تحقیق می توان گفت که اولاً کودکان در هر سه گروه سنی قادر به به کارگیری صحیح ابزارهای انسجام واژگانی به منظور سازماندهی داستان های خود هستند. نتیجة دیگر این که تمامی گروه های سنی از میان زیرمجموعه های انسجام واژگانی (تکرار و باهم آیی)، در هر دو آزمون، بیشتر تمایل به کاربرد «تکرار» دارند و در نهایت این که عملکرد کودکان در آزمون بازگویی داستان در مقایسه با آزمون تولید داستان به لحاظ تعداد بندها و مؤلفه های انسجام واژگانی متفاوت می باشد.
THE GENERIC STRUCTURE OF ACKNOWLEDGMENTS IN PERSIAN DISSERTATIONS (بررسی ساختار صفحات تقدیر در پایان نامه های دانشجوهای ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکر و قدردانی در پایان نامه ها از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا از طریق آن افراد می توانند حسن نیت خود را نشان داده و به نوعی هویت آکادمیک خود را شکل دهند. در همین راستا مطالعه حاضر الگوی ساختاری صفحه تقدیر در 503 پایان نامه در طی سال های 1981 تا 2014 از دانشگاه های معتبر ایران را مورد بررسی قرار داده است. به طور کلی 65323 کلمه بررسی شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی دانشجویان ایرانی از یک الگوی سه مرحله ای (گام آغازین، گام میانی، و گام نهایی) پیروی می کنند که هر کدام از این مراحل خود دارای چند قدم دیگر نیز بودند. نتایج تحقیق حاضر می توان اطلاعات سودمندی در اختیار دانشجویان و همچنین اساتید دانشگاهی قرار دهد.
بررسی عروضی غزل های عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی داستان کوتاه «ناخلف» نوشته سیّدمهدی شجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان است که در آن با ارتقا بخشیدنِ تحلیل متن از سطح توصیف به سطح تبیین و با دخالت دادن عواملی همچون ایدئولوژی، قدرت، تاریخ و... به تفسیر متون پرداخته می شود. نورمن فرکلاف یکی از صاحب نظران برجسته در حوزه تحلیل گفتمان انتقادی است. به باور تحلیلگران گفتمان انتقادی، متون ادبی نیز مانند دیگر متون در خدمت ارتباط اند. از این رو، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل کرد. در این مقاله کوشش شده است داستان کوتاه «ناخلف» از مجموعه داستان سانتاماریا، نوشته سیّدمهدی شجاعی، با توجّه به رویکرد فرکلاف در سه بخش توصیف، تبیین و تفسیر بازخوانی شود.
الگوی پیشنهادی برای تطبیق نظریة جامعه شناسی با ساختار ادبی اجتماعی رمان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی رمان یکی از انواع پرکاربرد نقد ادبیات داستانی است که بر مبنای پیوند میان ساختارهای اجتماعی و ساختار ادبی، قرائتی جامعه شناسانه از متن ادبی ارائه می دهد و در عین حال، جنبه های زیبایی شناسانه اثر را نیز در نظر می گیرد. این نقد مانند سایر انواع نقد ادبی وارداتی است و در بسیاری موارد میان نظریه و متنِِ بررسی شده پیوند محکمی وجود ندارد. هدف از نگارش این مقاله ارائه الگویی کاربردی از این نقد، متناسب با ویژگی های اجتماعی ادبی رمان فارسی است که با در نظر گرفتن اصول پایه ای این نظریه و تطابق آن با دوره های اجتماعی در رمان فارسی تدوین شده است. کشف ساختارهای معنادار که فاعل جمعی دارند، کشف درون مایه های اجتماعی تکرارشونده در رمان فارسی، اهمیت شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، کشف ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان، و درنهایت تحلیل و تشریح یافته ها و برقراری پیوند میان ساختار اجتماعی و ساختار ادبی ساختار پیشنهادی این مقاله است. به نظر می رسد با استفاده از این ساختار بتوان الگویی کاربردی و متناسب با رمان ایرانی بر مبنای نظریه، برای نقد جامعه شناختی رمان فارسی تدوین کرد.
تبیین رابطة بلاغت با نفوذ قدرت در شعر ملک الشّعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: