فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
9 - 40
حوزههای تخصصی:
تزخر قصائد توفیق زیاد بالعلامات والرموز الّتی أسهمت کثیراً فی مستوى إیحاء شعر المقاومه لتترک فی المتلقّی تأثیرها العاطفی البالغ، فتجد العلامات فی قصائد توفیق زیاد مرافقه لصور شعره الحافله بحبّ الوطن، وهی تعکس الرساله الرئیسه لذلک الشعر. إنّ استخدام نظریه بیرس فی حقل السیمیائیه التطبیقیه فی نقد نصوص شعر المقاومه لها أثرها الفعّال فی تقدیم قراءه أفضل لرؤیه هذا الشاعر الکبیر، فضلاً عن قدرتها على تفسیر تلک النصوص وکشف رموزها. ومن هذا المنطلق، نحاول من خلال هذا البحث تقدیم تحلیل وصفی لخصائص قصیده توفیق زیاد المعنونه ب (کلمات للوطن) من خلال الرؤیه السیمیائیه معتمدین علی نظریه بیرس القائمه على ثلاثیاته الشهیره وهی الإشاره والأیقونه والرمز. هذا البحث یمثل محاوله لتوضیح هذه المسأله وهی أنّه کیف أراد الشاعر الفلسطینی المعاصر، توفیق زیاد أن یجعل شعره مؤثراً وأن یطبع قصیدته بطابع الجمال، إضافه إلى تبیین العلامات التی استعان بها لإسباغ الجمالیه على شعره، وکیف یمکننا السیر فی الأغوار الخفیه من أفکاره ورؤاه وأن نبیّن کیفیه توظیفه للعلامات والرموز. ومن النتائج المستخصله من البحث هو أنّ الاستعانه برؤیه بیرس السیمیائیه للعلامات تعدّ منهجاً مناسباً للبحث فی الشعر العربی الحدیث؛ لأنها تمتاز بقدره تحلیلیه وتفسیریه أکبر من البلاغه التقلیدیه، علاوه علی ذلک إنّ هویّه شعر المقاومه الذی تفرزه ظروف القمع، تظهر فیه العلامات بصوره خفیه ورمزیه؛ فلذلک إننا نجد أنّ العلامات الرمزیه، تتصدر العلامات السیمیائیه فی هذه القصیده.
دشواری آموزش زمان فعل ها برای زبان آموزان فارسی (با تاکید بر فعل التزامی و لزوم آشنایی با کاربردهای آن)
حوزههای تخصصی:
یادگیـریزمانهـادرهـرزبانـییکـیازمهمتریـنبخشهـایدسـتوراسـت.اهمیـتایـن بخــشدرزبانهایــیکــهفعــلصــرفمیشــودبــهمراتــببیشــتراســت؛زیــرا ً عمومــازمــان فعـلبـرشناسـۀتصریفـیاثرگـذاراسـتوبـهوسـیلۀایـنشناسـههاتشـخیصدادهمیشـود. درآمـوزشزبـانفارسـیتوجـهبـهسلسـلهمراتـبآموزشـیازآسـانبـهسـختونیـزتوجـهبـه کاربـردافعـالبسـیارمهـماسـت.درایـنمیـان،فعـلالتزامـیبـهخاطـرسـاختاروکاربردهـای متنوعـشدشـواریبیشـتریدارد.عـاوهبـرشـکلسـاختاریتوجـهبـهابعـادمعناشـناختیایـن افعـالکـهفقـطدربافـتوکاربـرد،خـودرانشـانمیدهـدازمـواردقابـلتوجهـیاسـتکـه تنهــابــاتمریــنوبافــتشناســیوهــمچنیــنمتــونکاربــردیحاصــلمیشــود.بســیاریاز زمانهـاهمـراهبـاخـود،کنشـیغیرمسـتقیمدارنـدوتوجـهبـهایـنظرافتهـایآموزشـیبسـیار مهـموضـروریاسـت.ایـنپژوهـشبـانـگاهبـهزمـانافعـالدرزبـانفارسـیبـهچگونگـی آمـوزشفعـلالتزامـیودشـواریآنمیپـردازدونیـمنگاهـیبـهمتدهـایزبـانفرانسـهبـرای آمـوزشایـنوجـهدارد.
تفسیر شعر عقوبت شاملو با استفاده از بینامتن حافظ
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی ۱۳۹۸ دفتر ۲۲
1-18
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی عشق مجازی در اشعار حسین منزوی و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
311 - 340
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مقوله های پرتکرار و پرطرفدار در محدوده علایق و احساسات انسانی و خصوصاً در قلمرو زبان مکتوب بشری است. هر کسی از ظن خود و از نی خویش عشق را می سراید.گرچه از دو دریچه عشق حقیقی و مجازی به عشق نگریسته شده است و عشق مجازی صرفاً در هیأت معشوقی زمینی رؤیت شده، لکن گاهی عشق حقیقی در پیکره معشوق زمینی تجلی می یابد از قبیل عشق فرزند به مادر یا بالعکس. عشق مجازی در چارچوب عشق زمینی و معشوقه زیبارو خلاصه نمی شود، بلکه به موضوعات عمیق تری چون عشق به آزادی، وطن و فرزند و... گسترش می یابد. نزار قبانی و منزوی شاعران عاشقانه سرایی بودند صاحب سبک، که توانسته اند ادبیات کلاسیک را به ادبیات معاصر پیوند بزنند. هر دو شاعر در پی ایجاد زبان جدیدی برای بیان عشق هستند و عشق را امری مقدس می دانند. نگاه نزار قبانی به زن ارتباط نزدیکی با موضوع سیاست، وطن و آزادی دارد و سعی در متعالی کردن ارزش های انسانی زن دارد. زن در اشعار وی مصداق معینی ندارد و منظور او عموم زنان عرب است ولی در شعر منزوی از زنی مشخص سخن گفته می شود. هر دو جوهره اصلی اشعار خود را از مادر می دانند و اشعار زیبایی در وصف مادر، پدر، همسر و فرزند سروده اند.
تحلیل تطبیقی رمانهای بینالقصرین نجیب محفوظ و زن درهم شکسته سیمون دوبووار براساس نقد فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان فمنیسم جنبشی سازمان یافته است که در اوایل قرن بیستم میلادی برای دفاع از حقوق زنان و حفظ موقعیت آنان دربرابر نظام مستبدانه مردسالاری و ازبین بردن سیطره تبعیض جنسیتی به وجود آمد. در سراسر جهان، پژوهشگران زیادی به فعالیت در این حوزه و دفاع از حقوق زن پرداختند. از میان این روشن فکران، نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، و سیمون دوبووار، نویسنده مشهور فرانسوی بودند که در آثارشان از ظلم بر زنان و مظلومیت آنان دربرابر فشارهای زندگی مردسالاری سخن به میان آورده اند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، جریان نقد فمنیسم در رمان های بین القصرین از نجیب محفوظ و زن درهم شکسته از سیمون دوبووار بررسی و وجوه اشتراک و افتراق این دو نویسنده درخصوص توجه به حقوق زنان بیان شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که هر دو نویسنده به نقد رفتارهای زنان و تن دادن به فرودستی، تسلیم آنان دربرابر نظام مردسالاری، فقر و فساد زنان و نیز تباه شدن حق و حقوقشان پرداخته اند. شخصیت زن در هر دو رمان، صرف نظر از تفاوت های موجود در شیوه زندگی شان، ضعیف، احساساتی، شکننده، وابسته و فرمان بردار ترسیم شده است که به راحتی تسلیم نظام مردسالاری می شود و به فرودستی تن می دهد. نظام مردسالاری در رمان بین القصرین با مشخصه هایی نظیر رفتار خشک پدر، مخالفت با ازدواج فرزندان با همسر مورد علاقه شان، اجازه ندادن به همسر و دختران برای خروج از خانه و... نمود پیدا می کند. در رمان زن درهم شکسته هم، اختیار کردن همسر و معشوق دوم بدون اطلاع همسر اول، منع فرزندان از ازدواج، عدم حضور زیاد در خانه و کنار همسر و... از نشانه های بارز نظام مردسالاری است. هر دو نویسنده ضمن انتقاد از نظام مردسالاری، جایگاه مقدس مادر و منزلت والای زن را به مخاطب معرفی می کنند.
تاریخ ادبیّات نویسی تطبیقی فارسی و عربی براساس الگوی انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونه های ادبیّات فارسی و عربی را که می توانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقه بندی انواع ادبی در ادبیّات فارسی و عربی است که قابلیّت بررسی تطبیقی در درون یک بافت تاریخی را داشته باشند. این جستار ازلحاظ داشتن رویکرد تطبیقی در بررسی سیر تحوّل تاریخی انواع ادبی فارسی و عربی، متمایز است. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد که انواع ادبی قابل طرح در این حوزه را می توان به دو گروه تقسیم کرد: «انواع ادبی مشترک» و «انواع ادبی موازی». گروه نخست، آن هایی هستند که از جهاتی اصالت و ریشه فارسی یا عربی دارند و گروه دوم، انواع ادبی ای که یا درون مایه شان جزء مسائل عامّ بشری است یا اینکه از انواع ادبی وارداتی غربی - اروپایی به حوزه ادبیات فارسی و عربی به شمار می روند.
تغییر بیان در سطح دستوری و واژگانی براساس مدل کارمن گارسس (مطالعه موردی: ترجمه های حدادعادل، معزی و انصاریان از جزء 29 و 30 قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردگسترده عالمان فارسی زبان به ترجمه قرآن کریم در چند دهه اخیر حیات و نشاطی دو چندان به خود گرفته است به گونه ای که نکته سنجان و منتقدان بسیاری موفق به ارائه الگوی نقد ترجمه شده اند تا با این الگوی نقد، ترجمه های متون مختلف قرآن کریم را که آثار ارزشمندی هستند به صورت موشکافانه و دقیق بررسی کرده و با این شیوه باب نوینی در پژوهش های قرآنی به عنوان «نقد ترجمه های قرآن کریم» باز کنند. از جمله این الگوها، مدل پیشنهادی کارمن گارسس است که در 4 سطح مطرح شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمه حدادعادل، معزی و انصاریان را با گزینش آیاتی از جزءهای 29 و30 قرآن کریم طبق مدل یاد شده با تکیه بر سطح دستوری- واژگانی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی است، یکی آن است که طبق الگوی گارسس تنها ترجمه معزی به صورت یک به یک است. دیگر آنکه ترجمه انصاریان و حدادعادل تنها به صورت توضیح و بسط معنا است و در بقیه موارد هر سه مترجم طبق الگو پیش رفته اند.
شگرد هایی از هنجارگریزی در غزلیات سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
393 - 411
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های برجسته سازی زبان، هنجار گریزی است؛ چنین شگرد و ترفندی همچو جاروبی غبار عادت و تکرار و دلزدگی را از ادبیات می زداید و همواره جامه ای نو و دلکش بر آن می پوشاند. در زیر لوای چنین شگردی چه بسیار هنرنمایی ها و تازگی ها نمودار می شود که ذهن خموده و ایستای هر خواننده ای را بر سر ذوق می آورد و پویا و آگاه می کند. شاعران بسیاری با بکارگیری چنین شگردی، بر غنای شعر خود افزوده اند. سنایی نیز یکی از شاعرانی است که از این شگرد بسیار سود برده است و اشعارش را مزیّن نموده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است با تکیه بر قاعده «هنجارگریزی» که به منظور یافتن سه نوع هنجارگریزی واژگانی، نحوی و معنایی در غزلیات سنایی انجام شده است. بدین منظور، پس از بیان مقدمه ای درباره برجسته سازی و انواع آن، به اصل مطلب پرداخته شده است. سنایی با عدول از زبان معیار و آشنازدایی، سبب ایجاد تازگی شکل بیان و بیداری خواننده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که سنایی برای برجسته سازی اشعارش از هنجارگریزی واژگانی، نحوی، معنایی بسیار استفاده کرده است.
دگردیسی های سپهر گفتمان در ترجمه مفهومی محمد عبدالله نورالدین از رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهرگفتمان به مجموعه ای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق می شود که در آثارش نمود می یابد. در ترجمه اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ متن مبدأ و چگونگی ترجمه آن به زبان مقصد، نیازمند دقت و توجه ای بایسته است. رباعیات خیام نیشابوری (439- 526ه ) شاعر پرآوازه ایرانی، یکی از آثار ادبی ارزشمند است که بعد از ترجمه فیتز جرالد مورد اهتمام جهانیان قرار گرفت. محمد عبدالله نورالدین شاعر و ناقد معاصرِ اماراتی (1976م.) نیز از مترجمانی است که به ترجمه مفهومی رباعیات خیام پرداخته است. او بعد از ذکر یک رباعی از خیام و بیان ترجمه مفهومی خود، دیگر ترجمه های عربیِ این رباعی را نیز به منظور برجسته سازی و تشخص ترجمه خود در مقایسه با دیگر آثار انجام شده در این زمینه، بیان می دارد. نورالدین با برگردان این رباعیات به زبان عربی و با تغییر قالب رباعی به شعر سپید و تلفیق ایدئولوژی های جدید به منظور گنجاندن جوهر اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود ترجمه ای مفهومی را به دست می دهد. پژوهش حاضر بر این است تا با رویکرد هرمنوتیکی عناصر سپهر گفتمان در رباعیات خیام و تغییرات مشهود آن را در خوانشِ عربیِ نورالدین بررسی و شیوه ترجمه آزاد آن را بر عناصر بوطیقای این رباعیات شرح و تبیین کند. بررسی وتحلیل این خوانش از رباعیات خیام نشان می دهد که این ترجمه گونه نیز بسان هر ترجمه مفهومی نتوانسته از بافت موقعیتی و فرهنگیِ مقصد مصون ماند؛ از این رو، بخشی از واژگان رباعیات خیام در برگردان نورالدین حذف شده و واژگان و ترکیباتی دیگر جانشین آن ها شده تا به فراخور زمانه گفتمانی دیگر پدید آرد، اما با وجود این تغییرات، ترجمه مفهومی نورالدین به محتوای رباعیات خیام بیش و کم وفادار مانده است.
دیالوگ یا جبروت متن؛ واکاوی برداشت جامی از باده سرایی ابن فارض
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های مخاطب محور، رویکردهای جدیدی پیش روی ما قرار داده است تا با استفاده از آن بتوانیم، ارتباط بهتری با متون ادبی به ویژه متون قدیمی برقرار کنیم. با توجه به تفاوت مقتضیات خواننده و یک متن قدیمی، ارتباط متن و خواننده، به کمال نمی رسد مگر آنکه از گذر تاریخ برداشت ها از یک متن، مقتضیات خاص متن را بازشناسی کنیم. هدف این پژوهش آن است که آیا فردیت می تواند تلقی افراد را از موضوع تحت تأثیر قرار دهد یا نه.این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نشان دهنده آن است که جامی از جهت عاطفه و شور که اساس باده سرایی ابن فارض است با او یک دله شده و از همین رو توانسته تصویر روحی و کلی شعر ابن فارض را احیاء کند. انسجام شعری ابن فارض یک نمود اساسی از ماتریس متن اوست و ما را از تصاویر جزئی مشترک با باده سرایی مادی به تصویر کلی از متن می رساند تا جایی که به جای تصویرِ "لایعقلِ"(مستانگی در لحظه) باده سراییِ مادی، به تصویر لن یعقل "(مستانگی ابدی) می رسیم، و اگر در جزء به باده سرایی مادی نزدیک می شود نیک می داند که چگونه در سیاق و ساختار "یک چیز دیگر" باشد، اما جامی به دلیل پرداختن مفصل به هر بیت از انسجام سراسری، بازمانده و هر بیت برای او یک فصل جدا و یک شب شورانگیز است.
بررسی ترجمه ماجده عنانی از «نون و القلم» جلال آل احمد براساس نظریه تعادل اصطلاحی بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که هر مترجم در برگردان از یک زبان به زبان دیگر با آن روبه رو است، اصطلاحات و عبارات ثابت یک زبان است؛ چراکه بخشی از فرهنگ یک زبان را تشکیل می دهند. داستان «نون و القلم» جلال آل احمد از معدود داستان هایی است که سرشار از اصطلاحات و ضرب المثل است. این داستان از سوی ماجده محمدعلی عنانی، مدرس دانشکده ادبیات، دانشگاه حلوان به عربی برگردان شده است. در این میان، راهکارهای متعددی در ترجمه این اصطلاحات اتخاذ شده است که طبق نظریه مونا بیکر قابل بررسی و پژوهش است. مونا بیکر برای برگردان اصطلاحات، روش هایی چون حفظ صورت و معنا، حفظ معنا و تغییر صورت، دگرگونی، حذف و.. . را پیشنهاد داده است. این پژوهش بر آن است تا با توجه به چارچوب این نظریه، برگردان عربی را با متن اصلی مورد بررسی قرار دهد. یافته های این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده است، نشان می دهد مترجم داستان «نون و القلم» به رویکرد حفظ معنا و تغییر صورت بیشتر راغب است؛ به این صورت که با دریافت معنای کنایی آن اصطلاحات، اقدام به ترجمه کرده و در این میان به دلیل تشخیص ندادن برخی اصطلاحات به ترجمه تحت اللفظی آ ن ها اقدام کرده است که ترجمه ای منطقی و شفاف به نظر می رسد، اما در واقع با توجه به بافت عبارت، غلط و نادرست است.
مقایسه تطبیقی انواع بینامتنیت ژرار ژنت با نظریه بلاغت اسلامی در فصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸
104-124
حوزههای تخصصی:
امروزه پیوند ادبیّات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که می توان در چارچوب الگوها و روش های آن، به تحلیل اثر پرداخت. از مهم ترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیّات تطبیقی، بررسی شباهت ها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درون مایه است؛ ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرا رفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود، بنا می شود و سپس آن گفتمان را از آن خود می کند و حتّی موجب دگرگونی معنای متن محوری می شود. در جستار پیش رو، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تطبیقی وجوه بینامتنی ژنت با نظریه بلاغت اسلامی در اصول الفصول می پردازیم. بر این اساس انواع بینامتنی آشکار تعمدی، پنهان تعمدی و ضمنی و وجوه تطبیقی آن ها در بلاغت اسلامی از جمله تضمین، تمثیل، ارسال المثل، اقتباس، عقد، اشاره، حل و انتحال و تلمیح، در این اثر بررسی می شود. بررسی میزان استفاده از متون پیشین بر اساس نظریه ژنت و تطبیق آن ها با نظریه بلاغت اسلامی از اهداف این پژوهش به شمار می رود. بر اساس پژوهش حاضر، بیشترین گونه بینامتنی، بینامتنیت ضمنی و در تطبیق با بلاغت اسلامی از گونه اقتباس است. پس از آن به ترتیب بینامتنیت آشکار تعمدی، بیشترین فراوانی را دارند. خلاقیّت هدایت در چگونگی به کار بردن متون پیشین و استفاده از عنصر بینامتنی و ایجاد پیوند بدیع و مبتکرانه بین متون پیشین و متن حاضر به گونه هنرمندانه باعث جذب و اقناع مخاطب می شود.
فاعلیه الرموز الطبیعیه فی شعر الأطفال لسلیمان العیسی (دیوان "أراجیح تغنی للأطفال" نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
59 - 31
حوزههای تخصصی:
یعتبر الرمز بوصفه أرقی أنواع التخیل الذی یربط مخیله الفنان ولاشعور الأدیب بالحقائق الکونیه؛ من أکثر الآلیات الفنیه استعمالاً فی النصوص الأدبیه بأنواعها المختلفه. فی أدب الأطفال وبرغم سطحیه التفکیر لدی المخاطب وعدم إدراکه للدلالات السیمیائیه الموجوده فی النص، فالحاجه ملحه لتوظیف الرموز ذات الدلالات المعروفه إلی جانب خلق رموز ذات دلالات تعبیریه جدیده بهدف نقل المفاهیم الانتزاعیه إلی مخیله الأطفال، وإثراء مخیلتهم البدائیه وتطویرها فضلاً عن توسیع أفق نظرتهم للحیاه. تعتبر الرموز الطبیعیه من أکثر الرموز استعمالاً فی أدب الأطفال، حیث یقوم الشاعر والکاتب بخلق رموز عبر الاستعانه بعناصر الطبیعه کالجبل والودیان والبحر و...، فی محاوله منه لتجسید الأفکار والمفاهیم المجرده ونقلها إلی مخیله الأطفال لتصبح مفاهیما حسیه ویکون الطفل قادراً علی إدراکها. تسعی هذه الدراسه عبر الاعتماد علی المنهج الوصفی والتحلیلی لتبیین الظواهر الطبیعیه التی وردت فی شعر الشاعر السوری سلیمان العیسی وأخذت دلالات رمزیه، وصولاً لمعرفه أهداف الشاعر فیما یتعلق باستخدام الرموز. ومن أهم النتائج التی توصلنا إلیها من خلال هذه الدراسه، هی أن استخدام الشاعر للرموز الطبیعیه الشخصیه وغیرها یدخل فی إطار طموحاته الخاصه وهی الأمل بالمستقبل وخلق روح المثابره لدی الأطفال والیافعین بغیه الوصول إلی الطموحات القومیه منها المقاومه وانتصار الأطفال الفلسطینیین. ثم إن الشاعر یستعین باسلوب الانزیاح لوصف بعض الرموز المعروفه لتحبیبها فی أذهان الأطفال وتغییر رؤیه الأطفال نحوها.
مقایسه مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار عطار و امام خمینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
61 - 78
حوزههای تخصصی:
عارفان دردوره های زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک، سخن گفته اند. معروف ترین وادی های عرفانی به هفت وادی عطارشهرت دارد که تاامروز هم برعرفان وعارفان تأثیرفراوانی داشته است. نگارنده این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه های عطار نیشابوری و امام خمینی، در باب سفر و مراحل سیر و سلوک پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار و سروده های عطار و امام خمینی مقایسه و بررسی شده و مفاهیم، الفاظ مشترک و متباین در این دو، مشخص گردیده است. هر دو عارف برای مراحل سیر و سلوک مراتبی قائل هستند؛ گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی بین آن ها دیده می شود. نکته ی مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی کوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی درخور فهم مردم عادی است؛ زیرا به زعم هر دو عارف، عرفان ضرورت حیات انسان در تمام اعصار است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمی گیرد، لذا باید آن را از دشواری ها و پیچیدگی های خاص علمی مبرا ساخت تا بتواند کل جامعه بشری را فراگیرد.
نقش «تربیتی خود» در اندیشه های ادبی و عرفانی مولوی و اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی سوررئالیسم در دو داستان کوتاه «فی یوم مرح» زکریّا تامر و «سه قطره خون» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرخوردگی و انزواطلبی برخی از روشنفکران غربی درنتیجه عواقب دردناک جنگ جهانی اوّل سبب شد که آنان درمقابل عقل گرایی و مادّه گرایی مدرنیست ها به تخیّل و ذهنیت گرایی تمایل یابند و با کاویدن ضمیر ناخودآگاه انسان، مکتبی به نام سوررئالیسم را بنیان گذاری کنند که بر ادیبان و نویسندگان شرق و غرب تأثیر بسیاری نهاد. نوشتار پیش رو که با رویکردی توصیفی - تحلیلی به واکاوی مؤلّفه های سوررئالیسم در دو داستان کوتاه «فی یومٍ مَرِح» (در روزی شاد) از زکریا تامر (نویسنده سوری) و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت پرداخته، نشان داده است که این نویسندگان، فضایی کاملاً سوررئال را برای بیان ذهن خویش در داستان های یادشده خلق کرده اند و اصول این مکتب ادبی؛ یعنی نگارش خودکار، توجّه به عالم خیال و رؤیا، عشق، جذبه و جنون، طنز و هزل، تصادف عینی و امور شگرف و فراواقعی را در آثار خویش بازنمایی کرده اند. هدف اصلی تامر، اعتراض به بی مسئولیّتی نهادهای مرتبط با امنیّت جامعه و صدور حکم ازجانب افرادی است که صلاحیت قضاوت ندارند. هدایت با این داستان، درپی بیان وضعیّت بحرانی و آشفته ایران دوره پهلوی بوده است که هر وقت روشنفکران، نویسندگان و شاعران به آن اعتراض می کردند، عوامل قدرت، به روش های مختلف آن ها را سرکوب می کردند.
بازتاب فرهنگ و ادب عربی در منظومه رونق المجالس نصیبی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاعران بزرگ دوره بازگشت ادبی و عهد قاجار، میرزا محمّدخان موسی بیگ کرمانشاهی، معروف به نصیبی کرمانشاهی است؛ ازجمله آثار متعدّد این شاعر کرمانشاهی، مجموعه رونق المجالس است که شاید تنها منظومه مفصّلی باشد که برمبنای مبانی قرآنی و مستندات مُتقن حدیثی و روایی شیعی سروده شده است؛ امّا هنوز به صورت منقّح و علمی، احیاء و زینت بخش محافل علمی و ادبی نشده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که این اثر عظیم در ساحت هنری و معنایی خود، تأثیرات فراوانی از آیات قرآنی، روایات و احادیث فرقانی و ادبیّات عرفانی عربی پذیرفته است؛ همچنین با توجّه به تحوّلات سیاسی، اشاعه و ترویج فرهنگ شیعی و بازگشت شاعران دوره قاجار به استفاده از تلفیق دو سبک خراسانی و عراقی و از همه مهم تر، آشنایی خاصّ نصیبی نسبت به فرهنگ و ادب عرب، باعث شده است که اثرپذیری وی در ساخت ترکیبات نو و نوآوری در ترجمان و کاربرد واژگان و ترکیب های عربی در فارسی و فخر و خودستایی به سبک شاعران عرب و هم اندیشی یا بیان آموزه های تعلیمی به سبک اندیشه آنان، درخور توجّه باشد.
بررسی تطبیقی کارکرد حروف در تولید گونه های شعری جدید در ادب عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
155-178
حوزههای تخصصی:
برجستگی نقش حروف در بازی های شعری، فنون ادبی و صنایع بدیعی به گونه چشمگیری در ادبیات عربی به چشم می خورد. کاربرد حروف با آرایش خاص، منجر به تولید گونه های شعری جدید گشته است؛ از طرف دیگر، ارتباط میان ادب فارسی و عربی و تأثیر پذیری شاعران فارسی زبان از فنون و صناعات شعر عربی، پدیده ای انکارناپذیر است. در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی/ تطبیقی، پنج گونه شعری مهم ماده تاریخ سرایی، محبوک الطرفین، قصیده مُعجمه و مُهمله، شعر هندسی و تطریز که با بهره گیری از ترفندهای خاص به کا رگیری حروف، در عهد مملوکی و عثمانی ادبیات عرب، تولید یا رونق یافته اند و نیز گستره و کیفیت وام ستانی ادیبان فارسی زبان در این زمینه، مورد واکاوی قرار گرفت. برآیند حاصل از این جستار، حاکی از آن است که بعضی از گونه های مورد بررسی با تأثیر از زبان عربی در زبان فارسی هم رواج یافته ولی برخی دیگر با تکیه بر پتانسیل های زبان عربی، به ادبیات این زبان اختصاص دارد و به ادب فارسی راه نیافته یا حروف در تولید آنها کارکرد خود را از دست داده اند.