فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
سیاوش و سودابه (بررسی تطبیقی موارد مشابه در اساطیر و ادبیات ملل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستانهای «سیاوش و سودابه»، «یوسف و زلیخا» و «هیپولیت و فدرا» در میان ملل جهان شهرت ویژهای دارند. طرح اصلی اغلب این داستانها چنین است که همسر پادشاه یا بزرگی، عاشق ناپسری یا پسرخواندهی خود شده و عشق و تمایلات خویش را بدو ابراز میکند؛ اما پسر به سبب پاکدامنی و وفاداری به پدر یا پدرخواندهی خویش به خواهش های نامادری هوس باز، پاسخ نمیدهد. زن نیز با توطئهچینی و نیرنگ در پی انتقام برمی آید و پدر را میفریبد تا مجازات و آزارهای سختی را بر پسر خود روا دارد. درمقالهی حاضر، نخست موارد گوناگون عشق میان نامادری و ناپسری در روایات اساطیری، ادبی و تاریخی ملل مختلف به کوتاهی، نقل و سپس به مقایسهی آنها با یکدیگر پرداخته شده است؛ پرداختن به دلیل یا دلایل اساسی طرح گستردهی این چنین داستانهایی در میان ملل مختلف، از مباحث دیگر این پژوهش است.
جلوه های شخصیت سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده تا ویژگی قصیده و نیز نوع قصیده های شاعران مورد بررسی قرار گیرد و با قصاید سعدی نوع و ویژگی های آن مورد قیاس واقع شود. نویسنده بر آن است که بخشی از قصاید سعدی میدان تأملات و عرصه جولان تخیّلات و مشاعر اوست و بخش دیگر در مدح امرا و سلاطین معاصر است که تفاوت آشکاری با مدح دریوزه گران و متملقان دارد. به باور وی سعدی در قصاید سیمای خردمند و مصلح خیراندیشی را پیدا می کند که پند و انذار می پراکند.
بررسی شخصیت و اندیشه های عرفانی بایزید بسطامی بر اساس روش استعارة شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نگارندگان این جستار آن بوده تا از رهگذر تحلیل استعاره های شناختیِ اقوال بایزید- به عنوان یکی از عرفای پیشرو و برجستة مکتب تصوف عاشقانه- مفاهیم کلیدی در عرفان او را تفسیر و تبیین نمایند و در ضمن آن به برخی ویژگی های شخصیت او نیز اشاره کنند. از جمله نتایج این تحقیق آن بوده که کاربرد قلمروهای شراب، آتش و سیل در اقوال وی، تأکید او را بر مسألة «فنا» در اندیشة عرفانی وی نشان می دهد. همچنین حضور مکرر و چشمگیر قلمرو تجربی «نور» در اقوال بایزید، حاصل تأثیر محیط فرهنگی و اجتماعی زرتشتی روزگار وی بوده است. علاوه بر این، تحلیل استعاره های شناختی وی نشان دهندة تردد او میان اندیشه های زاهدانه و عاشقانة تصوف می باشد.
فرمول های اسم-صفت هنری در شاهنامه فردوسی میراثی از سروده های شفاهی در خداینامه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های سروده های شفاهی اقوام آریایی- هندواروپایی، کاربرد صفت های هنری در آثار حماسی و دینی آن هاست. با پژوهش در سنت های زنده نقالی یوگسلاوی و تطبیق نتایج به دست آمده با ویژگی های ایلیاد و ادیسه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این صفت ها همراه با نام شخصیت ها، فرمول هایی را شکل می دهند که هومر آن ها را از سنت شعری پیش از خود فرا گرفته بود و برای پر کردن وزن اشعار از آن ها استفاده می کرد. در یشت های اوستا نیز کاربرد فرمول اسم-صفت هنری، نشان از استفاده از این تکنیک در سروده های ایران باستان دارد؛ سروده هایی که پس از نگارش شیوه های ادبیِ سنتِ شفاهی، به همان شکل در آن ها حفظ شده است. با دقت در شاهنامه فردوسی، فرمول های اسم-صفت هنری را به وضوح می بینیم و با توجه به شواهدی می توان گفت این فرمول ها زاده ذهن خلاق فردوسی نبوده اند بلکه به احتمال فراوان از منبع فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری که ترجمه خداینامه پهلوی بوده، اخذ شده اند. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که خداینامه پهلوی احتمالاً بر اساس سروده های شفاهی تحریر شده بوده و این قابلیت را داشته که داستان های مختلف آن پس از نگارش در مجالس گوناگون توسط خنیاگران و قوّالان خوانده شود.
تحلیل محوری و منظومه ای دفتر دوم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پیشینة مثنوی پژوهی، شرح مبسوط ابیات مثنوی و به تازگی نیز پژوهش های موضوعی، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسی کلان فکرهای مثنوی در هر دفتر و سپس مقایسه و تطبیق آن با سایر دفاتر پرداخته شده است. خواننده این کتاب گاه در پیچ و خم ابیات ژرف و دقیق و در لابه لای حکایت های تودرتوی مثنوی و به تعبیری در جریان موّاج و سیال ذهن مولانا گم میشود و کمتر مجال این را مییابد که نگاهی از افقی بالاتر ـ نگاهی کل نگر ـ به هر دفتر مثنوی داشته باشد. در این پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدریس مثنوی در مقطع کارشناسی ارشد به شیوه تحلیل محتوا، تلاش شده است تا درون مایه های مندرج در دفتر دوم مثنوی از نظر بسامدی ارزیابی شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهای مندرج در این دفتر را معرفی کرد.
سیاوش، مسیح (ع) و کیخسرو (مقایسه ای تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون تاریخی و ادبی معتبر، که بسیاری از پیامبران سامی با شهریاران و یلان تاریخ ملی پهلوان ایران معاصر یا همسان پنداشته شده اند، نام حضرت عیسی(ع) در میان پیامبران مورد مقایسه و اختلاط دیده نمی شود و این با توجه به درآمیختگی سرگذشت و شخصیت مسیح(ع) با عناصر و بنمایه ای گوناگون داستانی (اساطیری، حماسی و عامیانه)- که طبعا زمینه مناسبی را برای این معاصرت یا یکسان انگاری یاد شده فراهم می آورد- تا حدودی سزاوار تامل و پرسش است. از بررسی روایات تاریخی- داستانی حضرت عیسی(ع) و مقایسه آن با اخبار اساطیری، حماسی و عامیانه مربوط به سیاوش و کیخسرو در منابع ایرانی، شانزده همانندی جزئی و کلی میان سیاوش و مسیح(ع) و بیست مشابهت توجه برانگیز دیگر بین کیخسرو و مسیح(ع) به دست می آید که به لحاظ نوع و شمار بسیار جالب است. در این مقاله با بررسی و توضیح لازم هر یک از این موارد، این نتیجه حاصل شده است که احتمالا پراشتراکترین و قابل تطبیق ترین کسان روایات سامی و ایرانی، حضرت عیسی(ع) و سیاوش و کیخسرو است؛ چنانکه گویی زندگی و سیمای این سه تن در قالب الگویی واحد و براساس ویژگیها، مضامین و باورهای مشترکی پرداخته شده است.
نوع ادبی سوگندنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوگندنامه نوع ادبی ویژه ای در ادبیات فارسی است. در این نوع ادبی که نمونه های فراوانی از آن در دیوانهای شاعران و تذکره ها و جُنگ ها ضبط شده است، شاعر بر طبق مبانی و اصولی خاص و شناخته شده، می کوشد تا با به کارگیری ساختارهایی ویژه و در ضمن قصیده ای مدحی، خود را از اتهاماتی که به وی وارد شده است، تبرئه نماید و برای آن که ممدوح، سخن وی را باور کند، پیاپی سوگند می خورد. در تحقیقاتی که تاکنون دربارة این نوع ادبی منتشر شده است، محقّقان به صرف این که در شعری سوگند آمده باشد؛ آن را سوگندنامه محسوب کرده اند، در حالی که آوردن سوگندهای پیاپی در قالب قصیده، مهم ترین مشخّصة این نوع ادبی است و اگر چنانکه در ضمن قالبهای شعری دیگری چون قطعه، غزل و مثنوی سوگند آمده باشد، نمی توان آن را به معنای دقیق، سوگند نامه خواند. در برخی از جُنگها و دیوانهای شعر، سوگندهای پیاپی را در غیر از قالب قصیده، قسم نامه یا قسمیه خوانده اند. در این نوشتار تمام نمونه های سوگندنامه ها را که از آن آگاهی داشته ایم، بر اساس سیر تاریخی آنها، از قدیم به جدید گرد آورده ایم و قالب، موضوع، درونمایه، ساختار، لحن، مخاطب و مناسبات بینامتنی آنها را بررسی کرده ایم.
خلاقیت بینا متنی در دیوان حافظ و ولای حیدر آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن های ادبی با یکدیگر ارتباط بینـا متنی دارند و از نظـر زبانی، وزنی و معنـایی بــر یکدیگر تاثیر می گذارد. ادبیات یک جریان است. در این جریان رودخانه وار هیچ گونه گسستی وجود ندارد و هر متن جذب و دگرگونی متنی دیگر است یعنی متن های ادبی بسته به خلاقیت ذهن هنرمند در عین تاثیرپذیری از متون پیشین با دگرگونی در آنها و هنجارشکنی و رویکرد های تازه هنری آفریده می شوند. گاهی شاعران و نویسندگان در جریان خلق آثار خود از مرحله تاثیر پذیری پیشتر رفته به تقلید صرف نزدیک می شوند به طوری که مناسبت بینا متنی آنها با اثر از مرحله مکالمه متن گذشته به همسانی لفظ و معنا می رسد. ارتباط بسیاری از شاعرانی که به استقبال غزل حافظ رفته اند از این گونه است. علاوه بر گویندگان ایرانی، شاعران بسیاری در فراسوی مرزها به غزل حافظ توجه داشته به استقبال آن رفته اند. از جمله این گویندگان فارسی زبان، ولای حیدر آبادی است که بررسی ارتباط بینا متنی دیوان او و حافظ موضوع بحث این مقاله است.
سعدی مفتی ملت اصحاب نظر
حوزههای تخصصی:
سعدی اگرچه در دیدگاه همگان به جهت ارزش های شاعری و توانمندی های زبانی شناخته شده و از جایگاه ویژه ای برخوردار است، اما از منظر دیگری نیز در خور ارزش است؛ با سعدی عصر دیگری در تاریخ ما آغاز شده است. فارس و ایران با سعدی عصر دیگری را آ غاز کرده اند. او در همان زمان که زنده بود، آموزگار و مربّی مردمان شد و این شرف را نه فقط از آن رو یافت که در نظامیه درس خوانده بود، بلکه به قول خودش او مفتی اصحاب نظر بود. در این مقاله کوشیده شده تا به این جنبه از شخصیت سعدی؛ به عنوان یک شاعر اخلاق مدار و نه شاعر اخلاقی پرداخته شود.
مقاله: مولوی منادی صلح و دوستی (چیستی ادبیات در روزگار ما (3))
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۲۰
حوزههای تخصصی:
اشباح هدایت
بازتاب «منطق الطیر» عطار در قصیدة «یاداشت های بشرحافی صوفی » صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان صوفیانه یکی از مهم ترین ابزارهای پرداختن به معانی سیر و سلوک و مدارج عرفانی به شمار می رود؛ زبانی که شاعران معاصر عرب از آن به خوبی بهره برده اند. عبدالصبور از جمله شاعرانی است که با میراث عظیم تصوف ایرانی آشنا بوده و به گفتة خودش، آثار عطار و مولانا جزئی از شعرش به شمار می روند. وی در قصیدة «یاداشت های بشرحافی صوفی (مذکرات الصوفی بشر الحافی)» که در آن از قناع (صورتک) استفاده می کند، تحت تأثیر منطق الطّیر عطار قرار گرفته است که داستانی تمثیلی و نمادین از حرکت نفس به سوی کمال می باشد؛ به طوری که قصیده در یک فضای اگزیستانسیالیستی به سوی «وحدت وجود» و «انسان کامل» در حرکت است و در نهایت بی آنکه به پایان برسد، به شکل مفتوح همچنان می ماند. در این پژوهش که به روش ادبیات تطبیقی انجام می گیرد با بررسی مشابهات دو اثر یاد شده، تأثیرپذیری قصیدة «یادداشت های صوفی بشرحافی» از درونمایة سفرِ کشف حقیقت داستان مرغان منطق الطّیر نشان داده شده است.
غزل دختر انفاس سعدی: نگرشی مختصر در غزل سعدی و بررسی نسبت میان عقل و عشق
حوزههای تخصصی:
غزل فارسی گسترة عظیمی را در عرصة شعر و ادب فارسی به خود اختصاص داده است. در این گستره، مضامین برخاسته از احساسات و عواطف درونی آدمی بیش از سایر مفاهیم جلوه گری کرده است. علاوه بر این، راز و رمزهای عارفانه نیز در این عرصه جلوه گری ها داشته و مفاهیم نمادینی را بر جای نهاده است. غزل سعدی صرف نظر از عاشقانه یا عارفانه بودنش به جهت هنر و زبان آوری، لطافت و فصاحت همواره مورد توجّه همگان بوده و قرن ها بی بدیل و تقلیدناپذیر بوده است. در این مقاله ضمن نگرشی مختصر بر غزل سعدی، از بین مضامین بی شمار سخن سعدی دو مضمون بنیادین عقل و عشق و نسبت میان این دو در غزلیات وی مورد بررسی قرار گرفته و شواهدی نیز از غزلیات و هم از سایر آثار وی ارایه می گردد.
مگر این پنج روزه در ترازو
حوزههای تخصصی:
کتاب مگر این پنج روزه نوشته ناصر پورپیرار است . این کتاب زندگینامه و نقد آثار سعدی است که با تمام آنچه که قبلا درمورد سعدی نوشته شده ، متفاوت است. وی در این کتاب نظریاتی در مورد سعدی ارائه داده است که مخالفت بسیاری از صاحبنظران و سعدی دوستان و سعدی پژوهان را در پی داشت و نقدهایی بر آن کتاب نوشته شد. این مقاله نیز یکی از آن نقدهایی است که برای کتاب نوشته شده و به گونهای از سعدی دفاع نموده است.