مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
خانه
حوزههای تخصصی:
بومی و حکمی سازی واقعیت های معماری همواره مستلزم شناخت و بررسی مبانی عام فلسفی دانش معماری است. آنچه به واقعیت معماری جهت می دهد، باورها، مکتب و ایدئولوژی های زمان (الگو) موثر بر دانش است. خانه یکی از واقعیت ها و فضای زندگی انسان، متأثر از دانش معماری و الگوی زمان است. بر این اساس برای تغییر وضع موجود آن به وضع مطلوب باید مبانی عام فلسفی تاثیرگذار بر وضع موجود (مدرن) شناخته شود تا با مقایسه تطبیقی مبانی مدرن و مبانی حکمی-اسلامی به نقد ساختارخانه های مدرن پرداخته شود تا بتوان قواعد حکمی و مطلوب را برای تحقق فضای زندگی به ویژه خانه (مسکن) ارائه کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی، تحلیلی به تبیین معیارهای حکمی-اسلامی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و با این معیار به نقد خانه های مدرن پرداخته و بر این اساس قواعد تغییر در خانه های موجود را معرفی کرده است.
تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر بوم شناسی بصری (ویدئواکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
درون گرایی و بازتاب اصل محرمیت در معماری ایرانی - اسلامی نمونه پژوهش میدانی: خانه های تاریخی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
درونگرایی و محرمیت دو اصل اساسی و بنیادی در معماری ایرانی - اسلامی است که تأثیر بسزایی در شکل گیری سازمان فضایی شهرها و عناصر کالبدی بناهای سنتی ایران داشته است. هرچند عامل اقلیم در انتخاب و گزینش اصل درون گرایی در شهرسازی ایران قبل از اسلام مؤثر بوده است، لیکن در دوره ی اسلامی بر پایه ی مبانی و ارزش های اعتقادی و جهان بینی اسلامی علاوه بر الگوی درون گرایی، اصل محرمیت نیز از دو منظر کالبدی و معنایی بهعنوان یکی از معیارهای اصلی طراحی شهرها و بناها مورد توجه معماران قرار گرفت. از جمله فضاهایی که بازتاب دو اصل فوق الذکر به روشنی در فضاهای کالبدی آن قابل مشاهده است، خانه ها هستند. نداشتن ارتباط بصری مستقیم داخل خانه با فضاهای شهری و تقدس بخشیدن و حفظ حریم خانواده و فراهم کردن فضا و قلمرو محرم در عناصر فضایی از ویژگی ها و شاخصه های خانه های دوران اسلامی ایران است. نگارندگان در پژوهش حاضر با هدف بازشناسی و بازنمایی دو اصل درون گرایی و محرمیت در عناصر کالبدی - فضایی خانه های تاریخی بیرجند سعی در تبیین آن با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مشاهده و بررسی میدانی خواهند داشت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در طراحی و ساخت خانه های تاریخی بیرجند معماران از دو اصل درون گرایی و محرمیت در ساماندهی فضایی عناصر کالبدی بهره گرفته اند که بازتاب آن را می توان درساخت بنا با نقشه و الگوی درون گرایی و تأمین لایه های محرمیت سهگانه عمومی، خصوصی و نیمه خصوصی مشاهده کرد.
جایگاه مهمان و مهمان نوازی در معماری خانه های مشهد (بررسی تطبیقی چند خانه ی دوران پهلوی و واحدهایی از مجتمع مسکونی آرمس در مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
در گذشته محل مهمان و مهمان داری خانه بوده است. با بررسی ساختار کالبد و فضای خانه های سنتی می توان به ارزش مهمان و سنت مهمان نوازی در فرهنگ ایرانیان پی برد. امروزه تغییر سبک زندگی باعث کاهش رواج مهمان پذیری و مهمان داری داخل خانه شده؛ اما نمی توان نقش تغییرهای کیفی و کمی کالبدی خانه ها و همچنین انعطاف ناپذیری فضاها را در دامن زدن به این مسأله نادیده انگاشت. میزبان معاصر برای پذیرایی از مهمان در خانه نامتناسب با فرهنگ ایرانی مشکلات زیادی دارد؛ اما هنوز این سنت حسنه میان مردم جایگاه خود را از دست نداده است. از سوی دیگر لزوم پرداختن به موضوع مهمان پذیری در خانه های شهر مشهد با وجود بارگاه امام رضا (ع) و زیارتی بودن این شهر بیش از دیگر شهرها احساس می شود؛ لذا این پژوهش با فرض اینکه خانه های امروز نسبت به خانه های دیروز، از لحاظ مهمان پذیری و آداب مهمان پذیری دست خوش تغییرهای اساسی شده است و با هدف «تبیین راهکارهای فضایی مناسب برای بهبودبخشی مهمان داری در طراحی های مجتمع مسکونی امروز در مشهد» به تحلیل خانه های شهر مشهد در گذشته (خانه های دیروز) و خانه های امروز (دوران معاصر) می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش است که در ساختار فضایی و کالبدی خانه های سنتی ایران بزرگداشت از مهمان به چه صورتی انجام می شده است و از طرف دیگر در خانه های امروز جایگاه مهمان چگونه جلوه یافته است. جامعه آماری و گونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. در انتخاب خانه های پهلوی به دلیل دسترسی محدود، موردهایی انتخاب شدند که امکان برداشت نقشه و مصاحبه با افراد خانه وجود داشته است. از آنجا که امروزه زندگی کردن در مجتمع های مسکونی بسیار فراگیر شده است، پژوهشگران به طور تصادفی مجتمع مسکونی آرمس را برگزیدند. این پژوهش با برقراری ارتباط میان مفاهیم حوزه های مورد مطالعه و بررسی نمونه های موردی به صورت میدانی (عکس برداری، تحلیل نقشه ها و مصاحبه شفاهی) در چند گام به پاسخ پرسش نزدیک می گردد و در نهایت با بهره گیری از انعطاف پذیری تطبیق یافته با شرایط روز مهمانپذیری را تا حدی عملی دانسته است.
بررسی گفتمان های بدیل استعاره «خانه» در ارتباط با شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
بقای انسان همواره در گرو پاسخ صحیح به نیازهایش بوده است. نیازهایی که در هردوره از تاریخ به گونه ای درست باید به آن-ها پاسخ داد تا بتوان بقا و پس از آن زندگی ای باکیفیت، پدید آورد. یکی از این نیازها، احتیاج به داشتن سرپناه است. با ظهور ویروس جدید کرونا و بیماری کووید-۱۹، سبک زندگی انسان ها دچار تغییراتی گسترده شد، و از مهم ترین تغییرات بازگشت به سوی خانه ها بود. خانه ای که در پی مدرنیته از آن دور شده و بیشتر ساعات شبانه روز را در فضاهای شهری و خیابان ها سپری می کردیم. خانه ای که صرفا تبدیل به یک خوابگاه شده بود، حال می بایست پاسخگوی نیازهای بسیاری باشد. هدف این پژوهش دستیابی به لایه های عمیق موضوع خانه در ارتباط با شیوع بیماری کووید-۱۹ و بررسی گفتمان ها و جهان-بینی های بدیلی است که در پی شیوع این بیماری، حمایتگر استعاره های بدیل خانه ها خواهند بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل لایه ای علت ها در چهار لایه ی تحلیل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/جهان بینی و استعاره/اسطوره انجام خواهد شد. به کمک چهار لایه در این روش، با تعمیق در موضوع مورد بررسی به نگاهی جامع و روشن دست خواهیم یافت. به کمک مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته و انتخاب هدفمند افراد دارای تخصص، تحقیق تا مرحله اشباع نظری پیش رفته و پس از طبقه بندی پاسخ ها به استعاره ها و گفتمان های بدیلی برای خانه در ارتباط با شیوع بیماری کووید-۱۹ دست یافتیم. گفتمان-های بدیل شامل مواردی چون طبیعت گرایی، جبرگرایی فناورانه، اگزیستانسیالیسم و بازنگری فرهنگی هستند. با شناسایی و بررسی دقیق گفتمان های بدیل حمایتگر آینده های بدیل خانه، می توان خود را برای روبه رو شدن با آن آماده کرد.
واکاوی سیر تحول تاریخی روایات نماز زنان مبتنی بر تحلیل متن و اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
112 - 120
حوزههای تخصصی:
روایات زنان در دوران تکوین و تشریع فقه، روندی قهقرایی را پیموده است. این روند از نیمه قرن اول هجری با آزادی عمل زنان آغاز گردیده، ولی در طی قرون بعدی، به تدریج روند سخت گیرانه ای را برای حضور زنان پیموده است. حضور زنان در مسجد - که سمبل حرکت های اجتماعی عصر پیامبر۹ بوده است و در طی سالیان اولیه رایج بود - در قرون بعدی منع گردید تا آنجا که فتاوای بسیاری در خانه نشینی زنان رایج شد و به عنوان روایت در جامعه فقهی قرون اولیه ا سلام در میان شیعه و سنی نشر گردید. سپس عالمان اخلاق و بزرگان اندیشه های احیای دینی آن ها را مبنای عمل متدینانه و اخلاق مدارانه جامعه قرار دادند تا آنجا که زنان را به طور کامل از جامعه حذف کردند و بنای خانه نشینی پایدار ایشان را پایه ریزی نمودند. در این مقاله روند شکل گیری این روایات را از احادیث موافق حضور زنان (روایات همدلانه) تا روایات مخالف حضور ایشان (روایات غیر همدلانه) بررسی سندی و متنی نموده ایم و تأثیر این روایات را در اندیشه عالمان مسلمان پی گیری نموده ایم.
بررسی تأثیر مدرنیته بر معماری خانه های معاصر شهر تبریز در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران در ادوار تاریخ به خصوص چند سده اخیر مطرح بوده است، در دوران قاجار بسیاری از دستاوردهای تازه دنیای جدید، برای اولین بار در ایران، در این شهر تجربه شد. معماری تبریز به عنوان شهری پیشگام در شکل گیری تجدد در ایران، دستخوش تغییراتی در این دوران شد و معماری سنتی ایران را تحت تأثیر قرار داد. سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مظاهر تجدد بر کالبد معماری خانه های تبریز چگونه نمود یافته و چه تغییراتی در معماری این دوران صورت پذیرفته است؟هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تجدد و مدرنیته شدن ایران بر معماری دوره قاجار در تبریز است.روش پژوهش: این پژوهش براساس هدف، پژوهشی با رویکرد کیفی است که با استفاده از روش تحقیق تفسیری-تاریخی در بٌعد موضوعات تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بٌعد موضوعات معماری به دنبال پاسخ به سؤال پژوهش است. گردآوری داده ها براساس مطالعات کتاب خانه ای و مشاهدات میدانی بوده و به بررسی تأثیر عناصر معماری غربی بر معماری ایرانی با تأکید بر خانه های شهر تبریز در دوره قاجار پرداخته شده است، در این پژوهش عناصر معماری غربی متغیر مستقل و معماری خانه های تبریز متغیر وابسته هستند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از این است که در این دوران به واسطه ولیعهدنشین بودن و تمرکز قدرت و ثروت در این شهر بستر مناسبی برای روشن فکران برای ایجاد تغییرات در سطوح مختلف از جمله معماری فراهم شد و شاهد ورود عناصر معماری غرب هم چون سقف های شیبدار، سرستون های کرنتین، جفت ستون در نما، قوس های نیم دایره ای، تأکید بر پله ورودی، استفاده از نرده فلزی برای پله ها، استفاده از خطوط منحنی و نمای متقارن در ساختمان هستیم.
بررسی سیر تطور در نمای خانه های معاصر ایران با اقتباس از معماری غربی (نمونه موردی: خانه های دوره پهلوی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
14 - 29
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که در جامعه، سیر تطور را نشان می دهد، معماری است. در ایران نیز همانند سایر نقاط با تکیه بر تغییرات انجام شده در ابعاد مختلف جامعه، معماری سیر تغییراتی را به خود دیده است. این تغییرات در دوره معاصر با ورود مدرنیته به کشور و تأثیرپذیری از غرب در دوره پهلوی برجسته تر است. دگرگونی های معماری در بناهای مسکونی به ویژه در خانه های دوره پهلوی با اقتباس هایی از معماری غربی شکل گرفته است. یکی از ابعاد طراحی معماری، نمای بناها است که در دوره مذکور مؤلفه های بصری آن تغییرات قابل توجهی داشته است. در این پژوهش به بررسی سیر تطور در نمای خانه های معاصر ایران با تأثیرپذیری از معماری غربی، با تأکید بر خانه های مسکونی دوره پهلوی در ارومیه پرداخته خواهد شد و تأثیر معماری غربی بر تغییر ساختارها و جزئیات نماهای خانه ها موردبررسی قرار خواهد گرفت. دراین پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی برای مرور ادبیات تحقیق و بررسی عناصر و الگوهای اقتباس شده در نماهای خانه های مسکونی ارومیه در دوره پهلوی استفاده شده است. جامعه آماری، 16 نما از خانه های مسکونی ارومیه است که به صورت هدفمند جهت تحلیل انتخاب شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد بین مؤلفه های بررسی شده فرم بنا، تزئینات و مصالح بیشترین الگوپذیری از معماری غربی را پارامترهای فرم بنا و تزئینات داشته است. از تغییرات مهم می توان به تغییر از نماهای متقارن به نامتقارن، تغییر محل مرکزیت ورودی بنا، اندازه و شکل پنجره ها و تغییر در مصالح، حضور ایوان ستون دار در دوره های اولیه و حذف آن در سال های بعد، تغییر در نوع سقف بناها، جانمایی بالکن در جداره نمای خیابانی در بناهای متأخر به عنوان نمادی از برون گرایی اشاره کرد.
بازشناسی مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان در سه مقیاس خانه، محله، شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
73 - 86
حوزههای تخصصی:
حس دلبستگی مکانی یکی از مهمترین شاخص های سنجش کیفیت مکانی یک فضا از بعد روان شناختی آن است و ارتباط مشخصی با شکل گیری حس مکان در یک فضای شهری دارد. با وجود استفاده گسترده از این مفهوم در پژوهش های مختلف در حوزه مکان، به تأثیر "مقیاس مکان" در نحوه شکل گیری و بروز حس دلبستگی مکانی در شهروندان کمتر توجه شده است. بنابراین در این پژوهش هدف اصلی کشف عوامل مؤثر در شکل گیری یا عدم شکل گیری حس دلبستگی مکانی در مقیاس های مختلف مکانی به تفکیک خانه، محله و شهر است. رویکرد این پژوهش رویکردی کیفی برای شناسایی عوامل مؤثر بر حس دلبستگی در سه مقیاس خانه، محله و شهر بوده و برای این منظور روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. در مجموع 66 مصاحبه عمیق در شش محله در سطح شهر تهران انجام شده و با تحلیل محتوای این مصاحبه ها مفاهیم کلیدی مؤثر بر حس دلبستگی به تفکیک سه مقیاس استخراج و در نهایت در قالب مقولاتی انتزاعی بیان گردید. بر این اساس چهار مقوله ساختار مسکن، تعلق اجتماعی، کارایی محیطی و تعلق معنایی در مقیاس خانه، چهار مقوله کارایی محله، تعلق خاطر به محله، سرمایه اجتماعی و ارزش های اداراکی-شناختی در مقیاس محله و چهار مقوله سرزندگی، دسترسی و کارایی، وابستگی اجتماعی و ارزش های ادراکی- معنایی در مقیاس شهر به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری حس دلبستگی تعیین گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد مقیاس محله به عنوان مهمترین و حلقه واسط میان تمام مقیاس ها در شکل گیری حس دلبستگی مکانی عمل می نماید. از طرف دیگر این مقولات متناسب با هرم نیازهای انسانی مازلو بازتعریف و دسته بندی گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، ماهیت مقولات شکل دهنده به حس دلبستگی مکانی در مقیاس خانه ملموس و عینی و در مقیاس شهر ماهیتی غیرملموس و ذهنی و در مقیاس محله ماهیتی بینابین دارد.
خانه به مثابه موزه: بازسازی یک متن ترجمه شده بر اساس ساختارگشایی ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
159 - 185
حوزههای تخصصی:
خانه ها و موزه ها راویان مشترکی از جنس خاطره اند. بر خلاف سناریو ی هویّت مدرن که بدن را عاری از هرگونه خاطره ی فضایی می خواهد، فضا سازی در خانه ها به مثابه موزه ها مستعد گشایشی جهانی می باشند. این فضا مندی، حرکتی در"آستانه" است، با این قیاس که کاربران در یک موزه، انرژی ترکیب شده با فضای درونی موزه را امتداد می دهند. موزه بالذّات، آستانه است. امّا ما در خانه ها ساکن می شویم. این چالش، اغلب در موضوعات مهّم علوم انسانی با عنصری از جنس خاطره عجین می شود که در بسیاری از خاطرات، غیاب، عنصری برانگیزاننده است تا هر وقت که بتوان بازیافته و به گونه ای دگر باز-ساخته شوند. این باز-بینی در بناهای ترجمانی، با این فرض که اتمام بخشی از ناتمام های"دیگری"اند، در بستر تجارب متناقضِ فرهنگ و زبان بر ما حادث می شوند. دیگری می تواند همان مکانیّت فرهنگی باشد. واکاویِ تئوری ترجمه می تواند به بنیان نظریه های انتقادی در جامعه معماری، میان رشته با تخصص دقیق فلسفی، وسعت فهم دهد. هدف از انجام این پژوهش، به روش ساختارگشایی دریدایی، قیاس تحلیلی یک متن اصیل و ترجمه شده با محوریت زبانشناسی است. با این نگاه که هر بنای معماری می تواند یک متن نوشته شده باشد. حال با این سوال که آیا فرایند باز-سازی در معماری می تواند ترجمه ای از زبان متنیِ معماری شمرده شود؟ ریشه شناسی خاطره از نقطه نظر پل ریکور، والتر بنیامین و روش نقد ژاک دریدا بر نظریات او ادامه دهنده بحث می باشد.
فضاهای خاص آیینی در خانه، نگاهی به تأثیر مدرنیسم در تغییر انگاره های آیینی در معماری خانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش های آیین ممکن است در هر دو قلمرو مقدس و نامقدس حیات اجتماعی دیده شوند. در هر دو مورد کیفیت نمادین کنش ویژگی ممتاز اعمال آیین است. اولین نکته مبین این اصل است که نمادین بودن کنش آیین عنصر اساسی این نوع کنش به شمار می آید. نمادین بودن آیینها این اجازه را به افراد می دهد که اندیشه ها و تفکرات خود را توسعه دهند و آنها را به یکدیگر انتقال دهند که این خود مبنای شکلگیری کنش ارتباطی است. ارتباطات نمادین افراد را قادر می سازد که اندیشه ها و اطلاعات خود را تولید و تبیین و ثبت کنند. ضمن این تعریف عام، می توان اظهار داشت که آیین ها در گذار از سنت به مدرنیته، تفاوت اصلی در این خصوص میان این دو دوره تاریخی، بیشتر متوجه محتوا است و نه ساختار و این ادعایی است که این نوشتار با بررسی نظریات و آثار مدرنیستی در حوزه مسکن، در پی تبیین آن است. در واقع، سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مدرنیسم در تغییر انگارههای آیینی در خانه چقدر است؟ روش تحقیق در نوشتارِ حاضر، براساس روش کیفی و استدلال منطقی استوار است. ضمناً بررسی اسنادی و مطالعه کتابخانهای، بنیان تحلیل، توصیف و تفسیر نتایج در این مقاله را شکل می دهد. مقاله حاضر، در مرحله گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بهره برده است و در مراحل بعد، از روش استدلال قیاسی استفاده شده است. در نهایت با بررسیها و تحلیلهای به عمل آمده میتوان این طور نتیجه گرفت که محتوای سنتی آیینی جای خود را به عواملی دیگر مثل تلویزیون، اتاق خواب، آتش یا شومینه (در طرحهای لوید رایت) داده است و به لحاظ ساختار تغییری در این موجودیت ثابت و پایدار آیین در خانه به وجود نیامده است.
تأثیر مدرنیزاسیون زیر ساخت های سنتی تأمین آب بر اجزاء کالبدی خانه های سنتی و معاصر شهرهای مناطق مرکزی و جنوبی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اثرات آب بر عناصر تشکیل دهنده شهر به عنوان عنصر مستقل در بستر طبیعت موضوعی است که توسط صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته است. نظر به اینکه خانه ها بیشترین مساحت و توده فضایی شهر را تشکیل می دهند چگونه ویژگی های مرتبط با تحول زیرساخت های سنتی و مدرن تامین این عنصر را در اجزا کالبدی خود منعکس کرده اند؟هدف پژوهش : این تحقیق سعی بر شناسایی ویژگی های اجزا کالبدی مرتبط با آب در خانه های قبل و بعد از مدرنیزه شدن سیستم آبرسانی دارد. هدف نشان دادن ارتباط میان تحول شیوه های سنتی دستیابی به آب و اجزا کالبدی خانه هاست که زمینه ساز تغییرات در سلایق و فرهنگ استفاده از آب ساکنین می شود. روش تحقیق روش همبستگی علی مقایسه ای با استدلال استنتاجی است. خانه های سنتی و معاصردر دو منطقه مرکزی و منطقه جنوبی استان فارس به عنوان نمونه های مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، جمع آوری مدارک پراکنده و مصاحبه های عمیق با ساکنان و افراد مطلع و متخصص به دست آمده است.نتیجه گیری : به کار گیری و ورود دانش و امکانات جدید فنی مرتبط با آب در شهرها به تدریج تغییر شکل عناصر کالبدی خانه ها را در پی داشته است. نگرش کمی و شیوه استفاده از آب در طراحی خانه های جدید باعث فراموشی ارزش های متعالی زیبایی شناسی و اثرات روانی و اقلیمی آب و فروکاهی کیفیت فضایی خانه ها شده است.
تبیین ریشه های مفهومی متداوم معماری در خانه های بومی (نمونه موردی: خانه های بومی اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
97 - 113
حوزههای تخصصی:
توجه به ویژگی ها و خصوصیات متداوم در فرهنگ بومی از مقولاتی است که ریشه در تاریخ معماری ایران دارد و موجب شده است مؤلفه های معماری ایران در طی قرون مختلف بستری تکوینی همگام با رشد و دگرگونی های فرهنگ ایرانی داشته باشد. ورود فرآورده های معماری غرب و تغییر ساختارهای فضایی گذشته، سبب از بین رفتن معماری بومی شده و در مقابل آن حس نوستالژی و یا حسرت نسبت به گذشته را ایجاد کرده و در پی آن توجه به ساختارهای معماری بومی از ورای توجه به مؤلفه های شکلی و تقلید از قالب های فضایی سنتی و بومی به صورت مؤلفه های تزئینی، توجه به معنا، مدنظر صاحبان اندیشه بوده است. ارتباط بین صورت و ماده و محتوا و قالب در معماری گذشته، روح خلاق و سازنده تفکر ایرانی را شکل می دهد، در این صورت است که معماری به صورت فضاهای چندبعدی و چندسطحی نمایان و بدین طریق خاطره ای در ذهن فرد تبلور می یابد که این خاطره سبب تقویت بنیان های معماری امروز می شود. این پژوهش نیز با بررسی ریشه های متداوم و ریشه های گسست سعی در آسیب شناسی و تحلیل عناصر کالبدی و فضایی خانه های بومی با رویکردی معنایی دارد.اهداف پژوهش:شناسایی شاخص های متداوم اثرگذار در ارزش های معماری هر منطقه.شناسایی عوامل شکل دهنده تداوم معماری در خانه های بومی اردبیل.سؤالات پژوهش:کدام مؤلفه و شاخص می تواند در تداوم ارزش های معماری هر منطقه تأثیر داشته باشد؟چگونه می توان عوامل شکل دهنده تداوم معماری را در خانه های بومی اردبیل شناسایی کرد؟
بررسی میزان تجلی سنت و مدرنیته در خانه های تاریخی تبریز بر اساس دیدگاه معماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
442 - 470
حوزههای تخصصی:
خانه به منزله یکی از مهم ترین گونه های معماری، همواره موردتوجه بوده و بخش مهمی از تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه را می توان در آن مشاهده کرد. در دوره قاجار و پهلوی، معماری خانه ها در بیشتر شهرهای ایران به طور اساسی تغییر کرد. علی رغم توجه به خانه های تاریخی تبریز در سال های اخیر، مطالعات تحلیلی دقیق در مورد ماهیت معماری آن ها انجام نشده و بیشتر پژوهش ها به معرفی این خانه ها بسنده کرده اند. باتوجه به اینکه اکثر خانه های تاریخی موجود در تبریز مربوط به اواخر دوره قاجار و مصادف با جریان گذار از سنت به مدرنیته در ایران است، در این پژوهش، نحوه تأثیرگذاری این گذار بر تحول ماهیت خانه ها از دید معماران بررسی شده است. راهبرد اصلی این تحقیق، تحلیلی- تاریخی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت ترکیبی از روش اسنادی، مشاهده و پیمایشی انجام شد. بدین منظور، پرسش نامه ای برای سنجش میزان تأثیر و تجلی سنت یا مدرنیته در پنج مؤلفه خانه های تاریخی تبریز شامل روابط فضایی، تزئینات داخلی، نمای اصلی، روش ساخت و مصالح به صورت طیف پنج مرحله ای لیکرت (کاملاً سنت گرا، نسبتاً سنت گرا، میانه، نسبتاً مدرن، کاملاً مدرن) تنظیم شده و در اختیار متخصصان معماری با شناخت کافی از ماهیت معماری این خانه ها قرار داده شد و پاسخ های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Expert Choice و با تکنیک AHP مورد تحلیل قرار گرفت. بر مبنای مؤلفه ای پنجگانه، خانه ساوجبلاغی ها با وزن نهایی 148 درصد بیش از سایر بناهای پژوهش به سطح کاملاً مدرن نزدیک است و در رتبه بعدی خانه های حاج شیخ و کلکته چی به ترتیب با وزن نهایی 122 درصد و 87 درصد قرار دارند و خانه بهنام با وزن نهایی 22 درصد در جایگاه آخر قرار دارد.اهداف پژوهش:ارزیابی و رتبه بندی بناهای تاریخی تبریز در گذار از سنت به مدرنیته.بررسی مؤلفه های سنت و مدرنیته در خانه های تاریخی تبریز از دیدگاه معماران.سؤالات پژوهش رتبه بندی بناهای تاریخی تبریز در گذار از سنت به مدرنیته چگونه است؟نحوه تأثیرگذاری سنت به مدرنیته بر تحول ماهیت خانه های تاریخی تبریز از دیدگاه معماران چگونه است؟
سیرتاریخی مطبخ تا آشپزخانه در معماری خانه های ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 73
حوزههای تخصصی:
معماری در بیان معانی فرهنگی و نمادین و در چگونگی تعاملات افراد نقش به سزایی دارد. بسیاری از ارزش های فرهنگ و نمادین از طریق انتخاب در مصالح، رنگ، فرم، اندازه، مبلمان و محیط پیرامون ساختمان بیان می شود. مطبخ و آشپزخانه جزئی لاینفک از معماری ایرانی- اسلامی در تاریخ معماری ایران می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی سیر تاریخی مطبخ تا آشپزخانه در معماری خانه های ایرانی- اسلامی می باشد. این پژوهش به روش توصیفی و تاریخی انجام شده است و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. در نهایت، نتیجه ای بدین شکل حاصل شد که مطبخ شکل اولیه آشپزخانه بوده و وجه اشتراکاتی نیز با آن داشته که در طول تاریخ تغییر شکل داده و به شکل مطبوع تر و کاربردی تری مبدل شده است. نکته قابل تأمل دیگر در این خصوص تفاوتی است که در میان سازه مطبخ یا آشپزخانه در میان اقشار مختلف جامعه وجود داشته است.اهداف پژوهش:بررسی گسست های مرتبط با پارادایم در معماری خاص محیط مطبخ تا آشپزخانه.بررسی گونه های مختلف مطبخ و آشپزخانه در میان اقشار مختلف در دوره های زمانی متفاوت.سؤالات پژوهش: براساس دیدگاه توماس کوهن، گسست پارادایم در گونه های مختلف مطبخ و آشپزخانه چگونه است؟گونه های مطبخ و آشپزخانه در میان اقشار مختلف در زمان های متفاوت چگونه است؟
فوکو و هستی شناسیِ رمان: واسازی مفهوم خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
269 - 292
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر تحلیل فوکو از هستی شناسی رمان است؛ هدف اصلیِ پژوهش حاضر خوانشی بینارشته ای برای نشان دادن این نکته است که چگونه هستی شناسیِ رمان بر واسازی مفهوم خانه مبتنی است: شخصیت های رمان برخلاف شخصیت های حماسه یونانی و کتاب مقدس هر بار از خانه دور می شوند تا قلمروی ناشناخته از هستی یا بُعدی تازه از انسان را کشف کنند. فوکو با خوانش رمان دُن کیشوت این نکته را نشان می دهد. بین این بی خانمانی استعلایی و هستی شناسیِ تازه رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر معلوم کرده است که این واسازی مفهوم خانه نتایج مشخصی داده است: 1. رمان، اخلاق مبتنی بر تفاوت را جایگزین اخلاق شباهت محور کرده است. 2. خانه یک مفهوم ثابت و بدون تغییر نیست، بلکه مفهومی است که ساخته می شود. 3. ماجراجویی رمان فراروی از امر معلوم به سوی قلمروهای نامعلوم است. 4. رمان در جستجوی اتوپیا نیست، بلکه نقشه نگاری هتروتوپیا به عنوان قلمروهای صیرورت و کثرت است. نتیجه محوریِ پژوهش حاضر آن است که تفاوت رمان با حماسه، صرفا تفاوت ژانری نیست، بلکه تفاوتی هستی شناختی است.
ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر متاثر از تحولات سلیقه در معماری دوران معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع سلیقه در معماری با توجه به وجه هنری معماری همواره مورد توجه معماران و فیلسوفان هنرشناس بوده که از منظر یک اثر هنری به یک بنا از وجه درون و برون نگریسته اند.آنچه طی دهه اخیر به صورت روزافزون شاهد آن بوده ایم تحولاتی در سلیقه جامعه کاربران و معماران بالاخص در بناهای مسکونی است که موجبات ایجاد سازمان های فضایی متفاوت را در خانه های جدید معاصر فراهم نموده است.هدف از این پژوهش بررسی و شناخت تغییرات ایجاد شده در معماری مسکونی و استخراج ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر در چند دهه اخیر مبتنی بر تحولات سلیقه در معماری مخصوصا از اوایل دهه 70ه.ش تا اواخر دهه 90ه.ش و حتی تا به امروز در ایران است،عواملی که بر مشارکت سازمان فضایی خانه های جدید معاصر در ارتقای شیوه زندگی تاثیرگذار بوده اند.رویکرد پژوهش حاضر کیفی و مشتمل بر دو بخش می باشد؛بخش اول از نوع تحلیلی-توصیفی بوده،داده ها به صورت کتابخانه ای و به روش توصیفی جمع آوری شده و بر اساس پارادایم های جامعه شناسانه،روانشناسانه و تفسیری مفاهیم و مولفه های ارتباط سلیقه و معماری استخراج شده اند؛بخش دوم از نوع تفسیری-تاریخی می باشد، داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای و به روش توصیفی جمع آوری شده و بر اساس پارادایم تاریخی مولفه های تغییر یافته مد نظر استخراج شده اند. نتایج به دست آمده از پژوهش، ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر را در «عدم وجود سازمان فضایی مناسب»، «حذف فضاهای بینابینی»، «بی توجهی به نقش عناصر تشکیل دهنده فضا»، « اهمیت یافتن اشیاء»، «تأثیر حضور اشیاء بر صداهای درون خانه» و «تعویض به جای ترمیم» شناسایی می کند.
رابطه درون و بیرون خانه به روایت ساکنین زن؛ مطالعه موردی: خانه های بافت میانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر الگوهای کالبدی مؤثر بر شکل گیری رابطه مناسب میان درون و بیرون خانه مورد سؤال است. این الگوها کمک می کنند که ضمن حفظ حریم های درونی خانه، این مکان به بستر پیرامونی اش پیوند بخورد. ازآنجاکه میزان مطلوب رابطه درون خانه با بیرون تا حد زیادی به شیوه زندگی ساکنین مربوط می شود؛ پژوهش به یک حوزه مکانی-فرهنگی خاص یعنی بافت میانی شهر کرمانشاه محدود شده است. علت انتخاب این بافت، برخورداری اغلب خانه های بافت میانی از شرایط کالبدی تقویت کننده رابطه درون و بیرون برآمده از بررسی منابع مکتوب و جریان داشتن زندگی در این خانه ها است که از سویی امکان مطالعه هم زمان رفتار و کالبد را فراهم کرده و از سوی دیگر تعمیم پذیری نتایج به محیط های مسکونی با شیوه زندگی مشابه را افزایش می دهد. همچنین نسبت نزدیک زنان به خصوص زنان خانه دار با خانه سبب شده سؤال از دریچه روایت ساکنین زن، به پاسخ نزدیک گردد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جمع آوری داده ها از طریق انجام مصاحبه باز با 16 نفر از زنان خانه دار ساکن 9 خانه از خانه های بافت میانی کرمانشاه، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. پس از تطبیق دادن کدهای اولیه حاصل از مصاحبه ها با نقشه های برداشت شده از خانه ها و مقوله بندی کدها بر اساس چهارچوب نظری پژوهش، نتایجی در پاسخ به سؤالات به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، رابطه مناسب درون و بیرون خانه برای زنان ساکن در بافت میانی شهر کرمانشاه، رابطه ای است که کنترل نوع و میزان آن در اختیار ساکنین خانه باشد؛ بنا بر این هرقدر در خانه ای فضاها ازنظر میزان ارتباط با بیرون متنوع تر باشند، آن خانه در شکل دادن به رابطه مطلوب درون با بیرون کارآمدتر است. نتیجه گیری: در خانه های موردبررسی سه سطح از ارتباط میان فضاهای درونی با بیرون دیده می شود. همچنین دو دسته الگوی کالبدی یعنی «لایه بندی فضایی» و «پنجره ها» به تحقق رابطه مطلوب میان درون و بیرون کمک می کنند؛ «لایه بندی فضایی» به معنای قرارگیری بخش های خصوصی خانه (اتاق خواب و نشیمن) در عمق و طبقات بالاتر و هم جوار شدن دیگر فضاهای خانه با معبر است. همچنین «پنجره های» هم جوار با بیرون، در مقیاس خرد بر کیفیت رابطه درون و بیرون تأثیرگذارند. علاوه بر این به واسطه حضور بلندمدت زن (مادر) در آشپزخانه این فضا به قلب خانه تبدیل شده و نوع و میزان ارتباط آن با بیرون تا حد زیادی تعیین کننده نوع و میزان ارتباط خانه با بیرون است.
عاملیت دستگاه تلویزیون در تغییرات خانه های طبقه ی متوسط شهر تهران (1337-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
209 - 230
حوزههای تخصصی:
خانه، به مثابه ی شبکه ای پیچیده از سازه های معماری، اشیاء، مفاهیم، انسان ها و ... همواره در معرض تغییر بوده و هست. هر یک از این عناصر به عنوان کنشگری فعال، نقشی را در تغییر خانه و فضاهای خانگی بازی می کنند. بازشناسی میزان عاملیت و نقش هر یک از این بازیگران در شبکه ی خانه و تغییرات آن، می تواند به فهم بیشتر و بهتر خانه به عنوان نهادی پویا و چند بعدی کمک کند. تلویزیون از جمله بازیگران مهم فضای خانگی است که تغییرات مهمی را در فرم، عملکرد و معنای خانه بوجود آورده است. با وجود اهمیت بسیار محتوای تلویزیون، این پژوهش بر روی نقش فرهنگ مادی تلویزیون و میزان عاملیت آن در تغییرات خانه تمرکز نموده است. برای دستیابی به این منظور، این پژوهش از روش مردم نگاری بهره برده است. داده های مورد نیاز از سه منبع مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه های طبقه متوسط شهر تهران در بازه زمانی مورد نظر، آلبوم های عکس های خانوادگی و مطالب و تصاویر مجلات عامه پسند، تامین شده و در نهایت با کمک نرم افزار اطلس.تی مورد تحلیل موضوعی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که با وجود مقاومت های شدید ایدئولوژیک و اقتصادی، تلویزیون توانست به سرعت فرآیند خانگی شدن را طی کند. فرآیندی که در آن می بایست چهار دسته ملاحظات فضایی، عملکردی، زیبایی شناختی و فرهنگی- اجتماعی درنظر گرفته می شدند. دستگاه تلویزیون پس از خانگی شدن، علاوه بر تغییر عملکردها و مفاهیم مرتبط با خانه و زندگی خانگی، مثل درون/ بیرون، عمومی/ خصوصی و ... در تغییرات کالبدی فضاهای خانگی، بخصوص در تغییر سازماندهی فضایی، تغییر کانون فضایی و حرکت به سمت پلان باز، دارای عاملیت بوده است.
آرامش، هویت منظرین خانه های سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
3 - 3
کنار ورودی در، دو سکو وجود دارد. جایی برای استراحت چند دقیقه ای رهگذران. یا برای حضور اهالی خانه در ساعت هایی از روز. برای بودن در محیط زندگی اجتماعی یا مطلع شدن از اخبار محله. هشتی اولین فضای داخلی خانه است. حریمی بین بیرون و اندرون. زاویه درب و راهرو به گونه ای است که درون خانه را از دید غریبه پنهان می سازد. حیاط خانه اولین فضایی است که بعد از هشتی، دیده می شود. به فراخور وضع مالی صاحب خانه، حیاط کوچک و بزرگ است، ولی ساختار آن همواره یکی است. حوض کم عمق آب، مربع یا مستطیل، در وسط حیاط و چند باغچه کوچک و بزرگ در اطراف آن. تختی که بر روی حوض خودنمایی می کند. دیوار حیاط بلند است. سه تا پنج متر و شاید بیشتر. خانه در امان است از باد و خاک و سرما و گرما و صدا و نگاه بیرون. دورتا دور حیاط، اتاق است. مقیاس ها متفاوت. با کاربری متنوع. اتاق رو به آفتاب برای زمستان است و تالار یا اتاق پشت به آفتاب برای تابستان. اتاق نشیمن و مهمانی. یکی بادگیر دارد و شاید حوضی کوچک زیر بادگیر. صند وق خانه هایی در گوشه های خانه که کاربری شان بحثی مجزا دارد. آشپزخانه عموماً در فضایی پایین تر از سطح زمین است. با انباری مواد غذایی و هواکش هایی که بوی غذا را به بیرون از خانه هدایت می کنند.فضای زیر زمین هم هویت دارد. برای تابستان یا انبار مواد و البسه و وسایل. و گاهاً مسیر قناتی که خنکای خاصی را هدیه می دهد به اهالی خانه. پایاب قنات هم محل تأمین آب حیاط و خانه است و هم محل نشستن و آرمیدن. ساختار فیزیکی خانه سنتی که در دل کویر بنا نهاده شده، و ترکیب و جانمایی عناصر مختلف آن به گونه ای است که بیش از هر چیز آرامش را هدیه می دهد به ساکنانش. دیوارهای بلند و پهن، مناظر بی نظیر آب و گیاه و فضاهای خلوت و دنج گویا عامدانه به گونه ای طراحی شده اند که منشا آسایش باشند. هم خانه محیطی آرام است و هم اجزایش آرامش دارند.به بیان دیگر، اساساً فضا در خدمت آرامش اهالی خانه است و برای همین طراحی شده است که خانه محلی باشد برای دور کردن خستگی و دست یابی به آرامشی بی نظیر. فضا ایجاب می کند اهالی آرام تر حرف بزنند و حرکت بین اجزا کمتر باشد. اهالی کویر همواره دور از هیاهو بوده اند. این هم دلیلی برای این مدعاست. حتی به نظر می زسد زمان هم آرام تر حرکت می کند تا به حفظ آرامش کمک کند.جالب توجه است در خانه هایی که بازسازی شده اند نیز همین حس در بازدیدکننده تداعی می شود. سکوت کم نظیر، بوی خشت و آب و گیاه، بازی رنگ دیوار و در و طبیعت، حس و حال متفاوتی را هدیه می دهند به گردشگری که در شلوغی شهر به خانه ای رسیده است که آرامش، بخشی از هویت آن است. و این امر باعث شده است هتل ها و مهمان سراهایی که توانسته اند این عنصر را در بازسازی حفظ کنند، مورد اقبال گردشگران قرار گیرند. نگاه منظرین ایجاب می کند، این هویت مورد توجه بیشتری قرار گیرد و از زوایای مختلف بررسی شود. مشخص شود ترکیب چه عناصری باعث این تصویر پرمعنا شده اند و چگونه این هویت بر سایر کارکردهای خانه به معنای خانه تأثیر گذاشته است. هویتی معنایی که بعد از سال ها، حتی در بازسازی فیزیکی نه تنها از بین نرفته است، بلکه در تضاد شلوغی جامعه کنونی، و ریتم تند زندگی، بیشتر جلب توجه می کند.