ذهن مولانا، به واسطه اشتغال خانوادگی به وعظ و قصه، چنان به قصه پردازی خوگرفته است که در هیچ یک از آثارش از تاثیر آن برکنار نمانده است. چنان که حتی در غزل نیز قصه گفته است که کاملاً بدیع و منحصر به فرد است. این قصه ها گاه بسیار کوتاه هستند و در یک یا دو بیت ارائه می گردند و گاه نیز نسبتاً طولانی هستند. قصه های غزلیات شمس دارای انواع مختلفی چون قصه های رمزی، قصه های تمثیلی، قصه های انتزاعی، قصه های برساخته و قصه های واقعی و تاریخی هستند.
یکی از پژوهش های جدی سال های اخیر در حوزة مثنوی پژوهی و مولوی شناسی از اشارت های دریا: بوطیقای روایت در مثنوی اثر حمیدرضا توکلی است که انتشارات نیلوفر آن را چاپ و منتشر کرده است. این کتاب به دلایل گوناگون اقبال خواص و جامعة دانشگاهی را در پی داشته است و با توجه به کسب رتبة «کتاب سال»، «جایزة آل احمد» و «کتاب فصل» بیش از پیش شهرت یافته است. در این مقاله نویسنده ضمن بیان محاسن و ارزش های اثر، سعی می کند در دو ساحت نقد روشی (مباحث ساختاری) و نقد بینشی (محتوایی) کتاب را بررسی ، تحلیل، و نقد کند. در ساحت نقد روشی به نکاتی همچون عدم سامان مندی دقیق و منطقی، فقدان تمییز و تمایز روش تحقیق از پیش فرض ها، حشو و درازنویسی (redundancy-verbose)، فقدان روش مندی در جمع بندی مطالب پایان فصول، خارج شدن از حوزه و جامعة آماری پژوهش، عدم دقت در تفکیک موضوعی، و عدم یک دستی در ذکر اطلاعات منابع در پی نوشت ها پرداخته می شود. در ساحت نقد بینشی نیز ضمن بررسی عنوان کتاب و دلایل عدم سنخیت عنوان با متن به مباحثی همچون تناقض در اجزای کتاب، عدم تعریف روشن از مفاهیم و واژه های کلیدی، قضاوت های شتاب زده و کم فروشی تحقیقات پیشین، عدم تناسب عنوان ها و مطالب، تکرار نکات و استفاده از شواهد غیرضروری، تفسیرها و برداشت های نادرست از مثنوی پرداخته می شود.