فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در راستای ادبیات تطبیقی کمدی الهی دانته و سیر العباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینی، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند، که اجازه داوری خردمندانه نسبت به حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد.کمدی الهی یک اثر ادبی،حکمی و فلسفی به زبان سمبولیک و حاصل سیر و سیاحت دانته در عالم تخیلات متعالی و متافیزیکی است. بدون شک وی اولین فرد مبتکر سفر به دنیای ارواح نیست، و به آثار ارزشمند پیشینیان تاسی جسته است. در آفرینش این اثر افزون بر عوامل بیرونی و محیطی چون تبعیض و بی عدالتی های اجتماعی و نوسانات سیاسی، مجموعه ای از عوامل درونی چون تخیل، مکاشفه، رویا و کمبودهای روحی و روانی زمینه ساز بوده اند.آیا سنایی پیشگام دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی همسویی های سیرالعبادالی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ صرف نظر از این که سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی، مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست. این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت وخیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد.
بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
مترجمان هزار و یک شب
آیین شاهنامه خوانی
فن روایت، فن یادگیری
بررسی و تحلیل ظرفیت های تمثیلی عرفانی در حکایاتی چند از نزهة الارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر ادبی (روایت تمثیلی عرفانی) برانگیزنده تجربه ای عمیق و متفاوت است که در نهایت به «خلاقیت هنری» یعنی آفرینش «راوی» و بازآفرینی «روایت گر» اثر ادبی منجر می شود. لذت زیبایی این گونه آثار ناشی از آگاهی و درون یافتی است که مخاطب از بازیابی و دریافت چیزی که به اعلی درجه جز خود او است، حاصل می کند؛ به بیان دیگر در این گونه آثار، روایت نیروی محرکه اندیشه، تخیل، تداعی و برانگیزنده معانی از یاد رفته و آوردن آن از سطح لاشعور به اوج شعور و آگاهی است. در کتاب نزهة الارواح، تألیف حسین بن عالم الحسینی، عارف سده هفتم ه ..ق. نویسنده با بهره گیری از تمثیل و استفاده از ساختاری ویژه، در بیشتر موارد، میان راوی و مخاطب همسویی ایجاد می کند و از این راه مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. پژوهش حاضر ضمن بهره گیری از روش «تحلیل محتوا»، در پی پاسخ گفتن به دو سؤال بنیادین است: نحوه بهره گیری مؤلف نزهة الارواح از ظرفیت های تمثیلی حکایات در چه مواردی خلاصه می شود؟ مفاهیم نهفته در بطن حکایات، مشخصات عمده داستان ها و تمثیل های موردنظر نویسنده کدامند؟ ملاک انتخاب حکایات نیز برجستگی تمثیل ها و مفاهیم عرفانی در این گونه حکایات بوده است.
مینی مالیسم ادبی
اسطوره ی یحیی زکریا در تعزیه ی ایرانی و نمایشنامه ی سالومه ی اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
از اسطوره تا ادبیات: منطق داستان در گذار از باورهای شفاهی به متون ادبی مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره یکی از مباحث مطرح در ادبیات تطبیقی است. پیوند اسطوره و ادبیات، با توجه به اینکه اولی شفاهی و در گسترهٔ باورهای انسانی و دومی نوشتاری و در قلمرو زیباشناسی است، اندکی گنگ می نماید. اما با بررسی بیشتر آشکار می شود که همانندی های بسیاری میان آن دو وجود دارد و هر دوِ این مقولات از منطق یکسانی پیروی می کنند که همان منطق داستان است. از سوی دیگر، منطق داستان خود دارای ساختاری است که ریشه در قواعد خیال دارد. گذار از اسطورهٔ شفاهی به متن ادبی روندی کند و بلندمدت داشته است که طی آن سراینده، شنونده، بیننده و مضمون جای خود را به شاعر (یا نویسنده)، خوانندهٔ منفرد و داستان ادبی داده اند. جهان اسطوره و جهان ادبیات در دنیای بزرگ تری به نام دنیای داستان جای می گیرند.