فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزههای تخصصی:
مفهوم حقوق بشر در همه فرهنگ ها مورد احترام بوده و قوانین متعددی در این باره وضع شده است و لزوماً منحصر به دوران معاصر نیست. به این اعتبار که ادبیات، جلوه گاه فرهنگ منعکس در بطن و متن جامعه است، بازتاب مصداق های حقوق بشر در آن دیده می شود. در گستره ادبیات فارسی، حافظ در آیینه دیوان غزلیات، ضمن پرداختن به مسائل غنایی، عاشقانه، عرفانی و ... از موضوعات حقوق بشری هم سخن گفته است. او در ابیات مختلف، بارها به کاستی های حقوق انسان ها اعتراض کرده و مخاطبان خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رعایت مبانی آن فراخوانده است. حافظ برای تحقق این هدف نوآوری هایی انجام داده که پرورش شخصیت رند از آن جمله است. در این پژوهش با استناد به منابع کتاب خانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ (با رویکرد به کنش های رند) و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رندآفرینی حافظ در دیوان غزلیات، تلاشی انتقادی و اعتراضی برای برجسته کردن محرومیت های مرتبط با حقوق بشر در جامعه ایرانی و افزودن بر گستره شناخت و بینش مردم تحت ستم بوده است. همچنین، از این طریق، دوگانه «خودی/ بیگانه» در کلیت ساختار سیاسی جامعه ایرانی تشریح و برجسته سازی شده است. دیگر آنکه، مفاهیم بنیادی ذکرشده در اعلامیه حقوق بشر، منحصراً ریشه در دنیای معاصر ندارد و فرازمانی و فراتر از جغرافیایی مشخص است.
تحلیل تشابهات ماهیت خرد در ابرانسان فریدریش نیچه و بینش الهی در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
131 - 157
حوزههای تخصصی:
از اساسی ترین ارکان عرفان اسلامی که آن را اصل برگزیده تصوف می نامند، انسان کامل است. انسان کامل، مظهر تجلّی اسماء الهیست که واسطه فیض حق در میان خلق شده است. در این پژوهش به خرد ابر انسان فریدریش نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت» از منظر بینش الهی در عرفان اسلامی به شیوه توصیفی - تطبیقی پرداخته می شود. این اثر، روایتی فلسفی و شاعرانه است که در آن نیچه دیدگاه های خود را از زبان زرتشت بازگو می کند. نتایج تحقیق، مبین وجود شباهت هایی میان ابر انسان نیچه و بینش انسان کامل در عرفان اسلامی است. نیچه اراده و بینش درونی معطوف به قدرت را تنها رهیافت حقیقت می پندارد، همچنان که در عرفان اسلامی بینش الهی انسان کامل در پوشش اسماء و صفات، تجلّی حقیقت مطلق هستند. از منظر نیچه اکنون فعلیت مقلّدانه و متحجرانه بشریت، خدای حاضر در عالم شده است و جهانی رنجور را بر اساس احاطه افکار کهنه در پیشگاه خود یکسان می داند. نیچه به مدد اراده مستقل، این عرصه را به بازآفرینی فرا می خواند. از منظر وی، انسان متأثر از آزادی و انتخاب و تحلیل تفکّرات خویش نیست و در میان اعتقادات غیر و ارزیابی های دروغین زندگی کرده است. پس حیات انسان، رسالت والاتری نسبت به بی حاصلی و تبعیت منفعل دارد، همچنان که در عرفان اسلامی، انسان با مجاهدات نفس بر عالم ماده و ظواهر آن پشت کرده و در بینش الهی، حقایق هستی را باز می یابد و به معرفت وجودی خویش نائل می شود.
مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانیِ صوفیه در متون مکتب کشف و شهود بر مبنای «فرانقش اندیشگانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
97 - 130
حوزههای تخصصی:
تجارب عرفانی که از آن ها با عنوان «تجاربِ دینی» نیز یاد می شود، به صورت معرفتی غیرحصولی و بی واسطه و از راه تهذیب نفس، مراقبه و نفی خواطر در چهارچوب احکام و معارف دینی حاصل می شوند. عامل اصلی در وقوع این تجارب رفع حجاب های جسمانی از مقابل دید عارف است. از «توصیف ناپذیری»، «حالت انفعالی»، «کیفیت معرفتی» و «زودگذری» به عنوان ویژگی مشترک اغلب این تجارب نام برده شده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقشگرایی هلیدی به مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانی صوفیه در متون منتخب مکتب کشف و شهود پرداخته است. هر یک از صوفیه در جایگاه «تجربه گر» تحت تأثیر غلبه یکی از نقش های زبان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بازنمایی تجارب عرفانی خود در حالات مختلفی اعم از بیداری، خواب و حالتی بین خواب و بیداری پرداخته اند. «جزئیات یا عناصر پیرامونی» به عنوان یکی از ارکان فرعی جمله، نقش بارزی در زمینه انتقال اندیشه نویسنده به مخاطب، ترسیم فضای تجارب و همراه ساختن مخاطب با جریان روایت برعهده دارند. اغلب این تجارب بر مبنای درخواست گروهی از مریدان از بزرگان تصوف به نگارش درآمده اند. بنابراین به نظر می رسد در فرآیند نگارش این تجارب آنچه در مرتبه نخست اهمیت دارد، «دیدگاه مخاطب نسبت به متن» است؛ در مراتب بعد نیز عواملی مانند «محتوا و مراحل تجارب» و «زاویه دید روایت» در شیوه کاربرد این عناصر به طور کامل تأثیرگذارند. روش نویسندگان در شیوه ارائه جزئیات بر چگونگی کاربرد فرآیندهای زبانی در جریان روایت تجارب عرفانی تأثیری مستقیم دارد؛ به این معنا که برخی از فرآیندها ظرفیت بیشتری برای بیان جزئیات دارند. فرآیندهای مادی و ذهنی در مقایسه با فرآیندهای رابطه ای امکان بیشتری را برای مطرح کردن جزئیات رویدادها در اختیار نویسنده قرار می دهند. در بافت متنی متون عرفانی مکتب کشف و شهود، در میان نقش های زبان، «نقش ترغیبی» و «نقش ارجاعی» مهم ترین عوامل تعیین کننده در شیوه بازنمایی تجارب عرفانی و ارائه جزئیات آن ها به شمار می روند.
تحلیل محتوایی و زبانی مفاخره ای بدیع از پیامبر (ص) به روایت نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
بررسی تطبیقی برخی عناصر عجایب نامه ها با بعضی متون ادبی و اسرائیلیات مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عجایب نامه نویسی گونه ای ادبی در قالب نظم و نثر است که به معرفی شگفتی های جهان در حوزه های جغرافیا، نجوم، انسان شناسی، حیوان شناسی، نباتات و... می پردازد و تأثیر بسیاری در رشد مطالعات مربوط به این حیطه ها و نیز اسطوره شناسی دارد. در تاریخ اسلام، به سبب ابهام معانی قرآن، کتب بسیاری در تفسیر آن و شرح معانی و آیات نوشته شد که در برخی از آنها، مفسران نومسلمان، برای جذب مخاطب، افسانه های شگفت انگیز بسیاری را از کتاب های آسمانی پیشین خود وارد داستان های قرآنی کردند. ادبیات فارسی دری، از آغاز پیدایش در قرن سوم، پیوندی ناگسستنی با معارف اسلامی برقرار کرد و به دلیل جنبه های مشترک تفسیرنگاری و عجایب نویسی، از عجایب نگاری الهام گرفت. هدف این جستار تبیین پیوند میان عجایب نگاری، تفسیرنویسی و متون ادبی است.
نقد ترجمه بخش هایی از رمان «سیّدات القمر» با تأکید بر تکنیک های هفت گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر یک از نظریه پردازان ترجمه کم و بیش توانسته اند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیک هایی را معرفی می کند که هر مترجمی از آن بهره می برد و با توجه به تأثیر چشم گیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیک های ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائه تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیک ها برای هر کدام نمونه هایی ذکر شده است. این نمونه ها بعد از کاوش و مقایسه متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمه این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائی زاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمه این رمان را با استناد به آرای نظریه پردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسأله محور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در به کارگیری این تکنیک ها بسنجد که در پایان نتیجه می گیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیک های مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روش های غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمه ای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسی زبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.
تأثیرپذیری متون نقّالیِ شاهنامه از عناصر صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
36 - 65
حوزههای تخصصی:
سنّت نقّالی به معنای خاص آن احتمالاً چند صد سال پیش از حکومت صفویه در ایران وجود داشته است، ولی دوره رواج واقعیِ نقّالی به عهد صفوی بازمی گردد. نقّالی به انواع گوناگونی چون پرده خوانی، حمزه خوانی، شمایل خوانی، صورت خوانی، قوّالی و روضه خوانی تقسیم می شده است، اما مهم ترین و جذاب ترین نوعِ نقّالی را شاید بتوان نقّالی شاهنامه و داستان های حماسی دانست. اگرچه ریشه قصه های اینگونه نقّالی (نقالی شاهنامه و قصه های پهلوانی) برآمده از سنّت ها و روایت های پهلوانیِ کهن پارسی است، ویژگی اصلی و بارزِ آن ها تأثیر پذیری از باورها، اعتقادات و ارزش هایِ نقّالان و مخاطبانِ اینگونه از نَقل هاست. از جمله این باورها و اعتقادات، آموزه های صوفیانه و درویشی است که به علت رواج صوفی گری در عصر صفوی و قاجار (دوره رواییِ نقّالی)، و مهم تر از آن، نَقلِ اینگونه داستان ها توسط دراویشِ فرقه عجم و خاکساریه در روایات/ متونِ نقّالی شاهنامه وارد شده اند. با بررسی روایاتِ مکتوبِ نقّالی می توان به روشنی اثرپذیری آن ها را از سنّت ها و عناصر صوفیانه مشاهده کرد؛ سنّت ها و عناصری مانند پوشیدن جامه درویشی، توبه، زهد، ریاضت و چلّه نشینی، مرگ اختیاری، و انواعِ کرامات توسط برخی پهلوانان و شاهانِ حماسی.
کاربرد عناصر اساطیری در داستان های فانتزی کودکان دهه ی هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد عناصر اساطیری در داستان های فانتزی کودکان دهه ی هشتاد عمران صادقی* بیژن ظهیری ناو** مهدی رستمی*** چکیده اسطوره یکی از مهم ترین موضوعات بشر است که در سراسر فضای زندگی او جریان دارد. اسطوره امری پویاست و بازتاب این پویایی در تمام کارهای بشر به ویژه ادبیات جلوه گر است. ادبیات کودکان و نوجوانان نیز از این تأثیر برکنار نیست. گستره ی این بازتاب به ویژه در گونه ی فانتزی آشکارتر است. در این پژوهش در ابتدا تعریفی مختصر از اسطوره ارائه داده شده است؛ آن گاه ویژگی های بینش اسطوره ای بررسی شده و سپس درباره ی ویژگی های عناصر اسطوره ای و شیوه ی به کارگیری آن در داستان های منتخب کودکان و نوجوانان بحث شده است. جنبه های بررسی شده در این مقاله عبارتند از: ویژگی های انسان گیاهی، شخصیت های اساطیری مانند غول و پری، جادو، پیکرگردانی و آنیمیسم. بررسی این پژوهش نشان داد استفاده از عناصر اسطوره ای برای نویسنده ی داستان فانتزی یک هدف نیست؛ بلکه یک وسیله ی بسیار کارآمد است. او می تواند با این عناصر، دنیایی نو و سرشار از شگفتی را برای مخاطب خلق کند. زیرا کودک اسطوره زی است و هنوز لایه های ناخودآگاه ذهن او با جهان اسطوره ای و پیوندهای آن در ارتباط است؛ پس بیشترین لذت را از داستان خواهد برد. واژه های کلیدی: ادبیات کودکان، اسطوره، آنیمیسم، جادو، فانتزی. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی emransadeghi1@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی zahirinav@uma.ac.ir *** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون dr.rostami@kazerunsfu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 2/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 25/2/1400
خوانش تطبیقی سیمای زن قهرمان بر بنیاد نظریه لرد راگلن، خوانش اسطوره بنیاد دو روایت «تیامات-مردوک» و «ارنواز، شهناز-فریدون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل اسطوره شناختی خویشکاری های قهرمانان در داستان ها، بیانگر حقایق تازه ای درباره ی نهاد بشر و علایق و آرزوهای وی است. زن قهرمان در قالب نمود اساطیری آن یکی از مهم ترین انواع شناخت اساطیری در جوامع کهن مادر تبار است که ارزش شایانی در پژوهش های تاریخی، ادبی، روانشناختی و اسطوره بنیاد دارد. در این جستار اهمیت زن و نقش ویژه او در شکل گیری روایت های اسطوره و هم چنین پیوند آن با سازه های طبیعت آغاز یعنی آب، خاک، گیاهان و درختان... نقد و بررسی می شود. هدف این پژوهش بررسی، نقد و تحلیل اسطوره گرای زن قهرمان در دو روایت اسطوره ای تیامات و مردوک وشهنواز و ارنواز و فریدون با تکیه بر نظریه راگلن می باشد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا وتفسیر تطبیقی کهن الگوی زن قهرمان در دو روایت اساطیری «تیامات – مردوک» و «شهناز -ارنواز و فریدون» بپردازند و هم چنین به پیوند مشترک این دو روایت با سازه های طبیعت اشاره نمایند. برآیندنهایی پژوهش حاضرتاکید کننده این باور است که هر دو روایت در یک خویشکاری بنیادین با آب، به عنوان اساسی ترین عنصر هستی پیوند خورده اند. در هردو روایت زن قهرمانان: تیامات در اساطیر میان رودان و شهناز و ارنواز در اساطیر ایران همان خدا بانوان آب و در حقیقت مادران ازلی هستند که آفرینش همه جانداران از آن ها صورت می پذیرد. نقش خدای نرینه در قالب فریدون و مردوک نمودی کم رنگ تر دارد. آنچه در هر دو روایت ملموس و و قابل مشاهده می باشد؛ این است که ژرف ساخت هر دو روایت رهاسازی آب و فزون ساخت فراوانی و باروری در دو سرزمین ایران و میانرودان است
بازنمایی گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر در چارچوب نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مناسکی، گفتمان میان رشته ای و گسترده ای است که شاخه های مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمی گیرد. بر اساس نظریه مناسک گذار، ساختار نمادین این آیین های کهن و اسطوره ای در فرهنگ های مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متن های کهنی همچون تذکر ه الاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریه مناسک گذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحله ای وَن جَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسک گونه و بر اساس ویژگی های اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل می شود.
واکاوی فنون بلاغت ادبیات فارسی از منظر آموزش به غیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
143 - 169
حوزههای تخصصی:
ادبیات با شکستن قواعد معمول در قالب فنون بلاغی، شکلی هنری به زبان می بخشد و از گونه معیار فاصله می گیرد؛ همین موضوع می تواند یادگیری گونه ادبی را برای غیرفارسی زبانان دشوار سازد. هدف این پژوهش آن است که ابتدا «عوامل پیدایی زبان ادبی» را شرح داده و سپس از طریق انطباق این عوامل با نتیجه تحقیقات حوزه آموزش زبان، «کارکردهای فنون بلاغی در فارسی آموزی» و «آرایه های ادبی مناسب برای فارسی آموزی» را نشان دهد تا در تألیفات آزفا کمتر با حذف یا ساده سازی آثار ادبی روبه رو شویم. نویسندگان پس از ذکر عوامل پیدایش زبان ادبی از منظر شفیعی کدکنی و صفوی، نشان می دهند که چگونه برخی از فنون بلاغت از طریق هماهنگی با اصول زبان آموزی به دلیل منشأ مشترک ذهنی و خلق شگفتی از راه تخیّل، می توانند برای فارس آموزی مفید باشند. آرایه هایی که می توانند در بحث آزفا کارکرد آموزشی داشته باشند عبارتند از: ۱- لفظی یا موسیقایی (توازن های آوایی: وزن، تکرار واج و هجا)، واژگانی (ردیف و تشابه الاطراف) و نحوی. ۲- معنایی یا زبان شناسیک (تشبیه، استعاره و مجاز، کنایه، تناسب، تلمیح و اغراق). نتیجه این پژوهش با تأکید بر ضرورت شناخت دقیق و صحیح زبان ادبی، مشخص می کند که ادبیات علی رغم زبان هنری و تفاوت با گونه زبانی معیار، می تواند به عنوان منبعی جانبی در کنار آموزش زبان در تألیفات آزفا مورد استفاده قرار بگیرد؛ زیرا آرایه های ادبی ذکر شده نه تنها زبان آموزی را مختل نمی کنند، بلکه همسو با اهداف آن هستند و می توانند به فراگیری زبان یاری برسانند.
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
گونتر گراس و سیاست
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
25 - 30
حوزههای تخصصی:
گزین گویه های نیچه درباره زنان
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴
4 - 10
حوزههای تخصصی:
آنچه در پی می آید تمامی گزین گویه هایی است که نیچه درباره زنان گفته است. ما این گُزین گویه ها را ازسراسر آثارش استخراج کرده و یکجا آورده ایم. درآغاز به آن بودم تا این گٌزین گویه ها را با مقاله ای درباره دیدگاه نیچه درباره زنان همراه کنم اما دریافتم که حجم مطلب بیش از حوصله خواننده خواهد شد، از این رو آن مقاله را حوالت به فرصتی دیگری می دهم و به باز گفت کلام نیچه بسنده می کنم؛ با دو توضیح: نخست آنکه ممکن است بسیاری از گٌزین گویه ها با همدیگر در تناقص به نظر آیند. این از چند روست یک اینکه نیچه استاد پارادوکس است و ذم شبه مدح ومدح شبه ذم را بار ها به کارمی گیرد به همین دلیل می باید مراقب کنایه های او باشیم. دیگر اینکه او با تناقض های خود تعمداً برآن است تا نسبی بودن حقایق را متذکر شود و سرانجام اینکه برخی از تناقض های نیچه نیز نه آگاهانه بلکه ناخودآگاهانه در اندیشه و شخصیت او سرشته است. و توضیح دوم اینکه رسم الخط و اصولاً شیوه سخن گفتن نیچه گاه نامه سوم و غریب است. من در ترجمه این غرابت را حفظ کرده ام. پس بسیاری از نقطه گذاری های غیر معمول و نثر و زبان پرپیچ و خم متن نه لغزش های ترجمه بلکه سبک و سیاق کلام نیچه است.
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی عبدالله واثق عباسی * اکرم عارفی** چکیده مهدی آذریزدی پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران است. از میان آثار وی مجموعه ی قصه های خوب برای بچه های خوب مقبولیت و محبوبیت بسیاری یافته است و پرتیراژترین اثر ادبیات کودک محسوب می شود. در مقاله ی حاضر برای یافتن الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی پس از بررسی 121 قصه ی بازنویسی شده و طبقه بندی تفاوت های بازنویسی با قصه های مأخذ، هفت دسته تغییر مشخص شد. این تغییرات هفتگانه متأثر از سه مرحله فهم آذریزدی است: 1. فهم از متون کهن؛ 2. فهم از وظیفه و رسالت خود و 3. فهم از مخاطب. بر اساس یافته های تحقیق، آذریزدی در هر یک از این مراحل به امکان فهم عینی متن و فهم درست و برداشت واحد از متن معتقد است. از نظر او معنا و کارکرد کلمات ثابت است و با تصریح بر مفاهیم اخلاقی به مخاطبش نیز اجازه نمی دهد فهمی متفاوت یا مخالف با هدف قصه هایش داشته باشد؛ بنابراین الگوی فهم آذریزدی با هرمنوتیک سنتی و به طور خاص با نحله ی شلایر ماخر منطبق است. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان vacegh40@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان akram_arefi@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 5/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 20/11/1400
ادبیات تطبیقی میان رشته ای: تطبیق نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات تطبیقی میان رشته ای، از رویکردهای نوینی است که امروزه بسیار مورد اقبال محافل علمی و اندیشمندان قرار گرفته است. جستار حاضر در پی انجام نمونه ای از این دست مطالعات، با تمرکز بر رشته مطالعات ترجمه و روانکاوی است. برای تحقّق این هدف، در گام نخست، به بررسی نظریّات روانکاو فرانسوی، لاکان، پرداخته و مقایسه ای مجمل میان برخی نظرات او و فروید ارائه شد. همچنین پس از ارائه توضیحاتی پیرامون قلمروهای «واقعی»، «خیالی» و «نمادین»، میان عقاید لاکان و فروید در زمینه ی «خود»، «دیگر»، جایگاه مرکز ساختار و تأثیر آن بر کلِّ ساختار تطبیق صورت گرفت. در نهایت، رابطه میان نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه به طور مبسوط تشریح شد. طبق یافته های پژوهش، همان طور که هیچ عضوی از «نظام» نمی-تواند بطور مطلق جایگزینِ «مرکز» شود، هیچ ترجمه ای نیز قابلیّت جایگزینی مطلق با متن اصلی را ندارد. پس از اشاره به برخی مفاهیم کلیدی در ترجمه و تحلیل تطبیقی نظریّات، این نتیجه حاصل گردید که حوزه های مذکور ارتباطی ظریف و در خور توجّه داشته و هرچند تاکنون مغفول نهاده شده، عرصه برای انجام مطالعات بیشتر در حوزه های نوین تطبیقی از این دست، کاملاً مهیّاست.
آسیب شناسی مقالات تطبیقی طنزپژوهی(1378-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
65 - 92
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید و به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات، زبان ها و ملیت های مختلف می پردازد. مطالعات تطبیقی در ایران پژوهشی نوین و مربوط به دهه های اخیر است. در حوزه طنزپژوهی مقالات علمی با موضوع ادبیات تطبیقی به چاپ رسیده است که بررسی و تحلیل این مقالات در روشن شدن مسیر پژوهش های تطبیقی و خلل ها و کاستی های آن و کمک به ارتقای کیفیت مقالات این حوزه، مؤثر است. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی 36 مقاله علمی تطبیقی در حوزه طنزپژوهی پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد مواردی همچون عدم روشمندی در پژوهش ها، اکتفا به یافتن شباهت ها و تفاوت ها در آثار، پرداختن به کلی گویی و بی توجهی به جزئیات، عدم استفاده از منابع معتبر علمی، ناآگاهی از اصول ادبیات تطبیقی، از مهم ترین نقاط ضعف مقالات تطبیقی چاپ شده در حوزه طنز پژوهی است. از این رو پرداختن به تبیین اصول ادبیات تطبیقی و مکاتب و روش های مطالعه ادبیات تطبیقی و نقد و تحلیل مقالات این حوزه می تواند به بهبود کیفیت مقالات کمک شایانی کند.
استعمار أمریکا الجدید وعدائها للعرب فی روایه "شیکاغو" لعلاء الأسوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
29 - 51
حوزههای تخصصی:
لقد خضع الأدب منذ زمن بعید للدراسه والبحث کمظهر رمزی للسیاسات التی تحکم المجتمع. ستبیّن القراءه الأدبیه لدراسه الموقف من العنصر العربی والإسلامی فی أمریکا التی تدعی الدیمقراطیه والحریه والمساواه فی الحقوق للجمیع، الحقیقه الاجتماعیه والسیاسیه للعصر الحالی الذی یعرف بحقبه ما بعد الاستعمار وما بعد الحداثه. هذا المقال عباره عن قراءه اجتماعیه-سیاسیه لمکانه الهویات العربیه والإسلامیه فی روایه "شیکاغو" لعلاء الأسوانی بناءً على النظریه السیاسیه لشانتل موف، المفکّره السیاسیه والفیلسوفه الفرنسیه التی تقول إن فهم الجمیع مستحیل بسبب وجود ما یسمّى بالأیدیولوجیه المتفوقه. وما یحدث فی دیمقراطیه ما بعد الاستعمار، هو نوع من السیاسه الجدیده من أجل الحفاظ على الدیمقراطیه الحاکمه والسیطره على المعارضه. یعبّر التحلیل الاجتماعی والثقافی لروایه شیکاغو التی تصور حیاه المهاجرین فی المجتمع الأمریکی بعد هجمات 11 سبتمبر، عن نوع من الاستعمار الجدید بطریقه خفیه، حیث یعتبر العنصرین العربی والإسلامی أعداء محتملین للبلاد والشعب الأمریکی وعامل الإرهاب فی أذهان الجمهور وهذا یظهر الحقیقه المخفیه بأن المساواه فی المجتمع الأمریکی لیست أکثر من شعار دیمقراطی وسیاسه جدیده بطریقه استعماریه جدیده، من خلال إثاره الخوف والکراهیه تجاه الجالیه العربیه والمسلمین الآخرین، ومحاوله السیطره على "العناصر ومعتقدات الآخرین".
تمظهرات صوره الشخصیات الإیرانیه فی مِرآه البحتری الشعریه؛ آل سهل نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
53 - 76
حوزههای تخصصی:
تشهد الکتب التاریخیه أنّ "آل سهل" أسره عریقه من الأسر الإیرانیه التی لعبت دوراً بارزاً فی الحکم العباسی الأول بعد "آل برمک". فینتمی نسبهم إلی الملوک الساسانیین، ومکانه آل سهل فی الحکم العباسی مکانه مرموقه فی السیاسه، إذ برزت سیادتهم ولباقتهم وحسن تدبیرهم فی حلّ البلاد الإسلامیه وعقدها. فأشهر شخصیات هذه الأسره هو الفضل بن سهل المشهور بذی الرئاستین وأخوه الحسن بن سهل، وإبراهیم بن الحسن حاجب المتوکل، فتعرّف البحتری علی آل سهل واتجه إلیهم بشعره وبعاطفته، إذ إنّه مدحهم حبّاً لهم إلی جانب التمتع بصلاتهم المادّیه الغزیره، فلا یکتفی البحتری بمدح هؤلاء فحسب، بل أدمج مدائحهم بأسماء الملوک الساسانیین، إذ انعکس شغف الشاعر العربی بالحضاره والثقافه الفارسیتین. رغب البحتری فی مدح هذه الأسره الإیرانیه وقام بتمجیدها وتکریمها واعترف بسیادتها وفضلهما رغم أصوله العربیه ونزعته القومیه. فیحاول هذا البحث الذی ینهج المنهج المقارن أن یستخرج تمظهرات صوره آل سهل المنعکسه فی قصائد البحتری. ویمکننا أن نستنتج أنّ الشاعر العربی قد صوّر الحضاره والثقافه الفارسیتین من خلال مدح آل سهل خیر صوره یدلّ علی معرفه الشاعر بها معرفه دقیقه مع إبراز حبّه لآل سهل والحضاره التی ینتمون إلیها. وعَکَس هذا الشاعر "الأنا العربی"، الصفات الإنسانیه الراقیه فی "الآخر الإیرانی" أی الفُرس بکل وضوح.
توصیف و تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر زبان شناسی
حوزههای تخصصی:
با گسترش ویروس کرونا در تمام نقاط کشور و اجتناب از تجمع افراد در مکان های شلوغ، مدارس به عنوان اولین مکان ها پیشگام این امر شدند که از تجمع افراد جلوگیری کنند. آموزش از راه دور در فضای مجازی توسط معلمان و با هماهنگی مدارس، دانش آموزان را از حضور فیزیکی در مدارس بی نیاز کرد. وزارت آموزش و پرورش نوعی سیستم آموزشی را برای دانش آموزان طراحی کرد. این سیستم «شاد» نام دارد که مخفف «شبکه آموزشی دانش آموز» است و یک نرم افزار کاربردی می باشد. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های توصیفی است که به روش کیفی به تحلیل داده ها می پردازد و ضمن آسیب شناسی آن، راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه ارائه می دهد. هدف از این پژوهش، تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر اصول زبان شناختی و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه است. در این پژوهش تعداد 100 جمله از سه مقطع ابتدایی، دوره اول و دوره دوم متوسطه براساس چارچوب نظری الگوهای غیرمعیار زبانی ذوالفقاری (1385) در سه حوزه فنی، زبانی و بلاغی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بیشترین الگوهای غیرمعیار در حوزه فنی مربوط به املای نادرست به میزان (30%)، در حوزه زبانی مربوط به اسم به صورت استفاده بسیار زیاد از واژه های قرضی به میزان (20 %) و مربوط به فعل در شکل ناهماهنگی نهاد و فعل به میزان (15%) و در حوزه بلاغی مربوط به جابه جایی ارکان جمله به مقدار (19%) است. این نتایج نشان می دهد که خطاها به دلیل بی اطلاعی دانش آموزان نسبت به زبان فارسی و نقص سخت افزاری یا لغزش و خطای دست یا انگشت رخ می دهد.