مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
آسایش حرارتی
منبع:
پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
121 - 136
حوزههای تخصصی:
گسترش دامنه های شهری و پیدایش پیامدهای زیست محیطی و ضرورت تأمین آسایش انسان در فضاهای شهری جهت تداوم حضور پذیری و حفظ سلامت شهروندان، باب تازه ای در برابر طراحان توسعه شهری گشوده است. ساختار مورفولوژی شهرها با تأثیر بر دامنه نفوذ عوامل اقلیمی، قادر به تغییر شرایط خرد اقلیمی فضاهای شهری نسبت به شرایط اقلیمی کلان بوده و بدین ترتیب، نقش به سزایی در تعیین سطح آسایش حرارتی کاربران فضای شهری دارد. نظر به اینکه ساختارهای کهن ایرانی به خوبی در تعامل با اقلیم کلان درآمده اند؛ می توان بافت تاریخی هر شهر ایرانی را سندی سه بعدی از راهکارهای طراحی همساز با اقلیم حاکم بر آن محدوده برشمرد. در همین راستا، در پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و پیمایش میدانی، به شبیه سازی شرایط مورفولوژیکی تاریخی همساز با اقلیم شهر شیراز در محیط نرم افزار GIS و بررسی نظام مند آن پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد، مورفولوژی محله سنگ سیاه شیراز با معابری پر پیچ وخم، با نسبت بالای ارتفاع به عرض معبر، سطح پایین دید به آسمان و فضاهای نیمه باز؛ و بلوک هایی با فرم پیچیده، میزان بالای سطح اشغال بلوک و مقدار پایین سطح پوشیده شده با ساختمان در بلوک؛ و همچنین قطعاتی سه بر ساخت با جهت گیری شمال غربی-جنوب شرقی ضمن جلوگیری از دامنه نفوذ تابش گرم بعدازظهر ورود بادهای گرم، منجر به سایه اندازی بر فضاهای باز و همچنین تهویه مطلوب محیط شده و در ارتقا آسایش حرارتی کاربر خود نقش مثبتی ایفا می کند. در پایان نیز چارچوب طراحی مورفولوژی همساز با اقلیم شهر شیراز ارائه گردیده است
ارزیابی کمی و کیفی سیستم های سرمایش غیر فعال در معماری سنتی ایران: بررسی کارایی حرارتی و پایداری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر به بررسی سیستم های سرمایش غیرفعال بومی (VPCSs) در بناهای سنتی اقلیم های گرم و خشک ایران می پردازد. این مطالعه تلاش می کند تا میزان کارآمدی این سیستم ها در فراهم کردن آسایش حرارتی بدون نیاز به استفاده از سیستم های خنک کننده متعارف را ارزیابی کند. برای دستیابی به این هدف، دامنه دمای آسایش تعیین شده و با دماهای داخلی این بناها مقایسه می شود. این پژوهش به مرور و تحلیل مطالعات مرتبط با آسایش حرارتی، پیش بینی دمای آسایش و مطالعات میدانی مرتبط با آسایش حرارتی در فضاهای داخلی تهویه شده به طور طبیعی می پردازد. همچنین مدل های معتبر پیش بینی دمای آسایش را بررسی کرده و به نقاط قوت و ضعف ذاتی آن ها اشاره می کند.روش بررسی: به صورت توصیفی-تحلیلی انجام می شود. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین مربوطه در کشورهای مورد مطالعه انجام خواهد شد. روش تحلیل داده ها شامل تحلیل مقایسه ای سیاست ها و استراتژی ها و بررسی مطالعات موردی کشورهای موفق است. همچنین، اطمینان از دقت اندازه گیری دماهای داخلی و سایر متغیرهای اقلیمی و ادغام دانش میان رشته ای معماری، علوم محیطی و مهندسی برای تحلیل کامل سیستم های سرمایشی غیرفعال ضروری است. یافته ها و نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که سیستم های سرمایش غیرفعال در ساختمان های سنتی قادر به فراهم کردن آسایش حرارتی مناسب بدون استفاده از سیستم های خنک کننده متعارف هستند. این سیستم ها با بهره گیری از ویژگی های طبیعی محیط و طراحی پایدار، به کاهش مصرف انرژی و بهبود پایداری زیست محیطی کمک می کنند. همچنین، بهینه سازی تکنیک های سرمایش غیرفعال می تواند نقش مهمی در توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی داشته باشد. مطالعه تطبیقی سیستم های سرمایش فعال و غیرفعال نیز درک بهتری از مزایا و معایب هر یک ارائه می دهد.
امکان سنجی بازخوانی مولفه های بومی معماری اقلیم گرم و خشک ایران در مسکن دوران معاصر(نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات و بررسی های انجام شده در اصول فرآیند معماری در مناطق مختلف نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ معماری مرسوم آن منطقه یا منطقه با اقلیم جغرافیایی است. بررسی ویژگی های سبک های معماری در مناطق مختلف از نظر شرایط اقلیمی می تواند در ارائه الگوهای معماری بهینه موثر باشد. مسکن بومی در اقلیم گرم و خشک ایران همواره آسایش حرارتی را برای ساکنین به ارمغان آورده است. شایان ذکر است که اصول طراحی و معماری مسکن با شرایط اقلیمی آسایش محیطی و صرفه جویی در مصرف انرژی و کنترل شرایط محیطی را به دنبال داشته است. بنابراین مطالعه و بررسی این ویژگی ها می تواند در معماری معاصر به عنوان الگوهای غنی معماری گذشته مورد استفاده قرار گیرد. موضوع مورد بحث در اینجا ظرفیت معماری بومی برای استفاده در معماری مدرن است. این پایان نامه با استفاده از مکانیزم توصیفی و تحلیلی و با هدف کاربردی و با اتخاذ روش های استنباط کیفی و کمی و تحلیل میدانی منازل مسکونی بومی شهر یزد انجام شده است که به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. همچنین روش گردآوری داده ها با کمک مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بسیاری از موارد الگوی مسکن بومی اقلیم های گرم و خشک تأثیر بسزایی در بهبود آسایش حرارتی و سرمایشی ساکنان خانه های مسکونی دارد.
تدوین و تجمیع مدل های رویکرد طب سوزنی فراشهری و طب سوزنی شهری آسایش حرارتی با کاربست پایداری در حمایت از شهرها در برابر بحران تغییر اقلیم و گرمایش جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی به همراه رشد روزافزون شهرنشینی حیات جامعه انسانی و بافت های شهری و سرزمینی را با تهدیداتی جدی روبرو کرده است.از آنجایی که هنوز راه حلی با توجه به کربن خنثی در مناطق پرجمعیت ارائه نشده است. در این پژوهش با پرداختن به این خلأپژوهشی،سرزمین به عنوان یک ارگانیسم واحد درنظر گرفته شود در واقع هدف از این تحقیق ادغام تئوری ها و شیوه های مختلف مانند بیواریانیسم،طب سوزنی شهری و طراحی جوامع انرژی در جهت تدوین و پیشنهاد دو رویکرد جدید طب سوزنی شهری آسایش حرارتی و طب سوزنی فراشهری و تجمیع این دو در راستای مقابله با مهم ترین چالش معاصر(همانا بحران تغییر اقلیم و گرمایش جهانی است) به همراه ارائه مدل مفهومی در جهت گذار به کربن خنثی با رویکرد تسکین و سازگاری می باشد،پژوهش حاضر در هدف بنیادی از نظر ماهیت پژوهشی،توصیفی تحلیلی (با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای) و به لحاظ روش از ساختار توصیفی تبینی بهره می گیرد.برای اینکه این تئوری به درستی عمل کند لازم است تحلیل های چند مقیاس و چند رشته ای در کل شهر و سرزمین در مقیاس خرد و کلان انجام شود و نقاط مداخلاتی سوزنی شناسایی شده و سپس به طراحی و اتصال هر محله و منطقه منفرد پرداخته شود. در ادامه تدوین و تجمیع دو رویکرد نوین طب سوزنی فراشهری (سرزمینی) و شهری آسایش حرارتی راهکار جدیدی را در جهت تسکین و سازگاری در مقابله با بحران های معاصر جدید در مقیاس خرد و کلان با هدف پایداری و گذار به کربن خنثی در جهت تجدید حیات شهرها و سرزمین ها ارائه می دهد.
ارزیابی ناهماهنگی های آسایش حرارتی و سازگاری رفتار ساکنین در مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی انتقادی مدل های آسایش حرارتی در آپارتمان های میان مرتبه شهر تهران می پردازد و بر شکاف بین استانداردهای نظری و تجربه واقعی ساکنان تمرکز دارد. آسایش حرارتی یکی از عوامل کلیدی در طراحی ساختمان های مسکونی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی ساکنان دارد. در تهران، که شرایط آب وهوایی متنوع است و ساختمان ها اغلب دارای کیفیت پایین ساخت هستند، دستیابی به آسایش حرارتی چالش های خاصی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، ارزیابی نواقص شاخص های استاندارد، به ویژه شاخص میانگین رأی پیش بینی شده (PMV) که مبنای استانداردهای ملی ایران است، و تطابق آن ها با رفتارهای تطبیقی و شرایط محلی است. این مطالعه به دنبال ارائه رهنمودهای رفتاری-پاسخ گو برای بهبود آسایش حرارتی در شرایط خاص تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از رویکرد ترکیبی موازی هم گرا استفاده کرده که شامل جمع آوری داده های کمی و کیفی است. داده های کمی از طریق اندازه گیری های محیطی شامل دما، رطوبت، سرعت هوا و دمای میانگین تابشی (MRT) در فصول مختلف جمع آوری شده است. داده های کیفی از طریق نظرسنجی از 112 ساکن آپارتمان های میان مرتبه با توان آماری 95/0، به دست آمده است. این نظرسنجی ها به بررسی رفتارهای تطبیقی ساکنان در برابر تغییرات دمایی و ترجیحات آن ها در استفاده از سیستم های گرمایش و سرمایش پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که شاخص PMV تنها در 17 درصد موارد توانست آسایش حرارتی را به درستی پیش بینی کند که نشان دهنده محدودیت های جدی این مدل در شرایط اقلیمی تهران است. اختلافات بین دمای میانگین تابشی (MRT) و دمای حباب خشک به ویژه در تابستان موجب افزایش نارضایتی حرارتی شده است. دماهای خنثی ترجیح داده شده توسط ساکنان در تابستان 55/20 درجه و در زمستان 86/23 درجه سانتی گراد بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه بر ناکارآمدی مدل های ایستای آسایش حرارتی مانند PMV در شرایط خاص تهران تأکید می کند و نیاز به استانداردهای تطبیقی را برجسته می سازد. استانداردهایی که به رفتارهای ساکنان و شرایط محلی پاسخ گو باشند، می توانند آسایش حرارتی و پایداری را بهبود بخشند.
ارزیابی آسایش حرارتی در ساختمان های آموزشی مطالعه موردی یک مدرسه؛ شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با هدف ارزیابی شرایط آسایش حرارتی در فضای کلاس های درس، مطالعه ای میدانی در دبیرستان دخترانه دانش سبزوار انجام گرفت و نظر دانش آموزان در مورد احساس حرارتی از شرایط کلاس در دو ساعت مختلف از روز در طول سال تحصیلی 99-1398 برای کلاس های مختلف ثبت شد. هم زمان مقادیر دما و رطوبت کلاس ها نیز توسط دستگاه دیتالاگر برداشت گردید. برای بررسی تفاوت ها از آزمون های آنالیز واریانس و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج نشان دادند موقعیت کلاس ها از نظر جهت جغرافیایی و طبقات تفاوت معنی داری در فراسنج دما و رطوبت ایجاد نکرده است درحالی که تفاوت های ساعتی در ثبت این پارامترها معنی دار بوده است. در کل پاسخ های مرتبط با احساس حرارتی سرمایش درصدهای بالاتری را نسبت به حالت گرمایش داشته است (24% در برابر 12%). احساس حرارتی در ماه های مختلف تفاوت های معنی داری را نشان داده و ماه مهر کمترین درصد فراوانی را در احساس مرتبط با آسایش حرارتی داشته است. در همه ماه ها به جز مهر ترجیح حرارتی موردنظر دانش آموزان "گرمایش" بوده است. اگرچه عملکرد سیستم گرمایش مناسب ارزیابی شده اما زمان بهره برداری از این سیستم باید با فاصله کمتری نسبت به شروع کلاس های صبح انجام گیرد تا از اتلاف بخش قابل توجهی از انرژی جلوگیری شود. با وجودی که دما و رطوبت داخل کلاس ها تفاوت ماهانه معنی داری را نشان ندادند اما از نظر احساس حرارتی دانش آموزان بین ماه های مختلف، تفاوت معنادار آماری وجود داشت. لذا احساس حرارتی چیزی فراتر از ویژگی های فیزیکی دما و رطوبت است و در فضای داخل کلاس ضمن تأثیرپذیری از عملکرد سیستم گرمایش-سرمایش به شدت متأثر از ویژگی های فردی (جنس، سن، وزن، قد، لباس و سطح فعالیت) نیز می باشد.
بررسی آسایش حرارتی فضای باز در دوره گرم سال در ساختمان های سنتی احیاء شده، (نمونه موردی: دانشکده هنر و معماری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۶۶-۵۱
حوزههای تخصصی:
تعیین محدوده آسایش حرارتی در فضای باز پیچیده بوده و از آنجاکه وجود آسایش حرارتی بر حضور بیشتر افراد در فضای باز کمک می کند، امری مهم است. در پژوهش حاضر سعی شده است محدود آسایش حرارتی افراد در فضای باز بناهای سنتی و احیا شده، در اقلیم گرم و خشک شهر یزد تعیین گردد. به این منظور در پنج حیاط مرکزی از مجموعه دانشکده هنر و معماری شهر یزد به عنوان بناهایی که از کاربری مسکونی به آموزشی تغییر کاربری داده اند، یک پایش میدانی در فصل گرم سال انجام شده، که شامل اندازه گیری اطلاعات اقلیمی همزمان با تکمیل 389 پرسشنامه آسایش حرارتی توسط دانشجویان دانشکده بوده است؛ سپس به کمک نرم افزار Ray Man و SPSS اطلاعات به دست آمده تحلیل و پس از بررسی نمودارهای رگرسیون خطی، محدوده آسایش حرارتی برای افراد در حیاط های مرکزی دانشکده به عنوان یک خرد اقلیم در منطقه گرم و خشک شهر یزد بین بازه 28-16/5 درجه سانتی گراد براساس شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) به دست آمد و به علت اینکه ترکیب عوامل اقلیمی و جغرافیایی برای هر منطقه ی خاص منجربه درک متفاوت از شرایط آسایش حرارتی برای افراد آن جامعه خواهد شد، این بازه آسایش با محدوده های آسایش در مناطق دیگر که در پژوهش های متعدد تعیین گردیده است، متفاوت می باشد. از مقایسه حیاط های مورد مطالعه نیز چنین برآمد که هرچه حیاط دارای نسبت ارتفاع به عرض بیشتر و محصورتر باشد، میزان دریافت سایه و درنهایت آسایش حرارتی در طول شبانه روز برای ایام گرم سال بیشتر خواهد بود.
بهینه سازی چند هدفه فرم پارامتریک بنای مسکونی بومی بر پایه آسایش در اقلیم گرم و خشک شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۸۴-۴۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به سهم حدود ۳۵ درصدی مصرف انرژی توسط ساختمان ها، مدیریت مصرف انرژی توجه ویژه ای از سوی معماران خواستار است. فرم بنا یکی از تأثیرگزارترین پارامترها بر میزان مصرف انرژی است و شهر یزد به عنوان نمونه اقلیم گرم و خشک در جهان که دارای تابستان های گرم و طولانی است مورد توجه پژوهش حاضر است. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری برای تولید فرم بهینه ساختمان بومی مستقل به عنوان سیاست پایه ای در فاز طراحی مفهومی در شهر یزد است. روش ها: با استفاده از مدل سازی پارامتریک و شبیه سازی انرژی توسط ابزار رایانه ای مناسب، بهینه سازی چندهدفه فرم ساختمان با در نظر گرفتن دو شاخص آسایش حرارتی و آسایش بصری توسط الگوریتم ژنتیک برای اقلیم گرم و خشک شهر یزد انجام گرفت. چند مقدار مساحت زیربنا به عنوان ورودی در نظر گرفته شد و نتایج در قالب چهار نوع فرم کلی مکعب، L، U و O ارائه شد. یافته ها: در این پژوهش گزینه های بهینه مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفت و مدلی کلی برای فرم و جهتگیری بهینه ساختمان ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد که بهینه ترین فرم با در نظر گرفتن شاخص آسایش حرارتی به عنوان شاخص دارای اولویت برای تمامی مساحت های مورد بررسی، فرم مکعب مستطیل با فاکتور شکل حدود ۸/۱ و جهتگیری شمالی-جنوبی است. نتیجه گیری: استفاده کردن از فرم و جهتگیری بهینه ساختمان به عنوان سیاست غیر فعال که پایه ای برای سیاست های فعال و غیر فعال دیگر است می تواند تأثیر مناسبی بر ایجاد آسایش و کاهش مصرف انرژی به صورت توأمان داشته باشد.
بررسی تطبیقی عملکرد حرارتی سایبان های چندلایه با هندسه های پیچیده در نمای دو پوسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۵۶-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی تأثیر سایبان و سرعت جریان هوا بر عملکرد حرارتی (انرژی) و جریان همرفت در نمای دوپوسته جنوبی یک ساختمان واقع در شهر سمنان در منطقه گرم خشک ایران. این تحقیق به بررسی کدام نوع سایبان، از جمله سایبان های مورب و چندلایه، می تواند به طور مؤثرتری دمای داخل ساختمان را کاهش داده و جریان همرفت را افزایش دهد. روش ها: از شبیه سازی عددی با استفاده از نرم افزارهای سالیدورک و کامسول مولتی فیزیک به ترتیب برای مدل سازی هندسه، شبیه سازی جریان سیال و انتقال حرارت استفاده شده است. یک نمای دوپوسته دو بعدی با سایبان های مختلف در نظر گرفته شده و جریان تهویه طبیعی آشفته در آنها بررسی شده است. یافته ها: نتایج بدست آمده از شبیه سازی نشان داد که هندسه و سرعت جریان هوا بر سرعت و آشفتگی جریان هوا در داخل حفره پاکت دوپوسته تأثیرگذار است. هندسه ای با سایبان چندلایه (غیرمتقارن)، 5/18 درصد کاهش دما را در همین سرعت باد نشان داد. بیشترین کاهش دما در هندسه ای با سایبان چندلایه (غیرمتقارن) و سرعت جریان هوای ۵ متر بر ثانیه رخ داده است. به عبارتی، بهترین عملکرد حرارتی در سایبانهای چند لایه مشاهده شده است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از سایبان های چندلایه (غیرمتقارن) می تواند به طور مؤثری دمای داخل ساختمان را کاهش داده و جریان همرفت را افزایش دهد. این یافته ها حاکی از آن است که طراحی مناسب سایبان ها می تواند به عنوان یک روش غیر فعال برای کاهش مصرف انرژی در ساختمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی آسایش حرارتی درونی زمستانی در میراث معماری بومی روستایی ایران (نمونه های موردی: معماری دستکند مجموعه میراث جهانی میمند و معماری سنگی روستای ریسه شهربابک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
میراث معماری بومی ایران شامل نمونه های خوبی از معماری پایدار است که در آن حداقل مصرف انرژی و استفاده از سیستم های غیرفعال برای ایجاد آسودگی زیست، رویکرد بنیادین این معماری برای ایجاد محیطی مناسب برای زندگی انسان است. اهمیت شناخت ویژگی های تطابق اقلیمی آن و استفاده از آموزه های مستخرج از آن برای معماری امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه سطح آسایش حرارتی در دو گونه از این معماری هدف این پژوهش است که با روش پژوهش مقایسه آماری انجام شده است. مجموعه میراث جهانی میمند، نمونه کاملی از این نوع معماری در اقلیم نیمه گرم و خشک ایران است که میزان آسایش حرارتی داخلی ۴ واحد از بناهای آن با ۴ واحد از بناهای گونه معماری سنگی در ریسه شهربابک، در این پژوهش مورد مقایسه قرار گرفته است. با استفاده از پایش بیوکلیماتیک داخلی بناهای منتخب در ۷ روز از فصل زمستان، شاخص آسایش حرارتی داخلی PMV برای این بناها در هر دو مکان محاسبه شد. نتایج نشان داد که این شاخص در میمند 2.12- و در ریسه 3.28- است. همچنین مقایسه دمای داخلی بناهای این دو مجموعه با دمای بیرونی آن ها نشان داد که در فصل سرد دمای محیط داخلی بنا ها در میمند و ریسه به ترتیب 13.27 و 7.83 درجه با دمای بیرونی متفاوت است و خانه های میمند با اختلاف 5.44 درجه سانتی گراد عملکرد بهتری دارند. می توان نتیجه گرفت که بناهای میمند با استفاده از ضخامت زیاد لایه بستر استقرار خود، ضریب تبادل حرارتی پایین جداره ها و استفاده از دمای توده زمین، شرایطی را در این مجموعه معماری فراهم کرده که بدون مصرف یا با حداقل مصرف انرژی آسایش حرارتی لازم برای سکونت انسان فراهم کند درحالی که در معماری سنگی سطح آسایش ٪54.7 نسبت به آن پایین تر است و عملکرد ضعیف تری به لحاظ آسایش حرارتی در شرایط مشابه نسبت به گونه دستکند دارد.
واکاوی اثربخشی آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمرو فضایی (مطالعه موردی: پیاده راه صف (سپه سالار) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسان ها موجوداتی منزوی نیستند و همواره با محیط اطراف خود در ارتباط اند. آن ها، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، فضایی برای خود طلب می کنند و مرزهایی تعریف می نمایند تا به حالت مطلوبی از این مفهوم دست یابند. می توان ادعا کرد که قلمرو نقش اساسی در زندگی انسان دارد و این امکان را فراهم می آورد تا انسان فضای اطراف خود را س اماندهی کرده و به آن هویت فردی یا جمعی ببخشد. تأمین ابعاد قلمرو در فضا نخسین گام در هویت بخشی به فضا و مکانمندی آن به شمار می آید. دستیابی به مطلوبیت در مفهوم ذهنی قلمرو، در گرو شفاف سازی شاخص های شکل گیری آن است که می توان برمبنای مفاهیمی از سوی نظریه پردازان، آن را تعمیم داد. فقدان آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل شکل گیری قلمرو فضایی، باعث ایجاد حس ازدحام در فرد می شود. باتوجه به حداقل امکان شخصی سازی فضا توسط کاربر در فضاهای عمومی، این پژوهش فضای عمومی را به عنوان بستر مطالعه ی موردی انتخاب کرده است تا اثر بخشی آسایش حرارتی در قلمروهای فضایی آن بررسی شود. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، آزمون فرضیه ای است که در پی واکابی شاخص آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمروفضایی، به عنوان پیش فرضی برای شکل گیری قلمرو انسانی است. همچنین، بررسی ارزش های پنهان شاخص های مؤثر در شکل گیری قلمرو در بستر مطالعه موردی، از دیگر اهداف این تحقیق به شمار می آید.روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نظر هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبردی استقرایی است و از نظر روش، رویکردی ترکیبی دارد. الگوی نظری و شاخص های شکل گیری، از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای استخراج شده اند. با شبیه سازی آسایش حرارتی مطالعه موردی تمرکز بر شاخص UTCI، محدوه های آسایش حرارتی در قلمروهای طراحی شده ارائه شده اند. برای پاسخ به این پرسش که آیا انسان از محدوده های فاقد آسایش حرارتی به عنوان قلمرو مطلوب استفاده می کند، از روش ردیابی مستقیم و نمونه گیری اشباع با قیاس تطبیقی استفاده شده است. نتایج نشان داد برخی از محدوده ها با توجه به عدم آسایش حرارتی، مورد استفاده کاربران قرار گرفته اند. در این مرحله از پژوهش به نتایج بسنده نکرده و در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری قلمرو به روش آزمون T تک نمونه ای و همچنین در جهت دخالت جنسیت و بررسی افتراق ایشان از روش آزمون T دو گروه مستقل استفاده شد.نتیجه گیری: برخلاف فرض پژوهش، گام های پژوهش حاکی از آن بود که قلمروهای مطلوب آزمودنی ها در بستر مطالعه موردی فاقد آسایش حرارتی است. روش آزمون T در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری به تفاوت تمایل زنان و مردان در اهمیت شاخص های شکل گیری قلمرو فضایی مطلوب اشاره دارد.
ارزیابی پیامدهای دگرگونی هندسه شهری بر شرایط خرد اقلیمی و آسایش حرارتی، نمونه مورد مطالعه: محله تاریخی سنگ سیاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
3 - 18
حوزههای تخصصی:
با افزایش نرخ شهرنشینی و پیدایش پیامدهای زیست محیطی، ضمن افزایش تقاضای انرژی برای تعدیل شرایط حرارتی، اهمیت پیامدهای خرداقلیمی توسعه شهری نزد طراحان و برنامه ریزان شهری دوچندان شد. طراحی بهینه هندسه شهری می تواند به منظور تعدیل شرایط خرداقلیمی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری مفید واقع گردد. هندسه شهری همساز با اقلیم بافت تاریخی شهر شیراز گواهی است بر این مدعا که با به کارگیری سیاست های طراحانه توانسته بود شرایط آسایش حرارتی مناسبی را در فضاهای شهری به وجود آورد. با توجه به این که این ساختار ارزشمند تاریخی همچون سایر بافت های پویای شهری در معرض تحول و دگرگونی قرار دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا به مقایسه تطبیقی عملکرد هندسه شهری تاریخی محدوده مطالعاتی و بررسی پیامدهای خرداقلیمی منتج از تغییرات هندسه شهری صورت گرفته در آن بپردازد. در این راستا، با روشی توصیفی_تحلیلی با بهره مندی از مطالعه و تحلیل اسناد، تصاویر و نقشه های تاریخی و پیمایش میدانی، هندسه شهری تاریخی و معاصر محدوده مطالعاتی در محیط نرم افزار انویمت شبیه سازی شده و شرایط خرداقلیمی و سطح آسایش حرارتی منتج از دو گونه بافت شهری مورد ارزیابی تطبیقی قرار گرفته است. اعتبارسنجی داده های حاصل از این شبیه سازی با برداشت میدانی شاخص خرداقلیمی دما در تاریخ 10تیرماه و محاسبه ضریب همبستگی داده های اندازه گیری و شبیه سازی شده به اثبات رسید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داده با تغییرات کالبدی صورت گرفته شاخص های هندسه شهری مطالعاتی نسبت ارتفاع به عرض و شاخص دید به آسمان به طور میانگین به ترتیب 58.41درصد کاهش و 42.71درصد افزایش یافته اند. در نتیجه این تغییرات، دمای هوا در محدوده به طور میانگین 0.3درجه سلسیوس افزایش یافته است. همچنین دمای تابشی افزایش چشمگیری داشته و با کاهش سطوح تحت پوشش سایه همراه بوده است. در ادامه به سبب تخریب موانع کالبدی هدایت کننده جریان هوا، سرعت باد افزایش یافته و سطح رطوبت را به حداقل رسانده است. برآیند تغییرات یادشده کاهش سطح آسایش حرارتی را در محدوده مطالعاتی به دنبال داشته است. بدین ترتیب ضروری می نماید ضمن جلوگیری از تغییرات گسترده تر این بافت ارزشمند، از الگوهای هندسه شهری تاریخی برای بهبود شرایط خرداقلیمی فضاهای شهری و توسعه همساز با اقلیم کلانشهر شیراز بهره گرفته شود.