فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمدبلخی، شاعر و عارف نام دار گستره زبان و ادب فارسیصاحب آثاریبس ارج مند چون مثنوی، دیوان شمس و فیه مافیه است که هر یک از آن ها پژوهش هاییگسترده را در برداشته و هنوز میدان تحقیق در این باب فراخ است. از میان این آثارگران قدر، فیه مافیه به مجلس گوییهایصوفیانه اختصاص دارد. در این بحث، پس از معرفیمختصر «مجلس گفتن» یا وعظ گوییهایصوفیانه، به پیوندهایموضوعیفیه مافیه با مثنویو دیوان شمس پرداخته شده است.
جایگاه عشق در مبانی سنت های اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند تاکنون جریان عرفان اسلامی، متناسب با هر عصر و روزگاری به اشکال گوناگونی، چه به لحاظ سبک شناختی و چه از جهت ادوار تاریخی، رویدادها، آثار، پیشگامان و بنیان گذاران سرشناس فرقه های عرفانی تقسیم شده است، شاید تقسیم آن به دو سنت اول و دوم که یکی از آغاز تا سده هفتم هجری و دیگری از سده هفتم با ظهور ابن عربی تا دوران حاضر را در برمی گیرد، از شمول بیشتری برخوردار باشد. هدف از بررسی موضوع عشق در دو سنت عرفانی، شناخت چگونگی تعامل قوه نظری و عملی در دو سنت عرفانی مذکور و تبیین این واقعیت است که چگونه مبانی فکری سنت دوم که مراد از آن مکتب مبتنی بر وحدت وجود ابن عربی است، توانست با تبیین و تشریح اصولی شالوده های علمی و نظری خود، قوه عملی را نیز تحکیم و تعمیق بخشد. برای روشن تر شدن این موضوع، «عشق» را که هم از مضامین پرکاربرد و هم از کلیدواژه های این دو سنت به شمار می آید، از خلال دو اثر منتخب، یعنی عبهرالعاشقین روزبهان بقلی و فصوص الحکم شیخ اکبر برگزیده ایم تا با مطالعه دیدگاه های هر یک در خصوص عشق، نتایج و بازخوردهایی را که با تکیه بر این مبانی در این هر دو سنت حاصل آمده است، بررسی کنیم.
تأمّلات مرگ اندیشانه در چند متن منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به تحلیل و بررسی تأمّلات مرگ اندیشانه در متونِ مهمّ منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری می پردازد. پژوهش حاضر نشان می دهد که مرگ اندیشی در متون عرفانی قرن پنجم هجری در مقایسه با متون عرفانی سده های پیش از آن بسامد بیشتری دارد. این نکته می تواند نشان دهنده عمق و اصالت تجربه های صوفیان و عارفان و اراده معطوف به مرگ در وجود آنان باشد. سویة دیگر این بررسی نشان می دهد که در آثار صوفیان اهل قبض که متّصف به مقام خوف بودند، مرگ هراسی نمودِ بیشتری دارد، ولی در آثار صوفیان اهل بسط و سُکر، پدیده مرگ دوستی بیشتر تجلّی یافته است.
عارفانه های بیدل
«مولانا و قرآن»
حوزههای تخصصی:
این مقاله به طور اجمال ارتباط مولانا و دریافت های او را از قرآن کریم مورد تتبع قرار می دهد و مراد این است که بیان کند عرفان مولانا آن گونه که در آثار او موجود است برگرفته از بطن و متنِ قرآن است و او خود نیز به منزله نوعی مفسر قرآن به حساب می آید. از طرفی نیز باورمندی و ایمان و عشق مولانا به این کتاب و کلام وحیانی و آسمانی را به نمایش می گذارد تا نشان دهد که عرفان مولانا عرفانی در جریان وحی و نبوت بوده و لاجرم تابع سنت نبوی هم خواهد بود و از کژی ها و خواسته های نفسانی به دور بوده و آنچه آن سلطان خوبان گفته را به عبارت منظوم کشیده و به فهم ما نزدیک کرده است، هر چند که از کج فهمی های خاصه امروزِ برخی از افراد به فغان است و می گوید:کرده ای تاویل حرف بکر راخویش را تاویل کن نه ذکر رابر هوا تاویل قرآن می کنیپست و کژ شد از تو معنیِ سنی
سماع در سروده های مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گارنده در این نوشتار براساس سروده ها و آثار مولوی و شاگردان و مریدان وی و همچنین بر پایه آرا و اندیشه های کسانی که به گونه ای مولوی از آنان تاثیر پذیرفته ، موضوع سماع را مورد بررسی قرار داده است. وی ضمن تعریف سماع و بیان خاستگاه آن ، به بررسی مسائلی از قبیل : سماع از دیدگاه مولوی و تعبیرهای وی از آن ، دلیل علاقه و اشتیاق مولوی به سماع ، حکم شرعی سماع ، انگیزه مولوی از پرداختن به سماع و در پایان فایده سماع از نظر وی پرداخته است.
باغ عرفان سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین شعرای معاصر، که شعرش سرشار از عرفانی لطیف و خاص است، (سهراب سپهری) است. سهراب، شخصیتی است که در عرصه نقادی ها، گونه گون با او برخورد می شود؛ بدین معنی که گروهی او را عاری از عرفان، گروهی عارف الهی و برخی دیگر عارفی که عرفانش آمیزه و گلچینی از سایر عرفانهاست، معرفی می کنند. همچنین امر موجب شد که نگارنده به چنین جستاری دست یازد و با نگرشی دوباره در مقام این نوع داوریها بنشیند.در این جستار، ابتدا کلیه سروده های سهراب مورد مطالعه قرار گرفته و از خلال آنها، وجوه مختلف نگرشهای عرفانی وی از جمله مشابهتها و اختلافات عرفانش با عرفان کلاسیک، مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت در این بررسی به این نتیجه دست یافته ایم که گرایش سهراب به عرفان حتمی است، اما نه آن عرفان که از دیر باز شناخته ایم، بلکه عرفانی تازه و مختص به خود او.
وثوق الحکماء و مهم ترین اثر او
حوزههای تخصصی:
محمد ابراهیم بن محمدعلی سبزواری خراسانی ملقب به ((وثوق الحکماء)) متوفای حدود1358 ه یکی از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری و آقا میرزا محمد امجد سبزواری است و از صاحب جواهر و شیخ نوح نجفی اجازه اجتهاد گرفته است. آثار((وثوق الحکماء)) عبارتند از شرح صحیفه سجادیه‘شرح دعای کمیل‘شرح دعای عدیله و شرح گلشن راز شیخ محمد شبستری. شارح‘شرح گلشن راز را به درخواست یکی از دوستان خود نوشته و در آن از مطالب مورد اعتقاد حکما‘به ویژه استاد خود حاج ملا هادی سبزواری بهره برده است . وی ابیات گلشن راز را با استناد به آیات و احادیث و اقوال عرفا و اشعار مناسب شرح و توضیح داده است .
تصوف و ایران باستانی
داستان روح در مثنوی و متون گنوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار عرفانی عصر اسلامی چون آینه ای اندیشه های گنوسی پیش از اسلام را باز می نماید. این مقاله با بهره گیری از متون نجع حمادی و مثنوی مولوی به عنوان یکی از برجسته ترین آثار صوفیانه، دیدگاههای عرفانی درباره روح را بررسی می کند. ماجرای هبوط روح از موطن اصلیش )عالم روحانی( و اسارت و غربت آن در عالم مادی، غفلت روح و گرفتار آمدن آن در زندان جهل، اینکه نجات روح از قید عالم مادی در گرو بیداری آن و از طریق کسب معرفت است و این معرفت از سوی خداوند به انسان می رسد، جملگی از تعالیم مولانا است که شباهت بسیار با آموزه های گنوسی دارد و می تواند حاکی از تاثیر گنوستیسیزم بر تصوف باشد.
مقایسه مشرب عرفانی شیخ نجم الدین کبری و مشرب عرفانی – اخلاقی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار با مقایسه کتاب ((اصول العشره)) اثر شیخ نجم الدین کبری که کتاب ((اربعین حدیث)) اثر امام خمینی ‘ برخی از زوایای فکری و روحی این دو عارف سترگ بازگو شده است. با وجود واقعیت انکارناپذیر 7 قرن فاصله زمانی وتفاوت آشکار در شیوه آموزشی ‘ حوزه تحصیلی ومشرب سلوکی این دو بزرگ ‘ باز هم به نقاط مشترک و وجوه متشابه چشمگیری بین این دو پیر شیخ پرور و ولی تراش برمیخوریم. مهمترین اصول مشترک در مسلک عرفانی این دو عبارتند از: توبه‘توکل‘زهد‘قناعت‘عزلت‘ذکر‘توجه الی الله‘صبر‘مراقبه و رضا . نکته دیگر اینکه هردو برای اصول مورد نظر معتقد به مدارج و مراحل معین هستند. از میان اصول مذکور شیوه عملی و نظریه عرفانی در دو اصل توبه و صبر بسیار نزدیک است . شیخ نجم الدین کبری شرایط اساسی صبر را ‘ خروج از حظوظ نفس‘اختیاری بودن صبر‘قبول رنج ومشقت در منزل صبر و تداوم و استمرار صبر میداند.
غزل فارسی و آموزه های ملامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تذکره ها و آثار عرفانی همواره از ملامتیه به عنوان گروهی از اهل تصوف و عرفان یاد می شود و در شرح احوال و آثارشان به بیان چند اصل مورد تأکید ملامتیه و برشمردن چند نام و لقب به عنوان اهل ملامت اکتفا می گردد و آن چنان که شایسته جایگاه برجسته و تأثیرگذار اندیشه های ملامتی در پهنة ادب پارسی است. به تبیین نقش ایشان پرداخته نمی شود و زمینه های باورهای ایشان در بدنة عرفان اسلامی بررسی نمی گردد. در این مقاله در پی اثبات آنیم که غزل فارسی از آغاز به ابزاری برای تعلیم آموزه های ملامتی بدل شده است و نگارش این مقاله، در واقع گامی است در مسیر بازشناسی هویت فرهنگی و ادبی ملامتیان و یافتن رد تأثیر شگرف آموزه ها و باورهای ایشان در غزل فارسی و به ویژه بنیان گذاری گونه ای از غزل با عنوان «قلندریات».
در اخلاق درویشان
آزاد اندیشی در ابوسعید و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از محققان بر این باورند که شعر سهراب سپهری دارای مبانی عرفان ایرانی – اسلامی است و برخی دیگر آن را متأثر از عرفان هندی – شرقی می دانند و برخی نیز شعر او را تهی از عرفان دانسته اند. ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ ایرانی از مکتب خراسان است؛ اندیشه های عرفانی این مکتب با اندیشه های عرفان شرقی نزدیکی فراوان دارد. ابوسعید و سهراب، هر دو نگاه آزادانه ای به شریعت دارند و از همین راستا مؤلفه هایی چون عیب پوشی و مهربانی با آفریده های خدا را به کرات در آثار آنها می توان بازجست. همه کس و همه چیز را یکسو و یکسان می بینند، از قید رنگ و نژاد برکنارند و از مرز خوبی و بدی ها گذشته اند و ریا و ریاکاران و تابوها ی جامعه را نقد می کنند. این مقاله بر آن است که با توجه به عرفان ابوسعید و سپهری و با تکیه بر دو کتاب اسرارالتوحید و هشت کتاب به آزاداندیشی و جنبه های آن از دیدگاه آنها بپردازد.
پنبه وسواس بیرون کن ز گوش
حوزههای تخصصی:
هدف غاییعارف از تحمل ریاضت ها و طیسلوک، رسیدن به یقین است که آن را به نام ها و عنوان هایدیگر نیز خوانده اند اما یقین را نه با نام کار است و نه با عنوان، باید دریافت و چشید و فهمید. یقین، به قلب اطمینان، به دل ارامش، به جان قرار و به زندگی، امید میبخشد و مرگ را دروازه ایبه سویارزوها میسازد. جهان آخرت را نزدیک و حب نفس را از ساحت انسانیبه دور میدارد. نقطه مقابل ان وسوسه و تردید است و سیر آن برخلاف یقین. مولانا، دست یابیبه یقین و رهاییاز تردید را موکول به هدایت خداوند و خواست واقعیسالک میداند و غرض از سرودن و ارایه مثنویمعنویرا وصول بدان سرمنزل میانگارد. نگاهیبه تلاش هایمولانا در این جهت، سرلوحه کار این مقاله است که به جایپرداختن به تعاریف و نظرات گوناگون و اغلب تکراری، میکوشد که از بیان شیوا و عاشقانه پیر بلخ یاریجوید. تا چه قبول افتد.
تحلیل مساله «معنا» در گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون و تا عرصه آخرین تئوری های پیچیده زبان شناسی، بشر در پی یافتن الگویی فراگیر در معناشناسی بوده است؛ الگویی که با اتقان و صحت بتواند به مثابه یک پارادایم در گستره وسیعی از علوم، تاثیرگزار باشد. این چنین الگویی در گلشن راز شبستری وجود دارد و این مقاله ضمن کشف آن، سعی نموده لوازم و مبانی زیرساختی آن را در سه ساحت هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی بیان نماید. برخی از این مبانی عبارتند از: اصل تشکیک در عوالم، اصل نظام احسن و تفاوت تجلیلات جلال و جمال، اصل وجود معرفت های حضوری و پیشین، اصل تفکیک مدلول لفظ از مراد لافظ، و امکان مشهود واقع شدن معانی معقول و... . این الگو می تواند در بهینه سازی تبیین دلالت الفاظ بر معانی باطنی، بی نیاز شدن از ارتکاب به مجاز در تفسیر متون دینی و جدا نمودن حقیقت معنا از امور زاید بر علم معناشناسی، بسیار تاثیرگزار باشد. این الگو به مفاد قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی در اندیشه امام خمینی (ره) نزیک است که به تعبیر ایشان می تواند کلید اسرار معرفت و باب الابواب فهم رموز زبان قرآن شود.
ظلومی و جهولی انسان در متون تفسیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران قرآن کریم در تفسیر آیه 72 سوره احزاب، در شرح و توضیح کلمات ظلوم و جهول با وجود اختلاف نظرهایی، در این نکته اتفاق دارند که انسان با حمل بار امانت الهی که فوق طاقت او بوده است، در حق خود ستم روا داشته و نسبت به صعوبت و عظمت بار امانت و عاقبت حمل آن نادان بوده است. هر چند ظاهر این تعبیر با توجه به بار معنایی کلمات یاد شده نوعی توبیخ و نکوهش در حق انسان تلقی می گردد؛ اما در ادبیات عرفانی این اوصاف به گونهای تاویل و تفسیر شده اند که نه تنها مایه ذم و قدح انسان نیستند بلکه عین مدح و نعت او نیز هستند. مقاله حاضر سعی دارد تا با تحلیل برخی متون ادبی این کلمات را از منظر عرفانی مورد بحث و بررسی قرار دهد.