فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این نوشتار متکفّل تبیین و بررسی رهیافت جدیدی از جان مارتین فیشر در حل تعارض احتمالی میان علم خطاناپذیر و سابق خداوند با مسئولیت اخلاقی عامل است. اگر چه فیشر از یک سو اوصافی چون علم را از ویژگی های ذاتی و خطاناپذیر الهی برشمرده و همچنین خداوند را متصف به ازلیت زمانی غیرتومیستی در همان چارچوب زمانی موجودات مادی می کند و در نهایت ، اصل ثبات گذشته و فقدان کنترل انسان بر رخدادهای انقضاء یافته ی زمانی را می پذیرد و در بادی امر با تعارض چنین علم پیشینی با اراده ی آزاد انسان در کنش ها مواجه می شود ، اما سنخ دیدگاه او در باب ماهیت اختیار انسان ، او را از این چالش می رهاند. در تلقی فرانکفورتی فیشر اختیار عامل مسبوق به توانایی او برای مبادرت به کنش بدیل در روند خلاف واقع نیست و از همین رو ، اگر هم علم الهی مرادف با یکسویه شدن فعل باشد، چنین پیامدی برابر با انتفای اختیار و آزادی عمل انسان نخواهد بود. در این مقاله پس از تبیین مختصر دیدگاه فیشر - در باب علم پیشین الهی - ، بررسی اصل ثبات گذشته و امکان های بدیل و رهیافت فرانکفورتی فیشر در برابر آن ، به ارزیابی راه حل فیشر می پردازیم و ملاحظه می کنیم که به هر حال، تصور وجود بدیل فعل برای تحقّق اختیار عامل ، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
انسان شناسی پدیدارشناسانه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی فلسفی با تأمل در ماهیت انسان یکی از حوزه های خاص مورد توجه «ماکس شلر» است. رویکرد پدیدارشناسانه وی متأثر از ایده آلیسم، فلسفه زندگی و مسیحیت، درصدد ارائه تصویری جامع از انسان است. بدین منظور شلر وجوه واقعی و تجربی انسان را در کنار ارزش های معنوی و روحانی وی و با اذعان به استقلال آنها از یکدیگر و در عین حال تعامل و پیوندشان مورد توجه قرار می دهد. ماکس شلر تحت تأثیر بحران زمانه خود، از سویی توجه خود را به جنبه های مغفول مانده آدمی از جمله عواطف و احساسات به ویژه عشق و نفرت معطوف نموده و از سوی دیگر ضمن تلاش برای ارائه معرفتی یقینی در مورد انسان با اجتناب از ذات گرایی، امور مربوط به انسان را از منظری پدیدارشناسانه و بر اساس نحوه آشکارگی آنها بررسی می کند. همزمان وی ضمن داشتن تعلّقاتی فلسفی، بر اساس دغدغه های جامعه شناسانه به مسائل انضمامی و واقعی انسان نیز توجهی خاص دارد. شلر در باب انسان افزون بر ویژگی های عام و مشترک وی با بقیه، به تشخّص انسان بهای زیادی می دهد و البته بر آن است که نمی توان انسان را به شیوه ای عینی مورد شناسایی قرار داد و تنها باید بر اساس رویکردی پدیدارشناسانه با وی مواجه گردید.
تبیینِ «کثرت گرایی فرهنگی» در پرتو فلسفه فرهنگ هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند فلسفه فرهنگ، در معنای مشخصِ آن، شاخه ای نوپا و میان رشته ای است که مستقلاً از اواخر قرن بیستم در آلمان مطرح شد و بسط یافت، اما مفسران نخستین اندیشه های فلسفی درباره فرهنگ در معنای مدرن آن را به یوهان گُتفرید فُن هردر (1744-1803) نسبت می دهند که آثارش الهام بخش فرهنگ پژوهان پس از او بوده است. یکی از مهمترین میراث های هردر، «کثرت گرایی فرهنگی» است. او این کثرت گرایی را به عنوان ابزاری علیه تمامیت خواهیِ خودبرتربین و استعمارگرِ حاکم بر روشنگری به کار گرفت و نه تنها به برتری فرهنگ اروپایی بر سایر فرهنگ ها باور نداشت، بلکه تعریف و درک نوینی از فرهنگ را مطرح کرد که بر اساس آن می شد از فرهنگ های سایر بخش های جهان، به ویژه فرهنگ های شرقی دفاع کرد. مقاله حاضر با هدف تبیین ایده «کثرت گرایی فرهنگی» نزد هردر، خواهد کوشید تا این ایده را ذیل سه زیرعنوان کلیدی «تکینگیِ فرهنگی»، «داوریِ درونی» و «مفهومِ نیرو» ساماندهی و تبیین نماید و امکانات آن را برای مقابله با تصور تمامیت خواهانه اروپامحور یا همان «اروپامحوریِ فرهنگی» نشان دهد. نهایتاً به کمک تحلیلِ کارکردِ مفهوم «نیرو» نزد هردر، بخش مختصری به بحث از اتهام نسبی گرایی علیه «کثرت گرایی فرهنگی» اختصاص خواهد یافت.
Sartre et la solitude des hommes: À propos d’un mot du Diable et le bon dieu(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۲
196 - 222
حوزههای تخصصی:
« Dieu, c’est la solitude des hommes » rétorque, dans Le diable et le bon dieu, le noble capitaine Goetz au modeste curé Heinrich. La phrase fait mouche autant que problème dans la bouche d’un personnage qui ne croit plus au ciel, à l’instar de l’auteur qui lui donne le jour. En cherchant à élucider cette formule énigmatique, on tente ici de reconstituer, à travers toute l’œuvre de Sartre, le puzzle de la solitude, le philosophe tenant à son sujet un discours cryptique à l’aune duquel se mesurent un athéisme méthodologique double autant qu’une anthropologie phénoménologique trouble.
تنوع ادیان و مساله دیگری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
337 - 353
حوزههای تخصصی:
اهمیت تنوع ادیان، بعنوان واقعیتی عینی و انکارناپذیر مورد توجه است. لازمه چنین زیستی دستیابی به فهمی همدلانه از خودی و دیگری است. چنین فهمی بر بازشناسی متغیرهای مهمی چون اشتراکات و اختلافات انسانی، اخلاقی، فرهنگی و دینیِ خودی و دیگری مبتنی است. به لحاظ نظری، از پرسش های پیش روی بازشناسی زیست ما در جهان متنوع دینی، پرسش از حقانیت و نجات و تفاوت های آن در سنت های مختلف دینی است. یعنی عطف توجه به دیگری دینی، مساله حقانیت نگاه دینی خودی و دیگری را مطرح می سازد و اینکه راه نجات و رستگاریِ کدامیک معتبر و اصیل است. لذا ادعای تحقیق آن است که پذیرش واقعیت تنوع ادیان، به لحاظ عملی، ضرورت عینی همزیستی مسالت آمیز، تکیه بر اخلاق جهانی و توسل به منطق گفتگو را پیش روی ما قرار می دهد. نتیجه نظری و عملی توجه به مساله تنوع ادیان، به رسمیت شناختن وجودی دیگری دینی و پایبندی به لوازم عملی و واقعی آن، یعنی اقبال به صلح، مدارا و مشارکت متقابل، و التزام به لوازم نظری آن یعنی دوری از نگرش انحصاری به سنت دینی خود و پذیرش حقانیت و امکان نجات برای دیگری دینی به درجات متفاوت تشکیکی است. نتیجه نظری، منطقی و الهیاتی مربوط به سنت دینی خود نیز می تواند یافتن افق های تازه برای بازشناسی نکات ارزشمند نگرش دینی خود و بازیابی روحیه اصلاح در آن دسته از باروهای دینی سنت خودی است که نیازمند بازسازی اند.
نواندیشی در حوزه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه مانند سایر علوم از راه تکامل منابع علم یعنی عقل، خیال، وهم و حس تکامل می یابد، هرچقدر انسان ها بتوانند از داده های عقلی و حسی و سایر ادراکات، فهم دقیق تر و عمیق تری داشته باشند و دستاوردهای جدید را به معلومات پیشین خود و صورت های علمی پیوند بزنند به فهمی عمیق تر و دقیق تر نایل می شوند فلسفه نیز از این قانون استثناء نیست. از این رو سیر فلسفه خواه در شرق و یا در غرب سیر تکاملی است. این سیر در فلسفه اسلامی با نهضت ترجمه آغاز و با اضافه شدن موضوعات و مسایل زیادی در عالم اسلام به آن توسط فیلسوفان مسلمان و تحلیل های متفاوت از گذشتگان به سیر تکاملی خود ادامه داد. اما در یک مقطع این تحول، بالنده شد بگونه ای که جهت گیری در فلسفه اسلامی از ذهن به عین و عالم خارج تغییر کرد و بر اساس اصالت وجود مسایلی حل و فصل شد که قبل از آن فیلسوفان قادر به حل و تفسیر آن نبودند.
شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان (پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان بود. این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود که جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران آموزش و پرورش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 21 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران بودند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود و در بخش کمی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی بود که با استفاده از نرم افزارهای SPSS-v21، Smart Pls-v3 و Lisrel-v8 تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان شامل سه بعد کلی عوامل تشکیل دهنده(ذهنیت فلسفی، گفت و گوی فلسفی و تعلیم تربیت فلسفی)، عوامل تاثیرگذار(برنامه درسی، معلم و مدیریت) و عوامل تاثیرپذیر(تفکر انتقادی، خردمندی و خودکارآمدی) است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.
بررسی شرایط اعتبار سنجی قیاس اقترانی «منفصله-منفصله» نزد ابن سینا و منطق دانان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا با ابتکار قیاسات اقترانی شرطی، نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورد. انتاج قیاس شرطی متصله مورد تایید همگان است اما در قیاس منفصله با مشکلات و اختلاف آراء مواجه می شویم. وی در آثار کثیر خود شرایط متعدّد و متفاوتی درتعیین اعتبار قیاسات اقترانی منفصله–منفصله ارائه کرد و قیاس حقیقیه–حقیقیه را نا معتبر دانست. خواجه نصیرالدین طوسی به تبعیت از ابن سینا نه تنها قیاس حقیقیه–حقیقیه بلکه قیاس اقترانی متشکل از دو مانعه الجمع را نامعتبر دانست، در حالی که منطق دانان معاصر او مانند افضل الدین خونجی و سراج الدین ارموی ضمن پذیرش برخی شرایط عمومی این نوع قیاس، قیاس اقترانی شرطی دو حقیقیه و دو مانعه الجمع را با شرایطی منتج دانستند. به نظر می رسد راه حل مشترکی که گره گشای اختلاف نظر میان ابن سینا و منطق دانان بعد از او در این مسئله است بازگرداندن مقدمات قیاس به متصله و سپس تبعیت از قوانین دو متصله در نتیجه و در نهایت تبدیل نتیجه متصله به منفصله است.
مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
23 - 42
حوزههای تخصصی:
کندی نخستین فیلسوف مسلمان، مترجم از یونانی به عربی در نهضت ترجمه، و معاصر با معتزله است. تلقی کندی از متافیزیک با الهیات گره می خورد به نوعی در تعریف موضوع فلسفه، آنرا دانش به حقیقت و علل می داند و مفاهیم او در موضوع فلسفه با رویکرد الهیاتی مطرح می شود. براین اساس مسئله این نوشتار تلقی کندی از مفهوم خدا است تا حدود استقلال اندیشه او از اندیشه یونانی و تأثیر رویکرد اسلامی و قرآنی درباره مفهوم خدا روشن شود. بنابر تعریف کندی از فلسفه اولی، خدا در فلسفه کندی چه جایگاهی دارد؟ آیا خدای کندی خدایی فلسفی متأثر از نگاه اسلامی- قرآنی است یا خدایی متأثر از نگاه یونانیان است؟. خدا برای کندی در موضوع فلسفه چه به عنوان علت و چه به عنوان حق جایگاه مهمی دارد. باتوجه به نگاه فلسفی کندی و تعریف او از فلسفه، تاحدی متأثر از یونان و رویکرد اسلامی است. «حق» و «واحد» دو مشخصه خدای قرآنی در کندی، و «انیّت محض» و «علت نخستین» و «فاعل نخستین» نیز مشخصه خدای فلسفی و متأثر از یونان نزد کندی است. در اینجا با توجه به تعریف فلسفه اولی و موضوع آن نزد کندی به بررسی مفهوم خدا می پردازیم.
استعاره و تمثیل در تحویل گرایی با تکیه بر تمثیل زیست شناسی سیستم ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
51 - 80
حوزههای تخصصی:
استعاره و تمثیل در مهم ترین حوزه های معرفتی و در عرصه علوم تجربی از جمله زیست شناسی و تکامل کاربرد دارند. زیست شناسی و فلسفه زیست شناسی دامنه وسیعی از مباحث معرفتی و فلسفی را به وجود آورده است. تحویل گرایی و ضد تحویل گرایی، از آموزه های مهم قابل بحث در فلسفه زیست شناسی اند. کلر و دوپره دو تن از نمایندگان این دو مکتب اند. کلر با به کارگرفتن استعاره و تمثیل، برای تحویل تبیین ها در زیست شناسی به تبیین ها در فیزیک و شیمی کوشیده است؛ اما دوپره با این تحویل گرایی مخالف است. افراد با رویکردهای مختلف که گاه ممکن است رویکردها در تقابل با یکدیگر نیز باشند، از استعاره ها و تمثیل ها کاربردهای مختلفی مراد می کنند. تمثیل زیست شناسی سیستم ها نمونه ای از این دست است که کاربرد وسیع استعاره و تمثیل را در علم نشان می دهد.
ساخت گشایی و هستی زدایی از سوژه و هویت جنسیتی: دوبوار و باتلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
131 - 146
حوزههای تخصصی:
دوبوار و باتلر از برجسته ترین متفکرانی هستند که بر ضرورت خوانشی مجدد از سوژه و هویت جنسیتی تأکید کرده اند . تلاش آنها در یافتن معنای سوبژکتیویسم با ضرورت ساخت گشایی معانی جنس و جنسیت همراه بوده است. بر همین اساس، با محورقراردادن مفهومِ شدن (دوبوار) و اجراگری (باتلر) به جست وجوی تغییر ذهنیت جنسیتی (دوبوار) و تکثر هویت جنسیتی (باتلر) پرداخته اند . باتلر در آغاز با نظرهای مشترکی با دوبوار شروع کرده است و وام دار برخی از مهم ترین مفاهیم اندیشه وی است؛ اما تفاسیر و نتایج اندیشه اش گسترده تر و متفاوت تر از دوبوار است. دوبوار با تبیین ماهیت برساخت گرایانه هویت جنسیتی، تغییر ذهنیت را به قصدِ پایان دادن به تقابل های دوگانه مردانه زنانه ارائه کرده است. باتلر با اذعان به ماهیت فرهنگیِ هویت جنسیتیْ اَشکال مختلف قدرت و تقابل های دوگانه آن را افشا کرده و تکثر هویت جنسیتی را به قصدِ پایان دادن به ایدئولوژی جنسیت مطرح کرده است. به زعمِ باتلرْ اگرچه نگرش های برساخت گرایانه دوبوار در حوزه هویت جنسیتی و شکل گیری سوژه زن تأثیر بسزایی را در تدوین آرای وی داشته است، درنهایتْ نگرش وی درباره هویت جنسیتی تقلیل گرایانه است و در همان چهارچوب دوگانه انگاری نفس بدن دکارت ارائه شده است.
بررسی تحقق صلح کانتی از رهگذر حاکمیت بین المللی قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
115 - 129
حوزههای تخصصی:
رویکرد پیشینی و جهان شهریِ کانت در پیدایش نظریه های حکومت و صلح جهانی و نیز شکل گیری نهادهای جهانی با رویکردِ حاکمیت بین المللی قانون مانند سازمان ملل، موثر واقع شده است. دیدگاه وی پیرامون صلح جهانی در معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و حقوق او ریشه دارد. به باور کانت، قانون عادلانه در شرایطی محقق می شود که همه اعضای جامعه جهانی، واجد حداکثر آزادی از انقیاد در مواجهه با اراده دیگران باشند. در سطح بین المللی، قانون توسط دولت های آزاد مشروعیت پیدا کرده و تمدن حقیقی جز با کنار گذاشتن اندیشه جنگ امکان پذیر نمی باشد. بنابراین حاکمیت قانون، ابزاری در جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی و ترویج و اعتلای حقوق بشر است. در نظر کانت، تحول از حالت طبیعی جنگ به حالت صلح در میان انسان ها ضمن مراحلی رخ می دهد. برای تحقق صلح ابدی در بین ملت ها، ضرورت دارد تا لوازم مقدماتیِ چندگانه، فراهم گردد که از آن جمله است، لغو پیمان های سری دولت ها. در این صورت، زمینهِ تحققِ طرح سه مرحله ای صلح جهانی در سایه حاکمیت بین المللی قانون، ایجاد خواهد شد. در این نوشتار، مفهوم صلح در کنار پیش زمینه ها، شرایط وچگونگی رسیدن به آن از طریق حاکمیت بین المللی قانون و موانع موجود در این راه با محوریت اندیشه کانت، مورد بررسی قرار گرفته و چالشهای فراروی تحقق صلح کانتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
درک غیرمفهومیِ «وجود» نزد هایدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هایدگر متفکر مهم آلمانی و ملاصدرا فیلسوف بزرگ ایرانی، هر دو، "وجود" و نحوه ادراک آن را محور تفکر و فلسفه خویش قرار داده اند. هایدگر برآن است که دوره متافیزیک غربی از افلاطون تا عصر جدید (مدرن)، یک سره دوره غفلت از وجود است؛ زیرا وجود در آن، قالب مفهومی و مقولی یافته، حقیقت آن پنهان شده است. نیز ملاصدرا معتقد است که عمده فلاسفه پیشین، درگیر بحث از ماهیت بوده اند و وجود را به نحوی به حاشیه رانده اند. بدین لحاظ، نوع نگاه هر دوی آنان به مساله وجود، از جهات مهمی همانند و همگون است؛ به ویژه، هر دو اندیشمند، بر لزوم نگرش غیرمفهومی و حضوری به وجود تأکید دارند و شناخت مفهومی و مقولی نسبت به آن را نفی می کنند، یا دست کم چنین نگاهی را یک نگاه دقیق و کامل به وجود نمی دانند. البته، به جهت اختلاف فرهنگ و فضای فکری خاص هر یک از این دو اندیشمند، ناهمانندی هایی نیز میان تفکر آن دو در بحث از وجود و ادراک آن ملاحظه می شود، چنان که تفاوت میان این دو در مسئله عدم نیز قابل ملاحظه است.
نسبت معرفت ایمانی به خدا با سعادت در باور اکوئیناس و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفتِ ایمانی به خدا می پردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا می دانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار می رود، هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالی ترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است. هر دو از این شناخت کامل به رؤیت تعبیر کرده و آنرا نوعی اتحاد وجودی در حد ظرفیت انسانی با مبدء متعال می دانند. بر این اساس معرفتی که از ایمان ساده عامه مردم به خدا نشأت می گیرد نمی تواند آنها را به سعادت حقیقی برساند؛ و اکثر اهل ایمان از درک سعادت محروم خواهند بود. هر چند بر اساس مبانی هر دو می توان راه حلی برای آن یافت، به نحوی که اهل ایمان را نیز از سعادت حقیقی بهره مند دانست.
توحید ربوبی در قرآن و الزامات سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۸
153 - 176
حوزههای تخصصی:
توحید ربوبی از اصلی ترین اعتقادات قرآنی است که بروندادهای تأثیرگذاری در نوع پاسخ به مسائل سیاسی دارد. مسئله اصلی تحقیق این است که اعتقاد به وحدانیت ربوبی- به ویژه در بُعد تشریعی- موجد چه پاسخ های متفاوتی- نسبت به مبانی غیر توحیدی- به مسائل سیاسی است؟ تأکید فرضیه تحقیق بر این است که پاسخ های مبتنی بر این اعتقاد به وحدانیت ربوبی به مسائل سیاسی تمایزات معناداری نسبت به پاسخ های مبتنی بر عدم چنین اعتقادی دارند. از جمله امکان ورود به مرحله تفویض تصرفات تشریعی سیاسی فراهم می آید؛ قوانین الهی بر تشریعات سیاسی حاکمیت می یابند؛ تبعیت از نظام ارزشی سیاسی قرآن لازم می شود؛ تشکیل حکومت برای تأمین مطالبات ربوبی در حیات اجتماعی- سیاسی ضرورت می یابد؛ حکومت متعهد به تأمین کمال بشر می گردد؛ و اختیاراتش محدود به چارچوب تشریعات ربوبی می شود. تحقیق به جهت تبیین لوازم عقلی توحید ربوبی تشریعی به روش تفسیر عقلی و در موارد نیاز به استنادات نقلی به روش تفسیری استوار است و به تناسب به الزامات دیدگاه های رقیب نگاهی انتقادی دارد.
هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانه ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
69 - 91
حوزههای تخصصی:
هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی هیدگر جدایی هنر از ذاتش را نه ناگهانی و یک باره، بلکه آرام آرام و تدریجی می داند؛ روندی که به اعتقاد او با تلقی هنر به مثابه میمسیس توسط افلاطون و ارسطو آغاز شد و در ادامه، به تلقی هنر به مثابه تجربه زیباشناختی در دوران متقدم عصر جدید انجامید. اما وی جدایی کامل هنر از ذاتش را مربوط به دوران متأخر عصر جدید یعنی زمانه ما می داند؛ زمانه ای که در آن، هنر به اشتغالات هنری فروکاسته شده و شأنی همانند صنعت پیدا کرده است. به عقیده هیدگر رانده شدن هنر به قلمرو صنعت در این عصر موجب شده است تا هنر اصیل، بیش از هر عصر دیگری، از امکان وجودی خود دور شود.
برآمدن دازاین از فاکتیستیه (فعلیت) در آغاز راه فکری هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
93 - 117
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو بر آن است که مفهوم هایدگری فاکتیسته (فعلیت) صورت اولیه دازاین است. در وهله اول برای فعلیت، که در حدود اندیشه هایدگر به فعلیت ترجمه اش می کند، سه رکن معنایی بازمی شناسد: 1. واقعیت، عینیت و انضمامیت. 2. خودیت انسانی و شخصیت فرد گونه. 3. تاریخی بودن، که از خودیت متوسط الاحوالانه انسان وروزمرّگی او برمی آید. سپس برای منظور خود بر دو متن هایدگر تکیه می کند: نوشته موسوم به گزارش به ناتوپ (اول پاییز 1922) و درسگفتار هستی شناسی (تأویل به فعلیت) (تابستان 1923). این مقاله بر اساس این دو متن بر این همانی فعلیت و دازاین استدلال می کند که: هایدگر برای فعلیت همان شئونی را قائل می شود که بعدا برای دازاین برمی شمارد؛ همانند ترس، روزمرگی، مرگ، همّ وغم (اهتمام)، در-عالم-بودن، ارتباط زبانی با عالم، زمانمندی و اصلاً خود شأن تکوینی (اگزیستنس). هدف اصلی مقاله آن است که با اعمال روشی خاص از مطالعات متداول هایدگر که به طور افراطی بر وجود و زمان اتکا می کند، فاصله بگیرد.
تحلیل هایدگری از یافت حال های دازاین در مواجهه با کوید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
247-278
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله این است که از نحوه طرح مفاهیم هایدگر در «هستی و زمان» برای شرح نسبت ها، یافت حال و حال های دازاین در مواجهه با کوید 19 استفاده کند. با روش تحلیلی-تطبیقی و رویکرد اگزیستانسیالیسم کاربردی در این مواجهه نسبت هایی چون علمی و پدیدارشناختی ضمن معرفی نسبت های القایی سرمایه داری شرح داده شده اند. ضمن مطالعه یافت حال و حال برسانده ی آن، متوجه اهمیت در-جهان-هستن دازاین در پرتوی مفهوم بدن زیسته می شویم. یافت حال به طور خلاصه احساس درونی نیست، بلکه در نسبت ها و رابطه ها شکل می گیرد و امکان هایی را پدیدار می کند. نسبت های پدیدارشناختی، مواجهه با کوید 19، وجوه مختلف رویارویی، یافت حال ها و در نتیجه حال هایی را در بدن زیسته به وجود می آورد. ترس و اضطراب بسته به نوع مواجهه و رویارویی دو نوع یافت حال است که از حالت ضعیف به قوی حال های متفاوتی را رقم می زند. دازاین در ترس، حال هایی چون فرار، بی تفاوتی، بیماری هراسی، ترس دائمی از کوید 19، دیگرترسی، دیگری هراسی، ترس از مرگ را تجربه می کند. اضطراب در حالت قرنطینه مطلق و نیز برای برخی افراد مبتلای بستری در بیمارستان، قریب به فوت روی می دهد. اضطراب حاکی از خنثی شدن همه امکان ها و سربرآوردن پرسش از کیستی و چیستی دازاین است. نحوه زیستن اضطراب در قرنطینه مطلق یا مرگ تدریجی در بیمارستان، تجربه مرگ به معنای هایدگری، است. تحلیل یافت حال های دازاین در این شرایط به روشن سازی عملکرد دازاین می انجامد که می تواند به بهبود اقدامات بشر در بحران های مربوط به حوزه بهداشت و سلامت منجر شود.
تحلیل و نقد پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
133-154
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می باشد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش اساسی است؛ نخست اینکه چه تحلیلی از پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می توان ارائه نمود؟؛ دوم، چه انتقاداتی بر پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می توان وارد ساخت؟ برای دستیابی به این اهدف از روش های تحلیل مفهومی به صورت «تفسیر مفهوم» و «ارزیابی ساختار مفهومی» استفاده شده است. یافته های پژوهش در ارتباط با پرسش نخست نشان می دهد پساپدیدارشناسی ناشی از تفوق عمل بر نظر در تاریخ تفلسف به وجود آمده و همین سبب تأملات نظری در باب فناوری شده است. این رویکرد با آثار آیدی در فلسفه آغاز و با مطالعات موردی فناوری های نو در آثار فربیک، روزنبرگر و دیگر شارحان در حال گسترش است. مهم ترین مفاهیم توسعه یافته در این سنت فلسفی شامل هستی شناسی رابطه ای، التفات واسطه ای، روابط تکنیکی، التفات فناورانه، شفافیت، روش تغییر، چندگانگی، تغییر استراتژی است. یافته های پژوهش در خصوص پرسش دوم بیانگر آن است که از مهم ترین نقدهای وارد بر این دیدگاه می توان به ضعف نظریه اخلاق پساپدیدارشناسانه در تبیین برخی مسائل، ناتوانی در تشخیص پایداری غالب در ایده چندگانگی، محدود شدن به روابط خاص و مادی گرایی فناورانه، و عدم توجه به اختیار انسان در انتخاب وساطت فناورانه اشاره کرد.
درنگی در شبهه خدا به مثابه مولود جهل آدمی (نقد و بررسی الحاد کیهان شناختی هاوکینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
67 - 94
حوزههای تخصصی:
شبهه خدا به مثابه مولود جهل آدمی از سوی بسیاری از دانشمندان از جمله فیزیکدانان و زیست شناسان عصر جدید مطرح گردیده است. در این نوشتار به این شبهه از منظر استیفان هاوکینگ به عنوان یک فیزیکدان می پردازیم. از نظرگاه این دانشمند باور به خدا مولود جهل آدمی است. انسان ها تا زمانی به خداوند به عنوان علت پدیده های طبیعی باور دارند که علت این پدیده ها برای آنها کشف نشده باشد؛ اما وقتی علت آنها آشکار گردید، دیگر جایی برای اعتقاد به خداوند باقی نمی ماند. در گذشته جهان را به دلیل جهل متراکم معلول خداوند می دانستند؛ اما امروزه که به کمک علم علل طبیعی شکل گیری جهان نمایان شده است، دیگر نیازی به فرض وجود خداوند نیست. در این نوشتار که به شیوه تحلیلی- توصیفی سامان یافته، ابتدا واقع گرایی مدل محور، فیزیک کوانتوم، نظریه ام و خدا به مثابه موجود رخنه پوش به عنوان مبانی این نظریه مورد اشاره قرار گرفته و سپس اموری مانند تبیین علمی حدوث جهان، برتری تبیین علمی نسبت به دیگرتبیین ها و غیر قابل جمع بودن تبیین علمی با تبیین دینی به عنوان سه محور اصلی دیدگاه هاوکینگ مورد توجه واقع شده و در آخر نیز این سه محور با عنایت به دیدگاه فیلسوفان و الهی دانان مسلمان نقادی شده است.