مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حرکت جوهری
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطة آن با بدن، توجه ویژه ای داشته اند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات می داند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان ـ مادام که این بدن زنده باشد ـ دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت «تدبیر» برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روح ها و بدن ها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار می سازد. ملاصدرا با بهره گیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبه ای از نفس می داند.
سرمقاله: حرکت جوهری، طبیعت بیقرار یا طبیعت ناپایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرواضح است که جهان طبیعت دائماً در حال تغییر و دگرگونی است. هر انسانی در تجربة روزمرة خود این دگرگونیها را مشاهده میکند. بعنوان مثال، ما میبینیم گیاهی در خاک میروید، رشد میکند، سبز و خرم میشود و بالأخره خشک میشود و به خاک میپیوندد. حتّی جمادات نیز از این تحوّل و دگرگونی مصون نیستند و پیوسته در اثر فعل و انفعالا ت فیزیکی و شیمیائی پدیده های کهنه جای خود را به پدیده های نو میدهند.
بنابرین، اصل تغییر در پدیده ها یک امر بدیهی و غیرقابل انکار است اما در تفسیر و تبیین فلسفی این تغییر میان حکما و اندیشمندان اختلا ف نظر وجود دارد. پرسشهایی که در اینباره مطرح میشود چنین است:
آیا این تغییر بصورت «کون و فساد» یعنی دفعی و از هم گسسته حاصل میشودیا اینکه یک نوع حرکت است، یعنی بصورت تدریجی و بهم پیوسته حاصل میشود؟ دایره شمول این تغییر تا کجاست؟ آیا حرکت تنها در اعراض و پدیدارها رخ میدهد و یا ذات و گوهر اشیاء نیز دستخوش تغییر و حرکت هستند. آیا بصورت خلع و لبس است یعنی یک شیء در هر آنی معدوم میشود و از نو بوجود میآید و یا اینکه بصورت لَبْس بعد از لبس است، یعنی شیء بطور پیوسته در حال شدن و از قوه به فعل در آمدن است؟ در این مقاله نظریات حکما و اندیشمندان درباره حرکت مورد بررسی و نقد قرار میگیرد.
نتایج حرکت جوهری در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و ارزشهای اخلاقی را نمیتوان از متن زندگی بشر جدا ساخت. بهمین جهت تمام علمای اخلاق بر اهمیت آن تأکید و خطر بیتوجهی به آنرا گوشزد کرده اند. از طرف دیگر گرایش عقلی انسان به مباحث اخلاقی، پرداختن به تاثیر دست آوردهای فلسفی در نگرشهای اخلاقی را طلب میکند. حرکت جوهری بعنوان یک محصول برهانی در حکمت متعالیه که میتواند تحولی در اخلاق ایجاد کند، یکی از این مباحث است. حرکت در جوهر، پیآمدهای متعددی داشته است که بیشتر آنها در حوزه فلسفی مورد توجه قرار گرفته اند. برهانی شدن نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقاء بودن نفس»، از جمله نتایج این مسئله است که در مباحث اخلاقی تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. از جمله: قابل تغییر بودن اخلاق انسان، تأیید واقعگرایی در اخلاق و گزارههای آن، تبیین مراحل استکمال نفس، اثبات فناناپذیری نفس و جاودانگی آن و توجیه کیفیت تجسم اعمال در سرای باقی. بررسی این امر علاوه بر افزایش بعد تعقلی در اخلاق، موجب تاثیرگذاری مضاعف در اصلاح رفتار فردی و اجتماعی انسانها مطابق موازین شریعت نیز میشود.
تجرد نفس از نظر دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکارت نفس را مجرد می داند؛ زیرا صفت ذاتی آن فکر است و فکر، غیر مادی است. تکیه دیگر او بر عدم توقف وجودی نفس بر جسم و جسمانیات است و اینکه هیچ گونه امتدادی در آن راه ندارد. اما از نظر وی، نفس از اول مجرد بوده است. ملاصدرا نفس را جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء می داند؛ زیرا نفس برای وجود در این عالم نیازمند استعداد مادی است و می تواند با حرکت جوهری خود تکامل یافته، مراتب تجرد را تا برترین مرتبه بپیماید و این گونه، مشکل دوگانگی و ارتباط نفس و بدن را حل می کند. میان دیدگاه ها این دو فیلسوف، چه اشتراک ها و اختلاف هایی وجود دارد؟ نظر هر یک در بیان نحوه تجرد نفس و ارتباط آن با بدن چگونه است؟ ....
زمان و هستی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه ملاصدرا، در بحث زمان، وامدار اندیشه های کلامی و فلسفی پیش از خود است، اما تلاش میکند میان هستی و زمان ارتباط تنگاتنگی برقرار نماید. او با ایجاد این ارتباط، بسیاری از نگرشهای پیشینیان را تصحیح و زمان را از حیطه ماهیات به حیطه هستی میکشاند؛ و آن را از عالم بیروح جسم به بعد وسیع هستی و در نهایت وارد در حوزه جان و خرد آدمی میکند، تا نه تغییر را در بیرون از خود، که آن را در تمام هستی و وجود خود دریافته و تجربه کنیم. در نگرش او به زمان افت و خیزها و قوت و ضعفهایی دیده میشود، که پرداختن به آنها از آنرو که بتواند افق راه آینده را در ما ترسیم نماید، حایز اهمیت است.
بررسی ثنویت نفس و بدن از دیدگاه دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا و نظریه مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ دوگانگی جهان خلقت از نگاه افلاطون بر این مبناست که وی جهان را به دو جهان معقولات (مُثُل، کلیات) و جهان محسوسات (تصویر مُثُل، جزییات) طبقه بندی می کند و از همین رو با طرح نظریه مُثُل و بیان این که مُثُل، حقایق موجودات عالم محسوس و منشأ عالم مادی است، درصدد یافتن توجیهی برای ایده آل های فلسفی و اخلاقی خود است.
مُثُل نوری افلاطونی از حیث حقیقت وجود خود، متباین از حقیقت حق نیست اما قائم به ذات او بوده (قیام صدوری) و در واقع از لوازم ذات و صفات الهی است.
تعابیر و استدلال های مختلف ملاصدرا درباره مُثُل، نوع رابطه مُثُل با ذات و صفات الهی را بیان می کند. اگر چه اعیان ثابته با مُثُل عقلیه افلاطون شباهت هایی دارند تفاوت های مهمی نیز دارند.
کلیت نظریه مُثُل مورد قبول فلاسفه اسلامی است، ولی ملاصدرا معتقد است هیچ یک از فلاسفه اسلامی آن گونه که شایسته است نتوانسته نظریه مُثُل را درک کند. وی بر مبنای اصول فلسفی خود و با استمداد از براهینی همچون دلیل ادراک و حرکت جوهری، َسعی در اثبات تلقی خود از این نظریه می کند.
نگارنده در این مقاله می کوشد با بررسی تأویل های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثُل و بیان دلایل ملاصدرا در اثبات این نظریه، رابطه نظریه مُثُل با اعیان ثابته ملاصدرا را روشن سازد.
نظریه«اصالت وجود» و نوآوری های فلسفی حاصل از آن نظریه در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصالت وجود که از اساسی ترین مسائل فلسفه اولی می باشد، یکی از شاخصه های اصلی فلسفه صدرالمتألهین است و اکثریت قریب به اتّفاق مباحث حکمت متعالیه، مبتنی بر آن قلمداد شده است. تا آنجا که متعالیه بودن حکمت ملاصدرا را به دلیل تعالی وجود و «وجود» را اولین و آخرین حرف او در این نظام فلسفی دانسته اند.
ملاصدرا در کشف و یا برهانی کردن بسیاری از مسائل فلسفی از قبیل تشکیک وجود، امکان فقری، حرکت جوهری، سریان علم و قدرت در موجودات و بسیاری از مسائل مربوط به قوّه و فعل، و صنع و ابداع، مدّعی ابتکار و نوآوری است.
نوشتار حاضر، ضمن بررسی جایگاه اصالت وجود در حکمت متعالیه، به بیان نتایج و برکاتی که از قول به اصالت وجود، عاید این مکتب شده و موجب نوآوری هایی در آن گردیده است، می پردازد.
بررسی دعوی تاثیرپذیری حکمت صدرایی در بحث حرکت جوهری از آراء هراکلیتوس وزنون الیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح نظریه پیشینیان و پرسش از وضعیت نهایی آنان، در تفکر ملاصدرا و شاگردان و شارحان وی، نقش مهمی در شکل گیری و طرح نظریه حرکت ایفا می کند. ذکر اسامی و طرح نظریات فلاسفه یونان باستان، به عنوان شواهد صدقی در بحث حرکت جوهری و حدوث عالم، نمایانگر آشنایی و یا تأثیر پذیری احتمالی وی از آراء ایشان است. به باور این تحقیق، عدم دسترسی ملاصدرا به آثار یونانیان باستان و بهره برداری از منابع تاریخی محدود، باعث بروز اشکالاتی در نقل بیانات تاریخی در بحث حرکت جوهری شده است. ذکر مطالبی از هرقل حکیم و زنون اکبر در مباحث حرکت، گواهی بر این مدعاست. ملاصدرا به ذکر اندکی از آراء هرقل حکیم می پردازد و هیچ داعیه ای در آشنایی با آراء هراکلیتوس ندارد. به دلیل وجود تشابه ظاهری در اسامی هرقل حکیم (معرب هیروکلس، فیلسوف قرن 5 میلادی) و هرقلیطوس (معرب هراکلیتوس، فیلسوف معاصر سقراط)، برخی از معاصرین گمان کرده اند که هرقل حکیم همان هراکلیتوس (فیلسوف معاصر سقراط) است. ملاصدرا به طرح نظریه زنون الیایی در ضمن مباحث حرکت جوهری می پردازد. وی در صدد توجیه بیانات زنون الیایی (منکر حرکت) است. به باور این تحقیق، آراء طرح شده توسط ملاصدرا و فیض کاشانی، منتسب به زنون الیایی نیست. این مقاله ضمن بازشناسی تاریخی این دو حکیم (هراکلیتوس و زنون اکبر)، به بطلان هر دو گمان فوق می پردازد.
تحلیل دیدگاه ملاصدرا دربارة سعادت در پرتو حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین همّت گمارد تا با حفظ اصول مکتب خویش، مسئلة سعادت را ـ که در طول تاریخ همواره از موضوعات بحث برانگیز بوده است، تشریح نماید. پرسش این است که بر مبنای حرکت جوهری ـ که از مهمترین اصول مکتب ملاصدراست ـ به چه نحو می توان الگوی سعادت انسان را از دیدگاه صدرالمتألهین استخراج و بازتعریف نمود که مبتلا به عدم انسجام درونی نباشد. سعادت، به عنوان نهایت کمال انسانی از جنس عقلی می باشد. ملاصدرا حقیقت سعادت را حرکت و تکامل در مسیر توسعة عقل نظری می داند و در عین ذومراتب دانستن جنبة عملی، آن رااز باب کمک به جنبه نظری، بسیار مؤثر در رشد انسانی لحاظ می نماید؛ به گونهای که به نوعی تناظر بین مراتب مختلف عقل نظری و عملی باور دارد. در این مقاله، مدلی مفهومی از الگوی ملاصدرا در باب سعادت ارائه شده که در آن، تناظر مراتب عقل نظری و عقل عملی نیز لحاظ شده است.
حضور و تأثیر حرکت جوهری، در بحث پیرامون مبانی و ماهیت سعادت به وضوح قابل فهم است؛ چنانکه نگاه تشکیکی به امور، در بحث موانع سعادت نیز قابل ملاحظه است. شایان ذکر است که تبیین سعادت بر مبنای حرکت جوهری، لوزامی در پی دارد که ما را در فهم نکات مهم انسان شناسی صدرایی یاری می نماید.
برون رفت علامه طباطبایی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس قواعد فلسفی حکمت متعالیه، به ویژه در باب حرکت جوهری و نفس شناسی، بازگشت به زندگی دنیوی پس از مرگ امری دور از نظر است؛ از این رو، ابطال تناسخ در شبکه مفاهیم صدرایی امری آسان یاب خواهد بود، به ویژه زمانی که قاعده امتناع تراجع را در نظر بگیریم. اما وقتی به نصوص دینی اسلامی رجوع کنیم نوعی از بازگشت به زندگی دنیوی را می بینیم که غیر از تناسخ است و عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان به آن معتقدند مانند احیاء مردگان و رجعت دسته ای از نفوس بشری در آخرالزمان که از باورهای شیعه است. در نگاه اول تبیین این اعتقاد بر اساس مبانی صدرایی و تفکیک آن از تناسخ به گونه ای که دلایل ابطال تناسخ شامل این اعتقاد نشود کار بسیار دشواری جلوه می کند اما برخی صدراییان مانند علامه طباطبایی به این مسئله پرداخته اند و به عنوان یک حکیم صدرایی ضمن حفظ مبانی فلسفی حکمت متعالیه می کوشند با تفکیک میان موت طبیعی و موت اخترامی این اعتقاد را تبیین و اشکال های وارد بر آن را رفع کند
بررسی ریشه ها و زمینه های تطبیق تفسیر زمان در اندیشه ی برگسون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ملاصدرا و نقد مبانی حکمت سینوی درباره ادراک غیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
دیدگاه ملاصدرا درباره ادراک غیر، حاصل مطالعه عمیق و نقد جدی آرای ابن سینااست و فهم دقیق آن توجه بیش تر به این نقدها را می طلبد. ابن سینا ادراک غیر را حصولی و انطباعی می داند. صدرا این نظریه را مورد انتقاد قرار داده رد می کند؛ زیرا آن را مبتنی بر اصولی چون ثبات جوهر جسمانی، انکار مثل افلاطونی و نفی اتحاد عاقل و معقول می داند که از نظر وی به هیچ وجه قابل قبول نیست. صدرا برخلاف ابن سینا تفسیر خود را از ادراک غیر، بر اعتقاد به حرکت جوهری جسم و نفس، مثل افلاطونی و اتحاد مدرِک با مدرَک استوار می سازد و از این رو ادراک غیر را منحصر در ادراک حضوری یعنی حضور صورت شیء نزد مدرک می داند. صحت و سقم یا برتری هر یک از این دو دیدگاه درباره ادراک غیر به صحت و سقم یا برتری مبانی و اصول آن بستگی دارد. از میان این چهار مبنا، اتحاد عاقل و معقول از اهمیت خاصی برخوردار است. نظریه ای که شالوده آن را وحدت و اصالت وجود تشکیل می دهد و نه تنها اندیشه ملاصدرا را از ابن سینا، بلکه از سهروردی هم متمایز می سازد.
تبیینی جدید از حرکت جوهری بر اساس علم ذاتی طبایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت رابطة ثابت و سیال از جمله مسائل دشوار فلسفی است که فلاسفه از دیرباز به آن پرداخته اند. ملاصدرا نیز بر اساس اثبات حرکت جوهری و لوازم آن پاسخی متفاوت با گذشتگان به این مسئله داده است. لیکن هنوز در تبیین و نحوة جمع بندی مبانی او در این مسئله ابهاماتی وجود دارد. از جمله این که حرکت جوهری چگونه با ثبات طبایع در عالم دهر که ملاصدرا نیز به آن قائل است قابل جمع است. این مقاله تلاش می کند بر اساس مبنایی متفاوت اولاً حرکت جوهری را تبیین و ثانیاً این ابهامات را رفع کند.
این مبنای متفاوت، قائل شدن به نقش آفرینی علم طبایع مادی در تحقق حرکت جوهری است. لیکن از آن جا که حکما به علم در مادیات مناقشات فراوانی وارد کرده اند ابتدا به حل و فصل این مناقشات و اثبات علم در طبایع می پردازیم و آن گاه بر اساس آن، حرکت جوهری را تبیین می کنیم. همچنین با بررسی کیفیت نسبت عالم دهر با عالم ماده و تبیین عینیت این دو عالم با یک دیگر و نفی رابطة علیت میان آن ها، تفاوت اعتباری آن ها را روشن کرده و بر اساس آن، نحوة جمع میان حرکت جوهری در عالم ماده و ثبات طبایع در عالم دهر را تبیین می کنیم.
جست وجوی نخستین بارقه های نظریة حرکت جوهری در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی رویکرد ابن سینا در باب حرکت نشان می دهد وی در اثبات برخی اقسام حرکات عرضی و انکار فرایند حرکت جوهری دچار تردید است. این تردید به مبانی فلسفی شیخ در مسئلة اعتباریت ماهیت و اصالت وجود بازمی گردد. بدین بیان که در تفکر سینوی به دلیل نفی تشکیک در ماهیت و اعتقاد به اعتباریت آن، برخی اقسام حرکات عرضی از جمله حرکت در کمیت و حرکت در کیفیت موجودات با نوعی شک و تردید در اثبات قرین می شود. با این وجود ابن سینا به دلیل این که حرکت در کمیت و کیفیت فرایندی محسوس دارد به صحت آن گردن می نهد، اما از سوی دیگر به واسطة فقدان دغدغة جدی در مسئلة اصالت وجود و اصول منتزع از آن با وجود حیرت از پذیرش فرایند حرکت در جوهر موجودات ابا می ورزد. این مسئله در برخی مواضع تفکر وی بازتاب داشته است؛ در این مواضع ابن سینا با وجود انکار فرایند حرکت جوهری نفوس، به صورت ضمنی یا حتی صریح به تجرد غیر تامة نفس و امکان وقوع حرکت اشتدادی در آن اذعان می کند.
گزارشی از آرای فلسفی صدرالمتالهین و دلالت های تربیتی آن
حوزههای تخصصی:
پیش فرض های فلسفی و دیدگاه های کلان هر نظریه پرداز از عناصر اساسی و انکارناپذیر نظریه های علمی وی می باشند. نظریات مطرح در حیطه تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نبوده و پیش فرض های فلسفی و متافیزیکی، نقطة اتکاء این نظریات به شمار می روند. به سخن دیگر می توان گفت مبانی فلسفی جایگاه رویش نظریه ها در تعلیم و تربیت می باشند. در این مقاله سعی شده تا با بررسی بخش هایی از آرای فلسفی صدرالمتالهین، دلالت های تربیتی آنها مورد بحث قرار گیرد.
جایگاه مسئله اعاده معدوم در حکمت سینوی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در اندیشه اسلامی، بحث امتناع یا جواز اعاده معدوم است. حکمای اسلامی برخلاف برخی از متکلمان، بر محال بودن اعاده معدوم متفقاند. و مسأله اصلی در این مقاله آن است که به رغم اتفاق حکما بر امتناع اعاده، اختلاف مبنایی بین حکمت سینوی و حکمت صدرایی در تحلیل این موضوع چیست. در حل این مسأله باید متذکر شد که اساس و محور در بحث اعاده معدوم، موضوع تشخص و این همانی است که در فلسفه ابنسینا تحلیل مناسبی از آن ارائه نشده است؛ زیرا مدار تشخص ماهیت و عوارض ماهوی قلمداد شده است. به دلیل همین نقصان، در بحث اعاده معدوم نمیتوان بنابر حکمت مشاء تفسیر مناسبی ارائه داد، همانطور که شیخالرئیس نتوانست تشخص موضوع در حرکت جوهری را تحلیل کند و به نفی آن رأی داد. در مقابل، با طرح اصالت وجود و محور قرار دادن آن در تشخص در فلسفه صدرایی معلوم میشود که به رغم تغییر کلی ماهیت، تشخص موجود سیال و متحرک حفظ میشود و در صورت قطع این پیوستگی وجودی، بازگشت ماهیت به معنای اعاده امر معدوم نیست.
با توجه به ارتباط موضوع با بحث حرکت جوهری، و اینکه انعدام تنها در جهان طبیعت و در جریان حرکت قابل تصور است، جایگاه مبحث اعاده معدوم، بایستی از قسمت کلیات مباحث وجود خارج شود و در ردیف سایر مباحث حرکت و در ادامه مبحث حرکت جوهری قرار گیرد.
بررسی انتقادی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاری های درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.
مقایسه مسئله سیر روح در فلسفه هگل و حرکت جوهری در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با بحث حرکت جوهری، بحث حرکت در فلسفه را به ساحت مابعداطبیعه می کشاند. از نظر وی تمام موجودات به سمت کمال در حرکتند و از این طریق است که تجرد نفس را اثبات می کند. هگل نیز کل تاریخ فلسفه را فرآیند روح مطلق می بیند که از طریق ذهن های کرانمند به خود می اندیشد تا به کمال، یعنی آزادی برسد. هدف از این مقاله بررسی مسئله حرکت در این دو فیلسوف و مقایسه آن دو با یکدیگر است.
تبیین نظریة تجرّد فوق عقلانی نفس از نظر ملاصدرا و مبانی هستی شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری این نظریه، نتیجة اصالت وجود، وحدت حقیقت وجود، تشکیک در مراتب وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول است. نظریة فوق تجرّد عقلی بودن نفس، بر اعتقاد راسخ ملاصدرا به بطلان اصالت ماهیّت و عدول به نظریة اصالت وجود اثر گذرا بوده است. ملاصدرا، از دیدن برهان الهی و مکاشفهای سخن میگوید که شاید همان بازگشت شیخ اشراق از اعتباریّت وجود، به انّیت صرف و وجود محض بودن نفس در مرتبة فوق تجرّد است.