فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
توجه به تأثیرات متقابل زبان ها و شناخت تحولات زبانی با توجه به شرایط موجود در کنار سایر عوامل، به منظور جلوگیری از انقراض زبان ها، ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر هژمونی صرفی-نحوی زبان فارسی بر زبان مازندرانی می باشد. فرضیه پژوهش این است که فارسی بر زبان های محلی قدرت هژمونیک دارد و این پژوهش در پی پاسخی به این سؤال است که آیا زبان فارسی ازنظر صرفی-نحوی بر صرف و نحو گونه محاوره ای زبان مازندرانی گونه ساروی هژمونی و برتری دارد؟ این پژوهش، یک مطالعه ی میدانی از نوع توصیفی و تحلیلی است که ضمن تحلیل داده ها، به بررسی تأثیر عوامل اجتماعی از قبیل سن و موقعیت جغرافیایی به عنوان متغیرهای مستقل بر میزان تأثیر بر صرف و نحو مازندرانی به عنوان یک متغیر وابسته می پردازد. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده در برخی موارد استفاده شده، نمونه ی آماری 53 نفر که از طریق نمونه گیری طبقه بندی شده، از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که زبان مازندرانی با دخالت فرآیندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسل های مختلف، در شرف فارسی شدگی است. شناسایی عوامل می تواند مورداستفاده جامعه شناسان زبان و برنامه ریزان زبان قرار گیرد.
ارزیابی دیدگاه فلبر و لانگاکر در طبقه بندی مفهومی واژه های محتوایی فرهنگ لغت معین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی واژه ها به منظور ساماندهی و دسترسی آسان به ابعاد مختلف آن ها و همچنین تجمیع اطّلاعات، از موضوعاتی است که از دیرباز در حوزه مفهوم شناسی و اصطلاح شناسی مورد توجّه پژوهش گران بوده است. پژوهش حاضر دو هدف عمده دارد. هدف اوّل این است که براساس دو رویکرد مفهومی فلبر (1984) و لانگاکر (2008 و 2013) منتخبی از واژه های محتوایی فرهنگ لغت معین را به طبقه بندیِ معنایی کند تا کارایی این دو رویکرد در طبقه بندی واژه های عمومی این فرهنگ لغت و نیز امکان تلفیق دو رویکرد و دستیابی به انگاره ای جامع تر را بررسی کند. هدف دوم این است که با مفهوم شناسیِ مدخل های مستخرج از فرهنگ لغت پیش گفته، مفاهیم زیربنایی آن ها را شناسایی و دسته بندی کند و مزایا و معایب طبقه بندیِ به دست آمده را با دو طبقه بندی فلبر و لانگاکر مقایسه نماید. داده های پژوهش شامل ( 990) واژه محتوایی است که به روش تصادفی نظام مند از فرهنگ معین استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که طبقه بندی فلبر و لانگاکر هیچ کدام کارایی لازم برای طبقه بندی همه واژه های فرهنگ لغت را ندارند و تلفیق این دو نیز ما را به طبقه بندی جامع و کارآمدی نمی رساند؛ بنابراین، راه حل را در مفهوم شناسی مدخل های واژگانی یافتیم که درنتیجه آن، تعداد (45) مفهوم شناسایی و در قالب الگویی منسجم ارائه شد.
گزینش واژگانی، رهیافتی به تحلیل شخصیّت قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر واژه با تکیه بر دو اصل گزینش و ترکیب، مشخصه های معنایی-زبانی و کنش های مفهومی-شناختی ویژه ای می یابد و خواننده با شناخت واژه ها علاوه بر دریافت متن، شاعر را نیز می شناسد. در مقاله حاضر مشخصه های معنایی-زبانی و کنش های مفهومی-شناختی واژه ها در اشعار قیصر امین پور به عنوان یکی از نمودهای شخصیّتی با تکیه بر جدول تیپ های پنج گانه دانیل ناتل بررسی شد و براساس نتایچ تحقیق، شخصیّت قیصر در اشعارش چند بُعدی است. او در تنفس صبح به سبب ویژگی هایی چون زودجوشی، پرشوری، هیجانی، شخصیّت برونگرا دارد. در آینه های ناگهان به خاطر کمال گرایی، سازمان یافتگی ذهنی، هدفمندی و واکنش های اجتماعی، شخصیّت دور اندیش دارد. در گل ها همه آفتابگردانند ، خلاقیت، تخیّل قوی، اعتقاد به ماوراءالطبیعه، علاقه مندی به گرایش های عرفانی و هنری او را واجد شخصیّت گشوده ذهن کرده و ویژگی های بیزاری از رنج های اجتماعی، عشق ورزی و مهربانی، شکیبایی، شیفتگی به فضایل اخلاقی در دستور زبان عشق ، شخصیّت او را درونگرا و سازگار نموده است.
Integrating Community Service Learning into University Curriculum: Perspectives from EFL Teachers and Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Community service learning (CSL) has been regarded as a pedagogical tool which provides students with opportunities to participate in a service activity to meet social needs and simultaneously gain benefits for themselves. There has been a tendency in the world to include CSL in higher education training programs. This study aims to investigate Vietnamese EFL teachers’ and students’ perceptions of CSL and their practices of a CSL-integrated course at a university of foreign languages in central Vietnam. The study involved 61 teachers and 201 students and employed quantitative and qualitative approaches. The findings revealed that both teachers and students showed strong support for CSL, and that the teachers, especially more experienced teachers, had more positive beliefs than the students about the five categories surveyed: perceptions of CSL, role of the school, benefits for teachers, benefits for students, and feasibility of CSL integration. Also, the participants believed that CSL was to be a tool to help students develop professionally, personally, and academically.
بررسی معنایی پسوندهای «دارندگی» در فارسی: رویکرد ساختواژه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد ساختواژه شناختی در تلاش است تا پسوندهای اشتقاقی با مفهوم «دارندگی» در زبان فارسی را با استفاده از ابزار تحلیلی معرفی شده در این رویکرد مشخصاً برگرفته از هماوند (2011) یعنی مقوله بندی، حوزه بندی و مفهوم سازی، طبقه بندی نماید و به واکاوی معناشناختی هر کدام از آنها بپردازد. به این منظور با گردآوری داده ها با مراجعه به پایگاه دادگان زبان فارسی (PLDB)، سایت واژه یاب آنلاین فارسی، فرهنگ پیشوند و پسوند فرشیدورد (1388) و کشانی (1371)، تعداد 157 مورد از ترکیبات اشتقاقی دارای مفهوم «دارندگی» جمع آوری شدند، سپس با مراجعه به فرهنگ زانسو (1372)، معنای هرکدام از این کلمات مورد بازبینی قرار گرفت؛ سپس به روش تحلیلی و توصیفی، داده های مذکور با تمرکز بر وند به کاررفته در آنها بررسی، دسته بندی و توصیف شدند. در حوزه شناختی «دارندگی» و مالکیت، هشت منظر متفاوت وجود دارد که باعث ساخته شدن مفاهیم متفاوتی از این حوزه می شوند. منظرهایی که از پسوندهای حوزه «دارندگی» در زبان فارسی به دست آمدند عبارت بودند از کثرت، تمسخر و تحقیر، شغل و پیشه، حالت روحی و فیزیکی ناخوشایند، صفت اشیاء یا وضعیت و صفت انسان ها.
بررسی خود احتمالی دانشجو- معلمان زبان انگلیسی در بافت تربیت معلم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
498 - 511
حوزههای تخصصی:
از آن جا که نقش معلم در موفقیت زبان آموزان همیشه حائز اهمیت بوده است، ویژگی های فردی آن ها از جنبه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. در بین ویژگی های مختلف، رشد هویت یکی از پیچیده ترین مسائل در حوزه ی زبان شناسی کاربردی است؛ زیرا یادگیری یک زبان خارجی تغییرات بسیاری در سیستم ارزشی و انگیزشی فرد ایجاد می کند که به نوبه ی خود ممکن است باعث تغییر هویت گردد. بنابراین، این تحقیق با روش کمّی و به صورت پیمایشی یک نیاز مهم همچون درک احتمالی دانشجومعلم های زبان انگلیسی در محیط تربیت معلم ایران را در پرتو نظریه ی خود احتمالی مورد بررسی قرار داد. بدین منظور پرسشنامه ی "درک احتمالی معلمان زبان انگلیسی از خویش" با طراحی و اعتبار سنجی کریمی و نوروزی (2019)، بین 141 دانشجو معلم با روش نمونه-گیری تصادفی توزیع گردید. با استفاده از آزمون های آماری همچون آزمون نا-پارامتری دو جمله ای و آزمون رتبه ای فریدمن نشان داده شد که بینش دانشجومعلمان نسبت به خودآرمانی خویش از نظر مطلوبیت در رتبه اول، نسبت به آن چه باید باشند در رتبه دوم و نسبت به آن چه می ترسند باشند در رتبه سوم قرار گرفته است. نتایج این پژوهش برای دانشجو-معلمان، استادان و کارشناسان تربیت معلم مفید بوده و زمینه رشد درک خویش و ارتقا حرفه ای را برای دانشجو-معلمان رشته زبان انگلیسی فراهم می کند.
فراگیری ساختارهای برآیندی توسط فراگیران انگلیسی فارسی زبان: تعامل نحو- معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
574 - 587
حوزههای تخصصی:
ساختارهای برآیندی دربردارنده تنوع ساختاری گوناگونی در سطح تعامل نحو و معنا بوده و دارای ناهمگونیهای بین زبانی است. مطالعه کنونی به بررسی فراگیری انواع مختلف ساختارهای برآیندی توسط فراگیران انگلیسی فارسی زبان می پردازد. به دلیل نبود ساختهای سببی و غیر سببی برآیندی در زبان فارسی ، فراگیران می توانند در تولید و درک انواع مختلف این ساختار با چالش هایی مواجه شوند. این پژوهش به بررسی موارد ذیل پرداخت: (الف) فراگیری انواع گوناگون ساختارهای برآیندی بر اساس تعامل نحو- معنا؛ (ب) تاثیر بسندگی زبانی در تولید و درک انواع گوناگون این ساختارها؛ (ج) تعیین پرچالش ترین ساختار برآیندی و (د) تاثیر زبان اول در تولید ساختارهای برآیندی. بدین منظور، با بهره گیری از شیوه تحقیق کمّی و طرح نیمه تجربی غیر مداخله ای تعداد 68 داوطلب در آزمون ترجمه شرکت کردند. نتایج نشان داد که فراگیران از ساختارهای برآیندی جهتی تا حد قابل توجهی استفاده می کنند ولی در مورد ساختارهای برآیندی مشخصه ای، از انواع ساختارهای جایگزین استفاده می نمایند. فراگیران در تولید ساختارهای برآیندی شبه انعکاسی با بیشترین چالش مواجه بودند. بسندگی زبانی نیز تاثیر معنی داری در تولید ساختارهای برآیندی داشت. یافته های این پژوهش چالش های مرتبط با رابطه نحو- معنا را در فراگیری زبان دوم آشکار می کند و در بردارنده پیامدهای آموزشی برای فراگیران و طراحان مطالب درسی در بافت زبان فارسی است. .
The Effect of Teacher, Peer, and Self-Assessment on Subsequent Learning: The Case of Oral Presentations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been a burgeoning of research in teacher, peer, and self-assessment in terms of reliability and validity, the use of rubrics, the implementation of these kinds of assessments in different academic settings, the effect of demographic variables in these assessments, and the benefits of these assessments. However, the effect of these assessments on subsequent learning has rarely been explored. To fill that void, this study set out to examine the effects of these kinds of assessments on subsequent learning as evidenced by students’ final exam scores. Two intact classes were chosen and teacher, peer, and self-assessments were employed in a general English class. The scores achieved on the students’ oral presentations exhibited a statistically significant correlation between the teacher awarded scores and those on the final examination of general English proficiency as a course. Peer awarded scores could also predict final exam scores, though not as good as teacher awarded ones. Self-assessment failed to correlate significantly with final exam scores and teacher/peer assessments. The reasons for the findings are discussed further in the paper.
واژگان فرهنگی- جغرافیایی: نسبیت زبانی یا گفتمان واژه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تفاوت واژگان فرهنگی-جغرافیایی در گویش های مناطق جغرافیایی مختلف ایران است. پرسش این است که آیا آن چه در گستره این واژگان وجود دارد تائید دیدگاه فرضیه نسبیت زبانی ورف (1956) است و باید از منظری شناختی به رابطه میان زبان و تفکر در این گویش ها توجه کرد یا این تفاوت و به طور کلی موضوع «واژگان فرهنگی-جغرافیایی» را باید از نگاهی گفتمانی و از سوی مقابل یعنی تأثیر فرهنگ و جامعه بر زبان واکاوید و تحلیل کرد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی در چند مرحله و طی دو پرسشنامه (به ترتیب با 110 و 148 مشارک) صورت گرفت. پاسخ ها و داده ها با در نظر گرفتن تمام مؤلفه های دخیل امتیازدهی و به صورت کیفی و کمی تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد واژگان جغرافیایی-فرهنگی بیش از آن که به شناخت و نوع تفکر مردم جغرافیاهای مختلف گره خورده باشد، به شرایط اقتصادی-اجتماعی فرهنگ ها پیوند دارد. این واژگان انعکاس تمایزات شناختی نیستند بلکه آینه ای از جغرافیا، اقلیم، زیست بوم، مشاغل و رسوم جغرافیایی- فرهنگی گویشوران خود هستند و به عنوان جزئی از یک پیکره گفتمانی بزرگ، جزئیات و ناگفته های بسیاری را از اقلیم محل تولید با خود حمل و منعکس می کنند. بنابراین، این تفاوت های واژگانی، به تفاوت فرهنگ و زیست بوم گویشوران بازمی گردند و در حیطه نسبیت زبانی و شناخت نیستند. دستاورد این پژوهش، تأکید به مرز باریک میان این دو نوع تفاوت واژگانی است که معمولاً در پژوهش های شناختی-گفتمانی نادیده گرفته شده است.
بررسی فرایندهای سایشی شدگی، ناسوده شدگی و حذف در گونه زبانی سیرجانی: نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به توصیف و تحلیل برخی از ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی واﺟﯽ تضعیف نظیر سایشی شدگی، ناسوده شدگی و حذف در گونه زبانی سیرجانی می پردازد. این تحلیل براساس ﻧﻈﺮﯾه ﺑﻬﯿﻨﮕﯽ اﺛﺮ ﭘﺮﯾﻨﺲ و اﺳﻤﻮﻟﻨﺴﮑﯽ (1993 و 2004) انجام می شود که یکی از نظریه های محدودیت بنیاد اﺳﺖ. به منظور انجام این پژوهش، 10 گویشور مرد و زن 50- 65 ساله و کم سواد به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد، مصاحبه با گویشوران و منابع کتابخانه ای موجود در ارتباط با گونه زبانی سیرجانی جمعآوری شدند. داده های جمع آوری شده پس از تائید توسط پژوهشگر بومی این پژوهش، براساس نوع فرایندی که در نتیجه ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎی وفاداری و ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی ﻧﺸﺎﻧﺪاری صورت می گیرد، طبقه بندی و رتبه بندی شده اند. ﻧﺘﺎﯾﺞ به دﺳﺖ آﻣﺪه از اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ نشان می دهند که ﻋﺎﻣﻞ وﻗﻮع ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺗﻀﻌﯿﻒ در نظریه ﺑﻬﯿﻨﮕﯽ، ﻣﺤﺮک آواﯾﯽ در ﮐﺎﻫﺶ ﮐﻮﺷﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪی اﺳﺖ. اﯾﻦ محرک آوایی در قالب محدودیت LAZY ﺻﻮرتﺑﻨﺪی ﻣﯽﺷﻮد. همچنین نوع محدودیت رﺧﺪاد ﻫﺮ ﮐﺪام از ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی واﺟﯽ تضعیف در گونه زبانی سیرجانی مشخص شد.
تبیین پیوستگی آیات سوره علق براساس روش نیل رابینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
279 - 302
حوزههای تخصصی:
پنج آیه آغازین سوره علق، به سبب اخبار موجود مبنی بر ارتباط این آیات با آغاز نزول قرآن کریم و بعثت پیامبر اکرم (ص) در غار حرا، همواره مورد توجه اسلام پژوهان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. اغلب محققان این آیات را جدا و بی ارتباط با دیگر آیات این سوره می دانند. در نگاه نخست، ممکن است ارتباط و پیوستگی میان الفاظ و عبارات سوره های قرآن روشن نباشد و پیام قابل درکی از آن بر نیاید. مقاله پیش رو، بر اساس مدل ارتباطی نیل رابینسون (Neal Robinson)، که بر پایه تکرار شدن الفاظ استوار است، به تحلیل پیوستگی آیات سوره علق و نقد محتوای اَخبار در باب نزول قرآن کریم پرداخته است. تعیین بخش های سوره، بررسی ارتباط میان بخش های متوالی با کمک واژه های قلاب دار و در نهایت ارائه مدل آینه ای، ارتباط بخش نخست سوره علق، یعنی آیات یک تا پنجم را با سایر بخش ها، به طور کامل برقرار می کند و پیوستگی آیات این سوره که به چینشی حکیمانه تدبیر یافته، اثبات می شود. همچنین، نقد اخباری که بر اساس آنها، نزول آیات این سوره جدا از هم فرض شده است و نیز تاریخ گذاری سوره علق نشان می دهد که پنج آیه نخست سوره علق کاملاً مرتبط با سایر آیات این سوره است.
بررسی زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» با استفاده از عبارات تقابلی دوگانه در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
327 - 359
حوزههای تخصصی:
دوگانه های تقابلی از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته اند و خط فکری و هیجانی او را رقم زده اند. انسان با این تقابل های دوگانه بر مسائل جهان هستی، برچسب ارزشی زده و این برچسب گذاری ها وی را در تصمیم گیری دچار تردید و بلاتکلیفی می کند. پرواضح است که این تفکر نسل به نسل به افراد منتقل شده و در فرهنگ افراد انعکاس یافته است. ازآنجاکه زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ است، با بررسی زباهنگ های (زبان + فرهنگ) مردم یک جامعه می توان به تفکرات و باورهای ارزشی آنان پی برد. بنابراین، در پژوهش حاضر نگارندگان، با استفاده از بخش های هشتگانه الگوی SPEAKING هایمز (1967)، به کنکاش زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» در گفتمان هایی از زبان فارسی که در آن ها «عبارات تقابلی دوگانه» به کار رفته ، پرداخته اند. بدین منظور از مجموع 712 موقعیت گفتمانی، 317 پاره گفتار طبیعی که در آن ها عبارات دوگانه تقابلی به کار رفته بودند، با روش نمونه گیری هدفمند و از مشاهده موقعیت های مکالمات شفاهی افراد در مکان های عمومی و خصوصی از گویشوران زن (115 نفر) و مرد (97 نفر) در بازه سنی 15 تا 74 سال و با سطح تحصیلات (دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا)، شغل (دانشجو، کارمند، آزاد، استاد، خانه دار، پزشک و مهندس) و شرایط اجتماعی (پایین، متوسط و بالا) استان خراسان رضوی (شهرستان مشهد) گردآوری شدند و به صورت کیفی و توصیفی در پرتو الگوی هایمز مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ایرانیان به اهداف متفاوتی مانند نازکردن و خجالت، نشان دادن عدم اطمینان، پرهیز از ابراز نظر به صورت مستقیم، مسئولیت گریزی، اجتناب از اعلام نظر مخالف، نیافتن پاسخی مشخص برای تصمیم، دفاع از خود، نشان دادن گرفتاری ذهنی، دوری از استرس و نگرانی، نداشتن اطلاعات کافی و عدم آگاهی، جلوگیری از سوءتفاهم و تعارف این زباهنگ را در بافت های عمومی/ خصوصی، رسمی/ غیررسمی استفاده می کنند. بسامد بالای این زباهنگ در فرهنگ ایرانیان ابهام گریزی بالای آنان را نشان می دهد که دراصل تمایلی به ماندن در بلاتکلیفی، تعلیق و ابهام ندارند و ویژگی جمع گرایی جامعه ایران سبب می شود افراد در زمانی که مردد می شوند، نظرات جمع را مهم بدانند. بنابراین، بلاتکلیفی خود را با عبارات تقابلی دوگانه ابراز می کنند تا مخاطبشان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیم گیری به یاری شان بیاید و آنان را با اعلام نظر خود از بلاتکلیفی نجات دهد.
ذکر شمه ای از محاسن نسخه تهران در خوانش دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی از خیال پردازترین شعرای زبان فارسی است. دریافت زوایای شعر او که در پرده باریک اندیشی، خیال انگیزی، بهره گیری از علوم و فرهنگ عامه مستور است، از همان آغازین روزها کسانی چون شادی آبادی، معموری و آذری را به شرح اشعار وی واداشت. از آن پس کاتبان، شارحان و مصححان در گذرگاه خاقانی پژوهی، این بارِ سنگین را با خود تا دنیای چاپ و طبع آورده اند. پیچیدگی دیوان خاقانی، لغزشگاه همه خاقانی پژوهان گردیده ژوهان گردیده است؛ چنانکه هیچ نسخه ، تصحیح و شرحی مبرا از عیب نیست. یکی از نسخ در تصحیح ها، طبع عبدالرسولی، موسوم به نسخه تهران بود. سجادی با بهره گیری از نسخ لندن به عنوان نسخه اساس و نسخ معتبر دیگر در کنار نسخه تهران بار دیگر دیوان خاقانی را منتشر کرد. بعد از او نیز کزازی و منصور در این راه گام نهادند. با اینکه تصحیح سجادی بعد از طبع عبدالرسولی بود، اما در برخی موارد هنوز ضبط نسخه تهران بر طبع سجادی برتری دارد. سجادی غالبا به خاطر اعتماد به نسخه لندن و برای ارائه وجهی جدید، مأنوس و متفاوت، وجه صحیح نسخه تهران را نادیده گرفته، موارد سقیم را وارد متن خود کرده است. در این مقاله نمونه هایی از وجوه نسخه تهران که در بیشتر موارد منحصر و غریب است، ارائه می شود و براهین صحت این وجوه با دلایل درون متنی، بیرون متنی، پیرامتنی و زیبایی شناسی اقامه می گردد.
Intercultural Learning in Moroccan Higher Education: A Comparison between Teachers’ Perceptions and Students’ Expectations
حوزههای تخصصی:
In light of the new millennium, there has been a growing need for learners who can live and act as intercultural speakers/intermediaries in such a globalized world. This need, therefore, has brought a new learning pedagogy called “Intercultural Learning”, aims to provide an ever-lasting learning process to prepare intercultural speakers for cross-cultural encounters. However, the way intercultural learning is perceived by the teachers would differ from the way it is perceived by the students, which may affect the learning outcomes. In this respect, the present study aims to compare teachers’ perceptions with students’ expectations regarding intercultural learning in Moroccan higher education. To this end, with a total sample of 51 participants (teachers “N=25” & students “N=26”), two Likert scale questionnaires were used. Based on descriptive and inferential statistics, the findings indicated that most of the teachers held positive perceptions by showing a high degree of agreement with different aspects of intercultural learning namely, the cultural aspects of language teaching, the cultural topics covered, the techniques and the assessment methods used in intercultural learning. Regardless of students’ disagreement with some aspects of intercultural learning, the results revealed that they showed positive and high expectations about most of the aspects. Furthermore, on the basis of independent samples t-test, the results indicated that the means of the two groups are not significantly different, and so there is no significant difference between teachers’ perceptions and learners’ expectations regarding intercultural learning. The study provides insightful implications for teachers and learners regarding intercultural learning.
فضای معنایی برخی افعال سبک زبان مازندرانی از منظر رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف افعال مرکب مازندرانی از منظر شناختی صورت گرفت. فضای معنایی افعال مرکب، نوع همکرد، پیش فعل و نوع فعل سبک بررسی و تفاوت های شکل گیری این افعال در زبان مازندرانی با زبان فارسی از جنبه های مختلف صرفی، نحوی، واژگانی و معنایی تا حد امکان مقایسه شد. در ضمن، نشانه هایی برای تشخیص این افعال ارائه شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که افعال مرکب مازندرانی با توجه به نگاه شناختی فرایندی زایاست که از ابعاد فیزیکی و تجربیات اجتماعی زندگی بهره می گیرد و به کمک افعال سبک در ترکیب، بسط استعاری داده می شود و صرف این افعال جدید سبب زایایی [1] می شود. افعال مرکب ترکیبی، از نظر ترکیب پذیری نیز دارای معنای غیرترکیبی هستند. در بحث فضای معنایی، یک فعل معین می تواند با توجه به نوع پیش فعلی که می گیرد در یک فضای معنایی قرار گیرد و فضای معنایی متفاوتی نسبت به پیش فعل های متفاوت ایجاد کند. همچنین، در این زبان جزایر معنایی نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، در زبان مازندرانی هر پیش فعل گسترده ای دارد که معانی ویژه ای از فعل سبک را افعال می کند و سپس این افعال به نوبه خود به آن پیش فعل وصل می شوند تا معنی متفاوتی با معنی اصلی و مرکزی خود خلق می کنند. ight verb
A Comparative Corpus-Based Analysis of Using Hedging, Boostering, and Self-Mentioning Metadiscourse Markers in Persian and English Psychology Books
حوزههای تخصصی:
Metadiscourse is a set of linguistic ties used to communicate attitudes and denote the grammatical attributes of a text. The present study was conducted to inspect using hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers in the well-known Persian and English psychology books. Based on the chosen corpora of the study, this inquiry purposed to realize what the general preferences are in the use of hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers in Persian and English psychology books. The corpora of four psychology books, two by Persian- speaking psychologists and two by English-speaking psychologists, were chosen and analyzed based on Hyland’s (2005) model of metadiscourse. The data obtained and collected from the chosen corpora were analyzed by Ant Conc 3. 5 . 7 and SPSS statistical software. By analyzing the corpora of the study quantitatively, it is resulted that Persian-speaking psychologists used more metadiscourse markers than that of English-speaking psychologists in their books. Secondly, it is detected that Persian-speaking psychologists used fewer hedging metadiscourse markers in their books than that of their English-speaking counterparts. Thirdly, it is found that Persian-speaking psychologists used more boostering metadiscourse markers in their books than that of their English-speaking counterparts. Next, it is realized that Persian-speaking psychologists used more singular first-person self-mentioning metadiscourse markers in their books; however, their English-speaking counterparts used more plural third-person self-mentioning metadiscourse markers in their books. In addition, textual analysis has shown the difference of Persian and English sub-corpora in using hedging, boostering, and self-mentioning metadiscourse markers.
سبک شناسی «دگردیسی جسمانه» در داستان های کودک بر پایه نظام گفتمان تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دگردیسی جسمانه» تغییر هویتِ عنصر کنش پذیر یا کنشگر داستان است از یک نمود جسمانی به نمودِ جسمانی دیگر. از آنجا که در داستان های کودک «دگردیسی جسمانه» یا به مثابه شگرد گره افکنی، خالق فضای تنشی است یا به مثابه شگرد گره گشایی، حاصل فضای تنشی؛ از همین رو رویکرد «گفتمانِ تنشی» برای بررسی این شگردِ روایی اختیار شده است. هدف پژوهش حاضر، دسته بندی داستان هایی در گستره کودک است که گِرد شگرد «دگردیسی جسمانه» بسط یافته اند. در این راستا، با توجه به اینکه فرایندِ معنا بر سه عنصرِ تنش، حضور و جسم استوار است، پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی درصدد پاسخ به سه پرسش است: در داستان های کودک، بر اساس سبک شناسی تنشیِ زیلبربرگ، سبک های حضورِ عناصرِ دخیل در دگردیسی جسمانه کدام اند؟ سبک شناسی تنشیِ دومؤلفه ای چگونه سبک شناسی تک مؤلفه ایِ زیلبربرگ را بسط می دهد ؟ وفقِ الگوی تنشیِ دومؤلفه ای، دگردیسی جسمانه در داستان های کودک به چه طبقاتی قابل رده بندی است؟ با توجه به بسامد کاربرد شگرد «دگردیسی جسمانه» در داستان های کودک و فقدان پژوهش نظری درخصوص آن، ضرورت رفع این خلأ انکارناپذیر است و از سوی دیگر، غنی سازی نظریه های ادبی بدون نگاه های بین رشته ای، امکان ناپذیر.
The Effect of Direct Versus Indirect Focused Written Corrective Feedback on Developing EFL Learners’ Written and Oral Skills(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been an increasing attention to written corrective feedback (WCF) and its potential effectiveness in recent years. This paper examines the roles of direct versus indirect WCF in fostering learners’ written and oral accuracy across language proficiency. A quasi-experimental design was adopted to conduct the study. Seventy-six pre-intermediate and upper-intermediate EFL learners were randomly assigned into six groups (four experimental and two control groups). In the experimental group, a series of pictures were used as prompts for writing tasks in the treatment sessions, and pre-, immediate, and delayed posttests were used to measure written and oral accuracy. According to the results, WCF, regardless of the type, was facilitative in developing learners’ both written and oral accuracy, which was a manifestation of implicit knowledge. The results also revealed that the proficiency level played a key role in determining which type of CF was more beneficial. While the pre-intermediate learners benefited more from direct CF, the upper-intermediate group improved more as a result of indirect CF treatment. This study calls for more informed decisions by L2 teachers in the correction of written errors considering that it improved L2 learners’ oral accuracy
Quand la narrativité est soumise à une transformation spirale: Etude sémiotique d’un conte Persan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article envisage de montrer, à partir d’un conte persan intitulé le "Chamelier et le serpent", que la narrativité ne peut pas se définir toujours comme un parcours linéaire soumis à une logique du manque et de réparation du manque. L’étude du conte en question montrera bien que l’univers du sens n’est pas dans tous les cas un univers d’ordre de programmation. Dans le cas qui nous intéresse, il s’agit d’un monde où nous avons affaire à une narrativité spirale, étant donné que tout s’organise autour d’un axe principal : l’homme et l’animal sont des ennemis éternels. Tout circule donc autour d’une question d’ordre ontologique. Le manque du début refait surface vers la fin et constitue le dénouement desastreux. Tout se passe comme si la fin retrouve le début. Cet essai aura pour résultat de préciser que le sens, au lieu d’être le résultat d’une linéarité organisée, peut s’obtenir sur la base d’une transformation spirale du sens à partir d’un retour au problème collectif et original : l’homme et lchr('39')animal sont des ennemis éternels. Ce qui donne lieu à un sens circulaire
بررسی ابهام معنایی واژگانی در زبان فارسی با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگامی واژه ای به تنهایی و یا در عبارت و یا در جمله ای دارای ابهام است که دارای بیش از یک معنی و یا چند معناست. سابقه پرداختن به ابهام زبانی به ارسطو و رواقیون بازمی گردد و این موضوع همواره مورد توجه فلاسفه و منطقیون نیز بوده است. باید بین چندمعنایی و ابهام واژگانی که ظاهراً مشابه هم هستند تمایز قائل شد. چند معنایی درمورد واژه ای است که دارای چند معنای به هم مرتبط هست، اما ابهام واژگانی در تعریف سنتی واژه های هم شکل (هم آوا هم نویسی) هستند که هر کدام معنای مستقل و متفاوت و در فرهنگ واژگان هم مدخل جداگانه ای دارند. البته در تحقیقات زبان شناسی و در بسیاری از موارد، چندمعنایی را به نوعی ابهام واژگانی درنظر می گیرند. ابهام زبانی می تواند از نوع واژگانی، نحوی و یا کاربردشناختی باشد که در این مقاله صرفاً ابهام معنایی واژگانی تحلیل و تبیین خواهد شد. پرسش اصلی این مقاله عبارت است از اینکه آیا می توان از منظر زبان شناسی شناختی برای خوانش معنای حقیقی واژه دارای ابهام به لحاظ وجود هم زمان معنای حقیقی و مجازی و یا معنای صریح و ضمنی تببینی یافت؟ با مروری گذرا بر رویکرد شناختی و تحلیل نمونه واژگان دارای ابهام معنایی واژگانی در فارسی به این پرسش پاسخ داده خواهد شد و فرضیه ای با عنوان خوانش دوگانه ابهام معنایی واژگانی در ارتباط با تحلیل ابهام معنایی معرفی می شود. ارائه این فرضیه معنایی شناختی برای تبیین ابهام معنایی واژگانی دستاورد پژوهشی مقاله حاضر است.