فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
شناخت چیستی و هویت دین در دین پژوهی معاصر اهمیتی شگرف دارد زیرا بسیاری از نزاع های پژوهشگران این عرصه با نوع تعریف آنها از دین پیوندی وثیق دارد و بدون ابهام زدایی از هویت دین ورود به بسیاری از چالش های دین شناسی نزاعی بی حاصل و عقیم است . این امر در جای جای عناوین دین پژوهی معاصر چون زبان دین ، عقل و دین ، کثرت گرایی دینی ، رابطه دین و آزادی ، دین و هنر ، دین و توسعه و سایر مباحث چالش زای موجود... اثرگذار و تعیین کننده است . مقاله ی حاضر کاوشی در شناخت هویت دین است. در این رابطه ابتدا از مباحثی چون هدف از هویت شناسی دین ، مشکلات پژوهش در این موضوع و معانی لغوی دین سخن به میان آمده است . پس از طی گفتار مقدماتی ، فصولی به دیدگاه متفکران غربی ، سپس اندیشوران اسلامی و سرانجام نظر برگزیده اختصاص یافته است . دین پژوهان و متکلمان غربی تعاریف فراوانی برای دین ارایه داده اند که به رغم کثرت و تنوع، آنها را درسه دسته جای داده ایم : تعاریفی با محوریت خدا،حقیقت یا ارزش غایی،تعاریف کارکردی،و تعاریف شهودگرایانه،تعاریف متکلمان اسلامی را نیز به دو نوع عام و خاص تقسیم کرده و در تعاریف عام ، نظرات علامه طباطبایی و آیات جلیل القدر سبحانی،جوادی آملی و مصباح بیان و ارزیابی شده است . سپس تعریف دین از منظر قرآن و روایات آمده است . در نهایت ، نتیجه گیری و بیان تعریفی عام،شامل ادیان الهی و غیرالهی ، و سپس خاص ادیان الهی عرضه شده است .
نگاهی به آرای فیلسوفان زبان در طرح نظریه های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظریه هایی طرح شده اند که از سوی فیلسوفان زبان در چند دهه اخیر درباره "معنی" و "دلالت پیشنهاد" شده اند. در هر مورد، پس از معرفی اجمالی یک نظریه، به طرح ایرادهایی پرداخته شده است که بر آن نظریه وارد دانسته اند، تا از این طریق، کارآیی هر یک از این نظریه ها معلوم گردد و امتیاز هر کدام نسبت به بقیه مشخص شود. ترتیب ارائه این نظریه ها تاریخی است و کوشش شده است تا آنچه در نهایت مطرح میشود، شکلی منسجم داشته، وجوه افتراق و اشتراک این دسته از آرای فیلسوفان زبان را معلوم سازد.
پرسش از غرب
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۶ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
نظریه اخلاقی توماس آکوئیناس: اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
مدرنیسم و وحی
پل هورویچ؛ تئوری حداقلی صدق و مسئله واقع گرایی علمی
حوزههای تخصصی:
در سنت فلسفی، همواره مفهوم صدق در ضمن مؤلفه سمانتیکی واقع گرایی و در تعاریف متعددی که از آن و نقطه مقابل، یعنی ضد واقع گرایی، ارایه شده مورد بحث قرار گرفته است؛ هر چند این تعاریف، تاکنون به دلایل متعددی نتوانسته اند جامع و مانع باشند و انتظارات همه فیلسوفان را برآورده سازند. بسیاری از تئوری ها، از جانب ابداع کنندگان آن ها واقع گرایانه بوده اند اما با توجه به برخی از تعاریف واقع گرایی، ضد واقع گرا هستند. در این مقاله، تعریفی بنیادین از واقع گرایی ارایه می شود که مبتنی بر نوع رویکردی است که یک فیلسوف دارد. از سوی دیگر، تئوری حداقلی صدق که از سوی پل هورویچ ارایه شده است و از جمله تئوری های فروکاهشی محسوب می شود، معرفی می گردد. این تئوری، با کمترین ابزارهای نظری و مفهومی قادر است علت و چگونگی کاربرد محمول «صادق است» را تبیین کند.
در این مقاله، سه ادعای اصلی بررسی و نقد می شوند: اول این که استدلال می شود تئوری حداقلی، به راستی حداقل تئوری ممکن در باب صدق است و باید در دل تمام تئوری های دیگر صدق نیز وجود داشته باشد. ادعای دوم چنین است که اگر در نظر فیلسوفی، نوعی ناسازگاری و تضاد میان موجودیت مستقل فاکت ها و دست رسی معرفتی به آن ها وجود داشته باشد، تئوری او ضد واقع گرا خواهد بود؛ چه درصدد رفع این ناسازگاری باشد و چه آن را اصیل و حل ناشدنی بداند. اما در نظر فیلسوف واقع گرا، چنین تضادی وجود ندارد. ادعای سوم این است که اگر تعریف فوق از واقع گرایی قبول شود، آنگاه می توان تبیین کرد که هیچ رابطه ای میان صدق و بحث واقع گرایی وجود ندارد؛ و اگر چه استقلال مفهوم صدق از واقع گرایی، در مورد تئوری حداقلی صدق نیز درست است اما این تئوری صدق، حداقل ترین تئوری ای می باشد که باید توسط واقع گرایان پذیرفته شود؛ زیرا می تواند علت حضور و کاربرد مفهوم صدق را در تمام تعاریف دیگری که از واقع گرایی شده است تبیین کند.
هویت انسان در حکمت الهی
مکاتب ریاضی
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۰ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
انسان از نگاه فیلون و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
انسان و جایگاه تکوینی او به عنوان عصاره خلقت، موضوعی است که فیلون و ابن عربی، هر یک با اصطلاحها و نگرشهای خاصی بدان پرداختهاند. در این میان، شناختن خلقت و هدف هستیِ انسان و ماهیت ترکیبی او از خیر و شر، به منزله تمهید مناسبی است که راه را برای ورود انسان به سعادت و شقاوت هموار می سازد. شیوه هر دو رویکرد در این زمینه، از مشابهت کاملی برخوردار است؛ به گونهای که هر دو در تعبیرهایی همسان، راه کمال آدمی و رسیدن به عالی ترین مراتب وجودی را، پیروی از شریعت و خودسازی بر اساس آموزههای دینی می دانند. ویژگی بارز این نگرش، معنادار ساختن حیات ایمانی، در قبال ضلالت ناشی از بی ایمانی است؛ زیرا راه اول، مطابق صیرورت ذاتی جهان و راه دوم انحراف از خطمشی کلی کائنات است. پژوهش حاضر، به طرح وجوه مشابهت اندیشههای فیلون و ابنعربی درباره انسان از نظرگاه عرفانی می پردازد.
مهمترین نوآوریهای منطقی ابن سینا و نقش خواجه نصیر در توسعه آنها
حوزههای تخصصی:
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.
در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
انسان شناسی فلسفی
اخلاق وظائف در بادی امر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
نظریه اخلاقِ وظائف در بادى امر رادیلیو.دى. بوجود آمد ویژگى این نظریه این است که اصلى یا اصولى را به عنوان اصول پایه به رسمیت نمىشناسد وم اساسا قائل به فهرست منظمى از اصول اخلاقى نیست نویسنده در ابتدا نظریاتى را که در آنها اصل یا اصولى به عنوان اصل پایه در نظر مىگیرد را رد مىکند و سپس به تشریح این نظریه مىپردازد که در آنها ابتدا به وظائف درباره امر برمىخوریم و سپس آنها را موازنه کرده به وظائف شایسته مىرسیم. نویسنده در انتها به طور اختصار بر این نظریه اشاره مىنماید.