فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
مونس الارواح ،اثری ارزشمند در شرح احوال مشایخ سلسله چشتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلسلة چشتیه، سلسله ای معروف از صوفیان مسلمان شبه قاره ، منسوب به چِشت استکهخواجه معین الدین سجزی چشتی آن را در اجمیر بنیان نهاد و آن شهر پایگاه چشتیه شد. مشایخ این سلسله علاوه بر ترویج دین اسلام در شبه قاره و تجدید روابط فرهنگی بین دو کشور، نقش مهمی نیز در گسترش زبان فارسی در شبه قاره داشتند. از این رو آثار متعددی دربارة این سلسله نگاشته شده است. یکی از این آثار ارزشمند کتاب «مونس الارواح» تألیف جهان آراء بیگم دختر شاهجهان و از شاهزادگان با فضل گورکانیان هند است که آن را در سال 1049ق نگارش کرده است. وی نزد اساتید برجستة عصر خود تلمذ نموده، به امور دینی، ادبی، عرفا و مشایخ صوفیه علاقه داشته و اغلب اوقات خویش را صرف مطالعه در شرح حال آنان کرده است.
کتاب یاد شده و معرفی آن از این نظر اهمیت دارد که نویسنده در آن به شرح احوال مشایخ سلسلة چشتیه پرداخته که از تاثیر گذار ترین سلسله های صوفیه در جهت ترویج اسلام در هند بوده است. از این رو، این مقاله ابتدا به شرح حال وی، سپس معرفی کتاب و بررسی محتویات آن به روش تحلیل محتوا پرداخته است.
آسیب شناسی رفتار زاهدانه در ادبیات صوفیانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زهدورزی همچون دیگر پدیده های فرهنگی، به دلیل تراز ویژه ای که در تصوف اسلامی یافته، استعداد زیادی برای انحراف از خاستگاه اولیه خود و غلتیدن در ورطه آسیب های گوناگون دارد. زاهدان مسلمان، خود نخستین منتقدان جدّی در حوزه آسیب شناسی زهد بوده اند و از زوایای گوناگون به شناسایی و رفع آسیب پرداخته اند. در ارزیابیِ عمومیِ موضوع، درمی یابیم که آسیب هایی مانند افتادن در دام کبر، غرور و عُجب، داشتن نگاه کاسب کارانه و غیر مخلصانه به تلاش های زاهدانه و استفاده از ابزار ریا و تزویر برای بهره مندی از مقبولیت نزد عموم مردم، از قرون نخستین رواج زهد و تصوف اسلامی از نظر برجستگان این حوزه پنهان نمانده و با گسترش آسیب ها از قرن چهارم هجری، شتاب بیشتری گرفته است. این نگاهِ انتقادیِ درون گفتمانی، که بخش برجسته ای از ادبیات تصوف را نیز شامل می شود، بسیار بیشتر و پیشتر از نقدهای بیرونی در پالایش زهد اسلامی موفق بوده است. این مقاله کوشیده است تا با پیمایشِ نگاه آسیب شناسانه درون گفتمانی، نقش ویژه و بی مانند آن را در ماندگاری این میراث عظیم فرهنگی بنمایاند.
تحلیل رابطه ی «انسان و خدا» در میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی با الهام از نظریه ی« من» و «تو»ی مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ی «انسان و خدا» در عالی ترین و ناب ترین شکل ممکن در میراث عرفانی ما بازتاب یافته است . اقوال و آثار بزرگان تصوف ، مشحون از عاشقانه ترین و صمیمی ترین گفتگوها میان انسان و خداست. در این میان ، در مقامات های به جا مانده از ابوالحسن خرقانی - که یکی از عرفا و بزرگان نامبردار تصوف محسوب می شود – رابطه ی«انسان و خدا» به زیباترین و ناب ترین شکلی در قالب من وتو کردن ها با خدا تجلی پیدا کرده است . ازآن جا که مارتین بوبر؛ فیلسوف آلمانی، نظریه ی من و تو را بر مبنای ماهیت و چگونگی رابطه ی من و تویی انسان و خدا ، و نقش رابطه ی انسان و انسان در این میان، سامان بخشیده است، این نوشتار بر آنست تا با الهام از نظریه ی من و تو بوبر ، به تبیین و تحلیل تازه و نویی از رابطه ی «انسان و خدا» در روایت های چهارگانه ی مقامات های خرقانی بپردازد .
بررسی اندیشه های حکمی عرفانی منعکس شده با سمبولیسم الفبایی در دیوان عارفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمبولیسم، مهم ترین شیوة بیان رمز و رازهای عرفانی است و گسترة زبان عرفان را از چنبرة پدیدارهای هستی تا فراسوی جهان ناپیدا و بیان ناپذیر افزایش می دهد. از میان رویکردهای سمبلیستی عارفان ایرانی، سمبولیسم الفبایی شگردی هنری برای تبیین اندیشه های عرفانی بوده است و سروده های آنان را آکنده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد تحلیل محتوا، شاخص ترین آثار حکمی عرفانی و برجسته ترین دیوان های عارفان فارسی گوی را بررسی کرده است. در این مقاله، با بهره گیری از اندیشه های حکما و عرفای ایرانی، مضامین نگرش های الفبایی دیوان عارفان ایرانی شرح، و چگونگی متجلّی شدن این اندیشه های بلند حکمی و عرفانی با استفاده از سمبولیسم الفبایی در دیوان شاعران تبیین و تحلیل شده است. آنگاه گونه های سمبولیسم الفبایی نیز طبقه بندی گردیده است. در پایان، نگارنده نتیجه می گیرد که بنیان اندیشگانی حکمت و عرفان ایرانی و اسلامی در بسیاری از موارد، آبشخور یکسانی دارد و نمی توان مرز مشخّصی را میان این دو حوزة اندیشگانی ترسیم کرد، چنان که در گزارش سمبولیسم الفبایی دیوان عارفان، آمیغی بودن این دو را می توان مشاهده نمود.
تحقیقی در تأثّر هجویری از منابع دینی غیر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) ، سازمان و تشکیلات جدیدی در عالم اسلام به نام خلافت شکل گرفت. گروهی از دشمنان اسلام در کسوت مسلمانی، ولی با باطنی معتقد به آیین های گذشته همچون یهود و مسیحیت و یا حتّی آیین های بشری که از مقابله نظامی و توسل به زور علیه اسلام ناامید شده بودند با نفوذ در این سازمان نوپا، شیوة تحریف و وارونه ساختن حقایق را برای تخریب بنیان های فکری و آموزه های معرفتی مسلمانان در پیش گرفتند. بر این اساس، افسانه های موجود در تورات و انجیل را در لابه لای معارف دین اسلام وارد کردند و با مسخ مفاهیم اسلام امکان القای شبهات را در بین مسلمین هموار ساختند. این مقاله با بررسی اینگونه افسانه ها به موضوع مهم اسرائیلیات پرداخته و جلوه هایی از آن را در کشف المحجوب هجویری به عنوان یکی از امهات کتب صوفیه نمایانده است؛ که شبیه سازی در معارف اعتقادی اسلام مربوط به شخصیت پیامبر اسلام (ص)، شبهه افکنی درموضوع وحی و مهم تر از همه عادی سازی پذیرفتن برتری نژادی یهودیان و دفاع از تصوف حتی به بهای سست کردن اعتقاد به نبوت و امامت شیعه از آن جمله است. بنابراین هدف کلی این پژوهش، بررسی این نوع شبهه افکنی ها و شفاف سازی فضای علمی متون جهت درک روش و تبیین آنهاست .
رابطه اندیشه اسقاط تدبیر ابن عطاءالله اسکندرانی با نظریه ولایت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ولایت در عرفان اسلامی با سه مفهوم دوستی، نزدیکی و سرپرستی گره خورده است و هر یک از عرفا بر یک یا چندی از این مفاهیم برای تبیین نظریه ولایت تأکید کرده اند. ابن عطاءالله اسکندرانی به عنوان یک صوفی برجسته ، نظام بخش، گسترش دهنده و اولین نگارنده اندیشه های طریقه شاذِلیه مصر است که سالک را برای طی مسیر و دستیابی به «معرفت الله» به «اسقاط تدبیر»، «مجاهده با نفس»، «خلوت، عزلت و ذکر» و «طی مقامات و احوال» فرا می خواند. سیر طولی مقامات نه گانه او همگی با اصل اسقاط تدبیر همراه هستند که مهم ترین اندیشه اوست. سالک بعد از طی مقام ها و واگذاری کامل سرپرستی خود به خداوند، به آرامشی دست می یابد که در نتیجه آن مورد پسند حق تعالی قرار می گیرد و با درک حال «فنا» و دست یابی به «معرفت الله» از حق تعالی اجازه می یابد تا به عنوان «ولی» امور عالم را تدبیر کند.
ابن عطاء با طرح دو نوع ولایت ایقانی و ایمانی، ولایت ایقانی را برتری می دهد زیرا در ولایت ایقانی، سالک با یقینی که نسبت به حق پیدا کرده است، به اراده خداوند نسبت به خود اعتماد دارد و با اسقاط تدبیر، سرپرستی خود را به طور کامل به حق تعالی واگذار می کند؛ این اسقاط تدبیر در نگاه ابن عطاء، همان مفهوم سرپرستی را در نظریه ولایت عرفان اسلامی را دارد. این مقاله در پی آن است تا به رابطه این دو اندیشه با یکدیگر بپردازد. به دلیل آن که رسیدن به کمال اسقاط تدبیر، جز از راه طی مقامات میسر نیست، به توضیحی مختصر درباره مقامات و احوال از نظر ابن عطا نیز پرداخته می شود.
دیدگاه عرفانی خواجه معین چشتی بر اساس دیوان منسوب به وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه معین الدین چشنی سر سلسله ی طریقت چشتیه در شبه قاره ی هند است که زیباترین و مهم ترین مضامین عرفانی در اشعار منسوب به وی انعکاس یافته است. مقاله ی حاضر به بررسی دیدگاه عرفانی خواجه معین الدین چشتی پرداخته است، با این فرض که نظرات عرفانی خواجه معین الدین چشتی بر مدار عشق الهی و اصل وحدت وجود است. بدین منظور نگارندگان پس از بررسی پیشینه ی پیدایش فرقه ی چشتیه در هند به واکاوی دیدگاه های عرفانی خواجه معین الدین چشتی درباره خدا، انسان و جهان بر اساس اشعار منسوب به وی پرداخته اند. به منظور آشنایی هر چه بیشتر خوانندگان با طریقه ی چشتیه و سر سلسله ی آن ؛ خواجه معین الدین چشتی و نیز میزان اشتراک فرهنگ و تمدن مردم مسلمان ایران و مردم مسلمان هند و اهمیت این سلسله و طرفداران آن که در مناطق مختلف هندوستان و پاکستان پراکنده اند،نگارش این تحقیق ضروری است. روش تحقیق نیز کتابخانه ای و تحلیلی است. نتایج حاصل از تحقیق فرضیه ی مقاله را به اثبات رسانده است.
دُرج معانی الگوی تحلیل واژگانی متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم و تحلیل بطون متون عرفانی و زبان خاص عرفا همواره از اهداف پژوهشگران ساحت عرفان است. گرچه نظریاتی برای تحلیل متون طرح ریزی شده است و بسیاری از آثار بر اساس آن الگوها بررسی و تحلیل شده است لیکن به کارگیری نظریات تحلیل متون ادبی برای تحلیل زبان عرفا همیشه مقرون به صواب نبوده است و گاه به نتایجی منجر می شود که با روح عرفان اسلامی ناسازگار است. یکی از علل این ناسازگاری نتایج تحلیل این است که این نظریات در فضای غیر عرفانی شکل گرفته است و با قواعد عرفانی همخوان نیست.
این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین آرای عرفا درباره لفظ و معنا و کارکرد الفاظ در متون عرفانی، الگویی برای تحلیل این متون در ساحت واژگان ارائه دهد و سپس متنی عرفانی را به عنوان کاربست آن الگو تحلیل کند. بررسی وجوه مختلف معنایی یک واژه و ارتباط آن وجوه با واژگان دیگر متن و تبیین اقسام ارتباطات درون متنی و فرامتنی واژگان، به ترسیم شبکه های درهم تنیده معنا در این متون منجر می شود و راه را برای تحلیل متنی عرفانی در ساحت واژگان هموار می سازد.
بررسی کرامت و کارکردهای آن در متون متقدم صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون صوفیه، به بسیاری از پدید ه ها و حالات در راه رسیدن سالک به مقصد نهایی طریقت، یعنی حقیقت، به چشم حجاب نگریسته شده است. در این مقاله، نوع تلقی از خوارق عادات صوفیه در این متون بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان می دهد که سه نگرش یا رویکرد به خوارق عادات وجود دارد: رویکرد شریعت مدارانه، رویکرد عرفانی و رویکردی که اغلب از دید ناظر بیرونی در پی استنباط، کشف و توضیح هر چه بیشتر کرامت و کارکردهای گوناگون آن است. رویکرد اول به دنبال هماهنگی کرامات با معجزه است و کارکردی همچون کارکرد معجزه، یعنی تأیید رسالت برای آن قائل است. در نگرش دوم، غالباً کرامت حجاب راه انگاشته شده و سالک از آن برحذر داشته شده است. صاحبان رویکرد سوم، عمدتاً تلقی مثبت از این پدیده دارند و به دور از آرمانگرایی، با توجه به واقعیت احوال صوفیه، به توجیه کرامت و توصیف کارکرد های آن پرداخته اند.
چشم اندازهای اومانیستی در عرفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اومانیسم» مکتبی فلسفی و ادبی است که منشأ پیدایش آن را یونان قدیم می دانند. این مکتب بر ارزش و مقام انسان ارج نهاده و او را میزان همه چیز قرار می دهد. اوج تجلی اومانیسم در قرون وسطی بود که راهی نو برای تقابل با استبداد کلیساهای قرون وسطی ایجاد کرد. «آزادی»، «خود مختاری»، «خود رهبری»، «خویشتن شناسی» و شناخت ابعاد مختلف استعدادهای انسان از جمله موضوعات مهمّی است که در این مکتب مورد تأکید قرار گرفته اند. بی گمان وجه اشتراک عرفان با اومانیسم نیز در همین موضوعات است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی، کوششی است در جهت تطبیق برخی از مسائل عرفانی اسلامی با موضوعات اساسی مورد بحث در مکتب اومانیسم
بازتاب اندیشة صوفیانه در داستان جمشید و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جمشید و خورشید» یکی از منظومه های داستانی از نوع نظیره هاست. سلمان ساوجی، از گویندگان قرن هشتم، این داستان را در سال 736 هحری قمری و در 2988 بیت به رشتة نظم در آورده است و به سلطان اویس ایلکانی تقدیم کرده است. این داستان اگرچه داستانی عاشقانه است و شباهت های زیادی هم با داستان های منظوم عاشقانة پیش از سلمان دارد، امّا شیوة پرداختن شاعر به آن به گونه ای است که می توان چنین استنباط کرد که سلمان در این منظومه به دنبال آن است تا با درآمیختن عناصری از تصّوف با داستان عاشقانة خود، آن را از شکل یک اثر تقلیدی صرف بیرون آورد و آب و رنگی از نوآوری بدان ببخشد. از این رو، مثلاً مهراب که از شخصیّت های تأثیرگذار در داستان است، بیش از آنکه یک ندیم برای جمشید باشد، چنان که در داستان های عاشقانه می بینیم، تا حدّ زیادی خواننده را به یاد پیر طریقت در رهنمونی سالک برای رسیدن به معرفت می اندازد. شخصیّت جمشید و رفتارهای وی نیز در این منظومه غالباً حاکی از آن است که سرایندة داستان در پی آن بوده تا او را در جایگاه سالکی قرار دهد که به دنبال رسیدن به خورشید است؛ خورشیدی که از آن می توان به «خورشید معرفت» تعبیر کرد. سرانجام هم در پی مجاهدت های پیاپی و گذشتن از موانع متعدّد که یادآور هفت وادی سیر و سلوک است، به مقصود غایی خویش از این سفر پرفراز و نشیب عشق دست می یابد. در این نوشتار بر آنیم تا شواهد گوناگونی را که بیانگر تأثیرپذیری شاعر از برخی اندیشه های صوفیّه است، مورد بررسی قرار دهیم.
کرشمه ی حسن و کرشمه ی معشوقی در سوانح العشاق غزالی و غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در عرفان جمالی جایگاه برجسته ی معشوق و توصیف حالات گوناگون اوست. احمد غزالی و سعدی ، که هر دو از برجستگان عرفان جمالی هستند ، در توصیف حالات معشوق دارای مشترکاتی هستند. اما با وجود درک مشترک از حالات معشوقی، بیان این دو بزرگ متفاوت است. نگارندگان در این جستار، درک مشترک حالات معشوقی را در سوانح العشاق غزالی و غزلیات سعدی، درباره کرشمه ی معشوقی و کرشمه ی حسن ،که از نکات ظریف در شناخت زیبایی است، مورد بررسی قرار داده اند و همچنین تفاوت نگاه آنان را در این باره، تبیین کرده اند. در حقیقت فرضیه تحقیق این است که مشترکات بین این دو اثر در حالات معشوقی بسیار چشمگیر است و این نکته در نتیجه گیری نیز به خوبی تبیین گردیده است. با این تفاوت که آنچه غزالی با بیانی انتزاعی مطرح کرده است در غزلیات سعدی بیانی محسوس و زنده دارد.
انگیزه های عارفان برای نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، ناظر بر این نکته تاریخی که عارفان صاحب قلم به اقتضای زمانه خود و در برابر رقیبان متشرع، درصدد اثبات این مدعا برآمده اند که معارف صوفیه با مفاد کتاب و سنت، پیوندی راستین داشته است، با بررسی بیش از بیست اثر عرفانی نشان می دهد که در بسیاری موارد، ترکیبی از دو نوع انگیزه فردی (از قبیل گونه ای الهام، ذکر یار، اجابت حضرت رسول، نذر و الزام خویش، حفظ نام و یادگاری، جلب شفاعت نیکان و...) و اجتماعی (از قبیل هدایت ورزی، نگرانی از زوال این معرفت، اتمام حجت بر بطالان، تقویت دل نوسالکان، مقابله با مدعیان عرفان، اصرار مریدان، عدم فهم کتب تازی و...)، مؤلفان عارف را به نگارش واداشته است. سنت رایج در میان عارفان، این بوده است که اصرار مریدان زمینه های لازم را برای قرار گرفتن در موقعیت الهام و دریافت اشارات ربانی، فراهم می آورده است.
بررسی عوامل یقظه و انتباه از نظر خواجه عبدالله انصاری و جایگاه آن در شرح حال عارفان در تذکره الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیداری نخستین گام در سیر و سلوک است و تا بیداری رخ ندهد حرکت در مسیر عرفان آغاز نخواهد شد. بیداری در برخی از متون عرفانی پیش از قرن هفتم، با نام «یقظه و انتباه» ذکر شده است و اولین منزل سیر و سلوک به شمار آمده است. در برخی دیگر از متون بی آن که به اصطلاح یقظه و انتباه اشاره شود، تلویحاً در ضمن مقام توبه به آن پرداخته شده است و در پاره ای از آثار نیز بیداری و جایگاه آن مغفول مانده است. یقظه و انتباه مرحله ای مهم و سرنوشت ساز در سیر و سلوک است. خط قرمزی است که دوران پیش از توبه و پس از آن را جدا می کند و با توجه به تنّوع و تعدّد عوامل ایجاد آن از جذابیت خاصی برای پژوهشگر مباحث عرفانی برخوردار است. خواجه عبدالله انصاری از نویسندگانی است که در منازل السائرین با موشکافی خاصی به یقظه و انتباه پرداخته، عوامل آن را به دقت دسته بندی کرده است. در این مقاله ضمن بررسی عوامل یقظه و انتباه در منازل السائرین، جایگاه یقظه و انتباه در تحول روحی عارفان تذکره الاولیاء عطار نیشابوری تبیین می شود. بسیاری از حکایت های نقل شده درباره یقظه و انتباه عارفان را در تذکره الاولیاء می توان با دسته بندی خواجه عبدالله انصاری تبیین و تحلیل کرد.