فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
کیان ۱۳۷۹ شماره ۵۳
حوزههای تخصصی:
بررسی ثنویت نفس و بدن از دیدگاه دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی سیاسی در اندیشه صدر المتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی:
رابطه خدا با انسان؛ تمثل، تجسد یا تجلی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند و ارتباط با او از مسائل مهم الهیاتی در ادیان ابراهیمی است. مسیحیان معتقدند خدا که نادیدنی است، خود را با تابش در مسیح متجسد ساخت. از نظر آنها، عیسی مسیح مکاشفه خداست. بنابراین تجسد خدا در مسیح از مهمترین پایههای مسیحیت است. یهودیان با اینکه با تجسد مخالفاند، اما متون مورد قبول آنها تمثل خداوند بهصورت انسان- بلکه در برخی موارد تجسد- را تأیید میکند. متون اسلامی، با وجود پذیرش تمثل برخی موجودات مانند فرشته یا شیطان، تمثل و تجسد خداوند را نمیپذیرند؛ بااینحال معتقد است خداوند میتواند با صفاتش بهصورت کامل در انسان تجلی کند.
این مقاله درصدد است سه موضوع تجلی، تجسد و تمثل را در سه آیین اسلام، مسیحیت و یهودیت به بحث گذارد.
مقدمات یادگیری فلسفه ی ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آمونیوس فرزند هرمیاس از شارحان بزرگ ارسطوست که تمام نوافلاطونی های اواخر سده پنجم به بعد، از او متأثر بوده اند. وی در ابتدای کتاب خود، درباره مقولات ارسطو به ذکر مواردی می پردازد که در شناخت بهتر فلسفه ارسطو مؤثر است. او ضمن معرفی و دسته بندی آثار ارسطو، به تبیین غرض ارسطو از نگارش آن ها، نحوه حضور او در این آثار، چگونگی مطالعه آن ها و ویژگی افرادی که قصد مطالعه آثار و یا شرح آن ها را دارند، می پردازد. ذکر این مطالب که نه تنها برای فلسفه ارسطو، که حتی برای مطالعه فلسفه به طور مطلق ضروری است، نشان دهنده اهمیت ارسطو نزد آمونیوس و تلاش او در نزدیک کردن فلسفه ارسطو به فلوطین و رفع تعارض های موجود بین ارسطو و افلاطون است. فارابی در اثری مشابه، یعنی کتاب ""ما ینبغی أن یقدم قبل تعلم الفلسفه"" ارسطو، به جز در مواردی اندک، به تکرار سخن آمونیوس می پردازد و از این رو می توان این اثر را کاملاً آمونیوسی و ترجمه ای آزاد از اثر آمونیوس دانست.
دویدن در پى آواز حقیقت
حوزههای تخصصی:
مبانی فلسفی نظریه عدالت رالز
حوزههای تخصصی:
پیوند میان عدالت و آزادی یکی از مسائلی است که فیلسوفان سیاسی همواره خود را با آن مواجه دیده اند و تلاش کرده اند تا راه حل مناسبی برای آن بیابند.پرسش اساسی این است که چگونه می توان ضمن آزادی افراد،زمینه عادلانه و برابر استفاده از منابع ،درآمدها و فرصت های لازم جهت پرورش استعدادها را برای آحاد جامعه فراهم کرد. رالز با انتشار کتاب نظریه عدالت خود،مدعی شد که این دو مولفه مهم اندیشه سیاسی (یعنی عدالت و آزادی)نه تنها تعارضی با یکدیگر ندارندبلکه تنها با لحاظ کردن هر دوی آن ها درنظریه ای موجه و سازگار است که می توان امیدوار به تامین آن ها در جامعه بود.او به خصوص درمقاله عدالت به عنوان انصاف،تلاش می کند تا اصولی از عدالت را معرفی کند که در برگیرنده ائتلافی سازمنداز این دو مولفه مهم باشد.به اعتراف غالب مفسرین ،انتشارکتاب و مقاله مذکور جان دوباره ای به فلسفه سیاسی درقرن بیستم بخشید. مقاله حاضر با وارسی مبانی فلسفی نظریه عدالت رالز،به معرفی وتبیین روشنی از ابعاد مختلف این نظریه می پردازد.
درنگی در کتاب فلسفه تعلیم و تربیت هایدگر
حوزههای تخصصی:
مبناگروی سنتی از منظری دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
مبناگروى سنّتى، یکى از نظریّههاى ارائه شده در باب توجیه معرفت شناختى مىباشد. این نظریّه که نخستین بار از سوى ارسطو ارائه شده و طرفداران فراوانى را در طول تاریخ فلسفه، خصوصا در میان اندیشمندان مسلمان به خود جذب کرده است، در صدد است که به مسأله شکّاکیّت در ناحیه توجیه پاسخ گوید. این نظریّه با پذیرش باورهایى که آن را موجّه بِنَفسِه تلقّى مىکند و اصل قرار دادن روش قیاسى، ساختار باورهاى انسان را متشکّل از باورهاى موجّه بنفسه و موجّه بغیره مىکند. امّا اینکه نظریّه فوق تا چه اندازه مىتواند بر مشکل شکّاکیّت در ناحیه توجیه فائق آید بحثى است که بعد از توصیف و تبیین نظریّه به آن پرداخته خواهد شد.
نگاه انتقادی گادامر به هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوسرل، علاوه بر دیلتای و هیدگر، یکی از کسانی است که گادامر در «حقیقت و روش» بارها به وی اشاره نموده و از اندیشه هایش تأثیر پذیرفته است. مواجهه گادامر با هوسرل، علی رغم عظمت او در نزد گادامر و تأثرش از وی، همواره مواجهه ای هرمنوتیکی بوده است. گادامر با نقد و بررسی عناصر پدیدارشناسی هوسرل در صدد انکشاف ناگفته های اوست. شمار اندکی از فلسفه ورزان و اهل تتبع در عالم به نسبت و رابطه این دو فیلسوف پرداخته اند و در بین این شمار کم، آنچه بیشتر مد نظر بوده تأثرات گادامر از هوسرل بوده است و نه دیدگاه های انتقادی گادامر نسبت به هوسرل. در عوض، هدف این مقاله آشکار کردن و برجسته نمودن اندیشه های انتقادی گادامر نسبت به مفاهیم کلیدی پدیدارشناسی هوسرل است؛ مفاهیمی همچون ذهنیت استعلایی، ادراک صرف، اندرهم ذهنی، شکاف بین ماهیات و واقعیات، و اگوی دیگر. ضمن نشان دادن وجوه انتقادهای گادامر بر این مفاهیم، به عیان خواهیم دید که وی با وفاداری به سلوک هرمنوتیکی خود صرفاً در صدد بازگویی اندیشه های هوسرل نیست بلکه به پشت اندیشه های او رفته و با نقد آنها ناگفته ها را بیان نموده و افق جدیدی را گشوده است.
اخلاق ارسطویی: توصیفی یا کاربردی
حوزههای تخصصی:
بحث اخلاق از مهم ترین مباحث معرفتی بوده و فراز و نشیب بسیاری داشته است. دکارت در کتاب گفتار در روش، ضمن نقد روش و آرای علمای اخلاق به ویژه ارسطو و متهم نمودن آنان به گزافه گویی، تصویرپردازی و توصیف گرایی و نیز عدم ارائه راه صعود به قله رفیع اخلاق، وعده میدهد که در نظام اخلاقی خود، نردبانی برای صعود به این قلّه و نیز اخلاقی کاربردی و توصیه ای ارائه نماید.
این مقاله به بررسی تطبیقی این دو رویکرد میپردازد و نشان میدهد اتهامات دکارت به اصحاب مدرسی به ویژه ارسطو صحیح نیست و وی به رغم استفاده فراوان از ارسطو در بحث اخلاق و مابعدالطبیعه، جانب انصاف را نگه نداشته است. همچنین وعده او به ارائه بنای استوار اخلاقی و اخلاق کاربردی و توصیه ای هیچ گاه جامة عمل نپوشید
تاملاتی انسان شناختی بر موضوع هایی فلسفی
حوزههای تخصصی:
جهان روایی از ابتدای اندیشه کلاسیک و آغاز مسیحیت وجه غالب فرهنگ غرب بوده است. این قاعده کلی در قالب پنداره وحدت و یگانگی نوع بشر، باور به اینکه تمام ابناء بشر خاستگاهی یکسان دارند و در پیشگاه خداوند یکسان هستند بیان شده است. این پنداره مسیحی در طول عصر روشنگری غیر دینی شد و مفاهیم مربوط به یکسانی ماهیت انسانی و حقوق جهانی بشر از دل آن بیرون آمد.
مفاهیم موجهه از نظر دئودوروس، فیلون، و خروسیپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دئودوروس، فیلون، و خروسیپوس از برجسته ترین منطق دانان مگاری ـ رواقی بوده اند و موجهات یکی از مباحث مورد توجه این منطق دانان بوده است. نظرات این متفکرین در مورد مفاهیم موجهه، تعریف ضرورت، امکان، امتناع، و رابطه و نسبت این ها با هم از مباحث جالب تاریخ منطق است که به روشن شدن برخی از مواضع منطقی منطق دانان دیگر در این زمینه هم کمک می کند.
از میان این سه تن، نظرات دئودوروس بیش از همه مورد بحث بوده و هست. این توجه عموماً به این علت است که تعاریف دئودوروس از این مفاهیم همراه نگاهی دترمینیستی به عالم است. تعاریف فیلون و خروسیپوس گرچه با درک عرفی سازگارتر هستند، با موضع دترمینیستی آنان هم خوانی ندارد.
نجات بخشی در دین بودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نجات ایده ساختاری تفکر بودائی است. از نقطه نظر دین بودا جهان ترکیبی از عناصر گذران و ناپایدار است و هیچ واقعیت ثابتی را نه در عالم کبیر و نه در عالم صغیر نمی توان مشاهده نمود. بنابراین هستی جز رنج ببار نمی آورد و عین رنج است. خواهش و میل به هستی همچون « کرمه ای » است که نتیجه آن تناسخ و بازپیدایی در هستی است. انسان کامل اوست که ، خود را بتواند از چرخه تناسخ و قید کرمه رها سازد و به نجات که وصول به نیروانه است دست یازد. کیفیت وصول به نیروانه یا نجات در دین بودا و از نقطه نظر دو فرقه بزرگ « تهره واده» متفاوت است.
رومانتیسیسم آلمانی
اجرای حدود در عصر غیبت از منظر فقه امامیه
حوزههای تخصصی:
اجرای حدود در عصر غیبت یکی از موضوعات پر ماجرا در فقه امامیه است. در بعد درون فقهی، در خصوص این که در عصر غیبت اقامه کننده حدود چه کسی خواهد بود، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. عده ای از فقها اجرای حدود را جزء وظایف اختصاصی امام معصوم و نایب خاص آن حضرت می دانند و با استناد به اصل عدم ولایت، معتقدند اجرای حدود در زمان غیبت باید تعطیل شود. در مقابل، گروه کثیری از فقها با استناد به اطلاقات دلایل حدود و روایاتی دال بر نیابت عام فقها از سوی امام معصوم در عصر غیبت، به وجوب اجرای آن از سوی ولی فقیه جامع الشرایط معتقدند....
نبوت طبیعی از دیدگاه آکوئیناس و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توماس آکوئیناس ذیل بحث نبوت که خود ذیل بحث لطف الهی است، مفهوم نبوت طبیعی را به کار میگیرد و آن را از نبوت الهی که عطیه روح القدس است، جدا میکند. او تبیین فیلسوفان از جمله ابن سینا را از نبوت، تنها در حیطه نبوت طبیعی میگنجاند. این نوشتار میکوشد تا با تحلیل معنایی نبوت طبیعی ناظر به مبانی آکوئیناس، معنی دقیق آن را روشن کند؛ هم چنین در پی روایی نسبت نبوت طبیعی به تبیین ابن سیناست.
علاوه بر آنکه مفهوم نبوت طبیعی نزد آکوئیناس به رغم سعی او در شفاف سازی مبهم باقی میماند، این مفهوم در پیوند با نظر او آموزه ای قدسی است و هم چنین بستگی به نحوه اکتساب عقلانیات دارد. که در اینها با ابن سینا اختلاف مبنایی دارد. همین اختلاف رویکردها میتواند به این نتیجه رهنمون شود که تبیین ابن سینا حداقل از دیدی درونی، نبوت کاملاً الهی است و برآمده از طبیعت نیست. استفاده آکوئیناس از مفهوم نبوت طبیعی که در راستای مبانی اوست، در حقیقت راه را برای تبیین فلسفی نبوت میبندد.
تمایزِ تحلیلی تألیفی از منظر کواین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربه گرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ترکیبی، ضمن موضع گیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینی بودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزاره های تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا که در تعریف قضایای تحلیلی از آن ها بهره برده می شود، در عین حال که وضوح لازم را ندارند، ارتباطی دوری با یک دیگر دارند.
کواین همچنین بر آن است که نگرشی کل نگرانه به محتوای هر گزارة مفرد موجب خواهد شد تا همة گزاره ها به نحوی با حاشیه های تجربی شبکة باورهای ما تماس حاصل کنند و این به معنای امکان بازنگری در همة گزاره ها و از میان رفتن تمایز مألوف میان قضایای تحلیلی و ترکیبی خواهد بود. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی نظرگاه کواین در نفی تمایز، در نهایت، عمده ترین چالش های پیش روی این نظریه را به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
نقد و بررسی کارآمدی منطق اثبات گرایانه درحوزه انسان پژوهی براساس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی روش تحقیق از قیاس گرایی به استقراگرایی و در نهایت تعمیم آن از حوزه مطالعات طبیعت به قلمرو انسان با پیش فرضی اثبات گرایانه، زمینه ساز پیدایش علوم انسانی جدید گردید که متکفل انسان پژوهی علمی است. در این مقاله ناکارآمدی تئوریک و عملی منطق اثبات گرایانه در قلمرو انسان پژوهی در جامعه اسلامی با روش تحلیلی - استنباطی و تفسیر مفهومی اسناد، بررسی و نشان داده شده است. از لحاظ نظری چهار دلیل برای ناکارآمدی منطق اثبات گرایی ارائه شده است؛ مهم ترین دلیل اثبات گرایان برای بی معنایی گزاره های غیر تجربی - یعنی معیار تحقیق پذیری - خود تحقیق ناپذیر است. استقرا به عنوان تنها روش معتبر اثبات گرا ها ناکارآمد است و با چالش های جدی مواجه می باشد. علم بی طرف و خالی از ارزش غیرممکن است و وجود ندارد. علم تجربی در حوزه شناخت انسان توانمند نیست. بنابراین نظریه علم واحد توهم است. از لحاظ عملی نیز ناکارآمدی این روش از دو جهت بررسی شده است: ناتوانی در تبیین ماهیت و رفتار انسان مطلوب جامعه اسلامی که نمونه کاملش رسول خدا(ص) است و همچنین تعارض بنیادین آنها با اسلام در روش های حل مسئله.