فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی این مقاله‘ مطالعه و بررسی تعادل واژگانی و چالش ها و راهکارهای آن با تاکید بر ترجمه متون دینی است . بدین منظور‘ ابتدا چند تعریف از ترجمه ارائه گردیده و به اجزای تشکیل دهنده تعادل ترجمه ای‘ منجمله تعادل واژگانی ‘ اشاره شده است. سپس آحاد تعادل واژگانی را برشمرده و چالش هایی را که مترجم در راه نیل بدان با آن ها روبروست نشان داده شده است. این تحقیق نشان میدهد که تعادل واژگانی ‘ بطور کلی واخص‘ در ترجمه متون مذهبی و دینی از چه پیچیدگی ها و ظرافت های فرهنگی برخوردار است که به وقت ‘ حوصله و دانش فراوان نیاز دارد. در پایان‘ ضمن مرور راهکارهایی که صاحب نظران مختلف در این زمینه ارائه داده اند‘ چند رویکرد عملی برای حل این مشکل ارائه گردیده است
تحلیل محتوای پرسش های اختصاصی گروه آزمایشی زبان انگلیسی آزمون سراسری ورودی دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تحلیل محتوای آزمون اختصاصی گروه آزمایش زبان انگلیسی، در آزمون سراسری سال 82 و بررسی دشواری ها و نارسایی های این آزمون است. متناسب با یافته های بدست آمده، راهکارهای مناسب جهت رفع دشواری ها و نارسایی های آزمون ارایه می شود. نتایج تحقیق نشان دهنده این است که آزمون از روایی مناسبی برخوردار نیست و از لحاظ اصول درست آزمون سازی، دارای کاستی های زیادی می باشد.
آموزش مهارت نوشتار از طریق عبارات پیشساخته: روش نوینی در آموزش مهارت نوشتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کوشیده است تا روش نوینی را برای آموزش مهارت نوشتار معرفی و بررسی نماید که بر استفاده از اصطلاحات پیش ساخته (formulaic expressions) تاکید دارد. بر خلاف روش های رایج آموزش مهارت نوشتار، این روش علاوه بر آموزش دستور و واژگان زبان به آموزش نوشتار فرآیندی نیز (process writing) اهتمام می ورزد. دو گروه 30 نفره از زبان آموزان در این پژوهش شرکت داشته که یکی بر اساس این روش نوین و دیگری بر پایه آموزش دستور و واژگان به فراگیری مهارت نوشتار پرداخته اند. پس از پایان دوره، از زبان آموزان دو گروه خواسته شد که یک متن استدلالی بنویسند. نتایج که به کمک تعدادی t-test حاصل شدند نشان داد که زبان آموزانی که با روش نوشتار اصطلاحی (formulaic writing) آموزش دیده اند، هم از نظر انتقال معنا و هم از نظر استفاده صحیح از ساختار موفق تر بوده اند. تهیه کنندگان این پژوهش معتقدند که استفاده از روش نوشتار اصطلاحی (formulaic writing) در بهبود مهارت نوشتار به ویژه در دوره های افزایش سطح زبانی و آمادگی برای ادامه تحصیل در خارج از ایران که اهداف ارتباطی بیشتری را شامل می شوند، به صورت غیر قابل انکاری مفید است.
بررسی گواه نمایی در زبان فارسی : رویکردی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گواه نمایی به شیوه ی رمزگذاری زبان برای مشخص کردن منبع خبر ونیز عملکرد گوینده به منظور صحیح جلوه دادن سخنش اطلاق می گردد. آیخنوالد[1] (2004) از بررسی ساختهای گواه نما ی حدود 500 زبان دنیا مدلی ارائه داده است که در آن گواه نمایی در زبان ها از منظر ساختاری به دو صورت دستوری شامل وندها و واژه بستهای تصریفی و صورت غیردستوری شامل راهبردهای واژگانی و نحوی می باشد. وی گواه نمایی را از منظر معنایی بطور کلی شامل دو نوع مستقیم (دست اول) و غیرمستقیم (دست دوم یا چندم) می داند که از این لحاظ منبع اطلاعات به شش گروه حسی دیداری، حسی غیردیداری، استنباطی، حدسی، شایعه (شنیده) و نقل قول تقسیم می گردد. هدف از این تحقیق مشخص نمودن جایگاه گواه نمایی در زبان فارسی است. نتیجة این پژوهش مشخص نمود که زبان فارسی ازجمله زبان هایی است که از لحاظ ساختاری فاقد گواه نمای دستوری می باشند و همچون بیشتر زبان های هند و اروپایی دارای عناصر زبانی است که علاوه بر نقش و جایگاه اولیه ی خود در زبان نقش گواه نما را نیز ایفا می کنند. برخی از ساخت های گواه نما در زبان فارسی شامل مجهول های غیرشخصی، مقولات وجه نما، مشخصه های زمان و نمود، نقل قول و گزارش و نیز افعال حسی و ادراکی می باشند. این ساختارهای صوری در برگیرنده ی قالب های معنایی گواه نماهای مستقیم و غیرمستقیم و نیزدر برخی موارد مشخص کننده ی انواع منبع اطلاعات می باشند.
کتابشناسی دکتر محمد رضا باطنی
حوزههای تخصصی:
بررسی برخی تغییرات در افعال مرکب و اسنادی گویش گیلکی
حوزههای تخصصی:
* در این مقاله به تغییرات فعل مرکب و اسنادی در گویش گیلکی اشاره می شود.گاه در افعال مرکب که از اسم و فعل، یا صفت و فعل، یا قید و فعل، یا جز آن تشکیل می شود، عنصر دیگری ملاحظه می شود که برخی آن را عنصر غیر فعلی فعل مرکب محسوب می دارند.بحث مقاله ی حاضر درباره ی این عنصر است.نویسنده بر آن است تا نتیجه بگیرد که این عنصر، به خلاف نظر بعضی از گویش شناسان، یک پیشوند کوتاه شده ی فعلی است و دلایل خود را با ذکر مثال در گویش گیلکی، مازندرانی و تاتی مستدل می سازد.
افسون صوت و معنا در دعای آغازین سال نو به منزلة اثری ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، دعای سال نو را به منزله اثری ادبی در نظر می گیرد. ابتدا به چند الگوی ارتباطی از جمله الگوی یاکوبسن، اشاره می شود. در این الگوها جایی برای موقعیت ارتباطی دین شناختی متصور نیست. این مقاله سرآغاز ورود به حیطه گفتمان دینی از جمله ادعیه است. ابتدا از پیشینه ادعیه به منزله آثار ادبی سخن به میان می آید. بعد، به ویژگی های زبان ادعیه اشاره می شود. سپس نقش شعری دعا در پرتو ساختار و کارکرد زبان دعا از نزدیک بررسی می شود. در این بخش مؤلفه های ساختاری آواشناختی از قبیل همگونی آوایی، تناسب لفظ و معنا، بازی کلامی، قافیه و وزن زیر چهار گونه موسیقی کلام بررسی می شوند: موسیقی حروف، کلمات، جمله ها و متن.
تحلیل و توصیف گویش شناختی یک زبان رمزی خانوادگی خاص در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ عامیانه گاهی این تمایل وجود دارد که گویشوران در میان خود به گونه ای سخن بگویند تا بیگانگان به راز و رمزشان پی نبرند. از این رو، برخی از خرده فرهنگ های محلی یا گروه های اجتماعی درصدد ساخت زبان رمزی1 (لوترا) برمی آیند تا از آن در میان گروه خود استفاده کنند. این زبان رمزی بیشتر بر پایه گویش غالب و رایج در هر منطقه ساخته می شود، قواعد صرف و نحو آن بر اساس همان گویش یا شبیه آن است و فرمول های خاص آوایی مهم ترین ابزار ایجاد رمز در آن هاست. در این مقاله ضمن مطالعه این پدیده در فرهنگ عامه مردم ایران، ویژگی های یک زبان رمزی خاص- که در میان یک گروه نسبتا گسترده خویشاوندی در مشهد رایج است- بررسی می شود و البته هنوز نام خاصی برای آن تعیین نشده است؛ اما با عنوان «زبان خانواده برومند» از آن یاد می شود. این زبان که حدود چهار تا پنج نسل از عمر آن می گذرد، زبان رمزی زنده ای است که در میان گویشوران خود نسل به نسل انتقال یافته و بیشتر ویژگی های زبان های رمزی را داراست. برخی از واژگان این زبان عربی است؛ برخی واژگان فارسی هستند که تغییر شکل یا تغییر آوایی یافته اند، و نیز برخی از آن ها واژگان ساختگی اند و ریشه مشخصی ندارند. این زبان تنها در میان همین گروه از مردم مشهد دیده شده است و در هیچ کجای ایران و جهان گویشور ندارد.
بررسی زبان شناختی به گویی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهگویی ابزار گفتمانی قدرتمندی است که برای تقویت و افزایش نزاکت اجتماعی و حفظ خود انگارة اجتماعی طرفین گفت و گو به کار می رود و سازگاری روابط بینفردی را آسان میکند. بیشتر واژههای بهگویانه در زبان فارسی در حوزة مسائل مربوط به مرگ، مسائل جنسی، مواد زاید بدن، تبلیغات، ناتواناییهای جسمی، اعضای بدن، بیماریهای روانی، مواد مخدر، ناسزاها و تجارت به کار میروند.
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوههای ساخت بهگوییها و طبقهبندی آن ها در زبان فارسی است. در این مقاله می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که بهگوییها در زبان فارسی از چه ابزار و سازوکارهای زبانی و شناختی بهره می برند؟ با توجه به تحلیلهای صورت گرفته در این مقاله، در زبان فارسی، سه شیوة اصلی تغییر واجی، وام گیری واژگانی و ساختهای معنایی در جهت ساخت به گویی ها به کار میروند. در این پژوهش نشان می دهیم که ابزارهای زبانی به کار رفته در ساخت به گوییها در زبان فارسی عبارت اند از تکرار شوندگی، حذف، وامگیری واژگانی، استلزام معنایی، استعاره، مجاز، تضاد معنایی، کمگفت، مبالغه، اطناب، رَدّ خُلف، واژههای مبهم، گسترش معنایی و عبارات اشارهای.
مفهوم متمم در زبانهای روسی و فارسی
حوزههای تخصصی:
زبان هاى روسى و فارسى که به لحاظ رده شناختى به یک خانوادهء زبانى (شاخهزبان هاى هند و اروپایى) تعلق دارند، داراى یک سرى مشترکات به لحاظ ساختارصرفى و نحوى اند. متمم به عنوان یکى از اجزاى فرعى جمله، از موضوعات نحوىاست که در هر دو زبان روسى و فارسى مورد مطالعه و بررسى قرارمى گیرد- با پذیرفتن تعریف جامعى از متمم، تحت عنوان کلمه اى که چیزى را به معناى کلمهء دیگر مى افزاید و به عبارتى، معناى آن را تمام مى کند، مى توان متمم اسم متمم قیدى و بدل را به عنوان انواع متمم در ساختار جملات روسى تعیین کرد. این مقاله به بررسى ماهیت متمم و انواع آن در دستور زبان روسى با نگاهى به برداشت آن در دستور زبان فارسى مى پردازد.
ساختار زمان در رمان چشم هایش از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونه زمانِ گریزان، ناملموس و پنهان را در روایت داستانی تجربه می کنیم؟ در این مقاله، از منظر معنی شناسی شناختی، شیوه مفهوم سازی زمان در قلمروی زبان شناسایی می گردد و پس از بازتعریف روایت از نگاه متمایز شناختی و آگاهی از نقش زمان در روایت داستانی، سازوکار عنصر زمان در رمان چشم هایش از بزرگ علوی مورد مطالعه قرار می گیرد. در بین جنبه های گوناگون زمان در روایت، در این اثر، ساختار زمان براساس رویدادهای داستان و نحوه پیوندخوردن این رویدادها در زنجیره زمان مورد توجه است. با اتکا به نظریه فضاهای ذهنی و گونه متأخر آن یعنی آمیختگی مفهومی به بررسی این دو مسأله در رمان یادشده می پردازیم. نتیجه به دست آمده از اعمال این دو نظریه معناشناختی بر روایت داستانی این است که فضاهای روایی در یک مسیر زمانی براساس سه عنصر زاویه دید، کانون و رویداد ساختارمی یابند و هر یک از این فضاها بر پایه اجزای درونی خود و با توجه به الگویی مفهومی به یکدیگر پیوند می خورند و زنجیره رویدادهای داستان را شکل می دهند. بدین سان، این مقاله درصدد تبیین نحوه ساخت و پیدایش معنا، در سطح گفتمان است.
حدود ترجمه پذیری شعر
حوزههای تخصصی:
"صورت شعر نوشته ای فشرده و مختصر است و معنی شعر بیشتر احساسی و اشاره ضمنی است تا لفظی و اشاره عینی. در این نوع نوشته و گفته، صورت و معنی چنان پیوندی ناگسستنی دارند که اگر در فرایند ترجمه از هم جدا شوند بسیاری از آن معانی احساسی غیرقابل بیان و زیباییها و ظرافتهای صوری متن اصلی از بین می روند، چرا که خیلی از ویژگیهای شعر ترجمه ناپذیر و غیر قابل انتقال به زبان دیگرند. هیچ مترجمی نمی تواند صدای خوش آهنگ، وزن و قافیه، اشارات ضمنی، و سایر ویژگیهای اساسی شعر را ترجمه کند مگر با شبیه سازی ها و بدل سازی های کلی که در این صورت نیز تقریبا هیچکدام از محسنات ادبی و زیباییهای طبیعی متن اصلی به ترجمه منتقل نمی شود.
حدود ترجمه ناپذیری شعر از مباحث عمده در مطالعات ترجمه است. رابرت فراست معتقد است آنچه در ترجمه شعر از بین می رود خود شعر است. اعتقاد راسخ رومن یا کوبسن بر این است که شعر صراحتا قابل ترجمه نیست، و شلی نیز اساسا به ناممکن بودن ترجمه شعر عقیده دارد. از طرف دیگر، برخی از دانشمندان نیز استدلال می کنند که تمام معانی همیشه قابل ترجمه است و هر چه در یک زبان قابل بیان باشد به زبان دیگری نیز قابل انتقال خواهد بود.
ما در این مقاله نظریه های مختلفی را در مورد ترجمه پذیری و یا ترجمه ناپذیری شعر بررسی کرده، به این نتیجه می رسیم که ممکن بودن و یا غیر ممکن بودن ترجمه شعر هیچکدام نباید به معنی مطلق آن در نظر گرفته شود. یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد، تنها صورت این پیام است که در زبانهای مختلف و نیز در نظم و نثر متفاوت می باشد. بنابر این گر چه این امکان وجود دارد که بتوان یک شعر را به نحوی ترجمه کرد که در زبان مقصد قابل قبول باشد، اما انتقال تمام ویژگیها و زیباییهای متن اصلی شعر زبان ترجمه امکان پذیر نیست."
تعامل فرهنگ، زبان، و ترجمه-رویکردی انسان شناختی: کاربردهای آموزشی و پژوهشی در مطالعات بین فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی این مقاله، تحلیل محتوایی گفتمان محققان در عرصه مطالعات زبان و ترجمه درباره تعامل فرهنگ، زبان و ترجمه با هدف کشف مبانی و متغیرهای تاثیرگذار در این تعامل است. در بررسی کلان دیدگاه های ترجمه شناسان، زبان شناسان و مترجمین درباره چگونگی تعامل فرهنگ، زبان و ترجمه مشخص شد که 69/76% بر ماهیت فرهنگی ترجمه نظر دارند، 44/67% تعامل فرهنگ و زبان را تجزیه و تحلیل نموده اند و 46/60% بر تاثیرچارچوب متفاوت دو جهان و فرهنگ بر مبانی اقدامات مترجم معتقدند. تحلیل خرد دیدگاه ها نشان داد 86% دیدگاه ها درباره تأثیر فرهنگ بر رفتار گفتمانی مترجم می باشد و 13/35% محققین نیز بر این باورند که ترجمه ها در طول تاریخ، بر ماهیت فرهنگ ها و هویت ملی انسان ها موثر بوده اند. نتیجه نشان می دهد که زبان ها از طریق فرهنگ ها گسترش می یابند و فرهنگ ها از طریق زبان و فرهنگ در کانون عوامل مؤثر در کاربرد موفق زبان در جامعه قرار دارد و باعث کشف، گسترش و رشد امکانات، روش ها و راهبردهای یادگیری زبان و ترجمه می گردد. هدف آموزش زبان، ادبیات و ترجمه، شناخت افکار انسان هاست و در فرآیند آموزش ارتباطات بین فرهنگی و بین زبانی لازم است تعاملی منطقی میان این متغیرها ایجاد گردد. بنابراین، لازمه اتخاذ چنین رویکردی بازنگری و تحول در ابعاد گوناگون نظام آموزش زبان، ادبیات و تربیت مترجم از قبیل تهیه و تدوین مطالب درسی، برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی و مبانی ارزشیابی می باشد.