فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
فرمول های اسم-صفت هنری در شاهنامه فردوسی میراثی از سروده های شفاهی در خداینامه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های سروده های شفاهی اقوام آریایی- هندواروپایی، کاربرد صفت های هنری در آثار حماسی و دینی آن هاست. با پژوهش در سنت های زنده نقالی یوگسلاوی و تطبیق نتایج به دست آمده با ویژگی های ایلیاد و ادیسه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این صفت ها همراه با نام شخصیت ها، فرمول هایی را شکل می دهند که هومر آن ها را از سنت شعری پیش از خود فرا گرفته بود و برای پر کردن وزن اشعار از آن ها استفاده می کرد. در یشت های اوستا نیز کاربرد فرمول اسم-صفت هنری، نشان از استفاده از این تکنیک در سروده های ایران باستان دارد؛ سروده هایی که پس از نگارش شیوه های ادبیِ سنتِ شفاهی، به همان شکل در آن ها حفظ شده است. با دقت در شاهنامه فردوسی، فرمول های اسم-صفت هنری را به وضوح می بینیم و با توجه به شواهدی می توان گفت این فرمول ها زاده ذهن خلاق فردوسی نبوده اند بلکه به احتمال فراوان از منبع فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری که ترجمه خداینامه پهلوی بوده، اخذ شده اند. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که خداینامه پهلوی احتمالاً بر اساس سروده های شفاهی تحریر شده بوده و این قابلیت را داشته که داستان های مختلف آن پس از نگارش در مجالس گوناگون توسط خنیاگران و قوّالان خوانده شود.
جلوه های شخصیت سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده تا ویژگی قصیده و نیز نوع قصیده های شاعران مورد بررسی قرار گیرد و با قصاید سعدی نوع و ویژگی های آن مورد قیاس واقع شود. نویسنده بر آن است که بخشی از قصاید سعدی میدان تأملات و عرصه جولان تخیّلات و مشاعر اوست و بخش دیگر در مدح امرا و سلاطین معاصر است که تفاوت آشکاری با مدح دریوزه گران و متملقان دارد. به باور وی سعدی در قصاید سیمای خردمند و مصلح خیراندیشی را پیدا می کند که پند و انذار می پراکند.
کارنامه خیام پژوهی در سده چهاردهم
حوزههای تخصصی:
"درباره دانشمند و سخن سرای بلند آوازه ایرانی، حکیم عمر خیام نیشابوری و آثار برجسته او به ویژه شعرش، نوشته های گوناگون پدید آمده است، اما در گستره خیام پژوهی هنوز جای بسیاری از پژوهش های بایسته و مطالعات بنیادی خالی است. در نگاهی کلی به آثاری که درایران در پیوند با خیام پدید آمده است، می توان این کارنامه را به پیش از سال 1300 خورشیدی و پس از آن تقسیم کرد: در بخش نخست، در منابع و اسناد کهن، مطالب ضد و نقیض درباره خیام فراوان است و در شکل گیری و گسترش پژوهش های بخش دوم، ترجمه انگلیسی ادواردفیتزجرالد از رباعیات خیام، جایگاه ویژه ای دارد؛ زیرا افزون بر این که این ترجمه، توجه جهانیان را به خیام و ایران جلب کرد، بسیاری از پژوهشگران ایرانی را نیز برانگیخت تا با دقت و درنگ بیشتری به زندگی و شخصیت خیام بپردازند و البته ضد و نقیض هایی که در اسناد و منابع کهن وجود داشت و همچنین شیوه نگرش خیام پژوهان موجب شد رویکردهای گوناگون در گستره خیام شناسی معاصر پدید آید.
نویسندگان این مقاله در یک طرح پژوهشی گسترده، نزدیک به سه سال به شناسایی، معرفی و بررسی تمامی آثاری پرداختند که در سده چهاردهم (از سال 1300 تا پایان سال 1380 خورشیدی) در پیوند با خیام در ایران پدید آمده، یا از زبان های دیگر به فارسی برگردانده شده است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود، بررسی کلی کارنامه خیام پژوهی در سده چهاردهم است که با ارایه جدول ها و نمودارهای زمانی و موضوعی بازنموده شده است."
آرتور جان آربری
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۸ شماره ۷۴
حوزههای تخصصی:
اشباح هدایت
اسطوره های ترکیبی پیکرگردانی در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره های ترکیبی پیکرگردانی موجوداتی هستند که انسان در تماس با حیوانات، گیاهان، طبیعت و حتی انسان های دیگر و به تجربه یا تخیل خود، خلق می کند. موجوداتی با سر ماهی و تن پلنگ و برخی با پای گور و تن پلنگ و یا موجوداتی که نیمة پایین تن شان اسب یا بز و نیمة بالای تن شان انسان است. داستان های هزار و یک شب منبعی گران قدر برای حفظ انواع این موجودات به شمار می رود. حضور همیشگی این غول ـ انسان ها، عفریت ـ اجنه ها، پریان خاکی و آبی، دوال پایان و موجودات دوجنسیتی در داستان ها، دلیلی بر نیاز بشر به بازنمایی تخیل فعال وی است که در گروه ناخودآگاهی جمعی گرفتار است. بررسی و طبقه بندی این دسته از شخصیت های داستان های هزار و یک شب با تکیه بر روان شناسی قصه هدف مقالة پیش ِ رو است
نقد و تحلیل نگرش هرمنوتیکی عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادب فارسی بویژه ادبیات عرفانی، نگرشهای تاویلی، جایگاه ویژه ای دارد. در این میان، عین القضات همدانی نمونه برجسته این نگرشهای تاویلی است. آشکارترین ویژگی دیدگاه ادبی عین القضات، دریافت متمایز و خاص وی در باب مبحث «تاویل» است. شاید به جرات بتوان گفت در کل آثار منثور فارسی نمی توان فردی را یافت که تا این حد و با این گستردگی به «تاویل» و بررسی جزئیات آن پرداخته باشد. عین القضات تقریبا در تمامی آثارش بر این است که به تاویل آنچه به زبان رمز بیان شده است، بپردازد و به بیان چگونگی فهم درست اهتمام دارد. وی افقهای تازه ای در تاویل بیان می کند که در نوع خود بسیار بی نظیر است.
این مقاله می کوشد به بررسی جایگاه عین القضات همدانی در جستارهای هرمنوتیکی - در عرصه های رایج هرمنوتیکی مانند فهم متن، رابطه لفظ و معنا، لذت متن، تک معنایی و چندگانگی معنایی - بپردازد و به دور از کژروی و افراط گرایی و خلط مباحث، پیوند او را با مباحث هرمنوتیکی، که در دهه های اخیر به رویکردی گسترده در فهم دانشهای بشری تبدیل شده است بیان کند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا می توان نگرشهای سنتی نویسنده ای ژرف اندیش را که حدود هزارسال پیش می زیست در چارچوب نظریه پردازی هرمنوتیکی نوین و رویکردهای جدید نقد ادبی جای داد و تعمیم و بازسازی کرد یا نه.
خصال رستم در شاهنامه «سیمای انسان آرمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه آفرینش در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
مبانی رابطه انسان با طبیعت از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل
انسان با طبیعت، بخش عمدة زیست انسانی است که به دلیل آسیب های
جدی در این حوزه، نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را
به شکلی پایدارتر و معنادار ترمیم کند. یکی از این رویکرد های مؤثر، نگرش عرفانی
مولاناست که بر جایگاه ویژة انسان در عالم و پیوند با آن تأکید دارد. این مقاله با
بررسی مبانی پیوند انسان با طبیعت در جهان بینی مولانا، به ترسیم الگویی پرداخته
است که بر اساس آن، انسان باید طبیعت را در باطن، همانند خود تجلی اسما و صفات
گوناگون الهی دانسته و در مقام خلیفه الهی، نگهبان آن باشد. علاوه بر آن،
عملکردهای انسانی در عالم، بازخوردهای اجتناب ناپذیری را بر وی تحمیل خواهد نمود و
انسان باید تلاش کند تا در حوزه عکس العمل، بازخوردهای منفی را از بین ببرد. در
نتیجه با درک درست جایگاه ویژه انسان و شناخت ویژگی های انسان و طبیعت، چگونگی
ارتباط همدلانه وی با طبیعت از دیدگاه مولانا آشکار می گردد.
مطالعه تطبیقی رویکرد کهن الگویی سه اسطوره رویین تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه رویین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطوره رویین تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریه کهن الگویی یونگ دانسته اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن، از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت و تا چه میزان شباهت های موجود میان این سه اسطوره را می توان با نظریه کهن الگویی توجیه کرد. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریه تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطوره اسفندیار است.