فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۲, No. ۲, ۲۰۲۰
115 - 160
حوزههای تخصصی:
The present study was primarily aimed at investigating how Processing instruction would affect the Iranian EFL learners’ grammatical knowledge and how the effectiveness of this method would be modulated by the learners’ individual differences in grammatical sensitivity. To this end, three senior intact high school classes were selected and randomly assigned to two experimental and one control group. Each of the experimental groups was treated with one operationalization of Processing instruction, namely, full PI (n=24), and Structured input (n=24) while the control group (n=20) received traditional output-based instruction (TI) on the English passive structure over three weekly sessions. The results illustrated that Processing instruction was more effective than TI since it improved learners’ both interpretation and production while TI only could improve learners’ production. Additionally, the results demonstrated that the positive impact of Processing instruction was not affected by the learners’ differences in grammatical sensitivity. All in all, this suggests that as long as a grammatical structure is affected by an underlying processing problem, Processing instruction is possibly a more effective pedagogical option compared to traditional output-based instruction. Furthermore, Processing instruction seems to work for all learners irrespective of their differences in terms of grammatical sensitivity.
The Development and Validation of Peer Support Questionnaire (PSQ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The quality of students’ relationships with their peers plays an important role in developing their academic achievement. The present study aimed at constructing an accurate, reliable, and valid instrument that could assess the EFL students’ perceptions of peer support. The instrument includes different subscales, namely Informational Support, Emotional Support, Instrumental Support, Feedback, and Companionship Support. The Peer Support Questionnaire was administered to 212 Iranian undergraduate EFL students studying at two public universities in Iran. An exploratory and a confirmatory factor analysis were conducted, and the overall factor loading estimates indicated a quite satisfactory level of convergent validity for the developed Questionnaire. Both the degree of factor loadings and the construct validity test supported the convergent validity of peer support factors and their related items. The findings demonstrated that PSQ could be a valid and reliable instrument for measuring the concept of peer support in both academic and educational settings.
گروه فعلی زبان گیلکی براساس فرضیه فاعل در درون گروه فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طرح شواهد در حمایت از فرضیه فاعل در درون گروه فعلی زبان گیلکی در چارچوب برنامه کمینه گرا می پردازد. داده های این پژوهش کیفی است و از شمّ زبانی نگارندگان و متون گفتاری و نوشتاری جمع آوری شده اند. گرچه گونه توصیف و تحلیل شده در مرکز و غرب استان گیلان رایج است اما به نظر می رسد نتایج این پژوهش به سایر گونه های گیلکی نیز تعمیم پذیر باشد. در این مقاله با طرح شواهدی مانند سور شناور،محدودیت ساخت همپایه، اصطلاح پاره ها و ارتقا، به تعیین جایگاه موضوع بیرونی (فاعل) پرداختیم و نشان دادیم که داده های زبانی گیلکی، فرضیه فاعل در درون گروه فعلی را تأیید می کند. تمام شواهد مؤید آن است که در زبان گیلکی، فاعل در جایگاه مشخصگر گروه فعلی اشتقاق درپایه می یابد، و سپس برای ارضای اصل فرافکنی گسترده از جایگاه مشخصگر گروه فعلی (Spec VP) به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی (Spec IP) حرکت می کند. به بیانی دیگر، داده ها نشان می دهند که فاعل به همراه سایر موضوع های فعل در درون گروه فعلی تولید می شود و موضوع بیرونیِ واقع در جایگاه مشخصگر گروه تصریفی، یک فاعل اشتقاقی است.
تفاوت های زبانی گونه نوشتار ادبی با گونه نوشتار معیار برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با هدف شناخت تفاوت های دو گونه زبانی معیار و ادبی، ابتدا براساس تحلیل مقابله ای کتاب های دستور زبان آثار ادبی با کتاب های دستور زبان معیار، تفاوت های این دو گونه را استخراج و سپس براساس میزان فراگیر بودن آنها در آثار ادبی، تفاوت های زبانی کمتر رایج را به شش دسته تقسیم کردیم. سپس براساس نظریه تداخل و همچنین بر مبنای پیروی از اصول علم نحو، تفاوت های زبانی رایج تر را در سه دسته طبقه بندی نمودیم: 1. مؤلفه های گونه ادبی با ظاهر یکسان نسبت به زبان معیار با کارکرد متفاوت 2. مؤلفه های گونه ادبی با ظاهر متفاوت نسبت به زبان معیار با کارکرد یکسان 3. حذف یا جا به جایی ارکان جمله. پس از معرفی، نمونه ای ادبی در 12 حوزه زبانی نظام آوایی، اسم، صفت، عدد، ضمیر، موصول، فعل، قید، حروف، اصوات، واژه سازی و جمله، ارائه دادیم. در پایان معلوم شد که تفاوت های زبانی رایج تر، برای آموزش به غیرفارسی زبانان ضروری تر و در عین حال دشوارترند و گروه کمتر رایج اهمیت آموزشی کمتری دارند ولی فراگیری آنها راحت تر است.
تحلیل کارکردهای حرف «واو» در تاریخ بیهقی و مقایسه آن با زبان های ایرانی و زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرف «واو» پرکاربردترین حرف ربط زبان فارسی است که به جز ربط دادن اجزای کلام به هم، کارکردهای دیگری همچون استیناف، استدراک، اضراب، تخمین، حال و قسم دارد. بررسی تاریخ بیهقی ، به منزله یکی از مهم ترین متون فارسی دوره غزنوی، دالّ بر کارکردهای متنوع حرف واو در متن آن است که به نظر می رسد بخشی از آنها تحت تأثیر زبان های ایرانی و زبان عربی بوده است. مقاله پیش رو افزون بر بررسی کارکردهای متنوع حرف واو در تاریخی بیهقی، درصدد آن است که نشان دهد کدام یک از این کارکردها تحت تأثیر زبان های مذکور بوده است. به همین منظور حدود 1500 جمله و عبارت از متن این کتاب انتخاب، بررسی و تجزیه و تحلیل شد و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که کارکردهای واو عطف در تاریخ بیهقی را می توان در سه گروه اصلی دسته بندی کرد: نخست، واو عطف و استیناف، که هم در متون ایرانی باستان و هم عربی قابل پیگیری هستند. دوم، واو حالیه، قسم و استدارک، که از زبان عربی وارد زبان فارسی شده اند و سوم، واو اضراب، واو در معنای یا، واو ابتدای جملات معترضه، که مؤلف تاریخی بیهقی در به کارگیری آن ها دست به نوعی نوآوری زده است.
Gendered Language: Men’s vs Women’s Uses of Address Terms within New Interchange Series(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۶, Spring & Summer ۲۰۲۰
182 - 204
حوزههای تخصصی:
This study set out to check the addressing behavior within men’s and women’s talk in the written conversations in English language textbook series titled ‘New Interchange book’ by Richards, Hull and Proctor, (1998) from Cambridge University Press. In line with this aim, the present researchers initially prepared descriptive tables for both formal and informal contexts in three theme categories (Social, Cultural & Economic) vis a vis four case appropriations (men*men, men*women, women*men, women*women). The distributions of interlocutors were coded through content analysis techniques. The major findings indicated that the highest percentage of detected address terms belonged to pronouns (67.7%). The proportions for gender appropriations between interlocutors for this address term showed that the case condition with women to men (52.3%) and men to women (36.4%) had the highest rates as compared with other cases. Then, in the final stage, the datasets were scrutinized in terms of theories on gender disparity in the instructional materials. This paper has some pedagogical implications in terms of addressing term inequality as mapped on gender status within ELT books, which might indirectly change the balance against full and rich contexts for effective learning to occur.
حکایت «ماهیان و آبگیر» از کلیله و دمنه تا ماهی سیاه کوچولو: الگوهای معرفتی و جایگیری سوژه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگیری سوژه ها در متن های ادبی، حاصل انواع مفصل بندی گفتمانی است که بنا به الگوهای معرفتی حاکم بر هر دوره شکل می گیرد. برای درک بهتر این نکته می توان به حکایت هایی رجوع کرد که در چند دوره با جهان های معرفتی متمایز به روایت یا تمثیل در آمده اند؛ یکی از این موارد، حکایت «ماهیان و آبگیر» است که در کلیله و دمنه و مثنوی مولوی به مثابه خرده روایت و در داستان ماهی سیاه کوچولو به شکلی مستقل بازنمایی شده است. در این نوشتار چگونگی تأثیر پارادایم ها بر جایگیری سوژه های داستانی از منظر کیستی و چرایی قهرمان نیز شکل و میزان اظهار هویت/ فردیت آن ها به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده است. نتیجه حاکی از وجود دو الگوی معرفتی هستی شناختی است: الگوی اول همان فردیت ستیزی/ گریزی جهان کلاسیک است که متن کلیله و دمنه و مثنوی را در بر گرفته است. بر همین اساس قهرمانان اصلی هر دو تمثیل آن ماهیان اند که خود را به مردگی، به شکلی نمادین هویت/ فردیت خود را پس می زنند. منتهی مرده نمایی ماهیِ کلیله و دمنه به مثابه شکلی از حزم و فردیت گرایی ضمنی، او را در ساختار کاست بنیاد جهان متن، چونان رخدادی خطرناک جلوه داده است؛ ولی در مثنوی مولوی در مقام نوعی عاملیت گریزی برای تأیید یا وانمایی تجربه حالِ حضور آمده است. با وجود موارد قبلی، قهرمان تمثیل ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی ، بنا به الگوی معرفتی فردگرایانه جهان معاصر، آن ماهی ای است که عاملیت و فردیت وی به شکلی نشان دار و نمادین از رنگ سیاه و خنجری بر کمر تا انواع پرسش های هستی معرفت شناختی و رویارویی فیزیکی، برجسته و تحسین شده است.
مشکلات داوطلبان آزمون شنیداری تافل در استنباط معانی تلویحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
267 - 295
حوزههای تخصصی:
معنای تلویحی، معنایی است که به صورتِ غیر لفظی و غیر مستقیم در تعامل های گفتاری بیان می گردد و درکِ آن، وابسته به دانشِ مشترکِ گوینده و شنونده و آشنایی با زبان آن ها از جنبه فرهنگی است. به همین سبب، بررسیِ معنای تلویحی فقط در معناشناسی امکان پذیر نیست. همچنین، به دلیل آنکه درکِ آن دشوار است، از مبحث های مورد توجه کاربرد شنا سی زبان و تحلیل کلام است. ابهام، در استنباط معنایی به وسیله شنونده، سببِ قطعِ ارتباط و یا پاسخ دهی و درک نابه جای گفتار می گردد. در آزمون های تافل، این نوع معنا در قسمت های درک مطلب و شنیداری، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بررسیِ پیشینه پژوهش نشان داده است که داوطلبان ایرانی آزمون تافل، در قسمت شنیداری در مقایسه با داوطلبان آزمون تافل در سایر کشورها، ضعف معناداری داشتند. بنابراین، این پژوهش به بررسی این مسأله از جنبه درک نکردنِ معنای تلویحی بر پایه اصول همکاری در نظریه گرایس (Grice, 1975) پرداخته است. شرکت کنندگان پژوهش، 62 نفر از دانش آموختگانِ دانشگاهِ شهید چمران، پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی بودند که به روش تصادفی طبقه بندی انتخاب گردیده و بر پایه آزمون شنیداری تافل به دو گروه قوی و ضعیف گروه بندی شدند. در پژوهش، از آزمون تی مستقل، برای تحلیل داده ها و مقایسه دو گروه بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد برای آزمون شوندگانِ هر دو گروه، تشخیصِ اصلِ ربط از همه ساده تر بوده و شناساییِ اصل های کمیت، شیوه و کیفیت از اصول دیگر دشوار تر است. اصل کمیت، بیشترین دشواریِ درکِ معنای تلویحی، در هر دو گروه را ایجاد کرد.
Synchronous and Asynchronous Electronic Learning and EFL Learners’ Learning of Grammar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
As a negative consequence of COVID 19, almost all students felt obliged to leave the universities and use electronic devices to learn. Some universities encouraged faculty members to use Electronic teaching as an alternative to traditional classrooms. Despite a large number of studies on different forms of electronic learning, the effectiveness of synchronous and asynchronous E-learning in teaching grammar to EFL learners has been neither investigated nor compared appropriately. Two intact classes of undergraduate students of English as a Foreign Language (EFL) from Farhangiyan university were selected. and each received the treatment through either synchronous or asynchronous E-learning activities. The same syllabus consisting of dependent Clauses, Appostive, infinitives, and gerunds were taught to the two groups. EFL learners’ knowledge of grammar was measured by recognition and production tests. The two groups’ scores were submitted to repeated measures ANOVA tests. The findings showed that both modes of E-learning greatly influenced the language learners’ knowledge of grammar as measured by recognition and production tests. Results also showed that the interaction between electronic modes and grammar recognition and production tests was statistically significant. Therefore, it could be concluded that E-learning learning is useful, synchronous learning is more effective for improving the language learners’ production, and asynchronous learning is effective for improving the skills and subskills which require reflection and comprehension.
A Corpus Analysis of Animal-Term Conceptual Metaphors in the Persian Book of Marzbannameh(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study investigated the distribution of animal terms in the Persian book of Marzbannameh and their metaphoric repetition in the users’ opinions, thoughts, and worthiness. By investigating the Persian book of Marzbannameh as one of the famous literary books which is rich of animal conceptual metaphors, a corpus of 376 animal terms in content has been chosen and analyzed. Four raters who were the Persian Literature teachers analyzed accurately the pertinent book for evaluating the available animal metaphors. And, two other raters who were the Persian Literature professors were asked to study the decisions and present the final propositions if they had different ideas about a concept. Moreover, as a supporting research method, focus groups were engaged by the Persian Literature teachers and professors to give their ideas and thoughts about the positive and negative qualities of the contained animals in the selected book. The results offered that animals are not distributed alike in this book, are used with diverse conceptualizations and stood for both positive and negative connotations. Also, it was found that the domestic animals generally have positive characteristics; however, some of them violate this rule, connoting just negative characteristics. After all, the wild animals, except for hawk, generally have negative characteristics.
تحلیل نشانه - معناشناختی رمان سووشون بر مبنای مکتب پاریس
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
65-91
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی شمول معنایی در اشعار سهراب سپهری و نیما یوشیج
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
92-109
حوزههای تخصصی:
مقایسه بازداری شناختی در دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از توانمندی های شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. یکی از توانایی های شناختی انسان بازداری شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازداری شناختی در دانش آموزان دو زبانه و دانش آموزان یک زبانه انجام شد. روش این پژوهش عل ّ ی مقایسه ای بود. جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر قزوین بودند که تعداد 82 دانش آموز (43 دانش آموز دو زبانه و 39 دانش آموز یک زبانه) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار های پژوهشِ پرسش نامه دموگرافیک و آزمون رایانه ای استروپ عددی بود. دانش آموزان پس از پر کردن پرسش نامه دموگرافیک، به آزمون استروپ عددی پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شد. یافته های آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه در آزمون استروپ عددی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که اثر استروپ عددی و اثر استروپ فیزیکی در دانش آموزان یک زبانه بیشتر از دانش آموزان دو زبانه است. با توجه به یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که دانش آموزان دو زبانه نسبت به دانش آموزان یک زبانه، عملکرد بهتری در بازداری شناختی دارند که سبب می شود در برخورد با مسائل شناختی، خطای کم تری داشته باشند و سریع تر پاسخ دهند. واژه های کلیدی: آزمون استروپ، بازداری شناختی، دانش آموزان، دو زبانه، یک زبانه.
معرفی کتاب تحریک آزادی میں اردو کا حصه
حوزههای تخصصی:
کتاب تحریک آزادی میں اردو کا حصہ، اثر محقق نامور معاصر معین الدین عقیل، می باشد. کتاب مذکور چاپ سال 2008، یکی از آثار ارزنده این پژوهشگر است که در آن، تاریخچه زبان اردو از حیث اسلام گرایی، ملی گرایی، آزادی طلبی و تاثیر آن در تقویت ذهنیت اسلامی و ارتقا شعور اجتماعی مسلمانان، ارائه داده است. نگارنده، در اینجا، تمامی ریخت ها و گونه های ادبی و غیرادبی اردو اعم از شعر و نثر ادبی حتی سخنرانی ها،خطبه ها و قراردادها را مورد مطالعه قرار داده است. معرفی نهضت های مذهبی، سیاسی و ادبی در باب این مقوله، ارزش علمی و داده های این پژوهش را افزوده است.
بررسی ساخت هجا در گویش مشهدی بر اساس نظریه ی همخوان- واکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساخت هجا در شناخت واجی یک گویش از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهش حاضر در قالب طرحی میدانی به بررسی ساخت هجایی گویش مشهدی پرداخته و بر اساس نظریه ی همخوان- واکه به شیوه ی واج آرایی همخوان ها و همچنین تاثیر واکه ی هسته ی هجا در انتخاب خوشه های همخوانی می پردازد. داده های زبانی این پژوهش حاصل مصاحبه با ده گویشور ساکن مشهد شامل زن و مرد بین سنین 60 تا 80 سال و کم سواد است. در ضمن پژوهشگر خود نیز گویشور بومی می باشد. یافته های پژوهش نشانگر آن است که عنصر هجایی در گویش مشهدی هسته است که قبل از آن حداکثر دو همخوان و بعد از آن نیز حداکثر دو همخوان می توانند قرار گیرند. طی این بررسی مشاهده شد که تمایل گویش مشهدی بیشتر بر هجاهای کوتاه است به صورتی که در اغلب موارد در مقایسه با فارسی معیار درج واکه یا فرایند واج افزایی را شاهد می باشیم. واژه هایی مانند: بزرگ/bozor@/، ترش/ toroS/، سطل/s{tel/ نشانگر این فرایند می باشد. فرایند واج افزایی در این گویش به چهار دسته تقسیم می شود که در این پژوهش به تفصیل به آن پرداخته شد.
بررسی استعاره های مفهومی و مبنای طرح واره ای آن ها در نابینایان مطلق مادرزاد و همتای بینایشان بر اساس نظریه شناخت بدن مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
37 - 72
حوزههای تخصصی:
نظام مفهومی ذهن بشر که اندیشه و عمل انسان بر آن استوار است، ماهیتاً استعاری است و ریشه در نظام مفهومی زبان دارد. بنابراین، از استعاره به عنوان مقوله ای مهم در مطالعات زبانی یاد می شود. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدن مندی استعاره های مفهومی در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای معنی شناسی شناختی در چارچوب استعاره های مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) پرداخته است. ماهیت انجام این پژوهش که از نوع کمی کیفی (آمیخته) بوده به صورت مقایسه ای بین دو گروه از افراد نابینا و همتایان بینا انجام شده است؛ بدین ترتیب که 48 آزمودنی بینا و نابینای زن و مرد با تحصیلات دیپلم و لیسانس در سنین 18 28 سال مورد ارزیابی قرار گرفته اند و از آن ها خواسته شده 30 واژه منتخب را بر مبنای راهکارهای ریسی بیتی و پگی (1991) توصیف کنند. بر این اساس، در ابتدا طرح واره های ذهنی به عنوان قلمرو مبدأ در نگاشت های استعاری و سپس، استعاره های مفهومی استفاده شده توسط آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که نابینایان باتوجه به فقدان حس بینایی به عنوان مهم ترین حس ، از توصیفات واژگانی بیشتر و به مراتب طرح واره های ذهنی و استعاره های مفهومی بیشتری نسبت به همتایان بینایشان استفاده می کنند، به طوری که آزمودنی های نابینای زن لیسانس با بیشترین استفاده از طرح واره های ذهنی و استعاره های مفهومی گزارش شده اند.
کاوشی در ابعاد شناختی، فرهنگی و بافتی ضرب المثل های نمادین گویش دلواری با استفاده از انگاره آمیختگی مفهومی بسط یافته آندرسون (2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آندرسون (2013) مدعی است که نظریه آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (1998, 2002) می تواند مبنایی برای تحلیل معنایی ضرب المَثل ها قرارگیرد و ابعاد فرهنگی، شناختی و بافتی معناسازی را در این عبارات زبانی تبیین کند. این مقاله با هدف بررسی کاربرد انگاره شناختی ضرب المَثل آندرسون (2013) در تفسیر ضرب المَثل های نمادین گویش دلواری تلاش می کند جوانب معنایی شش ضرب المَثل عامیانه را روشن سازد. این مَثل ها به طور هدفمند انتخاب و به منظور یکدست شدن داده ها، به مواردی محدود شده اند که مفهوم حیوان در فضاهای دروندادی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که در این ضرب المَثل ها، معنای حکیمانه و اخلاقی، حاصل آمیختگی مفهومی حوزه مفهومی حیوان با حوزه مفهومی امور انسانی است که به شکل های مختلف توسط فضای عام ساختاربندی و در فضای آمیخته بازتابانده می شوند و معنای پایه حاصل این امتزاج است. معنای پایه در دومین فرایند آمیختگی، با معنای ارجاعی تلفیق می شود و معنای موقعیتی را می سازد. کنش هایی مثل تحسین، پند، انتقاد و غیره حاصل این دو آمیختگی است. یافته مهم این پژوهش آن است که ویژگی های بوم شناختی و فرهنگی که در عبارات ضرب المثل می آیند، در فضای دروندادی 1 در اولین فرایند آمیختگی قرار می گیرد و بدون آن شکل گیری معنای پایه و نیز معانی موقعیتی و کنشی ناممکن به نظر می رسد. استعاره انسان به مثابه حیوان رابط اصلی دو فضای دروندادی 1 و 2 در این فرایند است. این انگاره به روشنی قادر است نقش شناخت، فرهنگ و بافت را در معنای کامل ضرب المَثل نشان دهد و مؤید کاربردی بودن انگاره ای شناختی در حل پیچیدگی های معناشناسی زبان در کاربرد است.
بررسی موضوعی و روش پژوهش مقالات چاپ شده از سال 1980 تا 2019 در مجلات زبانشناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن بود تا به بررسی موضوعی و روش پژوهش مقالات چاپ شده در هفت مجله زبانشناسی کاربردی از سال 1980 تا 2019 بپردازد. بر این اساس، 3491 مقاله از این هفت مجله استخراج شد. روش پژوهش این مقالات بر اساس سه روش پژوهش کیفی، کمی و تلفیقی دسته بنده شد. برای بررسی موضوعی این مقالات چارچوبی که شامل 10 موضوع از جمله آموزش، مدرسان، ارزشیابی، یادگیری، فراگیران، محتوا، هویت، آموزش زبان و تکنولوژی، انگلیسی برای اهداف ویژه و منظورشناسی و کلام بود مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد از سال 1980 تا 2000 روش کمی به صورت ویژه مورد استفاده قرار می گرفته است اما از 2000 تا 2019 روش پژوهش کیفی رشد داشته است. همچنین نتایج نشان داد که از سال 2010 تا 2019، پژوهشگران به استفاده از روش پژوهش تلفیقی علاقه مند شده اند. نتایج همچنین نشان داد که از سال 1980 تا 2019 بیشترین موضوعات درمورد یادگیری، فراگیران و محتوا و کمترین موضوعات هویت و انگلیسی با اهداف ویژه بوده است. نتایج این پژوهش می تواند به پژوهشگران حوزه زبانشناسی کاربردی و به طور ویژه پژوهشگران کم تجربه کمک کند تا دانش خود را درمورد آنچه تاکنون در حوزه زبانشناسی کاربردی انجام شده است تقویت کنند تا بهتر بتوانند تمرکز پژوهشی خود را ایجاد نمایند.
نگاهی تازه به فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، تحقیقی در باب فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی است. روش این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. از آنجا که نظریه ی بهینگی موازی قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی- واجی نمی باشد، در این تحقیق برای نخستین بار به تحلیل فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه ی بهینگی لایه ای پرداخته شد. نظریه ی بهینگی لایه ای، انگاره ای جدید از بهینگی موازی است و شامل چندین نگاشت می باشد که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. نظریه ی بهینگی لایه ای، دارای لایه های میانی است و ترتیب انجام فرایندهای صرفی- واجی مشهود است. در این پژوهش براساس نظریه ی بهینگی لایه ای، رخداد فرایند کشش جبرانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب، فرایند جذب، حذف همخوان چاکنایی و فرایند کشش جبرانی به خوبی در سطوح مختلف نظریه ی بهینگی لایه ای قابل بازنمایی است؛ لذا بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از رخداد فرایند کشش جبرانی ارائه می دهد، اگرچه این نوع تحلیل ممکن است اقتصادی نباشد.
فرانقش های بینافردی و تجربی در متن روایی زبان راجی (رایجی) بَرزُکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل حاضر بندهایی از زبان رایجی بَرزُکی از منظر دو فرانقش بینافردی و تجربی ارائه می شود و قصد بر آن است تا تحلیل های معنابنیان نظریه نقش گرای هلیدی درباره این گونه زبانی سنجیده شوند که مانند بسیاری از گویش ها یا زبان های محلی تنها دارای صورت گفتاری و محاوره ای هستند. بدین منظور، با توجه به فرانقش بینافردی، فاعل، خودایستا و نوع بندها و بر اساس فرانقش تجربی، بسامد و نوع فرایندهای زبان راجی بَرزُکی مورد بررسی قرار می گیرند. زبان رایجی (راجی) بَرزُکی از زبان های در خطر ایران است که در شهر بَرزُک (50 کیلومتری شهر کاشان) به آن تکلم می شود. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده های آن از مصاحبه شفاهی با یک گویشور زن بومی 83 ساله و دوگویشور مرد بومی82 و 64 ساله بَرزُکی به دست آمده است. نتایج به دست آمده بیان گر آن است که از مجموع 35 بند پیاده شده از داستان شفاهی با موضوع سیل بزرگ 60 سال پیش این شهر، در فرانقش تجربی فرایند مادی با 66% (23 فعل) رخداد، پربسامدترین فرایند است. درصد رخداد سایر فرایندها عبارت است از: رابطه ای 20% (7 فعل)، ذهنی 8% (3 فعل)، فرایند رفتاری 3% (یک فعل)، کلامی 3% (یک فعل) و وجودی 0%. تحلیل فرانقش بینافردی این بندها نشان می دهد که از میان 35 بند، 34 بند خبری و یک بند امری می باشد و فاعل در 33 بند غایب و تنها در دو بند فاعل، گوینده بند است. همچنین از 35 فعل موجود در این بندها 33 بند دارای فعل گذشته (28 فعل گذشته ساده و 5 فعل گذشته استمراری) و 2 بند دارای زمان حال هستند.