فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
281 - 320
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها مجموعه ای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی روانی آدمیان را تشکیل می دهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیین ها، عرفان و قصه ها، نمود پیدا کرده است. از مهم ترین این کهن الگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در اسطوره و عرفان داشته است. از جمله نمادهای مربوط به کهن الگوی دایره می توان به وحدت و تمامیّت، روح، خود، کمال، جلال و قدرت، قداست و تبرّک، بخت و طالع، دوستی و صمیمیّت، زمان و ابدیّت و کارکردهایی چون حفاظت و نگهبانی، تمایز دو فضای ناهمگون، درمان بخشی و تحرک، خودشناسی، تجلّی حقّ، تمثّل معارف الهی و حقایق ربّانی و اطوار هفت گانه قلب، اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تطبیقی تحلیلی، به برشمردن مهم ترین نمادها و کارکردهای کهن الگوی دایره در اسطوره و عرفان و بیان خاستگاه ها و وجوه مشترک آن کوشیده است اهمیت «دایره، مرکز و حرکت دوری» را در تفکر اسطوره ای و باورهای دینی عرفانی بیان کند همچنین وضوح نقش محوری این طرح واره تصویری را در بیان موتیف هایی چون تجلّی، روند تکاملی عالم، قوس نزولی و صعودی، خلق مدام و هفت گانه های نمادین و مقدّس در حوزه عرفان و تصوّف آشکار تر کند.
تبیین نسبت کتاب تکوین با کتاب تدوین در اندیشه های عرفانی – قرآنی شیخ محمود شبستری و علامه سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
57 - 80
حوزههای تخصصی:
هماهنگی عالم وجود با کتاب الهی برای گشوده شدن باب معرفت و کشف و شهود نسبت به خداوند، از جمله نکات عمیق برهانی-عرفانی و قرآنی در نزد صاحبان طریقت محسوب می شود. هرچند طلوع این اندیشه را می توان به ابن عربی نسبت داد، عرفای پس از او سعی کردند با دقت و جزئیات بیشتری در این زمینه غور کنند و حقیقت پیوستگی عوالم و مراتب هستی با قرآن مجید را با جزئیات بیشتری جست وجو کنند. شیخ محمود شبستری و علامه سیدحیدر آملی از جمله عرفای بزرگ پیشگام در تفحص درباره این اندیشه به شمار می آیند که درصدد اثبات مطابقت اجزای کتاب تدوین با کتاب تکوین الهی برآمدند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای نگاشته شده است. این مطالعه با تفحص در اندیشه های این دو عارف بزرگ، دیدگاه های آن ها را به این دو عالم و تطبیق مصادیق آن ها با یکدیگر بررسی و مقایسه می کند و به تأمل درباره فواید طرح این بحث می پردازد. از دیدگاه این پژوهش، وجود این بحث در بین عرفای نام برده نه تنها بر تأویل پذیری و اعجاز قرآن تأکید دارد، بلکه تکریم موجودات عالم را به عنوان مظاهری از ذات و کلام الهی و یکپارچگی عالم وجود و پیوستگی تمام اجزای آن به یکدیگر در پی دارد.
مهم ترین کارکردهای عرفانی داستان لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون عرفانی فارسی بارها به داستان لیلی و مجنون استناد شده است. چرایی این موضوع و تبیین کارکردهای عرفانی داستان، مسئله این تحقیق است. نتایج پژوهش نشان می دهد حاکمیت عشق عذری بر روابط عاشق و معشوق و تناسب داستان با مضامین عشق حقیقی از مهم ترین علت های گرایش عارفان به این داستان بوده است. همچنین توجیه عشق زمینی و تبیین مضامین عرفان عاشقانه دو کارکرد اصلی داستان است. در متون عرفانی فارسی با استفاده از داستان منظور، عشق زمینی به سه شیوه توجیه شده است: مقدمه عشق حقیقی، لبس، تجلی حق در مظاهر. افزون بر این، در متون عرفانی مضامینی مانند عقل گریزی، توجیه شطح گویی عارفان، اتحاد و استغراق و فنای عاشق، نفی خودبینی و خودخواهی، مقام رضا و بوشناسی با استفاده از حوادث داستان لیلی و مجنون طرح و تبیین شده است. عارفان به این منظور گاهی از کلیت داستان و گاهی از حوادث آن استفاده کرده اند. در مورد اخیر نیز گاهی حوادث مشهور داستان را ذکر کرده اند و گاهی خودْ ماجراهایی ابداع کرده و به قهرمانان داستان نسبت داده اند.
بوف کورصادق هدایت و خیزاب های ویرجینیا وولف: روایت روایت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت، متفکر و هنرمندی بر آشوبنده، نا بهنگام، پی افکن و نویسنده ای صاحب سبک بود. به جریت می توان گفت که بوف کوراو درنیم قرن اخیر بیش ازهراثرادبی ایرانی دیگری مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و هر روز منتقدان ابعاد تازه ای از این اثر را هویدا می کنند. آنها ابعاد سورریالیستی، سمبولیستی، اگزیستانسیالیستی، ناسیونالیستی، اکسپرسیونیستی و متافیزیکی این اثر را تجزیه تحلیل کرده اند. از دیدگاه ادبیات تطبیقی، از تاثیر پذیری هدایت از شوپنهاور، ژان پل سارتر، گی دو موپاسان، ژرار دونروال، فرانتس کافکا و دیگر ادیبان هم از بعد محتوایی و هم از بعد ساختاری قلم فرسایی ها شده است. پژوهش حاضر تاثیر پذیری و اشتراکات انکار ناپذیر و درعین حال کشف نشده ی بوف کور از رمان خیزابها ی ویرجینیا وولف را مورد نقد و موشکافی قرار می دهد. در این پژوهش، ارتباطات بینا متنی بوف کور با خیزابها از بعد مضمونی واکاوی شده و در این راستا پژواک یکی از مهمترین مضامین رمان خیزابها یعنی روایت زدگی در بوف کور رد یابی می شود. بر اساس تطبیق متنی نشان داده می شود که چطور برخی از جملات بوف کورشباهت خیره کننده ای به جملات کلیدی رمان خیزابها دارند.
پیوند ادبیات و نگارگری؛ خوانش تطبیقی لیلی و مجنون جامی و نگاره ای از مظفرعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی در فرایند تکامل خود، روش شناسی های متنوعی را عرضه کرده است. رهیافت نقدبنیاد ادبیات تطبیقی ضمن گسستن قیدوبندهای رهیافت تاریخ گرا، بر ضرورت کشف پیوند ادبیات با دیگر هنرها و دانش ها برای استخراج و طبقه بندی قوانین عام حاکم بر ادبیات و در نتیجه، درک بهتر و جامع تر آن تأکید ورزیده است. پژوهش حاضر با تکیه بر این دیدگاه، بخشی از روایت لیلی و مجنون نورالدین عبدالرحمن جامی در مثنوی هفت اورنگ را با نگاره ای منسوب به مظفرعلی از پیروان مکتب نگارگری تبریز واکاوی کرده است. براساس پژوهش پیش رو، عناصر زمان، پیرامتنیت، توصیف و دلالتمندی جزو اصول کلی ادبیات اند؛ این مسیله از رهگذر مقایسه ادبیات با نگارگری بر ما مبرهن می شود و می توان آن را به نگارگری نیز تعمیم داد. در بخش دیگری از این پژوهش، دلالت های ضمنی نهفته در نگاره نیز استخراج شده است؛ کشف پیوند ادبیات با نگارگری می تواند میزان التذاذ هنری مخاطب حرفه ای را دوچندان سازد و نگرنده در عین قرار گرفتن در برابر یک نگاره، از هر دو لذت هنری حاصل نماید. در عین حال، دریافت مخاطب از متن نوشتاری نسبت به دریافت وی از متن دیداری متمایز است. چه، دریافت یک متن روایی به گونه ای استدلالی و در نتیجه غیرمستقیم و تدریجی رخ می دهد اما درباره یک نگاره با نوعی فهم حسی و مستقیم روبه رو هستیم. همچنین پژوهش حاضر نشان می دهد متن ادبی پس از انتقال به یک میدان دلالتگرانه دیگر، به ناگزیر بخشی از عناصر شکل دهنده خود را از دست می دهد یا این عناصر با شکل و شمایل متفاوتی ظاهر می شوند.
بررسی و تحلیل جایگاه زهد در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زهد به عنوان یکی از عوامل اصلی شکل دهنده تصوف، از مباحث مهم و مورد توجه صوفیه است که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. در این پژوهش دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی درباره زهد بررسی شده است. مولانا تلقیات متفاوتی نسبت به زهد داشته و از منظرهای گوناگون به این مقوله نگریسته است. هدف پژوهش پاسخ به تبیین تلقیات متفاوت مولانا در باب زهد و چرایی نگاه های متفاوت از سوی او است. نگارندگان برای نیل به این هدف، واژه های زهد و زاهد را در آثار منثور و منظوم مولانا بررسی و تحلیل کرده اند و تلاش می کنند جایگاه ارزشی زهد و کارکردهای آن را در هر یک از این دو دسته از آثار نمایان و دلیل یکسان نبودن نگاه مولانا به زهد را تبیین نمایند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مولانا از سه منظر فقیه، عارف و قلندر به زهد نگریسته است. از منظر نخست، زهد جایگاه والایی دارد و از دو منظر دیگر، امری کم ارزش است. به نظر می رسد میزان فردیت متفاوت مولانا در آثار مختلف، عامل ارزش گذاری متفاوت او در مورد زهد است.
بررسی تطبیقی دو حماسه مضحک، موش و گربه و تجاوز به طره گیسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
135 - 156
حوزههای تخصصی:
حماسه مضحک یکی از انواع مهم نقیضه پردازی است که هم به خاطر ماهیت نقیضی و هم به خاطر اهمیت ژانر حماسه شایسته توجه و بررسی است. حماسه مضحک با وارونه کردن محتوا و شکل حماسه فاخر، متنی طنازانه و خلاقانه را شکل می دهد؛ در تحقیق پیش رو در صدد تحلیل چگونگی شکل گیری دو حماسه مضحک با استفاده از تحلیل ساختار و محتوای آنها هستیم. به منظور روشن شدن اختلاف و شباهت های میان حماسه مضحک در ادب اروپائی و ادب فارسی دو منظومه انتخاب شده است که ساختار و محتوای آنها با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. رویکرد تطبیقی به کار رفته در این پژوهش کمک می کند تا تفاوت ها و شباهت های دو ادیب نامدار در پرداختن به یک ژانر واحد مورد بررسی قرار گرفته و علت تفاوت نگرش آنها در ساخت این منظومه ها روشن شود. منظومه موش و گربه از عبید زاکانی و حماسه تجاوز به طره گیسو اثر الکساندر پوپ مبنای این پژوهش خواهند بود. روش تطبیقی مورد استفاده در این تحقیق بیانگر این مسئله است که نقاط مشترک و متفاوت میان حماسه مضحک در ادبیات فارسی و انگلیسی چیست و در نهایت با تحلیل محتوی و ساختار دو اثر، روشن می شود که منظومه انگلیسی با قوت و مایه بشتری توانسته است به واسازی عناصر حماسه فاخر دست یابد و از ساختار منسجم تری در نقض حماسه فاخر برخوردار است.
تحلیل کارکرد دیدگاه اسطوره ای الیاده در صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
81 - 105
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس دیدگاه اسطوره ای میرچا الیاده، به نقد و تحلیل صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی می پردازد. از دیدگاه الیاده، اسطوره مهم ترین شکل تفکر جمعی، واقعی و مقدس است و به همین دلیل سرمشق و تکرارپذیر می شود. در اسطوره، قهرمان با تغییر و تبدیل تجربه حسی به تجربه دینی، به شرایط فراانسانی دست می یابد. دینی بودن این تجربه بدین معناست که وجود فرد در دنیای روزمره متوقف، و با نیروهای ماورای طبیعی به جهانی نورانی وارد می شود. درنتیجه با بهره گیری از تجربه دینی می تواند وقایع اسطوره ای را تکرار کند. مطابق با الگوی اسطوره ای الیاده، قداست اسطوره ای شیخ صفی، قهرمان صفوه الصفا ، همانند کهن الگوی ایزدان و دیرینه الگوهاست. مصادیق و مؤلفه های زمان و مکان اساطیری میرچا الیاده نیز در صفوه الصفا مشهود است؛ چنانکه شیخ صفی با بهره گیری از تجربه دینی، به نوعی وقایع اسطوره ای را تکرار می کند و متناسب با مصداق انسان مذهبی، با ریاضت کشی از توان حسی به توان دینی دست می یابد و از این طریق به اشراق و بصیرت درونی نائل و دل او آماده پذیرش حقایق می شود. در مرحله رازآموزی و تشرف، آزمون های سخت و مکان های تنگ و محبوس برای یادگیری رموز عرفانی، به نوعی تداعی کننده عالم جنینی و تولد دوباره است. قهرمان با طی مراحل تشرف و رازآموزی، به تجلی مقدس دست می یابد و با صعود روحانی (عروج) به رؤیت فرشتگان نائل می شود. مصادیق متعددی از الگوها و تکرارهای اساطیری در تجربه عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در صفوه الصفا مشاهده می شود.
بررسی بازتاب نزاع سیمرغ و اژدها در قالی های ایرانی با تکیه بر اسطوره ها و متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقوش قالی های ایرانی، حاوی روایاتی نمادین است که با اللهام از اسطوره های ملی در متن و حاشیه قالی ها به زیبایی به تصویر کشیده شده اند. نزاع سیمرغ و اژدها یکی از این نقوش است که به شکل گرفت وگیر و در هییت تقابل، رخ نموده است. بازتاب های نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل شاخصه هایی چون نمادهای اهورایی و اهریمنی، نیکی و شر، زمین و آسمان، مرگ و زندگی و روح و نفس است که با الویت بخشی به اسطوره های بومی و در نظرگرفتن مواردی چون تکرار، بسامد و اصالت در این پژوهش مورد بررسی و واکاوی قرار می گیرند. یافته های پژوهش ناظر بر این است که ریشه اصلی این نزاع، بیانگر مفهوم خیر و شر برخاسته از تقابل اهورایی و اهریمنی این دو اسطوره و تأثیر رویکرد آیینی در شکل گیری این نزاع است. نزاعی که در آن، اهریمن با نماد مار و اژدها در حال ستیز با آیین تازه ای به نام «مهر» با نماد سیمرغ است.
مفهوم شناسی واژه «هنر» در عرفان با تکیه بر شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه هنر در متون کهن در معانی گوناگونی به کار رفته و در تمام انواع متون ادبی هر صفت و مفهومی که جنبه مثبت داشته با عنوان هنر بیان شده است. این واژه در حماسه بر هر عمل و صفتی که دارای ارزش و در ارتباط با آیین پهلوانی و حماسی بوده، اطلاق شده است. خالقان آثار تعلیمی و غنایی نیز هرگاه خواسته اند مفهومی را برجسته جلوه دهند، آن را هنر نامیده اند. به نظر می رسد مفاهیمی که از این واژه برداشت می شود، ناشی از خود واژه نیست، بلکه گوناگونی معنایی آن، نتیجه بافت موضوعی است. در عرفان هم واژه هنر علاوه بر معانی رسمی و عامی که در غیر عرفان نیز وجود دارد، برای معانی خاصی که شاعران عارف مدنظر داشته اند، به کار رفته است. در شعر حافظ هنر در چند معنا به کار گرفته شده است: عشق، رندی، نظربازی، توکل، غم و دیگر مفاهیمی که در عرفان مهم اند و هنر دانسته شده اند. اما مهم ترین نکته مورد بحث در شعر حافظ، اطلاق هنر به عمل سیر و سلوک و اشاره به عارفان با عنوان «اهل هنر» است. در این نوشتار نخست به واژه هنر در متون کهن اشاره می کنیم، سپس به معنای خاص آن در شعر حافظ می پردازیم.
تحلیلِ استعاره های هستومند و مادّه مربوط به «عشق» در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برپایه رویکرد شناختیِ زبان، تجربه انسان از هستومندها (هست + پسوند دارندگی اومند) و مادّه، بنیانی تجربی برای ادراک مفاهیم انتزاعی پدید می آورد. این پژوهش با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی به شواهدی می پردازد که مولانا در غزلیّات خود، حوزه های ملموسِ هستومند و مادّه را بر حوزه انتزاعی عشق فرافکنی کرده است. نتایج پژوهش بیان کننده سیطره چهار کلان استعاره «خداوند سلطان است»، «عشق نیروست»، «معرفت خوراک است» و «معرفت نور است» بر متن و سامان یافتگی گستره ای از خرده استعاره های هستومند و مادّه بر محور این کلان استعاره هاست. این خرده استعاره ها برپایه تناظرهای موجود، شماری از مهم ترین مفاهیم مرتبط با عشق مانند فنا، بقا، جذبه، تسلیم، بسط، تجلّی، وصال را مفهوم سازی می کند. بررسی این استعاره ها ازنظر قلمروهای منبع، بیانگر قدرت تجسّم بخشی آنهاست و ازنظر تنوع و اصلِ «برجسته سازی حاشیه رانی»، پیچیدگی مفهوم عشق را نشان می دهد. همچنین مقایسه بسامد استعاره ها و کارکردهای شناختی آنها بیانگر سه گونه استعاره است: استعاره چندکارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد کم. استعاره های گونه نخست به سبب داشتن میدان تناظری گسترده، توانش ویژه ای در مفهوم سازی جنبه های گوناگون عشق دارد؛ ولی استعاره های گونه دوم و برخی از استعاره های گونه سوم می تواند بر کارکرد خاصی تأکید کند. همچنین مقایسه کارکردهای مثبت و منفی عشق در استعاره ها، عشق را نزد مولانا تجربه ای مثبت، شیرین، خوشایند و مستانه معرفی می کند که هرچند فناکردن هستیِ ظاهری لازمه آن است، زیستن بدون آن ممکن نیست.
مظاهر التجدید فی شعر فتره الدّستور فی العراق وإیران (بساطه اللغه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
115 - 132
حوزههای تخصصی:
امتاز شعراء فتره الدّستور فی العراق وإیران بالبساطه أو السّهوله فی لغه الشعر و قد شملت أنواع الشعر بأجمعها کان الزهاوی رائداً فی هذا المضمار وقد تبعه الرّصافی ووصل إیرج القمّه فی الشعر الفارسیّ ثمّ بسّط عشقی شعرهُ و قرّبه للعامیه الدارجه. وقد صبغت لغتهم هذه بصبغه عامیه واضحه هی أقرب إلی لغه المجلات والصحف. وقد خصّص ملک الشعراء بهار بعض أشعاره بالبساطه والسهوله. وفی السیاق المتصل یرمی هذاالبحث و اعتماداً علی منهج الوصفی - التّحلیلی إلی دراسه شعر حقبه الدُستور فی العراق وإیران من ناحیه البساطه. ومن أبرزالنتائج الّتی توصلنا إلیها عبر هذا البحث هی: أنَّ شعر البساطه ولیده الأوضاع الثوریه السائده علی فتره الدُستور حیث إنّها کانت تقتضی تقریب الشعر إلی أفهام النّاس وأداء الشاعر رساله اجتماعیه لتوعیه القارئین علی هموم المجتمع وحثّهم علی حمل مهام الثوره.
بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
129 - 152
حوزههای تخصصی:
مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت های بین دو ملت می انجامد و همین باعث می شود ما دریابیم که دو شاعر علی رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج - مورد بررسی قرار گرفت تا روشن شود که این دو شاعر به زعم وجود نظام مستبد و حکومت سیاسی خفقان آور چگونه از نماد و اسطوره در شعرهای خود استفاده کردند و با این عملکرد تحولی عظیم در شعر معاصر کشور خود ایجاد کردند.
مطالعه تطبیقی آراء تربیتی امام صادق(ع) و ژان ژاک روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
271 - 289
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر آراء تربیتی امام صادق(ع) و ژان ژاک روسو را به صورت موردی، تحلیل و بررسی کرده است. این پژوهش با استناد به منابع معتبر تاریخی و حدیثی به شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس سندکاوی است که به تحلیل مسأله می پردازد. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد، با توجه به اینکه دیدگاه های امام صادق(ع) مربوط به قرن اول و دوم هجری است و از قدمت زیادی نسبت به دیدگاه های روسو برخوردار است متأسفانه مورد توجه محققین تعلیم و تربیت قرار نگفته و یا بعضاً گذرا از آن گذشته اند و علمای غرب پس از ترجمه کتب عربی به لاتین با دیدگاه های اسلامی آشنا شدند احتمال اینکه دیدگاه های امام صادق(ع) مورد مطالعه علمای تربیتی در غرب قرار گرفته باشد زیاد است احتمال اقتباس روسو از آراء و نظرات تربیتی امام صادق(ع) به علت تشابهات در برخی از آراء تربیتی ژان ژاک روسو و امام صادق(ع) وجود دارد هرچند که روسو در نوشتارهای خود ذکری در این مورد نداشته است. در پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی دیدگاه های تربیتی طرفین از نظر هدف، اصول و روش پرداخته می شود.
مقایسه مقابله ای مضامین اجتماعی سخریه در شعر أحمد مطر و نسیم شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
31 - 56
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی و مقابله ای به رغم عمر کوتاه خود در مشرق زمین، در سال های اخیر رونق چشمگیری در حوزه نقد ادبی یافته است. امروزه با شکل گیری فضاهای دانشگاهی، تحقیقات جامع و دقیقی راجع به ماهیت نقد و انواع آن صورت گرفته است. کتاب ها و مقالات متعددی در این باره نوشته شده و به اقتضای آن در جهت مصداق یابی، آثار بسیاری از شاعران مورد توجه موشکافانه قرار گرفته است. امروزه نگاه های پژوهشگرانه بیش تر معطوف به یافتن وجوه تشابه بین آثار ادبی خلق شده در زوایای جهان ادبیات است. در همین راستا پژوهش های ارزشمندی به صورت تطبیقی و مقابله ای صورت گرفته است. جستار پیش رو با التفات به نظریات متعدد در باب نقد، به مقابله شعر نسیم شمال ، شاعر عصر مشروطه و احمد مطر شاعر برجسته عراقی پرداخته است. از آنجا که هر دو شاعر با بکارگیری شیوه های مختلف طنز اعم از کنایه، تعریض، تلویح، نقیضه گویی و ... زبان به انتقاد علیه ناملایمی های روزگار خود باز کرده اند و شعر خود را صرف پرده برداشتن از ماهیت ظالمانه صاحبان و غاصبان قدرت نموده اند. کاری که برای هر دو شاعر به قیمت تحمل شکنجه های فراوانی تمام شده است. سعی شده مشترکات این دو مورد توجه و تحلیل قرار گیرد و راهکارهای هر دو در جهت مبارزه علیه استبداد و خودکامگی اربابان مورد نظر واقع گردد.
واکاوی پیوند ادبیات و عکاسی در شعر هایکو (پژوهشی میان رشته ای)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
28 - 45
حوزههای تخصصی:
ایماژیسم یا تصویرگرایی در ادبیات قرن بیستم، تحت تأثیر شعر تصویرگرای ژاپن موسوم به هایکو ایجاد شد. این مکتب با اولویت قرار دادن انعکاس تصاویر واقع گرا به دور از انتزاعات پیچیده متون گذشته به فعالیت پرداخت. هایکو به عنوان مشخص ترین نمونه آثار ایماژیستی، به دلیل کاربرد فراوان تصویر برای انتقال مفاهیم ذهنی شاعر، بیشترین تطابق و همگونی را با فن عکاسی از میان سایر هنرهای تجسمی دارد. این پژوهش با قرارگیری در حوزه مطالعات بین رشته ای به بررسی آنالوژیک ساختار و عملکرد هایکو در مقایسه با تکنیک های عکاسی از طبیعت می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی برخی از اشعار کتاب «هایکو شعر ژاپنی از آغاز تا امروز» را که برگردان احمد شاملو و ع.پاشایی است به عنوان مرجع تحلیل و تطبیق خود قرار داده و وجوه مشترک این سبک شعر را با مؤلفه های مهم در شکل گیری یک عکس مقایسه نموده است. این پژوهش کوشیده است با بررسی تأثیرات متقابل و تطبیق مفاهیم دو رشته ادبیات و عکاسی در هایکو به نمایش اندیشه و نگاه مشترک بشر به پدیده های واحد و شیوه های بیان مختلف آن ها دست یابد. برآیند این مطالعه شناخت هرچه بیشتر غنای تصویری سبک شعر هایکو، درک شباهت ها و تفاوت های نحوه بیان در ادبیات و عکاسی و جلوه های ارتباط این دو حوزه است.
بررسی تطبیقی جلوه های مبارزه با استعمار انگلیس و روس در انقلاب مشروطه (مطالعه موردی: اشعار نسیم شمال و ملک الشعرای بهار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
48 - 80
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت در عصر مشروطه، درخت تناوری است که در دامان فرهنگی انقلاب مشروطه، علیه استبداد و استعمارِ بیگانگان روییده است. این شاخه ادبی بر پایه ستیز با بیدادگران و ترسیم چهره آنان و به منظور دفاع از هویّت ایرانی در مقابل تاخت و تاز بیگانگان ظهور کرده است. پدیده استعمار از پدیده هایی است که همواره کشورها و ملّت های مشرق زمین با آن مواجه بوده اند؛ لذا انسان های آگاه و توانمند به ویژه هنرمندان و ادیبان، با سلاح شعر به مبارزه با استعمار و استعمارگران می پرداختند. باتوجّه به این که شگردهای استعمار، گوناگون و مختلف است؛ لذا شگردهای مبارزه با آن نیز بایستی گوناگون و مناسب باشد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه های محمّدتقی بهار و سیّد اشرف الدّین حسینی در باب پدیده استعمارستیزی در دیوان اشعارآن ها پرداخته می شود. پژوهش های صورت گرفته در این مقاله نشان می دهد که هر دو شاعر، به شکل های گوناگون به معرفی پدیده استعمار پرداخته اند و برای مبارزه با آن، شگردهای مشابهی نیز داشته و راهکارهایی نیز ارائه نموده اند که مهم ترین آن ها عبارت است از: آگاه کردن مردم و غفلت زدایی؛ دعوت به اتّحاد و مقابله با استعمار؛ تحقیراستعمار با زبان طنز، نکوهش و محکوم نمودن استعما رگران؛ برانگیختن مردم و بازگشت به هویّت اصیل فرهنگ اسلامی
آموزه های تعلیمی طب القلوب و کیمیای سعادت بر اساس روی کرد بینامتنیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
25 - 47
حوزههای تخصصی:
تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تعالیم اخلاقی کیمیای سعادت و طب القلوب است. اخلاق، بخش مهمی از ادب تعلیمی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در زبان فارسی آثاری همچون کیمیای سعادت و طب القلوب، با موضوع ادب تعلیمی و سرشار از آموزه های اخلاقی به وجود آمده اند. در بررسی پاره ای از فضایل و رذایل اخلاقی این دو کتاب، درمی یابیم تعالیم اخلاقی در این دو اثر به خوبی نمایان و چشمگیر است. غزالی و نقشبندی در آثار خود به صراحت پیام های اخلاقی خود را به نوع بشر عرضه می کنند. انسان عصر حاضر، به عامل کنترل کننده و بازدارنده از سقوط در منجلاب فساد، بیشتر از روزگاران گذشته نیازمند است. درنتیجه نیاز جهان معاصر به اخلاقیات، برای برون رفت از فسادهای اخلاقی موجود، حیاتی است. بر این اساس با شناخت فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی از نگاه این دو نویسنده، می توان به جهان بینی آن ها پی برد و با تعمّق در اندیشه هایشان، درراه معرفت اخلاقیات و نیز معرفی پیام های اخلاقی آن ها در راستای اِعمال آن ها در زندگی فردی و اجتماعی برای نجات نوع بشر از تباهی و فسادهای دنیای کنونی، گام برداشت، نگارنده با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش کتابخانه ای موضوع حاضر را در قالب مقاله ای علمی -پژوهشی بررسی و تحلیل کرده است.
دو خوانش جدید بر پایه خوانش های شیعی هانری کوربن از روایات اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
187 - 206
حوزههای تخصصی:
هانری کوربن دین پژوه، شیعه شناس و فیلسوف برجسته فرانسوی در مطالعات تطبیقی متعددش توانست ارتباط فلسفی و عرفانی بین فلسفه خسروانی ایران باستان با روایات اسلام شیعی و فلسفه اشراق مطرح کند. وی با بررسی بر روی آثار سهروردی و ابن سینا نه تنها به بن مایه های فلسفه خسروانی دست پیدا کرد، بلکه به سرچشمه های اصلی فلسفه خسروانی، حکمت مزدایی، روایات اساطیری و متون مربوط یه آیین زردشتی نیز توجه داشت، و همچنین مسأله شباهت و انطباق این تعالیم را با روایات اسلام ایرانی به طور جدی پیگیری کرد. در این پژوهش آن بخش از مطالعات و پژوهش های هانری کوربن که حکایت های نمادین عرفانی یا روایات شیعی، معادلی مشابه در فلسفه خسروانی یا روایات اساطیری و آیین مزدایی دارد، مورد نظر است. از میان موارد ارزشمندی که کوربن به تطبیق آن در دو تفکر اسلام شیعی و حکمت باستانی پرداخته است، جای دارد به دو مورد فراموش شده؛ یکی ماجرای ادامه نسل و پادشاهی فریدون و ایرج از طریق فرزند دخترش، منوچهر، و دیگری در اختیار داشتن بانویی آسمانی، اسپندارمذ، آب و زمین بپردازیم؛ اولی مشابه ادامه نسل و امامت و ولایت پیامبر اسلام(ص) از طریق فرزند دخترش، و دومی مشابه مهریه شفاهی حضرت فاطمه(س) (آب در کابین داشتن) اوست.
تحلیل داستان"اعرابی درویش و همسراو"در مثنوی معنوی مولوی بر اساس نظریه مثبت گرای مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا، جنبش جدیدی در روان شناسی است که بر بنا نهادن و گسترش هیجان های مثبت، به منظور ایجاد سپر و مانع در برابر اختلالات روانی و افزایش شادکامی تاکید می کند.این رویکرد بر شناسایی سازه ها و پرورش توانمندی هایی تأکید دارد که ارتقاء سلامت و شادکامی انسان را فراهم می آورد.زیر بنای نظری روان شناسی مثبت گرا متعلق به مارتین است.او معتقد است که شادی شامل زندگی لذتمند،متعهدانه و معنادار است.هیجان های مثبتی که روان شناسی مثبت گرا بر آن تأکید دارد،اغلب توانایی بهتری برای سازگاری و تاب آوری در مواجهه با مشکلات زندگی ایجاد می کند.آراءجلالدین محمد بلخی ،به عنوان یکی از بزرگترین عارفان و شاعران ادب فارسی،حاوی برجسته ترین آموزه های روان شناختی است این شاعر عارف در مثنوی معنوی خویش،به طور عملیاتی، متنوع ترین روش های روان درمانی را ارائه کرده است در پژوهش پیش رو سعی برآن است تا در یکی از داستان های مندرج در این اثر شگرف با عنوان "اعرابی و همسر درویش او"،روش روان درمانی توانمند-مدار که یکی از شیوه های روان درمانی مثبت گراست تحلیل و بررسی شود تا در نهایت مشخص گردد که آراء و اندیشه های مولوی علاوه بر ظرفیت های ادبی و زیبایی شناختی حائز ظرفیت های روان شناختی بسیاری ست.