فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
59 - 87
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر توصیف و تحلیل تطبیقی اندیشه های «خردگرایی انسان» و «دوگانگی جسم و جان» از دیدگاه سعدی، شاعر کلاسیک قرن سیزدهم میلادی ایران و الکساندر پوپ، نویسنده و شاعر برجسته قرن هجدهم انگلستان بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. بررسی آثار سعدی و پوپ نشان می دهد که یکی از مهم ترین اشتغالات ذهنی این دو شخصیت بزرگ شناخت ماهیت انسان بوده است و در این زمینه اندیشه هر دو شاعر از دو سرچشمه مهم دین و فلسفه نشئت گرفته است. اهمیت تحقیق در این است که با مقایسه اشعار سعدی و پوپ می توان به نوع نگرش این دو نویسنده به ذات انسان در دو فرهنگ متفاوت دست یافت. همچنین از این بررسی می توان زمینه های مشترک و بین رشته ای ادبیات و مذهب و فلسفه را در ادبیات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده است. این مقاله نشان می دهد که هرچند سعدی و الکساندر پوپ به دو فرهنگ و دو مذهب و پیشینه تاریخی کاملاً متفاوت تعلّق دارند اما در تأملات بنیادی و اندیشه های زیربنایی با هم مشابهت دارند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
بازتاب فرهنگ و زبان فارسی در شعر محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
25 - 41
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی و عربی در طول دوران های تاریخی به علت ارتباط مستقیم قوم ایرانی و عرب، تعامل بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته اند. تأثیرپذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادب یکدیگر از جلوه های بارز این تعامل است. محمود سامی البارودی شاعر معاصر مصری، یکی از شاعرانی است که تحت تأثیر این تعامل، تأثیرات بسیاری از فرهنگ و ادب فارسی پذیرفته است. وی در پاره ای از اشعارش، علاوه بر تأثیر پذیری از افکار و اندیشه های شاعران بزرگی چون، حافظ و خیام از واژه های فارسی نیز بسیار استفاده کرده و به ذکر نام شخصیّت ها و اماکن ایرانی پرداخته است. این پژوهش از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی واژگان، شخصیّت ها و اماکن ایرانی و همچنین تأثیرپذیری بارودی از شاعرانی چون، حافظ و خیام می پردازد. بیشتر واژه های فارسی مورد استفاده بارودی، واژه های کهن و قدیمی هستند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. بارودی به آن دسته از شهرها و اماکن ایرانی پرداخته که شاعران پیش از وی نیز آن را توصیف کرده اند. ایشان در ذکر نام شخصیّت های ایرانی نیز به شخصیّت های باستانی و کهن توجه بیشتری نموده است.
تحلیل روان شناختی مثنوی معنوی براساس رویکرد پذیرش و تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی سرشار از مفاهیم و تفکرات روان شناختی است که بیان کننده تفکر و دقت مولوی در روح و روان انسان است. این پژوهش به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی مثنوی از دیدگاه اصل اول (پذیرش) در رویکرد روان شناختی درمان پذیرش و تعهد پرداخته است. مولوی و نظریه روان شناختی پذیرش و تعهد (اکت) هر دو بر آن اند که رویارویی با رنج ها در زندگی، اجتناب ناپذیر است؛ پس باید رنج زیستن را پذیرفت و به سوی رشد روحی و روانی گام برداشت. هر دو دیدگاه از تمثیل برای اقناع ذهن مخاطب بهره می برند. مولوی از مفاهیمی مانند تقدیر و طبیعی بودنِ رنج در زندگی، برای ایجاد آمادگی در مخاطب برای پذیرش استفاده می کند. در این پژوهش به بررسی تطبیق مراحل توبه در تفکر اسلامی و عرفانی با پذیرش در اکت پرداخته شده است. تفاوت در این دو دیدگاه از هدف نهایی آنها سرچشمه می گیرد؛ هدف رویکرد روان شناختی، معطوف به شاد زیستن در این جهان و رشد فردی برای بهتر زیستن است و دیدگاه مولوی و به صورت کلی تر، دیدگاه عرفانی معطوف به جلب رضایت خداوند و زندگی جاودانی در جهان باقی است. با این حال هر دو دیدگاه با گذر از یک مسیر در توجه به روان انسان و رشد و تعالی آدمی هم داستان هستند. درمان گران می توانند با توجه به سابقه ذهنی مخاطب خود در ایران، نسبت به مسائل دینی و عرفانی، از میراث ادبی مانند مثنوی بهره برند.
نگاهی به تمثیل و نماد در دو داستان «انتری که لوطی اش مرده بود» از صادق چوبک و «حصار و سگ های پدرم» از شیرزاد حسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
1 - 24
حوزههای تخصصی:
ادبیّات داستانی یکی از بارزترین عرصه هایی است که مسائل و معضلات اجتماعی در آن به خوبی بازنمایی می شود. روایت های داستانی، ویژگی های هر جامعه ای را در بافت و کنش شخصیّت های خود برجسته و علاوه بر توصیف و تصویر نمودن آن به گونه ای پیچیده و در اشکال و بیان های ادبی آن را به نقد می کشند. در برخی دوره های اجتماعی نویسندگان به دلیل استبداد و خفقان حاکم بر جامعه و ترس از مجازات حکومت به راحتی نمی توانند اندیشه های خود را بیان کنند از این رو متوسّل به قالب های سمبولیک می شوند و تمثیل یکی از این قالب های پرطرفدار است. در زمینه ادبیّات داستانی، در ایران و عراق، نویسندگانی چون صادق چوبک و شیرزاد حسن، هر دو از سرآمد نویسندگان صاحب سبک و تأثیرگذار در ادبیّات معاصر به شمار می آیند و در این زمینه، آثار ماندگاری بر جای نهاده اند. با توجّه به این که صادق چوبک و شیرزاد حسن با دیدگاه های مشابه به طرح مسائل و مشکلات جامعه خویش پرداخته اند، داستان «انتری که لوطیش مرده بود» از صادق چوبک، با داستان «حصار و سگ های پدرم» از شیرزاد حسن برای بررسی و مقایسه انتخاب شده اند. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به معنای لایه دوم داستان های تمثیلی مذکور پی برده شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که توجّه هر دو نویسنده، معطوف به عامّه مردم و توده فرودست جامعه است و هرکدام در پوشش یک داستان تمثیلی، روابط و مناسبات اجتماعی و سرنوشت انسان ها در جامعه ایران و عراق را در دوره های دیکتاتوری رضاشاه و صدام حسین بازگو کرده اند.
رویکرد کنشگری روشنفکر در «چشم هایش» و «دل کور» بر اساس نظریه کنش متقابل نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارها در موضع قدرت و خواهان پیروزی هستند و با ایجاد سلطه بر فکر، آدمی را به فرمانبرداری وا می دارند. روشنفکر بر خود می داند که در مقابل هنجارهای کج بایستد و برای تحقق شرایط مطلوب فکری بکوشد. در روش شناسی «کنش متقابل نمادین» هربرت بلومر آگاهی انسان به خویشتنِ خویش در دنیای تجربی جامعه به وجود می آید. در این رویکرد جامعه شناختی روشنفکر کنشگری است که کنش او بر اساس تفسیر در موقعیت های اجتماعی- سیاسی روی می دهد و نقش او در دفاع یا نپذیرفتن هنجارها، جهت گیری می شود. رمان «چشم هایش» تصویری را از تاریخ پهلوی اول نشان می دهدکه در آن «خود جمعی»، آمیزه ای از خودی سنت گرا و متجدد است. منافع جمعی بر منافع فردی ترجیح دارد. روشنفکر فردی متجدد است و با مبارزه در برابر نظام اقتدارگرای سیاسی به کنشگری می پردازد. رمان «دل کور» روایتگر دوره پهلوی اول و دوم است. «خود جمعی» در این رمان، «خودی» منفعل و خشن است. در جهان رمان منافع فردی بر منافع جمعی ترجیح دارد. روشنفکر در رویارویی با «خود جمعی» بر اساس مهربانی و صلح طلبی کنشگری می کند.
تحلیل خواننده ی درون متن در رمان های زیبا صدایم کن و هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چمبرز از نظریه پردازان حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان است که نظریه ی خواننده ی نهفته در متن را برای بررسی ارتباط نویسنده و خواننده مطرح کرده است. براساس این نظریه، نویسنده هنگام نوشتن متن، خواننده ای را در ذهن خود تصور می کند و متن خود را بر پایه ی آن روایت می کند. به اعتقاد وی، نویسنده برای ارتباط با خواننده از چهار عنصر سبک، دیدگاه، طرفداری و شکاف های گوبا کمک می گیرد و با استفاده از آن ها، خواننده را به درون متن می کشد. در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از شیوه ی توصیفی تحلیلی، ضمن شناسایی ویژگی های نوجوان، خواننده ی نهفته در رمان های هستی و زیبا صدایم کن را بررسی کرده و به این سؤالات پاسخ ده یم که خواننده ی نهفته ی این آثار کیست (کودک، نوجوان یا بزرگ سال)؟ و چه ویژگی هایی دارد؟ نویسنده در آفرینش خواننده ی نهفته، از کدام یک از شیوه ها یاری گرفته است؟ براساس نتایج پژوهش، مخاطب آثار حسن زاده نوجوان بوده و خواننده ی نهفته ویژگی های نوجوان را دارد. نویسنده از هر چهار شیوه برای آفرینش خواننده ی نهفته استفاده کرده است.
بازیابی رمزگان ها در منطق الطیر عطار نیشابوری (خوانش داستان مرغان سالک و برادران یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از الگوی رمزگان رولان بارت، بخشی از داستان سفر مرغان از منظومه منطق الطیر عطار بررسی شده است. در نگرش نشانه شناختی بارت، برخلاف مکاتب ساخت گرایانه، نقش اصلی در آفرینش معانی متون ادبی، برعهده خواننده است و نه نویسنده. بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، برای خواننده شرایطی ایجاد می کنند که او تنها به یک معنا یا به عبارت بهتر به تنها معنی داستان، دست یابد، اما آثاری همچون منطق الطیر ، مدام دلالت معنایی را به تعویق انداخته و تفکر خلاق خواننده را به معنی آفرینی دعوت می نماید. منطق الطیر به دلیل برخورداری از دنیای نمادین و شبکه درهم تنیده رمزگانی، معنای قطعی و نهایی را بر خواننده تحمیل نمی کند. در مقاله حاضر با روشی تحلیلی توصیفی به بازیابی رمزگان های پنج گانه (دالی، کنشی، نمادین، فرهنگی و هرمنوتیک) در بخشی از این منظومه منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمزگان های پنج گانه در جای جای متن به کار رفته اند و درنتیجه، این متن، متنی نوشتنی است و خواننده در بند معانی تحمیلی از سوی شاعر نیست، بلکه در روندی گام به گام به آفرینش معانی متکثر می پردازد.
بررسی تذکره الأولیا و مثنوی های عطار براساس نظریه بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: تذکر ه الأولیا مهم ترین اثر منثور عطار و از بزرگ ترین متون منثور عرفانی است. تذکر ه الأولیا این امکان را دارد که مناسبات بینامتنی موجود در آن با آثار عارفان دیگر و حتی با مثنوی های خود عطار بررسی شود. روش هدف این پژوهش نشان دادن ارتباط متنی پنجاه و یک حکایت مشترک تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار با رویکرد بیش متنیت یکی از ارکان پنجگانه نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» است که با روش توصیفی تطبیقی به انجام رسید. یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش بیانگر ارتباط گسترده تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار است. هر دو نوع بیش متنیت (همانگونگی و تراگونگی) در این آثار مشاهده می شود. این ارتباط بیشتر از نوع تراگونگی است. از میان مثنوی های عطار، بیشترین درصد حکایت های مشترک با تذکر ه الأولیا به ترتیب در منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه مشاهده شد.
نقش استعاره های مفهومی در ترجمه صحیفه سجّادیه از منظر زبان شناسی شناختی و الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اصطلاحی در زبان شناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزه مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر می پردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعاره مفهومی (استعاره های شباهت و استعاره های خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونه هایی از کتاب صحیفه سجّادیه و دو ترجمه مشهور و معاصر آن از موسوی موسوی گرمارودی و الهی قمشه ای انتخاب شده است. در این نمونه ها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفه سجّادیه به جنبه های زیبایی شناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعاره های صحیفه سجّادیه و نقد ترجمه آن ها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشته اند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسوی گرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعاره های خلاقانه استفاده کرده و الهی قمشه ای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونه ها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.
تحلیل تجربه زیبایی شناسی تن- بنیاد شوسترمان در پرتو آراء اسپینوزا و لایب نیتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
575 - 592
حوزههای تخصصی:
فلسفه از افلاطون تا دوران پسامدرن ژیل دلوز همواره بیش تر معطوف و مشغول به ذهن(دوالیته سوژه و ابژه) بوده و التفات کمینه ای نسبت به عین(تن و بدن) داشته است. از شروع فلسفه زیبایی شناسی مدون با الکساندر بومگارتن تا مورد مطالعه اخیر، یا التفات کمی به تن و بدن شده یا ریشه این اندیشه به ارجاع اشتباهی حوالت شده است. مطالعه حاضر بر آن است تا آراء فلسفی ریچارد شوسترمان پیرامون زیبایی شناسی تن- بنیاد را مورد بررسی قرار دهد و با ارجاع به زیبایی شناسی تن کوشانه و تقلای لایب نیتز و اسپینوزا اولاً ریشه زیبایی شناسی تن-بنیاد را نه در اندیشه فلاسفه معاصری چون مرلو-پونتی و فوکو بلکه در سپهر اندیشه مونادولوژی لایب نیتز و تقلای اسپینوزا بر رسد؛ و ثانیاً نشان دهد زیبایی شناسی یا اساساً امری تنی-عاطفی است یا زیبایی شناسی نیست. بنابراین، کناتوس یا تقلای اسپینوزایی ریشه هرگونه جنبش و تن-آگاهی است و هر موضوع تنی بدون التفات به کناتوس از نقصان شدیدی رنج می برد. این مطالعه به روش تحلیلی-تطبیقی و با اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است.
بررسی تأثیرپذیری مکتب عرفانی بانو امین از عارفان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
179 - 200
حوزههای تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت، برای انسان این احساس پیش می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه با وجود حق تعالی یافته است؛ این احساسات البته حالتی است روحانی، ورای وصف و حد که در طی آن عارف ذات مطلق را نه به برهان، بلکه به ذوق و وجدان درک می کند. سیّده نصرت بیگم امین مشهور به بانو امین (1265-1362ش) از جمله عارفان زن شیعه ایرانی می باشد که از همان اوان جوانی با قرآن و حکمت و عرفان آشنا بود و سرانجام به مقام اجتهاد رسید و نزد اساتید زمان بر آموزه های خود افزود؛ بانو امین در رویکرد عرفانی خود از عارفان نامی همچون ملاصدرا ، ابن عربی ، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی مفاهیم بنیادین اسفار اربعه، مراتب یقین و استعاذه، طریقت سالک و سلوک الی الله، و معرفت نفس را الهام گرفت. در این جستار ادبی، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی میزان تأثیرپذیری بانو امین از ملاصدرا ، ابن عربی ، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی خواهند پرداخت.
بررسی مضامین تعلیمی در شعر فرخی یزدی و ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
213 - 243
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون شاعران با در نظر گرفتن دستورالعمل های اخلاقی و تعلیمی در شعر خود سعی بر بهبود اوضاع جامعه داشته اند. با شکل گیری مشروطه و سیاست های حاکم نیاز به تعلیم و اصول اخلاق به مردم جامعه احساس می شد. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی -تحلیلی حاصل از مطالعات کتابخانه ای انجام شده و هدف اصلی آن تبیین نمودهای تعلیمی در اشعار فرخی یزدی و ایرج میرزا است. فرخی یزدی و ایرج میرزا از جمله شاعران آزادی خواه عصر مشروطه هستند که به تعلیم و آگاهی بخشیدن مردم توجه داشته اند. بررسی اشعار این دو شاعر نشان می دهد که، بینش اجتماعی آن ها و موضع گیری متفاوتشان در مورد تعلیم و تربیت تا حد زیادی از طبقه اجتماعی آن ها تأثیر پذیرفته است. نتیجه این پژوهش حکایت از آن دارد که، به دلیل تفاوت های خانوادگی، فکری و سیاسی دو شاعر، مضامین تعلیماتی در شعر آن ها در دو جهت متفاوت سیر می کند.
نقد اسطوره ای رمان طوبی و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
115 - 146
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشه های نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمان های بشر در تاریخ است و به وسیله آن می توان، به علل خویش کاری های انسان های باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف از جمله نقد اسطوره ای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفه های نقد اسطوره ای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطه معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویش کاری های اسطوره ای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونه ای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهن الگویی آب، می توان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دست یابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین می توان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسه گیل گمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایه های ضمیر خود و با استفاده از کهن الگوی سفر، در پی دست یابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد.
تحلیل اسطوره کاوی عشق در فرهنگ گیلان (مطالعه موردی: روایت رعنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
277 - 303
حوزههای تخصصی:
عشق، بیانگر عمیق ترین نوع ارتباط بین انسان هاست و همواره می تواند صورت های متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسان ها در رابطه عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمی کنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطوره رعنا در منطقه گیلان، پیدایش گونه ای عشق و دلدادگی و سرنوشت نافرجام در نظام ارباب رعیتی حاکم بر جامعه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا، و با رویکرد اسطوره کاوی و بررسی روایت، درصدد توضیح عناصر تأثیرگذار بازنگری اسطوره عاشقانه رعنا است؛ همچنین هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد گوناگون روایت اسطوره ای و شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی آن است. برای شناخت بهتر رمزگان های موجود در روایت ، اسطوره کاوی می کوشد با تأکید بر روان کاوی و جامعه کاوی علاوه بر مطالعه متن ، به مطالعه فرهنگ و گفتمان های حاکم بر اثر نیز بپردازد. نتایج پژوهش بیان می کند که، روابط انسانی، به ویژه عاطفی می تواند بیانگر وضعیت تکاملی یک جامعه باشد و اگر جامعه ای بخواهد هویت زیبایی شناسی بومی خود را حراست نماید، راهی جز شناخت گذشته خویش و توجه به اسطوره های بومی خود ندارد؛ زیرا، اسطوره ها الگوهای رفتاری و کرداری افراد جامعه تلقی می شوند و در بیشتر موارد، تأثیرگذاری آن ها به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد.
بررسی تطبیقی محورهای سه گانه بینامتنیّت ژرار ژنت با نظریّه بلاغت اسلامی در حدائق الانوار محمدصادق قومشمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
37 - 59
حوزههای تخصصی:
پیوندهای بینامتنی در نظریه ترامتنیت ژنت، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متن های پیشین که در متن های پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریه پردازان حوزه پیوندهای بینامتنی، نظریه ترامتنیت خ ود را در پنج محور صورت بندی کرده که یکی از آن ها محور بینامتنیت است. وی بینامتنیت را به سه گونه پیوند بینامتنی، آشکارا تعمدی، پنهان تعمدی و ضمنی، تقسیم کرده و حوزه مفهومی هر یک از این تعبیرها را هم تعریف و تحدید کرده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تطبیقی وجوه بینامتنی ژنت با نظریّه بلاغت اسلامی در رساله حدائق الانوار محمدصادق قومشمی می پردازد. بر این اساس، انواع بینامتنی آشکار تعمّدی، پنهان تعمّدی و ضمنی و وجوه تطبیقی آن ها در بلاغت اسلامی از جمله ارسال المثل، اشاره، اقتباس، تمثیل، تلمیح، تضمین، حل و انتحال و عقد در این متن بررسی می شود. بررسی میزان استفاده از متون پیشین بر اساس نظریه ژنت و تطبیق آن ها با نظریّه بلاغت اسلامی از اهداف این پژوهش به شمار می رود. نتیجه پژوهش حاکی از این است که بیشترین گونه بینامتنی، بینامتنیّت ضمنی و در تطبیق با بلاغت اسلامی از گونه تلمیح است. پس از آن به ترتیب بینامتنیّت پنهان تعمّدی بیشترین فراوانی را دارند. هنر قومشمی در چگونگی به کار بردن متون پیشین و استفاده از عنصر بینامتنی و ایجاد پیوند بدیع و مبتکرانه بین متون پیشین و متن حاضر به گونه هنرمندانه باعث جذب و اقناع مخاطب شده است.
بررسی علت رویین تنی در شاهنامه و مهابهارت بر اساس الگوهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
95 - 120
حوزههای تخصصی:
رویین تنی یکی از مباحث تکرار شونده در حماسه های جهان است که در شاهنامه و مهابهارت نیز نمود یافته است. اما درباه علت رویین تنی روایت های متعددی در سرتاسر جهان دیده می شود؛ رویین تنی با آب، رویین تنی با خون اژدها، رویین تنی به کمک خدایان و… که همگی قدمت بسیار دارند و با اساطیر کهن پیوند خورده اند و یافتن نشانه های روایت کهن تر در آنها سخت می نماید. در سوی دیگر نیز آیین های شمنی، آیین های بسیار کهنی هستند که در واقع تکرار اسطوره های بسیار کهن بوده اند. بنابراین می توانند در یافتن اشکال کهن اسطوره راهنمای بسیار مفیدی باشند. در این تحقیق سعی شده است علل رویین تنی در روایت های شاهنامه و مهابهارت، بر اساس آیین های شمنی تحلیل شده و اصیل ترین روایت در باب رویین تنی به دست آید. بر اساس این تحقیق رویین تنی به واسطه بلعیده شدن توسط اژدها که در اسطوره روایت ّهای ایرانی نمود یافته، اصالتی بسیار کهن تر دارد؛ اما قدیم ترین روایت احتمالاً روایت رویین تنی ارجونه است که با تغییراتی در مهابهارت نمود یافته است.
تبلور أفکار نصرالله من خلال الأسالیب التعبیریّه فی روایه "حرب الکلب الثانیه"؛ دراسه جمالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
117 - 138
حوزههای تخصصی:
إنّ أفکار إبراهیم نصرالله المطروحه فی روایته "حرب الکلب الثانیه"، یقصد منها الکشف عن حقائق حیاه الشعب الفلسطینی بالأسالیب المتلائمه الّتی قد ذکرها الروائی لإفاده دلاله خاصّه. فربّ أسالیب قد أخرجها الروائی من المعانی الأصلیّه إلی المعانی الثانویّه المجازیه التی قد برع فیها إلی حدّ کثیر لإضفاء جمالیّه النصّ وتحریک عواطف المتلقی. فمن هنا یهدف هذا المقال إلى الکشف عن أفکار الروائی وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی معتمدا على الأسلوبیّه الإحصائیّه لیجیب عن مدى التناسق بین هذه الأسالیب ومستویات اللغه الروائیه الثلاثه: السردیه، والوصفیه والحواریه، وإبراز أهمّ ما فی هذه الأسالیب من جمالیه لإفاده المعانی إلى المتلقّی. وأهمّ ما وصل إلیه هذا المقال أن الراوی استخدم أکثر الأسالیب التعبیریّه النحویّه 3406 مره متلائما مع أفکاره المطلوبه، حیث استخدم أسلوب النفی 1759 مرّه: 52%، ثمّ الاستفهام 812 مرّه: 24%، ثمّ الشرط 328 مرّه: 10%، وغیر ذلک، مشیرا إلی الرؤیه التشاؤمیّه السائده علی الأنظمه الفلسطینیه المضطهده، لأن فی الروایه شخصیات انتهازیّه فاسده تعمل أعمالا سلبیّه، خاصّه بطل الروایه راشد الانتهازیّ الّذی لایعمل إلّا لمصالح نفسه الممتلئه من الشرور إلی درجه أن الاتّجار بالبشر عنده حدث اعتیادیّ بعیدا عن القیم الخلقیّه والإنسانیّه.
جُستاری در دیدگاه های رادویانی و ارتباط ترجمان البلاغه با محاسن الکلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
201 - 219
حوزههای تخصصی:
ملت های اهل ادب در پی ارتباطات فکری و فرهنگی ناگزیر از تأثیر و تأثرند. یکی از جلوه های تأثیرپذیری در گستره فرهنگ اسلامی، بی گمان در حوزه بلاغت نمایان است. نظریه بینامتنیت درباره روابط و تأثیر و تأثرات متون از یکدیگر بحث می کند؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی متکی به خود نبوده و به نحوی با متون پیش از خود ارتباط دارد . کتاب «ترجمان البلاغه» یکی از آثار برجسته بلاغت زبان فارسی است که طبق شواهد موجود، به عنوان اولین اثر بلاغی مطرح شده و تا به امروز باقی مانده است. این اثر ارزشمند جایگاه ویژه ای در بلاغت فارسی دارد و اغلب کتب بلاغی نیز متأثر از این کتاب شده اند. هرچند مؤلف در نگارش «ترجمان البلاغه»، صاحبنظر و نوآور است، اما این کتاب از حیث نامگذاری و غالب تعاریف ترجمه ای از کتاب «محاسن الکلام» است. روش پژوهش رادویانی در کتاب خود، دقیق تر از منبع اصلی اش بوده و فهرستی از آرایه ها را در ابتدای کتاب ارائه داده است. تعداد آرایه های آن بیش از تعداد آن ها در «محاسن الکلام» است. رادویانی در ترجمه کتاب سعی کرده است روح زبان فارسی را در آن بدمد.