مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
معتزله
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
833 - 854
حوزههای تخصصی:
ابن راوندی متکلمی از معتزلیان شیعه شده در سده سوم هجری بوده که منابع کلامی و رجالی اهل سنت چهره سیاهی از وی ارائه کرده اند. خاستگاه عمده این گزارش ها به معتزلیان بازمی گردد. سؤال مطرح این است که چرا ابن راوندی این گونه مورد هجمه معتزلیان قرار گرفته است؟ آیا گرایش فلسفی و امامی شدن وی از یک سو و نوع نقدهای او بر آموزه های الهیاتی اعتزال از سوی دیگر در مواضع معتزلیان علیه وی مؤثر بوده است؟ فرضیه مطرح این است که علت این اتهامات و انتسابات را باید در تعاملات و تقابلات بین مذاهبی و جریان های فکری همان دوره بازکاوی کرد. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل گزارش های موجود در منابع شیعه و اهل سنت درباره ابن راوندی این فرضیه اثبات شود و به این نتیجه دست یابیم که علت تخریب شدید ابن راوندی توسط معتزلیان را باید در انتقادهای تند و نسبت هایی که وی در دو حوزه توحید و عدل به بزرگان معتزلی داده است، در کنار گرایش های فلسفی وی رصد کرد.
ابن عربی و نظریه کسب اشاعره و خلق معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر متکلمان اشعری در مسألة نحوه انتساب افعال به انسان، نظریه کسب را برگزیده اند؛ هرچند پیش از آنان برخی از معتزله مانند نجاریه و ضراریه نیز به انحایی از این نظریه اعتقاد داشته اند. در مقابل، عموم معتزله و به ویژه جبائیان آدمی را خالق افعال خویش می دانستند. ابن عربی ضمن اذعان به دشواری مسألة کسب یا خلق اعمال انسان، بارها به بررسی و داوری در مورد نظریة کسب و خلقِ اعمال پرداخته است. هرچند ابن عربی دلایل عقلی و نقلی معتزله بر خلق افعال را تأیید می کند، اما نظریه کسب را نیز مستند به عقل و شرع می داند و بعضی از ابعاد هر دو نظریه رقیب را می پذیرد. او در موارد بسیاری به نقد هر دو نظریه پرداخته و البته دیدگاه خویش را به اشاعره نزدیک تر می داند. غفلت از انتساب افعال به خدا ضعف عمده دیدگاه معتزله است که با توحید حقیقی سازگار نیست، اما نظریة کسب نیز از جهت نفی تأثیر قدرت انسان در فعل ارادی نادرست است؛ زیرا مستلزم نوعی شرک خفی و شهود نکردن قیومیت خداوند بر افعال است. بدین سان تبیین معتزله و اشاعره از نحوة انتساب اعمال به انسان در مراتب پایین توحید درست است اما توحیدِ اهل عرفان و باطن، از این هر دو فراتر می رود.
کلام و متکلمان در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرا کلام را علمی می داند که درباره ذات، صفات و افعال الهی، کیفیت معاد، انبیای الهی و کتب سخن می گوید و وظیفه آن علاوه بر تبیین این امور، اثبات و دفاع از آنهاست. فراگیری مباحثی از این علم بر همگان واجب عینی و فراگیری بخش های دیگری از آن واجب کفایی است. وی دلایل و شبهات درون دینی ناظر به ناروایی اشتغال به علم کلام را پاسخ داده است. او ضمن مقایسه متکلمان با دیگر مراتب متدینان (عوام، فیلسوفان و عارفان) از برتری نسبی متکلمان بر برخی از مراتب مذکور و پایین تر بودن مرتبه آنها نسبت به برخی مراتب دیگر سخن می گوید. وی نقاط ضعف متکلمان را خوب می شناسد و صراحتاً موضع خود نسبت به پاره ای از متکلمان و مکاتب کلامی از جمله اشاعره، معترله و باطنیه را بیان می کند. نوشتار حاضر کوشیده است دیدگاه صدرا نسبت به علم کلام و متکلمان را در قالب مباحث فوق کاوش کند.
نهج البلاغه و نقد تاریخی (پژوهش موردی: وجود و عدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
251 - 274
حوزههای تخصصی:
در نهج البلاغه الفاظ و تعبیرهایی به کار رفته است که معانی متأخر کلامی فلسفی دارد و با شرایط تاریخی قرن اول هجری همخوان نیست. برخی مؤلفان این ناهمخوانی را نپذیرفته اند و معتقدند که امام علی(ع) واضع این الفاظ و تعبیرها بوده است. گروهی دیگر کوشیده اند شواهد تاریخی بر وجود بافت تاریخی مناسب ارائه کنند اما آنچه مطرح می شود تنها امکان وجود چنین مباحثی را نشان می دهد نه اینکه شاهدی تاریخی در اثبات آن ارائه دهد. برخی دیگر سعی کرده اند نشان دهند که بخشی از موارد مشکوک، سخنانی از شخصیت های دینی متأخرتر، از جمله امامان شیعه از قرن دوم به بعد است. با این حال، در این روش نیز بافت تاریخی نصوص، بازسازی نشده و درباره آغاز بحث و تحولات آن سخنی به میان نیامده است. در مقاله حاضر تلاش بر این است که ریشه های تاریخی موضوع وجود و عدم در قرآن، روایات، منابع کلامی و فلسفی و مناظره های مسلمانان با پیروان دیگر ادیان در قرن های دوم و سوم هجری، بررسی و تحلیل شوند و پاسخ بهتری برای این مسئله بیان گردد.
مواجهه حوزه اهواز با فرقه های مذهبی و تبیین اعتقادات شیعی در دوران ابناء الرضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
221 - 248
حوزههای تخصصی:
خوزستان با محوریت اهواز، از نیمه دوم قرن دوم تا آغاز غیبت کبری، دوران شکوفایی علمی خود را داشته و در این قطعه حساس و مهمّ تاریخ تشیع، با حضور علمای بزرگ توانست با پیوندی عمیق با اهل بیت(ع) و کسب معارف آنان، حوزه علمیه توانایی را در جنوب ایران شکل دهد. خاندان آل مهزیار اهوازی، برادران حماد اهوازی، خاندان حضینی اهوازی و بسیاری دیگر از مشایخ بزرگ این حوزه که از وکلا، نمایندگان و اصحاب خاص امامان شیعه(ع) بوده و حضوری فعال و تأثیرگذار در مراکز مهمّ علمی شیعه در قم، کوفه و بغداد داشته اند، از چهره های علمی این مرکز مهمّ تشیع در جنوب ایران هستند. به نظر می رسد، تبیین ابعاد این حوزه شیعی، موضوعی است که هنوز درباره آن تحقیق و بررسی عالمانه و جامعی صورت نگرفته است. در این راستا و به عنوان آغازی بر انجام تحقیقات در این مسیر، با توجه به حجم انبوهی از میراث حدیثی این حوزه که در منابع بازمانده است، این نوشتار در صدد ارائه انعکاس گوشه ای از نقش اصحاب خوزستانی ابناء الرضا(ع) در مواجهه با اندیشه های فرقه های مختلف و تلاش علمی این حوزه در تبیین باورهای شیعی است.
امتداد جریان کلامی هشام بن حکم در بصره؛ جریانی نویافته در تاریخ تفکر امامیه نخستین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی یافتن سرنخ هایی از امتداد جریان کلامی هشام بن حکم در بصره است و با این پرسش اصلی دنبال می شود که خط فکری هشام بن حکم چرا و چگونه در بصره تداوم پیدا کرد. به نظر می رسد پس از آنکه هشام بن حکم و شاگردانش در بغداد مورد تعقیب و آزار دستگاه خلافت عباسی قرار گرفتند، برخی از شاگردان هشام همچون علی بن اسماعیل میثمی و حکم بن هشام بن حکم به دلیل رونق داشتن گفتگوهای کلامی در شهر بصره و نیز دوری آن شهر از مرکز خلافت عباسی، برای ادامه فعالیت های کلامی خویش به آن سامان مهاجرت کردند. آنها در راستای پیگیری اندیشه های کلامی خود، بیشتر با گروه فکری معتزله درگیری علمی داشته اند و از سوی دیگر مخالفت برخی از امامیان بصره با آنان نیز در خور توجه است. با توجه به مخالفت های برون مذهبی و درون مذهبی، این جریان پس از حضور کوتاه مدت و فعالیت های تأثیرگذارش در بصره به محاق رفت. البته هرچند تاکنون تصور روشنی از حضور این جریان در بصره وجود نداشته است، اما در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که خط کلامی پیرو هشام در اواخر سده دوم و نیمه سده سوم هجری در بصره فعال بوده اند.
بررسی و تحلیل زمینه های اقتصادی در رشد و گسترش معتزله
حوزههای تخصصی:
پس از رحلت پیامبر (ص) با گسترش سرزمین های اسلامی از پی فتوحات و فاصله گرفتن جامعه اسلامی از مبانی دینی عصر نبوی، دگرگونی های فکری-اعتقادی در سطح جامعه رو به فزونی گذاشت. امویان با توجه به رویکردهای سیاسی خود زمینه ایجاد فرقه های مذهبی، سیاسی و کلامی مانند مرجئه، خوارج و معتزله را بیش از پیش فراهم کرد. خوارج از جمله نخستین گروه های سیاسی اسلام بودند که شبهات مختلفی مانند مجازات مرتکب گناه کبیره را در جامعه اسلامی منتشر کردند. واکنش به این دیدگاه نظرات مرجئه بود که دامنه مسلمانی را آن چنان وسیع می دیدند که حتی اگر مسلمانی در زبان یا عمل یکی از احکام اسلامی مراعات نمی کرد، اطلاق مسلمانی را بر او جایز می دانستند. بین این دو فرقه معتزله به وجود آمد که نظراتی بینابینی داشتند. مجموعه عوامل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایجاد و بالندگی فرقه معتزله نقش داشتند. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای با طرح این پرسش که علل اقتصادی در رشد و اعتلای اعتزال چه نقشی داشته است به بررسی آن می پردازد. نتایج تحقیق حاکی از آن است حرفه تجارت سران اعتزال، حمایت خاندان های ایرانی از این فرقه و حمایت اقتصادی دربار در رشد اعتزال نقش مهمی ایفا کردند.
ساحت عقل در نگاه اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
233 - 255
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که نگاه فِرَق اسلامی درباره گستره عقل بشری در شناخت دین گوناگون است. این مقاله بر آن است تا در جهت پاسخ به این پرسش ها که آیا اشاعره بر افکار ظاهرگرایانه خود باقی ماندند؟ یا عقل را ابزاری برای شناخت دین می دانند؟ مبانی فکری و نظری آنها از نظر عقل را بررسی و در نهایت این نتیجه را به اثبات رساند که: با وجود نگاه سنت گرایانه اشاعره نسبت به عقل (که بر اساس آن نقل را مقدم بر عقل می دانند و توجه خود را به ظواهر قرآن و احادیث معطوف کرده اند) به این مفهوم نیست که از توان عقل برای فهم دین بهره نمی برند و سخت با آن مخالفند؛ مطابق این نظریه، اشعری که سال ها بن مایه تفکرات کلامی خود را با تکیه بر عقل اندیشمندانه ارائه می داد، چگونه می تواند به طور کامل عقل را از ورطه اندیشه های خود کنار گذارد و با آن به مخالفت برخیزد؟! بدین جهت ایشان در مسائل دینی و کلامی، مانند قدیم بودن قرآن، شفاعت، نصب امام، به دلیل عقل و در بسیاری از موارد، قائل به تفصیل شده اند که در آثار اشعری و پیروانش همچون غزالی و فخر رازی مشهود و گواه این مدعاست.
نقد و تحلیل معناشناسانه واژه «خلود» در قرآن کریم با تأکید بر دیدگاه معتزله و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
131 - 149
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مورد اختلاف معتزله و اشاعره، مسئله دائمی یا منقطع بودن عذاب فاسقان در جهنم است. هر یک از این دو گروه، استدلال های گوناگونی در اثبات دیدگاه خویش می آورند که دامنه آن به مباحث زبان شناسی قرآن کریم و واژه شناسی آن کشیده شده است. اشاعره معتقدند: واژه خلود در قرآن به معنی اقامت و مکث طولانی است، به گونه ای که در زمان آینده منقطع می گردد. در مقابل، معتزله بر آن هستند که این واژه بر اقامت دائمی و ابدی دلالت می کند، به گونه ای که هیچ گاه منقطع نمی گردد. روش این پژوهش، توصیفی _ تحلیلی است. در پژوهش حاضز اثبات شده که نظریه اشاعره در این مورد دچار کاستی و نقصان اساسی است و وضع حقیقی واژه خلود بر اقامت دائمی و ابدی دلالت می کند؛ زیرا استشهادات عرفی و شعری اشاعره، گونه ای از جملات کنایی هستند نه حقیقی، و استعمال خلود در آیات قرآنی نیز حاکی از معنای اقامت ابدی و دائمی است نه منقطع.
صورت بندی تأثیرات معروف و منکر در تاریخ سیاسی معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه راهبردی معروف و منکر در کلام سیاسیِ معتزله به گونه ای که امامت ذیل آن قرار می گیرد و تأثیرات ژرفی بر تاریخ سیاسی این گروه گذاشته است. مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب نظری مبتنیِ بر گونه شناسی مبارزه مثبت، منفی و مشارکت در قدرت، این تأثیر را کاویده است و در پاسخ به این پرسش که جایگاه و سطوح تأثیرگذاری معروف و منکر در تاریخ معتزله چیست، فرضیه خود را مبنی بر ظرفیت و گستردگی اصل پنجم معتزله نسبت به کنش اجتماعی فرهنگی و کنش سیاسی در گستره تاریخ به صورت مستقیم و غیرمستقیم در قالب سه رهیافتِ مبتنی بر چارچوب نظری به آزمون گذاشته است. بر این اساس، مقاله بر آن است که سه رهیافتِ تاریخی هم زمان در مواجهه با معروف و منکر در میان معتزله هویداست: رهیافت مبارزه مثبت، که درصدد مبارزه رویارو با حاکمان نامشروع است و به اِعمال آخرین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر یعنی قیام بالسیف دست می زند؛ نمونه آن شرکت در قیام حسنیان و مشارکت در قیام علیه ولید بن یزید است. رهیافت مبارزه منفی، که تا پایه خروج و قیام پیش می رود اما از آن پیش تر نمی رود و به اقدام عملی دست نمی زند که نمونه آن اقدامات واصل بن عطا و عمرو بن عبید است. رهیافت شرکت در قدرت که دست یابی به مراکز سلطه را وسیله لازمی برای نشر عقاید خود و امر به معروف و نهی از منکر می شمرد که نمونه آن ابن ابی دؤاد و ثمامه بن اشرس است. این سه رهیافت سه صورت بندیِ انقلابیون، اصلاحیون و منفعلان را در کنارِ دولت شبه ایدئولوژیک و اقتدارگرا در تاریخ سیاسی معتزله برمی سازد.
تاثیر ردیه نویسی اصحاب امامان شیعه(ع) در علوم اسلامی متقدم در سده اول هجری
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵
47 - 63
حوزههای تخصصی:
معتزله، یکی از فرقه های کلامی پدید آمده در تاریخ اسلام است. این فرقه درآغاز سده دوم هجری در بصره پا به عرصه وجود گذاشت. واصل بن عطا، بنیان گذار این فرقه شناخته می شود. اختلافات معتزله و امامان شیعه(ع)، حول محورهای توحید، عدل، وعد و وعید، امر به معروف و نهی از منکر و منزله بین منزلتین و دیگر مباحث اعتقادی می باشد. روش معتزله بر پایه حجیّت افراطی عقل ،استوار بود و به استدلال و ادله افراطی عقلی، اتکا داشت. معتزله، در صورتی که آیه و روایتی را بر خلاف عقل تشخیص می داد، آن را تأویل و به نفع عقاید خود از آن استفاده می نمودند.گرچه شیعه، در پاره ای از مسائل با معتزله به نوع سازگارانه هماهنگی پیدا می کرد؛اما به دلیل اختلافات عمیق فکری، این سازگاری به سوی ردیه نویسی هم، پیش می رفت .چنان که اصحاب امامان شیعه(ع) اقدام به نوشتن ردیه هایی بر معتزله کردند تا بدین شکل سلامت فکری و فرهنگی جامعه اسلامی را حفظ نمایند. در این پژوهش به این سؤال پاسخ گوییم : که ردیه نویسی اصحاب امامان شیعه(ع) چه تأثیری بر گسترش علوم اسلامی داشته است؟
تحلیل انتقادی ادلّه اشاعره و معتزله درباره رؤیت الهی مبتنی بر روایات اهل بیت (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از برخی آیات قرآن، امکان رؤیت خداوند و از برخی دیگر امتناع آن قابل برداشت است، این امر موجب گردیده است تا باورهای مختلفی در جامعه اسلامی مطرح گردد. گروهی با استدلال به دسته اول آیات و استشهاد به برخی روایات نبوی(صل الله علیه و آله) و اقامه براهین عقلی، امکان رؤیت را نتیجه گرفتند و گروهی دیگر با بهره گیری از دسته دوم آیات و طرح استدلال های عقلی، امتناع مطلق رؤیت را استنتاج کردند. اشاعره باورمندان دیدگاه نخست و معتزله معتقدان دیدگاه دوم می باشند. به دلیل طرح هر دو دیدگاه در دوران حضور اهل بیت(علیه السلام) هر دوی آن ها با نقد ایشان مواجه گردید، لذا پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که تحلیل ادله اشاعره و معتزله درباره رؤیت الهی و نقد آن ها با روایات اهل بیت(علیه السلام) چگونه است؟ پس از تحلیل ادله عقلی، قرآنی و حدیثی اشاعره و معتزله روشن گردید که استدلال های آن ها با دو مواجهه سلبی و ایجابی روایات اهل بیت(علیه السلام) مورد نقد است. در مواجهه سلبی؛ اولاً، رؤیت جسمانی خداوند خواه در دنیا، خواه در خواب و خواه در بهشت غیرممکن است، ثانیاً، تمام روایاتی که خداوند را چون مخلوقاتش توصیف می کنند، نقد و ردّ می شوند، ثالثاً، رؤیت غیر جسمانی امری مطلقاً محال نمی باشد. در مواجهه ایجابی نیز طبق روایات، خداوند با قلب پیراسته از زنگار گناهان و آلودگی های شبهات قابل رؤیت است و این مهم برای اولیای دین و تطهیر یافتگان الهی محقق گردیده است.
بررسی اهداف و اصول تربیت سیاسی برمبنای اندیشه های سیاسی و اجتماعی معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان معتزله در فرایند تربیت ازجمله تربیت سیاسی، تأثیر فراوانی داشته اند. تربیت اعتزالی، بر عقل، عقلانیت، آزادی و اختیار انسان تأکید دارد. لذا عقل و اختیار انسان، محور هستی شناسی معتزله است. این تحقیق، جنبه کیفی دارد و روش پژوهشی آن توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج تحقیق مبین آن است که معتزله قائل به توانایی عقل و اختیار انسان هستند و اختیارداشتن انسان بدان معناست که وی دارای قدرت تعقل و تفکر است. در کارهایش می اندیشد و سپس یکی از آنها را بر سایر کارها ترجیح می دهد و دارای این توانایی است که خودش مسیر و هدف درست را انتخاب کند. همچنین اعتقاد به توانایی عقل و اندیشه انسان در انتخاب و انجام امور، فرایند تربیت را عقلانی می دانند و به نوعی انسان گرای خردگرا هستند. عناصری نظیر: حاکمیت، امر به معروف و نهی از منکر و اصل «منزله بین المنزلتین»، عناصری هستند که شاکله اصلی بنیادهای فکری در تربیت سیاسی و اجتماعی معتزله را تشکیل می دهند و اطاعت از حاکم در این گفتمان، فرض است و انقلاب علیه حاکم را رد می کنند و آن را تنها در کفر آشکار و یا انکار یکی از ضروریات دین مجاز می شمارند و اغلب نیز، به صبر و تغییر مسالمت آمیز فرامی خوانند. از نگاه معتزله، مهم ترین اهداف تربیت سیاسی عبارت است از: پرورش قدرت آزادی و اختیار و مسئولیت در فرد، رشد سیاسی، تربیت انسان آزاداندیش و پرورش روح عدالت خواهی و همچنین مهم ترین اصول تربیت سیاسی عبارت است از: تکیه بر عقل و توانایی های شناختی انسان، آزادی و انتخاب، مسئولیت، اصل مشارکت در فرایند سیاسی و اصل توأم بودن علم و عمل.
مروری بر کتاب «مطالعاتی در باب سنتهایِ عقلانیِ اسلامی در قرون میانی»
حوزههای تخصصی:
کتاب ارزشمند «مطالعاتی در باب سنتهایِ عقلانیِ اسامی در قرون میانی » مجموعه مقالاتی است به قلم زابینه اشمیتکه و حسن انصاری که در عرصه مطالعات اسامی و به طور خاص حوزه شناخت جریان های فکری عقلانیِ اسامی به نگارش درآمده است. این کتاب ویراست بازنگریسته و تازه شده ای است از مجموعه مقالاتی که پیش از این هر یک جدا گانه در مجاّت و مجالات مختلف به چاپ رسیده بوده است و ا کنون در کنار هم و در قالب مجلّدی مستقل بازچاپ شده است. مقالات این کتاب بخش مهمّی از پژوه شهای دامنه دار و پرشماری است که نویسندگان نامبرده طی چند دهه اخیر در خصوص مکتب معتزله و دو مذهب مرتبط با آن در قرون میانی اسامی، یعنی امامیّه و زیدّیه منتشر کرده اند. نوشتار حاضر به معرّفی این مجموعه مقالات می پردازد.
بررسی آراء سیاسی جاحظ براساس مدل اسپرگینز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
317 - 335
حوزههای تخصصی:
زبان در جوامع ساده اولیه، همچون هم? وجوه زندگی، وابسته به عادات و سنّت هایی است که در نظر مردمان تقدس یافته است. با تحولات جامعه و خروج آن از وضع طبیعی، نوعی خاص از زبان متناسب با تحولات اجتماعی شکل می گیرد. جامعه اسلامی از قرن سوم شاهد تحولاتی مهم همچون افزایش ثروت، انتقال قدرت، ظهور گروه های جدید اجتماعی، مشارکت ایرانیان و تسلط فرهنگی آنان بود. این شرایط سبب شد صاحبان قدرت به زبان نوشتاری توجه ویژه مبذول دارند. متناسب با تحولات اجتماعی زبان نوشتاری کم کم دچار تفکیک شد و انواع ادبی، سیاسی، اخلاقی و دینی از دل آن سر برآورد. جاحظ متکلم معتزلی قرن سوم و مبدع بلاغت از تأثیرگذارترین چهره های عالم عربی – اسلامی است در این مقاله سعی بر این است که ارتباط میان معضلات اجتماعی و شکل گیری اندیشه های جاحظ مورد بررسی قرار گیرد.
آراء متکلمان نوبختی در میانه مدرسه کوفه و بغداد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
2 - 27
حوزههای تخصصی:
ابوسهل و ابو محمد نوبختی از برجسته ترین متکلمان مدرسه بغداد نقش بسزایی در تاریخ کلام امامیه دارند. آنان از سویی میراث دار مدرسه کلامی کوفه و از سوی دیگر زمینه ساز مدرسه کلامی بغداد (شیخ مفید و شاگردانش) می باشند. در عین حال، آراء کلامی نوبختیان تفاوت هایی با دو مدرسه کلامی پیش گفته دارد. از آن جا که تقریباً هیچ یک از آثار این دو متکلم امامی به دست ما نرسیده، در این نوشتار با بررسی گزارش های بر جای مانده از آراء و آثار نوبختیان، دیدگاه های کلامی آنان در موضوعات مختلف کلامی بازیابی گردیده و اندیشه های آنان به خصوص در مواردی که با آراء متکلمان پیشین یا پسین امامیه متفاوت می باشد تبیین گردیده است. اندیشه های نوبختیان گاه هم سو با آراء مدرسه کوفه بوده است و گاه سرآغازی بر آراء کلامی مدرسه بغداد می باشد که ناشی از رویگردانی از دیدگاه کلامی منسوب به متکلمان کوفی یا تفسیر و تبیینی متفاوت از باور های کلامی پیشینیان می باشد.
نقش اجماع در اندیشه کلامی سید مرتضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
106 - 125
حوزههای تخصصی:
بر خلاف ادبیات متعارف، اجماع نه تنها در فقه کاربرد دارد، بلکه از نظر متکلمان، یکی از ابزار های مهم استنباطات کلامی به شمار می رود. از جمله این متکلمان سید مرتضی می باشد. او توانست با پی ریزی اساسی و محکم برای اندیشه کلامی خود، از اجماع در بنای فکر کلامی خود بهره ببرد. به نظر او، اجماع ابزاری علمی - یقینی است که می تواند کاشف از قول امام معصوم باشد. اعتماد او به اجماع در بحث های کلامی سبب فاصله گرفتن وی از معتزله در بسیاری از مسائل کلامی شد. تلاش نگارنده بر این است که تبیینی از ماهیت اجماع، خصوصیات مختلف آن و اهمیت آن در اندیشه کلامی سید مرتضی ارائه دهد.
مقایسه اندیشه های کلامی نوبختیان و سید مرتضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
147 - 164
حوزههای تخصصی:
مقایسه اندیشه های ابو سهل و ابو محمد نوبختی با سید مرتضی از آن جهت که متهم به گرایشات اعتزالی هستند، می تواند در شناخت بهتر از مدرسه کلامی بغداد و تحولات اندیشه ای درون آن یاری رسان باشد و برخی ابهامات تاریخ کلام امامیه را بر طرف کند. از این رو، در این مقاله با مقایسه روش و محتوای کلام این متکلمان امامی علاوه بر بیان نقاط اختلاف آنان، اشاره ای به میزان هم گرایی آنان با اندیشه های معتزله گردیده و در نهایت گویای این مطلب است که در نگاه کلی سید مرتضی بیش از بنو نوبخت به اندیشه معتزله نزدیک شده است.
نوبختیان در رویارویی با متکلمان معتزلی و امامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
4 - 33
حوزههای تخصصی:
در دوران غیبت صغری، ابو سهل اسماعیل بن علی و ابو محمد حسن بن موسی نوبختی از مشهورترین متکلمان امامیه در بغداد بودند که نقش مهمی در انتقال میراث کلامی امامیه به متکلمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی بر عهده داشته اند. از آن جا که اندیشه های امامیه در دوران شیخ مفید و سید مرتضی تفاوت هایی با آراء متکلمان عصر حضور همچون هشامین و مؤمن الطاق دارد و به نوعی به اندیشه های کلامی معتزله نزدیک تر شده برخی برآنند که نوبختیان در تطوّر اندیشه های متکلمان امامی و هم گرایی آنان با معتزلیان نقش اصلی را بر عهده داشته اند و در حقیقت، عقل گرایی معتزلی به دست بنو نوبخت در میان متکلمان امامی مذهب شیوع یافته است. این مقاله ضمن رفع این اتهام از طریق مقایسه اندیشه های کلامی این دو گروه به واکاوی میزان تأثیرگزاری متکلمان نوبختی بر آراء اندیشمندان امامیه پرداخته است.
اعتزال گرایی سید مرتضی؛ بررسی و نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
121 - 149
حوزههای تخصصی:
از ادعاهایی که افرادی مانند خیاط، اشعری، ابن تیمیه و... درباره شیعه امامیه مطرح کرده اند، تأثیرپذیری عالمان این مکتب از جمله سید مرتضی از اندیشه های کلامی معتزلیان عقل گراست. اصل این ادعا را بزرگان امامیه همچون شیخ مفید و دیگران به طور کلی مردود دانسته اند. این مقاله به صورت جزئی به مصداق پرداخته و با بررسی دیدگاه های دو شخصیت تأثیرگذار، یعنی «سید مرتضی» از امامیه و «قاضی عبدالجبار» از معتزله، کوشیده است به اثبات رساند که وی نه تنها تحت تأثیر معتزله و به طور خاص قاضی عبدالجبار نبوده، بلکه در آرای خویش از خط اصیل شیعه امامیه متأثر بوده و از آن دفاع کرده است. با این تفاوت که تمام کوشش او بر اثبات آموزه های شیعی به شیوه متکلمان عصر خویش متمرکز بوده است. از آنجا که شاگردی سید مرتضی نزد عبدالجبار از ادعاهای مطرح در زندگی وی است، اثبات عدم تأثیرپذیری وی از قاضی عبدالجبار می تواند در رفع کلی این اتهام نسبت به شیعه نیز کمک کند. به همین دلیل، با نشان دادن موارد اختلاف او با قاضی عبدالجبار در مسائل عمده کلامی در رفع این اتهام کوشیده ایم.