فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
اندیشه ی توحیدیِ سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحید به ویژه مرتب? عالیِ آن (توحیدِ وجودی) همواره از مباحثِ اصلی و دشوار در میان عارفان مسلمان بوده است. اهمیّتِ سنایی در این مبحث، از آنجاست که وی در زمره ی عارفانی است که در شعر فارسی با توسّل به آیات و احادیث، توانست این اندیشه ی اتهام برانگیز صوفیّه را از شائبه ی کفر و الحاد، پاک و مبرّا سازد. آموزه ی سنایی، این پرسش را پیش می آورد که کدام مدلِ اندیش? دینی و توحیدی با انگاره ی وحدتِ وجود مناسب و سازگار است که بدونِ آن، امکانِ معرفت حق تعالی و عبادتِ درستِ وی میسّر نیست؟ در این پژوهش، برای یافتن پاسخ، در آغاز از توحید و اقسام آن سخن می گوییم و پس از آن، اندیشه ی توحیدی سنایی را مورد بررسی قرار می دهیم. سپس با بحث در باب های خلقِ افعال و وحدتِ شهودی، نوآوری های سنایی را در این باب ها یادآوری می کنیم به گونه ای که وجوه تمایز دیدگاهِ وی با دیدگاه های دیگر عارفان روشن شده است.
بررسی مقایسه ای گونه های مختلف پرداخت یک حکایت در متون منثور صوفیانه فارسی تا ابتدای قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پرداختهای گوناگون حکایت در متون صوفیانه، موضوعی است که از جهات گوناگون به شناخت شیوه های داستان پردازی و حکایت نویسی صوفیه کمک می کند؛ زیرا هنگامی که چند نویسنده یک ماجرای خاص را حکایت کنند، چگونگی استفاده هریک از آنها از عناصر داستانی و آگاهی و تسلط آنان بر اهمیت وجودی این عناصر، آشکارتر خواهد بود و در نهایت، زوایای تاریک و بررسی نشده حکایت نویسی صوفیه را بهتر نشان خواهد داد. در این مقاله، چگونگی پرداخت «ماجرای نجات یافتن ابوحمزه خراسانی از چاه» در پنج اثر منثور صوفیانه فارسی تا ابتدای قرن هفتم مورد بررسی مقایسه ای قرار گرفته و در نهایت بهترین پرداخت آن با ذکر دلایل متعدد معرفی شده است.
از «منطق الطّیر» عطّار تا «جاناتان، مرغ دریایی» ریچارد باخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها، افسانه ها و اسطوره ها در میان ملل مختلف، مؤلّفه های همانند و مشابهی دارند که می توان از زوایای متفاوتی آنها را مورد پژوهش قرار داد. جستجوی کمال و نمونة انسان آرمانی از جمله این مؤلّفه های مشترک است. منطق الطّیر عطّار نیشابوری یکی از زیباترین آثار سمبولیک شرق در این زمینه است که مورد تأسّی بسیاری از شاعران و نویسندگان جهان قرار گرفته است. ریچارد باخ ـ یکی از نویسندگان آرمان گرای مغرب زمین ـ تقریباً نمونه ای مشابه، یعنی«جاناتان، مرغ دریایی» را ارائه کرده است.با توجّه به فاصله زمانی بسیار بین این دو اثر، این مقایسه تطبیقی یک نوع تجزیه و تحلیلِ در زمانی است؛ نه همزمانی. البتّه به لحاظ درون مایه عرفانی و پیچیدگی های داستانی، جاناتان به عظمت منطق الطّیر عطّار نیست. آیا فلسفه فکری این نویسنده متأثّر از عرفان شرقی و تفکّر عطّار است؟ ویا همانندی های این دو اثر ادبی ـ عرفانی، حتّی اگر ریچارد باخ، منطق الطّیر عطّار را ندیده باشد؛ برخاسته از آرمان های مشترک فطری و ذاتی بین انسان ها و کاملاً طبیعی و باور کردنی است؟ این نوشتار تلاشی در جهت پاسخ دادن به این پرسش هاست؛ افزون براینکه مقایسه ای تطبیقی بین دو اثر را در بر دارد.
خطبه قدس (عرفان امیر خسرو دهلوی در مطلع الانوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش چگونگی «عرفان در مطلع الانوار امیر خسرو دهلوی» بررسی شد و به این سؤالات پاسخ داده شد:
حضور الفاظ و اصطلاحات صوفیانه در مطلع الانوار چگونه است؟
مقامات و احوال در آن چگونه مطرح شده و به چه معنی به کار رفته است؟
در این پژوهش ابتدا عناصر عرفانی مطلع الانوار جستجو وپس از طبقه بندی آن ها به مقامات و احوال و تفکیک کاربرد حقیقی و مجازی آن ها؛ با سایر اصطلاحات کتاب های عرفانی، مقایسه ی اجمالی انجام شد. پس از انجام پژوهش این نتیجه به دست آمد که مطلع الانوار یک کتاب اخلاق عرفانی است و اصطلاحات عرفانی فراوانی در آن، به شکل حقیقی و مجازی به کار رفته است. اصطلاحات عرفانی که در معنی اصطلاحی خود به کار رفته است، عبارت است از:
دسته ی اول: مقامات طلب، فقر، توکل و رضا، و احوالی مانند عشق، شوق و فنا.
دسته ی دوم: اصطلاحات عرفانی که در معنی مجازی به کار رفته است.
گذشته از این ها امیر خسرو به عناصر تربیتی صوفیه هم اشاره کرده است مانند اخلاص، همت، قناعت، پیروی از پیر و آدابی مانند خلوت.
همچنین در این کتاب از معرفت خداوند و آموزه های اخلاقی- عارفانه ی فردی و اجتماعی نیز سخن رفته است و در این پژوهش به اشاره و ارائه ی مآخذ آن ها اکتفا می شود. لازم به ذکر است این پژوهش با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه الزهرا صورت گرفته است و بدین وسیله از آن حوزه محترم سپاسگزاری می شود.
مقایسه برخی از اصطلاحات عرفانی تمهیدات با چند متن عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مطرح می شود، نقد و بررسی نگرش عرفانی عین القضاه است. اگر با نگاهی دقیق و موشکافانه کتب عرفانی را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می شویم که عرفا در بعضی از مسایل عرفانی اختلاف نظر دارند و نظرات متفاوتی را ارایه داده اند. عین القضاه نیز از جمله این عرفاست که شیوه تقلید را کنار زده و عرفانی را که حاصل نظر و عمل اوست، در پیش روی خواننده قرار داده است و شاید علت جذابیت آثار وی، همین نگاه منحصر به فرد اوست. نگاه عین القضاه به بعضی از مسایل عرفانی از جمله ابلیس، عشق، روح، غیرت، کفر و ... در خور توجه است.هدف نگارنده از نوشتن این مقاله تکرار مکررات نیست، بلکه در این مقاله سعی شده که اصطلاحات عرفانی را که عین القضاه در معانی و تعابیر جدیدی به کاربرده - که تاکنون کسی در آن معنی به کار نبرده و اگر هم به کار رفته بسیار نادر بوده - بیان شود.
«حقیقت محمدی» در آثار عرفانی با نگاهی برانیس العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی عرفانی «حقیقت محمدی» به عنوان واسطه آفرینش هستی، آینه تمام نمای عظمت حق، تعین اول، مظهر کامل ترین اسم خداوند (اله)، قطب الاقطاب، انسان کبیر، قلم اعلی و روح اعظم معرفی شده است.دیگر اصناف آدمیان نیز به دلیل خلقت متمایز و اختصاص وجودی خود با تفاوت مراتب از چکیده و عصاره نور اعظم به گونه ای بهره مند می شوند و تنها راه تقرب دوباره به این حقیقت و تولد مجدد نیمه الوهی وجود آدمی، تزکیه باطن، سیر استعلایی و نیل به شهود یا درون یافت حقیقت است که به دیدار با «من برتر» یا «فرامن» در نوع انسان و هماهنگی متقن ذهنیت و عینیت می انجامد.این تحقیق به روش «تحلیل محتوا» به انجام رسیده است؛ و هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت محمدی» در برخی از آثار عرفانی و تبیین نقش و جایگاه معنوی و قدسی آن در سلسله نبوت و هستی انسانی بوده است.
ساختار داستانی حکایت ها در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیقه سنایی یکی از مهمترین منظومه های عرفانی و اخلاقی است که مباحث تعلیمی آن به شیوه مستقیم یا درخلال حکایت ها و تمثیل های گوناگون بیان شده است. یکی از وجوه اهمیت این منظومه، اشتمال آن بر قصه های دینی و اخلاقی و پایه گذاری این نوع از داستان ها در متون عرفانی است.
در این مقاله، نگارنده با توجه به پیشینه تحقیق در مورد قصه پردازی سنایی کوشیده است از دیدگاه متفاوتی، شیوه سنایی را در داستان پردازی تشریح و توصیف کند و چگونگی ارتباط حکایت ها با متن را نشان دهد و با توجه به آمار ارائه شده، ویژگی هر یک از عناصر داستانی موجود در حکایت-هارا مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. نتایج کلی مترتب بر این بررسی، آن است که حکایت پردازی سنایی صرفاً ابزاری برای تبیین و تعلیم مسائل اخلاقی است و جز در چند نمونه، ساختار و ظرافت داستانی در آن مطرح نیست. حکایت ها غالباً به شکل گفتگوی دوطرفه و بدون کنش فیزیکی ارائه شده اند. در این حکایت ها طبقات مختلف اجتماعی حضور دارندو بیشتر آنها ، شخصیت های گمنام محسوب می شوند. شخصیت هایی که ساده و ایستا هستند و تشخص زبانی ندارند. راوی این حکایت ها، در اکثر موارد، بر تمام اعمال و افکار شخصیت ها اشراف دارد و دانای کل مداخله گرمحسوب می شود
نقد و تحلیل کرامات خواجه عبید اله احرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت عمل خارق عادتی است که از اولیا سر می زند. مباحث مربوط به این اعمال در کتاب های عرفانی از جنبه های مختلفی مطرح شده است. با بررسی علل پیدایش و رواج کرامات می توان کارکردهای گوناگونی برای آنها قایل شد. مشرب و موقعیت اجتماعی صاحب کرامت، اوضاع عصر او و چگونگی ارتباط وی با اقشار گوناگون اجتماع، از نوع کرامت و درون مایه آن قابل استنباط است. در این مقاله کرامات خواجه عبیداله احرار بررسی شده است. بیشتر کرامات او حاوی کنش و واکنش است. نقد و بررسی این اعمال نشان می دهد که احرار بر اساس ویژگی های شخصیتی، اصول طریقت نقشبندیه و اوضاع عصر، در امور سیاسی اجتماعی و اقتصادی فعالیت گسترده داشته و از این راه موقعیت ویژه ای به دست آورده است. بنابراین، حفظ موقعیتِ یادشده، از راه تنبیه و مجازات متجاوزان، کارکرد عمده کرامات اوست.
بررسی مفهوم الست از دیدگاه عارفان (تا قرن هشتم ه ..ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع میثاق گرفتن خداوند از بندگان خود در آیه 172 سورة اعراف آمده است، اما این آیه مفهومی کلی را بیان کرده و درباره تمام جزئیات آن بحث نکرده است. همین عامل باعث شده تا مثل بعضی از دیگر مفاهیم قرآنی، مفسران، متکلمان، فقها، اندیشمندان و عارفان برداشت ها و دیدگاه های مختلفی را مطرح کنند. حتی با اینکه در این آیه به صراحت به بعضی از موارد این میثاق ازلی، از جمله عهدگرفتن از بنی آدم، اقرارگرفتن از مردم به خدایی خود و جواب «بلی» دادن بنی آدم اشاره شده است، اما مفسران و عارفان در این مسائل نیز برداشت های مختلف و حتی متناقضی داشته اند. این جستار با بررسی و تحلیل فرآیند شکل گیری مفاهیم و اندیشه های مختلف، از اولین مفسران تا کتاب های عرفانی ادب فارسی، حول مفهوم «الست» و مسائل مربوط به آن، بحث جامع و دقیقی ارائه کرده است.
تحلیل حکایت دیدار موسی و ابلیس در عقبة طور در متون عرفانی
حوزههای تخصصی:
حکایت ملاقات موسی و ابلیس در عقبة طور یکی از حکایات متون صوفیانه است که حلاج برای نخستین بار آن را در کتاب شورانگیز طواسین آورده است و پس از او عارفان بنام ایرانی این حکایت را در آثار خویش آورده و از آن برای اثبات تعالیم و آموزه های متعالی خویش بهره جسته اند. این حکایت که دربردارندة بسیاری از آموزه ها و تفکرات عارفان مدافع ابلیس است، از جهات گوناگون می تواند مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. این نوشتار ضمن نقل این حکایت و بیان وجوه افتراق و شباهت آنها به ماهیت اسطوره ای این داستان و تفسیر لایه های متفاوت آن از دیدگاه های گوناگون می پردازد. از جمله این موارد قدرت تأویل این حکایت از دیدگاه هرمنوتیک، بحث اضداد در آموزه های حلاجی، اثبات نگاه عاشقانة صوفیان و تسری این نگاه به همه پدیده های هستی و به خصوص وجه عبرت آموزی و پندپذیری از ماجرای ابلیس است.
رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان
حوزههای تخصصی:
این مقاله که گوشه ا ی از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید.
بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند».
او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد.
بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را« رسمی همایون» دانسته است.
در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد.
او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید.
بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و « از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گِل» می نشیند.
خلوت درویشان در فتاوى عرفانى باخرزى
حوزههای تخصصی:
تحلیل افکار و معرفی آثار شیخ احمد جام
حوزههای تخصصی:
احمد جام از عارفان بنام قرن پنجم و ششم هجری (440ـ536) صاحب آثار متعدد و اندیشه های ژرف و عمیق عرفانی است که پایه بسیاری از سخنان صوفیانه است. آثاری چون: رساله سمرقندیه، سراج السائرین، روضه المذنبین، مفتاح النجات، بحار الحقیقه، انس التائبین، کنوز الحکمه، فتوح الروح، اعتقادنامه، زهدیات، تذکیرات و دیوان اشعار؛ و اندیشه های عارفانه ای که در این مقاله از رهگذر اصطلاحات عرفانی شیخ دنبال شده اند. اصطلاحاتی چون: اخلاص، توبه، توحید، تقوا، توکل، سماع، شکر، صبر، عشق، عقل، فقر، معرفت که بیشترین تکیه گاه فکری شیخ هستند. او توحید را اصل همه اعمال و توبه را بر همگان واجب، و شرط پذیرش اعمال را اخلاص می داند. برای اتقیا دو مقام قائل است و از توکل به عنوان مخ اخلاص و ستون ایمان و پل یقین یاد می کند. سماع را به استناد آیات قرآن جایز می شمارد. در باب شکر و صبر، شکر را بر صبر فضل می نهد. در باب عقل و عشق، آن دو را در ارتباط با یکدیگر می داند و معتقد است هر که عقل او اندک تر باشد زودتر عاشق می شود. سرانجام در باب فقر «نیستی را در هستی می داند» و معرفت را به دو نوع خاص و عام منقسم می کند.
نگاهی به زبان عارفان از چشم اندازهای معرفت شناسی و زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزة فرهنگ و تمدّن اسلامی، به واسطة تعدّد و تنوع نظام ها و مکاتب شناختی، زبان های گوناگونی مجال ظهور یافته است. به نظر میرسد زبان عرفانی تفاوتی فاحش و ماهوی با زبان سایر حوزه های معرفتی دارد. آگاهی نسبت به این امر کم و بیش در آثار گذشتگان وجود داشته است، به صورتیکه آن را «زبان اهل راز» خوانده اند. اما امروزه توجه به رمز و رازهای این زبان براساس پیشرفت های معرفت بشری در شاخه های گوناگونی چون فلسفة زبان، زبان شناسی و... امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. محور عمدة این نوشتار وابستگی زبان به شرایط تجربی هر زندگی و نوع نگاه به هستی است که رنگ و بوی ویژة خود را به زبان میبخشد و زبان عالم و عابد و عارف را از هم جدا میسازد. تجربة جهان با حواس باطنی، گسستن از عقل و قوة نطق و اراده، برخورد عاطفی با هستی و زندگی در زمان حال، شاخصه های زیست عرفانی است که لاجرم نشانه شناسی زبان عرفانی، رابطة لفظ و معنا در زبان عرفانی و معنیشناسی زبان عرفانی را از لونی دیگر میسازد.
مقایسه تطبیقی سیر کمال جویی در عرفان و روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلوک عرفانی یکی از شاخص ترین طریقه هایی است که در آن، فرد آگاهانه در مسیر خودشناسی گام مینهد؛ مسیری که غایت آن از همان آغاز مشخص و منازل و مراحل آن کاملاً تبیین شده است. در این طریقه، سالک تحت تعلیم پیری راهدان و فرزانه، دشواری های راه را پشت سر میگذارد و در نهایت به توحید میرسد. از دیدگاهی کلی، سلوک عرفانی را میتوان با «کهن الگوی فرایند فردیت» یونگ به طور تطبیقی مطالعه و مقایسه کرد. البته باید در نظر داشت که فرایند فردیت یونگ کاملاً ناخودآگاه است که او آن را از مطالعه بر روی خواب ها و اساطیر و افسانه ها استنباط، و مراحل آن را تدوین کرده است؛ ازاین روی ساختاری کاملاً ساده و بدوی دارد. درحالی که سلوک عرفانی آگاهانه است و مراحل و منازل آن دارای دقت و جزئیات فراوانی است. با وجود این، چارچوب کلی آن، همان است که یونگ برای کهن الگوی فرایند فردیت روانی تبیین کرده است. همین امر، مقایسه تطبیقی میان این دو مقوله را ممکن و مشابهت ها و تمایزات میان آن ها را مشخص کرده است.
تحلیل نسبت میان جهان درون و جهان برون از دیدگاه مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق، شیرازه اندیشه و نظام معرفتی مولوی را شکل می دهد و ظهور و بروز هر خطاب و اظهاری در آثار مولوی بر پایه عشق بنا نهاده شده است در این جستار، تحلیل ارتباط جهان درون و جهان برون در مثنوی نیز بر مدار نگاه خالق آن درباره عشق صورت می گیرد. این نگاه بر این فرض استوار است که عشق در نظر مولوی، برزخ میان جهان درون و جهان برون است و آنچه آن را در قالب تعبیرات و اصطلاحاتی مانند تناظر آفاق و انفس، شهود و غیب، ظهور و بطون، عین و ذهن، ملک و ملکوت، خاک و افلاک، جسم و روح و ... می خوانند از دیدگاه آفریدگار مثنوی به عشق و جلوه و مظهری از آن وابسته است. بر اساس این نگاه، دوست داشتن و عشق خداوند به شناخته شدن، انگیزه حرکتی ایجادی شده است که به موجب آن، صورت از بی صورتی، متناهی از نامتناهی و ابد از ازل بیرون آمده و شاید بتوان گفت کل آفرینش خلق محقق شده است.
این پژوهش، می کوشد تا جلوه هایی از این باور را در مثنوی مولوی بکاود و آن را تبیین کند. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با توجه به عنوان و اقتضائات تحقیق با رهیافت هرمنوتیک بخشهایی از متن مثنوی تاویل و تحلیل شده است.
اجمالا نتیجه پژوهش نشان می دهد ذیل باور عمومی عارفان مبنی بر اینکه انسان آیینه حق و خلیفه خداست در نظر مولوی، عشق در وجود آدمی، بسان برزخی می ماند که اندیشه را به عرصه ظهور و بیان می کشاند. بدین ترتیب می توان عشق را از دیدگاه هستی شناسی همچون آیینه ای دانست که بودهای آن جهانی را در نمودهای این جهانی منعکس می سازد.