مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
حرکت جوهری
حوزههای تخصصی:
تصور روشن و متمایز از «خودشناسی» به لحاظ روشی، به دیگر مباحث پیشی دارد، زیرا پیش از تحلیل مسائل خودشناسی و داوری در بود و نبود احکام، اوصاف، پیامدها و متغیرهای وابسته، باید دانست خودشناسی چیست و چه چیزی نیست؟ تحلیل چیستی خودشناسی ما را به دو مسئله مقدماتی میرساند: مراد از معرفت در خودشناسی چیست؟ مراد از خود در اینجا چیست؟ صدرالمتالّهین معرفت را همان حضور و از سنخِ وجود می داند. وی در بابِ حقیقتِ نفس نیز معتقد است، نفس از سنخِ وجودِ سیّال است که سیّالیّت عینِ حقیقتِ آن است و در حرکتِ جوهری خویش از پایین مرتبه هستی به سمتِ تکامل حرکت می کند. با توجّه به اینکه صدرا معرفت نفس را عینِ حضورِ نفس برای خود می داند و حضورِ نفس تابع وجودِ آن است، براساسِ وحدت تشکیکیِ وجود، خود شناسی در دستگاه حکمتِ متعالیه امری بی نهایت مرتبه ای است و تابِعِ وجودِ نفس است. وجودِ نفس در هر مرتبه ای باشد به همان اندازه برای خود حاضِر است. این مراتِب بی شمار در غالِب چهار عنوان کلّی حسّی، خیالی، عقلی و ماورای عقلی قابل دسته بندی است.
نفس صدرایی بر پایه اشکالات روحانیه الحدوث بودن نفس سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای پی بردن به حقیقت نفس و نتایج حاصله ازآنها همواره مورد توجه فیلسوفان بوده و به عنوان یکی از دغدغه های سیر فلسفی آنها به شمار می رود. در همین راستا تعاریف زیادی از نفس ارایه داده اند، عده ای به قدم و برخی به حدوث نفس اعتقاد داشتند و گروهی هم همانند ابن سینا به مجرد بودن نفس در ابتدای پیدایش، و صدرا به مادی بودن نفس در آغاز ایجاد اعتقاد داشتند بطوری که ابن سینا بیان می کند حدوث نفس همراه با حدوث بدن است، یا به تعبیری حدوث نفس «مع البدن» است. نفس انسانی نزد ابن سینا از اول فطرت هنگام حدوثش مجرد عقلی است، اما در نظر صدرا نفس ابتدا امری مادی است و حقیقتی ذومراتب است که بدن، مرتبه نازله آن است. بر این اساس، هرگونه فعل و انفعالی در هر مرتبه که باشد، با فعل و انفعال در مراتب بالاتر و پایین تر رابطه دارد و بالاخره آنکه سبب اختلاف اساسی در میان دو حکمت مشاء و متعالیه شد، اعتقاد و عدم اعتقاد به حرکت جوهری می باشد که در پرتوی آن این بحث جان تازه ای می گیرد.
تحلیل و بررسی فلسفی نظریه بیگ بنگ و دلالت های الهیّاتی آن
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱ ویژه فلسفه و کلام
117 - 158
حوزههای تخصصی:
مسئله ی آغاز آفرینش، از بحث های مشترک کیهان شناسی و فلسفه بوده؛ آغاز آفرینش در کیهان شناسی با نظریه «بیگ بنگ»[1] آغاز شد؛ در این پژوهش مفاد نظریه مذکور مورد تحلیل فلسفی، نقلی و کلامی قرارگرفته است. در نظریه بیگ بنگ، جهان کنونی از ماده ای نخستین در فضا زمان صفر آغازشده و ازآنجاکه طبق قوانین فیزیک (قانون دوم ترمودینامیک) ماده پایدار نخواهد بود. جهان نه از حیث ابتدا و نه در پایان زماناً نامتناهی نخواهد بود. همچنین جهان از لحظه انفجار تاکنون در حال انبساط است و فرجام جهان انقباض کیهان و انبساط دوری خواهد بود. در فلسفه ی اسلامی جهان که فیض الهی ست همواره ازلی اما مخلوق خداست و ازلحاظ ابعاد نامتناهی و همواره در حال حدوث و تجدد است؛ قرآن کریم و احادیث نیز حاکی از ایجاد جهان از ماده ای واحد و گسترش مدام آن بوده و فرجام جهان بنابر قاعده دوام لطف، خلق مدام می باشد؛ در نتیجه می توان نظریه بیگ بنگ را تحلیلی تجربی از دیدگاه فلسفه در جهان شناسی دانست.روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری مطالب
رهیافتی نو در حل معضل ربط ثابت به متغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
کیفیت ربط ثابت به متغیر یکی از مشکلترین مسائل فلسفی است که فیلسوفان اسلامی از دیرباز درصدد حل آن بر آمده و پاسخ های متفاوتی را بیان کرده اند. تلاش آنها در این زمینه اگرچه ارزشمند است، لیکن به نظر می رسد کامل نیست و به مهمترین پرسش این مسأله که چرایی و چگونگی برآمدن تغیر از دل ثبات است، پاسخ نمی دهد. در این مقاله، ضمن بیان برخی از مهمترین پاسخ های ارائه شده و نقد آنها، به رهیافتی جدید در حل معضل ربط ثابت به متغیر بر اساس مبانی وجودی حکمت متعالیه نائل شده ایم که دیدگاه رایج در هستی شناسی را به کلی تغییر می دهد. بر اساس این رهیافت تغیر ناشی از ضعف وجود است و از ناحیه علت به معلول منتقل نمی شود. تغیر از دل ثبات می جوشد و سیلان امری تشکیکی است که تمامی مراتب امکان را در بر گرفته و وجود نه در یک نقطه، بلکه در طی مراتب متعدد از ثبات و قرارش کاسته و بر پراکندگی و بی قراری اش افزوده شده و جنبشش مضاعف می گردد.
خوانشی خاص از نظریه حرکت جوهری با بسط نظریه فیض در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
83 - 101
حوزههای تخصصی:
نظریه حرکت جوهری بر پایه اصول نظام مند حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و تشکیک در حقیقت عینیه وجود استوار شده است. اگرچه ابن سینا هرگز از یک تئوری یکپارچه تحت عنوان نظریه حرکت جوهری دفاع نکرده است، اما به نظر می رسد نظریه محوری فیض که مهم ترین نظریه در کانون تفکر فلسفی او محسوب می شود، می تواند چهره ای نو از حرکت جوهری ارائه دهد. در تصویر بدیع ابن سینا، حرکت عالم مادی امتداد فیض لاینقطع و دائمی حق تعالی است و حدوث پی درپی در عالم ماده خود را در قامت حرکت جلوه گر می سازد. همچنین به نظر ابن سینا محذوراتی مانند تتالی آنات یا تشافع علل در زمان واحد، تئوری کون و فساد را با ایرادات اساسی مواجه می سازد، به طوری که نمی توان تبدل صورت ها در جوهر را بدون تصور امری تدریجی یا همان زمان در نظر گرفت. عباراتی نیز وجود دارد که به طور مستقیم بر حرکت در جوهر و همین طور وحدت محرک و متحرک در طبیعت اشاره دارد که می توان دالّ بر تمایل ابن سینا به پذیرش حرکت جوهری دانست.
بررسی چگونگی تکوّن نفس انسانی از منظر قرآن کریم و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت جوهره انسان و نحوه خلقت آن برای فهم بهتر از خود، امری ضروری و گریزناپذیر می باشد. ازاین رو مساله اصلی این نوشتار بیانِ چگونگیِ شکل گیری و ایجاد انسان به نحو عام و جوهر و حقیقت آن به نحو خاص در قرآن کریم و حکمت متعالیه می باشد. با بررسی صورت گرفته شده به روش اسنادی تحلیلی و براساس بررسی گزاره های ناظر به این موضوع در این دو نظامِ معرفتی، مشخص می شود که با وجودِ آن که نظرگاه قرآن کریم در این مسأله صرفاٌ بررسی هستی شناسانه نبوده است؛ بین گزارش های قرآن کریم و حکمت متعالیه نقاط مشترکی وجود دارد. لیکن از منظر واقع نمایی گزاره ها، گزارش های قرآن کریم عمدتاً ناظر به بیان چیستی و بیان مراحل این تکون انسان بوده و حکمت متعالیه اهتمام خود را به چگونگی این تکون معطوف نموده است. همچنین در بیان مراحل تکوّن نیز حکمت متعالیه این مراحل را به صورت کلان و با رویکرد تحلیلی عقلی به این امر می پردازد لیکن قرآن کریم به صورت مصداقی و عینی از منظری شهودی و الهی این مراحل را گزارش می نماید. ازاین رو با بررسی تطبیقیِ گزاره های این دو نظام معرفتی، و با استمداد از قرآن کریم؛ می توان به یک نظر گاه جامع و در عین حال دقیق در پاسخ به این مسأله دست پیدا کرد تا از این رهگذر شمای کاملی از نحوه تکون انسان بدست آید.
شهر در حکمت متعالیه و جایگاه آن در کمال انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
1 - 28
حوزههای تخصصی:
شهرها عصاره تمدن بشری در بستر زمان هستند که امروزه مهمترین سکونتگاه انسان معاصر به شمار می روند. ابعاد مختلف فرمی و محتوایی شهر، جایگاه بالایی در سیر تکامل یا انحطاط انسان داشته و کیفیات محیطی در مقیاس های مختلف شهر، بر کیفیت زندگی انسان و تعالی وی تاثیر بسزایی می گذارد. بررسی شهرها و جایگاه آن ها در نظام های فکری گوناگون در راستای دستیابی به یک چهارچوب جامع در خصوص بهبود شرایط فعلی می تواند موثر واقع گردد. سوال این پژوهش «جایگاه شهر در کمال و تعالی انسان از منظر حکمت متعالیه چیست؟» است. در راستای این مهم، به تبیین جایگاه شهر در سیستم فکری صدرایی پرداخته شده و نقش آن در کمال انسان مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر بنیادی-نظری می باشد. راهبرد استفاده شده، راهبرد تفسیرگرایی و استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی می باشد. با توجه به نوع تحقیق و راهبرد آن، مقاله حاضر را می توان از جمله مقالات کیفی نامید. شهر به عنوان، محل زندگی، رشد و تعالی انسان، و یک اثر هنری ساخته دست هنرمند (شهرساز) می تواند در زمینه سازی بستری برای کمال انسان در صورت توجه به اصول کمال، بسیار کارا و موفق عمل نماید. در این راستا توجه به اصل وحدت و کثرت در تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی شهرها و تلاش در ساماندهی آن ها هماهنگ با نظم الهی، راهبردی مهم در خلق بستری مناسب برای کمال انسان ها محسوب می شود. همچنین تجلی زیبایی های خداوندی در شهر و انعکاس آن ها در زندگی اجتماع با الگوهایی همچون باغ ایرانی از دیگر راهکارهای این دیدگاه است.
سه مرتبه حرکت بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا: حرکت طبیعی، حرکت جوهری، تجدد امثال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
119 - 153
حوزههای تخصصی:
مورد پذیرش اهل تحقیق است که ملاصدرا سه سیر فلسفی اصالت ماهیت، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی را تجربه کرده است؛ روشن است که بحث حرکت نیز به عنوان بحثی مهم و اصلی در حکمت صدرا، به تبع این سه سیر دچار تحول شده باشد؛ در این موضوع، قول به «حرکت طبیعی» متناسب سیر اول، قول به «حرکت جوهری»، متناسب سیر دوم و قول به «تجدد امثال» متناسب با سیر سوم فلسفی ملاصدراست؛ که هر کدام لازمه های خود را به همراه دارند و موجب تحول مباحث تابع می شوند. ما در این مقاله ضمن پرداختن به مباحث یاد شده، به طور ضمنی بر طولی بودن رابطه حرکت طبیعی، حرکت جوهری و تجدد امثال و تبعیت آنها از سیر طولی حکمت صدرایی تاکید کرده ایم.
قیامت عقلی از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
125 - 147
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد صدرالمتألهین بعد از عالم الهی، سه عالم کلی تحقق دارد: عالم طبیعت، عالم خیال یا مثال و عالم عقل. از طرف دیگر در شریعت نیز به سه عالم کلی دنیا، برزخ و قیامت اشاره شده است. از دیدگاه فلاسفه دنیا با عالم طبیعت و برزخ با عالم مثال مطابقت دارد؛ اما این مطلب که قیامت متناظر با کدام مرتبه و عالم است، محل اختلاف است. برخی از فلاسفه قیامت را بازگشت به دنیا، و برخی مرتبه ای از مراتب عالم مثال دانسته اند؛ اما در این میان عبارتهایی از صدرا یافت می شود که دلالت بر تناظر قیامت با عالم عقل بلکه فوق عالم عقل دارد. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس آیات و روایات و مبانی حکمت متعالیه، به بررسی این دسته از عبارات پرداخته و در نهایت، به این دستاورد رسیده است که با توجه به دو دلیل کلی غایات و بدایات، نیز دلایل عقلی دیگری از قبیل اثبات هویت عقلی بعث، فنا، زمان و مکان قیامت، نحوه محاسبه و حقیقت بهشت و جهنم می توان گفت قیامت متناظر با عالم عقل بلکه فوق عالم عقل و متناظر با عالم الهی است و به این ترتیب آیاتی نظیر «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» و «ألا إلی الله تصیر الامور»، به نحو حقیقی و بدون مجاز معنا می یابند.
بازتاب احدی نفس در آینه قوا؛ نگاهی نو به ماهیت قوای نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
35 - 62
حوزههای تخصصی:
انسان توسط قوا افعال خود را انجام می دهد. در واقع، قوا زمینه ساز انجامِ افعالِ وی هستند. این دارایی ها در جنبه هایی با نباتات و حیوانات، مشترک و در جنبه های دیگر متفاوت هستند. پس انسان افعالی از خود بروز می دهد که نباتات و حیوانات نیز توانایی تحقق آن افعال را دارند؛ همچنین فعالیت هایی دارد که مختص خود اوست و نبات و حیوان قدرت بر انجام آن را ندارد. حکما توانایی های ذاتی انسان را تحت عنوان «قوای انسان» تبیین نموده اند. اما این بیان دارای اشکالات «همپوشانی قوا»، «رویکرد کثرت گرایی» و «عدم جامعیت» می باشد. نوشتار حاضر پس از تقریر دستگاه رایج و رفع اشکالات مذکور، بر اساس مبانی ملاصدرا به بازسازی دستگاه قوای ذاتی انسان پرداخته است تا بتوان به شناخت توانایی های او دست یافت. نتیجه اینکه انسان از بدو خلقتش دارای هشت توانایی ذاتی است که با اشتداد وجودی نفس، قدرت این قوا افزایش می یابد. این توانمندی ها عبارتند از: توانایی (1)جذب (2)دفع (3)رشد و توسعه (4)فهم و درک (5)تجزیه و ترکیب (6)نگهداری و کنترل (7)انشاء و انتزاع (8) حکم کردن و تصمیم گرفتن.
شناسایی معیارهای طراحی معماری مدرسه مبتنی بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا به مثابه عامل مؤثر در شکل گیری هویت انسان (بررسی پنج نمونه از مدارس معاصر در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
مدرسه مکانی است که تعلیم و تربیت دانش آموزان بر بستر آن شکل می گیرد، اما بی توجهی به ساحت مبانی نظری اسلامی با تأکید بر شناخت انسان، نیازهای او و اهداف متعالی تعلیم و تربیت در این مکان، به بروز چالش هایی در پرداختن به قابلیت های فضای مدرسه در شکل دهی به هویت انسان منجر می شود. از آنجا که فلسفه همواره به اصول، بنیان ها و بنیادهای مسائل می پردازد و همه جانبه آن را واکاوی می کند، این پژوهش نیز با توجه به نظریه حرکت جوهری ملاصدرا و شناخت مراتب کمال نفس انسان و صیرورت او در دستیابی به جایگاه انسان کامل بر بستر فضای تعلیم و تربیت صورت گرفته و معیارهای طراحی معماری مدرسه را مطالعه کرده است. براساس نظریهٔ حرکت جوهری، اهمیت تعلیم و تربیت در حکمت متعالیه معلوم می شود؛ زیرا آنچه در تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش رقم می خورد، تحول گوهر وجودی انسان است؛ به عبارت دیگر تعلیم و تربیت مستلزم تحولات ذاتی در انسان است. در این پژوهش، ویژگی های طراحی معماری پنج نمونه از مدارس معاصر ابتدایی در ایران بررسی شده و درنتیجه میزان توجه طراحان به آموزش و پرورش دانش آموزان با توجه به معیارهای فلسفه تربیت اسلامی ارزیابی شده است. راهبرد این پژوهش استدلال منطقی و به روش توصیفی- تحلیلی است؛ درنتیجه می توان گفت، معماری و طراحی فضاهای تربیتی باید در تطابق با ساحات حیات انسان و متناسب با شرایط و اقتضائات زمان و مکان و نیاز متربیان باشد. معماران باید با شناخت صحیح از مراتب کمال نفس انسان، محیط های آموزشی را به گونه ای طراحی کنند که بستر رشد و پرورش دانش آموزان را در تطابق با فلسفه تربیت اسلامی فراهم آورند.
رویکرد انتقادی بر نظریه «خلق از عدم» حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
540 - 556
حوزههای تخصصی:
مسئله آفرینش از مسائل غامض و اسرار جهان هستی است. به تبع آن نظریه «خلق ازعدم»یکی از چالش های فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. تفسیرها و تبیین های متعددی در این خصوص ارائه شده است که هر کدام از آنها با ابهامات و کاستی هایی مواجه هستند. سیستم فلسفی حکمت متعالیه هم به نوبه خود دارای مسائل و مشکلاتی است که نیازمند به پژوهش و تحقیق جامعی می باشد. لذا بسیاری از پیروان صدیق حکمت متعالیه در عین پذیرش آن، از طرح انتقاد از آراء صدرالمتألهین خودداری ننموده اند. حدوث مبنای نظریه «خلق از عدم» است ملاصدرا حدوث را بوسیله حرکت جوهری اثبات می کند. نتایج حرکت جوهری علاوه برآنکه با نصوص دینی همخوانی ندارند؛ ملاصدرا آیات قرآنی را تحت تاثیر حرکت جوهری بر خلاف معانی ظاهری آیات تفسیر کرده است. در ناحیه دلایل نیز با انتقادات جدی مواجه است. از جمله: نارسا و ناتمام بودن استدلال های ارائه شده و نیاز به ارائه دلیل شفاف و جامع و مانع در اثبات نظریه حرکت جوهری است و به نظر می رسد اشکالات وارد بر دلایل اثبات نظریه حرکت جوهری مورد پذیرش معتقدان این نظریه بوده است تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند. این نظریه با توجه به چالش ها و اشکالاتى که مطرح است. التزام به درستى آن و پذیرش آن را مشکل و با تردیدهای جدی مواجه ساخته است.
تبیین حرکت جوهری جبلی و ارادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
61 - 82
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی در مورد موجودات عالم ماده از جمله انسان، مبنای مهمی است که ملاصدرا را از سایر فیلسوفان پیش از خود جدا می کند. ملاصدرا در برخی از عبارت های کتب خود نسبت به انسان دو نوع حرکت را مطرح نموده است، یک حرکت جبلی و فطری و دیگری حرکت ارادی. طبق نظر ایشان انسان با سایر موجودات در حرکت اول مشترک است و همان طور که موجودات دیگر همچون جمادات، نباتات و حیوانات با توجه به ظرفیت وجودی شان مشمول حرکت جوهری اشتدادی تکوینی هستند مراحلی از حرکت جوهری انسان نیز تکوینی و اضطراری است، اما انسان نسبت به دیگر موجودات این امت یاز را دارد که پ س از ط ی م راحلی از ح رکت ج وه ری خ ویش که عب ارت از م راحل جمادیت نباتیت و حیوانیت باشد و رسیدن به مرتبه عقل هیولانی، بر اساس انتخاب و اراده خویش مسیرش را ادامه می دهد. ایشان هرچند غایت حقیقی حرکت جوهری انسان را اتحاد با عقل فعال معرفی می کند اما با توجه به وجود حرکت ارادی نسبت به انسان، غایت حرکت جوهری در مورد انسان ها یکسان نخواهد بود و چه بسیار انسان هایی که به خاطر سوء اراده خویش از نیل به این غایت باز می مانند.
اثبات وجوب بعثت بر اساس حرکت جوهری اشتدادی و نقد برهان های متکلمان امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
39 - 62
حوزههای تخصصی:
با توجه به تعریف علم کلام، اثبات وجوب بعثت برای متکلم ضروری است. در این میان، متکلمان امامیه نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما با بررسی و تحلیل عقلی استدلال های متکلمان امامیه، این نتیجه به دست آمد که برخلاف ادعای آنان، استدلال هایشان عقلی محض نبوده و مبتنی بر یک گزاره تجربی است. اثبات این فرضیه، که فرضیه اول این مقاله است، ارزش معرفت شناختی استدلال آنان را از مرتبه عقلی (پیشینی) به مرتبه تجربی (پسینی) تنزل می دهد. پس از نقد آن استدلال ها با بررسیِ تحلیلیِ برهان حرکت جوهریِ اشتدادی در آراء ملاصدرا و مقدمه قراردادن مبانی او، به وجوب بعثت پرداختیم؛ با این فرضیه که با استفاده از مبانیِ ملاصدرا، می توان برهانی پیشینی بر وجوب بعثت عرضه کرد. رسیدن به این نتیجه، ره آوردِ پیگیریِ فرضیه دوم است.
حدوث عالم از دیدگاه صدرالمتألهین و تطبیق آن با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مسئله حدوث یا قدم زمانی عالم از مباحث مهم و محل نزاع بین حکما و متکلّمان بوده است. متکلمان اسلامی غالباً با توجه به ظاهر متون دینی معتقد به حدوث زمانی کل جهان اعم از عالم فرشتگان و عالم طبیعت شده اند و در مقابل آنان حکمای اسلامی مجردات و ماده اولیه عالم طبیعت را فوق زمانی دانسته و بر حدوث ذاتی تأکید داشته اند. ملاصدرا نیز درعین اعتقاد به حدوث ذاتی عالم بر اساس مبانی خاص خود به ویژه حرکت جوهری، سعی کرده نظریه خاصی را درباره حدوث زمانی عالم مطرح کند که نه مخالف ظاهر آیات و روایات باشد و نه اشکالات وارد بر نظر متکلمان را داشته باشد. با توجه به موضوع مقاله، در این نوشتار سعی شده آیات مورد استشهاد صدرا در باب حدوث زمانی از مجموعه آثارش بررسی شود و احادیثی که می تواند در باب حدوث عالم مورد توجه قرار گیرد - هر چند متکلمان بدان نپرداخته اند-، در تطبیق بر نظر متکلمان یا نظر صدرا مورد تحلیل قرار گیرد. در این تحقیق با تحلیل آیات و روایات به این نتیجه رسیده ایم که هر چند ظاهر ایات قرآن کریم و روایات، بر مسبوق بودن عالم به عدم دلالت دارد ولی صراحتی بر حدوث زمانی کل عالم یا ایجاد عالم پس از عدم آن در زمان ندارد. وجود زمان مستقل از عالم و مقدم بر عالم، علاوه بر مشکلات عقلی با ظاهر آیات و روایات نیز سازگار نیست؛ از این رو به نظر می رسد دیدگاه صدرالمتألهین از سایر دیدگاه ها با آیات و روایات مطابقت بیشتری دارد.
اسطورۀ هیولای مشائی در چارچوب حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلسفی تغییرات اجسام طبیعی، فیلسوفان مشاء را به آموزه هیولی رسانید. هیولی، جوهری ذاتاً فاقد فعلیت است که در فرایند تغییر ثابت باقی میماند. فیلسوفان مشاء در بسیاری از مباحث فلسفی، ازجمله تقسیم مشهور موجودات به مادی و مجرد، آموزه هیولی را بکار گرفته اند. اما برغم تأکید فیلسوفان مشائی بر این آموزه، سهروردی وجود هیولای مشائی را انکار کرد. در مورد صدرالمتألهین نیز گرچه خود در جایی بصراحت ابعاد و زوایای دیدگاهش درباره هیولی را تشریح نکرده، اما با تتبع در آثار او و بویژه با توجه به مبانی فلسفیش میتوان استنباط کرد که هیولای مشائی در حکمت متعالیه پذیرفتنی نیست؛ تا آنجا که برخی فیلسوفان معاصر حتی مدعای هیولای مشائی را در چارچوب حکمت متعالیه خودمتناقض دانسته اند. در عین حال، واژگان هیولی و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهین پرکاربردند، چراکه فارغ از مواردی که او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نیز به نوعی هیولی باور دارد که باید آن را «هیولای تحلیلی» نامید. هیولای تحلیلی یک معقول ثانی فلسفی است که از تحلیل حرکت جوهری انتزاع میشود. این هیولی با صورت، ترکیب اتحادی دارد و بر اساس آن میتوان موجودات را به ثابت و سیال تقسیم کرد.
نگرش فلسفی ملاصدرا به مفهوم "ولایت" و کارکرد های آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
134 - 167
مسئله "ولایت" از مهم ترین مسائل عرفانی است که ملاصدرا بر اساس ابتکارات فلسفی خود رنگ فلسفی به آن بخشید و آن را به یک مسئله متقن فلسفی – عرفانی تبدیل کرد، هرچند فیلسوفان قبل از ملاصدرا نیز کم وبیش سعی در فلسفی و برهانی کردن مسئله ولایت کردند؛ اما ملاصدرا با زیر بنایی که بر اساس اصول خود بنیان نهاد، بیش از همه در این امر توفیق یافت و این مسئله را بر بنایی استوار بنا کرد. او مسئله ولایت را در دو قوس صعود و نزول تبیین کرد. مبانی وجود شناختی سریان حقیقت ولایت در قوس نزول و مبانی انسانشناختی مسئله ولایت را در قوس صعود بررسی می کند. مبانی انسان شناختی در قوس صعود بیانگر مقدمات وصول به مقام ولایت است. بر اساس نظر ملاصدرا، مقام ولایت در قوس صعود اکتسابی است. این مقام مقامی است که انسان به قدر وسع و تلاش خود، به مرتبه ای از مراتب این حقیقت در قوس صعود خواهد رسید و شرط صعود به این مرتبه در مرحله اول این است که انسان حقیقت وجودی خود را بشناسد. حقیقت وجودی او که نفس اوست، ودیعه و نفخه ای از روح الهی است که خداوند در آن استعدادهایی فراوانی به صورت بالقوه قرار داد و این نفس شئون و مراتب گوناگونی دارد که در هر مرتبه اش، توان ارتباط و اتحاد با مرتبه خاصی از این عالم را دارد، این است که انسان سعی خود را برای رسیدن به مقامِ قرب الهی معطوف می دارد.
بررسی انتقادی اخلاق داروینیستی بر اساس معیارهای حکمت متعالیه و تاثیر آن در سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم اخلاق و سبک زندگی، مفاهیم مستقلی هستند که در مقام ثبوت با یکدیگر ارتباط وثیقی دارند. سبک زندگی مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که برآمده از سامانۀ اعتقادی، اخلاقی و هویت فردی و اجتماعی است. غفلت انسان از اصلاح سامانۀ معرفتی حوزۀ اخلاق، موجب بروز و ظهور پیامدهای منفی در شیوۀ زندگی وی می گردد. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به پیامدها و لوازم منطقی پارادایم اخلاقی ملاصدرا و داروینیسم و تاثیر آن بر سبک زندگی با روش اسنادی-تحلیلی انجام گرفته است، تا مخاطب متفکر را با مبانی موثر در سبک زندگی اش مواجه کند، این مواجهه سبب می شود مخاطب متفکر به اصلاح سامانۀ معرفتی اخلاقی خویش همت گمارد. یافته ها حاکی از آن است که اخلاق داروینی نمی تواند بطور کامل استلزامات و پیامدهای خود را در مقام ثبوت پشتیبانی نماید؛ در حالی که پیامدهای پارادایم صدرایی در اخلاق، اصولی قابل دستیابی و اجرا در زندگی بدست می دهد که استدلال پذیرند.
تضاد انگاری در نظریه حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
79 - 96
حدوث جسمانی نفس و نیل آن به مرتبه تجرد عقلانی پس از طی مراحل استکمالی، از دست آوردهای مکتب حکمت متعالیه به شمار می رود که مسبوق به سابقه در میان حکمای قبل از صدرالمتالهین نیست. مطابق مبانی ایشان، نفس انسانی به واسطه حرکت ذاتی و جوهری خویش از مرتبه مادیت به مرتبه تجرد محض نایل می شود. این مفاد قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیه البقای نفس است. شبهه ای که به عنوان مسئله تحقیق از این منظر پدیدار می گردد این است که چگونه یک امر واحد حقیقی مانند نفس، متصف به دو وصف متضاد یا متناقض؛ یعنی مادیت و تجرد می شود؟ آیا این همان انقلاب مستحیل است؟ یافته های تحقیق در این مساله نشان می دهد که بر اساس اصالت وجود و مراتب تشکیکی آن، شبهه مورد نظر توان ورود به این عرصه را نخواهد داشت؛ زیرا استحاله انقلاب ذاتی مربوط به نگرش اصالت ماهیت و نیز اصالت وجود مبتنی بر تباین وجودات است. مراتب تشکیکی وجود نفس ناطقه انسانی مصحح این است که نفس در یک مرتبه مادی است و در مرتبه دیگر، مادیت را پشت سر گذاشته و به مرتبه تجرد می رسد. بنابر این وحدت در مرتبه در اینجا صادق نیست تا اجتماع دو امر متضاد یا متناقض لازم آید. در مراتب تشکیکی به جهت عینیت مابه الامتیاز با مابه الاتفاق، خدشه ای در بساطت و وحدانیت نفس نیز وارد نمی کند. این دیدگاه ضمن سازگاری با آموزه های وحیانی، مویداتی نیز در این حوزه دارد. این نوشتار با روش تحقیق توصیفی و تحلیل مبانی، به بررسی و تحلیل این مساله پرداخته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه «استمرار روانی» و «جوهر غیرفیزیکی» در باب این همانی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئولیت پذیری حقوقی و اخلاقی و همچنین جاودانگی انسان در حیات پس از مرگ و معقولیت آن مبتنی بر پذیرش «این همانی شخصی» است. با توجه به وجود تغییرات گوناگون در انسان، در صورتی می توان این همانی شخصی» را پذیرفت که به لحاظ هستی شناختی، حقیقتی ثابت در طول زمان را بتوان در انسان کشف کرد. از این رو، پرسش مهم از این قرار است که با توجه به وجود تغییرات گسترده در طول حیات انسان، چه ملاکی برای هویت شخصی قابل پذیرش است؟ دیدگاه ای گوناگونی در باب ملاک«این همانی» وجود دارد. مقاله حاضر با روش تحیلی-انتقادی به تبیین و بررسی تطبیقی دو دیدگاه مهم در در باب این همانی، یعنی «استمرار روانی» یا «این همانی عرضی» و دیدگاه «جوهر غیرفیزیکی» می پردازد. توجه به چالش های مهم هر یک از این دو دیدگاه مورد توجه جدی نوشتار حاضر خواهد بود. از آنجا که دیدگاه جناب ملاصدرا ملاک دقیقی برای این همانی جوهری ارائه می کند و هم مشکلات دیدگاه هایی همانند استمرار فیزیکی (به ویژه عرض پنداری من) را ندارد، با حل چالش جمع میان «این همانی» و «حرکت جوهری نفس»، این همانی جوهری غیرفیزیکی دیدگاه برگزیده این مقاله به حساب می آید.