فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۰۱۷ مورد.
گزارشی از انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس
حوزههای تخصصی:
حماسه ی هیلدبراند
منبع:
وحید آذر ۱۳۵۰ شماره ۹۶
حوزههای تخصصی:
جایگاه پهلوانان حماسی ایران
منبع:
فردوسی آذر ۱۳۸۵ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
رستم در حماسه های گورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستم برجسته ترین پهلوان ملی در حماسه های ایرانی است. نام رستم در اوستاو دین کردنیامده، امّا در چند متن پهلوی اشاره ای گذرا به نام وی شده است که افزودگی برخی از آن ها روشن است. داستان های رستم در دوران اشکانی و ساسانی بو یژه پایان دوران ساسانی از شهرت برخوردار بوده و در انتقال به دوران اسلامی در دو شاخة شرقی با محوریّت زبان فارسی (- ایران خاوری) و شاخة غربی با محوریّت زبان گورانی (- ایران باختری) گسترش یافته است. بررسی نقش و جای گاه رستم در ایران باختری موضوع این مقاله است. در سده های 4-5 ق. شاهنامة پیروزاندر شاخه غربی شامل تاریخ اساطیری ایران از کیومرث تا بهمن با داستان های فراوانی از رستم بوده است. شاهنامه/ گردنامةلارجانینیز در همدان به پیرو شاهنامة پیروزانفراهم آمده است. در حماسه های گورانی به شاهنامه ای منثور اشاره شده که گویا شاهنامة پیروزانبوده است. احتمالاً سرچشمة حماسه های گورانی به همین شاهنامهو روایت های گردنامة لارجانییا منابع آن ها بازمی گردد. حماسه های گورانی دورة کامل زندگی رستم از تولّد تا مرگ وی را در بردارند. علاوه بر داستان های رستم در شاهنامهفردوسی، روایات افزوده بر شاهنامه، حماسه های پس از شاهنامه، روایت های نقّالی و گفتاری داستان های ویژه ای از رستم همانند رستم و زنون و رستم و زردهنگ آمده که تنها روایت گورانی آن موجود است.
سرگشتگی داستان نویسی ایرانی
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر ایران: شیری در قفس 902
منبع:
شعر دی ۱۳۷۲ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
خاوراننامه
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی شاخص های حماسی و ساختاری اکبرنامه حمیدی کشمیری و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیقات ایرانی: بهمن نامه
حوزههای تخصصی:
تمرکز روی گفتگو
اشاره توصیفی به برخی از عناصر بنیادی حماسه ی ملی
منبع:
فرهنگ پاییز ۱۳۶۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
انقلاب و جنگ ذخیره پنهان ادبیات داستانی
منبع:
آزما اسفند ۱۳۸۴ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
دومین حماسه ی منظوم زبان فارسی (1)
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های غنایی و کارکرد آن در منظومه بانوگشسب نامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در آثار غنایی با استفاده از من شخصی (بیشتر) و اجتماعی (کمتر)، دغدغه های درونی صاحب اثر یا شخصیت های مخلوق او روایت می شود. عنصر احساس در این گونه ادبی اهمیت ویژه ای دارد. بدیهی است که عواطف بشری در قالب یک گونه ادبی خاص نمی گنجد و در همه آثار خلق شده، کم و بیش نمود دارد. متون حماسی نیز، از این قاعده مستثنی نیستند. در روایت های حماسی، شاهد پیوند مسائل درونی شخصیت ها با دغدغه های بیرونی آنها هستیم. هر کدام از پهلوانان از ویژگی های انسانی برخوردارند و عاطفه و احساس در تار و پور کردار، اندیشه و گفتار آنها جای گرفته است. به این اعتبار، در مقاله حاضر، مؤلفه های غنایی پرتکرار در سروده حماسی بانوگشسب نامه بررسی شده است. به نظر می رسد شاعر با ذکر ماجراهای عاشقانه، توصیف، هجو و نکوهش، نیایش و مناجات، تقاضا، خمریه سرایی، مفاخره و رجزخوانی، و طنز، ضمن کاستن از خشونت ماهوی داستان های حماسی، با استفاده از عنصر عاطفه، باعث باورپذیری بیشتر شخصیت ها شده و به دغدغه های انتزاعی و ذهنی پهلوانان، عینیت بخشیده و مخاطبان را در جریان آن قرار داده است. همچنین، بخشی از آیین های پهلوانی و رسوم ایرانیان باستان با طرح موضوعات غنایی نشان داده شده است.
بررسی تحول مخاطب در ادبیات پایداری کودک و نوجوان (بر اساس نظریه خواننده نهفته از ایدن چمبرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بسیاری از مفاهیم و پیام ها در قالب ادبیات -قصه ها و شعرها- منتقل شده است. برای انتقال مفاهیم، پیش از هر چیز به برقراری ارتباط نیاز است. نظریة خوانندة نهفته بر اساس همین نگرش شکل گرفته است که برای برقرای ارتباط و انتقال پیام، دو فرد لازم است. بنابراین نویسنده نیز برای انتقال معنایی که می خواهد با مخاطب در میان بگذارد، می باید با خواننده اش روابطی ایجاد کند. ایدِن چِمبرز(Aidan Chambers، نویسنده و نظریه پرداز بریتانیایی حوزة ادبیات کودک و نوجوان، متولد1934) بر این باور است که با بررسی برخی عناصر در داستان می توان به کشف چگونگی رابطة میانِ نویسنده و مخاطب و همین طور درک معناهای مورد نظر مؤلف و حتی کیستیِ این خوانندة نهفته نائل شد. از سوی دیگر، ادبیات پایداری نیز با آموزه هایی از جنس استقامت، ایثار، گذشت، امید، نوید رستگاری، پیروزی نهایی حق بر باطل و .... در پی برقراری ارتباط با کودکان است. از همین رو، این پژوهش بر آن است تا بر پایة نظریة چمبرز، مخاطبان ادبیات پایداری را در دو دهة متفاوت 60 و 90 خورشیدی، شناسایی و مقایسه کند و همچنین شیوه هایی که نویسندگان برای برقراری با خوانندگان خود در این دو دهة متفاوت، به کار برده اند، بررسی شود. بدین منظور دو نمونه داستان از ادب پایداری که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دردهة 60 و 90 برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است، انتخاب و بررسی شده است.