فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
239 - 256
حوزههای تخصصی:
عهد الست یکی از معارف قرآنی است که از آیه 172 سوره اعراف گرفته شده است. دلالت آیه بر اخذ پیمان، مورد اتفاق همه نحله های فکری مسلمان می باشد ولی در تفسیر موطن آن در بین متکلمین، مفسرین و دیگر اندیشمندان اسلامی اختلاف است، برخی در تفسیر آن مرتکب مجاز شدند و به آن جنبه تمثیلی داده اند و برخی دیگر این پیمان را یک امر واقعی شمرده اند. فهم توافق و تخالف نظریه علامه طباطبایی و حافظ شیرازی برای اهل تحقیق ضروری ومتوقف بر فهم دیگر نحله های فکری است. از این رو هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته، مقایسه نظریه این دو شخصیت در باره موطن پیمان عالم ذر و پاسخ به این سوال می باشد که آیا نظر آنان به عنوان یک عالم دینی و یک شاعر حافظ قرآن در این خصوص یک سان است؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که این دو دیدگاه در عین توافق در واقعی بودن میثاق و نبودن موطن آن در دنیا، از یک جهت با هم اختلاف دارند. به نظر حافظ موطن میثاق، علم ازلی الهی و مقام اعیان ثابته است که مورد تأئید بعضی از روایات می باشد ولی به نظر علامه موطن میثاق وجود ملکوتی انسان است که بر وجود مادی او تقدم رتبی دارد و خارج از ذات حق و از مراتب تنزلات انسان محسوب می شود.
بررسی و تحلیل مضمون و درون مایه در ترانه های عاشقانه محلی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ترانه اصطلاحی عام است که به انواع قالب های شعری ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویات، دوبیتی، رباعی و تصنیف گفته می شود. بومی سروده ها شامل انواعی چون «گرایلی» در آذربایجان، «گورانی» در کردستان و کرمانشاه، «شربه» در جنوب، «شرفشاهی» در گیلان، «سه خشتی» در قوچان و «دیهو» در بشاگرد هستند که در این تحقیق نمونه هایی از آن ها ذکر شده است. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی مضامین ترانه های عاشقانه بررسی و طبقه بندی شده اند. جامعه آماری نیز کتاب های پراکنده ترانه های بومی و آثار ضبط شده موسیقی آوازخوانان ایرانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که وابستگی به معشوق بیشترین نمود را در بین این ترانه ها دارد. زبان آن ها ساده و عامیانه است و از آن جایی که با کار و تلاش مردمی ساده زیست ارتباط دارند، در آن ها کمتر به خیال پردازی توجه شده است، بیشتر این ترانه ها با سازهای موسیقی همراه می شوند. نتیجه این که ترانه سرایان با آوردن مضامین متعددی همچون شکایت از دوری یار، سختی راه عشق، مخالفت بزرگان در وصلت دو یار، بوسه خواهی، وفاداری، وصف زیبایی معشوق، توجه طلبی و آرزوی وصال درصدد نشان دادن درون مایه های «بیان حضور در محضر یار» با زیرلایه های آرزو یا دوام آن و «شکایت از فراق و هجران» با زیرلایه های ترس از اتفاق افتادن آن و دعا برای رفعش بوده اند.
بوطیقای روایتِ ادبیات پایداری در کتاب های درسی ادبیات دوره متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
85 - 110
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی در کشور ما نظم محور است و ویژگی بارز آن، نظم دادن به مقوله های متنوع علمی، با تکیه بر عناصر موجود در آن ها است. بر این اساس، رویکرد نظم محور به درک بیشتر دانش آموز از فحوای دروس و علوم منتهی می شود. هدف ما در این جستار، بررسی دامنه ای خاص از فحوای کتاب های درسی دوره متوسطه، یعنی روایت های مرتبط با ادبیات پایداری است تا از این رهرو، به میزان تحقق اهداف آموزش وپرورش پی بریم. در این باره، ابزار اصلی تحقیق را روایت شناسی قرار دادیم و به سبب کثرت انگاره ها در این گستره، بر آن شدیم تا از رویکرد تودورف به مثابه محور اصلی کار بهره گیریم؛ چه او در یکی از پژوهش های به نام خویش به بررسی و آسیب شناسی فحوای کتب درسی ادبیات در نظام آموزشی فرانسه پرداخته و بدین حیث، تجربه او راهگشاست. نیز خواهیم دید که هرچند نویسندگان دو دوره کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران، در دوره اول، توجه چندانی به روایت پایداری نداشتند و تنها در دوره دوم، این مقوله را مهم قلمداد کرده اند، بااین حال، متن های برگزیده در هر دو دوره، به حیث ساختار روایی، نکات قابل انتقادِ فراوان دارند و گویا هدف مؤلفان کتاب های درسی از جای دادن متن های روایی در این کتاب ها، ایدئولوژیک گرایی است تا ارتقای سطح خوانش، نقد، توصیف متن و آشنایی با مفاهیم متن روایی. فقدان قاعده مندی، همچنین عدم تطابق با ملاک های علم روایت شناسی و چندپارگی در بیان مطالب باعث شده تا نمونه های عرضه شده تناسبی با اهداف دیسپلین محور در آموزش ادبیات پایداری نداشته باشند.
تحلیل شخصیت پردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
225 - 249
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوه تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخ داده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یک دیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر می رسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبه روییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگی هایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار می شود به طوری که تحلیل تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راه های کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقه بندیِ ویژگی های رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشه های شکل گیری «زندگی اصیل» و تفاوت های آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوت ها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحلیل شخصیت پردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریه هایدگر، نه تنها می تواند ما را به درکی روشن تر از ریشه های اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای به ظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.
بررسی سرگشتگی و تصمیم در رمان جزیره سرگردانی براساس اصول روان شناسی وجودی (آراء اروین یالوم)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
251 - 272
حوزههای تخصصی:
روان شناسی وجودی جریانی در مطالعات روان شناختی است که تحت تأثیر آموزه های فکری اگزیستانسیالیسم در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت و به زودی به یکی از مهم ترین شاخه های تحلیل روان تبدیل شد. از نظر این رویکرد روان شناسانه، مرگ، آزادی (مسئولیت)، تنهایی و پوچی (بحران معنا) مهم ترین دغدغه های انسان معاصر به شمار می آیند که کیفیت مواجهه با این دغدغه ها زمینه ساز سلامت یا اختلال در روان افراد است. رمان جزیره سرگردانی از سیمین دانشور یکی از مهم ترین آثار داستانی معاصر فارسی محسوب می شود که مضمون اصلی آن سرگشتگی و حیرت سوژه های انسانی در جامعه نیمه مدرن ایران است. نویسنده رمان در کنار توجه به مسائل مرگ، تنهایی و معنای زندگی، به شکل ویژه موضوع مسئولیت و تصمیم را دست مایه داستان پردازی قرار داده است. این مقاله در پی آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکردی بینارشته ای موضوع سرگشتگی، مسئولیت و تصمیم را در رمان جزیره سرگردانی براساس مبانی فکری روان شناسی وجودی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که تصمیم های شخصیت های رمان یادشده ذیل کدام نوع از انواع تصمیم می گنجند و این شخصیت ها که هرکدام به گونه ای در جایگاه انتخاب قرار دارند، برای غلبه بر اضطراب وجودیِ قرار گرفتن در موضع انتخاب، از چه ترفندی بهره می گیرند. نتایج نشان می دهد تصمیم از نوع سرگردان بیشترین تکرار را در روایت دارد و شخصیت های رمان برای گریز از اضطراب وجودی بیشتر از ترفند جابجایی مسئولیت بهره می گیرند.
نقد کهن الگویی شهریارنامه براساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
103 - 123
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از روی کردهای مهم نقد آثار ادبی است که به بررسی انواع کهن الگو ها در متون ادبی می پردازد. منظومه شهریارنامه در زمره متون حماسی پهلوانی پس از شاهنامه است که به سرنوشت شهریار فرزند برزو، اختصاص دارد. در پژوهش حاضر پس از مطالعه دقیق شهریارنامه ، به استخراج و تحلیل کهن الگوهای برجسته در آن براساس نظریه یونگ پرداخته شده است. در این منظومه قهرمان برای رسیدن به فردیت باید موانعی را پشت سر گذارد. او در ابتدا با سایه خویش مقابله می کند و قدم در راه سفری دشوار می نهد. در این مسیر، پیری خردمند که راه نمای او برای طی کردن مسیر پرمخاطره است، او را همراهی می کند. نیروهای اهریمنی ازجمله دیوان و اژدها که نمودی از سایه هستند در مسیر سفر او ظاهر می شوند و شهریار به مقابله با آن ها می پرداز د . او هم چنین از مکان های جادویی و محیرالعقول با موفّقیت عبور می کند. معشوقه ای زیبا و فریبنده و نیز زنی جادوگر در این منظومه نمودی از کهن الگوی منفی مادینه روان در قهرمان هستند که شهریار به مقابله با آن ها می پردازد. در این منظومه، سیستان را می توان نماینده خودآگاهی روان دانست که حرکت شهریار از آن جا شروع می شود و او بعد از تجربه کردن فردیت و کمال در سرزمین ناخودآگاهی(هندوستان)، در انتها با پیوستن به خاندان خود به خودآگاهی بازمی گردد و به این ترتیب پایان دایره فردیت را به آغاز آن پیوند می دهد.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
90 - 104
حوزههای تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
بررسی استانداردهای ویژۀ ادبیات کودک و نوجوان در داستان های دفاع مقدس (با تکیه بر آثار محمدرضا بایرامی)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
111 - 122
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شاخص ها و استانداردهای نشرکتاب کودک و نوجوان در داستان های محمدرضا بایرامی پرداخته است. نخست استانداردهای مورد نیاز در سطوح محتوا، طرح داستان، شخصیت پردازی، گفت وگو، زاویه دید و زبان بر اساس جنبه های ادراکی و روان شناختی کودکان و نوجوانان از کتاب های نظری که برای داستان کودک و نوجوان تدوین شده است تشریح گردیده، سپس در داستان های منتخب این نویسنده بررسی شده اند. در ادامه به آسیب شناسی (مانند عدم هماهنگی میان زبان نوشته ها و ذهن مخاطبان، روایت دانای کل نامحدود و ضدنمایشی و ...) اشاره شده و راهکارهایی برای برون رفت از آسیب ها ارائه شده است. نتایج این پژوهش نشان داد در داستان ها، عدم طرح حوادث بنیادین، حس برانگیز و پرجاذبه سبب شده تا خوانندگان نتوانند رابطه حسی مناسبی با این گونه آثار پیدا کنندو لاجرم درصد خوانندگان اثر داستانی دفاع مقدس کم شده است. بایرامی در توصیف صحنه های نبرد که می تواند پرکشش باشد موفق بوده است. استفاده درست از عنصر تعلیق و زاویه دید نقطه مثبت و کم توجهی به شخصیت اصلی کودک مهم ترین ضعف بایرامی در پردازش داستان است.
بررسی علل جامعه شناختی فروپاشی حکومت جمشید براساس نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه بیان کننده تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینه فرهنگی ملت ایران محسوب می شود. از همین روی از مهم ترین مباحثی که می توان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطوره ای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریه های مشهور، متعلق به ابن خلدون است. ابن خلدون یکی از چهره های شاخص در تاریخ نظریه اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم «عصبیت» و «مراحل پنج گانه سیر حکومت ها» از مهم ترین ها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریه ابن خلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیش دادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریه جامعه شناسی ابن خلدون است. پیش فرض اصلی این پژوهش این است که نظریه ابن خلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمه ای کوتاه، جامعه شناسی در ادبیات به صورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنج گانه سیر حکومت ها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آن گاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنج گانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسیم که اگرچه در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریه های جامعه شناسی در حماسه او بازسازی شده است.
ارائه الگوی مدرسه شاد از طریق واکاوی مضامین شادی در ادبیات و فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
147 - 171
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی مدرسه شاد از طریق واکاوی مضامین شادی در ادبیات و فرهنگ ایرانی به انجام رسید. روش پژوهش، تحلیل مضمون به عنوان یکی از روش های رویکرد کیفی است. داده های پژوهش شامل منابع و متون مرتبط با فرهنگ و ادبیات ایرانی است که از طریق تکنیک تحلیل متن و با توجه به فرایند تحلیل داده در روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که شادی در فرهنگ و ادبیات ایرانی درباره دو مضمون فراگیر اصلی شادی بیرونی (آفاقی) و شادی درونی (انفسی) قابلیت صورت بندی دارد. شادی بیرونی شامل زیست جهان شاد و بهْ زیستن و شادی درونی دربرگیرنده ایستار، منش و پویش معطوف به شادی است. ارائه الگوی مدرسه شاد بر مبنای مضامین شادی در فرهنگ و ادبیات ایرانی مستلزم توجه به ابعاد و مؤلفه های شادی بیرونی و شادی درونی و لحاظ نمودن این ابعاد در رابطه با ارکان و مؤلفه های اصلی مدرسه است که در قالب برنامه درسی معطوف به شادی، کارکنان آموزشی و اجرایی مدارس به مثابه آموزشگران شادی، محیط مدرسه با نشاط و دانش آموزان شاد زیست نمود پیدا می کند.
عناصر گروتسک و مدرن گرایی در رمان شازده احتجاب گلشیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوان بندی اندیشه های گلشیری را تشکیل می دهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنت شکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایه های پنهان ذهن شخصیت ها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوسته زمان پرداخت و با بهره گیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطه فراموشی سپرده شده بود. نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگرد های مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافته اند که شازده احتجاب توانسته مدرن گرایی نویسنده اش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصه های عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخ شدگی، برانگیختن خنده تلخ و نفرت آور، جان بخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعب آور، تشریح شکنجه های هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهره گیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
داستان غنایی مدرن (تحلیل داستان کوتاه «ابر بارانش گرفته است» بر مبنای نظریه آیلین بالدشویلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
135 - 156
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه غنایی یا شاعرانه یکی از گونه های داستان مدرنیستی است. بنابر نظریه آیلین بالدشویلر در «داستان کوتاه غنایی»، ذهن و دنیای درونِ شخصیت ها برجسته می شود و هدف نویسنده ارائه تصویری بی واسطه از افکار و احساسات شخصیت اصلی است که با زبانی غنایی روایت می شود و حالات روحی و فراز و فرود احساسات و عواطف شخصیت را درباره موضوعی خاص نشان می دهد. داستان «ابر بارانش گرفته است» از شمیم بهار، داستانی است مدرن که در آن، دنیای ذهنی و درونی شخصیت اصلی برجسته شده و منحنی عاطفی و فراز و فرود احساسات و عواطف راوی در یک رابطه عاشقانه ناکام نشان داده می شود. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و می خواهد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چه شگردهایی داستان «ابر بارانش گرفته است» را به داستان غنایی مدرن تبدیل کرده است؟ بهره گیری نویسنده از شیوه ذهن گرایانه روایت با زبانی غنایی و شاعرانه و ایجازی و شگردهایی چون تک گویی درونی، پیرنگ نامتعارف، ابهام و پیچیدگی در روایت، نمادپردازی و برجسته کردن تنهایی و تک افتادگی عاطفی راوی از طریق برخی تصاویر و توصیف مکان ها، مشابهت روایی و تکنیکی این داستان را با نظریه «داستان کوتاه غنایی» بالدشویلر نشان می دهد.
تحلیل رفتار شخصیت های داستانی منظومه خسرو و شیرین نظامی بر اساس نظریه رشد اخلاقی کلبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
123 - 153
حوزههای تخصصی:
خسرو و شیرین نظامی گنجوی برای آموزش اخلاق سروده نشده است؛ اما مسئله «اخلاق» در رفتار شخصیت های داستان های غنایی این اثر ویژگی های منحصربه فردی می یابد؛ زیرا در تنگنای روابط عاطفی و گاهی بیرون از اختیار و اراده عاشقانه، جایگاه اخلاق و کنشگر آن در موقعیت نامتعارف قرار دارد. آثار نظامی از دیدگاه تربیتی و اخلاقی بررسی شده است؛ اما در این مقاله رفتار اخلاقی اشخاص منظومه در چارچوب یک نظریه علمی تحلیل می شود. تئوری رشد اخلاقی لارنس کلبرگ ازجمله رویکردهای روان شناسانه و شناخت گرایانه به مسئله اخلاق است که پژوهش های مختلفی بر مبنای آن انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش نیز کاربرد نظریه رشد اخلاقی کلبرگ در رفتار شخصیت های داستان خسرو و شیرین و پاسخ به این پرسش است که «آیا درجات اخلاقی اشخاص داستان یادشده را می توان با مراحل رشد اخلاقی کلبرگ تفسیر و تحلیل کرد؟». با بررسی این موضوع به روش توصیفی - تحلیلی در داستان خسرو و شیرین، شش گروه یا مؤلفه اخلاقی مهم مربوط به رفتار شخصیت های داستان شناسایی شده است. هریک از آن مؤلفه ها، کنش های متعددی را شامل می شود. هر کنش بر انگیزه یا استدلال خاصی استوار است که در تبیین تئوری کلبرگ نیز دیده می شود.
واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه اخلاق فضیلت ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
118 - 150
حوزههای تخصصی:
ادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامه حکیم فردوسی، بزرگ ترین حماسه ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی به ویژه در بین ایرانیان همواره نقش آفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنوان تقسیم شده است: خرد فطری و غریزی؛ خرد اکتسابی. برای شرح و تبیین این دو خرد، از چارچوبی فلسفی و تئوریک استفاده شد که نظریه فضیلت اخلاقی ارسطو یا سه گانه دانش و عاطفه و اراده است؛ برای هرکدام از مواردِ سه گانه نیز شاهد و مثال از شاهنامه نقل شده است. نگارنده در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه فضیلت ارسطو می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مفهوم خرد و خردورزی در هر دو حیطه بیان شده در شاهنامه به کار رفته است؛ بدین معنا که فردوسی در تعالیم اخلاقی و تعلیمی خود با آگاهی دادن، ایجاد انگیزه و نمود خرد و خردورزی، زمینه را در عمل برای ترویج و پرورش خردورزی، به مثابه کنشی اخلاقی، فراهم کرده است و کار او در این باره مبنایی فلسفی و تربیتی دارد.
سبک روایی، زاویه دید و درون مایه های پایداریِ رمان «ام سعد» (غسّان کنفانی) و خاطرات «دا» (زهرا حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
57 - 86
حوزههای تخصصی:
دو رمان «أُمُّ سعد» و خاطرات «دا» بدین سبب که هر دو به نوعی مؤلّفه های مقاومت سرزمین فلسطین و دفاع مقدّس ایران را واگویی می کنند؛ در زمره ادبیّات روایی می گنجند. این جُستار می کوشد تا از منظر سبک و دید راوی، محتوای دو داستان را بر پایه معیارهای پایداری و رویکرد ادبیّات تطبیقی آمریکایی تحلیل کند. خاطرات«دا» با روایت هایی مستند در یک عمل داستانی غیرخطّی و رمان «أُمُّ سعد» با بهره گیری از درون مایه های نمادین و اسطوره ای در یک سیر خطّی روایی در خلق فضا، رنگ، به کارگیری صحنه های فراخ منظر و انواع صور خیال در تحقّق اهداف خود، کامیاب به نظر می رسند. زهرا حسینی با شگردهای زاویه دید درونی اوّل شخص (تک گویی درونی، حدیث نفس و تک گویی نمایشی) و غسّان کنفانی با ترکیبی از زاویه دید درونی اوّل شخص(دو راوی) و بیرونی سوّم شخص(راوی دانای کل، دانای کل محدود و زاویه دید نمایشی)، حوادث داستان را روایت می کنند. در پژوهش توصیفی و تحلیلی حاضر که به روش کتابخانه ای و با هدف وصول به شخصیّت های قهرمان و درون مایه های پایداری صورت گرفته است، می تواند ضمن تبیین اشتراک و افتراق زاویه دید، مؤلّفه های معنوی، اجتماعی و لایه های معنایی دو اثر روایی، مخاطب را با سبک زندگی و فرهنگ جهادی زنان و مردان ایثارگر ایران و فلسطین آشنا سازد؛ چرا که پیام اصلی این دو ژانر و قهرمانان آن، مقاومت در برابر رژیم بعثی و صهیونیستی در دفاع از سرزمین بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مضامین پایداری مانند عشق به وطن و دفاع از آن، ایثار و جانفشانی، ایمان و امید و ... در دو روایت، بیشترین نمود داشته است.
بررسی انسجامِ آواییِ «الفراق» سروده متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
157 - 176
حوزههای تخصصی:
گفتمان شعری، ساختار زبانی کاملی است که ماده خام آن را آواهای هماهنگ و منسجم با یکدیگر تشکیل می دهد و متنی به وجود می آورد که دلالت ها و معانی آن ناشی از حالت های درونی شاعر است. متنبی شاعری است که در انتخاب آواها و الفاظ منسجم، سرآمدِ شاعران عصر و دوره خویش است. نگارندگان در این پژوهش با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی انسجام آوایی الفراق متنبی بررسی کرده اند و به این سؤالات پاسخ داده اند که متنبی در قصیده باییه چه استراتژیهای زبانی در پیش می گیرد تا نوعی هارمونی و توازن ذهنی و معنوی در سرتاسر سروده ایجاد نماید؟ چرا متنبی در قصید ه الفراق از آواهای واضح، بهره بیشتری می گیرد ؟ هدف متنبی از بکارگیری ساخت های نحوی مقارن در این سروده چیست؟ آنچه از این بررسی حاصل می شود این است که متنبی با رعایت تمام قواعد زبان عربی از تمامی ظرفیت های جملات، واژگان، حروف، اصوات و آواها در ارتقای سطح معنایی و زیبایی سروده خویش بهره برده است. سهولت تلفظ و خوش آهنگیِ صوتِ برخاسته از واژگان، متنی یکپارچه و منسجم را پدید آورده است. چینش آوایی و واژگانی درالفراق سروده متنبی چنان ماهرانه به خدمت گرفته شده است که گواه بر چیره دستی او در زبان عربی است.
تحلیلی بر ساده نویسی در عاشقانه های بیژن جلالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران به ویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطه حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتدا تا انتهای شاعری اش با روندی تقریباً ثابت همراه بود. نکته ای که در معرفی و بررسی اشعار بیژن جلالی و در سایه ساده نویسی او مغفول مانده، عاشقانه های اوست. جلالی از نخستین آثار و در لابه لای اشعارش، ابیاتی عاشقانه نوشت و این روند را تا انتهای دوران شاعری ادامه داد. در این نوشتار به روش تحلیلی-توصیفی به سروده های عاشقانه وی پرداخته ایم تا ساده نویسی او را توضیح دهیم. نتیجه اینکه سادگی تعبیر و بیان، تصویربرداری از روزمرگی های زندگی، مستقیم گویی، به کاربردن مضامینِ به ظاهر سطحی و بی اهمیت، آغازهای تأثیرگذار، جذاب و ضربه زننده و هم چنین پایان بندی مناسب و غافل گیرکننده در عاشقانه های جلالی، از مواردی است که منجر به ساده نویسی شده است. با این که بسیاری از اشعار وی فاقد آرایه ها و شگرد های زبانی لازم برای منجر شدن به معنی معهود شعر است، به نظر می رسد همین تفاوت و تمایز درونی شده شاعر که حاصل پیوند بی تکلف او با جهان هستی است، منجر به این زبان ساده، خاص و منحصر به فرد شده است؛ به گونه ای که می توان امضا و اثر انگشت شاعر را در اشعارش دید.
کارکرد و اهمیت موسیقی حماسی در پایداری و برانگیختگی سپاهیان در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
163 - 194
حوزههای تخصصی:
از روزگاری که انسان در بیان احساسات و رفع و تسکین آلام دست به دامان موسیقی گردید از اصوات آن و نواهای مختلف موسیقی تنها در بزم ها و سوگواری ها بهره نگرفت، بلکه حتی برای بازیافت، نگهداری و تقویت سلامت جسمی و روحی و همچنین در آیین های دینی و بیان روایات حماسی از این ابداع بشری استفاده کرد. در این بین، آنچه اهمیت بسزایی دارد این است که موسیقی در میدان های رزم نیز کاربرد داشته است و بر این مبنا از مسائل مهم این است که از چه آلات و ابزار موسیقیایی در میدان های نبرد استفاده می شده است و مهم تر آنکه این نواهای موسیقی چه تاثیر و اهمیتی در رزم ها و عملکرد سپاهیان در برخوردهای نظامی داشته اند و نوازندگان و موسیقی دانان در آرایش نظامی چه جایگاه و وظایفی را عهده دار بودند. از مطالعه و بررسی متون تاریخی کلاسیک و متون روایی منظوم و منثور که به روایت حماسی و تاریخی پرداخته اند و همچنین بهره بری از برخی نگاره های باستانی، چنین برمی آید که ایرانیان باستان در بیان روایات حماسی و به منظور نمایان کردن و برجسته ساختن هر چه بهتر کردارهای پرشکوه و قهرمانانه پهلوانان و سرداران از موسیقی بهره گرفته و از سازها و آلات مختلف در آماده سازی، تهییج و تشجیع سپاهیان و هراس افکنی در دل دشمنان استفاده می کردند و مهمتر از همه، فرمان های فرماندهان مبنی بر آغاز جنگ و پایان بخشی بدان و به طور کلی ارسال پیام به سربازان در میدان های نبرد با موسیقی میسّر می شد.
از روایت تا فراروایت، بررسی ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان «سفر به گرای 270 درجه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
137 - 162
حوزههای تخصصی:
پیوند روایت شناسی و ترجمه، نگاهی نو به بررسی آثار ترجمه شده داده است از این جهت که چگونه برگرداندن نگاه شخصّیت های داستان، نحوه قرار گرفتن رویداد ها، ریتم داستان و زاویه دید شخصیّت ها به زبانی دیگر همه و همه معنا پیدا می کنند. روایت شناسی از این هم فرا تر می رود و می تواند پلی بین تغییرات زبانشناختی و ایدئولوژی مترجم ایجاد کرده و به یک فراروایت تبدیل شود. این امر در ترجمه متون حسّاسی چون جنگ اهمیت دارد؛ زیرا جنگ، منعکس کننده فرهنگ و حماسه یک کشور و در برگیرنده هویّت سیاسی، فرهنگی و مذهبی آن است و چگونگی بازتاب آن از منظر ترجمه خود می تواند نگرانی هایی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر ایدئولوژی مترجم آمریکایی، پاول اسپراکمن در ترجمه انگلیسی رمان «سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان مورد بررسی قرار گرفت. در پایان پس از تحلیل یافته های به دست آمده در بخش مقدمه، مصاحبه، گزارش و سایت های خبری در سایه نتایج حاصل از بررسی مقابله ای عناصر زبانشناختی در روایت مبدأ و مقصد، مشخص شد که تغییرات زبانشناختی گسترشی-افزایشی، کاهشی-حذفی و متفرّقه که بر عنصر روایت شناسانه زاویه تشخیص و تغییرات ترتیبی که بر عنصر ترتیب رویداد ها تأثیر گذاشتند، عمدتاً تحت تأثیر ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان مذکور بوده اند.
آیا رمان اهل غرق به شیوه رئالیسم جادویی نگاشته شده است؟
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نگارش داستان به شیوه رئالیسم جادویی هیچ گاه سبک غالب داستان نویسان ایرانی نبوده است. با این حال تعداد نویسندگانی که این شیوه را آزموده اند کم نیست. یکی از آنها نویسنده نام آشنا منیرو روانی پور است. رمان «اهل غرق» منیرو روانی پور را بیشتر به عنوان یک داستان به شیوه رئالیسم جادویی می شناسند. اما این داستان چه اندازه به مولفه های رئالیسم جادویی وفادار است؟ این پرسشی است که مقاله حاضر بر اساس آن نوشته شده است. بعد از برشمردن ویژگی های این شیوه و بررسی دوباره رمان اهل غرق در خوانشی تازه به این نتیجه رسیده است که نویسنده درنگارش به این شیوه در بخش جادویی داستان موفق است اما در بخش دوم از مولفه های رئالیسم جادویی فاصله می گیرد. در مواردی همچون شکستن سکوت اختیاری نویسنده (راوی)، آوردن گزاره های قالبی برای باور پذیر کردن داستان، دخالت آگاهانه در ساخت شخصیت های نمادین، ایجاد تعلیق های چندگانه، تغییر هویت گمشده و گزارشی شدن لحن نویسنده، داستان مخدوش می شود و از نگارش رمان های سبک رئالیسم جادویی دور می شود.