فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بما أن أحد أسباب نجاح القاصّین الرئیسیة فی بلوغهم إلی الأغراض التی یرمونها، استخدامهم الواعی للعناصر الروائیة کالحبکة، وبناء الشخصیة، وأسلوب الحکایة، و... لهذا کرّست هذه الدراسة جهودها مستفیدة من المنهجین الوصفی-التحلیلی، والإحصائی -البیانی فی دراسة أحد آثار نجیب محفوظ المعروفة وهو «بیت سیئ السمعة» والذی یشتمل علی ثمانی عشرة قصة قصیرة، من ناحیة استخدامه العناصر القصصیة حتی تبیّن مقدار نجاحه فی هذا المجال. وقد وصلت إلی هذه النتائج أن أکثرها تبدأ باسم شخصیتها الأصلیة أو فی بدایة القصة یتعرّف القارئ علی العقدة وبعد ذلک، کانت شخصیات القصة تدخل المشهد، الأمر الذی یسبب أن لایواجه القارئ مقدمة مملّة. ممّا یلفت النظر فی هذه القصص، تنسیقها مع الحبکة. أسلوب الحکایة فی کل القصص هذه، هو أسلوب عارف الکل إلاّ قصة «الرّماد» فقد عرضها الراوی مستعیناً بأسلوب المتکلّم وحده، علماً بأن ثبات عنصر الراوی من أهم الأسباب التی تُمَکِّنُ القارئ من استیعاب القصة بسهولة وبساطة. مما جدیر بالذکر أنّ محفوظ فی قصصه الأخیرة إلی جانب معالجته النفسیة للشخصیات، فقد اعتمد علی الطریقة المباشرة مهتمّاً بإبراز المعالم الخارجیة للشخصیة ولکن تناوله للشخصیات فقد أصبح أکثر تلخیصاً من الناحیة الکمیة وأکثر إکمالاً من الناحیة الفنیة، حیث إنّ الراوی لم یرسم وحده المعالم الخارجیة، بل إنّ کثیراً من تلک الأوصاف ترسم من قبل شخصیات أخری. إن المونولوجات خاصة منها النفسی تعتبر من أهم عناصره القصصیة، والاستفادة من الجمل التعجبیة، والتشبیهات البدیعة، والمثل، والکنایة تعدّ من أهم میزاته النثریة.
مقایسه تطبیقی شاخص های حماسی و ساختاری اکبرنامه حمیدی کشمیری و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
پیوند اسطوره و باورهای عامیانه در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
61 - 76
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران متشکل از اقوام مختلف با قدمتی دیرین و سرشار از باورهای عامیانه و نابی است که بازتاب آنها را می توان در ادبیات عامیانه یا فولکلور ایرانی مشاهده کرد. این نوع ادبی در درون خود دردها، آرزوها، جشن ها، آداب اجتماعی و مذهبی را پرورانده است؛ مجموعه بزرگ فرهنگی که بخش قابل توجه ای از آن را داستان های عامیانه شفاهی تشکیل می دهد که با گذر زمان به ادبیات رسمی و سنتی راه یافته اند و دست مایه بسیاری از آثار ماندگار در عرصه فرهنگ و ادب گردیدند. نظامی را می توان در جایگاه فرهنگ شناس مردمی در نظر گرفت که با بهره گیری از قصه های عامیانه شفاهی یا ثبت شده، میراثی جاودان و ارزشمند به نام هفت پیکر را بجا گذاشت که مشحون از باورهای عامیانه و آیینی گوشه گوشه این مرز و بوم است. اندیشه های یک ملت که در روایت هایی دلکش انسان را به جهان رمزها و نمادها می برد؛ جهانی که در آن اسطوره ها به واقعیت می پیوندند و در قالب داستان های نمادین، از رهگذر تصویرها و نشانه ها توجیه و تفسیر می شوند. با چنین جهان بینی ای است که انسان ترس ها و آرزوهایش را معنا می بخشد. هفت پیکر مجموعه ای از باورهای عامیانه مانند اسطوره های شب چلّه، جدال نیروهای اهریمنی با اهورایی، نیایش های باران خواهی و سنت های نوروزخوانی است که به زیباترین شکل به تصویر کشیده شده است.
بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
تحلیل تطبیقی اسطوره ضحاک ماردوش (براساس رهیافت های مبتنی بر سنت کهن قربانی برای خدایان ماردوش جهان زیرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضحّاک محوری ترین موجود اهریمنی شاهنامه و معادل اژی دهاک اوستایی و اژدهای سه سر هند و ایرانی است که یکی از بارزترین موجودات زیان کار در نوشته های مزدیسنا بشمار می رود. تفسیرهایی متعدّد از اسطورة ضحّاک انجام شده است که با توجّه به تازی بودن ضحّاک در شاهنامه و یک سان پنداشتن دشت سواران نیزه گذار با صحاری عربستان، برخی از تفسیرها اسطورة ضحّاک را یادمانی از پیکارهای مهاجران با تیره های سامی نژاد چون آشوری ها، سومری ها و بابلی ها دانسته اند. در این جستار، ضمن نقد تفسیرهای دیگر، نشان داده شده که اسطورة ضحّاک می تواند با اسطورة خدای ماردوش زیر زمین در فرهنگ های بومی فلات ایران و سرزمین های مجاور مربوط باشد. مطابق این اسطوره، بهترین جوانان، قربانی خدای مالک دوزخ (قعر زمین) می شدند و اسطورة اژدهاکشی، نه یادمانی از یک نبرد تاریخی، که نمادی برای پایان این سنت خونین پیشاتاریخی بوده است
آیین های سوگ و سُرور در منطقه سرکویرِ دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین جنبه های ادبیات شفاهی ایران، نواها و سروده های بومی و محلی است که اقوام و گویشوران مناطق گوناگون، در حین کار و یا در مراسم و مناسبت های خاص زمزمه می کنند. این سروده ها در طول تاریخ همواره گرمابخش محافل و نقل رایج مراسم و گردهمایی های اقوام این سرزمین بوده است. برخی از این نواها –که ریشه در گذشته های بسیار دور و فرهنگ کهن ایران باستان دارد- بنا به دلایل متعدد، ازجمله دور ماندن از جوامع بزرگ و عدم ارتباط گسترده گویشوران آن با مناطق شهری، حتی تا زمان حاضر مغفول و پنهان مانده است. اشعار مرتبط با آیین های سوگ و سُرور در فرهنگ عامیانه منطقه سرکویر (واقع در مرز جنوبی استان سمنان و در مجاورت حاشیه شمالی دشت کویر)، از این گونه است. این سروده ها مبتنی بر سنت هایی کهن است که از گذشته های بسیار دور، همراه همیشگی مراسم عزا و عروسی مردم بوده و تا زمان حاضر نیز قوت و قدرت خود را حفظ کرده است.
در این نوشتار بر آنیم تا در کنار معرفی «سُرو» و «اُنگاره» به عنوان دو نوای مخصوص مراسم عروسی و عزا و بیان ویژگی ها، انواع و مشخصات آن، به تشریح جنبه های ادبی و مردم شناسی این سنت عامه بپردازیم و از خلال آن برخی ویژگی های حاکم بر فرهنگ عامه گویشوران را تبیین و تحلیل نماییم.
واکاوی لایه های تعلیمی پنهان در طنز گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گفتار و رفتارى که به ظاهر غیر جدّى و به صورتى لطیف و همراه با مزاح جلوه گر شود و در کُنه خود بیانگر حقیقت و واقعیّتى جدّى باشد، «طنز» گفته می شود. در حقیقت طنز خنده هایی است عاقلانه و عارفانه بر زندگی که به وسیله کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگی های زندگی جلوه گر می شود. سمت و سوی طنز اجتماعی است و مایه اصلی آن انتقاد و برملا کردن کاستی ها و کمی ها است امّا نه به صورت خشک و جدّی و کتابی، بل به شکل خنده آور و گاهگاهی نیش دار و تمسخر آمیز. هدف از این طنز اصلاح کردن معایب و مفاسد و نیز مبارزه با رذایل است که در صورت تحقّق چنین امری ما با رشد و تعالی فضائل انسانی و محامد اخلاقی روبه رو خواهیم شد. یکی از کسانی که از این نوع ادبی در آثارش سود جسته و از طنز در راه بهبود و صلاح پذیری جامعه، استفاده شایان نموده است، سعدی شیرازی است.این پژوهش سعی دارد تا از طریق بررسی تحلیلی-توصیفی به واکاوی لایه های تعلیمی پنهان در گلستان سعدی بپردازد تا در پایان برهمگان آشکار شود که سعدی از طنز در گلستانش به خاطر هدفی والاتر از خنده استفاده نموده و آن همانا تعلیم فضایل اخلاقی و تربیتی در انسان است.بدیع بودن موضوع در بردارنده نتایج ارزنده ادبی و تربیتی خواهد بود و استادی بی نظیر سعدی را در استفاده از این نوع ادبی نمایان خواهد نمود.
نماد انگاری مفاهیم قرآنی مرتبط به زن در تفسیر عرفانی منسوب به ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد هر تصویر و گفتاری است که علاوه بر معنای صریح دارای معنای کنایی و پنهان است. نماد در بین متصوفه و عرفا کاربردی وسیع داشته است و در آثار مختلف آنها به ویژه تفاسیر عرفانی همچون تفسیر القرآن الکریم منسوب به ابن عربی به کار رفته است. در این تفسیر نمونه های فراوانی از نماد انگاری واژگان قرآن، ارائه تفسیر نمادین از مفاهیم قرآنی و داستانهای قرآنی مانند داستان حضرت مریم وحضرت عیسی( ع) و تطبیق آیات قرآن بر اندیشه عرفانی وی به چشم می خورد. در تفسیر منسوب به ابن عربی واژگان، عبارات، آیات وسوره های قرآنی طبق فلسفه عرفانی نویسنده تأویل، تفسیر و نماد انگاری شده است. یکی از اقسام نمادها در آرای ابن عربی مربوط به مفهوم زن است. این مقاله قصد دارد با بررسی نمادهای مرتبط با این حوزه مفهومی نمادانگاری مفاهیم قرآنی در آرای ابن عربی را تبیین کند.
ساختار داستان های پهلوانی برزونامه بر اساس نظریه گرینتسر و تقابل خیر و شر
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختاری شیوه ای است که در قرن بیستم به اوج شکوفایی رسید و به ما این امکان را می دهد تا اصول واحد و تکرار شونده ای را که در میان روایت های موجود در یک اثر ادبی مشابهت ایجاد می کند، دریابیم. گرینتسر یکی از صاحب-نظران روسی است که با بررسی آثار حماسی تمدن های مختلف به خصوص هند، سعی نموده طرح یکسانی را برای ساختار داستان های حماسی ارائه نماید. به اعتقاد وی قهرمان داستان های حماسی مانند ایزد گیاهی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود. در این مقاله سعی شده است ضمن تحلیل نظریات ساختارگرایان به ویژه گرینتسر، ساختار داستان های پهلوانی برزونامه را بر اساس نظریه گرینتسر مورد بررسی قرار دهیم تا به این سؤال پاسخ دهیم آیا منظومه حماسی برزونامه با نظریه گرینتسر قابل تحلیل است؟ و آیا تقابل اندیشه های خیر و شر که از الگوی مرگ و رستاخیز مجدد نشأت گرفته بر ساختار این داستان تأثیرگذاشته است؟ به نظر می رسد داستان های پهلوانی برزونامه براساس نظریه گرینتسر قابل تحلیل بوده قهرمان قصه مانند ایزد گیاهی می میرد و زنده می شود و بافت روایی و شخصیت های داستان تحت تأثیر اندیشه های خیر و شر قرار گرفته است. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های برزونامه و تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.
صدق و کذبِ عاطفه، در مرثیه های متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرثیه دربردارنده احساسات و عواطف دردناک شاعر است. سوزش درونی شاعر به خاطر فقدان عزیزان یا مصائب اجتماعی، افول ارزش ها و... در قالب مرثیه خودنمایی می کند و می توان گفت مرثیه ها در گستره ی ادبیات غنائی جایگاه خاصی دارد. ازجمله شاعرانی که مرثیه های قابل بحث دارد متنبی (303-354) است. وی اندوه خود را بر مصائب روزگار و فقدان عزیزان با سوزوگداز بیان کرده است. در مطالعه مرثیه های او این سؤال مطرح است که صدق عاطفه تا چه حد با سخنان پرسوزوگداز شاعر همخوانی دارد؟ و قوت و ضعف عاطفه در مرثیه های شاعر زاییده چه عواملی بوده است؟
این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی و نگاه آماری به بررسی مرثیه های متنبی و اندیشه ها و مقاصد وی در سرودن این اشعار، به سؤالات مذکور پاسخ دهد و دلایل مرثیه گریزی این شاعر بلندنظر را برای شناخت بیشتر افکار و لایه های درونی افکار وی، موردبررسی قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد سروده های وی در سوگ عزیزان و دوستان از عاطفه ای صادق برخوردار است اما آنجا که مرثیه جنبه تکلیفی و کاری داشته است، غرض جلب رضایت ممدوح بوده و صدق عاطفه کم رنگ شده است.
نقد طنز گونه جامعه در""طیف الخیال ابن دانیال موصلی""(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز همیشه ابزار قدرتمندی برای نقد اوضاع واحوال اجتماعی یک دوره به شمار می رفته است. بی عدالتی، افراط وتفریط های اجتماعی و سیاسی و به طورکلی، کژی ها و ناراستی های هر جامعه، موضوع و درون مایه آثار طنز به شمار می آید. طنز یکی از مهم ترین شاخصه های ادبی عصر ممالیک به شمار می رود و باید گفت که عصر «ممالیک» و «عثمانیان» دوره ای است که از جانب پژوهشگران ادبی مورد اجحاف واقع شده است. ابتکارات و نوآوری های ادبی این دوره به کلی نادیده انگاشته شده و حتی گاه عنوان دوره «سقوط» بر آن اطلاق شده است. هرچند که این دوره همپای دیگر دوره های طلایی اسلام نیست، اما در این محدوده زمانی کتاب های ادبی بسیاری به منصه ظهور رسیدند که می بایست مورد دقت و توجه پژوهشگران این حوزه قرارگیرد. کتاب ""طیف الخیال"" اثر ""ابن دانیال"" نویسنده طنزنویس عهد ممالیک یکی از این آثار ادبی است که به لحاظ ویژگی های شکلی همپای نمایش نامه های امروزی است و از مضمونی طنزآمیز برخوردار است. طنزهای این کتاب به مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی می پردازد و با عینک تیزبین خود زشتی ها و نادرستی ها را یافته و پس از معرفی و نشان دادن آن به مخاطب، با استعانت از اسلوب مبالغه سعی در محو این پلیدی ها از جامعه دارد. این نوشتار با نگاهی به کتاب مذکور و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی می کوشد تا با شناخت هر چه بیشتر آثار این شخصیت، گامی در جهت آشنایی دقیق تر با فضای جامعه در این دوره تقریباً از یاد رفته برداشته باشد.
تحلیل ریخت شناسی داستان همای و همایون خواجوی کرمانی
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی نوعی شیوه پژوهش است که به تحلیل ساختارها می پردازد و قواعد کلّی حاکم بر آنها را مورد بررسی قرار می دهد. یکی از رویکردهای ساختارگرایانه در ادبیات، روایت شناسی (narratology) یا بررسی ساختاری روایت است. نخستین مطالعات رسمی در این زمینه، تحقیقات ولادیمیر پ راپ بر روی یک صد قصّه عامیانه روسی بود که منجر به انتشار کتاب ریخت شناسی قصّه های پریان شد. وی ساختار روایی آن قصّه ها را در هف ت حوزه عملیاتی و سی ویک خویشکاری خلاصه کرد. منظومه همای و همایون سروده کمال الدّین ابوالعطا خواجوی کرمانی، ملّقب به نخل بند شعرا، عارف و شاعر بزرگ قرن هشتم هجری از مهم ترین روایت های کهن فارسی به شمار می رود. در این مقاله ساختار افسانه یادشده برمبنای الگ وی ریخ ت شناسی پ راپ و روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصله بیانگر آن است که اکثر خویشکاری های مورد نظر پراپ در این داستان موجود است و نظام پیشنهادی و مدل روایت شناسی وی درباره حوزه های عملیات و سایر اجزا و عناصر سازنده قصه نیز در تجزیه و تحلیل ساختاری همای و همایون و دیگر آثار روایی ادب کلاسیک فارسی تا حدود زیادی قابلیّت تطبیق و کاربست دارد.
پیوستگی معنایی متن از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که بخشی از پژوهشی وسیع دربارة میزان کارایی نظریة آمیختگی مفهومی در تبیین مؤلفة شناختی فرآیند ساخت معنا در قصه های عامیانه است، می کوشیم با توجه به مبانی نظریة «آمیختگی مفهومی»، پیوستگی معنایی را که یکی از مهم ترین عوامل ساخت معناست، در قصه ای از قصه های عامیانه ایرانی بررسی کنیم. دو پرسش اصلی این مقاله عبارت اند از این که آیا به استناد مبانی و قواعد نظریه آمیختگی مفهومی می توان پیوستگی معنایی در قصه ها را تحلیل کرد؟ و دیگر این که تا چه اندازه یافته های حاصل از این تحلیل قابل تعمیم هستند؟
فرض ما بر این است که با استفاده از چارچوب نظریة آمیختگی مفهومی- که توسط ژ. فوکونیه و م. ترنر(2002) مطرح شده است- می توان چگونگی ایجاد و حفظ پیوستگی معنایی متن را در قصه های عامیانه تبیین کرد. نتایج این بررسی نشان می دهد که کاربست نظریة آمیختگی مفهومی می تواند در تحلیل پیوستگی معنایی و تفسیر متن از منظر معنا شناسی شناختی راهگشا باشد؛ علاوه برآن که با استفاده از انگارة چهار فضایی مطرح شده در این نظریه می توان چگونگی تصویرسازی در ذهن مخاطب و پیوستگی معنایی این تصاویر را با هم نشان داد.
شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های کوتاه مجموعه ""العواصف"" جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر شخصیت به عنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستان هایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوه های پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیم بندی های شخصیت به عنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیت ها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
بررسی «نمادهای جانوری» در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فرجام شناسی مفهوم شهادت در منظومه سفر بیداران، بر اساس مضمون غربت آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
روایتی دیگر از نبرد بهمن و فرامرز (بر پایه بهمن و فرامرزِ سیّد نوشاد ابوالوفایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز سایر منظومه های پهلوانی ایران زمین، پیوسته مورد توجّه سرایندگان کُردزبان بوده است. یکی از این داستان های پهلوانی که در شاهنامه فرزانه توس باختصار آمده و بعدها در ادبیات فارسی و نیز کُردی به صورت منظومه ای مستقل سروده شده، ماجرای به تخت نشستن بهمن و نبرد و درگیری او با خاندان رستم است. شاعر توانای کُرد، سیّد نوشاد ابوالوفایی نیز نبرد بهمن و فرامرز را به فارسی (بحر متقارب) منظوم ساخته است. نگارندگان در این جستار می کوشند ابتدا داستان به تخت نشستن بهمن و حمله به سیستان در شاهنامه فردوسی را بیان کنند، سپس منظومه بهمن و فرامرز سروده سیّد نوشاد ابوالوفایی را از جهت روایت، محتوا و وقایع داستان بررسی کنند.