فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
61 - 87
حوزههای تخصصی:
ارتبطت الروایه منذ ظهورها کجنس أدبی بالحیاه وتطورها وواقعها الیومی، ولقد أتاحت سمات الروایه وممیزاتها للروائی أن یصور الحیاه الیومیه ویضع یده علی أهم قضایا المجتمع ومحاوله توصیفها من خلال عمله الإبداعی. وفی هذه الدراسه حاولنا بالمنهج الوصفی التحلیلی أن نکتشف کیف استطاع الروائی المصری "یوسف القعید" الکشف عن أهم صور العنف الذی ظهر وتجلی فی "صعید" مصر فی فتره السبعینیات من خلال روایته "قطار الصعید"، والسبب الرئیس فی اختیار هذا الموضوع هو أن ظاهره العنف فی صعید مصر ارتبطت بالتحول الفکری والثقافى الذی شهدته فتره السبعینیات فی مصر والذی وجد فی الصعید التربه الصالحه للنمو والتوغل مما جعل من ظاهره العنف بصورها المختلفه قرینه تقترن بصعید مصر وأهله وهذا الأمر هو ما ظهر بوضوح شدید فی رؤیه وکتابه یوسف القعید لروایته "قطار الصعید". ومن أهم ما توصل إلیه البحث أنه لقد تمثلت صور العنف داخل الروایه فی ثلاث صور أساسیه وهی الإرهاب، والثأر، والفتنه الطائفیه وهی التی استطاع "یوسف القعید" توظیفها داخل الروایه وتوصیفها وعرض أسبابها ونتائجها وذلک بشکل أدبی منمق. ویرى الکاتب أن السبب الأساس وراء هذه الظواهر هو تعامل الدوله مع القضیه والسبب الثانی هو انتشار التطرف الدینى المرتبط بالفکر الإسلامى المتشدد الذی انتشر فی تلک المرحله فی صعید مصر.
واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه عربی محمد نورالدین از رباعیات خیام با تکیه بر دیدگاه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسش های اساسی درباره انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبان های بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشه های موجود در جامعه خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریخت شکنانه روی آورده است. آنتوان برمن تأکید دارد که در ترجمه هر متن بیگانه باید حالت غریبگی اش در زبان مقصد را حفظ کرد و هرگونه حذف، اضافه و یا تغییر در آن، تحریف متن اصلی به شمار می رود. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه محمد نورالدین از رباعیات خیام براساس نظریه آنتوان برمن پرداخته است و هفت گرایش ریخت شکن که عبارت اند از: منطقی سازی، واضح سازی، اطناب، تفاخرگرایی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن و تخریب شبکه معنایی زیرمتنی را بررسی کرده تا میزان پایبندی محمد نورالدین به متن مبدأ و موفقیت وی در انتقال مفاهیم و معنای کلمات را مشخص کند. یافته های پژوهش نشان می دهد مترجم با ترجمه نکردن بعضی از کلمات یا انتخاب معادلی که از لحاظ غنای معنایی به سطح واژه مبدأ نمی رسد، باعث تضعیف کمی و کیفی متن شده و با تغییراتی که در ساختار جملات و علائم نگارشی به وجود آورده به منطقی سازی دست زده و با افزودن توضیحاتی به متن و گرایش به زیباسازی متن مقصد به واضح سازی و تفاخرگرایی روی آورده و با تغییراتی که در معنا و مفاهیم ایجاد کرده، اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود را در آن جای داده است.
بررسی سبک شناختی دنیاهای محتمل در داستان عرفانی دقوقی از مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: در سبک شناسی شناختی، نظریه دنیاهای محتمل برای درک پیرنگ های متضاد و متناقض روایت ها به کار می رود. اصول این نظریه نوع خوانش روایت ادبی و تأثیرات متقابل متن و خواننده را تبیین می کند. روایت شناسی دانشی بینارشته ای است؛ به همین سبب، رویکرد پساکلاسیک آن با رشته های دیگر ارتباط نزدیکی دارد و اهمیت رابطه میان علوم و روایت را آشکار می کند. روش در این جستار با تکیه بر نظریه دنیاهای محتمل، ارتباط میان مفهوم جهان های موازی در فیریک و معناشناسی روایت در متون عرفانی با روش تحلیلی توصیفی بیان می شود. حکایت دقوقی از دفتر سوم مثنوی ، ویژگی های فراداستان، پسامدرن و سورئالیسم را دارد و به همین علت، آگاهی از مبحث هستی شناسی کوانتوم و جهان های موازی در علم فیزیک می تواند در فهم این روایت پیچیده و دیگر متون عرفانی مؤثر باشد و مخاطب را به تفکر درباره مرز میان واقعیت و خیال وادارد. یافته ها و نتایج: در این داستان، کنش ها و اتفاقاتی که در ساحل رخ می دهد، تداعی گر جهان موازی است که درگاه ورود به آن، ساحل دریاست. با توجه به تعریف های ارائه شده از «دسترسی ها»، راویِ فراداستانی به خلق دنیای محتملی دست می زند که دسترسی به آن به صورت زمانی، زبانی، طبیعی و اشیا است و البته بسامد دسترسی های طبیعی بیشتر است.
خوانش نشانه های اسطوره ای رمان ولی دیوانه وار اثر شیوا ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
83 - 113
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشته اند و می توانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطوره ای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانه های اسطوره ای رمان ولی دیوانه وار نوشته شیوا ارسطویی به روش تحلیلی توصیفی است. نتایج بررسی این رمان بر مبنای خوانش اسطوره ای نشان می دهد که معانی و حتی فرم رمان از اسطوره تأثیر پذیرفته و احضار اسطوره شیوا به متن رمان، علاوه بر کمک به گسترش مفاهیم رمان، در فرم و پیشبرد روایت نقش داشته است؛ یعنی زنی که در دایره ساعت می رقصد، با حرکت خود ریتم رمان را تنظیم می کند و مشخص می سازد که کدام ماجرا در چه زمانی روایت شود. همچنین رمزگان های مختلفی همچون نام ها (شیوا، خدای سه سر هندی...)، مکان ها (آب انبار، جعبه پاندورا، پالمیر...) و مفاهیمی چون مرگ و نوشتن در این رمان به عنوان واحدهای معناداری از یک گفتمان اسطوره ای هستند.
تحلیل روایت شناسانه خداوند در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
239 - 268
حوزههای تخصصی:
اگرچه پژوهشگران در تحقیقات خود، موضوع خداوند را از دیدگاه های گوناگون کلامی، عرفانی و مذهبی با تأکید بر بخش غیرروایی یا غیرداستانی در مثنوی بررسی کرده اند، اما همچنان این موضوع در قصه های آن پوشیده مانده است. هدف از این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی، آن است تا کنش های خداوند را در 57 قصه با توجه به نوع ظهور و اثرگذاری طبقه بندی کند. به همین منظور نگارندگان با تمرکز بر بخش روایی قصه ها، به بررسی موضوع پرداخته اند. در واقع، قصه های مثنوی هم پای دلالت های آکنده از نکته های دقیق عرفانی، توانسته مخاطبان را به حیات روحانی و معنوی بکشاند، و از این طریق آن ها را متوجه حضور مطلق خداوند در زندگی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خداوند به عنوان عنصری پیش برنده در روایت های مثنوی گاه از طریق مشیّت، قضا، الهام و وحی و یا به طور مستقیم، به عنوان شخصیّت کلیدی و گاه به شکل هاتف در ساحت نمادین و تمثیلی، حضوری چشمگیر داشته و مولوی با نمایش چنین کنش هایی بر آن بوده است تا خوانندگان را به نوعی از شناخت برساند.
تحلیل حکایت "عاشق شدن پادشاه بر کنیزک" از دیدگاه مبانی حکومت داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
207 - 217
حوزههای تخصصی:
حقیقت نقد، یا همان زنجیره احوال ما آدمیان مهم ترین شاخصه شناخت چگونه زیستن است. تأثیر دقیق و اندیشه ژرف و عمیقِ کسانی همچون مولوی ، در راستای نشاندن اهداف صحیح چه در محوریت فردی و چه در محوریت اجتماعی، پخته کردن دقیق ترین داستان هاست در قالب «مثنوی». یکی از مرکزهای ثقل «مثنوی معنوی» داستان پادشاه و کنیزک است که نقد حقیقت آن باعث بوجود آمدن شاهراه هایی می شود که هرچه بیش تر به عمق آن پی می بریم عجز ما را در برابر آن بیش تر می کند و تاریکی ها را در برابر دیدگانمان افزون تر. شرح های بسیار بر این داستان، نمایانگر قدرت معانی و رستاخیز کلماتی است که در قالب نظم ریخته شده، و هر اندیشمند بر اساس ذوق و قریحه نقاد خود آن را به گونه ای شکل می دهد و چه هنرمندانه گمان ها یار و همراه مولوی می شوند. در این پژوهش نگاه متفاوت ما، مبانی اصیل حکومت داری را هدف قرار داده است و اگر به دیده انصاف بنگریم به بدیع بودن و متفاوت بودن آن پی خواهیم برد.
همگرایی ها و واگرایی های خوانش کربن و فردید از هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
351 - 375
حوزههای تخصصی:
مارتین هایدگر ، فیلسوف تأثیرگذار سده بیستم در ایران از اقبال قابل توجهی برخوردار بوده است. از نخستین اندیشمندانی که در ایران به اندیشه هایدگر توجه نمود، سیداحمد فردید بوده است. همزمان هانری کربن یکی از متفکران مهم معاصر که شارح و مترجم آثاری از هایدگر هم بوده است، با الهام از بینش های هایدگر به بازخوانی میراث فلسفی و حکمی ایران باستان اقدام کرد. همسویی و همگامی و نیز تفاوت های بین این دو در مورد تأثیرپذیری از اندیشه هایدگر ، موضوع نوشتار حاضر است. توجه به نوع رویکرد این دو به میراث هایدگر و تلاش برای کاربست آن در مسائل اندیشه ایران نشان دهنده آن است که هم فردید و هم کربن از منظر متفکرانی صاحبنظر به بحث و گفت وگو با هایدگر وارد شده اند و با آنکه سودای شرح هایدگر و استفاده از مبانی نظریه او را داشته اند، اما موضع فکری خود را بسط و گسترش داده اند.
مطالعه تطبیقی سیمای امام علی(ع) در آیینه فتوّت، با رویکرد به چند اثر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
481 - 503
حوزههای تخصصی:
فتوّت، یک حرکت اجتماعی و تکانه روحی از فرهنگ و تمدّن ایران باستان است که از آغاز ورود فرهنگ اسلامی به جغرافیای گسترده ایران، در میان توده مردم اثرگذار بوده و به نوعی با فرهنگ اسلامی درآمیخته است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی کیفی و با مراجعه به منابع و اسناد معتبر کتابخانه ای، به مشاهده سیمای امام علی(ع) در «فتوت نامه سلطانی» از ادبیات فارسی و «رساله الفتوه فی الاسلام»، یوسف بن صوشه و کتاب «الصله بین التصوف والتشیع» کامل مصطفی الشیبی ، از ادبیات عرب، پرداخته است. در طول تاریخ بسیاری از جوانمردان و عیّارانِ شیعه و سنّی که مبانی شریعت و طریقت را باور داشتند، امام علی(ع) را پیشوای جوانمردان و نقطه قوتِ این جریان فکری می دانستند. حضور تاریخی و پشتوانه معنوی حضرت علی(ع) شاه مردان به عنوان رهبر اهل فتوّت موجب شد که با شعار لا فتی الّا علی یار و یاور بینوایان باشند و با ستمگران مبارزه کنند.
درد عشق؛ کند و کاوی پیرامون عشق در ذهن و زبان مولوی وحافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
163 - 188
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مهم ترین عناوین شعر فارسی است و در ساحت ادبیات از ماهیت و انواع و موضوعات پیرامونی آن سخن رفته و مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. مولانا جلال الدین مولوی ، شاعر و عارف قرن هفتم هجری، از جمله شاعران و عرفای بنامی است که تصاویر زیبا و متفاوتی از مسأله عشق در آثار خود به نمایش گذاشته است. این مقاله از طریق کتابخانه ای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی، این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. داده ها حاکی از آن است که جایگاه عشق در اشعار او بسی والاست و از اقسام زمینی و فرازمینی بحث شده. او عشق زمینی را سایه یا واسطه عشق ملکوتی می داند. از نظر مولوی عشق در همه هستی سریان دارد. وی به دنبال بزرگانی همچون سنایی و عطار و نظامی زوایای کم تر کاویده ای از موضوع عشق را در برابر دیدگان افراد قرار داده. طرح این مسأله عاشقانه که شاعر باید با قهر و لطف معشوق مدارا نماید و اندوهبار نگردد از ویژگی های اوست.
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015 فاطمه فرنیا* چکیده کتابخانه ی بین المللی کودک و نوجوان در مونیخ هر سال لیست کلاغ های سفید را منتشر می کند و به این ترتیب کتاب های برتر کودکان و نوجوانان را در پنجاه زبان معرفی می کند. در لیست سال 2015 در زبان فارسی چهار، در زبان انگلیسی ده و در زبان فرانسوی شش کتاب تصویری داستانی آمده است. در این مقاله، نگارنده پس از معرفی مفهوم و الگوی توانمندسازی به بررسی این مفهوم در تمام این کتاب ها می پردازد و خلاصه ای از چگونگی تجلی توانمندسازی در این کتاب ها ارائه می دهد. همچنین در پایان برای روشن کردن این دسته بندی، برای نمونه، مقایسه ا ی از چگونگی توانمندسازی در سه کتاب تصویری داستانی برگزیده از سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی آمده است. به این ترتیب، نگارنده به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که در کتاب های برگزیده ی کلاغ های سفید (البته تنها در سه زبان و تنها در یک ژانر)، مفهوم توانمندسازی تا چه اندازه در نظر گرفته شده است. نتیجه ی بررسی ها بیانگر این است که فراوانی نمونه های توانمندساز در کتاب های تصویری داستانی انگلیسی زبان بیشتر از دو زبان دیگر است و در کتاب های فارسی زبان کمترین نمود توانمندسازی را در سال 2015 داشته ایم. در نمونه های بررسی شده، توانمندسازی هنری در از تخیلت استفاده کن ،[1] نمونه ی انگلیسی، بسیار پررنگ است و نویسنده تصویرگر با استفاده ی مناسب از بینامتنیت در هر دو روایت متن و تصویر و همین طور عناصر پرامتنی توانسته خواننده را توانمند کند. نمونه ی فرانسوی، تو چه خوب از درخت بالامی روی ،[2] بیشتر به توانمندسازی فردی و اجتماعی می پردازد. اما توانمندسازی در ماست شیرین ، نمونه ی فارسی، نمود ویژه ای ندارد. تصویرگری این کتاب نیز تقلیدی است و در کل همانند متن روایی در توانمندسازی خواننده موفق نبوده است. درهرحال، هدف این مقاله تأکید بر وجود مفهوم توانمندسازی در ادبیات کودک و نوجوان است؛ زیرا مخاطبان ادبیات کودک، مخاطبانی ویژه اند و توانمندسازی آن ها می تواند موقعیتی برنده برنده به وجود آورد و به همین دلیل شاید بهتر باشد میانجیگران ادبیات کودک و نوجوان به توانمندسازی این گروه مخاطبِ ویژه توجه بیشتری نشان دهند. از طرف دیگر، ازآنجاکه لیست کلاغ های سفید را بزرگترین کتابخانه ی ادبیات کودک دنیا منتشرمی کند و افراد زیادی، از جمله کتابداران، مابان، مربیان و همین طور پژوهشگرانی از سراسر دنیا برای انتخاب کتاب به این لیست مراجعه می کنند، به احتمال قوی، حساسیت خاصی بر کتاب های برگزیده وجود دارد. همچنین آمدن نام کتابی در این لیست، امتیازی ویژه برای نویسنده و ناشر و در کل دست اندکاران آن محسوب می شود. بنابراین حساسیت بر مفهوم توانمندسازی هم برای خواننده ی پنهان و هم برای میانجیگران می تواند توانمندساز باشد.
مقتل نگاری عربی و فارسی از واقعیت تاخیال (مورد پژوهی مقتل اللهوف و روضه الشهداء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیات واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیتها. واژگان کلیدی:مقتل، رئالیسم، رمانتیسم، اللهوف، روضه الشهداء. 1-پ
بررسی تطبیقی داستان بلوچی هانی و شَی مُرید با لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 52
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایرانی داستانسرایی از قدیم و پیش از اسلام رواج داشته و مورد توجه بوده است. در ادب فارسی سرودن داستان های عاشقانه در پایان قرن ششم به وسیله نظامی گنجه ای به کمال رسید و این نوع ادبی در ادبیات اقوام ایرانی نیز بنا بر سنت دیرینه ای که میان ایرانیان رایج بوده است، تاریخی کهن دارد و مورد توجه مردم بوده است. داستانسرایی بیشترین بخش ادبیات سنتی و شفاهی قوم بلوچ را تشکیل می دهد و در این میان منظومه های عاشقانه جایگاه مهمی دارد. انتشار این منظومه ها علاوه بر آگاهی یافتن از ادبیات و فرهنگ مردم بلوچ، می تواند با تطبیق با برخی از داستانهای مشابه در ادبیات فارسی به نتیجه های قابل قبول تری در پژوهش دست یافت. هانی و شَی مُرید معروفترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است که بین علاقه مندان ادبیات ایرانی گمنام است، این داستان به نظم بلوچی درآمده است و قدمت آن به چند قرن پیش می رسد و در برخی از حوادث، شباهتهای آشکاری با لیلی و مجنون نظامی دارد. زندگی قبیله ای و شرایط اقلیمی ویژه ای که در صحاری بلوچستان و عربستان حاکم است؛ اشتراکات گوناگونی را بین این دو داستان به وجود آورده است. در این داستان ضمن گزارش خلاصه ای از دو روایت مشهورِ داستان هانی و شَی مرید، با روش تحلیلی و تطبیقی، شخصیت ها و حوادث این داستان را با داستان معروف لیلی و مجنون نظامی بررسی می کنیم.
مطالعه تطبیقی عناصر روایی منابع و اثر اقتباسی فیلم پری بر اساس الگوی روایت شناسی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
53 - 83
حوزههای تخصصی:
نظریات روایت شناسی، معیار روش مندی برای تحلیل روایت داستانی به حساب می آیند. در نظریه روایت شناسی گریماس ژرف ساخت روایت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش الگوی روایت شناسی گریماس معیاری برای مطالعه عناصر روایی در منبع و اثر اقتباسی و مطالعه تطبیقی بین آن ها قرار می گیرد. فیلم پری داریوش مهرجویی با اقتباس از آثار سلینجر ساخته شده است و در میان آثار اقتباسی سینمای ایران جایگاه مناسبی دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. به روش کتابخانه ای و با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام گرفته است و در آن از روش استنباطی (کیفی ) و در بعضی موارد از روش کمی استفاده می شود. نتایج ، تغییرات خط روایی داستان و فرایندهای روایی به کار رفته در تبدیل منبع به اثر روایی را نشان می دهد. با استفاده از الگوی کنشی گریماس، فیلم پری را می توان در هشت اپیزود مورد مطالعه قرار داد. تقریبا در بیشتر موارد، هر شش عنصر روایی الگوی کنشی گریماس یافتنی است. اپیزودها درصد انطباق بالایی بین عناصر روایی منبع و اثر اقتباسی را نشان می دهد
خواجه احمد کاسانی؛ دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
125 - 152
حوزههای تخصصی:
خواجه احمد کاسانی (866 949 ق) از عارفان معروف نقشبندیه ماوراءالنهر است که بیش از سی رساله در حوزه عرفان تألیف کرده است. بیشتر این رساله ها به صورت نسخه خطی در کتابخانه های مختلف موجود و به صورت معدود و پراکنده در چند مقاله یا پایان نامه معرفی و یا تصحیح شده اند. موضوع رساله ها، عرفانی و تعاریف اصطلاحات گاه مشابه کشف المحجوب و گاه شرح دیدگاه های بهاءالدین نقشبند است. البته در این میان دیدگاه های خاص و متفاوت عرفانی وی نیز دیده می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش دارد ضمن مطالعه رساله های کاسانی، دیدگاه های عرفانی وی و تعاریفش را از برخی اصطلاحات بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد کاسانی در بیان دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی، از الگوی معرفتی خاصی پیروی نمی کند و در هر رساله، موضوعی مشخص را محور قرار داده است. در بیشتر رساله های وی به صورت تقریبی مطالب پراکنده و پرتکرار درباره برخی اصطلاحات عرفانی چون: فنا و بقا، غیبت و حضور و... دیده می شود. تعاریف وی از این اصطلاحات گاه برگرفته از کتاب های عرفانی پیشین و گاه برساخته خودش است. کاسانی در شرح موضوعات عرفانی به شدت تحت تأثیر مولانا است و در رساله های وی استشهاد به ابیات مثنوی بسیار دیده می شود.
بررسی قطب استعاری و مجازی زبان درشرح شطحیات روزبهان براساس نظریه رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب های نثر صوفیه دارای دو نوع زبان است: کتاب هایی با نثر مغلوب و بیان کننده حالات عارف در عالم وجد و کتاب هایی با نثر متمکن که به بیان و تعلیم اصول تصوف می پردازند. هدف این پژوهش آن است تا با اتکا به نظریه یاکوبسن مبنی بر قطب مجازی و استعاری زبان، شطحیات روزبهان را به شیوه تحلیلی توصیفی بررسی کند. یاکوبسن با پذیرفتن گفته سوسور مبنی بر دو اصل محور جانشینی و هم نشینی، می گوید که مجاز مرسل از خلال رابطه هم نشینی و استعاره از رابطه مشابهت و جانشینی به دست می آید؛ یاکوبسن نثر را دارای طبیعتی مجازی و شعر را دارای طبیعتی استعاری می داند. سوال اصلی پژوهش این است که روزبهان در شرح شطحیات، از کدام یک از این دو قطب بیشتر بهره جسته است؟ با این بررسی درمی یابیم که روزبهان از هر دو سویه قطب مجازی و استعاری زبان بهره برده است، آنجا که به وصف خداوند و خلفای راشدین پرداخته کلام او طبیعتی مجازی دارد و جایی که به شرح شطحیات عرفا پرداخته کلام او بیشتر از قطب استعاری بهره برده است.
بررسی وجوه مشترک ویژگی های پیر و شیخ در اسرارالتوحید محمد بن منور و رمان برادران کارامازوف از فئودور داستایفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان به عنوان پدیده ای انسانی، مربوط به محدوده جغرافیایی یا ایدئولوژی خاصی نیست و نمودهای آن تقریباً در همه فرهنگ ها دیده می شود. با عنایت به مراودات بینافرهنگی در گذشته و امروز، تأثیر و تأثر در ارتباط با مسائل معرفت شناسی امری بدیهی است. در میان نویسندگان اهل روسیه، فئودور داستایفسکی در بخشی از رمان برادران کارامازوف به فرهنگ عرفانی شکل گرفته در روسیه اشاره کرده است. وی، چنان که صراحتاً در رمان مذکور بیان می کند در بازنمایی این مقوله تحت تأثیر فرهنگ عرفان شرقی بوده است. در تحقیق حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، وجوه مشترک ویژگی های «پیر و شیخ» به عنوان یکی از مصداق های عرفانی برجسته در اسرارالتوحید (بازنماینده عرفان شرقی) از محمدبن منور میهنی با رمان برادران کارامازوف (بازنماینده عرفان غربی) از داستایفسکی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسندگان مذکور با اشاره به سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر وپدر زوسیما (به عنوان پیران واصل) به تبیین مقولاتی چون: انقیاد محض سالک در برابر پیر، گرایش عوام به نهاد خانقاه و دیر و محبوبیت عمومی پیر، نقش هدایت گری پیر برای حل مشکلات عوام و خواص، مشاهده کرامات از پیر؛ فراست پیر، ارتباط روح پیر با عالم ناسوت پس از مرگ و مقدّس انگاری پیر پرداخته اند.
بررسی عناصر و بن مایه های اسطوره ای و حماسی در ضرب المثل های رایج استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
129 - 160
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل می دهند و آیینه تمام نمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب می شوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطور ه ای در ساخت مثل ها دخیل هستند؛ زیرا مثل ها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاریخ بلکه ریشه در اساطیر و مذاهب کهن نیز دارند. هدف از این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، بررسی عناصر و بن مایه های حماسی و باورهای اسطوره ای انعکاس یافته در مثل های استان فارس از جمله شخصیت های شاهنامه و باورهای اسطوره ایِ اژدها، سیمرغ، آب، آتش، خروس، دختر و اعداد است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بدون برقرار ساختن پیوند میان ضرب المثل و اسطوره نمی توان به معنای روشنی دست یافت. بن مایه های اساطیری موجود در ضرب المثل های استان فارس در برگیرنده مفاهیمی غنی همچون قدرت، زیبایی، اصل و نسب، آگاهی، بخت و اقبال، پاکی و... است. همچنین مشخص شد که مهم ترین شخصیت حماسی که در ضرب المثل ها بازتاب یافته، شخصیت رستم است؛شایان ذکر است روایت نقّالان در ساخت مثل ها تاثیر گذار بوده است. درون مایه بسیاری از این ضرب المثل ها، متأثر از باورها و آیین های گذشته است. برخی از این باورها، پس از آمدن اسلام و فرهنگ اسلامی به ایران، رنگ اسلامی به خود گرفته اند.
تطبیق داستان نوجوان «درخت و بچه مردم» با اسطوره «مدوسا» بر اساس نظریه اضطراب اختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
161 - 192
حوزههای تخصصی:
فروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شده آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجه اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی «سر مدوسا» ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریه اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روان شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح حال بیمار روان رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه « بچّ ه مردم و درخت »، در تعریف داستان روان شناختی صدق می کند؛ لذا خوانش روانکاوانه درون مایه این داستان با خوانش روانکاوانه اسطوره مدوسا، مقایسه شده است. هدف از مقایسه مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره ها و هم داستان های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان اسطوره های درونی انسان نیستند. مقاله حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطوره مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون مایه آن داستان را با ویژگی های روان اسطوره ای مدوسا مقایسه می کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تصویرِ دوره روانی جنسیِ فالیک (به عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره های برساخته انسان های بدوی تا داستان های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته است.
شطح سبحانیِ بایزید در ترازوی نقد صوفیان (بررسی تاریخی شطح سبحانیِ بایزید و آرای شمس در این باره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطح و شطح گویی یکی از عناصر انکارناپذیر در تصوف اسلامی است. خراسانیان از هواداران شطح بوده اند و بیشترین شطح ها نیز از صوفیانِ خراسان روایت شده است. بایزید بسطامی که پیشوای خراسانیان است، شطح های بسیاری بر زبان رانده است؛ یکی از مهم ترین آنها «سبحانی سبحانی ماأعظم شأنی» است. به این شطح در محافل صوفیانه بسیار توجه شد و مخالفان و موافقان بسیاری پدید آورد. در این پژوهش به بررسی سخنان مشایخ درباره شطحیات بایزید به صورت کلی و سپس شطح سبحانی بایزید به صورت خاص پرداخته شده است؛ همچنین به آرای شمس تبریزی درباره این سخن بایزید توجه می شود. نگاه منتقدانه شمس در تصوف، به موضوع شطح نیز راه یافته و به ویژه شطحِ سبحانیِ بایزید را از وجوه گوناگون بررسی و نقد کرده است. بررسی دیدگاه های شمس در این باره نشان می دهد او بر نظریات پیشینیان نسبت به این سخن بایزید آگاه بوده؛ اما به سبب خروج شطح از دایره شریعت و عرف، آن را از گفتمان عرفانی خود خارج کرده است و از این منظر، بایزید و شطحیات او را نقد می کند.