مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
225 - 244
حوزههای تخصصی:
هایدگر معتقد است فهم متافیزیکی از هنر و نظریه های زیبایی شناسانه سایه ای سنگین بر نسبت ما با هنر و آثار هنری انداخته است. این موضوع هم به ساحت فهم و درک آثار هنری (در مقام مخاطب) و هم به ساحت ابداع آثار هنری (در مقام هنرمند) تسری یافته است. راهی که هایدگر برای برگذشتن از زیبایی شناسی و حتی فراتر از آن برای عبور از سوبژکتیویسم ارائه می کند، «پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار هنری بزرگ» است. این راه از نظر او یگانه راه نزدیک شدن به ذات هنر است. او در این مسیر پدیدارشناختی به یک دور می رسد. دوری که یک سوی آن حقیقت هنر است و سوی دیگر آن اثر هنری. این مقاله درصدد بررسی این موضوع است که هایدگر چگونه با تحلیل پدیدارشناختی - هرمنوتیکی برخی آثار هنری بزرگ نشان می دهد که می توان پلی پدیدارشناسانه به ماهیت هنر زد و در مسیر کشف حقیقت هنر قدم برداشت. در همین راستا در تلاش است برخی مقومات ذاتی هنر را تشخیص دهد. «رخداد حقیقت در اثر هنری» و «برافراشتن عالم در پرتو اثر هنری» از جمله این مقومات ذاتی است.
فرآیند انتقال معنا در ترجمه از منظر پُل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
260 - 245
حوزههای تخصصی:
ملاحظات متنی و زبانی نظام های معنایی و ساختاری متن ترجمه را نشان می دهند. از سوی دیگر، تعامل و یا عدم تعامل نشانه های متنی زبان مبدا و زبان مقصد می تواند فرآیند انتقال معنا را دچار چالش کند. نوشتار حاضر از اندیشه پل ریکور در باب فلسفه ترجمه نشأت می گیرد. ریکور یکی از فیلسوفان قرن بیستم فرانسه است که اندیشه ورزی اش تأثیر به سزایی بر علوم انسانی گذاشت. شناسایی روابط پیچیده میان ترجمه و هرمنوتیک و اهمیت آگاهی مقدم بر متن به عنوان پیش زمینه ضروری در فرآیند ترجمه به بسیاری از ابهامات در حیطه متن و ترجمه پاسخ می دهد. ریکور با اشاره به تنوع زبانی و فرهنگی، مفهوم «مهمان نوازی زبانی» را به مثابه رویکردی اخلاقی برای ترجمه مطرح می کند که منجر به درکی دوسویه و پذیرش تفاوت ها میان زبان ها و فرهنگ ها خواهد شد. وی به چالش های اخلاقی و فلسفی که مترجم با آن ها مواجه می شود، اشاره کرده و بر این باور است که هیچ ترجمه ای نمی تواند به طور کامل معادل متن مبدا باشد. علاوه بر این، ریکور به مفهوم «سوگ» در ترجمه اشاره می کند که به معنای رها کردن برخی مفاهیم و ساختارهای زبانی است. در این راستا، مقاله به این پرسش های اساسی می پردازد که آیا ترجمه ممکن است یا ناممکن؟ چگونه می توان با چالش های اخلاقی و فلسفی در فرآیند ترجمه مواجه شد؟ مقاومت زبانی چگونه عمل خواهد کرد؟ مفهوم خیانت زبانی و یا مهمان نوازی زبانی در امر برگردان روایت چگونه است؟ در این مقاله برآنیم تا با تکیه بر آراء ریکور به بررسی ابعاد زبانی، فرهنگی و اخلاقی ترجمه بپردازیم و نشان دهیم که فرایند ترجمه چگونه می تواند الگویی برای تفسیر واقع شود و به ایجاد همبستگی میان انسان ها کمک کند.
نقش و تأثیر کارل مارکس در شکل گیری مفهوم دولت رفاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
365 - 382
حوزههای تخصصی:
دولت رفاه یکی از مفاهیم مهم حقوق عمومی بوده و اساس حکومت داری مدرن تلقی می شود. هرچند امروزه برخی، دوره دولت رفاه را پایان یافته می دانند و ادعا دارند که جهان وارد عصر دولت فرا تنظیم گر شده است اما واقعیت این است که حتی در دولت های پسا تنظیم گر نیز شاخص هایی از دولت رفاه دیده می شود. بنابراین آشنایی با مفهوم دولت رفاه، مقدمه آشنایی با مفهوم دولت پساتنظیم گر می باشد. اگر به بسترهای شکل گیری دولت رفاه نگریسته شود درمی یابیم که بحران های برخاسته از اقتصاد کلاسیک، کشورهای غربی را واداشت تا مفهوم دولت رفاه را به عنوان راه حلی در سیاست لحاظ کنند. این در حالی است که مارکس سال ها قبل، پیرامون آسیب های اقتصاد کلاسیک تأمل نموده و در این خصوص هشدار داده بود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که انتقادات مارکس از جوامع لیبرال، چه تأثیری در ظهور مفهوم دولت رفاه داشته است؟ نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که مفهوم دولت رفاه پس از مرگ مارکس زاده شده و نظریات این اندیشمند در خصوص رفاه با مفهوم دولت رفاه تفاوت هایی دارد اما به نحوی، انتقادات مارکس از جامعه لیبرال، در این روند نقش بسترساز داشته است. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی بوده و ازلحاظ جمع آوری اسناد کتابخانه ای می باشد.
مفهوم تجربه نزد هگل و وایتهد: شناخت و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
465 - 488
حوزههای تخصصی:
بحث از تجربه نزد هگل و وایتهد با یک مبنای اساسی و شبیه به هم، مطرح اما در دو مسیر کاملاً متفاوت بسط می یابد. مبنای این دو فیلسوف در مورد تجربه گره زدن بحث از آن به چیستی هستی است؛ هر چند این موضوع نیز به رغم شباهت هایی که میان شان هست، متفاوت می نماید. هگل واقعیت را در صیرورت می داند تا روح به مرحله نهایی خود برسد. بنابراین تجربه را در این ساختار مورد توجه قرار داده و معنا و مفهومی در حوزه شناخت برای آن قائل می شود. وایتهد نیز به صیرورت قائل است اما به روح قائل نیست و هر چه به تجربه دربیاید را واقعیت می داند. بنابراین مفهوم تجربه نزد او از حوزه شناخت بیرون می رود. ما در بررسی و تحلیل تجربه میان این دو فیلسوف با اینکه حضور مبنای مشترک را همه جا می توانیم دریابیم، اما می بینیم در بیشتر موارد این دو از هم متمایز می شوند و این موضوع به علت فهم متفاوت هر یک از تجربه است. ما در تحقیق حاضر سعی کرده ایم با مبنا قرار دادن مفهوم و ویژگی های تجربه میان هگل و وایتهد و با استفاده از آثاری که توانستیم مطالعه کنیم، در پاسخ به این پرسش که: «اگر آنچه از تجربه نزد هگل و وایتهد می توانیم دریابیم را در برابر هم قرار دهیم، چه چیزی به دست خواهیم آورد؟» ضمن نشان دادن وجوه «شباهت» و «تفاوت» را میان این دو فیلسوف به این نتیجه برسیم که «وایتهد در بحث تجربه از هگل عبور کرده است».
گذار از عدالت اخلاقی به عدالت حقوقی و تعریف جدیدی از دولت سیاسی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
529 - 549
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارنده سعی در توضیح امری کمتر دیده شده در اندیشه اخلاقی و سیاسی ارسطو را دارد که همان بعد حقوقی است که ارسطو اتفاقاً بین اخلاق و سیاست در جهت پیوند این دو در فصل پنجم کتاب اخلاق نیکوماخوس بیان کرده است. ارسطو در این فصل از عدالت به معنای اخلاقی فاصله می گیرد و با وارد کردن دیگری در نظریه خود به عدالت به معنای حقوقی تحت نظریه حق طبیعی که خود مبتنی بر نظریه طبیعت یونانی است وارد می شود. با این فصل از کتاب مذکور ارسطو معنای قانون، شهروندی و زندگی ذیل دولت سیاسی را کاملا متحول می کند. به نوعی که کاملا سیاست از این لحظه تحت تأثیر حق یا حقوق غیر سوبژکتیو انسان قرار می گیرد و در اینجا ارسطو میان تدبیر منزل، نسبت خدایگانی و بندگی و وضع سیاسی تفاوت ایجاد می کند و سیاست را مکانی برای تحقق بخشی کسب فضایل اخلاقی و تضمین قوانین مبتنی بر عدالت توزیعی و تصحیحی و سایر حقوق طبیعی شهروندان قرار می دهد.
واقعه کربلا در دیدگاه ابن تیمیه: یک روایت متفاوت
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۹
49 - 66
حوزههای تخصصی:
واقعه کربلا، یکی از مهم ترین و أثرگذارترین رخدادهای تاریخ اسلام است که همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار داشته است. ابن تیمیه (661-728ق) متکلم و فقیه اهل سنت، دیدگاه هایی خاص و جنجالی درباره این واقعه ارائه کرده است که بررسی آن ها می تواند ابعاد جدیدی از اندیشه های او را روشن سازد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، درپی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه ابن تیمیه درباره واقعه کربلا چیست و چگونه می توان آن را در چارچوب تفکرات سیاسی و مذهبی او تحلیل کرد؟
یافته های پژوهش نشان داد که ابن تیمیه با اتخاذ رویکردی سیاسی مذهبی، تلاش کرده است از یزیدبن معاویه دفاع کند و قیام امام حسین(ع) را اقدامی نادرست جلوه دهد. وی در آثار خود، به ویژه منهاج السنه ضمن انتقاد از قیام امام حسین(ع)، مسئولیت مستقیم جنایات کربلا را از یزید سلب کرده و آن را به عوامل اجرایی، مانند عبیدالله بن زیاد نسبت داده است.
استنتاج مؤلفه ها و روش های تربیتی حاصل از نماز در کلام و سیره حضرت امام حسین(ع)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۹
67 - 88
حوزههای تخصصی:
برپایی نماز در شب، صبح و ظهر عاشورا، عالی ترین جلوه شکوه بندگی حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در واقعه کربلا در مقابل معبود است. هدف پژوهش، استنتاج مؤلفه ها و روش های تربیتی حاصل از نماز در کلام و سیره حضرت امام حسین(ع) است. روش پژوهش از نوع کتابخانه ای و به شیوه فیش نویسی است. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین مؤلفه های تربیتی شامل؛ اهمیت به نماز به عنوان وسیله یاد خدابودن و ستون و پرچم دین، توجه به نماز جماعت، نماز اول وقت، خلوص نیت در نماز، محافظت بر نماز، استعانت از نماز، نماز شب و شب زنده داری، شهادت در حال نماز، احیای اذان، غیرت دینی، اقامه نماز در میدان جنگ، ترویج نماز و دفاع از نماز. همچنین روش های تربیتی نظیر مراقبه و محاسبه، تبشیر و تنذیر، تشویق و ترغیب، پند و موعظه در کلام و سیره امام حسین(ع) درباره نماز، مشاهده شده است.
الگوی عوامل مؤثر بر رعایت اخلاق پژوهش( به عنوان یکی از مؤلفه های دانشگاه اخلاق گرا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی عوامل موثر بر رعایت اخلاق پژوهش به عنوان یکی از مولفه های دانشگاه اخلاق گرا با رویکرد سنتزپژوهشی انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی جامعه آماری این تحقیق، همه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در بین سالهای 1385 الی 1403 است. در این راستا 78 اسناد و مقالات مرتبط با موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 22 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شد و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 60 کد محوری و 10 مقوله کلی طی فرایند ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید. نتایج یافته ها نشان داد که عوامل فردی ( شخصیت اخلاقی پژوهشگر، صداقت پژوهشگر، باورهای دینی پژوهشگر وتامین مالی پژوهشگر) عوامل درون دانشگاهی(حمایت، سازوکار قانونی و عوامل اداری آموزشی) و عوامل برون دانشگاهی(فرهنگ سازی، حاکمیت ارزش ها و تدوین سیاست های تعاملی پژوهش) در ارتقای اخلاق پژوهش در دانشگاه اخلاق گرا تاثیر گذار است.
بررسی تأثیر برنامه تمرینی +11 بر نمره کل FMS و نقش آن در پیشگیری از آسیب های اسکلتی-عضلانی در نوجوانان فوتبالیست
حوزههای تخصصی:
نوجوانان فوتبالیست به دلیل رشد فیزیکی سریع و شرکت در فعالیت های پرفشار، در معرض آسیب های ورزشی قرار دارند. آزمون غربالگری حرکتی عملکردی (FMS) یکی از ابزارهای ارزیابی کیفیت حرکتی است که می تواند به شناسایی ناهنجاری ها و نقاط ضعف حرکتی کمک کند. از سوی دیگر، برنامه تمرینی فیفا +11 به عنوان یک پروتکل استاندارد گرم کردن، برای بهبود عملکرد حرکتی و کاهش آسیب ها پیشنهاد شده است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر برنامه تمرینی +11 بر نمره کل آزمون FMS و نقش آن در پیشگیری از آسیب در نوجوانان فوتبالیست بود. در این مطالعه نیمه تجربی، ۴۰ فوتبالیست نوجوان 10 تا 15 ساله به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۶ هفته، سه جلسه در هفته، برنامه فیفا +11 را اجرا کرد، در حالی که گروه کنترل از برنامه گرم کردن معمولی استفاده نمود. ارزیابی های FMS در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. نتایج آزمون کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین گروه تجربی و کنترل، نمره کل FMS در گروه تجربی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (P<0.05). اندازه اثر مداخله (ES=0.29) نشان دهنده تأثیر مثبت برنامه تمرینی +11 بر بهبود الگوهای حرکتی عملکردی است. این یافته ها تأیید می کنند که اجرای منظم برنامه تمرینی +11 می تواند به عنوان یک راهکار کارآمد در بهبود کیفیت حرکتی و کاهش آسیب های ورزشی نوجوانان فوتبالیست مورد استفاده قرار گیرد
ماهیت و گسترلأ مغالطات ناشی از اشتراک لفظی با تأکید بر دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
229 - 249
حوزههای تخصصی:
اشتراک اسم، اشتراک در احوال ذاتی لفظ و اشتراک در احوال عرضی لفظ از اقسام مهم مغالطات لفظی است که در طول تاریخ منطق در کانون توجه منطق دانان بوده است. در این نوشتار دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا در این سه قسم مغالطه مورد کنکاش قرار گرفته و نقاط مشترک و تمایز دیدگاه ها نشان داده شده است. همه آنان به اهمیت این سه قسم مغالطه واقف بوده و آن ها را در صدر بحث از مغالطات قرار داده اند و در بسیاری از مصادیق این مغالطات، اتفاق نظر دارند اما در نحوه بیان اقسام و تعبیراتی که درباره آن دارند و در گستره برخی اقسام اختلافاتی مشاهده می شود. دو تفاوت در سخن شان دیده می شود یکی در اطلاق اشتراک بر این اقسام که ابن سینا در هر سه از واژه اشتراک بهره برده است، ولی ارسطو و فارابی واژه اشتراک را به قسم اول و دوم اختصاص داده اند. البته مقتضای نگاه دقیق تر اختصاص اشتراک به قسم نخست است و به کار بردن آن برای سایر اقسام نوعی تسامح می طلبد. تفاوت دیگر در اعجام و گستره آن است که ابن سینا آن را مرادف احوال عرضی لفظ دانسته است و در نوشتار و گفتار جاریش می داند اما ارسطو و فارابی آن را مختص نوشتار دانسته اند. اینکه مغالطه اعجام چه معنایی دارد و چرا برخی مختص نوشتارش دانسته اند، هردو، بررسی شده است. از کلمات ارسطو و ابن سینا چهار معنا برای اعجام استفاده می شود و همین تعدد معنا علت اختلاف در گستره اعجام شده است و در حقیقت ارسطو و فارابی و ابن سینا در مغالطه ای که مختص نوشتار است، اختلافی ندارند.
بررسی انتقادی ماده انضمامی بر مبانی فلسفه مشاء و حکمت متعالیه هستی شناسی ماده نخستین بر مبنای وجود سیال، التفات معرفت شناسانه و برخی پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
253 - 276
حوزههای تخصصی:
ویژگی هایی که مشهور فیلسوفان برای موجودات مجرد بر پایه ماده نخستین مشائی بیان کرده اند با برخی از احکام فلسفی و دینی مجردات ناسازگار است. به نظر می رسد خاستگاه این امر، تفسیر انضمامی یا اتحادی از ماده نخستین است. رویکرد این پژوهش در حل این مسئله بازشناسی ماده نخستین در ارتباط با وجود سیال، در قالب ماده تحلیلی و پیگیری بازتاب های آن در بحث ماده و قوه است. در این زمینه و با رویکردی بینارشته ای ابتدا تبیین دو دیدگاه قابل توجه از سوی نوصدرائیان معاصر بیان می شود. این دیدگاه ها بر وجود سیال و حرکت جوهری مبتنی است. در مرحله بعد ابتدا این مواضع نقد می گردد و پس از آن با التفاتی معرفت شناسانه، تبیین جامع تر و جدیدتری از جایگاه ماده به دست داده می شود. جایگزینی ماده انضمامی و اتحادی با ماده تحلیلی در تبیین مفاهیم «مجرد» و «مادی» با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین دقیق تر و توسعه بیشتر گستره حرکت، تعمیق هستی شناسی حرکت، ایجاد سازگار ی بیشتر آموزه های فلسفی با یکدیگر و با متون دینی می انجامد. همچنین ماده تحلیلی می تواند زمینه ساز پیشبردی بی بدیل در جنبه اسلامی فلسفه اسلامی و روشنگر زوایای دیگری از توان مندی های حکمت متعالیه و نیز زمینه ساز پژوهش های پسین در شناسایی و ارزیابی پیامدهای بسیار آن باشد. در پایان، موارد مشخصی از پیامدهای این تبیین فهرست و پیشنهاداتی نیز برای ادامه پژوهش ها در این زمینه ارائه می گردد.
اخلاق کیفرگرایی از منظر مقاصد شریعت شاطبی و فایده گرایی بنتام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
101 - 114
حوزههای تخصصی:
کیفردهی، توجیه مجازات و نسبت کیفردهی با عدالت از جمله مباحثی مهم هستند که در فلسفه اخلاق و مباحث فقهی مورد توجه اندیشمندان بوده اند. در مقاله حاضر، ابتدا، تعریف کیفرگرایی و هدف از آن بیان شده است. سپس، نظریه های شاطبی و جرمی بنتام در باب مجازات بیان شده اند و پس از بحثی تطبیقی، نظریه بنتام از موضع شاطبی نقد و بررسی شده است. در فایده گراییِ بنتام، کیفردادن به خودی خودی رنج محسوب می شود؛ مگر اینکه نفع آن بر ضرر آن غلبه کند. در مواقعی هم که موجب بیشترین نفع برای بیشترین افراد می شود، مجازات کردن مطلوب است؛ اگرچه موجب بی عدالتی شود. بر مبنای کیفرگرایی شاطبی، مجرم باید مجازات شود. یکی از مهم ترین دلایل آن بازدارندگی مجازات کردن است. اگر در موقعیت هایی نادر هم موجب بازدارندگی نشود، باز هم باید مجازات شود؛ زیرا چه بسا دارای مصالحی باشد که بر ما مخفی هستند. می توان با نظریه کیفرگرایی شاطبی که در قیاس با فایده گرایی کلاسیک رویکردی قاعده محور دارد، نظریه کیفرگرایی بنتام را نقد کرد و اشکال هایی از جمله زیر سؤال رفتن مبحث عدالت در کیفردهی را وارد دانست. در کنار آن، سه تفاوت مهم میان مقاصد شریعت شاطبی با کیفرگراییِ فایده گرایانه بنتام بررسی شده اند که به نوعی قوت و برتری مقاصد شریعت بر فایده گرایی را نشان می دهند. این تفاوت ها عبارت اند از: 1. معیارهای زمانی مصلحت، 2. انحصار لذت فایده گرایان در لذات مادی و جامعیت لذات (مادی و معنوی) در مقاصد شریعت و 3. فرع بودن اعتبار دین بر دنیا در فایده گرایی و تقدم دین بر دنیا در مقاصد شریعت مدنظر؛ به گونه ای که دین اساس و پایه مصالح دیگر است.
مبانی دفاع مشروع و حقوق بشر با تاکید بر اندیشه دفاعی مقام معظّم رهبری مدّ ظلّه العالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بر اساس فطرت، خرد و مبانی دینی، همه انسانها از حق دفاع مشروع برخوردار می باشند. چنین دفاعی مورد پذیرش اسلام بوده و از اجزاء منظومه اندیشه دفاعی مقام معظم رهبری نیز می باشد. نگارنده گان به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته و هدف تبیین مبانی دینی دفاع مشروع و بستر سازی برای پیگیری صدور قطعنامه ای الزام آور برای حمایت از دفاع مشروع است. یافته پژوهه آن است که نه اسلام و نه حقوق بشر سلطه جویی را نپذیرفته و به طرد و مقابله با آن توصیه می نمایند. در این میان اگر چه برخی از نهادهای بین المللی تلاش نموده تا با وضع قوانینی به برقراری امنیت کمک نمایند اما این تلاشها با توجه به عدم پشتیبانی های موثرعملی، نتیجه مهمی در بر نداشته و نمونه بارز آن جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی، غزّه و همچنین لبنان یا تهاجم برخی به کشور یمن می باشد. پیشنهاد می شود: وزارت خارجه و نهادهای حقوقی کشور با رایزنی با دولتهای کشورهای اسلامی و همسو و نیز سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، زمینه صدور قطعنامه ای الزام آور برای محاکمه و جبران خسارات وارده از سوی متجاوزان و حمایت همه جانبه از دفاع مشروع را فراهم آورند.
بازخوانی ادله فقهی حکم دیه شخص متولد از زنا (نقد ماده 552 ق.م.ا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 143
حوزههای تخصصی:
اگرچه مطابق نظر مشهور فقها، مقدار دیه فرزند نامشروع حاصل از زنا در صورت اظهار اسلام، معادل دیه فرزند مشروع و مسلمان دانسته شده، قانونگذار عرفی در ماده 552 ق.م.ا مصوب 92 به پیروی از دیدگاه غیرمشهور فقهی، آن را به صورت مطلق، برابر با مقدار دیه مسلمان دانسته و اظهار اسلام را شرط نمی داند. به رغم استناد هر دو دیدگاه به اطلاق روایات وارده، بازنگری در ادله و مبانی این حکم، حاکی از این است که به دلیل فقدان برخی از شرایط اساسی تحقق اطلاق کلام، این استدلال با اشکال اساسی مواجه است. ضمن اینکه با وجود اعتبار سندی و دلالتی روایات دال بر همسانی دیه ولدالزنا و اهل ذمّه، می توان گفت که قائل شدن به دیدگاه مخالف، نوعی اجتهاد در مقابل نص محسوب می شود و با عنایت به فقدان هرگونه تفصیل در این روایات، دیدگاهی که قانونگذار بدان وجاهت قانونی بخشیده است از مستندات لازم فقهی برخوردار نبوده، بلکه قول صحیح در این زمینه، دیدگاهی است که همسو با مفاد احادیث خاص وارده، به همسانی دیه فرزند نامشروع حاصل از زنا و اهل ذمه یعنی هشتصد درهم، حکم می نماید و در نتیجه، اصلاح و بازنگری ماده مذکور ضروری به نظر می رسد.
بررسی هرمنوتیکی خوانش کلمن بارکس از«مضامین مابعدالطبیعی» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمان بارکس از اشعار مولوی نقش مهمی در معرفی این حکیم برجسته به دنیای انگلیسی زبان داشته است. با این همه، این پرسش حائز اهمیت است که چگونه می توان ماهیت و پیامدهای خوانش بارکس از مضامین مابعدالطبیعی مثنوی را با استفاده از رویکرد هرمنوتیکی تحلیل کرد؟ مقاله حاضر، با روش تحلیلی-انتقادی و بر اساس چارچوب های هرمنوتیکی، به بررسی خوانش بارکس پرداخته و از سه منظر به تحلیل آن می پردازد: برداشت نابهنجار موجب انفکاک اندیشه مولوی از پشتوانه های حکمی-اسلامی شده است؛ دوم، سیاق خوانش برمدار همسان سازی ابیات با فرهنگ سکولار و معنویت جدید است؛ سوم، پیامدهای خوانش نه تنها به معرفی نادرست مولوی نزد مخاطبین غربی انجامیده که ناراسته قادر است تا اندیشه حکمی-اسلامی را نیز تحریف کند. بدین سان، نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند ترجمان بارکس نقش مهمی در معرفی اشعار مولوی به مخاطبان جدید داشته است؛ توامان، این کوشش از جهان بینی اصیل مولوی فاصله گرفته و تحت تأثیر پیش فرض های ذهنی و فرهنگ عصر جدید به تحریف مضامین بنیادین اندیشه مولوی ختم شده است.
Investigating (Im)Politeness in English Comments on Instagram’s Broadcast Pages: Leech's Grand Strategy of Politeness in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Human beings employ different forms of linguistic politeness to ease communication and reduce the likelihood of conflict. With the rise of technology and social media platforms such as Email, Telegram, Twitter, WhatsApp, and Instagram, the concept of politeness has faced new challenges. The present study focused on Instagram comments and analyzed politeness strategies based on Leech’s grand strategy of politeness. The study examined a 20043-word corpus developed based on 696 posts across various topics on Instagram. The results revealed that Instagram users predominantly utilized negative politeness strategies (63.3%). Among the positive strategies, agreement constraints were the most frequently employed (32.7%), while tact constraint violations (32.1%) were the most common within negative strategies. The study utilized repeated measures of ANOVA and Tukey post hoc analysis via SPSS to examine differences among various constraints and their violations. Significant differences were found among most constraints, except for tact and modesty, generosity, and feeling reticence. In terms of constraint violations, no significant differences were observed between approbation and obligation of the speaker to others constraint violation, between agreement constraint violation and generosity constraint violation, between agreement and obligation of others to a speaker constraint violation, between agreement constraint violation and opinion reticence constraint violation, between sympathy and modesty constraint violation, between sympathy and feeling reticence constraint violation. The findings underscore the importance of analyzing language in specific media, providing insights into politeness and impoliteness in a specific medium. The results can enhance students' pragmatic skills and improve their online communication, prompting materials developers to consider such pragmatic dimensions.
خاستگاه واکه افراشته پیشینِ گردِ [y] در زبان کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی خاستگاه واکه افراشته پیشینِ گردِ /y/ در زبان کردی است. این واکه در زبان های دنیا نادر است. در زبان های ایرانی باستان و ایرانی میانه نشانی از این واکه مشاهده نمی شود؛ اما این واکه در برخی گویش های نو ایرانی مشاهده می شود. در نوشتار پیشِ رو با رویکرد تاریخی و در چارچوب فرایندهای تاریخی، خاستگاه واکه پیشینِ گردِ /y/ در کردی شاخه جنوبی (گویش کردی سنقروکلیایی) بررسی شده است. در پژوهش حاضر، برای نمونه، با رویکردی تاریخی خاستگاه 16 واژه دارای واکه /y/ (شامل اسم، صفت، فعل و ماده فعل)، در گویش کردی موردنظر از شکل فرضی و بازسازی شده هندواروپایی و ایرانی باستان تا دوره نو بررسی شده است. واژه های نمونه از فرهنگ مردوخ (1392) و واژه نامه پایان نامه دکتری خنجری (1397) انتخاب شده اند که واژه هایِ این گویش را دربردارد. داده های زبان های باستانی به روش اسنادی و داده های گویشی به دو شکل اسنادی و مصاحبه میدانی با گویشوران گردآوری شده است. همچنین نگارنده گویشور گویش کردی سنقروکلیایی است. پس از بررسی داده های گویشی و دگرگونی های به وجودآمده در گذر از دوره باستان به دوره نو در واژه های مورد بررسی، علاوه بر مشخص شدنِ خاستگاه واکه افراشته پیشینِ گردِ /y/ -که در بخش نتیجه گیری ارائه می شود- یافته های پژوهش نشان داد که در این گویش کردی همخوان غلت لبی-پیش کامی واک دار /ɥ/ نیز وجود دارد. از این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که در مواردی خاستگاهِ واکه پیشینِ گردِ /y/ در گویش کردی سنقروکلیایی، براثرِ پیشین شدگیِ واکه افراشته پسینِ گردِ /u/، /ū/ در گذر از دوره باستان به دوره نو بوده است. همچنین مشخص شد که در برخی موارد هم نشینی همخوانِ غلتِ /j/ با واکه پسینِ /u/ در توالیِ -uj- و هم نشینی همخوانِ غلتِ /w/ با واکه گسترده /i/ در توالیِ -(i)wi-، درنتیجه دگرگونی های رخ داده در گذر از دوره باستان به دوره نو، در این گویش کردی به واکه پیشینِ گردِ /y/ تبدیل شده است.
The Impact of Language Assessment Literacy Enhancement (LALE) on Iranian High School EFL Students’ Knowledge of Assessment as Learning in Writing(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to investigate the impact of language assessment literacy enhancement (LALE) on Iranian high school EFL students’ assessment as learning of writing skill. It also aimed to examine if LALE affects Iranian EFL students’ attitudes toward assessment as learning. To this end, 80 intermediate-level high-school EFL learners were selected and randomly categorized into the experimental and control groups. Both groups wrote an essay in the pre-test phase. Then, The ESL Composition Scale was used to teach the students what makes good writing and what criteria and standards they are supposed to learn to be able to write and rate the essays of their own and their peers. The control group received no instructional information on assessment rubrics. The experimental and control groups wrote another essay on a specific topic in the post-test phase. In the qualitative phase of the study, ten high school EFL students from the experimental group were interviewed regarding their attitudes toward the practice of assessment as learning of the writing skill in their English classes. The findings indicated that LALE significantly affected Iranian high school EFL students’ assessment as learning of writing skill. Moreover, students believed peer and self-assessment techniques are rarely implemented in Iranian high school EFL classes. They were also uncertain and felt uncomfortable judging, evaluating, criticizing, and rating their peers. Besides, they felt that they were not knowledgeable and capable enough to play the role of an assessor.
پیش بینی خشم پنهان بر اساس تنطیم هیجان رفتاری و خودانگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره در پیش بینی خشم پنهان در نوجوانان بود. مواد و روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی-توصیفی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال ساکن شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی، تعداد ۴۱۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خشم درون ریزی شده، پرسشنامه تنظیم هیجان رفتاری، و پرسشنامه خودانگاره بک بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شدند. یافته ها: بین خشم پنهان و تنظیم هیجان رفتاری رابطه منفی و معناداری مشاهده شد (r = -0.48, p < 0.01). همچنین، خشم پنهان با خودانگاره نیز همبستگی منفی و معنادار داشت (r = -0.41, p < 0.01). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که تنظیم هیجان رفتاری (β = -0.34, p < 0.01) و خودانگاره (β = -0.31, p < 0.01) به صورت معناداری توانستند ۲۹ درصد از واریانس خشم پنهان را تبیین کنند (R² = 0.29, F = 82.46, p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره نقش معناداری در پیش بینی خشم پنهان نوجوانان دارند. تقویت مهارت های تنظیم هیجان و بهبود تصویر ذهنی از خود می تواند از راهبردهای مؤثر در کاهش خشم پنهان و پیامدهای روانی آن در نوجوانان باشد.
تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، مشکل ها و چالش های زناشویی افزایش چشمگیری یافته و آمار طلاق در مقایسه با گذشته رشد زیادی داشته است. بنابراین، هدف این مطالعه تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود. روش و مواد: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان روان شناسی و مشاوره شهرستان سبزوار در سال 1403 بودند که 12 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار این مطالعه مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان درباره بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود؛ به طوری که پس از طراحی سازه مذکور برای آن به تفکیک هر جلسه هدف، محتوا و تکلیف خانگی طراحی شد. داده های حاصل از مصاحبه با روش های تحلیل مضمون و ضرایب نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان که بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق برای 10 جلسه 90 دقیقه ای طراحی شد و هر جلسه دارای هدف، محتوا و تکلیف خانگی ویژه خود بود. علاوه بر آن، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق به ترتیب 76/0 و 83/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق می تواند در کنار سایر بسته های درمانی توسط روان شناسان، مشاوران و درمانگران به عنوان روشی موثر جهت بهبود ویژگی های روان شناختی در زوجین متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.








