تصاویری که ادبیات از زنان به دست داده تصاویری متناقض چون زن آرمانی، جادوگر، نابالغ و خام، زن فتانه و وسوسه گر، مادر فداکار و زن مرگ آور است. در این اندیشه ها زنانگی به شکل آرمان گرایانه و شیطانی تقسیم شده که از این منظر نیز این تصاویر به مناسبات و روابط فرضی میان زن با مرد بستگی دارد و در این راستا زن بزرگتر یا کوچکتر از واقعیت زندگی ارایه شده است.در این مقاله سعی شده است با بررسی تطبیقی بوف کور صادق هدایت و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری ضمن اشاره به مشابهت ها و وجوه افتراق دو اثر دیدگاه دو گانه این نویسندگان نسبت به زن مورد مداقه قرار گیرد.
ایران کشور فرهنگ و هنر و شعر و ادب محسوب می شود و عالمان و شاعران فراوانی در این کشور دیرینه و دانش پرور ظهور داشته اند؛ اما سهم همه شهرها و مناطق این کشور پهناور در این عرصه برابر نیست. سهم استان اصفهان در حوزه فرهنگ و ادب و هنر ممتاز است. یکی از دانش های زبانی ای که استادان این خطه بدان پرداخته اند و گوی سبقت را از دیگر مناطق ربوده اند، دانش دستورنویسی و پرداختن به مسایل زبانی است. علمی که به جهت فنی و دقیق بودن آن، اهتمام بدان کمتر بوده است. مقایسه آثار برآمده در ادب فارسی به شکل کتاب و یا مقاله نشان میدهد که نسبت این تحقیقات به پژوهش های زبانی بسیار بیشتر است و مسایل زبانی کمتر مورد عنایت قرار گرفته است. این مقاله می کوشد تا نقش موثر تنی چند از استادان اصفهانی را در این عرصه بنماید و با یادکرد و توصیف کار مشاهیر سنتی و جدید این خطه در این دانش فنی، سهم آنان را در این باره باز نماید. دانشی که پرداخت بدان در تحلیل متون و پی بردن به زوایای پنهان و هنری آن بسیار موثر است و متاسفانه در پژوهش ها مغفول مانده است.