فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان «اعرابی و سبوی آب» از جمله داستان هایی است که در متون مختلف منظوم و منثور فارسی آمده است. در میان آثار منظوم، این داستان را در مصیبت نامه عطّار، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی می توان دید. در این مقاله، به منظور شناختن قدرتِ خلّاقیت و داستان پردازی سرایندگان این آثار، برخی از عناصر این داستان چون پیرنگ، شخصیّت، گفت وگو، حقیقت نمایی و زاویه دید بررسی می گردد. تحلیل زاویه دید بر اساس دیدگاه روایت شناسانی چون پرینس و ریمون- کنان، که آن را کانونی شدگی می نامند، نشان می دهد که تعداد شخصیّت های کانونی شده داستان در مثنوی مولوی بیشتر است. به نظر می رسد مولوی با گسترش دادن پیرنگِ داستان و نیز با افزودن بر تعداد شخصیّت ها و ایجاد گفت وگوهای طولانی، داستان و عمل روایت را جذّاب تر نموده است. نگارندگان این جُستار می کوشند با بررسی عناصر یادشده نشان دهند کدام یک از این سرایندگان در پرداخت این داستان موفق تر بوده اند. سراینده گُمنام دفتر هفتم، به رغم آنکه مثنوی را پیشِ رو داشته است، بهره چندانی از شیوه های داستان پردازی مولوی نبرده است.
لزوم نقش کهن الگوی پیر خردمند در تعلیم بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نظامی به دلیل پیچیدگی های معنایی و زبانی، همواره از مت ون باز و تاویل پذیر به شمار آمده و درباره ی آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر هم چون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، از جهتی نشان دهنده ی جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعر است؛ از طرفی هم یکی از ارکان استوار ماندگاری و جاودانگی یک اثر در مشرق زمین، تاکید بر اصول و آموزه های پندگونه و اخلاقی است که هدف اصلی سراینده در شعرهای تعلیمی، آموزش حکمت و اخلاق، هم چنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشه های تربیتی، فلسفی و مضامین عبرت آموز است، می باشد. حکیم نظامی گنجوی نیز منظومه ی اسکندرنامه را جلوه گاه اندیشه ها، اصول اعتقادی، اخلاقی و فلسفی خویش قرار می دهد و ارزنده ترین مفاهیم بشردوستانه را در اشعار خود از زبان قهرمان و پیرخردمند به تصویر می کشد. او که متفکّری آرمان گراست، شخصیت اسطوره ای قهرمان داستانش یعنی اسکندر را به کمک راهنمایی های پیر دانا تا حد یک انسان آرمانی بالا می برد؛ انسانی که با ویژگی های رفتاری اش هر لحظه در فرآیندفردیت کمالی به کمالات قبلی او افزوده می گردد. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظرکهن الگویی به اسکندرنامه ی نظامی نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرارشونده ی پیرخردمند و نقش او در نکات تعلیمی پرداخته شده است.
چاربیتی: ادامه سنت شعر شفاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهاربیتی گونه ای از شعر کهن ایرانی و به باور نگارنده ادامه همان سه بیتی ها یا سه خشتی های قدیم ایرانی است با وزنی تقریباً هجایی که به مرور وزن عروضی یافته است. ساختار این گونه شعر بنابر شواهد بسیاری که در دست است، بر مبنای نوعی تکرار استوار است. محتوای چهاربیتی ها هم بیشتر ساده و بدوی است و از سویی با موسیقی پیوندی ناگسستنی دارد که به همین دلایل می توان آن را فرزند شعر کهن و بازمانده شعر هجایی دانست. در این گفتار با اشاره به شواهد و نظراتی که از محققان به جا مانده، بنا داریم تا اثبات کنیم این گونه ادب عامه تداوم «سنت شعر شفاهی» است که خوشبختانه دگردیسی خود را در شواهد بسیاری حفظ کرده و پیوستگی تاریخی سنت موسیقی ایرانی، خاصه در بین مردم روستاها، آن را همچون عتیقه ای گران بها محفوظ داشته است تا برای بررسی شعر ایرانی قبل از اسلام، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، مشروط به عدم تعصب، منابع کافی در دست داشته باشند
شاهنامة کردی و مقایسة آن با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم کردزبان از دیرباز به شاهنامة حکیم فردوسی توجه و علاقه داشتند و این امر سبب سرودن منظومه هایی به سبک و سیاق شاهنامة فردوسی به زبان کردی شده است. منظومه هایی که به نام شاهنامة کردی به گویش گورانی در دست است، اقتباسی کامل و مستقیم از شاهنامة فردوسی نیست؛ ولی از نظر قالب شعری، داستان ها و شخصیت ها و البته روح حماسی و دلاوری با شاهنامه فردوسی اشتراکات دارند. بررسی ها نشان می دهد که داستان های روایت شده در منظومه های کردی با داستان های نقل شده در مجالس نقالی و محتوای طومار نقالان همخوانی دارد.نقل داستان های حماسی در محافل نقالی و قصه خوانی بر چگونگی روایت سرایندگان کرد در شاهنامه های کردی اثر مستقیم داشته و شاهنامه آنان را علاوه بر حضور شخصیت های تازه در عرصه داستان، آمیخته با مضامین اسلامی و بی دقتی در ویژگی های ظاهری کلام ساخته است.
ویژگی های پری در منظومه های حماسی پس از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور زن در کنار شخصیّت های اساطیری و حماسی بسیار متداول بوده است؛ چنان که اورمزد در کنار خود سپندارمذ و اهریمن در کنار خود جهی را دارد. جمشید از خواهران/دختران خود و فریدون و کیخسرو نیز از حضور مادر بهره مندند. در این موارد، قهرمان با کمک و همراهی یک عنصر زنانه به کامیابی و پیروزی می رسد و این عنصر زنانه در پیشبرد اهداف او بسیار مؤثّر است. زنان در این داستان ها می توانند بازتابی از کهن-الگوی «آنیما» باشند که در سویه مثبت خویش در نقش هایی چون مادر، معشوق وفادار یا پری و با خویشکاری باروری و زایش پدیدار می شوند. پری یکی از این نقش هاست که با ویژگی های خود چون زیبایی توصیف ناپذیر، ارتباط با چشمه و آب، ابراز عشق به پهلوانان، آگاهی از اسرار و نهانی ها و داشتن قدرت غیب گویی و پیشگویی، قدرت و توانایی پنهان شدن و کمک به پهلوانان در جهت رسیدن به اهداف والا و چیره شدن بر دشمنان، در این داستان ها ظاهر می شود. در این جستار پس از بحثی مختصر پیرامون چیستی «پری»، به بررسی ویژگی های پری در منظومه های حماسی پس از شاهنامه پرداخته شده است.
بررسی و تحلیل تقابل های دوگانه در بوف کور صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
«تقابل های دوگانه» یکی از مهم ترین کارکرد ذهن جمعی بشر است، و اساسی ترین مفهوم ساختارگرایی را تشکیل می دهد. نخستین بار نیکلای تروبتسکوی، واج شناس(01890-1938 م.) از اصطلاح «تقابل های دو گانه» نام برد. از آن جایی که اساس ساختارگرایی بر تقابل های دوگانه است، در پَساساختارگرایی نیزنشانه هایی از یک حرکت متقابل، با دو پاره کردن نشانه به دال و مدلول قابل درک است. درحقیقت آواها و اندیشه ها، توده های بی شکلی هستند که در میان آن ها صورت به وجود می آید این شکل گیری با استفاده از روابط جانشینی و عناصر هم نشینی انجام می گیرد. با بررسی ساختارداستان بوف کور می توان به ساختار تفکر نویسنده ی آن پی برد. به نظر می رسد، متن داستان بوف کور تشکیل دهنده ی یک نظام فکری است که این نظام، ماتریسی از تقابل هاست.هم چنین در شرح ساختار بوف کور باید گفت که اساس این کتاب بر تقابل های متضاد و پاردوکسی است. وجود تقابل در این اثر موجب تحولاتی عظیم و گسترده گردیده و از سویی دیگر سبب شده تادر این اثر، ایده ی وحدت ازکثرت نزج و شکل بگیرد و در اصل اساس فلسفه بوف کور نیز برهمین مبناست.این پژوهش، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری «تقابل های دو گانه »، می کوشد با ردگیری این کارکرد در بوف کور به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که نظام فکری مبتنی برتقابل های دو تایی این اثر چیست؟ تقابل های دوگانه یکی از محوری ترین بنمایه در بوف کور است، که در سه حوزه تضاد، پاردوکس و توصیف قابل بررسی است.
شیوه طنزپردازی در دو اثر از اکبر صحرایی (با تکیه بر نظریه عمومی طنز کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهمخوانی دوره و نوشتار (بررسی و نقد رمان «کریستین و کید»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز جامعه ایرانی با نوعی ناهمزمانی در زمینة همپوشانی تحوّلات اجتماعی و کنش های خلاّقانة هنری دست به گریبان بوده است، به ویژه که رمان، نوع ادبی وارداتی است و علی رغم وجود ضرورت و پیوندش با نیازهای ایران در زمان پیدایش آن، این قالب ادبی از سنّت های ادبی آن برنخاسته، بلکه عمدتاً به عنوان محصول ترجمه در نظام ادبی فارسی پدیدار شده است؛ به عبارتی دیگر، زیبایی شناسی مدرن با ذهن جامعة ادبی ایران همزمان نبوده است. رمان «کریستین و کید» نوشتة هوشنگ گلشیری، از دید بسیاری از منتقدان به سبب پیچیدگی در فرم و محتوا، فقدان درونمایة اجتماعی صریح و روایتی متفاوت، ادامة منطقی و طبیعی داستان نویسی عصر خود نبوده است و با روند هماهنگ و یکپارچة جامعة ادبی زمانه حرکت نکرده است و در حکم اثری تقلیدی از آثار جوامع غربی پنداشته می شود که دغدغة فرم و صناعت داشت و زمینه و موقعیّت داستان، محصول موقعیّت واقعی ایران نبوده است. چنین ناهمسانی و ناهمخوانی موجب شد که این رمان در زمان انتشار خود با اقبال عمومی همراه نشود و در نزد منتقدان نیز تا مدّت ها با بی توجّهی مواجه گردد. با این همه، پس از گذشت چندین دهه از چاپ این رمان، به سبب گسترش محافل نقد و نظریّه های ادبی، تجربه های تازة داستان نویسی و اشتیاق نویسندگان به جنبش های نو و پیشرو، این داستان با استقبالی نسبی مواجه شود. در این مقاله برآنیم تا با بازخوانی متفاوت و با تکیه بر مؤلّفه های رمان نو به تشریح و تبیین آن بپردازیم.
قدرت و ژانرهای ادبی (نگاهی تبارشناسانه به پیدایش داستان های جنایی/ کارآگاهی در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر جنایی/کارآگاهی یکی از ژانرهای ادبی ای است که می توان پیدایش آن را به گفتمان مدرن نسبت داده، از ارتباط این دو با یکدیگر سخن گفت چرا که میان عناصر اصلی داستان های جنایی/کارآگاهی (کارآگاه، توجه به جزئیات و ...) با گفتمان مدرن و نظام معرفت شناسی آن ، تجربه گرایی (پوزیتیویسم)، ارتباط معناداری وجود دارد تا آنجا که می توان این ژانر ادبی و عناصر آن را انعکاس دهنده گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن ، تجربه گرایی ، دانست.
اما نباید ارتباط این دو (ژانر جنایی/کارآگاهی و گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن یعنی تجربه گرایی ) را ارتباطی یکسویه دانست؛ اگر با دیدی تبارشناسانه به ارتباط این دو بنگریم، خواهیم دید که ژانر جنایی/کارآگاهی که خود محصول مدرنیته و نظام معرفت شناسی آن است با القاء این باور که تنها راه رسیدن به حقیقت (شناسایی مجرم) استفاده و کاربست روش های تجربه گرایی است، به طرد سایر نظام های معرفت شناختی رقیب پرداخته، سبب استیلا و سلطه گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن می شود. به تعبیری دیگر تبارشناسی ژانر جنایی/کارآگاهی خبر از پیوندی ناگسستنی میان قدرت و ژانرهای ادبی می دهد.
بررسی و مقایسه ی نبرد پهلوانان مرد و زن در سه روایت حماسی (با نگاهی بر آرای «ژرار ژنت»)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه ی نبردِ میان زنان و مردان، در سه روایت حماسی مختلف است. نبردِ«سهراب و گردآفرید»در«شاهنامه»، مبارزه «همای و همایون»در مثنوی ای با همین نام از «خواجوی کرمانی»و نبرد«رستم و بانوگشسب»در«بانوگشسب نامه» از سراینده ای نامعلوم. پس از نگاهی اجمالی به این سه منظومه، نقاط اشتراک و تمایز آن ها بیان می گردد. شایان ذکر است، در بیان اشتراکات این نبردها، از آرای «ژرار ژنت» استفاده کرده ایم. نکات مشترک سه منظومه در برگیرنده ی موارد زیر است: شیوه ی «روایت گری» یکسان، از دیدگاه «ژنت» در مولفه هایِ «روایت»- یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «لحن و صدا»- ؛ پنهان ماندن «زن بودن»ِ پهلوان بانوان؛ نام آور بودن هر سه شخصیت زن در جنگاوری و پیروز شدن مردانِ مبارز در انتهای هر سه نبرد. تمایزهای سه منظومه، شامل موارد زیر است: انگیزه های گوناگون برای آغاز جنگ؛ تفاوت در فرجام نبردها؛ موارد معکوس در «بانوگشب نامه»؛ ضعف «همای» نسبت به دو پهلوان دیگر و تفاوت های سبکی در نگارش منظومه ها.
Christine et Kid, un nouveau roman à l’image de La Jalousie (""کریستین و کید""، یک رُمان نو به مانند ""حسادت"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری، نویسنده ی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از آثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشته ی تحریر درآورد. این رمان که الهام بخش آن جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه می باشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاش های نویسنده در به کار بستن ویژگی ها و جریان نوشتاری رمان نو، آن را به داستان الن رب گریه نزدیک می کند. در مفاله ی حاضر سعی برآنست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانسته است خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریه های رمان نو بررسی می کنیم
تحلیل جایگاه اطمینان در قرآن و بازتاب آن در متون عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
اطمینان و آرامش دل نقش مهم و اساسی در تکامل معنوی انسان دارد و آیات متعددی در قرآن به این موضوع اختصاص یافته است. در این آیات به نقش ایمان در ایجاد اطمینان و نقش اطمینان در کاملتر شدن ایمان اشاره شده است. نیز خداوند در آیات بسیاری مؤمنان را به ذکر و یاد خدا دعوت می کند که نتیجه آن اطمینان و آرامش دل است. بر اساس آموزه های قرآنی، اطمینان که به واسطه ایمان قوی و صفای ذکر و پس از مراقبه و مجاهده حاصل می شود همان آرامش و اعتماد دل و از رفیع ترین حالات عرفانی است. این جایگاه بلند و ارزشمند در عرفان اسلامی تحت تأثیر آیاتی است که عطمت و ارزش این عمل را بیان می کند. عرفا و بزرگان طریقت با درک اهمیت و عظمت اطمینان در سلوک الی الله همواره در سخنان خود و یا در آثار منظوم و منثورشان سالکان طریق را متوجه جایگاه مهم این حالت عرفانی در سیر و سلوک کرده اند.
درآمدی انتقادی بر شیوه های بیان مفاهیم اخلاقی در حکایت های تمثیلی و جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین شاخه های ادبیات که به طور بنیادین به اخلاق می پردازد، ادبیات تمثیلی است. به طور کلی، در حوزه اخلاق و ادبیات، منتقدان به طرح مستقیم مضامین اخلاقی انتقاد وارد کرده اند و عمده این ایرادها و انتقادها به طور خاص، متوجه نوع ادبی تمثیل است که همواره مشتمل بر بیان صریح مضامین اخلاقی است. از سوی دیگر در این بحث های انتقادی، با نظرهای گوناگونی درباره مفاهیمی چون رمز، نماد، سمبل و فابل که ارتباط تنگاتنگی با ادبیات تمثیلی و بیان گزاره های اخلاقی دارند، مواجهیم که نیازمند بررسی عمیق تر هستند. این پژوهش نشان می دهد که باید دلیل کاربرد گزاره های اخلاقی صریح را در تمثیل در ساختار حکایت های تمثیلی جست وجو کرد. از جمله عوامل تعیین کننده در این باره، شناخت زمینه داستانی تمثیل و تخیل در حکایت های تمثیلی است. در این مقاله این عوامل با جزئیات آن ها بررسی گردیده، ارتباط ساختاری و محتوایی حکایت های تمثیلی تبیین شده است.
تحلیل زمینه ای نوستالژی در اشعار خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعری اندوه پیشه و حسرت سراست. نگاشته های او که آیینه راست کردار روانش است، مشحون از واژه های ناخرسندی و نامرادی است. روحیه زودرنج و حساس او، کم لطفی و کم مهری پدر، انزواطلبی و مرگ طلبی، هجران و دوری از سرزمین های دوست-داشتنی اش و درد و غم از دست دادن عزیزان و آشنایانی که عمری با آنها خاطره داشته، همچنین حبس و دربدری و در نتیجه گذشته نگری و گذشته گرایی، بن مایه های مهم اشعار و گفته های نوستالژیک خاقانی است. از این منظر، شاید به جرأت بتوان گفت که بر اساس شواهد و اسناد، وی محزونترین و دردچشیده ترین شاعری است که در قرن ششم می زیسته است.
غلبه تیپِ مذهبیِ مزوّر، نمودی از فهم ناروا از دین در رمان اجتماعی (با تامّل در نمونه های برجسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های اجتماعیِ پس از مشروطه، محصول جامعه دوره گذر از سنت به تجدد و میل به رهایی مطلق از سنت های گذشته بود. در غالب این رمان ها دین به عنوان شالوده سنن گذشته، آماج بیشترین انتقادها قرار گرفت. رمان نویسان این دوره در پی آن بودند که فرد را در جامعه، نزدیک به آنچه در عالم واقع اتفاق می افتد، به تصویر بکشند؛ اقتضای واقع گرایی ارائه تصویری است که خوبی ها و هنجارها را نیز در کنار ناروایی ها و پلشتی ها بنمایاند. مسئله این است که نویسندگان در تصویری که از طیف مذهبی جامعه در قالب داستان بازنموده اند، صرفا بر روی بخشی از این طیف، یعنی شخصیت های منفی و متظاهر تمرکز کرده و عملاً خصوصیات آنها را به دیگر تیپ های مذهبی تعمیم داده اند. آنها در این بین تیپ مذهبیِ دین دارِ راستین را تقریباً نادیده انگاشته اند. در قریب به اتفاقِ مواردی که شخصیتی مذهبی در رمان های اجتماعی حضور دارد، کانون تمرکز، رفتارهای منفی، گناه آلود و ریاکارانه اوست؛ از این رهگذر آثار مذکور غالبا از نوعی پیش داوری نسبت به مذهب رنج می برد. به نظر می رسد، در پدید آمدن چنین ذهنیتی تأثیر نوع نگاه غربی به دین در مفهومِ کلیسایِ خردگریز و علم ستیزِ قرونِ وسطایی که دین را در هیئتی منفور و تیره می دید، نمی تواند بی تأثیر باشد؛ نگارنده با مطالعه آثار داستان نویسان بزرگ نیمه نخست سده حاضر، تیپ های مذهبی شاخص را انتخاب کرده و در قالب چهار تیپِ روحانی، مذهبی غیر روحانی، زنان مذهبی و تیپ های غیر مذهبی متظاهر به مذهب، به صورت تحلیلی بررسی کرده است. بررسی مولفه های شخصیتی تیپ های مذکور نشان داد که نگاه منفی به تیپ های مذهبی و تعمیم صفات تیپ مذهبی ریاکارِ گناه آلود به دیگر طیف های مذهبی، تقریباً در همه داستان های این دوره، با اندکی تفاوت در شدت و ضعف، یک امر شایع است.
دگردیسی چهره های نمادین در اشعار صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طاهره صفارزاده نویسنده، محقق، مترجم و یکی از شاعران برجسته ادبیات معاصر است که شعرش را بستری برای بیان عواطف، اندیشه و باورهای مذهبی قرار داده است. یکی از شگردهای این شاعر در بیان عواطف و اندیشه هایش، نماد پردازی است. شیوه ای که در شکل گیری زبان ادبی و هنری صفارزاده و نیز روشن شدن جهان بینی شاعر در زمینه مفاهیم گوناگون بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش بر آن است تا تغییر و دگردیسی چهره های نمادین را در سروده های این شاعر معاصر مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. برآیند تحقیق حاکی از آن است که پاره ای از نمادها در اشعار شاعر دچار تغییر و دگردیسی شده و پاره ای دیگر بی تغییر مانده اند. چنانچه تغییر و دگردیسی در نمادینگی چهره های اساطیری و تاریخی تا حدودی در اشعار این شاعر دیده می شود حال آنکه، در پاره ای از دیگر نمادها همچون شخصیت های مذهبی دگرگونی در مفهوم نمادها روی نداده است، که این نکته نیز خود می تواند ناشی از جهان بینی دینی شاعر و اهمیًت و تقدس باورهای مذهبی در نزد او باشد. در پاره دیگر از نمادها، خاصه شخصیت های عادی نیز، شاهد خلق نمادهای نوینی هستیم که پیش از آن در آثار شاعران پیشین مسبوق سابقه نیست و اگر هم هست اغلب در مفهوم نمادهای پرداخته شده ذهن شاعر نیستند که این ویژگی شعری خود حاکی از قدرت و توانمندی شاعر در تغییر و دگردیسی مفهوم برخی از نمادهای شناخته شده و نیز ذوق و ابتکار او در ایجاد سمبل های خصوصی نوینی است که در شعر شاعران پیشین دیده نمی شود.
تحلیل و مقایسه عناصر موسیقایی در غزلیات سعدی و رهی معیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رهی معیری از شعرا و ترانه سرایان معروف معاصر است که با مطالعه غزلهای سعدی، حافظ، مولوی و عراقی خود را از چشمه فیاض شعر پیشینیان سیراب کرد و یکی از غزل سرایان مشهور معاصر ایران شناخته شد. روانی، انسجام و خیال انگیزی سخن او آن گونه است که شعر او به سبک سخن سعدی نزدیک می شود؛ از این رو در این پژوهش کوشش شده است عناصر موسیقایی غزلیات این دو شاعر با توجه به موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی با ارائه میزان کاربرد آنها در یک تحلیل مقایسه ای بررسی گردد. با مطالعه و تحقیق انجام شده این نتیجه حاصل شد که سعدی و سپس رهی با بهره گیری از عناصر موسیقی افزای سخن بر زیبایی و شیوایی و تأثیر کلام خود افزوده اند؛ اگرچه اختلافاتی در شیوه بیان و کاربرد عناصر موسیقایی از نظر ساختار و شکل سخن دیده می شود.
تحول شخصیت های زن در آثار سیمین دانشور و غزاله علی زاده
حوزههای تخصصی:
شخصیت یکی از مهم ترین عناصر داستان است. شخصیت های داستانی آفریده ذهن زمانمند نویسنده و بافته ای در تاروپود واقعیت و خیال است. شخصیت های داستان می توانند متأثر از برهم کنش ساختار اجتماعی و ساختار ذهنی نویسنده باشند. داستان موفق داستانی است که شخصیت های آن پویا هستند و در روند داستان متحول می شوند و به رشد و پویایی جامعه کمک می کنند. در زمینه تحول شخصیت ها در جهان داستان عواملی گوناگونی چون زمینه و مناسبات اجتماعی - فرهنگی، برخورداری از سرمایه اجتماعی، تحصیلات عالیه و رشد آگاهی، باور شخص به تحولات فردی و اجتماعی و ... تأثیر گذارند. در این مقاله شخصیت های داستان های سیمین دانشور و غزاله علی زاده از منظر متحول شدن مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد پژوهش این است که با توجه به دنیا و تجربه زیسته دو نویسنده شخصیت های داستان های آنان شباهت ها و تفاوت هایی دارند. دو نویسنده شخصیت های خود را از دو طبقه متوسط و تحصیل کرده و پایین و ستمدیده انتخاب کرده اند. شخصیت های گزینش شده از طریق مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته و آموزش و یادگیری متحول شده اند. شخصیت های آفریده دانشور آرام آرام، مصلحت اندیشانه و محتاطانه متحول می شوند؛ اما شخصیت های داستان علی زاده با تغییر و تحول درونی، صاحب روحیه انقلابی و خطرپذیری شده و شرایط اجتماعی را دگرگون می کنند یا برخی نیز تسلیم شرایط سخت جامعه می گردند.
سبک مرثیه های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرثیه بر اشعاری اطلاق می شود که در ماتم گذشتگان سروده شده باشد. از لحاظ نوع ادبی، مرثیه را جزء اشعار غنایی به حساب می آورند. مرثیه ممکن است در هر قالبی سروده شده باشد؛ اما قالب قصیده پرکاربردترین قالب برای سرودن مرثیه است. خاقانی علاوه بر اینکه در سرودن مدح، هجو، حبسیه و هجو تبحّر فراوانی داشته، در سرودن مرثیه هم، توانایی خود را به اثبات رسانده است. مرثیه های خاقانی، اغلب در قالب قصیده و در بحر رمل سروده شده است. خاقانی به تناسب فرد متوفّی، برای هر کدام از مرثیه های خود، لحن و سبک خاصی بکار می برد. مرثیه هایی که در رثای رجال حکومتی و مذهبی است، عمدتاً، با ذکر مقدمه ای در ناپایداری جهان و بی وفایی روزگار شروع می شود. خاقانی بعضی از مراثی را با ذکر مقدمه ای در احوال ناگوار و داغدار خود آغاز می کند؛ این مورد، غالباً در اشعاری که شاعر در رثای همسر خود سروده، نمود پیدا می کند. شاعر در رثای فرزند خود با دعوت از همه به گریستن، آنها را به همدلی فرا می خواند. همچنین متناسب با شخص متوفّی از صفات و تشبیهات متناسب او استفاده می کند.