فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان دو مار متنی به زبان سغدی است که تمثیلی درباره باورهای مانوی را نقل می کند. این متن به علّت داشتن ساختار زبانی سالم در میان متون سغدی مانوی، برای بررسی رده شناختیِ آرایش سازه مناسب تشخیص داده شد. رده شناسیِ آرایش سازه ها، زبان ها را بر مبنای ترتیب و نحوه قرارگرفتن سازه ها کنار هم در جمله بررسی، مطالعه و دسته بندی می کند. چارچوب نظری برگزیده برای تحلیل آرایش سازه ها این متن، نظریه «سوی انشعاب» درایر است. درایر، نخست، برای تبین رابطه سازه های هم الگو با فعل و مفعول، نظریه «هسته و وابسته» (HDT) را و سپس با مورد انتقاد قراردادن آن، نظریه جایگزین «سوی انشعاب» (BDT) را مطرح کرد. بر مبنای نظریه (BDT)، سازه هم الگو با فعل مقوله «غیرگروهی (غیرانشعابی)» و سازه هم الگو با مفعول مقوله «گروهی (انشعابی)» است، بنابراین دو وضعیت، بنا به سوی انشعاب برای زبان ها در نظرگرفته می شود: راست انشعابی و چپ انشعابی. در بررسی این متن 28 مؤلفه بر پایه جفت عنصرهای درایر و مؤلفه های 24 گانه دبیرمقدم معیار قرار گرفت. بر اساس این 28 مؤلفه 378 جفت عنصر یافت شد که 199 جفت عنصر، «چپ انشعابی» و 179 جفت عنصر، «راست انشعابی» بودند. بر این اساس آرایش سازه ها در این متن گرایش به سوی «چپ انشعابی» دارند.
تاثیرپذیری واژگانی زبان مندایی از زبان های رایج در خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تاثیرپذیری واژگانی زبان مندایی نوین گونه اهوازی از زبان های رایج در خوزستان پرداخته است. در این بررسی از دو روش میدانی و اسنادی با استفاده از ضبط داده ها از گویندگان بومی مندایی نوین و کنترل داده ها در فرهنگ زبان مندایی استفاده شده است. با بررسی داده ها مشاهده شد که زبان مندایی بیشترین میزان واژه های قرضی را از زبان فارسی به عنوان زبان معیار کشور ایران و زبان عربی به عنوان زبان رایج بخشی از مردم منطقه داراست و این واژه ها در روند انتقال از زبان مبداء به زبان مندایی دچار تحولات آوایی نسبتا قابل ملاحظه و تحولات معنایی محدودی شده اند و بیشترین میزان این واژه ها را در حوزه معنایی ابزار واشیاء مورد استفاده در زندگی روزمره شاهد هستیم.
تحلیل نشانه شناختی ساختار ادبی سه خشتی های کُرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه های سه خشتی بخشی از ادبیات شفاهی قوم کُرمانج است، که با سه مصراع هشت هجایی با واژه هایی برآمده از طبیعت و زندگی روزمره و برپایه تجربیات فردی و خاطرات قومی شاعران ناشناس بومی سروده شده اند. در این پژوهش به عنوان یک موردکاوی نشانه شناختی با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای، ابتدا به توصیف محتوای کلامی و رده بندی واحدهای نشانه ای سه خشتی ها و سپس به ریخت شناسی، تحلیل ساختاری و واکاوی دلالت های ضمنی آن ها پرداخته می شود. جامعه آماری این مقاله شامل هفتصد و پنجاه سه خشتی کُرمانجی است که از سه کتاب منتشرشده در ایران برداشت شده اند. بررسی نشانه های رایج نشان داد که در سطح دال، چهار دسته اصلی زیر به ترتیب دارای بیش ترین کاربرد در ساخت بندی معنا و جانشینی مجازی یا استعاری انسان هستند: 1. نشانه های برگرفته از جانوران؛ 2. نشانه های برگرفته از گیاهان؛ 3. نشانه های برگرفته از اشیا؛ 4. نشانه های برگرفته از پدیده های طبیعی. دلالت های ضمنی (معناهای ثانویه یا لایه های معنایی اجتماعی فرهنگی و پیوندهای شخصی) این نشانه ها وابستگی ژرفی با ویژگی های قومی، شرایط اجتماعی-اقتصادی، سبک زندگی و تجربه دیرپای تاریخی کُرمانج ها دارد. بدون شناخت جایگاه این نشانه ها و فهم معانی ثانویه آن ها، ارتباط ادبی با سه خشتی کُرمانجی دشوار خواهد بود.
آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان از طریق متون منظوم در مقایسه با متون منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.11711.1319
حوزههای تخصصی:
ارتباط عمیق ادبیات با لایه های مختلف جوامع و پیوند آن با هویت و میراث فرهنگی، موجب شده است از این ابزار نیرومند و جذاب برای گسترش و آموزش زبان نیز بهره بگیرند. در این مقاله به بررسی اثربخشی بهره گیری از متون ادبی در آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان پرداخته ایم. برای این منظور، از فارسی آموزان عرب زبان دوره پیشرفته مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) افرادی انتخاب شدند و پیش آزمونی با محوریت سنجش دانش واژگانی مربوط به واژه های جدید به کار رفته در متون پژوهش، در قالب متون منظوم و برگردان نثر آنها در دو گروه مساوی آزمون و گواه برگزار گردید. پس از آن، پس آزمونی برگزار شد. نمرات دو گروه آزمون و گواه در پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل هم وردایی بررسی شد. نتایج تحلیل آماری حاکی است اگرچه فارسی آموزان گروه پیش آزمون در پاسخ گویی به پرسش های پس آزمون، عملکرد بهتری داشته اند، این تفاوت در عملکرد، معنادار نیست و درنتیجه فرضیه پژوهش که به کارآمدی و تأثیر بیشتر آموزش واژه به فارسی آموزان عرب زبان از طریق متون منظوم در مقایسه با متون منثور تأکید دارد، به اثبات نمی رسد.
Proposing a Cognitive EFL Writing Model Based on Personality types and Narrative Writing Intelligence: A SEM Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۸, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۹
163 - 185
حوزههای تخصصی:
The aim of this paper was to investigate the role of two cognitive factors, namely, personality traits and narrative writing intelligence (NWI) in L2 writing. The total of 416 English learners participated in this study in two different phases.<br /> For the purpose of this study, a narrative writing intelligence scale (NWIS) was designed and used to score the writings of the first group of participants which included 200 Iranian learners of English in an EFL institute. The first writing task, which was a film recounting, contributed to designing this scale. Randall’s (1999) definition of narrative intelligence was the guideline to design the primary draft of NWIS. All 200 written film recounting were scored by this scale. The scores were transferred to SPSS 18.0. and Exploratory Factor Analysis was run. NWIS’ construct validity and reliability were confirmed. Moreover, the underlying dimensions causing correlation among the observed variables were reduced in three factors which account for 57.47% of the variance of the scale. The factors were named as Unity of the plot, Identification (of characters, objects, and ideas), and Voice and Rhetoric. <br /> The second group, who were female university students of EFL, were given two tasks, namely, writing a memory and filling Big-Five Personality test. Their writings were evaluated twice; once by employing the NWIS and once by a tailor-made writing scoring guide taken from Weigle’s (2002) guideline. Transferring all scores to Amos. 20, a SEM model was proposed by the researchers. The result shows the proposed model has good fit indices.
پژوهشی در نظریه میدان های کاربردی - معنایی و کاربرد آن در مطالعات مقایسه ای و مقابله ای زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
911 - 926
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نظریه میدان های کاربردی – معنایی زبان و کاربرد آن در پژوهش های مقایسه ای و خصوصاً مقابله ای دو زبان در چارچوب دستور نقشگرا پرداخته شده است. این نگرش رویکردی بر اساس آرا و نظریات زبانشناسان روس و با ذکر نمونه هایی عملی از تحقیقات انجام شده آن ها صورت گرفته است. میدان های کاربردی- معنایی بر طبق تعریف به گروهی از واحدهای دستوری، واژگانی و یا ترکیبی گفته می-شود که بر مبنای یک مقوله ی معنایی مشخص در یک گروه قرار گرفته اند و بر اساس کاربرد معنایی مشترکشان با یکدیگر در تعامل قرار دارند. در این مقاله به طور خاص میدان کاربردی – معنایی بر اساس مقوله معنایی «امکان» بررسی شده است. هدف از این مقاله نشان دادن کاربرد این نظریه دربررسی ابزارهای دستوری و واژگانی زبان برای بیان یک مقوله معنایی و نقش مهمی است که این نظریه می تواند در بررسی های درون زبانی و در نهایت بین زبانی ایفا کند و راهکارهای مناسبی برای بهینه سازی ویا تغییرروش های آموزش یک زبان خارجی به زبان آموزان آن را در اختیار پژوهشگران قرار دهد.
سواد دیجیتالی معلمان زبان انگلیسی در محیط های آموزشی ایران: ضرورت حرفه ای سازی معلمان در دنیای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
691 - 720
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی دیجیتالی تاثیر بسیار مهمی در آموزش زبان داشته است؛ به نحوی که می تواند معلمان زبان انگلیسی را در انتقال دانش به زبان آموزان کمک شایانی بکند و کیفیت آموزش معلمان را نیز بهبود بخشد. هدف اصلی تحقیق حاضر، از طرفی، ارزیابی سواد دیجیتالی معلمان زبان انگلیسی ایران و از طرف دیگر، تاثیر عوامل جنسیت، تجربه تدریس و سطح تحصیلات بر این سواد می باشد. به همین منظور، 239 معلم زبان انگلیسی از شهرهای مختلف ایران نسخه ای تطبیقی از مدل سواد دیجیتالی اینجی (2012) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری SPSS (نسخه 21) استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که معلمان زبان انگلیسی ازسطح متوسط سواد دیجیتالی برخوردار هستند. تفاوت معنی داری بین معلمان خانم و آقا از لحاظ سطح سواد دیجیتالی، جنسیت و تجربه تدریس وجود نداشت، اما تفاوت معنی داری بین معلمان آقا و خانم از لحاظ سطح و سواد دیجیتالی یافت شد. ضرورت این تحقیق در توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث قرار می گیرد.
پیش انگاره و فراز و نشیب های آن در ترجمه دوبله فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه فرآیندی است که نیازمند سطح بالایی از دانش در زبان مبدا و مقصد است. محدود کردن این دانش به سطح واژگان و ساخت دستوری متن، گاه منجر به تولید ترجمه ه ای مغایر با متن مبدا و حتی در برخی موارد، نامفهوم می گردد. ترجمه فیلم نیز از این مساله مستثنی نیست. در واقع برای آن که فیلمی برای مخاطبان قابل درک باشد و بتوانند لذت کافی را از تماشای آن ببرند لازم است تا مترجم سطح مورد رضایتی از دانش داشته باشد و بتواند از آن بهره کافی را ببرد. یکی از چالش هایی که دانش و تسلط مترجمان را در بوته آزمایش می گذارد بعد کاربردشناختی[1] متن است. این بعد لایه های زیادی را دربرمی گیرد که یکی از این لایه ها پیش انگاره (حتیم و میسون[2]، 1997) است. پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی تمامی موارد پیش انگاره و در نظرگرفتن شیوه ترجمه آن ها در چهار فیلم انگلیسی زبان (ناتینگ هیل[3]، فهرست آرزوها[4]، هدیه نهایی[5] و من هنوز آلیس هستم[6]) که به فارسی دوبله شده اند، موارد اختلاف میان نسخه اصلی و دوبله فیلم ها را از لحاظ پیش انگاره و هم چنین چگونگی عملکرد برخی از مترجمان هنگام مواجه شدن با این بعد کاربردشناختی را مورد بررسی قرار دهد. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که از نظر پیش انگاره در نسخه اصلی و دوبله این فیلم ها در مواردی اختلاف وجود دارد و مترجمان جهت ترجمه پیش انگاره به راهکارهایی متوسل می شوند.
روابط معنایی در تعریف نگاری در فرهنگ های یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
177 - 200
حوزههای تخصصی:
تعریف نگاری، شاید مهم ترین نقشِ فرهنگ های یک زبانه باشد که بسته به هدف های نگارشِ آن ها و مخاطب هایشان، به شیوه های گوناگون انجام می پذیرد. یکی از شیوه های تعریف نگاری، بهره گیری از روابط مفهومی در فرهنگِ لغت است. پژوهش حاضر، بر آن است تا بر مبنای روشی تحلیلی-توصیفی، اهمیت استفاده از روابط معنایی در تعریف نگاری را برجسته نماید. به این منظور، با به کارگیری چارچوب نظری کاساگراند و هِیل (Casagrande & Hale, 1967)، روابط معنایی در تعریف نگاری نمونه های استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن (Anvari, 2002) مورد واکاوی قرار گرفته اند. نمونه های پژوهش، با در نظر گرفتنِ این نکته که بتوانند حوزه های معنایی گوناگونی را در برگیرند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. هدف از این بررسی، آن است که ببینیم آیا به کارگیری روابط معنایی به کارآمدی بیشتری در تعریف نگاری می انجامد و آیا به کارگیری روابط معنایی در تعریف نگاری، نیازمند کاربرد شیوه های متفاوتی در فرهنگ نویسی است؟ بررسی طبقه بندیِ سیزده گانه روابط معنایی در چارچوب نظری پژوهش نشان داد که الگوی نظری مورد اشاره به دلیل دقت و ظرافت در مرزبندیِ میانِ روابط معنایی، شایستگیِ آن را دارد که در فرهنگ های موضوعی با محوریت عناصر فرهنگ محورِ زبان، به کار گرفته شود. بررسی داده های پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از روابط مفهومی در تعریف نگاری های فرهنگ بزرگ سخن، بیشتر به صورت ترکیبی مرسوم بوده است.
شفافیت معنایی و پردازش اسامی مرکب: شواهدی از بیماران زبان پریش ناروان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نقش شفافیت معنایی در پردازش اسامی ساده و اسامی مرکب غیرفعلی متشکل از سازه های «اسم+ اسم» که پربسامدترین اسامی مرکب در زبان فارسی هستند، در دو بیمار زبان پریش بروکا و دو بیمار زبان پریش ترانس کرتیکال حرکتی از طریق آزمون های «نامیدن در مواجهه» و «تکرار» مورد بررسی قرار می گیرد. مقایسه عملکرد بیماران زبان پریش بروکا و ترانس کرتیکال حرکتی نشان می دهد که بیماران ترانس کرتیکال حرکتی کنش بهتری در هر دو تکلیف نامیدن و تکرار داشتند، در حالی که برای هر دو گروه از بیماران، نامیدن مشکل تر از تکرار بود که مؤید گسستگی و سازمان یابی مستقل این دو فرایند در مغز می باشد. به لحاظ شفافیت معنایی، اسامی شفاف، بیشترین و اسامی نیم شفاف کمترین خطا را نشان دادند که تأییدی بر پردازش راحت تر اسامی نیم شفاف است. تحلیل داده ها مؤید آن است که پردازش فرایند های نامیدن و تکرار اسامی مرکب از طریق مسیر دوگانه (کلی و تجزیه ای) صورت می گیرد، اما در فرایند نامیدن، مسیرِکلی و در فرایند تکرار مسیرِتجزیه ای، رویکرد های غالب بوده اند. تحلیل خطاها نشان می دهد که پردازش اسامی ساده از طریق مسیر کلی صورت می گیرد. علاوه بر این، تحلیل کنش بیماران زبان پریش ناروان فارسی زبان تأییدی است بر اینکه شفافیت معنایی نقشی در پردازش اسامی مرکب غیرفعلی در این بیماران ندارد.
واژه های پایه زبان فارسی مبتنی بر متون مطبوعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش واژه های زبان، یکی از مهم ترین مؤلفه های آموزش زبان خارجی است که می تواند هر چهار مهارت اصلی زبان (شنیداری، گفتاری، خواندن و نوشتن) را تحت تأثیر قرار دهد. بر پایه پژوهش هایی که در حوزه آموزش واژه انجام شده است، واژه های پربسامد و پایه زبان، به دلیل فراگیری آسان و کاربرد فراوان در زبان روزمره، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. فهرست واژه های پربسامد یا پایه، مجموعه ای از واژه هاست که در پیکره ای زبانی، فراوانی (تکرار) بیشتری داشته اند. برای دست یابی به پیکره ای مناسب، از متن های مطبوعاتی در هفت حوزه گوناگون (مشتمل بر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی، ادبیات داستانی، اقتصادی و علمی) استفاده شد. سپس به مدت 100 روز کاری، پیکره ا ی 2400 متنی، مشتمل بر یک میلیون و دویست هزار واژه استخراج گردید. سپس، با استفاده از نرم افزاری که برای انجام این پژوهش طراحی شده بود، واژه ها براساس گونه برچسب گذاری شدند. در پایان، از میان واژه های برچسب گذاری شده، 2000 واژه ای که بیش از 50 بار تکرار شده اند، به عنوان واژه های پایه زبان فارسی مبتنی بر متون مطبوعاتی معرفی شدند.
ارتباط اتخاذ دیدگاه با دوزبانگی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
357 - 382
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط اتخاذ دیدگاه با دوزبانگی و نیز مطالعه تفاوت های جنسیتی در اتخاذ دیدگاه است. تعداد 100 نفر دوزبانه و 100 نفر یک زبانه متناظر (از نظر سن، جنسیت و سطح اجتماعی) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. تشخیص دوزبانگی یا یک زبانگی افراد با استفاده از برگه خودارزیابی زبان صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها، ترجمه فارسی بخش اتخاذ دیدگاه از پرسشنامه شاخص واکنش بین فردی (Davis, 1983) شامل سؤالاتی از نوع لیکرت با امتیاز مثبت و منفی مورد استفاده قرار گرفت. برای مقایسه اتخاذ دیدگاه گروه یک زبانه و گروه دوزبانه و همچنین، برای مقایسه تفاوت های جنسیتی در اتخاذ دیدگاه، از دو آزمون تی به صورت جداگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که اتخاذ دیدگاه در گروه دوزبانه بالاتر از گروه یک زبانه و میان زنان بالاتر از مردان است.
بررسی و مقایسه دو گروه کودکان و بزرگسالان در بیان روایت از دیدگاه رویداد های حرکتی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
59 - 76
حوزههای تخصصی:
زبان از آن جهت قابلِ توجه است که فقط افراد محدودی، درکِ واقعی از دانش زبانِ خود دارند. این درحالی است که هر فرد، ممکنست زبان ویژه ای بداند و آن را به کار برد. برای آنکه به بخشی از این درک زبانی دست یابیم، به مقایسه شفاهی سازی روایت، مابین دو گروه کودک و بزرگسال زن پرداخته ایم. روایت، مشتمل بر توالی رویدادهایی است که ترتیب زمانی دارند. همچنین، رویداد حرکتی یا فعل، وضعیتی را شامل می شود که در آن حرکت و یا ایستایی رخ می دهد. برای بررسی رویدادهای حرکتی، 80 شرکت کننده در دو رده سنی کودک و بزرگسال انتخاب شدند. سپس شرکت کننده ها، فیلم بی کلام و جهانیِ گلابی (Chafe, 1980) را مشاهده کردند و آن را بازگو کردند. به دنبال آن داده ها ضبط و پیاده سازی شدند. این داده ها از دیدگاه رویدادهای حرکتی تالمی (Talmy, 2000) که مشتمل بر دو نوع حرکت انتقالی و حرکت خودشامل بودند، از جنبه آماری مقایسه و تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، مابین دو گروه شرکت کننده، در بهره گیری از افعال حرکتی انتقالی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این در حالی است که دو گروه مورد اشاره در استفاده از افعال حرکتی خودشامل تفاوت معناداری داشتند. علت اصلیِ شباهت کاربرد، فراوانیِ بالای افعال حرکتی انتقالی و مرکزی بودن این افعال در میانِ فعل های زبان فارسی است. از آن جا که افعال حرکتیِ خودشامل در مقایسه با افعال حرکتی انتقالی، بیشتر از جنبه کاربرد، در حاشیه قرار دارند و تنوع زبانی داشته اند، در نتیجه بین این دو گروه، تفاوت وجود دارد.
بازنمایی خود و دیگری در رمان فارسی: خود ایرانی و دیگری غیر ایرانی در سه رمان تنگسیر، سووشون و همسایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
21 - 47
حوزههای تخصصی:
چگونگی بازنمایی خود و دیگری، همواره در کانونِ توجهِ پژوهشگرانِ عرصه های گوناگون و به طور ویژه، نشانه شناسی و تحلیلِ گفتمان، بوده است. هدفِ پژوهش حاضر، بررسی چگونگی بازنمایی خود ایرانی و دیگری غیر ایرانی در رمان هایی است که در سال های 1961 تا 1978 به رشته تحریر درآمده اند. همچنین، این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا در رمان های این دوره، تقابل خود/دیگری با تقابل فرهنگ/نافرهنگ همپوشانی دارد یا خیر. از رمان های پرشمارِ این دوره، سه رمانِ تنگسیر (Chubak, 1963)، سووشون (Daneshvar, 1969) و همسایه ها (1973، Mahmoud)، به سبب حضور پررنگ دیگری غیر ایرانی در آن ها، انتخاب شدند. نظریه های نشانه شناسی فرهنگی و رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی، چارچوب نظری پژوهش حاضر را تشکیل می دهند. نتایج پژوهش گویای آن است که در سپهر نشانه ای ایران سال های 1961 تا 1978، جایگاه دیگری از زاویه دید مردم و از زاویه دید حکومت متفاوت است و این تفاوت به تقابل مردم و حکومت می انجامد که گویای اهمیت دیگری غیر ایرانی در سپهر نشانه ای ایرانِ این سال ها است. از زاویه دید مردم، دیگری دشمن و متخاصم است اما از زاویه دید حکومت، دیگری قدرتی است که خود به آن وابسته است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، در رمان های این دوره، بازنمایی خود به مثابه فرهنگ و دیگری به مثابه نافرهنگ، یا، به بیان دیگر، همپوشانی دو تقابل خود/ دیگری و فرهنگ/ نافرهنگ وجود ندارد.
استعاره دستوری در ترجمه: بررسی ترجمه حمید رفیعی، و مژگان منصوری از رمان سالار مگس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مطرح در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، استعاره ی دستوری است. هدف از ارائه ی این مقاله، بررسی استعاره ی دستوری در ترجمه است. بدین منظور رمان «سالار مگس ها» اثر ویلیام گلدینگ به زبان انگلیسی، و دو ترجمه ی فارسی آن توسط مژگان منصوری و حمید رفیعی برای نمونه انتخاب، بررسیتجزیه و تحلیل و سپس مقایسه شده اند. ابتدا تمامی استعاره های دستوری موجود در سه فصل اول این سه اثر، استخراج و دسته بندی وسپس مقایسه شده اند. نتایج بدست آمده حاکی ازآن است که میزان استفاده از انواع استعاره ی دستوری در متن اصلی رمان «سالار مگس ها» 67/16% کل رمان بوده، کهاین میزان نسبت به دوترجمه ی آن توسط منصوری بامیزان 36/20% نسبت به کل و رفیعی با 27/27% نسبت به کل، کمتر بوده است. همچنین میزان بکارگیری انواع استعاره ی دستوری درترجمه ی منصوری نسبت به ترجمه ی رفیعی کمتر بوده است واین بدان معناست که استعاره های دستوری درمتن اصلی رمان درترجمه دستخوش تغییر می شوند. بنابراین مقاله باارائه ی شواهد کافی ازقیاس متن اصلی رمان باترجمه ها تلاش داردتااین تغییرات رانمایان سازدومیزان اختلاف آنهارادر کاربرداین مقوله ی زبانی نشان دهد.
Towards an Operational Definition of Critical Thinking(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۲, No.۲۴, Spring & Summer ۲۰۱۹
17 - 40
حوزههای تخصصی:
This paper offers a state-of-the-art working definition for the concept of Critical Thinking (CT hereafter) in an attempt to provide a framework for the development of an operational definition for this complex concept. Having studied various definitions and models, proposed for CT by major figures in the field, the key defining features of this rich concept were identified and classified. Based on these key descriptors, a working definition consisting of three main components namely Mind Analysis , Data Evaluation , and Thinking in Education has been proposed and then each dimension of this definition is defined and elaborated further so that the complexity of the concept could be framed in an extended model. The elaborated conception of CT proposed in this paper seeks to include the core elements of CT so that it can be expandable into an operational definition with measurable items. There are two main reasons for conducting this research: Firstly, CT has evolved into a multifaceted construct with a broad range of cognitive abilities and intellectual dispositions. Secondly, although CT has been recognized as a significant concept in education, its full potential has not been achieved yet.
ساختار نحوی محمولِ ثانویه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از جملات، علاوه بر محمولِ اصلی، حاوی نوعی محمولِ دیگر معروف به محمولِ ثانویه هستند. محمولِ ثانویه وضعیت فاعل یا مفعول را در هنگامِ وقوعِ عملِ فعل یا پس از آن توصیف می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و ازمنظرِ رویکرد کمینه گرا برخی مفاهیمِ مرتبط با محمولِ ثانویه در زبان فارسی، ازجمله مقوله نحوی محمول های ثانویه و همچنین نحوه اطلاق حالت به گروه تعریف مورد توصیف این محمول ها واکاویده شود. در مورد مقوله نحویِ محمولِ ثانویه، با بهره گیری از برخی معیارها نشان دادیم که محمولِ ثانویه در زبان فارسی دارای هسته نقشِی محمول و مقوله نحویِ گروه محمول است. درخصوصِ حالتِ نحویِ گروه های تعریفِ موردِ توصیفِ محمولِ ثانویه نیز، با تکیه بر ملاحظات نظری و شواهد تجربی، استدلال می شود که در ساختارِ این جملات، گروهِ محمول در جایگاهِ اداتِ فرافکنِ بیشینه گروه فعلیِ بزرگ قرار داشته و گروه تعریفِ موردِ توصیفِ محمولِ ثانویه برای بازبینیِ مشخصه حالتِ خود، به اقتضای نوع محمولِ ثانویه، از جایگاهِ شاخصِ گروهِ محمول به جایگاهِ شاخصِ گروهِ فعلیِ کوچک یا به صورتِ جانبی به شاخصِ گروهِ فعلیِ بزرگ حرکت کند.
بررسی واژه بست ها و همخوان های پایانی گویش تاتی تاکستان براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت بررسی واژ- واجی واژه بست ها و حذف همخوان های گویش تاتی تاکستان در چارچوب نظریه بهینگی. منظور از فرایندهای واژ- واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی، یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد می شود و انگیزه آوایی دارد. روش پژوهش به صورت تحلیلی بوده و داده های پژوهش از کتاب های تاتی، رادیو و شبکه های محلی گردآوری شده اند. متغیرهای زبانی بر اساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانی دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش بر آن بودیم تا به واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ واجی از دیدگاه بهینگی در واژه بست ها و حذف همخوان های پایانی گویش تاتی بپردازیم. نهایتاً، براساس داده های موجود به این نتیجه دست یافتیم که در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ می دهد، هرچند فرایند حذف در پیشوندها از مرتبه بالاتری نسبت به درج برخوردار است. اما این امر نشان دهنده ی همنوایی یا همان دسیسه ی واجی می باشد که نشان می دهد مرتبه بندی محدودیت های جهانی در این گویش صادق بوده و محدودیت های موجود در آن با محدودیت های جهانی همسو است. این پژوهش به پیکره دانش زبانیِ زبان شناسان در مورد گویش تاتی افزوده و پژوهشگران را در شناخت هرچه بیشتر فرایندهای واژ- واجی گویش تاتی و تطابق آن با جهانی های این حوزه یاری می رساند.
شاخص ها و مراحل ساخت پیکره زبانی: گونه نوشتاری و گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد با جمع آوری اطلاعات مربوط به شاخص ها و مراحل ساخت پیکره زبانی، به پژوهشگران در زمینه ساخت انواع پیکره های زبانی کمک کند. در این راستا، در این مقاله، پس از بررسی نظرات پژوهشگرانی که اقدام به ساخت پیکره هایی در زبان های مختلف کرده اند، به شاخص های کلی ساخت پیکره های زبانی پرداخته می شود. این شاخص ها مربوط به ساخت گونه های متنی و گفتاری پیکره است که نمونه گیری، نمایندگی، توازن، اندازه، نوع پیکره و یک دستی را شامل می شوند. سپس، فرآیند ساخت پیکره متنی ارائه می شود که انتخاب متون، پیش پردازش متون و حاشیه نویسی را در بر می گیرد و در این راستا به تفصیل درباره هر یک از مراحل توضیح داده می شود. در پایان، فرآیند ساخت پیکره گفتاری بیان می شود که جمع آوری داده ها، آوانویسی، نمایش و حاشیه نویسی و دسترسی را در بر می گیرد. درباره هر یک از مراحل مذکور نیز به تفصیل توضیح داده می شود.
طبقه بندی انواع صفات فاعلی از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، برای تعریف و دسته بندی دقیق انواع صفات فاعلی مشتق، مرکب و مشتق مرکب، آنها را در چارچوب نظری سرنمون رده شناختی که رویکردی همگانی به مقولات زبانی است، مورد بررسی قرار دادیم. در نظریه مذکور، صفات سرنمون و بی نشان صفاتی هستند که به طبقه معناییِ «ویژگی» تعلق دارند و کنش گزاره ای توصیف را انجام می دهند و این دسته صفات طبق نشانه گذاری ساختاری باید ازلحاظ صورت ساده باشند و بدون افزودن وند یا حضور در ساخت پیچیده بیایند و صفاتی که با یک وند اضافه یا ساخت پیچیده به کار روند، نشان دار می شوند. انواع صفات فاعلی یک دست نیستند و رفتارهای مختلفی از جهت داشتن کارکرد صفتی، اسمی یا هردو از خود نشان می دهند. پس از بررسیِ انواع صفات فاعلی در این پژوهش، براساسِ دو معیار نشان داریِ رده شناختی یعنی معیار نشانه گذاری ساختاری و بالقوگی رفتاری، غیرسرنمون بودن صفات فاعلی را نشان دادیم و وضعیت و جایگاه آنها را روی نقشه معنایی مشخص کردیم. به علاوه، درون نقشه معنایی، نمودارهای بالقوگیِ رفتاریِ انواع صفات فاعلی مشتق، مرکب و مشتق مرکب به طور جداگانه ترسیم و انواع دسته های صفات فاعلی درون این نمودارها جای گذاری شدند.