مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
ارزشیابی
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی یاددهی و یادگیری در ابعاد گوناگون نظری و عملی شامل نقش معلم، نقش یادگیرنده، فرایند یادگیری، فرایند آموزش، ارزشیابی آموخته ها و محیط یادگیری بر اساس آیات قرآن کریم به منظور ارائه مدلی کاربردی و مطرح انجام شد. روش: این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در قالب استخراج، تبیین و تحلیل آیات مرتبط با هر یک از هفت مؤلفه مهم سیستم آموزشی انجام شده است. یافته ها: برخی از دیدگاهها مانند دیدگاه رفتاری، موضوعی/دیسیپلینی، اجتماعی، رشدگرا، شناختی، انسان گرایانه، ماورای فردی، در خصوص این مؤلفه ها موضع گیری مشخصی دارند. نتیجه گیری: مهم ترین آرمان تربیتی، محوریت خداوند و حضور او در متن زندگی و در تمام اعمال و رفتار آدمی است. معلم نقش راهنمایی مهربان، آگاه و آگاه کننده دارد و یادگیرندگان را به تفکر وا می دارد. یادگیرنده نیز عنصری فعال، پرسشگر و تربیت پذیر است که از ظرفیت وجودی خود آگاه است و فرایند یادگیری، احساس کرامت و ارزشمندی وی را تقویت می کند. فرایند آموزش گام به گام، ساده و قابل فهم و به دور از اطاله کلام است. فرایند ارزشیابی، یادگیرنده را به نقاط ضعف و قوّت خویش آگاه می کند تا درصدد اصلاح و جبران برآید و به خودارزیابی برسد. محیط یادگیری باز و منعطف است، اما قوانین و مقرراتی دارد که تخطی از آنها، عقوبت دارد.
بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند.
شناسایی و ارزشیابی ابعاد نظام پژوهشی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
263 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزشیابی ابعاد نظام پژوهشی در آموزش عالی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی-کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی که در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و سازمانی (مسیولین دانشگاه های آزاد اسلامی) و در بخش کمی شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی بود. حجم نمونه در بخش کیفی 19 مصاحبه شونده با توجه به اصل اشباع و روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی 272 نفر بر اساس محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی: مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین از یک پرسشنامه بسته پاسخ برگرفته از مدل ارائه شده در بخش کیفی بود که به منظور سنجش نظر خبرگان در رابطه با اعتبار مدل (روایی بیرونی) طراحی شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش تحلیل مضمون با نرم افزار Maxqda بود. در بخش کمی، نیز، در بخش استنباطی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون هایی نظیر همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای، فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزارهای SPSS-v23، Smart Pls-v3 و Lisrel V8.8 و Expertchoice-V11 بهره گرفته شد.
یافته ها: ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزارها مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری (باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی شامل آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای و مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی) بود.
بحث و نتیجه گیری: یافته های بخش کیفی نشان دادند که نظام پژوهشی، ابعاد عوامل فردی، عوامل زیرساختی، سیاستگذاری را در بر می گیرد. همچنین نتایج نشان دادند که مولفه های در وضعیت موجود، از وضعیت مطلوبی برخوردارند.
بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
131 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (P<0.001).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند.
شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح آمیخته اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی _ پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های ارزشیابی بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
ارزشیابی برنامه درسی علوم تجربی پایه هشتم به روش خبرگی و نقادی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
95 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزشیابی برنامه درسی علوم تجربی پایه هشتم بوده که با بهره گیری از روش خبرگی و نقادی تربیتی آیزنر انجام شده است. داده های این پژوهش از طریق 12جلسه مشاهده فیزیکی فضای مدرسه و کلاس های درس علوم تجربی و مصاحبه با معلمان، مدیران و دانش آموزان در یکی از مدارس استان اصفهان در سال تحصیلی1400-1401 و همین طور منابع استنادی مانند راهنمای برنامه درسی علوم تجربی، سند برنامه درسی ملی و راهنمای تدریس معلمان گردآوری و مورد توصیف، تفسیر و ارزشیابی قرار گرفته اند.یافته های این پژوهش بیانگر آن است که معماری و فضای فیزیکی مدرسه مورد مطالعه دارای جذابیت کافی نبوده، همچنین اگرچه درس علوم به عنوان یک درس اصلی دارای اهمیت است اما برای تدریس این درس بیشتر به روش های سنتی توجه می شود و کمتر بر روش های عملیاتی و جدید تاکید می شود علاوه برآن در مدرسه، امکانات و تجهیزات کافی از جمله آزمایشگاه مناسب برای آموزش اثربخش علوم وجود ندارد لذا توجه به شیوه های آموزشی به روز و جدید، فراهم کردن امکانات و تجهیزات لازم و توجه به ویژگی ها و نیازهای فردی فراگیران عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. با توجه به یافته های بدست آمده میتوان نتیجه گرفت کلاس های علوم تجربی به عنوان یک ظرفیت فکری مهم و قابل رشد، نیازمند وجود بسترها و پیش بایسته های آموزشی لازم می باشد.
ارزشیابی برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش: مطالعه موردی درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
33 - 49
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارزشیابی برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش: مطالعه موردی درس ریاضی انجام شد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی برای پایه پنجم ابتدایی در نیم سال دوم 1402-1403 بود که توسط 20 معلم و در مجموع 9 ساعت مورد ارزیابی قرار گفت. ابزار مورد استفاده چک لیست های ارائه شده توسط پژوهش قبلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازt تک نمونه ای استفاده شد و همچنین برای رتبه بندی میزان رعایت اصول طراحی آموزشی در برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج حاصل از رتبه بندی فریدمن نشان داد که به ترتیب بعد فنی، محتوا و طرح تدریس در برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی بیشتر رعایت شده است و همچنین نتایج حاصل از t تک نمونه ایی نشان داد که اصول طراحی آموزشی، بعد فنی، بعد محتوا و بعد طرح تدریس معنی دار بودند اما از بین مولفه های طرح تدریس، مولفه های جلب و حفظ توجه، تامل و تفکر، بازخورد و تقویت یادگیری، کاربرد، ارزیابی و جمعبندی مطالب ارائه شده معنی دار نبودند. بنابراین طراحان آموزشی برای بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در شبکه آموزش در درس ریاضی باید به مولفه های جلب و حفظ توجه، تامل و تفکر، بازخورد و تقویت یادگیری، کاربرد، ارزیابی و جمعبندی مطالب ارائه شده از بعد طرح تدریس توجه بیشتری داشته باشند.
واکاوی تجارب زیسته معلمان با سبک یادگیری واگرا در فرایند کلاسی: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان، کارگزاران اصلی حوزه تعلیم و تربیت هستند. سبک یادگیری آن ها می تواند به اقداماتی منجر شود که کلاس درس آن ها را از سایر کلاس ها متمایز کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های فرایند کلاسی معلمان دارای سبک یادگیری واگرا است. در همین راستا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش از میان معلمان دوره ابتدایی استان مرکزی در سال 1401-1400 بودند که 15 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. تحلیل عمیق مصاحبه ها به بازنمایی 8 مضمون و 20 زیرمضمون مرتبط منتج گردید. براساس یافته های پژوهش، فرصت ها در شش مضمون شامل کاربرد روش-های تدریس مسئله محور، نتایج مثبت آموزشی، نتایج مثبت تربیتی، تقویت ظرفیت های زیباشناسانه، ارزشیابی به منزله یادگیری دانش-آموزان، مدیریت منعطف کلاس و چالش های پژوهش در دو بخش شامل بازخورد منفی ذینفعان به معلم و انتظارات ناهمسوی معلم با وضعیت موجود دسته بندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، به معلمان توصیه می گردد با شناخت و آگاهی نسبت به سبک یادگیری خود و فرصت ها و چالش هایی که در کلاس ایجاد می کند، عوامل سبب ساز نارضایتی ها را کنترل کرده و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف گامی موثر بردارند.
پیوند روش شناسی اخلاق و اخلاق روش شناسی در ارزشیابی مرتبط با کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
191 - 203
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به طور خاص، هدف، بررسی تأثیر دو مقوله اخلاق و روش شناسی در حوزه ارزشیابی مرتبط با کودکان بود. برای این منظور، ابتدا جایگاه رویکرد اخلاقی و روش شناسی در انجام فرآیند ارزشیابی موردبررسی قرار گرفت. سپس تأثیر متقابل اخلاق و روش شناسی ارزشیابی واکاوی شد. در آخر، برخی مطالعات به منظور استناد بر این پیوند میان روش-شناسی و اخلاق در ارزشیابی مرتبط با کودکان، موردبررسی قرار گرفت. این مطالعه به روش جستار نظرورزانه انجام شد. یافته ها نشان می دهد انتخاب معیارهای اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی در فرآیند ارزیابی، و ایجاد رهنمودها و همچنین اقدامات مرتبط با اصول اخلاقی ریشه در فلسفه اخلاق دارد. به علاوه، انتخاب روش شناسی مناسب نیازمند چارچوب نظری محکم و مشخصی است که می تواند رویکردی روش شناختی را در برگیرد که بدون شک در عمل با پیامدهای اخلاقی همراه است. نتایج حاکی از این است که نمی توان ملاحظات مربوط به رویکرد اخلاقی را نادیده گرفت و روشمند بودنِ مطالعه به تنهایی ماهیت اخلاقی آن را تضمین نمی کند. علاوه بر این، نمی توان رویکرد اخلاقی را از روش شناسی و روش، و از اقدامات و ابزارهای ارزیابی جدا کرد.
ارائه الگوی برنامه درسی کار و فناوری در دوره متوسطه مدارس استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
336 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی ارائه الگوی برنامه درسی کار و فناوری در دوره متوسطه مدارس استان فارس می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 450 نفر از کلیه ی دبیران دوره متوسطه که در رشته کار و فناوری تدریس می کنند، می باشد که با استفاده از جدول مورگان تعداد 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد که دارای 4 بعد، اهداف (جهت دهنده به نظام آموزشی، توجه به نیاز سنجی، توانایی ذهنی یادگیرنده، زمان یادگیری)؛ محتوا (کنجکاوی، یادگیری معنادار، ویژگیهای یادگیرنده، توانایی عملکردی)؛ روش تدریس (روش حل مساله، واحد کار (پروژه)، گروه های کوچک، روش نمایشی) و ارزشیابی (افزایش مهارت، پیشرفت تحصیلی، افزایش مهارت شغلی، مهارت برقراری ارتباط) می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار Lisrel استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به مقادیر ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری تی می توان گفت که مؤلفه اهداف و محتوا (63/0 =β) در مدل نقش معناداری دارد و مؤلفه روش تدریس و ارزشیابی (22/0=β) بر الگوی برنامه درسی کار و فناوری دوره متوسطه تأثیر معنی دار است تمامی شاخص ها در حد بسیار مطلوب می باشند و مدل با داده ها برازش خوبی دارد و بیانگر این است که رابطه ی خطی بین متغیرها وجود دارد.
ارزشیابی کیفیت درونی برنامه درسی کارشناسی ارشد حسابرسی در ایران: دیدگاه استادان و دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
697 - 732
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با ارزشیابی سطح کیفیت درونی برنامه درسی کارشناسی ارشد حسابرسی، از دیدگاه استادان و دانشجویان این رشته و بر اساس عناصر ۹ گانه الگوی فرانسیس کلاین، تلاش کرده است که مراجع تدوین کننده سرفصل برنامه درسی مذکور را از میزان موفقیت این برنامه ها، برای رسیدن به هدف های آموزشی مطلوب (از چه جهاتی مؤثر بوده و از چه جهاتی به تغییر یا تکمیل نیاز دارد) آگاه سازد تا برای بهبود و نیل به بازده و برون داد مدنظر به درستی تصمیم گیری کنند.روش: این پژوهش از نوع کمی و در دسته مطالعات توصیفی از نوع کاربردی قرار می گیرد. برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه استفاده شده است. پرسش نامه تحقیق به دست ۴۶ نفر از کل ۵۲ دانشجوی ترم سوم به بعد کارشناسی ارشد حسابرسی در دانشگاه های دولتی کشور و ۲۸ نفر از ۵۱ عضو هیئت علمی این دانشگاه ها تکمیل شده است. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون تی تک نمونه ای تجزیه وتحلیل شده است.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که با توجه به دیدگاه استادان و دانشجویان، همه عناصر برنامه درسی کارشناسی ارشد حسابرسی، کیفیت نامطلوبی دارند. در این میان، از دید دانشجویان، فقط عنصر فضا (مکان) و از نگاه استادان، فقط عنصر گروه بندی فراگیران کیفیت مطلوبی دارد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که سرفصل برنامه درسی کارشناسی ارشد حسابرسی، در تمام عناصر ۹ گانه کیفیت درونی برنامه درسی، نامطلوب است و به بازنگری نیاز دارد. درخصوص عنصر «هدف»، در این برنامه درسی هدف به وضوح نگاشته شده است؛ اما به افزایش هم زمان دانش (همان مباحث تئوری) در کنار مهارت (نظیر مهارت های ارتباطی، حل مسئله، تصمیم گیری، نگارش، کار گروهی و…) و نگرش (از جمله خلاقیت و نوآوری، مسئولیت پذیری اجتماعی، پایبندی به اصول اخلاقی و…) دانشجویان توجه کافی نشده است و تمرکز هدف در این برنامه، فقط روی افزایش «دانش» دانشجویان بوده است. از سوی دیگر، «محتوای» این برنامه درسی با وجود تناسب با ساختار رشته حسابداری، دربرگیرنده آخرین نظریه ها و پیشرفت های علمی جدید نیست. افزون براین، از نظر عنصر «زمان»، ساعات (تعداد واحد درسی) اختصاص یافته به دروس با محتوای این دروس مطابقت ندارد و به برخی دروس که چندان ضرورتی برای این رشته ندارد (نظیر حسابداری مدیریت و تئوری های حسابداری)، زمان هایی اختصاص داده شده است که بهتر است این زمان ها به دروس جدید منطبق با نیازهای در حال تغییر جامعه و بازار کار اختصاص یابد؛ برای مثال می توان به دروس جدیدی همچون تجزیه وتحلیل کلان داده ها، نرم افزارهای تخصصی پیشرفته حسابرسی، حسابرسی رایانه ای و مبتنی بر هوش مصنوعی، اقتصادسنجی و پژوهش های حسابرسی، کارآموزی و مانند اینها اشاره کرد. از سوی دیگر، این برنامه به گونه ای نوشته نشده است که استادان رشته حسابداری را ملزم کند تا تدریس خود را بر اساس روش های نوین و فعال بنا کنند. در خصوص «مواد و منابع آموزشی» نیز، کتب و منابع درسی ذکر شده در این سرفصل، به راحتی در دسترس دانشجویان قرار دارد؛ اما این منابع به روز نیستند. همچنین امکانات کمک آموزشی در این رشته مهیا نشده است. به علاوه، کیفیت «یادگیری» نیز در این برنامه درسی نامطلوب است که از بی توجهی به راهبردهای تدریس و نیز، امر یادگیری در این برنامه درسی نشئت می گیرد. عنصر «گروه بندی فراگیران» نیز در این برنامه درسی مغفول مانده است، در حالی که با رونق گرفتن شبکه های اجتماعی، می توان از ظرفیت های آن در راستای افزایش کیفیت این عنصر و نیز عدالت آموزشی بهره مند شد. در نهایت، با توجه به کیفیت نامطلوب شیوه «ارزشیابی» دانشجویان در این برنامه درسی، لازم به نظر می رسد که ارزشیابی های مستمر و سایر روش های نوین ارزشیابی، مدنظر مراجع بازنگری کننده این برنامه درسی قرار گیرد.
ارزشیابی دوره های تحصیلات تکمیلی فناوری نانو در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
71 - 102
حوزههای تخصصی:
پس از گذشت بیش از دو دهه از راه اندازی دوره های تحصیلات تکمیلی فناوری نانو در کشور، تاکنون ارزشیابی جامعی از وضعیت این دوره ها انجام نشده است. به علت پراکندگی شدید مراکز سیاست گذار علم و فناوری ایران، در سال های اخیر هریک از آن ها تلاش کرده اند نظام های ارزشیابی خاص خود را طراحی و پیاده سازی نمایند ولی مقیاس دانشگاهی در ارزشیابی تاکنون موردتوجه قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، ارزشیابی دوره های تحصیلات تکمیلی فناوری نانو در ایران بود. برای این منظور، در گام اول با تحلیل محتوای منابع موجود و با مصاحبه با 8 نفر از مطلعان کلیدی، مدل ارزشیابی دوره های تحصیلات تکمیلی نانو در ایران طراحی شد و در گام دوم با مصاحبه 11 نفر از خبرگان حوزه نانو، وضعیت دوره های تحصیلات تکمیلی نانو در ایران مورد ارزشیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد رشد جریان علم و تحقیقات نانو در کشور و نهادسازی های سه گانه ستاد نانو در زیست بوم آموزش این فناوری در کشور از مهم ترین نقاط قوت این دوره ها هستند. همچنین ضعف در دسترسی به تجهیزات آزمایشگاهی به روز، ضعف در تخصص میان رشتگی اساتید، ضعف برنامه درسی دوره ها در توجه به ملاحظات ایمنی، اخلاق و سلامت نانو، ضعف در تعریف پروژه های همکاری بین المللی آموزش دانشگاهی، عدم ارزشیابی و اخذ بازخورد از نتایج فعالیت های صورت گرفته در دوره های تحصیلات تکمیلی نانو و موازی کاری در فعالیت های آموزشی دانشگاه های مختلف از مهم ترین نقاط ضعف دوره ها می باشند.
بررسی چالش های تدریس و ارزشیابی در بستر فضای مجازی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
165 - 142
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی به تمام شکل های یاددهی یادگیری اطلاق می شود که به شیوه الکترونیکی اجرا و پشتیبانی می شود و بر محور ارزش هایی نظیر فرد محور بودن، یادگیری مستقل، خود راهبر و فعال مبتنی است.. هدف از این پژوهش، بررسی چالش های موجود بخش تدریس و ارزشیابی در بستر فضای مجازی است. به منظور جمع آوری یافته های این پژوهش از روش کتابخانه ای که در زمره تحقیقات بنیادیست بهره بردیم. بررسی های انجام گرفته درباره چالش های پیش رو در آموزش مجازی نشان داد که در این بستر هم برای دانش آموزان و هم برای معلمان و اولیا می توان چالش هایی را مشاهده کرد و آن هم این است که کودکان بیش از اندازه به وسایل بصری و هوشمند وابسته می شوند در نتیجه باعث شد که انگیزه فراگیران کاهش پیدا کند و تأمین اینترنت مورد نیاز برای برخی از خانواده ها سرسام آور شود. استفاده از این فضا موجب شد که معلمان وقت کافی برای تدریس در کلاس-های خود نگذارند و به طور بی رویه از مطالب دیگران استفاده کنند و همچنین سنجش واقعی در این فضا کاری بس دشوار و آن چنان مورد قبول نباشد. در ارتباط با چالش های ارزشیابی نیز می توان به ارزشیابی کتبی، پرسش و پاسخ های کلاسی، ارائه های کلاسی و کار پوشه الکترونیکی اشاره کرد که در متن همه را به تفصیل بیان نمودیم.
ارزشیابی سازوکار مداخله برنامه پژوهانه اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
در شرایطی که اعتبارات پژوهشی دانشگاه ها کفاف هزینه فعالیت های متنوع تحقیقاتی اعضای هیئت علمی را نمی دهد و کمبود منابع یک محدودیت همیشگی است تخصیص بهینه و هدفمند اعتبارات موجود اهمیت دوچندانی یافته است. افزون بر این سازوکارهای تخصیص اعتبارات نقش بی بدیلی در انتقال انتظارات و خواست های بیرونی از نهاد علم دارد و یکی از اثربخش ترین ابزارهای عینیت بخشی به برنامه های راهبردی و سیاست ها است. این پژوهش با هدف ارزشیابی سازوکار مداخله برنامه پژوهانه اعضا هیئت علمی دانشگاه تهران به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه های حضوری با طراحان برنامه و مصاحبه های آرشیوی آنان، خاطرات شفاهی و اسناد و مدارک مرتبط با برنامه گردآوری شد. در گام بعدی با استفاده از فرآیند کدگذاری علی، محتوای حاصل از مرحله قبل کدگذاری شد. در نتیجه زنجیره های علی متعددی به دست آمد که بر اساس شباهت دسته بندی و ادغام آن ها انجام گرفت و روایت نظریه تغییر برنامه نگاشته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اگرچه این برنامه در زمان تدوین گامی روبه جلو و مروج نوعی از عقلانیت در نظام تخصیص اعتبارات پژوهشی بود اما اکنون از منظر اتخاذ رویکردی بی طرفانه نسبت به حوزه-رشته ها و ارج نهادن ارزش هایی چون همکاری علمی قابل نقد است. به علاوه تردیدهای بسیاری در مورد اثربخشی و کارایی نظام های تخصیص مبتنی بر عملکرد وجود دارد. عدم نگاه اهرمی به منابع داخلی دانشگاه از دیگر انتقادات وارد به برنامه است.
ارزشیابی برنامه درسیِ دوره متوسطه دوم در جهت پرورش تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۲
537 - 553
حوزههای تخصصی:
طراحی برنامه درسی به شیوه ی سنّتی (موضوع مدار) با کاستی ها و مشکلات عدیده ای همراه است. مثلا بی توجهی به شخصیت، نیازها و رغبت های یادگیرندگان، عدم انطباق با واقعیت های زندگی فردی و گسیختگی بخش های گوناگون برنامه درسی را می توان نام برد. این برنامه ها موضوعاتی را آموزش می دهند که مجزا هستند و موجب احساس بی ربطی، بیهودگی و گاهی حتی سردرگمی در دانش آموزان می شود. بنابراین مبحث تلفیق در دهه های اخیر با فراوانی و شدت بیشتری، در حوزه ی برنامه ی درسی، مطرح شده و به عنوان متغیری جدید هم افق های تازه ای را در مسیر تحول و تغییر پارادایم برنامه ی درسی قرار داده و هم بر پیچیدگی های نظری و عملی رشته افزوده است. پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی برنامه درسی تلفیقی در جهت پرورش تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه دوم صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش، مفاهیمی که با توجه به چهار بٌعد الگو مورد تأکید متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران قرار گرفت. به نظر می رسد الگوی طراحی شده در چهار بٌعد هدف، محتوی، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی در دوره دوم متوسطه با توجه به نتایج حاصل از مرور نظام مند منابع و متون تخصصی و همچنین تحلیل محتوای کیفی، دارای کارآیی و اثربخشی بوده و از پیش بینی کنندگی مناسبی برای پرورش تفکر خلاق در مدارس متوسطه برخوردار باشد.
ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی در ارائه دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در شرایط کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۲۰۴-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 انجام گرفته و نوع پژوهش ارزشیابانه است. جامعه آماری، همه جلسات تدریس تلویزیونی دروس علوم تجربی و ریاضیات پایه پنجم ابتدایی بوده که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند واحد متوالی، هفت جلسه برای ارزشیابی انتخاب شده است. به منظور گرد آوری داده ها، از ابزار محقق ساخته استفاده شده و ارزشیابی را 13 متخصص رشته های تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی دانشگاه تبریز و معلمان دروس علوم تجربی و ریاضی انجام داده اند. برای بررسی پایایی ابزار از توافق میان ارزیابان استفاده شده و ضریب توافق 0/78 به دست آمده است که حاکی از پایایی بالای ابزار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که کیفیت تدریس تلویزیونی در درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی در مؤلفه های محتوا (4/92)، طرح تدریس (3/60) و فنی (4/65) و در درس علوم تجربی در مؤلفه های محتوا (4/90)، طرح تدریس (3/52) و فنی (4/65) بالاتر از حد متوسط بوده و از مطلوبیت کافی برخوردار است. از میان گویه های مؤلفه طرح تدریس، برانگیختن تفکر یادگیرندگان، مرور و جمع بندی مطالب ارائه شده، مواد آموزشی کمکی و بیان اهداف آموزشی، در هر دو درس نیاز به توجه بیشتر دارند.
استانداردسازی آموزش فنی و حرفهای برای مشاغل پرکاربرد حرفهی تنظیم کنندگان و متصدیان ماشین ابزار فلزکاری با توجه به رویکرد دیکوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
۱۹۸-۱۸۵
در این تحقیق پس از بررسی مطالعات انجام شده بر استانداردسازی آموزش، اهمیت تدوین استانداردهای ارزشیابی و شایستگی مشاغل مختلف مورد بررسی قرار گرفت. تحقیقات انجام شده با توجه به رویکرد دیکوم مورد بررسی قرار گرفت و فلوچارت تدوین اسناد استاندارد فوق ارائه گردید. پس از انتخاب خبرگان و صاحبنظران مرتبط با حرفهی تنظیم کنندگان و متصدیان ماشین ابزار فلزکاری به روش گلولهی برفی، 8 عنوان شغل برای حرفهی فوق پیشنهاد شد. سپس مشاغل فرزکاری فلزات، تراشکاری فلزات و برشکاری و سنگزنی فلزات به عنوان پرکاربردترین مشاغل حرفهی موردنظر انتخاب شده و تکالیف پیشنهادی برای هرکدام از این سه شغل توسط کارگروه پیشنهاد گردید. در نهایت استانداردهای شایستگی و ارزشیابی مشاغل فوق با توجه به رویکرد دیکوم و بر اساس دستورالعمل سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور تدوین گردید.
بررسی تاثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان پایه دهم تجربی به درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
233 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در مبحث تعیین علامت پایه دهم تجربی می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی (پیش- پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد. برای گردآوری داده و اطلاعات لازم جهت انجام تحقیق از روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده گردید. در روش میدانی که از پرسشنامه و آزمون ریاضی در این پژوهش استفاده گردید و متغیرهای مورد سنجش مورد مطالعه قرارگرفت . این مطالعه بر روی دانش آموزان مدارس دخترانه دولتی پایه دهم متوسطه شهرستان قروه از توابع استان کردستان انجام گرفت و حجم نمونه دو گروه کنترل و آزمایش 40 نفر از دانش آموزان رشته تجربی مدارس سطح شهر به صورت تصادفی که همگن بودن این دو گروه در ابتدای تحقیق بررسی شد می باشد . یافته های آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی یا اندازه های مکرر نشان داد با توجه به یافته های این پژوهش ارزشیابی پویا مبتنی بر وب بر نگرش دانش آموزان پایه دهم تأثیر مستقیم و معنادار داشته است و 71 درصد از تفاوت های فردی در نمرات پس آزمون نگرش مربوط به ارزشیابی پویا مبتنی بر وب می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده ، "رویکرد ترغیبی تدریجی" در جهت تسهیل یادگیری هنگام توسعه ی ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در یک محیط آموزش الکترونیکی مؤثر است
شناسایی و تبیین مؤلفه های ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت در آموزش عالی، نه رسیدن به نقطه ای ثابت و ایستا، بلکه حرکت و جریانی پویاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین مؤلفه های مؤثر در ارزیابی کیفیت آموزش در دانشگاه هاست. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی پیمایشی است. ابزار گردآوری داده های بخش کیفی تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار اطلس تی و استخراج نشانگرها و استفاده از روش دلفی بوده است. جامعه آماری بخش دلفی 18 نفراعضای هیأت علمی با روش غیراحتمالی (گلوله برفی) و اشباع نظری و در بخش کمی 92 نفر هیأت علمی و 357 نفر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده و استفاده از جدول مورگان، گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. و از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS 26 در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. عوامل ساختار سازمانی، هیأت علمی، دانشجویان، دوره های آموزشی، راهبردهای یاددهی – یادگیری و تجهیزات و امکانات 71 نشانگر و 29 ملاک که در این بین اعضای هیأت علمی دارای اولویت بیشتری می باشد. نتایج حاصل نشان دهنده وضعیت نسبتاً مطلوب کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی بوده و تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله کمی وجود دارد.
دلایل، ضرورت و چگونگی ارزیابی از رؤسای دانشگاه های کشور و موانع آن از منظر استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
61 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی دلایل، ضرورت و چگونگی ارزیابی از رؤسای دانشگاه های کشور و موانع آن از منظر استادان دانشگاه ها اجرا شده است.روش پژوهش: برای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع روش پدیدارشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش را رؤسا و استادان دانشگاه ها و متخصصان در حوزه ارزشیابی در سال تحصیلی 1402 - 1401 تشکیل می دادند. نمونه از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع افراد کانونی انتخاب شد و با توجه به اشباع نظری 20 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «بررسی اسناد» برای گردآوری داده ها استفاده شده است. پس از بیان هدف های پژوهش و تأکید بر اصل محرمانه بودن؛ مصاحبه با هر یک از مشارکت کنندگان ضبط و مکتوب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است و جزئیات یافته ها مورد تفسیر قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد از دلایل ارزیابی رؤسای دانشگاه ها در چهار مقوله الزامات حکمرانی در آموزش عالی، تعیین و تحقق رسالت های آموزشی و پژوهشی، تعیین و کنترل فرایندهای توسعه ای و اجرای سیاست های نظارتی است. علاوه بر این، سایر یافته ها نشان دهنده آن بود که مهم ترین موانع ارزیابی رؤسای دانشگاه ها در کشور، نگرانی و دلهره رؤسای دانشگاه ها از بازخورد ذی نفعان، مشکلات اداری و جا نیفتادن فرهنگ نقد و مطالبه است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از ارزیابی عملکرد رؤسای دانشگاه ها می تواند رؤسا را از عملکرد خودآگاه سازد و به عنوان یک راهبرد مهم در دانشگاه در نظر گرفته شود.