فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
99 - 122
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی بخش رایج و گسترده ادب فارسی است که به شأن اثر و اندیشه دارنده آن در جنبه های تعلیمی به صورت نظری و عملی، از دیدگاه ادبی، اهمیت داده است. هدایت نامه میرزا عبدالرحیم شیروانی متخلّص به حزین، از سخن سرایان قرن دوازدهم هجری قمری سرشار از آموزه های تعلیمی دوره قاجار است. این منظومه خطّی که در شمار آثار ارزشمند اخلاقی حکمی است، تاکنون شناخته نشده است. هدایت نامه برای هدایت طالبان معرفت، اثری تعلیمی است که مضامین و معانی تعلیمی آن برپایه معارف دینی و فرهنگ اجتماعی و آموزه های اخلاقی قرار گرفته است و شاعر به اقتضای گفتمان رایج آموزشی به ایفای مسئولیت فکری و هنری پرداخته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن اند تا ضمن معرفی اجمالی منظومه هدایت نامه، جایگاه و تأثیر آموزه های دینی و اخلاقیِ به کاررفته در این اثر را بررسی کنند. نتایج به دست آمده در این پژوهش بیانگر این است که شاعر فردی پرمایه بوده و به اقتضای موقعیّت، در حکایات خود معیارهای تعلیمی را بیان کرده است. در این اثر آموزه های اخلاقیِ مثبتِ نیکی به والدین، دعا، شکرگزاری، تقوا، امید، وفای به عهد و... فراوانی بسیاری دارد.
بازنمایی تجربۀ زیستۀ فمینیستی در داستان فارسی (نمونۀ مورد مطالعه: ترلان)
حوزههای تخصصی:
فرض بنیانی پژوهش این است که با آغاز مدرنیزاسیون در زمان پهلوی اول و تشدید آن در زمان پهلوی دوم، تضاد میان سنت و مدرنیسم و تأثیر مدرنیته بر قشر زنان در جامعه بیشتر شد و بخشی از این تضاد در آثار ادبی ِ داستان ایرانی بازنمایی شده است. پرسش پژوهش این است که: زن ایرانی در سال های منتهی به انقلاب سال 1357ه.ش. و هم زمان با آن، تغییرات اجتماعی و مدرن شدن خود و جامعه را چگونه زیسته و تجربه کرده است؟ و این تجربه چگونه در داستان فارسی بازنمایی شده است؟. پارادایم مورد استفاده در این مطالعه، کیفی، روش اجرا کیفی و انتخاب نمونه، هدفمند است. داستان بلند «ترلان» با این فرض به عنوان یک نمونه نمایا برای بررسی انتخاب شده است که مؤلفه هایی از تجربه زیسته فمینیستی را بازنمایی می کند. در این پژوهش برای بررسی موضوع از چند رویکرد فمینیستی ِجامعه شناختی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر چند تضاد میان جامعه سنتی با جامعه مدرن و تأثیر مدرنیزاسیون سرمایه دارانه بر روبناهایی چون حقوق فردگرایانه و برابری خواهانه، خانواده، ادبیات، زنان و فمینیسم ایرانی در نمونه مورد مطالعه بازنمایی شده اما این بازنمایی ساختار محکم و نمود شفافی ندارد.
آموزه های تعلیمی- اخلاقی در غزلیات حکیم نزاری قُهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
154 - 184
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیرباز اهمیت بسیاری داشته است و شاعران و نویسندگان در ضمن آثار خود همواره به این مهم توجه کرده اند. نزاری قهستانی ازجمله شاعرانی است که به اهمیت آموزه های تعلیمی توجه کرده است؛ به طوری که غزلیات خود را بسیار به نوع تعلیمی آمیخته است؛ درنتیجه اشعارش سرشار از مضامین و معانی تعلیمی و حکمی است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه به بررسی و تحلیل محتوایی آماری آموزه های تعلیمی در غزلیات حکیم نزاری بپردازد. حاصل مطالعه و بررسی این پژوهش نشان می دهد که نزاری در غزلیاتش خوانندگان را به فضایل مهم اخلاقی و انسان ساز مانند صبر، توبه، مهربانی، عفو، خُلق نیک، قناعت و وفای به عهد دعوت می کند و از رذایلی مانند کینه، حرص، مکر و حیله، غرور و عُجب، آزار دیگران، ظلم، حب دنیا و ریا و... برحذر می دارد.
بررسی تطبیقی اشعار تعلیمیِ منسوب به امام رضا (ع) با اشعار تعلیمی سعدی شیرازی با رویکرد نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
50 - 84
حوزههای تخصصی:
امام رضا (ع) تجسّم زیباترین و والاترین نمودهای اخلاقی است. با بررسی اشعار ایشان پی می بریم شعر آن حضرت با حِکَم و مفاهیم تعلیمی و اخلاقی گره خورده است. در این میان، سعدی شیرازی که بوستان و گلستان او، آینه تمام نمای ادبیات تعلیمی در گستره شعر کهن پارسی است، مضامین اخلاقی تعلیمی بسیاری را در اشعار خود جای داده است. نکته تأمل برانگیز در مقایسه اشعار تعلیمی امام رضا (ع) با مضامین تعلیمی در سروده های سعدی، شباهت های بسیار میان این اشعار است؛ به گونه ای که گویی سعدی پس از چند قرن، پیام های اخلاقی آن حضرت را دوباره با الفاظی دیگر تکرار کرده است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا با استفاده از نظریه بینامتنیّت، ضمن برجسته کردن مضامین تربیتی و اخلاقی در اشعار امام رضا (ع)، به شباهت ها و اشتراکات اشعار تعلیمی سعدی با سروده های رضوی بپردازد و آن را در گذرگاه ادبیات تعلیمی بررسی و تحلیل کند. پژوهش برپایه روش تحلیلی توصیفی و براساسِ مکتب امریکایی در ادبیات تطبیقی است. همچنین در میان آثار سعدی، تمرکز بیشتر بر دو اثر گلستان و وستاناست که بارِ تعلیمی دارد. فرایند بینامتنی در این پژوهش بیانگر آن است که بیشترین شکلِ بینامتنیِ اشعار سروده های تعلیمی سعدی با اشعار تعلیمی رضوی، بینامتنیتِ امتصاص یا همان نفی متوازی است که سعدی در آن، معانی و مفاهیمِ اشعار آن امام (ع) را در موضوعاتِ مختلفِ تعلیمی و اخلاقی، به شیوه های مختلف بیان کرده است.
از «ول کنید اسب مرا» تا «غرش دریا» (بررسی و تحلیل رمان تاریخی- اجتماعی «غرش دریا»ی حسن اصغری بر پایۀ عناصر داستانی)
حوزههای تخصصی:
حسن اصغری، یکی از چهره های فعال و پویای نسل سوم داستان نویسی معاصر ایران در عرصه داستان های سیاسی– اجتماعی به شمار می آید که درصدد کشف فرمی مناسب برای داستان های خویش است. رمان «غرش دریا»ی او که صورت بازنگری و بازنویسی شده رمان قبلی او یعنی «ول کنید اسب مرا» می باشد، به دلیل پرداختن به مسائل عصر مشروطه و مبارزات نهضت جنگل، جزء رمان های تاریخی قلمداد می شود که نویسنده در آن، تلاش مبارزان و انقلابیون نهضت جنگل را برای برپایی مجدد مجلس ملی و برکندن ریشه ظلم و استبداد در جامعه به تصویر کشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، هم تغییرات ایجاد شده در نسخه بازنگری شده و هم عناصر داستانی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این رمان هرچند یک رمان تاریخی به حساب می آید، اما بیشتر وامدار تخیل نویسنده است که در آن نویسنده با بیان ماجرایی واحد از دید راویان مختلف، کوشیده است امکان درک جنبه های گوناگون وضعیت را برای خواننده فراهم بیاورد. همچنین در این داستان، لحن و زبان، فضا و موقعیت جغرافیایی مطرح در آن، نشان از آگاهی نویسنده به تمام مسائل تاریخی عصر مشروطه دارد و بیانگر میزان مهارت وی در به کارگیری عناصر داستانی است.
تحلیل و بررسی اندیشه های تعلیمی گیسودراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی در سبک عراقی به یکی از آموزه های اصلی تبدیل می شود و شایسته است تا اندیشه های تعلیمی شاعران این سبک با نگاهی دقیق تر مطالعه شود. در شرح و بیان این موضوع، پرسش تحقیق درباره چگونگی جایگاه آموزه های تعلیمی در نزد شاعران این سبک است. از آنجا که با این رویکرد به اندیشه تعلیمی گیسودراز پرداخته نشده است، نویسندگان در این پژوهش با روش تحلیل موضوعی و با استناد به منابع دست اول می کوشند تا آموزه های گیسودراز در حوزه های مختلف را ارائه دهند؛ اعتراض به ناملایمات هستی، تعلیم مهرورزی و جایگاه محبت در آموزش انسان و تعلیم کتاب و کتابخوانی از آن جمله است. این موارد با زبانی ساده و روان به پیروی از سعدی بیان شده است. درواقع آموزش و تعلیم از مضامین تأثیرگذار در دیوان اشعار او به شمار می آید.
بررسی تطبیقی شخصیت زال و ایندره در شاهنامه و ریگ ودا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
147 - 167
حوزههای تخصصی:
هم سانی های زال با ایزد پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشه اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت ریشه های داستان و شخصیت زال در اساطیر روزگار هند و ایرانی، نمونه هایی از همانندی زال با ایندرهَ، اورمزد، مهر و ورونا در ریگ ودا و شاهنامه نشان داده شده است. بر پایه این جستار، زال با دورشدن از خانواده و پرورش در کنام سیمرغ، به جایگاه ایزدینه خود در البرزکوه بازمی گردد و با پیوستگی به مهر و خورشید، بنیاد همانندی و شاید این همانی خود را با اسطوره ایندرهَ که در گذر روزگار گزاره هایی از اسطوره میتره (مهر) و ورونا (اهورامزدای اوستایی) را ستانده بوده است، استوار می کند. اسطوره گیاه سوما که نیروبخش ایندره و فراهم آورنده زمینه رویین تنی برای او است، در خویش کاری بنیادین خود یعنی درمان بخشی، به پَرِ درمان گرِ سیمرغ در حماسه ملی می ماند که زال را به رویین تنی رسانده بوده است. اسطوره گیاه سوما در داستان ایندره، با درخت همه تخمه درمان بخش که برپایه متون زردشتی، آشیان سیمرغ بر آن نهاده شده بود، نیز سنجیدنی است. همانندی های زال با ایندره که بسامدی درخور درنگ دارد، این انگاره را سامان می دهد که این دو پیوندی ریشه ای با یک دیگر دارند و یا نماینده بن مایه هایی هم سان و پراهمیت بوده که در اندیشه نیاکان به گونه ای ویژه و برجسته تکرار می شده است و در پردازش داستان های حماسی اسطوره ای روایی داشته است.
نقد مکتبی داستان کوتاه مستأجر بر مبنای ویژگی های رئالیسم و ناتورالیسم
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
فیروزه گل سرخی در نخستین مجموعه داستان خود به نام من یک سایه ام بیشتر به مضامین اجتماعی و روابط آدم ها در اجتماع و جبر محتوم پرداخته است. یکی از داستان های برجسته ی این مجموعه مستأجر است. در این داستان به دلیل بیان مضامین اجتماعی با نگاه منتقدانه و جامعه شناختی، مؤلفه های رئالیستی و ناتورالیستی به موازات هم حضور یافته اند. گل سرخی به عنوان نویسنده ی رئالیستی، مشکلات اجتماعی را در قالب ادبیّات داستانی بیان می کند تا راه حلی برای آن بیابد. مهم ترین ویژگی های رئالیستی که در داستان مستأجر جلوه یافته اند عبارت اند از: توجّه به واقعیت های عینی، توصیف و تشریح جزئیات، تیپ سازی و واقعی بودن شخصیّت ها، توجّه به اجتماع معاصر. گل سرخی به روایت واقع گرایانه بسنده نمی کند و بی باکانه زشتی ها را توصیف کرده، به ش رح منتقدانه ی برخی از سنن حاکم بر جامعه می پردازد. او در طرح داستان حوادثی را تعبیه می کند که باعث بحران های آنی می شوند و فجایع جب ران ناپذیری به بار می آورند. این امر باعث می شود که مؤلفه های ناتورالیستی نیز در داستان حضور یابند و آن را از یک اثر صرفاً رئالیستی به سمت اثری رئالیستی- ناتورالیستی سوق دهد. مهم-ترین مؤلفه های ناتورالیستی ای که فرصت حضور می یابند، عبارت اند از: تأثیر محیط، زشت نگاری و شکستن حرمت کاذب کلمات، ضدیّت با قراردادهای اخلاقی و مذهبی، فشار لحظه، و پایان فاجعه آمیز. این پژوهش با استفاده از شیوه ی تحلیلی-توصیفی و گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای مؤلفه های رئالیستی_ناتورالیستی موجود در داستان مستأجر با دیدی انتقادی بررسی گردیده است.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
گفتمان کاوی سطوح شعر محمد زهری بر اساس الگوی تئون ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
239 - 264
حوزههای تخصصی:
ارزیابی سطوح گوناگون گفتمان، امکان دستیابی به برداشتی جدید از آن را فراهم می نماید و تعاملات زبان با ساختارهای ایدئولوژیک را کشف می کند. تحلیل گفتمان انتقادی این امکان را فراهم می آورد که دو عامل ایدئولوژی و قدرت که در فرایند ارتباط زبانی تأثیر مهمی در روساخت و ژرف ساخت زبان دارند مورد بررسی قرار گیرد. تئون ون دایک (Teun van Dijk)، ازجمله نظریه پردازان این حوزه، تحلیل گفتمان انتقادی را به مثابه ابزاری نیرومند برای تحلیل های اجتماعی می داند. الگوی پیشنهادی وی معیار مناسبی جهت تحلیل شعر اجتماعی-سیاسی است که غالبا برپایه برجسته سازی نکات مثبتِ «خود» و حاشیه رانی نکات منفیِ «دیگری» بنا شده است. محمد زُهری (1926-1995م) ازجمله شعرای نوگرای منتسب به شعر اجتماعی-سیاسی است که نظام دوقطبی برجسته سازی و حاشیه رانی، نقش اساسی در شکل بندی گفتمان شعر وی دارد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به این نتیجه رسید که نظام گفتمانی در ژرف ساخت شعر زُهری، بیشتر برپایه برجسته سازی نکات مثبت خود و برجسته سازی نکات منفی دیگری بنا شده است که این برجسته سازی ها با روساخت هایی که شامل معناسازی، ساختار گزاره ای، دستور زبان و استدلال است تقویت می شود.
گونه شناسی غزلیات وقوعی (مطالعه موردی: مولانا ولی دشت بیاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر تمایزبخش مکتب وقوع منحصر در گزارش شاعر از واقعیت های عینی عشق زمینی است که از تجربه خاص شاعر به دست می آید. کمال هنروری شاعر وقوعی در این است که تجربیات عاشقانه خود را بی پرده و با سوز و گداز تمام بر زبان بیاورد. مساله اصلی پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسش ها است که واقع گویی شاعرانی مثل ولی دشت بیاضی در چه زمینه ها و مسائلی است؟ و عناصر تمایز بخش شعر او چیست؟ بر این اساس با استفاده از روش تحلیل محتوا، گونه های نوآورانه ای در غزلیات ولی دشت بیاضی قابل استخراج است که با بسامد تقریبی هر کدام از گونه ها را به پنج نوع تقسیم کرده ایم: 1- غزل اظهار کدورت و شکایت 2- غزل اعراض3- غزل تهدید و تحکم 4- غزل رشک و غیرت ورزی 5-غزل اضطراب و تردید. دقت در چنین گونه هایی نشان می دهد که وقوعیان در حوزه عواطف و احساسات با چرخشی اعتراض آمیز و گاه پرخاش جویانه روند محتوایی غزل فارسی را تغییر داده و با پرداختن به جزئیات عاطفی و احساسی، گونه های جدیدی بر آن افزوده اند تا جایی که بیشتر تصاویر شعری آنان مابه ازای خارجی دارد.
تحلیل و بررسی الگوهای بازنویسی و عناصر حکایات مرزبان نامه و مقایسه آن در سه اثر از «آذر یزدی، نجفی و لطفعلی»
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه به عنوان یکی از ارزشمندترین آثار کلاسیک، دربردارنده حکایت ها و قصه هایی است که علاوه بر ارزش تعلیمی و اخلاقی آن، بازتاب فرهنگ و تمدن کهن ایران بزرگ ماست. نکات گرانقدر و آموزنده این کتاب می تواند فرا راه تمامی طبقات اجتماع از کودک تا پیر باشد اما نثر فنّی و تا حدی مصنوع آن مانع بزرگی در رسیدن به آن مفاهیم است که باعث توجه بازنویسان به این کتاب شده است؛ در این پژوهش سه اثر بازنویسی شده از مهدی آذریزدی، مریم لطفعلی و عبدالمجید نجفی مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن سنجش این آثار، سعی گردیده، عناصر داستانی آنها و االگوهای یک بازنویسی خلّاق مورد ارزیابی قرار گیرد تا در نتیجه، االگوی مناسبی برای بازنویسی این کتاب فخیم ارائه گردد. در این آثار، گاهی بازنویسان توانسته اند، پیرنگ حکایت ها و شخصیت پردازی را تقویت نمایند ، هم چنین لحن را نیز مناسب با مخاطبان تغییردهند. در مورد زاویه دید و درون مایه - جز در مواردی نادر- تغییر خاصی به وجود نیامده است. از میان این بازنویسان، متن مریم لطفعلی با کمترین خلّاقیت بیشترین شباهت را به متن اصلی دارد و متن مهدی آذریزدی و عبدالمجید نجفی به ترتیب اهمیت، در تقویت و به روز رسانی حکایت ها موفق تر بوده اند.
ویژگی ها و نمودهای آنیما و آنیموس در زنان کلیدر
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
225 - 250
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای شاخه ای از نقد ادبی است که بیشتر متأثر از مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ است و به بررسی اسطوره ها و کهن الگوها در تار و پود اثر ادبی می پردازد. اصلی ترین نقطه ی اتصال این دو حوزه، طرح «حافظه ی ناخودآگاه جمعی» و به دنبال آن «کهن الگو»ها است که در اساطیر مجال تجلی می یابند. کهن الگوها که ریشه های ساختاری اسطوره ها را شکل می دهند، الگوهای ازلی و ابتدایی روان آدمی به شمار می آیند. از جمله ی معروف ترین این کهن الگوها، آنیما و آنیموس اند که عنصر تکامل بخش روان ناخودآگاه مردان و زنان محسوب می شوند. در این جستار رمان کلیدر، بزرگ ترین رمان فارسی نوشته ی محمود دولت آبادی بر اساس دیدگاه های نقد اسطوره ای و کهن-الگویی مورد خوانش قرار گرفت تا چگونگی نمود کهن الگوهای آنیما و آنیموس بر اساس ویژگی های این کهن الگوها در زنان نقش آفرین رمان بررسی شود. نتایج حاصل شده نشانگر نمود کهن الگوی آنیما در هیأت معشوق، مادر مثالی، زن اغواگر، زن الهام بخش، زن حیات-بخش و تجلی آنیما در وهم مردانه با جنسیتی زنانه متأثر از همسر، مادر و خواهر است. نمود آنیموس نیز با رفتار و روحیات مردانه در زنان کلیدر قابل مشاهده است.
تأثیر سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران (با تکیه ر رمان های بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب)
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی از کلّی ترین تقسیم بندی هایی است که انواع ادبی تمامی ملل گوناگون را در برمی گیرد. به عبارت دیگر تمامی آثار ادبی جهان زیر مجموعه مکتب های ادبی هستند. مکتب های ادبی با کلاسیسیسم آغاز و به سوررئالیسم منتهی می شوند. سوررئالیسم جنبشی هنری بود که در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقع گرایی نامیده شد. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیست ها بود، گِرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند. شیوه این مکتب بازتاب نابسامانی ها و آشفتگی های قرن بیستم بود. این مکتب لایه های ذهنی انسان را مورد کاوش قرارمی دهد و به واقعیّت چندان اهمیّتی نمی دهد. آن چه که در این مکتب مهم است، مسائلی از قبیل خیال، توهّم، ضمیرناخودآگاه و پیچیدگی های ذهن و ضمیر آدمی است. سوررئالیسم را می توان یک جنبش هنری-اجتماعیِ بنیادستیز به شمار آورد؛ زیرا این مکتب در پی جنگ جهانی به وجودآمد و عصیانی بود بر ضدّ تمام قوانین و قواعد موجود در عرصه هنر. در واقع سوررئالیسم خلاصه ای از مکتب های پیش از خود بود. از طرف دیگر چون سوررئالیسم ریشه در بسیاری از فرهنگ های گوناگون ملل شرقی مانند آیین بودایی، تصوف اسلامی و ... دارد، شناخت کامل آن امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. در این پژوهش در صدد هستیم تا علاوه بر آشکار ساختن تفاوت های بین سوررئالیسم ایرانی و غربی، میزان تأثّیر مکتب سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران را بر اساس سه رمان بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب مورد بررسی قراردهیم.
بررسی تطبیقی اگزوتیسم جادویی در «هزار و یک شب» و «صلابه ویرانگر» اثر رابرت سوظی از منظر شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
115 - 134
حوزههای تخصصی:
رابرت سوظی (Robert Southey, 1774-1843) یکی از شعرای رمانتیک انگلیس است که از «هزار و یک شب» در خلق رمانس منظوم خود «صلابه ویرانگر» الهام گرفته است. این مقاله به بررسی نقش اگزوتیسم جادویی در «هزار و یک شب» و «صلابه ویرانگر» پرداخته است. سوال اصلی تحقیق حاضر این پرسش را مطرح می سازد که چگونه اگزوتیسم جادویی بکار رفته در «هزار و یک شب» تبدیل به ابزاری استعماری در دست سوظی می گردد تا بوسیله آن «هزار و یک شب را تصاحب نماید. بازنمایی اگزوتیسم جادویی در اثر سوظی نشان می دهد که سوظی در چارچوب شرق شناسی و از موضع استعماری به «هزار و یک شب» می نگرد. سوظی با افزودن پانوشت های شرق شناسانه و طولانی به متن خود، زمینه لازم برای تصاحب «هزار و یک شب» را فراهم می آورد و از این طریق در اثر خود دوگانه قدرت جادو و ایمان به خدا را شکل می دهد. در نتیجه شکل گیری این دوگانه شرق شناسانه، جایگاه ادبی «هزار و یک شب» به جادو و سحر تنزل می یابد. روش تحقیق این پژوهش، تحلیل تطبیقی دو اثر مذکور، بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی است که شباهت ها و تفاوت های موجود در دو اثر در چارچوب گفتمان شرق شناسی ادوارد سعید مطالعه می شوند.
از گنجه تا دهلی(رد پای نظامی گنجوی در شعر بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
317 - 343
حوزههای تخصصی:
چگونگی پیدایش سبک هندی یکی از مباحث مهمی است که منتقدان ادبی را به خود مشغول داشته است. مطالعه نتایج تحقیقات محققان نشان می دهد که در این زمینه نظریات مختلفی ارایه شده است. عده ای از محققان، سبک هندی را نتیجه ضروری سیر طبیعی شعر فارسی در آن دوره می دانند و عده ای پیشینه این سبک را در آثار شاعران گذشته جستجو می کنند. هرچند که پیشینه سبکی به وسعت سبک هندی را نمی توان به شعر شاعری خاص محدود ساخت اما می توان میزان تاثیرگذاری شاعری خاص را بر روی برخی از شاعران سبک هندی به شکلی محدود بررسی کرد؛ از این روی نگارندگان در این جستار با بهره گیری از شیوه تحلیل مقایسه ای ویژگی های مشترک سبکی در آثار نظامی گنجوی و بیدل دهلوی را مورد تحلیل قرار داده اند. حاصل پژوهش نشان می دهد با توجه به این که شاخصه هایی نظیر تشخیص، پارادوکس، بهره گیری از زبان و فرهنگ عامه، ساخت ترکیبات بدیعی، حضور وابسته های خاص عددی، حس آمیزی، کاربرد واژه ها در معنای خاص، اسلوب معادله، ابهام هنری و... مشخصه های بارز سبک هندی، خصوصاً سبک بیدل دهلوی هستند و این شاخصه ها در خمسه نظامی گنجوی نیز حضور پر رنگی دارند، از این رو می توان میزان تاثیرگذاری نظامی گنجوی را در تکامل سبک هندی به ویژه سبک بیدل دهلوی محتمل دانست.
تحلیل داستان رعنا و زیبا از دیدگاه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
211 - 238
حوزههای تخصصی:
قصّه بخشی از میراث فرهنگی ملت ها است و ارزش های سنّتی و فرهنگی هر جامعه را رقم می زند. در تحلیل قصّه ابتدا باید به شناخت عناصر سازنده آن پرداخت، سپس روابط بین این عناصر و خطّ سیر قصّه را کشف نمود. پرسش اصلی پژوهش این است که براساس تئوری ولادیمیر پراپ و با تحلیل خویشکاری های واحد ویکسان در روایت عامیانه رعنا و زیبا چگونه می توان به ساختار این گونه داستان ها پی برد. دراین مقاله که با روش توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسیده، داستان بر اساس الگوی ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است که می توان آن را به مراحلِ وضعیت آغازین، پیدایش گرفتاری، انتقال، نیرنگ، مبارزه، بازگشت و عروسی دسته بندی کرد. ضمن نقد وتحلیل کارکردهای سی ویک گانه مورد نظرِ پراپ در این داستان مشخص شد که فراوانی عملکرد در این قصّه در عنصر یاری دهنده است و سپس در تصمیم گیری قهرمان قصّه و در مبارزه، بیشترین کنش دیده می شود. این قصّه سه بدبختی و شر و رفع آن را در پی دارد که به تناسب آن، سه بازگشت و انتقال را برای قهرمانان اصلی قصّه رقم می زند.
علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی مبتنی بر سبک زندگی اسلامی- ایرانی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
198 - 225
حوزههای تخصصی:
مبانی اعتقادی، ارزش ها، نظام باورها و شیوه های حکومتی در هر جامعه، سبک زندگی معینی را تعیین می کند. درواقع هر جامعه برای شکل گیری و رشد اجتماعی خود، نیازمند بهره گیری از الگوهای متعدد رفتاری و کنشی در سطوح مختلف است. توجه به سبک زندگی به اقتضای اسلامی بودن جامعه ایرانی یکی از ضروریات است که در جامعه ایرانی به آن توجه بسیاری شده است. بر این اساس، مثنوی مولوی که نقش مهمی در ادبیات تعلیمی و اخلاقی دارد در شکل دادن به نوعی از سبک زندگیِ متناسب با مقوله های فرهنگی و خاص جامعه اسلامی ایرانی تأثیرگذار بوده است. بر همین مبنا، ساختار اصلی این مقاله با رویکرد تحلیل این موضوع با دو هدف عمده دنبال می شود: 1) علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی مولانا در مثنوی به چه شیوه هایی بیان شده است؟ 2) گستردگی این مضامین در مثنوی در چه حدی بوده است؟ برای دستیابی به این دو مقصود، اشعار مولانا در شش دفتر مثنوی بررسی شد. بر همین اساس به بررسی و تحلیل مطالبی درباره علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی در مثنوی پرداخته شد که می تواند در سبک زندگی اسلامی مؤثر باشد. در این تحقیق که رویکردی توصیفی تحلیلی دارد، ضمن تبین علل و انگیزه های کاربرد تعلیمی مولانا در مثنوی سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که «مولانا تا چه میزان از روش ها و شیوه های تنبیه، تبشیر، انذار، تذکار، تمثیل و مانند آن بهره برده است؟». مهم ترین نتیجه آن شد که مولانا در مثنوی برای هدایت انسان ها به سوی کمال انسانی، از روش تبشیر و تنبیه بیشتر بهره برده است.
نقد آثار صادق چوبک براساس نظریه ساختارشکنی ژاک دریدا با تکیه بر تنگسیر و سنگ صبور
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارشکنی یکی از نظریه های ادبی رایج در اواخر دهه 1960 به شمار می رود که نخستین بار توسط ژاک دریدا بنیان نهاده شد. هدف ساختارشکنی، بازسازی و بازیابی معنای متن، واسازی و آشکار ساختن تناقض های حاضر در متن است. دریدا با به چالش کشیدن آرای نظام یافته ای از نشانه ها در قالب تقابل های دوگانه، بازی بی پایان دال ها، واسازی، بحث تعدد تعابیر، چندمعنایی بودن متن و مواردی چون آن، شالوده های عقل گرا و خردمدار را درهم ریخت و عنوان کرد که هرگز نمی توان به معنای نهایی و مدولول غایی در یک متن دست یافت. بازی بی پایان دال ها، واسازی، تقابل های دوگانه، ضمیمه، سر- نوشتار، رد و مواردی از این قبیل، از بنیان های نظریه دریداست. در پژوهش حاضر برآنیم تا دواثرصادق چوبک تحت عنوان تنگسیر و سنگ صبور را واسازی کنیم تا بدین گونه قابلیت های ادبیات فارسی برای آزموده شدن توسط این نظریه نشان داده شود و به رهیافت های دیگری از دو متن براساس نظریه دریدایی دست یابیم.
شخصیّت پردازی در خاوران نامه ابن حسام خوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
203 - 224
حوزههای تخصصی:
ابن حسام نخستین پردازشگر بزرگ و نامدار شعرِ مذهبی و حماسه دینی است. خاوران نامه وی قدیمی ترین حماسه دینی در ادب فارسی در بحر متقارب بوده و به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده است. ابیات خاوران نامه حدود 22500بیت در خصوص جنگ های حضرت علی (ع) و یاران آن حضرت با شاه خاوران و امرای بت پرست دیگر مانند تهماس شاه و صلصال شاه برای اشاعه اسلام و برانداختن کفر در خاورزمین می باشد. این پژوهش، در صدد است تا شیوه های شخصیّت پردازی در این منظومه حماسی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در بیان اهمیّت شخصیّت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیّت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در خاوران نامه حدود95 شخصیّت نقش آفرینی کرده اند. که از این تعداد 14 شخصیّت پویا و مابقی ایستا می باشند. بسامد هر یک از انواع شخصیّت به ترتیب عبارتند از؛ شخصیّت های قراردادی 80، نوعی 77 مورد، همه جانبه 36، نمادین10، تمثیلی 3، قالبی0 و این نشان می دهد که علاوه بر ایستا بودن اکثر شخصیّت ها، ابن حسام به توصیف دقیق و کامل شخصیّت های حماسه خود پرداخته و از گزینش شخصیّت های کلیشه ای خودداری نموده است. همچنین وی در شخصیّت پردازی این منظومه حماسی از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم بهره برده است. در نمایش و بیان آنان در بعضی مواقع از توصیف و گاهی با نمایش اعمال اشخاص، آنان را به مخاطب می شناساند. وی توانسته است به خوبی شخصیّت را درون کاوی نماید و هنر نویسندگی خود را نشان دهد.