فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در تفکر دینی و عرفانی، ارتباط گفتاری بین انسان و خالق جایگاه ویژه ای دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. هر دو سوی رابطه، گاهی نقش فرستنده و گاهی نقش گیرنده را دارند. در این تحقیق به بررسی راه های ارتباط گفتاری انسان با خدا در قالب نماز، دعا، مناجات و آداب مرتبط با آن پرداختیم. ابزارهای لازم برای برقراری ارتباط کلامی همچون شنیدن و نقش حرکات بدن در تکمیل و تقویت ارتباط گفتاری؛ شیوه های ارتباط گفتاری خدا با بندگان در قالب وحی و اللهام و جز آنها در عرفان و تصوف از موضوعات این مقالله است. در ارتباط گفتاری انسان با خدا در نماز خواندن، شیوه گفت وگو و نوع حرکات از سوی خدا برای انسان تعیین شده است، اما در دعا و مناجات، انسان شیوه گفت وگو را با تکیه به آیات و احادیث و حال درونی خود انتخاب می کند. در این پژوهش، برای تحلیل ارتباط کلامی انسان با خدا از نظریه های جدید درباره ارتباط گفتاری مانند نظریه یاکوبسن و مدل ارتباطی دیوید برلو استفاده کردیم.
دراسه مقارنه للتبئیر السردی من وجهه نظر جیرار جینیت (روایتی سنه البَلبَله و موسم الهجره الی الشمال، نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
51 - 67
حوزههای تخصصی:
یعتبر التوحید بین الروایه و مرکز الرؤیه من العناصر البدیهیه فی کتابه القصص، لأنَّ التبئیرهو إختیار مرکز الرؤیه الذی یشاهد عن طریقه الشخصیّات و الأحداث الروائیه، فهذه العملیّه تبرّر تعدّد الأصوات فی الروایه و تمزج فی مسیرتها زوایا الرؤیه المختلفه و تتغیر دائماً من رؤیهٍ إلی أخری. هذه الدراسه ناقشت و فسّرت أنواع التبئیرﺍﻟﺴﺭﺩی فی روایتی سنه البَلبَله للکاتب عباس معروفی وموسم الهجره الی الشمال للکاتب الطیب صالح، وفقاً لنظریه البؤره عند جیرار جینیت، النظریه التی ترتبط مباشراً بتیار الوعی، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی، معتمداً علی مدرسه الأدب المقارن و قد بیّنت أسالیب الأصوات و تعدّدها وعرضت أحاسیس شخصیّات الروایه و أفکارها عن طریق تیار الوعی و حدّدت أنَّ وجهه النظر لجیرار جینیت حول التبئیر فی الروایتین، ترتبط مباشره بتیار الوعی و هذا التلائم یظهر فی روایه سنه البلبله أکثر وضوحاً.
التبر المسبوک فی نصیحه الملوک غزالی مأخذ چند حکایت از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه یابی حکایت ها، اندیشه ها و دست مایه های ادبی و زبانی شاعران و نویسندگان، یکی از شاخه های مهم در بررسی های زبانی و ادبی است. این مسیله، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که آموزه های یک اثر، به زبانی دیگر ترجمه شود و از طریق ترجمه ای خوب، نه تنها اثر جای خود را در میان فرهنگ و زبان ملتی دیگر باز می کند، بلکه تأثیرات بینامتنی خود را نیز ماندگار می نماید. پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن یک مقابله و تطبیق دقیق متنی میان متن عربی هزارویک شب و ترجمه عربی نصیحه الملوک غزالی که به نام التبر المسبوک فی نصیحه الملوک معروف است، ثابت کند که کتاب التبر المسبوک ، مأخذ پنج حکایت از حکایت های هزارویک شب است و با وجود متون گوناگون عربی که به نوعی برخی از آن ها، روایت های دیگری از این پنج حکایت را در خود دارند، گردآورندگان و راویان هزارویک شب ، در گزارش این پنج داستان، اساس خود را بر این کتاب نهاده اند. اقتباس راویان هزارویک شب در یکی از حکایت های بررسی شده، اقتباس محتوایی و در چهار حکایت دیگر، اقتباس های صرفی و نحوی و منطبق بر متن عربی التبر المسبوک است، به گونه ای که میان حجم این حکایت ها در متن هر دو کتاب، تفاوت های زیادی وجود ندارد و نشان می دهد، راویان هزارویک شب ، با وجود برخی از این حکایت ها در متون عربی، متن التبر المسبوک را برای اقتباس خود برگزیده اند.
تأثیر وابستگی گفتمانی مترجم بر ترجمه؛ مطالعه موردی ترجمه فارسی کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مترجم همچون هر انسان دیگری، به حکم وابستگی های گفتمانی خود، رفتارهای خاص فرهنگی و اجتماعی از خویش نشان می دهد. دغدغه اصلی این پژوهش، تلاش برای کشف تأثیری است که وابستگی های گفتمانی یک مترجم بر ترجمه اش دارد و برای این هدف، ترجمه نصرالله منشی از بخش «الأسد والثور» کلیله و دمنه به عنوان پیکره مورد مطالعه انتخاب شده، مورد تطبیق قرار گرفته است. نتیجه این تحقیق که با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، نشان از آن دارد که مترجم به سبب هویت درباری خود سعی می کند تا هر عبارتی را که به ویژگی های منفی پادشاه، اعمّ از سست رأیی، هواپرستی و ضعف اشاره دارد، حذف کند و آن را با عبارت هایی دیگر تغییر دهد. در واقع، این امر بازتاب گزاره های اصلی گفتمان درباری است که بر اساس آن، پادشاه سایه خدا به شمار می رفت و کسی اجازه اشاره به ضعف او را نداشت. همچنین، این تحقیق نشان می دهد که مترجم به حکم درباری بودنش، از هر گونه عبارتی که متضمن تعریض به نزدیکان پادشاه است، اجتناب می ورزد و سعی می کند تا در راستای «مخلص نمایی» آنان حرکت کند.
مفهوم سازی عشق در غزلیات شمس و بررسی ارتباط آن با مضامین قرآنی از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان دین کانون شکل گیری بسیاری از استعاره ها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهوم سازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجه به استعاره های مفهومی، مفهوم سازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی می کند. استعاره مفهومی یکی ازمهم ترین مباحث زبان شناسی شناختی است. با نظریه استعاره مفهومی می توان جنبه های بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویه ای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهوم سازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رسد. به همین سبب همه استعاره های عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعاره هایی برای مفهوم سازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعاره های قرآنی بهره برده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که در هر دو اثر، استعاره کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی شعریِ شمس، چهار استعاره «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزه های مبدأ نامبرده و نوع نگاشت ها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
تحلیل ژرف ساخت اسطوره ای آثار مهسا محب علی با تکیه بر رمان نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره نحوه تلقی بشر اعصار کهن از پدیده هاست؛ بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطوره پرداز معاصر بر پایه ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی تاریخی دوره خویش به تجدید حیات اسطوره دست می زند و این زندگی تازه اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی اجتماعی اوست. نویسنده معاصر برای نشان دادن دیدگاه های خود از اسامی نمادین و کهن الگوها استفاده می کند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محب علی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستان های خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانه خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه های روان کاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطوره ای در آثار وی است. از میان آثار محب علی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمون سازی و شخصیت پردازی آن را تنها با نگاهی اسطوره شناختی می توان تبیین کرد. در این رمان، محب علی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روان کاوی، نقبی به گذشته می زند و از این طریق پیکره رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا می نهد. نویسنده در جست وجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهن الگوها و اسطوره ها بهره می جوید
بازتاب پاره ای از عناصر اساطیری در همای و همایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجوی کرمانی از نام آورترین شاعران ادب فارسی که لحن زیبا و کلام دلنشین او گیرایی و جاذبه فراوانی دارد. از زیباترین آثار وی مثنوی همای و همایون است که شاعر در سرودن آن از شیوه نظامی گنجویپیروی کرده است. وی تلاش کرده است تا در خلال ذکر داستانی عاشقانه، با پرداختن به اسطوره ها به عنوان عوامل تمدن ساز و پشتوانه فرهنگی یک قوم در حفظ و بقای فرهنگ و تمدن ایرانی گامی مؤثر بردارد. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی برآنیم تا با بررسی تطبیقی پاره ای از نکات اساطیری موجود در این اثر با اساطیر بین النهرین، هند، چین و یونان به میزان توجه خواجو به نکات اساطیری در این منظومه بپرداریم، و همچنین از میان انواع گوناگون اسطوره ها، دریابیم خواجو از کدام یک بهره بیشتری برده است. آنچه مسلم است این است که خواجوی کرمانی پس از نظامی گنجوی، بیشتر از شاعران ادب غنایی در آثارش به ویژه در همای و همایون از اسطوره ها بهره برده است؛ و در بین انواع گوناگون اسطوره ها، به اساطیر مرتبط با نیروها و موجودات فراطبیعی، آیین ها و رسومات اساطیری، مکان های اساطیری، آفرینش کیهانی و آفرینش اهریمنی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند.
نقد تطبیقی همانندیهای شعر حافظ و کتاب چنین گفت زرتشتن یچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه فیلسوف آلمانی (سده نوزدهم) از طریق آثار گوته با اندیشه ی حافظ آشنا شده است. حافظ با زاهد ریاکارو ظاهربین سرستیز دارد و نیچه با انسان کوتوله معاصر خود که به همین درد گرفتار است. از این رو این دو متفکر به نقد دو گونه یا تیپ از انسان پرداخته اند. حافظ پیر مغان و جهان عشق را در برابر واعظ و جهان بی عشق طرح کرده و نیچه جهان انسان های کوچک را در برابر انسان های والا به نمایش گذاشته است. زبان حافظ و نیچه در ارایه ی چنین تفکری طنزآمیز، متناقض نما و موجز است. در این مقاله بیش تر تلاش شده است که تاثیر انسان آزاده و منتقد که گاه زندگی کسانی را به نمایش بگذارد که در زندگی دچار بن بست شده اند. اینان با راهنمایی سرانجام انسان آزاده می توانند به سرمنزل مقصود که عشق به جاودانگی است برسند. آن چه که در شعر حافظ و کتاب چنین گفت زرتشت برجستگی معنایی دارد این است که مردم معاصر هر یک از این دو متفکّر، ارزش هایی را پذیرفته که به مسخ انسان انجامیده است. در نزد حافظ این ارزش ها به ضدّ خود بدل شده و انسان را دچار ریاکاری کرده و در باور نیچه انسان مدرن را به دموکراسی و مدرنیته فروانداخته است.
تحلیل روایت شناختی داستان طوطی و بازرگان مثنوی بر اساس نظریه زمان در روایت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
35 - 55
حوزههای تخصصی:
یکی از روی کردهای نوینی که از زبان شناسی گرفته شده، روایت شناسی است؛ این علم به بررسی فنون و ساختار روایت ها پرداخته و از این طریق در صدد یافتن دستور زبان روایت است. روایت و کاربرد آن در ادبیات فارسی سابقه ی چندانی ندارد. یکی از بزرگ ترین داستان پردازان ادب فارسی، مولاناست؛ وی در مثنوی برای رسیدن به اهداف خود و بیان مفاهیم والا از داستان گویی و روایت بهره جسته است. چیره دستی وی در به کارگیری اصول دقیق فنون داستان پردازی و اشراف او بر انواع شگردهای داستان پردازی باعث شده که مثنوی به عنوان یک اثر مشهور در جهان زنده و پایدار بماند. یکی از این شگردها، چگونگی به کار گرفتن عنصر زمان در روایت است. یکی از محققانی که در چند دهه ی اخیر به چگونگی زمان بندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است. هدف از این مطالعه، استفاده از نظریه ی زمان در روایت ژنت در قالب سه مبحث: نظم، تداوم و بسامد، برای تحلیل روایت شناسی داستان طوطی و بازرگان در مثنوی است. روش این مطالعه تحلیلی- توصیفی با روی کرد روایت شناختی است؛ همچنین یافته های این مطالعه نشان می دهد نظریه ی ژرار ژنت الگوی مناسبی برای تحلیل داستان های مثنوی به دست می دهد. یکی دیگر از دستاوردهای این پژوهش، بهره مندی از روی کردهای نوین نقد و تحلیل ادبی و دانش های جدید از جمله روایت شناسی در برسی متون کلاسیک همچون مثنوی است.
غربت عارفانه در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی بنمایه «غم غربت» به عنوان یکی از مهمترین بنمایه های عرفانی در شعر ابن فارض و حافظ دو نماینده بزرگ شعر عرفانی ادبیات فارسی و عربی پرداخته و کوشیده است تا پاسخ درخوری به چگونگی حضور این غم و واکنش این دو شاعر به موضوع بیابد. یافته های پژوهش حاکی است که در اندیشه عارفانه دو شاعر، جدایی روح از مصدر و قرار گرفتن در کالبد خاکی جسم و هبوط انسان از بهشت به این جهان، نمودهای غریبی او است. در مقابل واکنش عارف برای فرار از غربت روح در بدن، یاد مرگ و رسیدن به فناست و برای رهایی از غربت در این جهان و دوری از معشوق حقیقی به جلوه های آن عشق که در این جهان تجلی یافته است و از آن به عشق زمینی یا مجازی تعبیر می شود، روی آورده است. عشق زمینی در شعر دو شاعر ترجمانی از عشق الهی و انعکاسی از آن عهد روز نخست است که عارفان برای مجسم کردن آن عشق الهی و کاستن آلام حسرت دوری معشوق حقیقی به آن توسل جُسته اند. خواب و رؤیا و خلوت گزینی نیز دیگر ساختار های دو شاعر به این غربت است.
تطوّر استعاره عقل در غزلیات سنایی، عطار، مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منظومه عرفان و تصوف، عارفان بسیاری درباره بن مایه عقل سخن گفته و با توجه به ویژگی های زیستی و محیطی و همچنین عوامل برونی و محیطی، دیدگاه های سه گانه ای در این باره بیان کرده اند. گروهی عقل را ستوده و با القابی مانند «نور» و «ملازم جان» از آن یاد کرده اند؛ برخی دیگر، برخلاف دیدگاه نامبرده، عقل را عاجزی می دانند که تنها اهل گزافه گویی و دعوی است و عده ای نیز گاهی آن را نردبان بام حق و گاهی بند و سلسله ای بر پای جان انگاشته اند. در این مقاله تلاش می شود در سیزده گروه استعاره مفهومی، دیدگاه سنایی و عطار و مولانا، در جایگاه سه شخصیت اصلی در تاریخ شعر عرفانی، نسبت به مفهوم کلیدی عقل بررسی شود. این سه شاعر درمجموع در 74 کلان استعاره از عقل، به سه نوع استعاره مثبت و منفی و دووجهی در غزلیات خود اشاره کرده اند. استعاره هایی مثل هدایت گری، کاردانی، نردبانیِ بام حق، چشم، بیداری و آگاهی بخشی، در قلمرو استعاره های مثبت؛ بند، سلسله، خواری، عجز و زبونی، ذرّه صفتی، بوالفضولی، شغل افزایی و سرکشی در قلمرو استعاره های منفی و استعاره پیر در قلمرو استعاره دووجهی قرار دارد. براساس این سه نوع استعاره می توان گفت حرکت تاریخی استعاره هایی با بار معنایی منفی از سنایی به عطار، سیر صعودی و از عطار به مولوی، سیر نزولی داشته است. مبنای نظری پژوهش نظریه استعاره های شناختی است که برخلاف دیدگاه سنتیِ استعاره معتقد است افزون بر زبان، نظام مفهومی و ذهن و ضمیر هر روزه ما اساساً ماهیتی استعاری دارد.
زبان فرهنگ عامیانه(امثال و کنایات) و نقش آن در رسانه ها(مورد مطالعه: کشورهای ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
347 - 367
حوزههای تخصصی:
در واقع چون فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی جزئی از سرمایه اجتماعی هر جامعه است و کاربرد آن در برنامه های مختلف علاوه بر گسترش همبستگی باعث تقویت سرمایه اجتماعی نیز می شود، در این تحقیق به صورت مختصر به بررسی زبان فرهنگ عامیانه در برخی از آثار ادب شفاهی(ضرب المثل ها، کنایه ها) در ایران و عراق پرداخته شده است، و این ادبیات می تواند بستر مناسبی برای ارتباط با مخاطبان باشد و می تواند مخاطب امروز خود را که نسل رایانه و ماهواره هستند به خود جذب کند. پس مطالعه و بررسی ادبیات عامیانه از منظر جامعه شناسی ادبیات ضروری است. این تحقیق بر اساس پرسشنامه ای میدانی کمی(384 نفر) و کیفی(محافل دانشگاهی) در ایران و عراق، و روش جمع آوری اطلاعات در نظر گرفته شده بود. نتایح نشان داد که زبان فرهنگ عامیانه بر رسانه ها تأثیرگذار می باشد، و نمونه انتخابی که در این تحقیق استفاده کرده کاملاً نمودار جامعه ایرانی و عراقی نیست بلکه نیازمند تتبعات و تحقیقات عینی تر و بیش تری می باشد. رابطه رسانه و فرهنگ عامیانه برای جامعه ایران و عراق مثل تمام جوامع دیگر امروز جهان از مهم ترین بحث های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در «جای خالی سلوچ» و «بدایه ونهایه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
101 - 128
حوزههای تخصصی:
دو اثر «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی و «بدایه ونهایه» نجیب محفوظ از جمله رمان هایی هستند که شخصیت و شخصیت پردازی زن را به شکل برجسته تری در خود نشان می دهند لذا نویسندگان در این جستار نحوه شخصیت پردازی زن در این دو رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند. این بررسی نشان می دهد؛ شخصیت های فرعی زن در دو داستان بیش تر با شرح و توصیف مستقیم خود نویسنده و یا از زبان و زاویه دید شخصیت های اصلی داستان معرفی و پردازش شده اند و نویسندگان از تکنیک هایی چون گفت وگو و جریان سیال ذهن برای معرفی شخصیت های اصلی زن و بیان اعمال، افکار و احساسات درونی آن ها بهره گرفته اند که در این میان گفت وگو از بسامد بالایی نسبت به تکنیک های دیگر برخوردار است و محمود دولت آبادی و نجیب محفوظ برای نمایش بهتر درون مایه، گسترش پی رنگ و انتقال معانی و مفاهیم داستان به خواننده از عنصر گفت وگو بیش تر استفاده کرده اند.
اسطوره در متل کودکان (با نگاهی به متل دویدم و دویدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّت ها که خواب و خیال گونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرود ه ها و نوشته ها، حماسه ها و مانند آن به چشم می خورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگ های انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکره ترانه ها، متل ها، حکایات و قصّه ها عمیق و ماندگار است. متل ها با درون مایه های لطیف و سرگرم کننده به شعر و یا نثرِ خوش آهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده می شوند. در این پژوهش اسنادی کتابخانه ای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل «دویدم و دویدم» و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است.
نقد و بررسی جلوه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر شاعران معاصر مصر و ایران (مطالعه مورد پژوهانه: حلمی سالم و عارف قزوینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، جنبشی ادبی است که در اواخر قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. این مکتب، در میان سرزمین های عربی بعد از وقوع فاجعه فلسطین و در ایران در اوایل دوره مشروطه، تغییر یافت و به تدریج، از حالت فردگرایانه به سمت اجتماع سوق یافت. از جمله شاعران مصری که هنرمندانه در این وادی گام نهاده اند؛ حلمی سالم است که رمانتیسم وی در کنار عناصر عاشقانه و فردی، بیشتر صبغه اجتماعی و سیاسی دارد؛ از سوی دیگر، این رویکرد، همگام با سرزمین های عربی، در میان شاعران ایران نیز رواج بسیار یافت؛ از جمله شاعران ایرانی که تأثیرات مکتب رمانتیسم جامعه گرا در آثار وی به خوبی مشهود است، عارف قزوینی است. نگارندگان در این جستار، با رهیافتی توصیفی – تحلیلی، به معرفی برخی مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر دو شاعر یادشده پرداخته اند و نتایج پژوهش، بیانگر آن است که از جمله مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر این دو؛ احساسات ملی گرایانه، دلتنگی برای روزگاران باشکوه گذشته، ناهنجاری ها و مفاسد اجتماعی و... است و رمانتیسم سالم، بیشتر سیاسی است و وی بیشتر در این اشعارش زبانی نمادگونه دارد؛ در حالی که رمانتیسم عارف بیشتر جنبه انقلابی دارد و با به کارگیری زبانی صریح و عامیانه، اشعار خود را برای همگان قابل فهم می سازد.
نخستین و کهن ترین تفسیرهای عرفانی آیات قرآن کریم و احادیث نبوی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گمان می رود نگارش متون عرفانی در ادب فارسی از نیمة دوم قرن پنجم هجری آغاز شده است. در این آثار بسیاری از آیات قرآن کریمو احادیث به طور پراکنده شرح و تفسیر می شود؛ البته اطلاعات دقیقی از نخستین تفسیرهای عرفانی قرآن کریمو احادیث به زبان فارسی و شیوة بیان آنها در جمع های علمی و عرفانی در دست نیست. از قرن ششم تفسیرهای سنتی فارسی رشد بسیاری یافت. برپایة اسناد و متون موجود به نظر می رسد برخی از حکیمان و عارفان با جهان بینی عرفانی و با تأکید بر جنبه های معرفتی آیات و احادیث به تفسیر روی آوردند. اکنون دو رساله در تفسیر آیات و احادیث موجود است که از نخستین نمونه های کم یاب در این زمینه است. این دو رساله با نگارش مستقل و مجزا در مجموعة دست نوشته های سلیم آغا و کتابخانة سلیمانیه نگهداری می شود. فروزانفر یکی از این دو رساله را با عنوان تفسیر سورة محمد و سورة فتحبه صورت تک نسخه تصحیح کرد؛ اما رسالة ترجمه و تفسیر احادیث همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این جستار شیوة شکل گیری و دگرگونی تاریخی تفسیرهای عرفانی فارسی قرآن کریمتحلیل و یکی از کهن ترین نمونه های تفسیر عرفانی احادیث نبوی نیز معرفی و بررسی می شود.
بررسی تطبیقی وصف خمر در شعر اعشی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
151 - 169
حوزههای تخصصی:
خمریات از دیرباز مورد توجه شاعران پارسی و تازی بوده است. اعشی و منوچهری دامغانی از جمله این شاعران اند که به این موضوع پرداخته اند. بنابراین به خاطر بسامد بالای توصیف باده در شعرشان، و عدم پژوهش در این خصوص، این جستار به دنبال آن است که با روش توصیفی - تحلیلی، نگاه دو شاعر به این موضوع را بررسی کرده و تفاوت ها و اشتراکات شعری آنان را بیان کند. یافته های این پژوهش نشانگر است که مضامین مشترکی همچون تأثیر باده بر جسم، شفابخشیِ بوی باده و وصف مجالس باده نوشی همراه با رقص کنیزکان وجود دارد. دقت و شمول، توجه به جزئیات و حسّیات، پرگویی، جان بخشی به باده و زمینی بودن باده، از دیگر ویژگی های مشترک است.
بررسی تطبیقی مؤلّفه های معنایی «سرزمین مادری» در شعر صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
93 - 106
حوزههای تخصصی:
عشق به وطن، از مهم ترین مؤلّفه شعری صلاح عبدالصبور و عبدالوهاب البیاتی است، آن ها به خوبی شور و اشتیاق خود را نسبت به وطن بیان کرده اند. از شاعران وطن گرای ادب فارسی می توان به نیما یوشیج اشاره کرد که با تمام عشق و علاقه، وطن خود را به تصویر می کشد. پژوهش حاضر، مبتنی بر روش تحلیلی - تطبیقی است. نتیجه پژوهش این است که وطن، موضوع اصلی شعر صلاح عبدالصّبور، البیاتی و نیما یوشیج است. زادگاه برای آنان که چندین سال به اجبار شرایط سیاسی از آن دور مانده اند، به سان مدینه فاضله است. آن ها همگان را به وطن دوستی و دفاع از وطن فرامی خوانند؛ لذا این پژوهش می کوشد تا نحوه بازیابی و به کارگیری مؤلّفه وطن را به روش تطبیقی در آثار و اندیشه های صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما مورد بررسی قرار دهد.
شگردهای حافظ در تبدیل گزاره های مرده ی اخلاقی به صورت های هنری
حوزههای تخصصی:
وجهی از شعر حافظ حکمی و اخلاقی است. شعر اخلاق مدار حافظ در یکی از بی اخلاق ترین دوره های تاریخی سروده می شود، و این سخن را به استناد تاریخ عصر حافظ، گواهی اشعار خود خواجه و نوشته های طنزآمیز عبید، خصوصاً رساله اخلاق الاشرافش، می گوییم . اما بیان اصول و توصیه های اخلاقی در شعر، آن هم غزل، با دو مشکل اساسی روبرو است: اول اینکه توصیه های اخلاقی به دلیل کاربرد بسیار، دستمالی شده و کلیشه ای است و تبدیل به گزاره هایی خنثی و گاه مرده شده است و دوم نصیحت و موعظه، خواه ناخواه در مذاق شنونده و خواننده تلخ می نماید و هر کسی نسبت به آن احساس نفور و بیزاری دارد. حافظ برای زنده کردن این اصول اخلاقی و ارائه آن ها در قالب شعرش، به شگردی هنری متوسل می شود که به تعبیر فرمالیست های روسی، « آشنا زدایی » خوانده می شود. خواجه با «غرابت بخشیدن» به این گزاره های مستعمل اخلاقی آن ها را رنگ نو می زند و چون کالایی تازه به خواننده عرضه اش می دارد. یکی از وجوه عمده آشنا زدایی « طنز » است که حافظ افزون بر بهره گیری از «هنر سازه»های دیگر، از آن برای نشان دادن جامعه ی ریا زده و محفل ها و اشخاصی که باید میزان و معیار صلاح و اخلاق باشند، اما خود مظهر سالوس و دروغ و بی اخلاقی اند، استفاده می کند و در مرحله دیگر برای زنده کردن گزاره های اخلاقی سرد و بی مصرف، و رساندن آن ها به گوش مخاطب، با ترفند های گوناگون هنری، به نو کردن و برگرفتن غبار عادت از چهره هایشان می پردازد، و به قدری وجه هنری این گزاره ها، هنری، دل فریب و زیبایند، که خواننده و یا شنونده با کوشش بسیار می تواند خود را از جاذبه ی زیبایی آن ها برباید و به سطح پیام دست یابد.
مقایسه تطبیقی ویژگی ها و زمینه های پیدایش حماسه و رمان از منظر لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوکاچ فیلسوف، نظریه پرداز و منتقد ادبی برجسته دوران معاصر در آثار خود به تفصیل به صورت های گوناگون ادبی پرداخته و ویژگی ها و ساز و کارهای آن ها را بیان نموده است؛ به همین جهت لوکاچ را می توان فیلسوف و نظریه پرداز صورت های ادبی دانست. حماسه و رمان دو صورت ادبی مورد مطالعه وی است که در آثار خود از آن ها بحث نموده و ویژگی ها و بنیان های شکل گیری آن ها را بیان کرده است. یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه لوکاچ ارتباط ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی می باشد و طبق این دیدگاه هر جامعه ای صورت ادبی خاص خود را خلق می کند. لوکاچ حماسه را صورت ادبی دوران باستان و رمان را صورت ادبی دوران معاصر می داند و بر این مبنا ویژگی ها و تفاوت های آن ها را بیان می کند. در این راستا تأکید پژوهش حاضر و نقطه عزیمت آن بازخوانی آراء لوکاچ در خصوص حماسه و رمان و مطالعه تطبیقی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز این دو صورت ادبی و ویژگی های آن ها می باشد. بنابراین برای نیل به این اهداف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات این جستار به شیوه کتابخانه ای اسنادی گردآوری شده اند.