فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو نمود واژگانی فعل در زبان فارسی معاصر بر پایه داده های استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) از راه مؤلّفه نمودی [± سنجه ای] مطالعه شد. رویکردهای سنّتی به علّت استفاده نکردن از مؤلّفه های نمودی دو ارزشی کافی، نمی توانند رویداد های نمودی متفاوت را تبیین و از یکدیگر متمایز کنند. تحلیل نمونه های زبان فارسی نشان داد که رویکرد سنجه ای به کمک مشخّصه های سنّتی [± تداوم]، [± پویایی] و [± غایی] دسته بندی جامع تر و تبیین روشن تری از افعال و رویدادها در زبان فارسی ارائه می دهد. رویکرد های سنّتی نمی توانند افعال تحقّقی درجه ای که رفتار دوگانه [+ غایی] و [- غایی] دارند را تبیین کنند. بر اساس رویکرد سنجه ای، افعال و رویدادهای زبان فارسی به دو مقوله غیر سنجه ای (تک رویدادی و کنشی) و سنجه ای (باز و بسته) دسته بندی می شوند. افعال غیر سنجه ای کنشی و تک رویدادی به ترتیب مشخّصه های تداومی و لحظه ای را نشان می دهند. افعال سنجه ای باز، مشخّصه غایی دوگانه دارند، حال آنکه افعال سنجه ای بسته، مشخّصه غایی دارند و به دو گروه دونقطه ای و چندنقطه ای تقسیم می شوند. افعال سنجه ای دونقطه ای و چندنقطه ای با مؤلّفه [± لحظه ای] از یکدیگر متمایز می شوند. افعال سنجه ای بسته دونقطه ای، بیان گر تغییر لحظه ای هستند، حال آنکه افعال سنجه ای بسته چندنقطه ای تغییر تداومی را تا نقطه پایان نشان می دهند.
Transforming textual meaning during the revision process of research articles written by Iranian scholars(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Publishing in English has brought about great difficulties for scholars whose first language is not English. After submitting their manuscripts to English-language journals, they usually receive comments from the reviewers on the quality of their English. One of these challenges is how links and transitions are managed in the flow of discourse. The present study aimed to investigate how the successfully revised text differs from its originally submitted counterpart within the framework of systemic functional linguistics. Based on our examination of the revisions made to our corpus, the increased use of marked theme is believed to contribute significantly to textual cohesion and coherence, and thereby to the achievement of the writer’s argument. This would contribute to transforming a relatively immature and unpublishable piece of writing into a well-crafted and mature version. However, this is a necessary but not a sufficient condition for the texts to be published.
Translation and Solidarity in the Century with No Future: Prefiguration vs. Aspirational Translation
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۱, April ۲۰۲۰
41 - 66
حوزههای تخصصی:
The future and how we envision and anticipate it has been the subject of scholarly attention for some time, especially from political theorists, scholars of human geography, and anthropologists. This article draws on some of this literature, but particularly the work of Franco ‘Bifo’ Berardi, the Italian Marxist theorist and activist, to explore the implications of two activist strategies that have recently received some attention from translation scholars: prefiguration and aspirational translation. It reflects on the different orientations to the future implied in these two strategies and suggests that their relative appeal is impacted by the rise of semiocapitalism in what Berardi refers to as ‘the century with no future’, and by varying experiences of activists located in different regions of the world. The work of translation and how translators orient themselves to the future, it is argued, can play an important role in arresting if not reversing the ongoing erosion of those possibilities still inscribed in the present despite semiocapitalism’s growing control over every area of human life.
The Effect of Reading Humorous Texts on Iranian EFL Learners’ Collocations Learning
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۳, September ۲۰۲۰
63 - 88
حوزههای تخصصی:
The issues of humor and collocation are among the themes that have recently attracted the attention of researchers in language pedagogy. In line with this current trend of research, this study investigated the effect of reading humorous texts on learning collocations by Iranian EFL learners. To achieve this end, 59 Iranian EFL students majoring English Literature and English Translation were selected as the participants, and their language proficiency and knowledge of collocation were determined via Success Test and Collocation tests. They were given a pre-test (in order to determine their knowledge of specific collocations used in humor texts), five tests with five humor texts, and a post-test (in order to find the effect of reading humor texts on learning collocations). Paired sample t-tests and ANOVA were then employed to analyze the collected data. The findings of the study revealed that humor texts can bear positive impacts on collocation learning of Iranian EFL learners. The findings of the study can have implications for teaching collocations.
بررسی واژه شناختی دو واژه «ماده» و «مادّه» از فارسی عامیانه تا اوستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی واژه شناختی به بررسی واژه های «ماده» و «مادّه» می پردازد که از دیدگاه ساختواژی[1] تقریباً همانند، اما ازنظر معنایی، و در عرصه واژگانی[2] کاملاً متفاوت اند: « ماده دربرابرِ نر» و «مادّه، به معنیِ اصل هرچیز، مایه؛ در فلسفه: ماده دربرابرِ صورت». نخستین را همه واژه ای با اصل فارسی می دانند، و دومین را عربی می پندارند. با بررسی دقیقِ این دو واژه از دیدگاه زبان شناسی تاریخی، و با ارائه نمونه هایی قانع کننده از متون موجودِ زبان های ایرانیِ کهن و ایرانیِ میانه، و نیز فارسی، نگارنده ابتدا به اثبات می رساند که هردو واژه از ریشه ایرانیِ آغازین اند، و سپس حدس نزدیک به یقینِ خود را درموردِ معرّب شدنِ «ماده= «مادّۃ» با خوانندگان در میان می گذارد که: گزارندگان متون فلسفیِ یونانی به زبان عربی، نخست در برخورد با اصطلاح یونانیِ“hyle”، آن را به صورتِ «هیولی» بر گردانده، سپس با استفاده از ترجمه های عربی از متونِ پارسیِ میانه، واژه m’tk’[mādag] (=ماده، مایه، اصل) را که در فارسی نو (زبان گفتاریِ معاصرشان) به صورتِ «مادَه» (با های غیرملفوظ) تلفظ می شده است، با افزودن تشدید، جامه عربی پوشانده و حتی معرب نیز نشمرده اند؛ بی آنکه غیرقرآنی[3] بودن (افنان، 1964: 15) و نبود پیشینه ای از آن در زبان عربیِ پیش از اسلام را درنظر گیرند. این واژه معرّب با ظرایفِ معناشناختیِ متفاوت، و با جمع عربیِ «مواد» به زبان فارسی بازگشته و به غنای پیکره زبان و ادبیات فارسی افزوده است. [1]. morphological [2]. lexical [3]. non-Qur’anic
نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند بندهای هم پایه در زبان های دنیا از رهگذر سازوکارهای مختلفی تحقق می یابد. به رغم آنکه بندهای مذکور گاهی فقط به لحاظ معنا و کاربردشناسی به یکدیگر ارتباط می یابد، اما در غالب موارد، این کلمات ربط میان بندی هستند که ارتباط میان بندها را برقرار می کنند. به لحاظ رده شناسی و در میان زبان های دنیا، کلمات ربط، انواع مختلفی دارند که براساس رابطه معنایی میان دو بند ازسوی زبانوران به خدمت گرفته می شوند. از آن جمله می توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. مجموعه این انواع در زبان های دنیا، نظام حروف ربط را تشکیل می دهند. در این مختصر برآنیم تا نظام حروف ربط را در متن «تاریخ بلعمی» معرفی کنیم و تفاوت های صوری و نقشی این ساخت های زبانی را در مقایسه با فارسی نو امروز نشان دهیم. «تاریخ بلعمی» از آثار فاخر ادب فارسی در قرن چهارم هجری و درواقع، ترجمه فارسی کتاب «تاریخ طبری» است. مطالعه نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی» نشان می دهد نظام حروف ربط در تاریخ بلعمی به لحاظ عملکرد و ساخت هایی که مفاهیم ارتباطی میان بندها را رمزگذاری می کنند تاحدودی مشابه فارسی نو امروز است، به بیانِ دیگر، همان مفاهیم ارتباطی که امروزه ازسوی حروف ربط رمزگذاری می شوند، در قرن چهارم و در تاریخ بلعمی نیز وجود داشته و کمابیش ازسوی ساخت های دستوریِ مشابهی نیز بیان می شده اند. با این حال، تفاوت هایی مهم ازجمله تفاوت در به کارگیریِ دو حرف ربط علّی «ایرا» و «به سوی آنکه» و دو حرف ربط تقابلی «پس» و «و» در کنار تفاوت های جزئی تر دیگر مستند شد. داده های مطالعه پیش رو همچنین نشان دادند که تنوع واژگانیِ حروف ربط در فارسی نو امروز خصوصاً در حوزه حروف ربط مرکب، بیشتر از تنوع واژگانی حروف ربط در تاریخ بلعمی است. در این مطالعه، بالاترین تنوع واژگانی در حروف ربط علّی مستند شد. همچنین نشان داده شد که حروف ربط «و»، «تا»، «که»، «پس»، «چندانکه» و «چنانکه» مصداق های چندمعنایی هستند. مطالعه درخصوص علل این چندمعنایی می تواند موضوع پژوهش دیگری در این زمینه باشد.
بررسی صوری دوگان ساخت ها درگویش لری دهلرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ساختار صوری دوگان ساخت ها در گویش لری دهلرانی با بهره گرفتن از تقسیم بندی شقاقی(1379) از فرایند تکرار، از بُعد صوری، مورد بررسی قرارگرفت. طبقه بندی صوری به تبعیت از تقسیم بندی شقاقی از فرایند تکرار، به تفکیک، شامل دوگان سازی کامل و دو گان سازی ناقص و انواع آنها یعنی دوگان سازی کامل محض و دوگان سازی کامل افزوده و دو گان سازی ناقص پیشوندی و دو گان سازی ناقص پسوندی می باشد. ابتدا دوگان ساخت های گویش لری دهلرانی که بالغ بر 523 مورد بودند، در جداولی مجزا آورده شد و فراوانی آن ها تعیین گردید. سپس اطلاعات جمع آوری شده، مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید تا بدین ترتیب، ساختار دوگان ساخت در گویش لری دهلرانی به عنوان یکی از گویش های جنوب غرب ایران، مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بررسی ها نشان داد که گویش لری دهلرانی، از انواع ساختارهای طبقه بندی شده در تقسیم بندی شقاقی(1379)، برای تولید واژگان دوگان ساخت استفاده می کند، و دوگان ساخت ها در این گویش، ساخت هایی تصویرگونه اند اما میزان فراوانی آنها یکسان نمی باشند، بدین ترتیب که «دوگان ساخت های ناقص پسوندی» با فراوانی 148 مورد برابر با تقریباً 28% و «دوگان ساخت های پیشوندی» با فراوانی 5 مورد برابر با تقریباً 1% کل دوگان ساخت ها در حوزه های تحلیل صوری به ترتیب دارای بیش ترین و کم ترین میزان کاربرد در گویش لری دهلرانی بودند.
فرایند حذف همخوان /ʁ/ در زبان ترکی آذربایجانی بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر فرایند آوایی حذف همخوان / ʁ / در گویش تبریزی رایج در مناطق مرکزی تبریز، در محیط های واجی مختلف و در چارچوب نظریه بهینگی رویکرد موازی بررسی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر فهم این نکته است که این همخوان در کدام شرایط واجی حذف می شود. تعیین محدودیت های حاکم بر فرایند حذف از رهگذر بررسی تعامل بین محدودیت های نقض پذیر جهانی و رتبه بندی آن ها از دیگر اهداف نگارندگان این مقاله است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و میدانی انجام می شود. بررسی و تحلیل داده هایی که براساس جایگاه حذف همخوان / ʁ / طبقه بندی شده اند، بیانگر آن است که همخوان / ʁ / در مرز بین دو هجا – در جایگاه پایانه هجای اول و در جایگاه آغازه هجای دوم- همواره حذف می شود. البته لازم به ذکر است که این همخوان در آغازه واژه تظاهر ندارد و از پایانه واژه نیز حذف نمی شود. در هر دو جایگاه فوق، محدودیت های نشانداری MAX-ʁ≠ و *ʁ فعال هستند و در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت پایایی MAX-IOقرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که در هر دو جایگاه، متعاقب فرایند حذف همخوان / ʁ /کشش جبرانی، حذف و تغییر در ساختار هجا روی می دهد. همچنین براساس یافته ها، محدودیت های معرفی شده با رتبه بندی ثابت به راحتی از عهده تبیین حذف این همخوان در هر دو جایگاه مذکور و عدم حذف آن از جایگاه پایان واژه برمی آیند.
واژه بست در گویش طالقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین و توصیف واژه بست های گویش طالقانی بر اساس الگوی زوئیکی و پولوم (1983) است. زوئیکی و پولوم ملاک های متعددی را برای متمایزکردن کلمه از واژه بست ارائه می دهند. این ملاک ها مبین آن هستند که واژه بست ها در مقایسه با کلمات، خصوصیاتی را شبیه به وندها (بیش تر وندهای تصریفی) از خود به نمایش می گذارند. این تحقیق به صورت توصیفی– تحلیلی است و 20 نفر از گویشوران طالقانی روستای «کیاده» در آن مشارکت داشته اند. سن شرکت کنندگان بین 30 تا 80 سال می باشد و تمایز جنسی نیز لحاظ نشده است. گویشوران از سنین مختلف و شامل افراد بی سواد و تحصیل کرده می باشند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واژه بست های گویش طالقانی به دو دسته ساده و ویژه تقسیم می شوند. واژه بست های ساده شامل 2 واژه بست /-e/ نشانه مفعولی و /-e/ متمم ساز می باشند. واژه بست های ویژه نیز شامل هفت واژه بست می باشند که عبارتند از /-o/ نشانه عطف، /- am / معادل «هم» در زبان فارسی، /-e/ معرفه ساز، /-i/ اضافه، /- â /نشانه تأکید، «فعل های پی بستی» و «ضمایر پیوسته». مقاله حاضر نشان می دهد که می توان از الگوهای زوئیکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های گویش طالقانی استفاده کرد. به منظور بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در گویش طالقانی، هفت آزمون از آزمون های پیشنهادی زوئیکی و پولوم (1983) انتخاب شدند. آزمون های انتخابی به سه گروه آوایی، صرفی و نحوی تقسیم شدند و برای بررسی و شناسایی واژه بست ها در گویش طالقانی ابتدا همه تکواژهای وابسته این گویش گردآوری و به کمک آزمون های گفته شده، سنجیده شدند.
Structural priming as implicit learning: evidence from EFL learners' production of the relative clause structure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study focused on the pedagogical application of priming in an EFL context. Structural priming refers to the speakers’ tendency to produce the structure they encountered in recent discourse in subsequent production compared to an alternative form. Given the limited number of studies in the literature with a focus on the application of priming in L2 teaching and the problems that L2 learners face during speech production, the present study aimed at investigating whether the implication of priming leads to a more frequent oral and written production of the relative clause (RC) structure compared to adjectival modification of nouns (AN) in long- and short-terms as an instance of implicit learning. Participants consisted of 60 EFL female L2 learners, aged between 18-25 years old. Two experimental and 1 control groups were defined and 20 participants were allocated to each group. By applying a pretest, a treatment, an immediate posttest, a delayed posttest design, a picture description task, and a grammaticality judgment test (GJT), the data were gathered. Results of the descriptive and inferential analyses revealed that the implication of priming led to an improvement in the rate of the RC construction when the participants were involved in the written production of the L2, as compared to oral modality. Results are discussed based on structural complexity and procedures involved in L2 production. Theoretical and practical implications of the study are considered, too.
Language Assessment Courses at Iranian State Universities: Are they Comprehensive Enough to Develop Valid Language Assessment Literacy (LAL) among EFL Students?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the educational setting of Iran, language assessment literacy (LAL) is still an underexplored issue. This paper investigated the development of LAL among EFL students taking language assessment course at state universities in Iran. The three components of LAL (i.e., knowledge, skills, and principles) were the focus of the inquiry. To collect the required data, a questionnaire, encompassing 83 Likert items and a set of open-ended questions, was developed, and responses from 92 course instructors were collected. Teaching and assessment practices of two course instructors were also observed throughout an educational semester. SPSS (26) was used to analyze the data. Findings revealed that these courses mainly focused on knowledge and skills, overlooking the principles of assessment. Adherence to traditional assessment approaches, use of inappropriate teaching materials, and lack of practical works in assessment also characterized the investigated courses. The paper concludes with suggestions to better design language assessment courses to increase the assessment literacy of English graduates who will probably enter the teaching contexts after graduation.
تحلیل گفتمان موضوعی نهج البلاغه در باب معرفت شناسی عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی پدیده ها، یا به عبارتی، تلاش برای دستیابی به بینش عقیدتی/فلسفیِ خاص درخصوص ماهیت آنها، هدایت گر او در انتخاب راه کارهای اجرایی متناظر با آن، بویژه در حوزه عدالت گستری است؛ با ابتنا بر این ضرورت، بررسی حاضر با هدف شناخت مبانی معرفتی عدالت از دیدگاه شیعی/علوی در راستای مؤلفه های مطرح در نظریه های حوزه اخلاق صورت گرفت. ازاین رو، نهج البلاغه، به عنوان یکی از متون مرجع شیعی برگزیده شد و واکاوی آن با کاربستِ مدلِ تحلیل گفتمان موضوعی به عنوان روش تحقیق به انجام رسید. یافته های این پژوهش در دو بخش نتایج تحلیل نظری و نتایج تحلیل زبانی قابل ملاحظه است: درنتیجه تحلیل نظری، قاعده «ملکه رفتاری گزینش پندار، گفتار، و کردار بر مبنای حق» به عنوان تعریفی از چیستی عدالت به دست داده شد؛ در این قاعده، معانی حق از درستی انجام تا تکلیف شرعی را دربرگرفته و به طور کلی در سه حیطه مصداقی الف) حقوق تشریعی، ب) حقوق فردی غیرتشریعی، و ج) حقوق معاوضه ای جای گرفت؛ این قاعده و حیطه های مصداقی حق مجموعاً «اصل جامع معرفت عدالت» را شکل می دهند؛ این اصل معرفت-شناختی، در واقع، اساس دستورالعمل های اجرایی و توزیعی عدالت در این مکتب قرار می گیرد. درنتیجه تحلیل زبانی نیز نتایجی به دست آمد که مهم ترین آنها شناسایی هفت برهان یا موضع عقلی در داده های شاهد است. مواضع عقلی، اشاراتی ضمنی یا صریح به دستورالعمل هایی هستند که عقل سلیم آنها را می پذیرد.
A Biographical Narrative Analysis of the Challenges of Applied Linguists across Different Research Abilities to Conduct Qualitative Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Conducting qualitative research in applied linguistics seems to have some challenges. Hence, this study aimed to investigate the challenges of applied linguists across different research abilities to conduct qualitative studies. To that end, the biographical narratives, authored by 13 applied linguists, were collected. Then, the narratives were analyzed through qualitative data analysis principles, including organizing and familiarizing, coding and reducing, and interpreting and presenting (Ary et al., 2014). The findings showed that applied linguists face four challenges: methodological issues, technical issues, ethical issues, and qualitative research dissemination while doing qualitative research. The findings also indicated similarities and differences among applied linguists' challenges across different research abilities. It can be concluded that teaching qualitative research is more than mere lecturing about qualitative concepts. Thus, there should be practice-based instruction on qualitative research for applied linguistics students. Moreover, there should be a community for addressing pedagogical dialogs among applied linguists about doing qualitative research.
CAPT and its Effect on English Language Pronunciation Enhancement: Evidence from Bilinguals and Monolinguals(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۹, Issue ۲, Summer ۲۰۲۰
121 - 167
حوزههای تخصصی:
Nowadays there are several challenges for English teachers as well as researchers regarding how to teach foreign language pronunciation more effectively. The current study aimed to explore the effect of computer-assisted pronunciation teaching (CAPT) on Persian monolinguals and Turkmen- Persian and also Baloch- Persian bilinguals’ pronunciation considering production and perception. A sample of 48 female mono and bilingual 7th-grade students participated in this study and made the experimental and comparison groups. All the participants took the Oxford Placement Test and accordingly were in the beginner level of English language proficiency (95.83% of the participants’ scores ranged from 0 to 15). The experimental group experienced a technology-based instruction while the comparison group benefited from traditional listen and repeat method of pronunciation teaching. Two Two-way between-group ANOVAs were used to define the influence of CAPT on pronunciation production and perception of the mono and bilingual participants. The results of the study indicated that CAPT had a significant effect on pronunciation production while pronunciation perception was comparatively more enhanced through the traditional method. Regarding mono and bilingualism, it was also found that bilinguals significantly outperformed monolinguals in pronunciation production in both groups while there was no significant difference between them in pronunciation perception. There were also no interaction effects for pronunciation perception or production scores. The results generally showed that CAPT can be beneficial specifically when it is used along with traditional methods at schools in beginner levels.
بررسی مقایسه ای فضای واکه ای در کودکان دارای سمعک، کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه فضای واکه ای کودکان دارای سمعک، کودکان کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی با توجه به متغیر های اختلال شنوایی و جنسیت است. از سی کودک، ده کودک در هر گروه که شامل پنج دختر و پنج پسر بودند، خواسته شد تا 36 کلمه با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند تکرار کنند. کلمات موردنظر با استفاده از میکروفون شور و نرم افزار پرت ضبط شد . سپس مقادیر بسامد سازه های اول و دوم برای هر واکه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال شنوایی واکه های [u , i, e, ᴂ] را در جایگاهی افتاده تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می کنند . واکه [ a ] در کودکان کاشت حلزون شنوایی در جایگاهی افتاده تر و واکه [ o ] در کودکان دارای اختلال شنوایی در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. در حالی که واکه [a] در کودکان دارای سمعک در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. به علاوه، تمامی واکه هایِ کودکان کاشت حلزون شنوایی و واکه های ᴂ] [u, i, e, a, در کودکان دارای سمعک در جایگاهی پیشین تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شوند. کودکان دارای سمعک دارای کوچک ترین فضای واکه ای در بین افراد شرکت کننده در تحقیق هستند، درحالی که فضای واکه ای کودکان کاشت حلزون شنوایی تفاوت فاحشی با فضای واکه ای کودکان بدون اختلال شنوایی نداشت. جنسیت نیز بر بسامد سازه اول واکه [a] و بسامد سازه دوم واکه [i] تأثیری معنادار داشت.
سازوکارهای مشروعیت بخشی گفتمان های جنسیتی در رمان سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان های جنسیتی همواره برای تثبیتِ مفصل بندی های خود سعی در مشروعیت بخشی به ابعاد خودی و مشروعیت زدایی از عناصر دیگری دارند؛ مشروعیت بخشی، از نظر نشانه شناسی گفتمانی، فرایندی است که از طریق مفصل بندی گفتمانی، قدرت را هژمونیک می کند. هدف نگارندگان در این مقاله بررسی و شناسایی نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیت بخشی گفتمان های جنسیتی در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. از همین رو، آن ها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف ( 2001 ) و دریدا ( 1983 ) از روش شناسی ون لیوون ( 2007 ) ارائه می کنند و از سایر ابزارهای زبان شناختی نیز بهره می برند. آنگاه برای تحلیل و نشان دادن عملکرد سازوکارهای یادشده به سراغ رمان سلوک دولت آبادی می روند و با گزینش هدفمند، بخش هایی از آن را بررسی می کنند. در پایان، آن ها به پرسش این پژوهش درباره نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیت بخشیِ گفتمان های جنسیت ی پاسخ می دهند و چهار ساختارِ ساده، مرکب، پیچی ده، و زنجی ره ای را در آن سازوکارها معرفی می کنند. افزون بر آن، نشان می دهند گفتمان های جنسیتی با تلاش برای کسب مشروعیت و حصولِ آن، از ادامه مسیر باز نمی مانند، بلکه برای حفظ و تثبیت آن نیز گام فرامی نهند و همواره به صورت صریح یا ضمنی بازبافت سازی از دیگری مشروعیت می زدایند
آموزش مترجمی فرانسه در دانشگاه های ایران: بررسی مشکلات ترجمه واژگان چند معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش مترجمی در ایران، تاکنون از دیدگاه های مختلف بررسی شده است و کاستی های این آموزش و مشکلاتی که دانشجویان این رشته با آن روبه رو هستند، از ابعاد متفاوت ارزیابی شده است. با وجود این، به نظر می رسد پژوهشگران حوزه مطالعات و آموزش ترجمه زبان فرانسه در ایران، واژگان چندمعنا و چگونگی ترجمه این پدیده ابهام زا را نادیده گرفته اند. در همین مورد، با درنظر گرفتن ویژگی های واژگان چندمعنا و توانش دانشجویان این رشته، با نگاهی به نقشه هولمز/ توری از مطالعات ترجمه و شاخه کاربردی آن که شامل تربیت مترجم و فرهنگ لغات به منزله ابزار ترجمه است، نظریه کاترینا رایس از انواع متن و کاربرد آن ها و نظریه گروه PACTE از توانش ترجمه در محیط های آموزشی، از طریق دو سنجش میان ۳۲ دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مترجمی فرانسه در دو گروه و همچنین، بررسی پیکره ترجمه کتاب Le choix de lettres de Jean-Jacques Rousseau: Traduction et texte original که از سوی هشت تن از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته مترجمی و ادبیات فرانسه انجام گرفته است، این مشکل بررسی شد. در مورد اول، بیشتر از دو سوم دانشجویان گروه اول که تنها از فرهنگ دوزبانه فرانسه فارسی استفاده کرده بودند، نتوانستند به درستی جملات حاوی این نوع واژگان را ترجمه کنند، در حالی که این میزان در گروه دوم برعکس است. در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز این مشکل همچنان وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، برای رفع این مشکل باید از فرهنگ های تک زبانه فرانسه فرانسه استفاده شود.
زبان پارسی و مردم فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوء تفاهمی در کار است که گروهی از ایرانیان را «فارس» می نامد. بنابر این برداشت و اشتباه، «مردم فارس» به کسانی دیگر، یعنی ترک زبان در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، به اقوام کرد و بلوچ، عربی زبانان در خوزستان، و نیز ناگزیر لرها و مردمان گیلان و مازندران، و حتی زرتشتیان اجحاف می کنند و ستمی روا می دارند. این مقاله می کوشد تا روشن سازد که اصلاً در بنیاد و اساس خود، چنین گمانی نادرست و ناروا است. این سو ءتفاهم از آن برمی خیزد که در ایران از دیرباز، از روزگار هخامنشیان، اقوامی مختلف، با زبانهایی مختلف می زیسته اند و می زیند، که حکومتی واحد، و دولتی مشترک، با روابط رسمی و قانونی فراگیر داشته اند و دارند. این مردم از همان زمان، زبان رسمی فارسی را، ابتدا در گفتار و کاربرد شفاهی، و سپس هم بصورت شفاهی و گفتاری، و هم بصورت نوشتاری به کار برده اند و از آن بسانِ ابزاری ارتباطی بهره جسته اند. از این جهت، در واقع شمار بسیاری از اینان دارای دو زبان مادری اند و دو زبانه به شمار می روند. درست نیست اگر آنان را که فقط یک زبان مادری دارند، سهواً «فارس» بنامیم و ادّعا کنیم که « مردم فارس» بواسطه نداشتن زبان مادری دیگری جز «زبان پارسی» بر دیگر مردم در این خطّه وسیع از جهان، و به اصطلاح در حوزه فرهنگ نوروز، به دیگران اجحاف و ستمی روا می دارند.
The Effect of “Narrow Reading” on Learning Mid-Frequency Vocabulary: The Role of Genre and Author(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۸, Issue ۴, Winter ۲۰۲۰
165 - 203
حوزههای تخصصی:
This study investigated the effect of Narrow Reading (NR) on learning mid-frequency words. Vocabulary Size Test (VST) designed by Nation and Beglar (2007) was administered as the first pre-test to 196 students, from among whom 91 students whose vocabulary size ranged between 2100- 3500-word families, , became the target of this study and were randomly classified into four groups. Then another pretest administered was a modified version of Wesche and Paribakht’s Vocabulary Knowledge Scale (VKS) which assessed how well they knew twenty vocabularies derived from the expository and narrative texts. After thirty sessions for direct instruction, VKS was repeated immediately as a posttest to assess vocabulary learning while a month later, VKS was taken as a delayed posttest to assess vocabulary retention. To address research questions, a mixed design factorial ANOVA was conducted. The findings revealed that while the theme was fixed, reading expository texts rather than narrative ones led to the growth in vocabulary knowledge. In addition, the group that read narratives forgot most of the mid-frequency words in the retention phase. As opposed to multi-author texts, reading texts written by one author resulted in a better vocabulary achievement in both learning and retention phases. It was also revealed that there was no interaction between genre and author. In other words, the author was as influential in learning mid-frequency words among expository texts as it was in narrative ones. Finally, it was concluded that NR has a positive effect on learning mid-frequency words.
The Effect of Open vs. Closed Tasks on Improving Iranian EFL Learners’ Oral Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۸, Issue ۴, Winter ۲۰۲۰
205 - 238
حوزههای تخصصی:
Among the latest efficient approaches in language teaching, Task-based Language Teaching has turned up to be the main approach in a way that it is currently recognized as the leading teaching approach in language instruction (Ji & Pham, 2017). Using the proper tasks based on the proficiency level of the learners can facilitate the process of language learning. The present study aimed at investigating the effect of open and closed tasks on improving Iranian EFL learners’ oral performance at intermediate and advanced levels. This study is a quasi-experimental research with pretest and posttest design. The participants of the study included 55 female EFL learners at Jahadeh Daneshgahi language institute in Tabriz city, who were selected through cluster random sampling method. The data were collected through 10 open tasks and 10 closed tasks along with an oral pretest and an oral posttest checklist that examined grammar, pronunciation, vocabulary, breakdown-response, interaction, and speech flow of learners’ oral performance. The tasks were selected from the Four Corner series (Richards & Bohlke, 2012). The data were analyzed by a two-way MANCOVA test and ANCOVA. The obtained results indicated that open and closed tasks can improve EFL learners’ oral performance and there is no significant difference between open and closed tasks in developing learners’ oral performance in both levels. Besides, at the advanced level, the amount of oral performance development is greater than the intermediate level. The outcomes of this study can be useful for EFL teachers and learners regarding using the optimal kind of tasks in improving oral performance.