فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
گرچه آشنایی اولیه غرب با شرق‘ با شک و تردیدهایی همراه بود‘ اما به تدریج و به خصوص در دوره روشنگری‘ با پی بردن به غنای فرهنگ و ادب مشرق زمین ‘ از پیشداوری های منفی غرب کاسته شد و روند گرایش به شرق شتاب بیشتری گرفت. در دوره رمانتیسم ‘ ادبیات مشرق زمین منبع الهام نویسندگان ‘ متفکران و ادبای غرب شد. هردر از پیشگامان نهضت فکر ی گرایش به فرهنگ و ادب شرق در ادبیات آلمان بود و بر باورهای گوته درباره شرق تاثیر عمیقی نهاد. به دنبال هردر ‘ نویسندگان آلمانی دیگری نیز به این نهضت فکری پیوستند. شرق در ابتدا برای گوته محملی برای فرار از دنیای پر آشوب غرب بود. آشنایی او با دیوان حافظ و تاثیری که حافظ از نظر فکری بر او داشت‘ آن چنان عمیق بود که او را بیش از پیش به سوی شرق سوق داد و زمینه ساز سفرعرفانی ‘ خیالی و هجرت گونه او به شرق شد.
دستور زبان ایلامی هخامنشی: بخش نخست: درآمد؛ آواشناسی؛ صرف اسم و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و بجاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پِیپِر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنا بر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های درآمد، آواشناسی و صرف اسم و فعل را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور در مقاله ای مستقل منتشر خواهد شد.
کاربرد ضمایر شخصی در طبقات الصوفیة خواجه عبدالله انصاری و گویش کهن هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ضمایر شخصی» یکی از مباحث مهم دستوری زبان فارسی است که بیشتر دستورنویسان و زبان شناسان در آثار خود به آن پرداخته اند و تعاریفی کمابیش مشابه از آن ارائه کرده اند. ضمیرهای شخصی در زبان فارسی دری و بیشتر متون به جا مانده از آن، یکسان به کار رفته اند؛ اما با توجه به وجود برخی اختصاصات زبانی در برخی متون کهن که حاصل تعلق آن ها به دوره ها و حوزه های جغرافیایی و گونه های متفاوت زبانی است، ممکن است ضمایر شخصی نیز تا حدودی در آن ها به شکلی متمایز به کار رفته باشد. هدف از این نوشتار، نشان دادن چگونگی صورت ها و کاربردهای مختلف ضمایر شخصی در طبقات الصوفیه، منشأ هر یک از آن ها و میزان همگونی و ناهمگونی طبقات با دیگر متون کهن است. ضمیرهای شخصی در این متن بیشتر به صورت مشترک با دیگر متون و در برخی موارد به صورتی متفاوت با آن ها به کار رفته اند. در این مقاله کاربرد خاصی از ضمایر شخصی در طبقات و گویش کهن هرات را مورد توجه قرار دادیم و از آن به عنوان «شبه شناسه» یاد کردیم. بیشتر کاربردهای خاص ضمیرهای شخصی، به ویژه ضمایر شبه شناسه در گونة زبانی هرات و متن طبقات، متأثر از فارسی میانه است. این نوشتار از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است که پس از خوانش دقیق متن طبقات الصوفیه، به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
تمایز جنس مؤنث و مذکر در گویش تاتی خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان تاتی یکی از زبان های ایرانی شما ل غربی است که در نقاط مختلفی از ایران (به نام تاتی جنوبی و گاه آذری) و خارج از آن (تاتی شمالی) رواج دارد و بسیاری از ویژگی های کهن زبانی را حفظ کرده است. تاتی جنوبی در مناطق جنوب غربی قزوین، اشتهاردِ کرج، دو بخش شاهرود و خورش رستم خلخال، طارم علیا و خویین، در خویین استان زنجان، دیزمار، کرینگان، کلیبر، کلاسور آذربایجان شرقی، و بخش های جیرنده و فاراب رودبار رواج داشته و دارد. تمایز جنس (مذکر، مؤنث و خنثی) یکی از مباحث مهم زبان شناسی است. به طور کلی جنس در زبان ها به دو صورت دستوری و غیردستوری یا طبیعی خود را نشان می دهد. گرچه در زبان تاتی خلخال تمایز جنس دستوری در مقوله های اسم، ضمیر (ضمیر شخصی، اشاره، مبهم و ملکی) و فعل به چشم می خورد، اما تا حال تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. آنچه در این مقاله آمده بررسی جنس از منظر دستوری و طبیعی در زبان تاتی است. در این زبان اسم های مؤنث در حالت فاعلی مفرد، با داشتن پی بست بدون تکیه -a؛ ضمایر ملکی با -ə؛ و فعل ها با -â از نمونه های مذکر خود تمایز دارند. در بخشی از مقاله به جنس طبیعی تاتی اشاره ای شده است. در تاتی، علاوه بر واژه هایی که بر جنس مؤنث و مذکر دلالت دارند، تکواژهایی نیز یافت می شود که در آغاز بعضی از واژه ها ظاهر می شوند تا جنس آن را تعیین کنند. در انتهای مقاله تعدادی از اسم های مذکر و مؤنث تاتی فهرست شده اند.
معنی شناسی جملات امری در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به تحلیل جملات امری از دیدگاه معنی شناسی صوری می پردازد. این جملات، افزون بر معنای «دستوری»، به عنوان یک نیروی منظوری پیش فرض، از طیف وسیعی از نیروهای منظوری دیگری نیز برخودارند. با توجّه به تعدّد معانی این ساخت در فارسی، در این مقاله کوشیده می شود به گونه ای نظام مند، به تبیین این نیروهای منظوری چندگانه پرداخته شود. بدین منظور، با بهره گیری از رویکرد «معنی شناسی جهان های ممکن» کراتزر در زمینه تبیین عناصر وجهی و نیز با الگوگیری از قیاس معنی شناسی ساخت های امری بر پایه معنی شناسی عناصر وجهی، به وسیله شواگر، در این پژوهش نشان داده می شود که ساخت امری در فارسی در لایه زیرین خود، تنها از نیروی منظوری واحد «دستور» برخوردار است و خوانش های چندگانه این ساخت نظیر «قدغن»، «درخواست» و... ناشی از تأثیر عوامل موقعیّتی خاصّی است که جمله امری در آنها به کار می رود. در واقع، جمله امری، حاوی یک «عملگر وجهی « است که به فعل وجهی «باید» شبیه است. این عملگر، نوعی «الزام» را به عنوان «نیروی وجه» نسبت به «زمینه مشترک» گوینده و مخاطب به عنوان «پایه وجه» و محدودیت هایی از نوع «مبتنی بر اولویّت» به عنوان «منبع ترتیب» بیان می کند. اتّخاذ چنین رویکردی، بدان معناست که تبیین خوانش های مختلف ساخت های امری مستلزم پیوند معنی شناسی با کاربردشناسی است.
ردیف از دیدگاه معناشناسی
وأدالبنات؛ دراسة دلالیة سیمیولوجیة (پژوهشی از منظر معنی شناسی و نشانه شناسی در زمینه زنده به گور کردن دختران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل و اسباب متعددی در رابطه با زنده به گور کردن دختران گفته شده است. این اختلاف اقوال، خواننده را به تفکر و اندیشه وا می دارد تا در ریشه های فرهنگی این عادت تأمل نماید، تأملی که از خلال آن این نتیجه به دست می آید که دلایل وجود و بروز این عادت، ریشه در مسائلی غیر از آنچه تا کنون گفته شده دارد، آن گونه که شاید این علل بتواند زیر مجموعه آن علت اصلی باشد.
به هر حال، با بررسی علل و انگیزه های وجود این سنت نزد عرب های جاهلی و تحلیل آن از دیدگاه نشانه شناسی، پرده از روی این عادت برداشته می شود. بررسی های نشانه شناسی ثابت می کند که ""دال""های نسبتا زیادی وجود دارد که ""مدلول""هایی غیر از تفسیرهای مذکور می طلبد، علائمی که این عادت و سنت را به دین و اعتقادات دینی پیوند می دهد.
آنگونه که در تاریخ مشهود است، قربانی کردن انسان ها برای خدایان ، نزد دیانت های گذشته و امت های سابق مرسوم بوده است. بررسی های نشانه شناسی و استفاده از روش تقابلی در تفسیر یک عادت میان اقوام و آیین های مختلف، نشان می دهد که میان قربانی کردن انسان ها نزد اقوام گذشته و قربانی کردن پسران برای خدایان، نزد عربهای جاهلیت و همچنین میان زنده به گور کردن دختران ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد؛ ارتباطی که ما را به این نتیجه می رساند که این سنت با اعتقادات ماورائی پیوند و خویشاوندی دارد.
بررسی تأثیر دستوری متقابل نهاد و گزاره در جملات روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسی، وجه تمایز جمله، به عنوان یک واحد نحوی، از کلمه ترکیب (c?o?oco?e???e) بار خبری یا پیام آن است. نهاد و گزاره به عنوان ارکان اصلی جمله حامل این پیام ها هستند، که در ساختار ظاهری جمله، حداقل وجود یکی از آن ها ضروری است. رابطه نحوی نهاد و گزاره یعنی مطابقت در شخص، شمار و جنس را می توان بر حسب نوع نهاد در جمله، تعیین نمود. چنانچه در جمله، نهاد گرامری باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی برقرار است. که در این رابطه، گزاره تابعی از نهاد است و در مقوله های گرامری جنس، شخص و شمار از نهاد پیروی می کند. اگر نهاد این ویژگی های گرامری را نداشته باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی نیز میان نهاد و گزاره وجود نخواهد داشت. و چنانچه در جمله نهاد منطقی باشد، رابطه آن با گزاره، از نوع هدایت نحوی است. یعنی به گونه ای است که حالت گرامری نهاد را گزاره فعلی مشخص می کند و در این صورت، نهاد تابعی از گزاره است.
تشبیه حرفی در واژه سازی انگلیسی و راههای ترجمه آن به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشیا و ابزارها و پدیده ها در انگلیسی و زبانهایی که از الفبای لاتین و مشتقات آن استفاده می کنند گاهی به دلیل هم شکل بودن دقیق یا تقریبی شان با یکی از حروف الفبا، به آنها تشبیه می شوند و ترکیب جدیدی ساخته می شود. در این مقاله راههای معادل یابی و معادل سازی برای این ترکیبها بررسی شده و در پایان برای آشنای بیشتر با این گونه واژگان فهرستی از آنها همراه با معادلهای معنا یا نقش بنیادشان آمده است.
نقدی بر تقسیم کلمه در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم مشهور و کهن کلمه در زبان عربی آن است که کلمه یا اسم است یا فعل و یا حرف . این تقسیم بندی حاکمیت و خدشه ناپذیری خود را در قرنها بر زبان عربی و نحویان عرب ، مشروعیت بخشید . هر چند در تاریخ نحو چالشهایی بر سر این تقسیم بندی بوده است ، اما هیچ گاه به صورت یک نظریه مطرح نشده است . زبان شناسان معاصر عرب تلاشی در سامان مند نمودن نظریه ای جدید نموده اند که امید است این مقاله در بازنگری این مباحث راه تازه ای به تقسیم بندی جدید بگشاید .
وام واژه های بلخی در پارسی نو
حوزههای تخصصی:
بلخ یکی از خاستگاه های ادبیات پارسی نو است. ازاین رو، در زبان پارسی نو، شماری از واژه ها از زبان بلخی وام گرفته شده اند. این واژه ها را می توان به دو دسته بخش کرد. دسته نخست واژه هایی که در آن ها d ایرانی باستان به l تبدیل شده اند و شمارشان بیش تر است؛ دسته دوم واژه هایی که این دگرگونی آوایی در آن ها صورت نگرفته است.
بررسی جنبه های شفاف سازی در برخی از ترجمه های فارسی به انگلیسی گلستان سعدی بر مبنای بافتی متناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به دنبال بررسی فرضیه شفاف سازی و بررسی پدیده شفاف سازی در بافتی متناظر یک سویه فارسی- انگلیسی است. برای انجام این کار، ده حکایت که به صورت تصادفی از گلستان سعدی انتخاب شدند به همراه سه ترجمه انگلیسی آنها، توسط رهاتسک (2004)، ایستویک (1979)، و راس (1890)، مورد مطالعه قرار گرفتند. در همین راستا، محقق با مطالعه جمله به جمله این حکایتها و ترجمه های آنها به بررسی جنبه های پدیده شفاف سازی پرداخت و با استفاده از تقسیم بندی کلودی (2004) موارد شفاف سازی به کار گرفته را از ترجمه ها استخراج کرد. یافته های تحقیق، فرضیه شفاف سازی را تایید کرد و نشان داد که مترجمان از تمام انواع شفاف سازی اجباری، اختیاری، کاربرد شناختی، و ترجمه- ذاتی استفاده کرده اند. از این میان شفاف سازی اجباری نسبت به دیگر موارد بسامد بالاتری داشت.
Iranians’ Belief about Language Learning: The Role of Sex and Language Proficiency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to see the role of English language proficiency level and sex on Iranian students’ beliefs about language learning. This study also investigated the usefulness of the BALLI questionnaire (Horwits, 1988), which checks learners’ beliefs, for the context of Iranian English language learners through conducting an interview. A total of 171 Iranian learners from safir institute took a TOEFL test (2003) and filled out BALLI questionnaire. Based on their TOEFL scores, they were divided into two levels of high and low language proficiency and each group was divided into two groups of males and females. Thirty-two participants including all groups were randomly selected for the interview. The results of the data analysis indicated that there was a significant difference in the learners’ beliefs about language learning at different language proficiency levels, but there was no significant difference in this regard between males and females. Also, the study did not prove any interaction between the two factors of sex and language proficiency level. The difference in the results of the interview and the questionnaire in three questions reveal that the questionnaire, though useful, is better to be used along with other measuring instruments.
تفاوت های بین فرهنگی و انتقال منظورشناختی در کنش گفتاری رد کردن در انگلیسی و فارسی (Cross-Cultural Differences and Pragmatic Transfer in English and Persian Refusals)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر تفاوت های بین فرهنگی فراوانی قواعد معنایی در انجام کنش گفتاری رد کردن درخواست بین فارسی زبانان و انگلیسی زبانان را بررسی می کند. همچنین این مسئله مورد بررسی قرار گرفت که آیا زبان آموزان ایرانی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می گیرند راهکارهای رد کردن در زبان اول خود را به زبان دوم انتقال می دهند یا نه و آیا رابطه ای بین سطح مهارت آنها و انتقال این راهکارها وجود دارد. بدین منظور،66 بومی زبان فارسی و 59 بومی زبان انگلیسی از هر دو جنسیت به ترتیب نسخه های فارسی و انگلیسی از یک پرسشنامه تکمیل گفتمان را پر کردند. از آزمون تعین ســطح آکسفورد (OPT) برای تشکیل دو گــروه 61 نــفری از زبان آموزان سطح بالا و 81 نفری از زبان آموزان سطح پائین ایرانی استفاده شد. این دو گروه پرسشنامه انگلیسی تکمیل گفتمان را تکمیل کــردند. راهکارهای رد کردن درخواست که شرکت کنندگان در این تحقیق از آن استفاده کردند به قواعد معنایی تبدیل شدند و سرانجام به سه دسته مستقیم، غیرمستقیم و راهکارهایی که به ردکردن ضمیمه می شوند، طبقه بندی شدند. نتایج تحقیق تفاوت معناداری در کاربرد راهکارهای مستقیم رد کردن بین انگلیسی و فارسی نشان نداد. بر خلاف فارسی زبانان که در کاربرد راهکارهای غیرمستقیم از انگلیسی زبانان پیشی گرفتند، انگلیسی زبانان راهکارهای که به ردکردن ضمیمه می شوند را بیشتر به کارگرفتند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که هردو گروه زبان آموزان سطح بالا و پائین در به کار گیری رد کردن غیرمستقیم و راهکارهایی که به ردکردن ضمیمه منجر می شوند انتقال منظور شناختی داشتند. البته زبان آموزان سطح پائین بیشتر از زبان آموزان سطح بالا راهکارهای زبان اول خود را به زبان دوم انتقال می دهند.
زیبایی شناسی فرآیند آموزش/ یادگیری در زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"آموزش زبان امروز بیش از هر روز دیگر نیازمند هدایت به سوی مسیری نو یعنی زیبایی شناسی می باشد. در حقیقت، زیبایی شناسی آموزش زبان امری است که فعالیت آموزش و یادگیری را به جریانی لذت بخش، تعاملی، تحسین برانگیز و پویا تبدیل می سازد. در نظر گرفتن بعد زیبایی شناختی برای آموزش زبان یعنی دستیابی به شگردی که به جای تکیه بر انتقال اطلاعات مربوط به زبان، قواعد و عناصر شناختی آن، بر حضور (اینجا و اکنون) و احساس (""وجود"" و""هست"") زبان آموز تکیه دارد. همین دو عنصر هستند که زبان آموز را همواره در حالت فعال و پویا نگاه می دارند.
از این جهت، آموزش زبان باید به دنبال ایجاد نوعی شناخت زیستی در کلاس های زبان باشد. چنین شناختی با توجه به راهکارهای ارایه شده در این مقاله سبب می گردد تا میزان حضور و حساسیت هر زبان آموز آن قدر افزایش یابد تا دیگر به جای شناخت های مکانیکی زبان و فراگیری قواعد آن در کلاس های زبان، با واقعیت جدیدی روبرو شویم که می توان آن را زبان زیستی نامید. بر این اساس و با توجه به بعد زیبایی شناختی زبان، همان طور که در این مقاله نشان داده می شود، زبان آموز تبدیل به موجودی پویا و حساس می گردد که همواره در وضعیت تعامل و عکس العمل دایم نسبت به موقعیت زبانی که در آن می باشد، قرار می گیرد"
جانشینی شکل زمان گذشته افعال به وسیلة اشکال دیگر(زمان افعال) در زبان روسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارشناس ارشد آموزش زبان روسی‘ دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران شکل زمان گذشته افعال یکی از اشکال زمانی افعال می باشد که در تقابل با زمان های آینده وحال معنا پیدا می کند. مقوله زمان فعل نشان دهنده آن است که چطور شخص گوینده رابطه زمانی گفتار را نسبت به لحظه بیان گفتار تعیین می نماید. به عنوان مثال آنچه که تا قبل لحظه گفتار روی داده است در دستور زبان به زمان گذشته نسبت داده می شود و آنچه که پس از زمان گفتار روی خواهد داد از لحاظ دستوری به زمان آینده ونیز آنچه که در همان لحظه گفتار روی می دهد به زمان حال نسبت داده می شود. اما علاوه بر آنچه ذکر گردید اشکال زمانی افعال می توانند در زنجیره گفتار و یا در داخل متن به جای یکدیگر به کار روند اگر چه که هر یک از این زمان ها از لحاظ دستوری در هر زبانی دارای موارد کاربردی مختص به خود می باشند. بدین صورت که شرایط و ویژگی های یک متن و یاخصوصیات یک کلام گفتاری سبب می گردند که هر یک ا ز اشکال زمانی علاوه بر کاربرد اصلی و مشخصی که در دستور زبان دارند‘ کاربردهای اضافی ومجازی نیز پیدا کنند. به عنوان مثال فرم های مختلف افعال می توانند در معنای زمان گذشته به کار روند. بدین صورت که زمان حال و یا زمان آینده در زبان روسی به جای زمان گذشته و درهمان معنا به کار می روند. عکس این قضیه نیز در کاربرد فعل زمان گذشته به جای زمان حال و یا آینده صدق می کند. در این مقاله قابلیت جایگزینی شکل زمان گذشته با دیگر اشکال زمانی افعال ونیز امکان کاربرد زمان های دیگر در معنای زمان گذشته در داخل متن جمله و یا زنجیره گفتار بررسی می گردد
The Status of [h] and [ʔ] in Sistani Dialect of Miyankangi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this article is to determine the phonemic status of [h] and [ʔ] in
the Sistani dialect of Miyankangi. Auditory tests applied to the relevant data
show that [ʔ] occurs mainly in word-initial position، where it stands in free
variation with Ø. The only place where [h] is heard is in Arabic and Persian
loanwords، and only in the pronunciation of some speakers who are educated
and/or live in urban centres، where inhabitants are in closer touch with Persian
than in rural areas. The sound [h] also occurs in the pronunuciation of some
Arabic loanwords where it replaces the glottal plosive، particularly in word
medial، intervocalic position. The investigation shows that neither [ʔ] nor [h]
have phonemic status in the Sistani dialect of Miyankangi at present، but that
more intense contact with Persian may change this state in the future،
particularly for [h].
دو واژه سغدی در اسناد کوه مغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه rnkcrm دو بار اسناد کوه مغ دیده شده است: یک بار در قطعه B3.11 و دیگری در قلعه A1 V3. لیوشیتس، ویراستار جلد دوم این مجموعه اسناد، و بوگولیوبوف و اسمیرنووا، ویراستاران جلد سوم آن، در قرائت مذکور و معنای آن، «چرم رنگ شده»، کلمه ای مرکب از rang «رنگ» و carm «چرم، پوست»، هم رای اند. اما معنایی که به این واژه داده شده محل تامل است. برای چنین معنایی، کاربرد اسم مفعول فعلی دال بر «رنگ کردن» انتظار می رود، مانند rast (از – raz)، هم چنین جز نخست واژه مرکبی از نوع /sw?t - ???/ sw?t?w? «دارای گوش سوراخ شده» یا?d-p?zn/ wsw?t pzn /?su«قلب پاک». صورتrang ?arm/ rnkcam-/ تنها می تواند ترکیب وصفی از نوع ??w -sar?/?wsr?/«سال گاو» یا kan??ar| ka??r| «لنگه در» و مانند اینها باشد. در واقع، کلمات مرکب مشابه سغدی که واژه crm جز دوم آنهاست به ما کمک می کنند تا معنای حقیقی rnkcrm را بیابیم. این کلمات مرکب عبارت اند از: /??w-?arm/ ?w crm «چرم گاو»،14 )، A4 R12؛ ^A 10.3؛ B 1.12 دوبار) xar?-?arm/ ?r crm/ «چرم خر» (A10.410) و /nax?lr-?arm/ n??yr crm «چرم بز کوهی» (B 19.511). از آن جا که جز اول این واژه های مرکب اسامی حیوانات است، طبعا rnk نیز باید بر یکی از حیوانات دلات کند. در جستجو برای یافتن چنین واژه ای، واژه رنگ، که در فرهنگ های فارسی «بز کوهی، مرال و آهو» معنی شده، برفور به ذهن می آید. این واژ ه را، که به نظر می رسد متعلق به لهجه های ایرانی شمالی و شرقی باشد (بسنجید با: وخی rang «مرال»)، شاعران خراسانی و ماورالنهری قرن های چهارم هجری، چون کسایی، اسدی، منوچهری، فرخی، عنصری، فخری گرگانی، مسعود سعد و سوزنی به کار برده اند. از آن جا که واژه رنگ احتمالا برای شاعران فارسی زبان غربی و جنوبی شناخته نبوده، اسدی لازم دیده است که آن را در فرهنگ خود، که مقصود از تالیف آن اساسا گردآوری واژه های ناشناخته برای شاعران غیر خراسانی بوده، ضبط و معنی کند...
گزارشی از پازند
قدر و منزلت زبان
منبع:
مهرسال سوم ۱۳۱۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی: