مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
مزیت رقابتی
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
41 - 88
حوزههای تخصصی:
در موضوع گردشگری، خوشه ها به مثابه گروهی از کسب وکارها و کانون های وابسته به گردشگری از طریق همکاری و تعامل، به دنبال افزایش رقابت پذیری و توسعه هستند. باتوجه به بیش از پنج دهه مطالعه پیرامون خوشه های گردشگری و توسعه منطقه ای و فقدان مرور جامع پژوهش های پیشین، هدف اصلی این پژوهش، مرور کمی این پژوهش ها به کمک ابزار تحلیل کتاب سنجی است. در همین راستا، مقاله های مرتبط با این موضوع از سال 1988 تا 2024 مورد بررسی قرار گرفت و ترسیم نقشه دانش و تحلیل عملکرد بر روی 333 مقاله در نرم افزار Vos viewer انجام شد. یافته ها نشان داد طی دهه گذشته تعداد مقالات منتشر شده بیشترین میزان را داشته و نویسندگانی چون جکسون و مورفی بیشترین استناد علمی را داشته اند. همچنین تجزیه وتحلیل هم رخدادی واژگان، پنج خوشه پژوهشی را آشکار ساخت که واژگان کلیدی هسته آن ها شامل گردشگری، تحلیل خوشه ای، برنامه ریزی منطقه ای، رقابت پذیری و توسعه گردشگری است.
مزیت رقابتی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی (مطالعه صنایع غذایی البرکات عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
65 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی، جهت کسب مزیت رقابتی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان شرکت البرکات در عراق شکل می دهند که ۲۳۶ نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها، با استفاده از پرسشنامه استاندارد صورت پذیرفت. به منظور تعیین روایی و پایایی سنجه ها، از روایی محتوا، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها و آزمون مدل مفهومی پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ استفاده شد. نتایج، حاکی از تائید فرضیه اول (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر معنویت سازمانی)، فرضیه دوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر بازاریابی سبز)، فرضیه سوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر مزیت رقابتی)، فرضیه چهارم (تأثیر معنویت سازمانی بر بازاریابی سبز)، فرضیه پنجم (تأثیر معنویت سازمانی بر مزیت رقابتی) و فرضیه ششم (تأثیر بازاریابی سبز بر مزیت رقابتی) است.
شناسایی مؤلفه های استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش بر اساس تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
23 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت ورزش یکی از صنایعی است که بسیار رشد کرده و در جوامع مختلف، همواره توجه زیادی به آن شده است. در این صنعت، استفاده از استراتژی های بازاریابی نوآورانه، به منظور جذب مشتریان جدید، حفظ مشتریان قدیمی و افزایش فروش، امری ضروری به نظر می رسد. در این راستا، شناسایی مؤلفه های استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش، به عنوان یکی از موضوعات مهم در حوزه بازاریابی، در کانون توجه قرار گرفته است. در این مقاله با بهره گیری از تئوری داده بنیاد، مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش شناسایی و بررسی شده است. به دنبال ارائه نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی برای توسعه استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش ارائه شده است.
روش: روش پژوهش حاضر، از نوع تئوری داده بنیاد است. برای گردآوری داده های مورد نیاز و شناسایی مؤلفه ها مربوطه، از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق استفاده شد. چارچوب کلی مدل، بر اساس رویکرد تئوری داده بنیاد با رهیافت ساخت گرایانه چارمز (۲۰۱۴) بود. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد ورزشی، تولیدکنندگان محصولات ورزشی و کارشناسان حوزه صنعت ورزش و اساتید رشته مدیریت ورزشی در نظر گرفته شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری متوالی بود (۱۵ نفر). برای بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج کیفی، از معیارهای ارزشیابی لینکلن و گوبا (۱۹۸۵) شامل معیارهای اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اعتمادپذیری و تأییدپذیری استفاده شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. در تحقیق حاضر برای محاسبه پایایی بازآزمون، از بین مصاحبه های انجام شده، به صورت تصادفی ۳ مصاحبه انتخاب و هر یک از آن ها دو بار در فاصله زمانی 30 روزه (یک ماه) توسط پژوهشگر کدگذاری شد. میزان پایایی 89/0 به دست آمد که مورد تأیید و قابل قبول بود.
یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش عبارت اند از: ۱. فرصت گرایی و ارزشمندی که چهار شاخص ارزش آفرینی، توسعه بازار نوآورانه، کشف بازار نوآورانه و فرصت طلبی را شامل می شود؛ ۲. متغیرهای بازاریابی که چهار شاخص محصول/ ارتقای محصول، ترفیع نوآورانه، قیمت گذاری و توزیع نوآورانه محصول را شامل می شود؛ ۳. تمرکز بر مشتری که سه شاخص رضایت مشتری، مشتری مداری و کانال های نوآورانه را پوشش می دهد؛ ۴. بازاریابی یکپارچه که دو شاخص تمرکز بر بازار و نفوذ بازاریابی را دربرمی گیرد؛ ۵. جایگاه منحصربه فرد که دو شاخص کیفیت مداری و تغییر و اصلاح را شامل می شود؛ ۶. تصویر ذهنی مثبت که دو شاخص شبکه سازی و خوش نامی در بازار را پوشش می دهد؛ ۷. استراتژی و برنامه ریزی بازاریابی که از دو شاخص برنامه ریزی بازاریابی و راهبرد بازاریابی تشکیل شده است؛ ۸. تحقیقات بازار نوآورانه که دو شاخص منبع تحقیق نوآورانه و تحلیل بازار نوآورانه را دربرمی گیرد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دانش و بینش جدیدی را در خصوص توسعه استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش ارائه می دهد. به طور مشخص، دو عامل «فرصت گرایی و ارزش آفرینی» و «تمرکز بر مشتری»، به عنوان عوامل کلیدی و تأثیرگذار بر استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش شناسایی شدند که در ادبیات گذشته کمتر به آن ها توجه شده است. نتایج این مطالعه، به توسعه رویکردهای مؤثرتر در زمینه استراتژی های بازاریابی نوآورانه در صنعت ورزش کمک می کند.
ارائه الگویی برای بسترسازی صنعت 4.0 با تاکید بر نقش نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
37 - 78
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات بنیادی در عصر صنعت 4.0، عدم توجه به نوآوری باز در سازمان هاست. از مهمترین دلایل آن، نبود الگویی کارآمد در این حوزه می باشد. این پژوهش ابتدا شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز را به کمک روش فراترکیب شناسایی کرده است و سپس با روش پویایی سیستم، الگویی پویا برای بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز در سازمان طراحی می کند. نتایج پژوهش، 38 شاخص و 9 مؤلفه اصلی را (نوآوری ورودی، نوآوری دوسویه، خلاقیت و نوآوری سازمان، تشخیص و افزایش آمادگی فناوری ها، ساختارمندی فناورانه صنعت 4.0 سازمان، ظرفیت جذب سازمان، عملکرد سازمان، بسیج منابع، منابع انسانی در صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز) نشان می دهد. همچنین یافته های روش پویایی سیستم حاکی از آن است که با اجرای فرایند بسترسازی صنعت 4.0 با نقش نوآوری باز در سازمان ها، بهره وری و سود مالی سازمان، افزایش می یابند، اما هنگامی که فرایند نوآوری باز در صنعت 4.0 سازمان، پایین باشد، بهره وری، سود مالی و سهم بازار سازمان در آینده همراه با مسائلی خواهد بود.
تحلیل عوامل مؤثر بر برند متمایز در کسب وکارهای رسانه های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
628 - 667
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل کسب وکار رسانه های دیجیتال با تأکید بر ایجاد برند متمایز است.روش: در مرحله اول، با استفاده از روش داده بنیاد و نمونه گیری نظری، ۲۴ مصاحبه نیمه ساختاریافته با اعضای هیئت مدیره، مدیران، معاونان و کارشناسان آژانس های دیجیتال لابراتوار رسانه، دیجیتال مارکتینگ متاوب و شرکت دیجیتال مارکتینگ لوتوس انجام شد. تحلیل کیفی داده های به دست آمده از مصاحبه ها، به شناسایی و طبقه بندی مؤلفه های کلیدی مدل کسب وکار رسانه های دیجیتال انجامید. این مؤلفه ها عبارت اند از: شرایط علّی: عوامل مدیریتی، زیرساختی و استراتژیک؛ پدیده محوری: برند متمایز؛ راهبردها: فناوری های رسانه ای و دیجیتال؛ عوامل زمینه ای: یادگیری سازمانی و ارتباط با مشتری؛ عوامل مداخله گر: قوانین و وضعیت اقتصادی و پیامدها: رشد اقتصادی و افزایش ارزش برند. در مرحله بعد، مدل ارائه شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی روی داده های جمع آوری شده از ۱۲۰ خبره رسانه های دیجیتال آزمون شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برند متمایز، به عنوان پدیده محوری مدل کسب وکار، تحت تأثیر عوامل مدیریتی، فناوری های دیجیتال و راهبردهای بازاریابی قرار دارد و از طریق بهینه سازی تعاملات مشتری و نوآوری در خدمات رسانه ای، به رشد اقتصادی و ارتقای مزیت رقابتی کسب وکار منجر می شود.نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه چارچوبی جامع، به توسعه ادبیات مدل های کسب وکار رسانه ای کمک می کند و راه کارهایی را برای سیاست گذاران و مدیران رسانه های دیجیتال ارائه می دهد.
شناسایی و چارچوب بندی راهکارهای ارتقای مزیت رقابتی در ورزش اسکیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
151 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی شناسایی و چارچوب بندی راهکارهای ارتقای مزیت رقابتی فدراسیون اسکیت ایران می پردازد.
روش شناسی: روش پژوهش کیفی و بر اساس رویه های تحلیل مضمون (براون و کلارک، 2006) انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارشناسان حوزه اسکیت تشکیل داده بودند که سابقه بالای ده سال داشتند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و اعتباریابی یافته ها براساس معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا (1985) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، پنج مضمون اصلی و سیزده مضمون فرعی مانند "راهبردهای توسعه سازمانی فدراسیون اسکیت" (شامل توسعه فنی ورزش اسکیت در سطح کشور، مهارت های مدیریتی؛ ارتقای مزیت رقابتی سرمایه انسانی فدراسیون)؛ "گسترش شبکه سازی و روابط بین المللی" (شامل توسعه روابط داخلی و توسعه روابط بین المللی)؛ "راهبردهای بازاریابی" (شامل مشتری مداری؛ تبلیغات عمومی؛ آگاهی و اطلاع رسانی؛ جذب حامیان مالی)؛ "راهبردهای زیرساختی" (شامل توسعه امکانات و زیرساخت ها؛ مکان ها و فضاهای آموزشی) و راهبردهای همگانی کردن اسکیت (شامل نهادینه سازی ورزش اسکیت و توسعه اسکیت در بین عموم و خانواده ها) شناسایی شدند
نتیجه گیری: این نتایج می تواند به فدراسیون اسکیت کمک کند تا راهبردهایش را برای توسعه و گسترش، ایجاد و تقویت شبکه ها، و بهبود عملکرد، عملیاتی و پشتیبانی کند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کسب مزیت رقابتی در باشگاه های حرفه ای فوتبال ایران با رویکرد منبع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کسب مزیت رقابتی در باشگاه های حرفه ای فوتبال ایران بود. تحقیق حاضر، توصیفی- همبستگی بود و به روش آمیخته انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق در مطالعه کیفی و کمی شامل کلیه نخبگان آگاه در صنعت فوتبال بود. در بخش کیفی از اشباع اطلاعاتی استفاده شد که اطلاعات با 13 مصاحبه به اشباع رسید، در این بخش نمونه ها به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. همچنین در بخش کمی از نمونه گیری هدفمند استفاده شد که شامل 150 نفر از استادان مدیریت ورزشی و کارشناسان فوتبال بودند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات در بخش کمی، شامل پرسشنامه محقق ساخته بود. از روش تحلیل محتوا برای بررسی مصاحبه های متخصصان و از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی. ال. اس برای بررسی مدل تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که به ترتیب کارایی، نوآوری، پاسخگویی به مشتری و کیفیت با ضرایب مسیر 0/470، 0/239، 0/202 و 0/198، مهم ترین عوامل مزیت رقابتی در باشگاه های فوتبال بود. باشگاه های فوتبال باید با برنامه ریزی صحیح و ایجاد کارایی، کیفیت، نوآوری و پاسخگویی صحیح به مشتریان، با تکیه بر منابع سازمانی، به مزیت رقابتی دست یابند تا در عرصه های داخلی و بین المللی حضوری قدرتمند داشته باشند.
اثر کاربست الگوی مدیریت سایبرنتیک بر گسترش رفتارهای خودمدیریتی و نقش آن بر توسعه توانمندسازی روان شناختی کارکنان و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر کاربست الگوی مدیریت سایبرنتیک بر گسترش رفتارهای خودمدیریتی و نقش آن بر توسعه توانمندسازی روان شناختی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان اصفهان انجام گرفته است. به همین منظور 206 نفر از کارکنان ادارات مذکور با روش تصادفی طبقه ای برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد الگوی مدیریت سایبرنتیک بیرن بائوم (1988)، رفتارهای خودمدیریتی مانز (2009)، و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos Graphics تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب استفاده از الگوی مدیریت CM (M=2/58) و همچنین میزان بهره مندی کارکنان از رفتارهای خودمدیریتی (M=2/67) و توانمندسازی روان شناختی (M=2/73) در ادارات ورزش و جوانان استان اصفهان وجود دارد (0/05 ≥P). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و حاکی از آن است که کاربست الگوی مدیریت CM به صورت مستقیم بر گسترش رفتارهای خودمدیریتی (0/37) و توانمندسازی روان شناختی (0/33) کارکنان، و به صورت غیرمستقیم و از طریق تأثیر بر گسترش رفتارهای خودمدیریتی کارکنان، بر توسعه توانمندسازی روان شناختی آنان در ادارات ورزش و جوانان استان اصفهان اثرگذار بوده است (0/20).
بررسی مزیت نسبی و مزیت رقابتی صادرات کالاهای ورزشی منتخب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که پاسخ به تقاضا داخلی و خارجی کالاهای ورزشی به عنوان عاملی برای رونق بازار ورزش و کسب توانایی رقابت در عرصه های بین المللی به حساب می آید، این مطالعه توان رقابتی کشور ایران در زمینه صادرات کالاهای ورزشی با مهم ترین شریک های تجاری را بررسی می کند.روش شناسی: روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش جمع آوری اطلاعات از نوع پژوهش های اسنادی است. جهت تحقق هدف، شاخص های مزیت نسبی آشکارشده (RCA)، مزیت نسبی آشکارشده متقارن (RSCA)، پلان تجاری (TM) و شاخص سهم ثابت بازار (CMS) برای داده های صادرات ورزشی منتخب ایران و 8 شریک تجاری ایران در در دوره زمانی 2000-2015 به کار برده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که اگرچه مزیت نسبی براساس شاخص های مزیت نسبی آشکارشده (RCA) و مزیت نسبی آشکارشده متقارن (RSCA) وجود ندارد؛ اما مطابق با پلان تجاری (TM)، ایران در سال های 2009، 2012 و 2014 توانسته است جزء برندگان در بازارهای رو به صعود قرار گیرد. براساس اثر رقابتمندی در شاخص سهم ثابت بازار (CMS) دو نتیجه حاصل گردید که سهم کشور ایران از بازار کالاهای ورزشی کشورهایی همچون گرجستان، روسیه، آذربایجان و قزاقستان در دوره زمانی 2015-2012 رو به افزایش است. همچنین کشور ایران در سال 2015 نسبت به سال های 2014-2012 توانسته است توان رقابتی خود را افزایش دهد.نتیجه گیری: کشور ایران با وجود نداشتن مزیت نسبی در صادرات کالاهای ورزشی و روند ناپایدار مزیت رقابتی می تواند با همگرایی منطقه ای در چارچوب منطقه ای شدن قدم بردارد و توانایی تولید و صدور کالاهای ورزشی با قیمت ارزان تر را در خود تقویت کند.