مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
عدالت فضایی
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
284 - 265
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی سرانه برخورداری از بسیاری از امکانات اجتماعی و اقتصادی را کاهش داده و پیامدهای آن به صورت کاهش سطح کیفیت زندگی در عرصه های مختلف شهری نمایان شده است. کلان شهر تبریز همچون اغلب شهرهای بزرگ کشور بستر نابرابری فضایی مناطق از بهره مندی از خدمات عمومی شهری به خصوص خدمات آموزشی است. لزوم توجه به کاربری آموزشی هم به عنوان اساسی ترین خدمات عمومی شهری با توجه به جوانی جمعیت کشورمان اهمیت بسیاری دارد. این پژوهش به تحلیل توزیع مراکز آموزشی شهر تبریز به خصوص مدارس دخترانه دوره متوسطه اول و دوم از نکته نظر عدالت فضایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش از نرم افزارسیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) برای تعیین شعاع عملکردی این واحدها استفاده شده است و سرانه این واحدها محاسبه و با سرانه استاندارد مقایسه شده و میزان کمبود و یا مازاد این خدمات تعیین شده است. به منظور رتبه بندی برای این مدارس شاخص هایی تعیین شده و با استفاده از تکنیک Topsis این شاخص ها وزن دهی شده و در نهایت مدارس از نظر شاخص های مورد نظر از عالی تا خیلی ضعیف رتبه بندی شده و توزیع آنها در سطح شهر تبریز نمایش داده شده است. نتیجه به این صورت است که بیشترین تعداد مدارس در رتبه مدارس ضعیف قرارمی گیرند و تنها 7 مدرسه با توجه به شاخص های موردنظر عالی هستند که در نواحی 1و 3 قرار دارند. مدیریت شهری مادرشهر تبریز نیازمند توجه به مناطق محروم از شاخص خدمات آموزشی است.
سنجش و تحلیل عدالت فضایی در توزیع کاربری های خدماتی در سطح محلات شهری، مطالعه موردی: محلات منطقه پنج شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع، تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در مناطق و محلات مختلف شهر بر حسب نیازهای جامعه شهری است. توزیع نشدن بهینه خدمات میان مناطق و محلات مختلف شهر، زمینه بروز مسائل ناشی از بی عدالتی ها و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را فراهم می آورد. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، بررسی و ارزیابی کاربری های خدمات شهری با تاکید بر عدالت فضایی در محلات یازده گانه منطقه پنج شهر رشت می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی - تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای می باشد که از هفت شاخص خدمات شهری، برای نیل به هدف پژوهش استفاده گردیده است. برای تحلیل و رتبه بندی محلات از منظر برخورداری از خدمات عمومی و جایگاه کاربری های شهری در منطقه، از مدل های جدید تصمیم گیری چند معیاره نظیر کوکوسو (Cocoso) و ماباک (Mabac) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوکوسو نشان می دهد که از میان محلات یازده گانه پژوهش حاضر، محله ۳ دارای بهترین رتبه و محله ۵ دارای بدترین رتبه از نظر توزیع شاخص های کاربری شهری بوده اند. همچنین با استفاده از روش ماباک مشخص گردید که در منطقه پنج شهر رشت، کاربری پارک و فضای سبز به عنوان جایگاه اول و کاربری آموزشی در جایگاه دوم دارای بیشترین میزان سرانه و کاربری تجاری در جایگاه آخر دارای کم ترین میزان سرانه بوده است. بنابراین مدیریت شهری رشت نیازمند توجه به محلات محروم علی الخصوص محلات کم برخوردار از منطقه پنج در شاخص های مرتبط می باشد.
تحلیل ظرفیت ها و سناریوهای فراروی زیست پذیری شهری در سقز و فضاهای پیرامونی آن با رویکرد عدالت فضایی
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، زیست پذیری شهری به مثابه گفتمانی نوین در حوزه شهرسازی و برنامه ریزی شهری، مورد توجه ویژه برنامه ریزان و سیاستگزاران در سطوح مختلف جهانی، منطقه ای، ملی و محلی، بوده است. این مقوله، ضمن انعکاس وضعیت شاخص های مرتبط با توسعه پایدار و عدالت فضایی و اجتماعی در بستر کالبد شهر، روح شهر را در ارتباط با شاخص های کیفی و ارتقاء تاب آوری پیرامون بحران ها، جذابیت های کالبدی- محتوایی، بسط سرمایه ای- فرهنگی و گرایش به نوآوری و خلاقیت شهری در ابعاد مختلف، منعکس می سازد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تبیین و تحلیل ظرفیت ها و چالش های فراروی زیست پذیری شهری در سقز و فضاهای پیرامونی آن و شناسایی وضعیت های مختلف آن (خوشبینانه تا بحران)، می باشد. روش تحقیق بکار گرفته شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی، پیمایش های میدانی، جلسات نخبگانی و نیز تحلیل های مدلی و نرم افزاری در چارچوب تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، آنالیزهای ویکور و الگوی سناریو ویزارد، بوده است. در این بین، تعداد 40 نفر از نخبگان علمی و اجرایی با استفاده از الگوی غیر تصادفی هدفمند، به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. یافته های حاصل از تحلیل مدل ویکور نشان داد که به ترتیب نواحی 3 (0.097)، 1 (0.247) و 9 (0.264) دارای مطلوب ترین وضعیت زیست پذیری، و نواحی 16 و 7 با (1.00) و (0.719)، وضعیت نامناسب به لحاظ شاخص های مورد تحقیق داشته اند. همچنین، نتایج تحلیل ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در سطح اطمینان (0.99) و احتمال خطای کمتر از (0.01)، بین عدالت فضایی، پیوستگی و تعلق مکانی (0.32) و عدالت فضایی، مشارکت و همبستگی اجتماعی (0.22)، ارتباط مثبت بالا در سطح اول و متوسط در سطح دوم برقرار است. در نهایت، با توجه به امتیازهای اکتسابی، احتمال تداوم وضعیت فعلی (320) نسبت به وضعیت های مطلوب (250) و قابل قبول (180)، بیشتر بوده است.
تبیین مولفه های عدالت فضایی – کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش – قدرت، نمونه موردی: مناطق پنج گانه شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
55 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه جستجو برای عدالت و مبارزه با بی عدالتی به دلیل وجود نابرابری های عظیم اجتماعی و اقتصادی، به یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است که در این راستا شناسایی نقش قدرت ها و تاثیر آن بر خلق فضاهای عدالت محور شهری، موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد.هدف: . هدف اصلی این پژوهش، تبیین بررسی و مقایسه مولفه های دستیابی به عدالت فضایی کالبدی در مناطق 5 گانه شهر رشت با تاکید بر نظریه دانش-قدرت فوکو است.روش: این پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است و نوع نظریه در این پژوهش اثباتی-محتویی است. راهبرد کلی این تحقیق، راهبردی ترکیبی است و با استفاده از رویکرد کیفی به تبیین مفاهیم نظری می پردازد. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت -کنترل و مشارکت و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی انجام شد ه است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و حجم نمونه معادل 384 نفر بدست آمده است. نتایج آماری در دو مبحث یافته های توصیفی و یافته های استنباطی بیان شده است. در مبحث توصیفی با استفاده از آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی، به توضیح و تفسیر متغیرهای اصلی پرداخته شد و در مبحث استنباطی، با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری، مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: در بررسی مفاهیم شهر عدالت محور مشخص گردید برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و نیروهای اثر گذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور با فراهم کردن یک چهارچوب قدرت دهنده برای بازیگران شهری، کیفیت زندگی را در شهرها بهبود می بخشد. بنابراین درک ساختار قدرت مسلط و ایجاد یک نظام کنترل و نظارت با استفاده از دانش فنی و مشارکت مردمی می تواند منجر به دستیابی به شهر عدالت محور بر مبنای نظریه دانش – قدرت گردد. نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل مولفه ها و شاخص های فضایی-کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش –قدرت در مناطق پنج گانه شهر رشت، مشخص گردید که تقریبا تمامی این مولفه ها و شاخص ها در تمامی مناطق این شهر کمتر از میانگین متوسط است. هرچند دانش فضایی یا همان عقلانیت فنی تا حدی توانسته است نسبت به دو مولفه دیگر یعنی هدایت-کنترل و مشارکت، میانگین بالاتری را در سطح شهر به خود اختصاص دهد. بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با ارتقاء این مولفه ها و شاخص ها یعنی از طریق ارتقاء دانش فضایی (عقلانیت فنی)، هدایت و کنترل (انضباط) و مشارکت شهروندی و با گام برداشتن به سمت شکل های کامل تر تصمیم سازی، می توان از شدت بی عدالتی در شهرکاست.
آسیب شناسی حوزه بندی انتخاباتی در ایران و ارائه الگوی بهینه؛ مورد: مجلس شورای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
34 - 57
حوزههای تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضا دارای دو بعد تقسیمات کشوری و حوزه بندی انتخاباتی است که در این میان حوزه انتخابیه واضح ترین انعکاس فضایی مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های سیاسی قلمداد می شود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی– تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش در دو بخش کتابخانه ای و میدانی(مصاحبه و پرسش نامه) جمع آوری گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر تحلیل محتوای اسناد از روش AHP و نرم افزارهای Spss، Expert CHoice و Excell استفاده شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که نسبت نابرابر جمعیتی، تعدد زیاد شهرستان ها و وسعت زیاد برخی از حوزه های انتخابیه ، عدم انطباق با تقسیمات کشوری، کژحوزه بندی، رقابت های واجد سویه امنیتی و فقدان نهاد حوزه بندی، مهم ترین آسیب های حوزه بندی انتخاباتی در ایران به شمار می روند. همچنین به منظور کاهش آسیب های فوق، الگوی بهینه حوزه بندی انتخاباتی در ایران با ترکیبی از سناریوهای بازتوزیع کرسی نمایندگی استان ها، توجه به اقلیت های دینی، انطباق مرز حوزه های انتخابیه با تقسیمات کشوری، پیوستگی سرزمینی، ترسیم و تعیین حدود مرز حوزه های انتخابیه در استان ها بر مبنای وزن و سهم شاخص های اکتشافی پیشنهاد گردید.
تحلیل توزیع خدمات شهری و شناسایی پیشران های مؤثر بر عدالت فضایی با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
191 - 164
حوزههای تخصصی:
زندگی شهری در روند خود از جوامع ساده و متمرکز که بیش تر بازتاب نیروهای مختلف اجتماعی بودند، تا به امروز در اشکال مختلف باعث تغییر و تحولات گسترده محیطی در شهر و به خصوص رشد جمعیت شهری شده است که نتیجه آن از هم پاشیدگی نظام توزیع خدمات شهری و توزیع نابرابر شهروندان در برخورداری از خدمات شهری بوده است. با توجه به اهمیت مسئله عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، هدف پژوهش حاضر تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی در شهر یاسوج و علت یابی نابرابری ها و عدم تعادل ها است. تا از این طریق به ارائه راهکاری مناسب اقدام شود. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی- علی است. برای تعیین الگوی پراکنش خدمات شهری از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه (ANN) و تحلیل شبکه و برای شناسایی عوامل اثرگذار در عدم تعادل خدمات شهری از روش دلفی استفاده شد. همچنین پس از مشخص شدن عوامل در نرم افزار میک مک، اقدام به شناسایی روابط متغیرها، میزان اثرگذاری آن ها، اولویت بندی هر یک از متغییرها و در نهایت، ارائه راهکارهای مناسب جهت کاهش عدم تعادل خدمات شهری شد. یافته های به دست آمده نشان دهنده توزیع خوشه ای خدمات شهری و پراکنش متمرکز، غیراصولی و نامناسب این خدمات در سطح مناطق و نواحی شهر یاسوج است. همچنین نتایج تحلیل نشان داد ضعف قوانین و مقررات، رانت های اقتصادی و فشار بزرگ مالک ها به ترتیب دارای بیش ترین تاثیرگذاری در توزیع نامتعادل خدمات شهری در شهر یاسوج هستند. نهایتا متناسب با یافته ها جهت توزیع متعادل خدمات و برقراری عدالت فضایی در شهر یاسوج راهکارهایی ارائه شد.
تحلیل فضایی فقر و شکاف اجتماعی در کلان شهرهای ایران، مطالعه موردی: منطقه 11 شهرداری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
119 - 138
حوزههای تخصصی:
شهرها با چالش های بسیاری مواجه هستند، اما می توان گفت مهمترین مشکلی که آنها را تهدید می کند، فقر است. وجود فقر در شهرها منجر به بروز مسائل اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شده و پایداری و توسعه این شهرها را با مشکلاتی مواجه نموده است. فقر می تواند منجر به بیکاری، بی خانمانی، جرم و جنایت و افزایش نرخ بیماری ها شود. بنابراین، رفع فقر در شهرها نقش بسیار مهمی در ایجاد جوامع سالم و پایدار بازی می کند. هدف از پژوهش حاضر تحلیل پراکنش فضایی شاخص های فقر شهری در منطقه 11 شهرداری اصفهان و آشکارسازی شکاف اجتماعی در میان ساکنان این منطقه است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. بر اساس داده های بلوک آماری منطقه 11 شهرداری اصفهان، تحلیل های هات اسپات و خودهمبستگی فضایی موران در محیط جی آی اس انجام گرفت. برای استخراج شاخص های فقر شهری از نرم افزار اکسل استفاده شد. برای تحلیل عاملی شاخص های تعریف شده از نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. نتایج نشان داد فقر در منطقه 11 شهرداری اصفهان الگوی توزیع خوشه ای و خود همبستگی فضایی دارد. بنا بر پهنه بندی های صورت گرفته، قسمت های مرکز، شرق، شمال شرق و قسمت هایی از جنوب شرق و جنوب غرب را بلوک های فقیر و خیلی فقیر در برمی گیرد و در قسمت های شمال و شمال غرب و غرب منطقه 11 بلوک های خیلی مرفه و مرفه دیده می شود. با این وجود در منطقه 11 شهرداری اصفهان شاهد شکاف طبقاتی هستیم. از طرفی، می توان بیان نمود که توزیع فضایی فقر در منطقه 11 شهر اصفهان از الگوی خاصی پیروی می کند، به گونه ای که هر چه از سمت جنوب به شمال و از سمت شرق به سمت غرب نزدیک می شویم فقر کاهش پیدا می کند. این تحقیق در توسعه دانش در زمینه فقر شهری و برنامه ریزی اجتماعی شهری مشارکت می نماید. نتایج آن می تواند اطلاعات لازم برای تصمیم گیری در پرداختن به مسئله فقر شهری ارائه دهد.
ارزیابی عدالت فضایی در پرداخت تسهیلات اشتغال زایی روستایی، نمونه موردی : شهرستان های استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت توزیع فضایی تسهیلات اشتغالزایی در نواحی روستایی کشور و از طرف دیگر برنامه ریزی آینده براساس آن، راهی است برای توسعه اقتصادی روستاها که نتیجه آن شکوفایی اقتصاد کشور خواهدبود. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی عدالت فضایی در توزیع تسهیلات و روند ایجاد اشتغال در بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی و پراکنش فضایی آن در نواحی روستایی استان لرستان به تفکیک شهرستان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است. داده های پژوهش از نوع داده های ثانویه بوده و از مراجع رسمی کشور (معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آبان سال 1400) جمع آوری شده است. داده های پژوهش با استفاده از ابزارها و مدل های فضایی در نرم افزارهای اکسل و سیستم اطلاعات جغرافیایی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در تسهیلات اشتغالزایی روستایی در سطح شهرستان های استان لرستان عدالت فضایی رعایت نشده است و تناسب بین نرخ بیکاری نواحی روستایی شهرستان ها و تسهیلات اشتغالزایی ارتباط مستقیم وجود ندارد و بیشتر شهرستان های همجوار به مرکز استان از این تسهیلات برخوردار بوده اند. همچنین بین ظرفیت محیطی شهرستان ها و رسته های شغلی که تسهیلات اشتغالزایی دریافت کرده اند تا حد زیادی همبستگی وجود دارد و از این منظر عدالت فضایی در بین شهرستان ها رعایت شده است.
سنجش میزان عدالت فضایی در پراکنش شاخص های توسعه پایدار روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
149 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دسترسی عادلانه و مناسب همه شهروندان به خدمات عمومی از اصول اولیه برنامه ریزی است که با پیدایش رویکردهای عدالت محور در دهه های اخیر اهمیت فراوانی یافته است و رسیدن به آن در جامعه روستایی مستلزم بررسی و شناخت منابع و امکانات در این مناطق است.هدف: هدف پژوهش حاضر سنجش میزان عدالت فضایی در توزیع شاخص های توسعه پایدار در مناطق روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است که رویکرد حاکم بر آن از نوع کمی است.روش شناسی: در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره گرفته شد. به منظور تحلیل موضوع چارچوبی از هشت شاخص در ۵۴ گویه با اتکا به آمارنامه رسمی سرشماری نفوس و مسکن و فرهنگ آبادی های سال ۱۳۹۵ استفاده گردید که با استفاده از روش AHP وزن دهی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی روستاها از روش تصمیم گیری ویکور و تاپسیس و در نهایت میانگین رتبه ها استفاده گردید. همچنین برای تحلیل توزیع شاخص ها از ضریب پراکندگی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر ۴۴ روستای شهرستان اردبیل است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل ۴۴ روستای شهرستان اردبیل می باشد .یافته ها و بحث: یافته ها بیانگر این است الگوی توزیع فضایی شاخص های توسعه در روستاهای شهرستان اردبیل نامتعادل است به گونه ای که از بین ۴۴ روستای مورد مطالعه، دو روستا خیلی خوب، ۱۶ روستا در سطح خوب، ۱۸ روستا در سطح متوسط، پنج روستا در سطح ضعیف و سه روستا در سطح خیلی ضعیف قرار داشتند.نتیجه گیری: نتایج ضریب پراکندگی نیز نشان دهنده نابرابری در توزیع شاخص ها است و بیشترین نابرابری در توزیع شاخص های مراکز بهداشتی- درمانی، نمایندگی پخش نفت سفید و جایگاه سوخت است. برای بهبود توسعه و دستیابی به عدالت فضایی پیشنهاد می گردد شاخص های بهداشتی، زیرساختی و ... از توزیع مناسبتری برخوردار گردد تا توسعه پایدار در مناطق روستایی به سمت رشد متوازن هدایت گردد.
تحلیل عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
172 - 185
مقدمه: دستیابی به شادی که امروزه هدف همه انسان ها است، در همه طرح ها و برنامه ریزی های شهری به ویژه در کشورهای درحال توسعه نادیده گرفته شده است. از جمله عوامل ایجاد شهر شاد، برنامه ریزی برای مدیریت اوقات فراغت و بهبود دسترسی به کاربری های تفریحی از جمله سینما، کنسرت های موسیقی، اماکن ورزشی، بوستان ها و... در سطح شهرها است، اما در ایران دسترسی به فضاهای عمومی و فرصت های نشاط آور محدود است و این فضاها به طور عادلانه در سطح شهرهای ایران توزیع نشده است و شهروندان برای دسترسی به این فضاها مشکلاتی دارند و این عوامل موجب افزایش استرس و اضطراب می شود و شادی و نشاط را از شهرها دور می کند. مطابق نظر مارتین، دولت باید با ایجاد سازوکارهای تنظیمی و تعدیلی، کاهش فاصله طبقه ثروتمند و فقیر، کاهش نابرابری در استفاده از امکانات رفاهی و ایجاد رضایتمندی در افراد جامعه، سطح شادی در جامعه را افزایش دهد. از این رو، ایجاد تعادل و عدالت فضایی در شهر از اصلی ترین اهداف در برنامه ریزی شهری به شمار می رود.شهر شاد نیز باید به شیوه ای عادلانه به افراد فضا، خدمات، امکانات، لذت، تفریح و هزینه تخصیص دهد. نهادهای کلان مدیریتی موظف هستند استانداردهای لازم را برای همه اعضای جامعه فراهم کنند؛ تا از این طریق، زمینه لازم برای رضایت و شادمانی را موجب شوند. مدیریت شهری از طریق توزیع عادلانه کاربری های شاد بر نشاط شهروندان اثرگذار است. توجه به جنبه های عدالت فضایی سیستم منسجمی دارد که از اجزا و عناصر گوناگون تشکیل شده و ناپایداری هر یک از این عناصر (مثل کاربری های تفریحی، پارک ها و فضاهای سبز و...)، بر کل مجموعه تأثیرگذار است. ارتباط بین عدالت و شادمانی اثبات شده است و سه نوع عدالت توزیعی، رویه ای و مراوده ای با یک دیگر در ارتباط بوده و هر سه بر شادمانی اجتماعی مؤثرند که در این میان میزان تأثیر عدالت توزیعی بر شادمانی اجتماعی بیش از دو نوع دیگر عدالت است. از این رو، مدیریت شهری در یک شهر شاد باید تلاش کند تا تمامی امکانات و خدمات به ویژه کاربری های شادی آفرین به طور عادلانه در دسترس شهروندان قرار گیرد. بنابراین تحلیل دسترسی عادلانه به کاربری های شادی آفرین در سطح شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه که دچار نابرابری سازمان یافته ای هستند، بسیار ضروری است. همچنین با توجه به اینکه دسترسی کافی و عادلانه به کاربری های شادی آفرین اصلی اساسی برای شرایط مناسب زندگی در یک شهر شاد است، و پژوهش های علمی در زمینه تحلیل دسترسی عادلانه به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهری اندک و محدود است، انجام پژوهش در این زمینه ضرورت پیدا می کند.شهر بابل با توجه به افزایش جمعیت طی دهه های گذشته و ساخت و سازهای افسارگسیخته، دچار بی عدالتی در توزیع خدمات عمومی از جمله کاربری های شادی آفرین در سطح شهر شده؛ به طوری که دسترسی به فضاهای سبز و امکانات رفاهی و تفریحی در سطح شهر بسیار نامناسب است. این شهر با توجه به اینکه در یک منطقه گردشگری واقع شده است، به میزان کافی از فضاهایی که باعث شادی و نشاط مردم و گردشگران می شود، برخوردار نیست. این مشکل می تواند از نبود تنوع کافی از تجهیزات تفریحی و فرهنگی یا نبود تنوع در فعالیت های سرگرمی و تفریحی در شهر ناشی شده باشد. این مسئله می تواند تأثیر منفی بر جذب گردشگران و همچنین رضایتمندی مردم محلی از محیط زندگی خود داشته باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل و نمایان کردن وضعیت عدالت در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل است تا میزان نارسایی در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهر بابل مشخص شود. از این رو، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است: وضعیت عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل چگونه است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی کاربری های شادی آفرین شامل رستوران و کافه، موزه و آثار باستانی، بازار و مراکز خرید، اماکن فرهنگی و مذهبی، پارک کودک و فضای بازی، زمین ها و سالن های ورزشی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری در سطح شهر بابل است. مبانی نظری پژوهش با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. برای تحلیل دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل ابتدا اطلاعات آمار فضایی مربوط به این کاربری ها با استفاده از سایت OpenStreetMap و نرم افزار QGIS استخراج شده و سپس با استفاده از نرم افزار Google Earth و همچنین مشاهده میدانی، به هنگام سازی و مطابقت داده شده است. در ادامه با انتقال این اطلاعات به نرم افزار ArcGIS و با استفاده از روش های تحلیل شبکه و آمار فضایی، نقشه های توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل تهیه شده است. برای انجام تحلیل شبکه ابتدا باید شبکه راه های ارتباطی در نرم افزار ArcGIS فراخوانی شود. از این رو، شبکه راه های ارتباطی شهر بابل با استفاده از سایت OpenStreetMap و نرم افزار QGIS استخراج و سپس در نرم افزار ArcGIS فراخوانی شده است. سپس بر اساس لایه شیپ فایل شبکه راه های ارتباطی شهر بابل، فایل Network Dataset ساخته شده و در ادامه افزونه Network Analyst در نرم افزار ArcGIS فعال شده است. تحلیل دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل با استفاده از این افزونه و با مسیر Network Analyst- New Service Area- Load Location-Solve انجام شده است. همچنین توزیع فضایی کاربری های شادی آفرین با استفاده آمار فضایی موجود در افزونه ArcToolBox، شامل روش های میانگین مرکزی، توزیع جهت دار، میانگین نزدیک ترین همسایگی و تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای در نرم افزار ArcGIS مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته هانتایج روش های تحلیل شبکه و آمار فضایی نشان داده است که کاربری های شادی آفرین شامل رستوران و کافه، موزه و آثار باستانی، بازار و مراکز خرید، اماکن فرهنگی و مذهبی، پارک کودک و فضای بازی، زمین ها و سالن های ورزشی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری بیشتر در مرکز و نواحی داخلی شهر قرار دارند و شهروندان ساکن در نواحی حاشیه ای شهر دسترسی مناسبی به کاربری های شادی آفرین ندارند. از این رو، افراد ساکن در نواحی حاشیه ای شهر بابل، شرایط زندگی خود را بر اساس عدم دسترسی به کاربری های شادی آفرین با شرایط زندگی افراد ساکن در نواحی میانی و داخلی شهر که به کاربری های شادی آفرین دسترسی مناسب تری دارند مقایسه می کنند و از شرایط زندگی خود ناراحت و افسرده می شوند. نتیجه منحصر به فرد این پژوهش، تفاوت در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در یک محله شهری است. به طور مثال محله 15 با وجود اینکه به سه کاربری پارک کودک و فضای بازی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری هیچ گونه دسترسی ندارد، به پنج کاربری شادی آفرین دیگر دسترسی نسبتاً مناسبی دارد.
نتیجه گیریتحلیل عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین، فرصت های شادی در فضاهای شهری را برای شهروندان مشخص می کند و با آگاهی از آن می توان امکان ایجاد شهرهای عادلانه و شاد را فراهم کرد. این پژوهش در راستای هدف مورد نظر یعنی تحلیل و نمایان کردن وضعیت عدالت در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل انجام شده است تا میزان نارسایی در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهر بابل نمایان شود. نتایج این پژوهش در توسعه دانش در زمینه شناسایی کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهری کاربرد دارد و همچنین روشی به عنوان الگو برای بررسی و تحلیل عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به این کاربری ها را ارائه می دهد. همان طور که مونتگمری در کتاب شهر شاد، دگرگون کردن زندگی هایمان از طریق طراحی شهری (2013) بیان کرده است، مدیریت شهری و برنامه ریزی شهری می تواند به شهروندان کمک کند تا زندگی سالم تر و شادتری در شهرها داشته باشند. در این زمینه مدیریت شهری در شهر بابل باید تمام تلاش خود را جهت بهبود دسترسی شهروندان به کاربری های شادی آفرین انجام دهد تا امکان ایجاد شهر شاد در شهر بابل فراهم شود. در این زمینه مدیران شهری باید تلاش کنند تا کاربری های شادی آفرین را در قسمت های فقیرنشین شهر بابل نیز ایجاد کنند و توسعه دهند تا احساس محرومیت و بی عدالتی در ذهن شهروندان ساکن در نواحی حاشیه ای شهر از بین برود و احساس بهتری نسبت به شرایط زیست خود در شهر داشته باشند و در نتیجه، احساس نشاط و شادی آن ها افزایش یابد. بنابراین جهت برنامه ریزی برای ایجاد شهر شاد، ایجاد کاربری های شادی آفرین جدید در نواحی حاشیه ای شهر بابل یکی از اقدامات مهمی است که توسط مدیران و برنامه ریزان شهری باید انجام شود.
تحلیل توزیع فضایی خدمات شهری وارتباط آن با قیمت املاک در سطح مناطق شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
31 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی، ازهم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری بوده که زمینه ساز نابرابری شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. در گستره شهرتهران گرچه عدم توازن در پراکنش خدمات شهری محرز است امّا به طور دقیق مشخص نیست که درکدام مناطق شهرداری، تمرکز خدمات و در کدام مناطق کمبود وجود دارد. هدف این مقاله ، بررسی توزیع فضایی 16 مورد از خدمات شهری در سطح مناطق 22 گانه شهرداری تهران و دریافت این نکته است که آیا برخورداری از خدمات با قیمت املاک به عنوان نمودی از سکنی گزینی طبقات اجتماعی-اقتصادی رابطه دارد؟ داده ها و اطلاعات از منابع اسنادی و کتابخانه ای شهرداری تهران و مرکز آمار ایران فراهم گردیده و به صورت شاخص تعداد خدمت به ازای 10 هزار جمعیت با استفاده ازآماره های توصیفی و رتبه بندی، تحلیل شده اند. یافته ها دلالت بر این دارند که منطقه 12 که تنها منطقه شهرداری است که به طور کامل در بافت تاریخی تهران قرار گرفته و منطبق بر بازار و بخش مرکز تجارت شهر است، به لحاظ بهره مندی از خدمات برتری دارد. دلیل این موضوع پابرجایی بسیاری از عناصر شهر اسلامی است. پس از این منطقه، به ترتیب مناطق 6 (به عنوان یک کانون دانشگاهی و خدمات پزشکی)، 13 و 1 برتر هستند. منطقه 1 به عنوان گران ترین و مرفه ترین منطقه شهر تهران به لحاظ خدمات رتبه چهارم را دارد. ضریب همبستگی 235/0+ بیانگر این است که در مجموع، در مناطق با قیمت بالاتر املاک، بهره مندی از خدمات شهری نسبتاً بهتر است. 10 شاخص، واجد همبستگی مستقیم هستند که در آنها رقم ضریب همبستگی 3 شاخص پزشکی-درمانی و شاخص های دانشگاه و بوستان، بالاتر است. میان شاخص سالن ورزشی و مسجد با قیمت املاک رابطه معکوس (58/0- و 50/0-) وجود دارد. در راستای نیل به عدالت فضایی و اجتماعی، اهتمام برنامه ریزی و مدیریت شهری بر مکان گزینی مراکز خدمات شهری به تناسب کمتر-برخورداربودن مناطق که در مقاله روشن شده، ضرورت دارد.
بررسی تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری با تاکید بر عدالت فضایی (نمونه موردی: مناطق 5 گانه-ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری با تأکید بر عدالت فضایی در مناطق 5 گانه شهر ارومیه می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و برداشت میدانی می باشد. ابزار گردآوری داده ها به چند صورت: مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه و فیش برداری می باشد. جامعه آماری این پژوهش ساکنین مناطق 5 گانه شهر ارومیه می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 عدد به دست آمده است که به صورت تصادفی توزیع گردیده است. برای ارزیابی و تبیین وضعیت حکمروایی خوب شهری از شاخص های: مشارکت، کارایی و اثربخشی، شفافیت، عدالت محوری و برابری، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون مداری و اجماع محوری استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی صورت گرفته است به طوری که از روش های آماری نظیر آزمون های t تک نمونه ای، کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن و نرم افزارهای SPSS و GIS برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که بر اساس تحلیل سرانه های وضع موجود کاربری های خدماتی، منطقه 5 رتبه اول و منطقه 3 رتبه آخر را کسب نموده است. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص های حکمروایی خوب شهری مناطق یک، چهار و پنج دارای سطح بالاتری نسبت به متوسط و مناطق دو و سه دارای سطح پایین تری نسبت به سطح متوسط را داشتند. نتایج ارزیابی همبستگی میان مولفه های مستقل و وابسته نشانگر این است که رابطه ای مستقیم زیاد بین آن ها وجود دارد. بر اساس نتایج رتبه بندی آزمون کروسکال والیس منطقه یک ارومیه رتبه اول و منطقه دو ارومیه رتبه پنجم را کسب نموده است. درنهایت بر اساس نتایج ضریب اسپیرمن میان رتبه بندی توزیع و پراکندگی کاربری ها و شاخص های حکمروایی خوب شهری رابطه متوسط مستقیم وجود دارد.
واکاوی عدالت فضایی و جری ماندرینگ در حوزه های انتخابیه استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مهم در جغرافیای انتخابات به ویژه انتخابات پارلمانی یکی “تناسب در تسهیم کرسی های پارلمانی“ و “ جری ماندرینگ” است. که به چگونگی تغییرات یا عدم تغییرات در مرزهای حوزه انتخابیه که موجب پیروزی یک شخص یا گروه و بی عدالتی در انتخابات می شود که در ایران به آن کمتر پرداخته شده است. استان سیستان و بلوچستان از استان های مرزی، پیرامون و محروم کشور است که از توسعه نیافتگی رنج می برد و به لحاظ وضعیت ژئوپلیتیک از حساسیت خاصی برخوردار است و یکی عواملی که می تواند این روند را به توسعه یافتگی تغییر دهد مباحث جغرافیای انتخابات است در این راستا مطالعه " تناسب تسهیم " و "جری ماندرینگ " در این استان اهمیت بسزایی دارد. این مقاله که بخشی از یک تحقیق جامع در خصوص دو مقوله "تناسب تسهیم "و " جری ماندرینگ " در یازده دوره انتخابات پارلمانی در استان سیستان و بلوچستان است و صرفاً به دو موضوع فوق در این استان پرداخته شده است. داده های پژوهش با روش کتابخانه ای استخراج و تحلیل آن با استفاده از نرم افزار Spss در محیط Gis انجام شده است. در بررسی "تناسب تسهیم " مشاهده شد در حوزه های انتخابیه این استان عدالت فضایی به نسبت جمعیت و تعداد کرسی کمتر وجود دارد و می بایست 2 کرسی به نمایندگان این استان اضافه شود و بررسی جری ماندرینگ در این استان نشان از آن دارد که "جری ماندرینگ " واقع نشده است.
مقایسه تطبیقی نقش ادراکات اعتباری در تحقق عدالت فضایی از نظر علامه طباطبایی و جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۲
297 - 315
حوزههای تخصصی:
عدالت، از بنیادی ترین واژه های اجتماعی و از اصول مسلّم نظام های الهی است که دستیابی به آن از اهداف ثابت همه خیزش های مردمی و وعده همه نظام های اجتماعی در هنگام جذب آراء اقشار مختلف مردم به خود است، اما سؤال این است که عدالت مقوله ای بدیهی است یا اعتباری؟ در هر یک از این دو حالت نگاه به این مقوله با یکدیگر متمایز و در نتیجه دارای برداشت و آثار متفاوتی خواهد بود، علامه در ذیل بحث های مرتبط با اعتباریات به برخی از اصول نظام های اجتماعی از جمله عدالت پرداخته و با تکیه بر مبانی فلسفی و حکمی خود آنها را تبیین نموده است. در فلسفه غرب نیز جان رالز، فیلسوف آمریکایی معاصر و از چهره های شاخص فلسفه سیاسی و اخلاق، علاوه بر آزادی و برابری، دغدغه عدالت هم در ذهنش ریشه دوانده بود که موجب خلق آثار مهم وی گردید. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی سعی کرده است دیدگاه هر دو فیلسوف در باب ادراکات اعتباری و اعتباریات را بررسی نموده و نیز تأثیر این اعتبارگرایی ها بر نظریه عدالت را تبیین کند.
تبیین عدالت فضایی در تاب آوری کالبدی شهر (مطالعه موردی: منطقه 6 کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر عدالت محور با رشد سریع شهرنشینی به وجود آمده و نمودهای کالبدی آن با مفاهیم دسترسی نابرابر به خدمات شهری، سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و... شروع می شود. پیدایش الگوهای خطرپذیری با زمینه های مختلف طبیعی و انسانی در شهرها بحث تاب آوری را وارد حیطه مفاهیم شهری کرده است. هدف پژوهش حاضر تبیین عدالت فضایی در تاب آوری کالبدی منطقه 6 کلان شهر کرج می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مدل Smart PLS و نرم افزارSpss مبتنی بر داده های اسنادی - میدانی است. نتایج حاصله گویای این واقعیت است که ارتباط اندکی بین پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات شهری در محدوده موردمطالعه وجود دارد. خروجی نتایج آزمون کلموگروف- اسمیرونف و نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون تی تک نمونه ای (T-test) در نرم افزارSpss در ارتقاء تاب آوری کالبدی محدوده با توجه به تحقق عدالت فضایی و با توجه به اینکه ضریب معناداری (sig) محاسبه شده برای شاخص های تحقیق در سطح اطمینان 95 درصد (کمتر از سطح مجاز) 5 درصد است، می توان اظهار داشت که این شاخص ها در برابر تاب آوری کالبدی محدوده با تحقق عدالت فضایی در سطح مناسبی قرار ندارند. با توجه به نتیجه به دست آمده از مدل Smart PLS برازش این مدل با استفاده از آزمون SMRM مورد تائید می باشد و شاخص های پژوهش رتبه بندی شده و در جهت بهبود وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب الگوی مناسبی را نشان می دهد.
سیاست های توسعه مسکن شهری و عدالت فضایی (اتنوگرافی نهادی مسکن مهر سنندج)
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
96 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: شهرسنندج به دلایلی از جمله رشد جمعیت، مهاجرت و افزایش حاشیه شینی یکی از شهرهایی بوده است که مسکن مهر در دو منطقه شهری_دگران و بهاران_ آن به اجرا درآمده است. در این پژوهش با در نظر داشتن رویکردهایی عدالت فضایی سعی در ارائه تحلیلی از وضعیت این مناطق داشتیم. مفروضه اصلی چین است که عدالت فضایی متحقق نشده است و زیست شهری در این مناطق به حاشیه رانده شده است. بررسی وضعیت مسکن در شهر سنندج یکی از مهمترین مسائل این شهر محسوب می شود و این امر چالش هایی را برای مدیران و برنامه ریزان شهری، ساکنان و مالکین ایجاد نموده است. مسکن مهر سنندج با ظرفیت ۷۶۰۰ واحد (در بهاران سطح 43/5 هکتار احداث شده و طول کل خیابان های 20 و 14 متری آن 6410 متر است و تراکم خیابان در این پروژه 147/3 متر) درصدد ایجاد فضایی برای شهروندان بود که بتواند مشکلات و مسائل شهری به ویژه مسکن را حل نماید. این پروژه، وضعیتی را ایجاد کرده است که صرفا نمی توان از لحاظ آماری و کمی بدان نگاه کرد. نگاه به این پروژه از سوی ذی نفعان یکی از مهمترین راه هایی است که بتوان به چگونگی عملکرد مدیران و برنامه ریزان، پیمانکاران و ذی مدخلان نگریست و دستاوردهای این پروژه را مورد ارزیابی قرار داد. این امر، نشان می دهد که ساکنان، چه برداشت ها و مواجهاتی در برابر سیاست ها و راهبردهای اتخاذ شده داشته اند. نظر آنها در مورد دسترسی به امکانات، نوع ساخت، فضا و... تعیین کننده این امر است که عدالت فضایی در شهر سنندج به چه شیوه بر وضعیت زیسته ی ساکنان آن تاثیر دارد. مفروضه بنیادین این پژوهش چنین است که فضای کافی و مناسب از مهمترین نکته هایی بوده است که در طرح مسکن مهر سنندج نادیده گرفته شده است. نحوه ی معماری و ساخت و سازها در این محدوده ها حاکی از فضای نامناسب، عدم توجه به زیرساخت ها، و تمرکز بر روی بیشترین استفاده از زمین بوده است و این امر در مقایسه با نواحی دیگر شهری نابرابر می باشد. با این مفروضه، پژوهش حاضر در صدد برساخت منازعه ی نهادی ساکنان با سیاست ها و راهبردهای اتخاذ شده در مسکن مهر سنندج است.روش :روش پژوهش، روش اتنوگرافی نهادی است. داده های این پژوهش، مستخرج از تجربیاتی که در کشاکش روابط نهادی شکل گرفته و متون نهادی ای به مثابه اِعمالِ سیاست های از بالا بوده اند. از نمونه گیری هدفمند برای گزینش افراد مورد مصاحبه و از نمونه گیری نظری برای تشخیص تعداد افراد، تعیین محل داده های مورد نیاز و یافتن مسیر پژوهش استفاده شده است. برای تفسیر تجربیات مصاحبه شوندگان از تحلیل مضمونی و مدل امیک استفاده شده تا براساس آنها و با دستاویزقرار دادنشان در بستر و موقعیت بومی به خوانشی انتقادی از تجربیات شکل گرفته نائل شد. مصاحبه ها با ۳۰ نفر از شهروندان ساکن مسکن مهر واقع در شهرک بهاران سنندج انجام شده است. همچنین متون نهادی مربوط به طرح مسکن مهر (طرح ها، آمار و اطلاعات، سایت مربوط به این نهاد های دخیل و...) واکاوی، مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که تنوع و تناقضات فرهنگی جمعیتی ناشی از مهاجرت بی رویه و ازدحام آپارتمان ها مسائلی را به وجود آورد که این زیست شهری را به مخاطره بیاندازد. طبقات زیاد وشلوغی واحدها، سبب این ازدحام شده و محیطی ناآرام را ایجاد نموده است. در بعد اجتماعی و فرهنگی همچنین می توان به وجود تعارضات گروهی، عدم تعلق مکانی و کاهش اعتماد اجتماعی در این مناطق اشاره نمود. نتایج در قالب مقولات ثانویه تعارضات اجتماعی ساکنان و ازدحام جمعیتی، کمبود امنیت اجتماعی و روانی، عدم مشارکت و اعتماد نهادی و ضعف امکانات و بی توجهی به بافت فضایی نشان از آن دارد که عذالت فضایی نه تنها متحقق نشده است بلکه زیست ناپایداری را برای ساکنان رقم خورده است. تحلیل مصاحبه ها در این بعد، دریچه ای از مسائل را نشان می دهد که با مقوله ثانویه کاهش امنیت اجتماعی و روانی در این مناطق می توان آن ر امورد بحث قرار داد. به دلایل زیادی از جمله وجود افراد مجرد و معتادین و خانواده های شلوغ و... این مناطق ناامن شده و این مورد بیشترین تاثیر را بر روی زیست زنان و کودکان داشته است. اما در ارتباط با نهادهای ذی ربط از جمله شهرداری تحلیل مقولات ناشی از مصاحبه ها نشان می دهد که مشارکت و اعتماد بین ساکنان و نهادها وجود دارد. باری؛ آنچه بیشتر در مورد عدالت فضایی مورد بحث قرار گرفت مربوط به ضعف امکانات و بی توجهی به بافت فضایی ای این مناطق است. دوری از مراکز بهداشتی و درمانی، حمل و نقل عمومی نامتناسب، فقدان کاربری ورزشی، فقدان فضای سبز و کاربری تفریحی و عدم ساماندهی زباله ها مهمترین مقولاتی هستند که نشان می دهند امکانات این مناطق به حدی نیست که بتوان زیست پایداری در این مناطق داشت و بتوان بر وجود عدالت فضایی و به مراتب، عدالت اجتماعی صحه بگذارد.نتیجه: خدمات شهری در معنای عام خود می تواند بسیاری از فعالیت های خدماتی و عمومی مورد نیاز برای اداره امور شهری این مناطق و کاهش بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی را جبران نمایند. لذا توجه نهادی و مشارکت نهادهای ذی ربط در این زمینه مهترین راهکار ارتقای عدالت فضایی و بالا بردن زیست شهری در این مناطق است.
سنجش و تحلیل شاخص های تاب آوری در رابطه با کاهش بی عدالتی فضایی (مطالعه موردی: محلات شهری بندرامام خمینی(ره))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
23 - 44
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری(به ویژه در کشورهای درحال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا تاب آور نمودن و افزایش سطح مدیریت بحران در جوامع شهری به ویژه محلات فرودست و نابسامان دارای اهمیت خاصی است. نظر به اهمیت موضوع، این پژوهش به واکاوی و سنجش شاخص های تاب آوری درکاهش بی عدالتی فضایی با تأکید بر حوزه محلات بندرامام خمینی(ره) با شناسایی و انتخاب چهار شاخص تاب آوری(زیربنایی-کالبدی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی-اجتماعی) و 56 زیرشاخص پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی- ارزیابی با تأکید بر پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل ساکنان23 محله بندر امام خمینی(ره) بوده که حجم نمونه تعیین شده429 نفر است. به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف- اسمینروف و برای تأیید حجم نمونه انتخاب شده از شاخص KMO و آزمون بارتلت و برای رتبه بندی متغیرها از تکنیک Marcos استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد از23 محله بندر امام خمینی(ره) ازمنظر رتبه بندی شاخص های تاب آوری با استفاده از تکنیک Marcos، محلات: فازیک مفتح شمالی با امتیاز 979/0، فاز3 (منازل راه آهن) با امتیاز 896/0 و کوی شهید دستغیب با 891/0 در رتبه های اول تا سوم و محله صباغان(کمپB) با امتیاز 591/0 در رتبه بیست و سوم(آخر) قرار گرفته اند.
بررسی نقش کیفیت منظر خیابان در اخلاقیات شهری با تاکید بر روابط نظم فضایی و نظم اجتماعی ( تحلیل عدالت فضایی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
97 - 128
حوزههای تخصصی:
فضا را باید مکانیسم مهمی فرض نمود که می تواند زمینه ظهور و بروز بی عدالتی های اجتماعی را موجب شده و شیوه های نامناسب سازمان دهی آن نیز (بی توجه به ابعاد منظر شهری) می تواند پیامدهای نامناسب و نامطلوبی برای زندگی شهری داشته باشد که خود بحث و موضوعی مهم در حوزه مباحثات اخلاقیات شهری است. همچنین ازآنجاکه خیابان به عنوان کامل ترین نمونه و نماد یک فضای شهری محسوب می شود به نظر می رسد خیابان اصلی ترین موقعیت درک واقعی یک شهر می باشد. در این راستا محقق این پژوهش تقلا و تلاش دارد تا حلقه اتصال نظرات اندیشمندانی چون جین جیکوبز، یان گِل، دیوید هاروی و ادوارد سوجا باشد و ازاین جهت در صدد بسط نظری و ارتباط مفاهیم کلیدی این نظریه پردازان (نظم فضایی و نظم اجتماعی) در بستر شهر ایرانی را به جستجو بنشیند. روش انجام طرح پژوهش حاضر، ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی آن است. این طرح برای شناخت پدیده، با داده های کیفی شروع می شود و سپس در مرحله ثانویه به صورت کمّی مورد سنجش قرار می گیرد. شهر تهران ترکیبی از محله ها، خیابان های قدیمی و شهرک های جدید است که آنها را کنار هم می بینیم. توجه به این فضا می تواند به برجسته نمودن روابط فضایی کمک نماید؛ و این مهم موضوعی است که نتایج پژوهش حاضر دلالت مبرهن بر آن دارد. بدان معنا که از منظر کیفی، خیابان های مناطق جنوب شهر تهران به مراتب وضعیت نامساعدتری دارند و از طرفی وضعیت اخلاقیات شهری نیز در این مناطق به مراتب نامطلوب تر از سایر مناطق شهر تهران است.
مطالعۀ تطبیقی رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی، نقش مهمی در توزیع متوازن امکانات در مقیاس های مختلف جغرافیایی دارد. این مفهوم، از چنان اهمیتی برخوردار است که نادیده انگاشتن آن، باعث گسترش تبعیض و نابه سامانی در سطوح مختلف ناحیه ای و ملی می شود. با توجه به اهمیت نظری و کاربردی عدالت فضایی، پژوهش حاضر که ماهیت بنیادی دارد با روش شناسی توصیفی-تحلیلی، مصادیق و رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های مارکسیسم، نوفایده گرایی و نیز نظریه های جان راولز را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که مارکس، مفهوم عدالت فردی را در تقابل با هدف غایی طبقه پرولتاریا می داند. هدف ها و مبانی سرمایه داری با عدالت فضایی-اجتماعی سازگار نیست و عناصری چون محرومیت و استثمار از بایسته های بازار هستند و اساساً امکان تحقق عدالت فضایی را منتفی می سازند. نوفایده گرایی، با اتکا بر مفاهیم حس و تعلق مکانی، مفهوم عدالت را به رویکردهای فضایی نزدیک تر کرده است. نوفایده گرایان با تاکید بر اینکه مردمی که در یک مکان زندگی می کنند و از نظر تاریخی و فرهنگی، رابطه طبیعی با مکان زندگی خود برقرار کرده اند، فضا را به عنوان مفهومی راهبردی برای مصادیق عدالت به رسمیت می شناسند. همچنین، جان راولز با پیوند مفهوم عدالت به انصاف، نوعی رویکرد فضایی به عدالت دارد. این دیدگاه، نشان داد که هدف غایی عدالت، بسترسازی برای نهادهای سرزمینی در اداره واحدهای فضایی-سیاسی به شیوه دموکراتیک است.