مطالب
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، شعر را به عنوان روایتی از زبان در نظر می گیرد و براساس نظریات فرمالیست های روس در( برجسته سازی ادبی و هنجارگریزی زبانی )به تحلیل سطح واژگانی و معنایی شعر زنان شاعر در دوره های پیش از معاصر (پروین اعتصامی) ، معاصر (فروغ فرخزاد ) و دوره انقلاب (فاطمه راکعی) پرداخته، سپس متغیر جنسیت را در انتخاب واژگان و معنای شعر آنان بررسی می کند.نتایج به دست آمده، چنین است: واژگان به کاررفته در شعر پروین ، عموماٌ به طور مستقیم دلالت بر دیدگاه زنانه وی دارند ، گرچه اشعار مادرانه وی هم به لحاظ واژگان و هم به جهت معنا حاکی از زن بودن و مادربودن اوست .فروغ از واژگان دارای بارجنسیتی استفاده می کند و به لحاظ معنایی تحلیل دو گانه زن-مرد در شعر وی مطرح است .تاثیر زنانگی در شعر راکعی را در واژگان زنانه و نام های زنانه می توان دید .و به لحاظ معنایی ، وجه غالب شعرهای او مادرانه های اوست .راکعی این بعد را توسعه داده وحس مادری را در مقیاسی جهانی مطرح کرده است . روش تحقیق در این مقاله روش کیفی از نوع تحلیل محتوابوده است.و تاثیر زنانگی علاوه بر زبان معیار، بر زبان ادبی نیزثابت شد.
بررسی کهن الگوی منجی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند. این اصطلاح را نخستین بار یونگ در بحث ناخودآگاه جمعی اش مطرح کرد و آن را آرکی تایپ – الگوی نخستین، صورت مثالی، صورت ازلی- نامید. کهن الگوها را می توان شامل تصاویر، مایه ها و انگاره ها و نوع دانست. کهن الگوی منجی از انواع مایه ها و انگاره ها و مفاهیم مشترکی است که میان جوامع و فرهنگ ها و ادیان مختلف وجود دارد. منجی، فردی است که در زمانی خاص که اصولاً زمان پایان دنیا و دوره اوج سختی ها و بدبختی های انسان و سلطه تاریکی و پلشتی ها در این دنیاست، ظهور می کند. این اندیشه، علاوه بر این که دغدغه ذهنی انسان های گذشته و ادیان مختلف بوده است، اندیشه و تفکری است پویا و زنده که امروزه و تا زمانی که انسانی روی زمین نفس می کشد، در جریان خواهد بود. فروغ فرخزاد نیز، در جایگاه شاعری برجسته و متفکر، به این مسأله نظر داشت، بدان می اندیشید و این امر یکی از دغدغه های ذهنی او بود. مقاله حاضر، به بررسی «کهن الگوی منجی» در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ می پردازد. این شعر پنجمین شعر در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است. این مقاله با توجه به عناصر و اجزای خود شعر نشان می دهد که این فردی که فروغ از آن سخن می گوید، کسی نیست جز منجی.
شعریه المفارقه التصویریه وأنماطها فی شعر فروغ فرخزاد وغاده السّمّان؛ دراسه مقارنه علی ضوء نظریه التلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۳۱ سال ۱۴۴۶ شماره ۴
105 - 128
المفارقه التصویریه، ظاهره بلاغیه، تتّسم بإبراز التناقض بین الذاتین، لإثبات الصفات الإیجابیه أو السلبیه التی تستجلی من خلال التصاویر المتناقضه التی کان من شأنها التوافق والانسجام، وذلک لإیحاء المفاهیم المستحدثه فی الواقع المعیش وبالتالی للإلمام بالمعضلات المعقّده فی المجتمع؛ ونظرا لاختیار الشاعر المعاصر هذه التقنیه البلاغیه، عالجناها فی مجموعتین الشعریه: "ولاده أخری" لفروغ فرخزاد و"الرقص مع البوم "لغاده السّمّان، للکشف عن مکنوناتهما النفسیه فی المجتمع الذکوری، مثل عدم التساوی بین حقوق الرجل والمرأه، أو لاستجلاء القضایا الاجتماعیه، مثل ظهور المثقفین المزیفین الذین یرون لزوم تطور البلاد، فی محاکاتهم العمیاء، الثقافه الغربیه والإباحیه ولقد وظّفنا فی هذا البحث، المنهج المقارن علی ضوء نظریه التلقی فی المدرسه الألمانیه. وأهم النتائج التی توصلنا إلیها، فهی کما یلی: توظیف الصوره المتناقضه للمرأه من قبل الشاعرتین، وتوظّف غاده السّمّان، صوره متناقضه للأشخاص المشهورین فی العصور السابقه؛ أما فروغ فرخزاد، تستخدم التناقض، فی صفات الأنبیاء الذین کانت من رسالتهم الکریمه هدایه الناس وإنذارهم؛ فتقلب هذه الصفات، وتوظّفها متناقضه فی المثقفین المزیفین الذین نسوا الهویتین الدینیه والثقافیه بسبب الفساد الخلقی.
تحلیل و مقایسه ویژگی های مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
97 - 120
حوزههای تخصصی:
شکل گیری مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اتّفاق افتاد که نیازهای بشری از جمله نیازهای اجتماعی، فردی و معنوی مسبّب به وجود آمدن مکتبی با نام مکتب رمانتیسم شد و این نهضتی بود که بر علیه مکتب کلاسیسیسم قد علم کرد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی از طریق اسناد کتابخانه ای انجام شده است با نگاهی بر مکتب رمانتیسم در ادبیّات غرب و همچنین تأثیر آن بر ادبیّات معاصر ایران، کوشش شده است اشعار رمانتیک سه شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری(1359 1307)، مهدی اخوان ثالث(1369 1307) و فروغ فرخزاد(1313 - 1345) از جنبه رمانتیسم و تأثیرگذاری این مکتب بر اشعار شاعران مذکور تحلیل و مقایسه گردد. با مطالعه و بررسی اشعار شاعران مذکور این نتیجه به دست آمد که از میان ویژگی های شعر رمانتیک، طبیعت، تنهایی عرفانی و امید به آینده روشن و خوش بینی در شعر سپهری، در شعر اخوان ثالث، یأس و ناامیدی، عشق به مردم و اعتراض به ناهنجاری های جامعه و در نهایت در شعر فروغ فرخزاد، عشق زمینی، مرگ و تنهایی به واسطه درد و رنج زندگی جلوه بیشتری دارد.
واکاوی نیازهای روانی بشر در شعر فروغ فرخزاد با تکیه بر الگوی اریک فروم
حوزههای تخصصی:
اریک فروم، روان کاو انسان گرا، با تأکید بر تأثیر جامعه در شکل گیری نیازهای روانی بشر، پنج نوع نیاز اساسی را برای جامعه انسانی، تعریف کرده است. پژوهش حاضر، با بهره گیری از الگوی فروم و به شیوه تحلیلی توصیفی نیازهای روانی بشر را در اشعار فروغ فرخزاد بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هر پنج نیاز روانی مطرح در نظریه فروم، در اشعار فروغ فرخزاد، دارای مصادیق مشخصی هستند: نیاز به پیوستگی در قالب عشق و پیوند با طبیعت نمود یافته است؛ نیاز به خلاقیت، با گرایش فروغ نسبت به شعر و شاعری، ارتباط دارد؛ هویت ایرانی، جهت گیری نسبت به مسئله دین و توجه به ریشه های دوران کودکی از دیگر نمودهای توجه فروغ فرخزاد به نیازهای روانی انسان در اشعار خویش است. همچنین مطابق با بررسی های فرومی، نمونه هایی از منش گیرنده، بهره کش، مرده گرا و بارور در اشعار فروغ مشاهده می شود که حاکی از تأثیر جامعه بر ایجاد کنش های روانیِ متن است. نتیجه آنکه بخش ناخودآگاه شعر فروغ فرخزاد، دربرگیرنده مجموعه مشخصی از نیازهای انسانی است که در صورت تأمین و تحقق، می تواند زمینه سعادت نوع بشر را فراهم آورد.
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو (فروغ فرخزاد و جمانه حداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
121 - 140
حوزههای تخصصی:
ادبیات معاصر یک منبع بسیار غنی درباره ی موضوع زن به حساب می آید و طبیعی است اشعاری که زنان در این حوزه سروده اند مستلزم توجه و تعمق بیشتری است. این مقاله در نظر دارد به روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و ترجمه ی متون به موضوع تصویر استعاره ای زنان در شعر دو نویسنده و شاعر برجسته ایرانی و عرب؛ فروغ فرخزاد و جمانه حداد را مورد مطالعه قرار دهد و ذهنیت شاعران مذکور را در این باب تبیین نماید. فروغ فرخزاد یکی از بهترین شاعران زن در ایران است که به جرأت می توان گفت تا کنون هیچ شاعری در شعر نو با او برابری نکرده است. اشعار او به طرز خارق العاده ای تمامی مفاهیم مربوط به زن در شعر معاصر را در خود جای داده است. او عشق و اندوه و شادی و یأس را به زیبایی از دیدگاه خود در شعر منتقل کرده است. جمانه حداد نیز شاعر عربی است که؛ زبان درونمایه ی اشعارش به اشعار فروغ فرخزاد شباهت دارد. این شباهت به دلیل حس زنانه و انتقادهایی که از وضعیت زنان در جامعه است که در شعر هر دو شاعر دیده می شود. زبان بی پرده ی زنانه ی هر دو شاعر، شعرشان را منحصر به فرد و خاص کرده است که هر کدام به نوعی از آن بهره گرفته اند.
کاربست نظریة آلوده انگاری کریستوا بر شعر «دلم برای باغچه می سوزد» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولیا کریستوا با تکیه بر همگرایی ها و همپیوندی های دو حوزة زبانشناسی و روانکاوی، نظریات نوینی در باب تحلیل متون ادبی ارائه کرده است. او در نظریة «آلودهانگاری» که برآمده از کنکاشهای پساساختارگرایانة اوست، بر این عقیده است که آفرینشگر ادبی به مثابه فاعل سخنگو از خلال زبانی شاعرانه و نشانهای از نابسامانیهای جهان پیرامون خود اعلام برائت میکند و سپس برای تطهیر خویش و جامعة پیرامون از آلودگیها، به جست وجوی راه حل روی می آورد.
کریستوا امکان کاربست این نظریه را به ادبیات اروپایی با مثالهای فراوانی مورد بررسی قرار داده است. ما در این مقاله برای مطالعة موردی کاربست ابزارهای تحلیلی نظریة آلوده انگاری بر ادبیات فارسی، شعر «دلم برای باغچه میسوزد» فروغ فرخزاد را انتخاب کرده ایم و دو هدف کارکردی عمده را مورد توجه قرار داده ایم؛ نخست چشم اندازی جامع از آنچه امروز تحت عنوان «نظریة آلوده انگاری» کریستوا مطرح می شود را ارائه می کنیم و سپس با تکیه بر مبانی و ابزارهای واکاوانه نظریة آلوده انگاری، امکان تأویل پذیری و خوانش های بدیع از این شعر فرخزاد را به بوته آزمون می آوریم و درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که آیا امکان کاربست چنین رویکردی در خوانش اشعار فروغ فرخزاد و دیگر شاعران معاصر فارسی وجود دارد یا نه؟
کاربرد نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر در نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است.
روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است.
به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
جلوه های ادبیات گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
1 - 8
حوزههای تخصصی:
مکتب «گوتیک» یکی از مکاتب محبوب هنری در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی است که تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. در ایران نیز برخی از شاعران و نویسندگان با تأثیر از داستان های وحشت غربی و برگرفته از برهه های تاریک تاریخ و اجتماع ایرانی، آثاری را به وجود آورده اند که می توان آن ها را در رده «گوتیک» طبقه بندی کرد، در این میان شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد یکی از نمونه های شعر گوتیک در ادبیات فارسی است. این شعر علاوه بااینکه یکی از هراس انگیزترین اشعار گوتیک در زبان فارسی به شمار می رود در سایه مضامین سوزناکش، از حزن انگیزترین ها نیز هست. یکی از مهم ترین ویژگی های این شعر به خدمت گرفتن مضامینی است که لبه مخوف و ترسناک زندگی و جهان زیستی و ناراحتی های روانی حاصل از آن را نشان می دهد. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی جلوه های گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ازنظر فضاسازی های و هم انگیز، تاریک و مخوف، پریشانی عاطفی، عناصر ماوراءالطبیعه، پیشگویی و سخن گفتن از آینده، درگیری های ذهنی بین دنیای درون و بیرون و توصیف شخصیت های شرور و... با ژانر گوتیک همخوانی دارد. شاعر با خلق محیط و فضایی متناسب با ویژگی های گوتیک زمینه آفرینش متنی را به وجود آورده است که هم در ژانر گوتیک طبقه بندی می شود و هم ویژگی ها و عناصر سورئالیستی را به تصویر می کشد، بر همین اساس محتوای شعر آمیزه ای است از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی. شاعر شعر را با حس تنهایی، تاریکی، عزا، ارواح و... آغاز می کند و تا انتها مخاطب را به فضایی غم آلود و ترسناک می کشاند.
بررسی اشعار فروغ فرخزاد از منظر نظریه های «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژاک لاکان (Jacques Lacan) در نظریه «مرحله آینه»، بر نقش اساسی تصویر آینه در رشد روان شخص تاکید می کند. او به اهمیتی که تصویر آینه ای در هویت اجتماعی و زبانی فرد دارد اشاره می کند. مفهوم دیگری که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد «نگاه خیره» است که با نظریه لاکان درباره «مرحلهآینه» پیوند دارد. از نظر لاکان «نگاه خیره» مرد بر «نگاه خیره» زن برتری دارد. «نگاه خیره» مرد با زن به عنوان اُبژه ای که جایگاه پایین تری دارد، برخورد می کند. در مقاله حاضر، نویسنده سعی کرده است با استفاده از روش توصیف و تحلیل محتوا، نظریه لاکانی «نگاه خیره» و «مرحله آینه» را در اشعار فروغ فرخزاد مورد بررسی قرار دهد. اشعار فروغ بازتابی از احساسات و تفکرات او است، لذا این مقاله می تواند زمینه مهمی را برای گسترش رویکرد لاکانی بر اشعار فروغ فراهم سازد. پرسش اصلی تحقیق این است که چگونه می توان به ارتباط بین «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکانی با اشعار فروغ پی برد. یافته ها بر این موضوع دلالت می کنند که فروغ قصد داشته است از طریق اشعارش هویتی را که جامعه و سنت ادبی برای او و زنان دیگر در نظر گرفته است به چالش بکشاند؛ او قصد داشت به خود واقعی برسد. به همین منظور، او توانست بخوبی از آینه به عنوان استعاره استفاده کند و مانند بسیاری از شعرای مدرن، از تصویر آینه و «نگاه خیره» حاصل از آن، ذهنیت زنانه و بحران هویتی خودش را به تصویر بکشاند.
بررسی عوامل جامعه شناختی و آسیب شناسی اجتماعی در اشعار بستانی و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی کارکرد تخیل در اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری بر اساس دیدگاه کالریج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خوانش شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد از دیدگاه روانکاوی ژاک لاکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی تطبیقی روان شناسی رنگ در شعر معاصر زنان ایران و افغانستان بر اساس نظریه ماکس لوشر؛ مطالعه موردی: اشعار فروغ فرخزاد و خالده فروغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
437 - 457
حوزههای تخصصی:
رنگ، که از معیارهای سنجش شخصیت در روان شناسی جدید است، تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده برجای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. در رویکرد روان شناسی رنگ ماکس لوشر، ترجیح در انتخاب رنگ ها به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش، شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران و افغانستان، براساس نظریه مذکور واکاوی شده است. کیفیت و میزان کاربرد رنگ ها در اشعار این دو شاعر نشان می دهد در شعر فروغ فرخزاد رنگ سیاه در انتخاب اول قرار دارد و بیانگر کشمکش های درونی، ناخشنودی و انزجار او از محیط و بیان افسردگی و انزوای اوست. اما کاربرد پربسامد رنگ سبز در کنار سیاه حکایت از امیدواری او برای تغییر سرنوشت و تحول جامعه دارد. انتخاب نخست خالده فروغ اما رنگ سبز نماد ایمان، آزادی و آرامش- است و سیاه در کنار آن بیانگر استبداد، خفقان و نابسامانی های اجتماعی است. بررسی دفترهای اشعار این دو شاعر حاکی از آن است که اندک اندک طیف های آرام و امیدبخش جای رنگ های تیره را می گیرند و این بیانگر تمایل و امید آن ها به زندگی بهتر و علاقه به ایجاد تغییر برای به تصویرکشیدن احساساتشان است.
تحلیل صورتبندی راوی شعر فروغ فرخزاد از اضطراب خانواده دنیای مدرن برمبنای نظریه موری بوون(مقاله کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شاخه های هنر از جمله ادبیات همیشه حامل شوق ها و اضطراب های بشریست. یکی از این اضطراب ها تقابل کهنه و نو است که با برآمدن مدرنیته شدت گرفت. اضطراب مدرنیته به صورت شک، ابهام و تناقض در ادبیات نمود یافت و شخصیتی شکست خورده، منزوی و متردد، محور روایت های ادبی شد. در ادبیات مذکور، تصویر خانواده به دلیل تمایز یافتگی افراطی افراد آن، بصورت فضایی ناامن و خالی از روابط صمیمی در آمد. این وضعیت از اول قرن چهاردهم شمسی به آرامی وارد فضای شعر و داستان فارسی شد، تا هنوز هم کم وبیش ادامه دارد. غرض از این تحقیق علاوه بر انعکاس تجربه تاریخی ایرانی، نشان دادن ظرفیت و قابلیت متون ادبی بویژه ادبیات فارسی در راستای کمک رسانی به تببین نظریه های روان در مانی و مشاوره در تعامل درمانگر و درمان پذیر است. روش: روش تحقیق تلفیقی از نشانه شناسی روایی با نظریه نظامهای خانوادگی موری بوون است. به همین منظور ابتدا دلالت های هنری شعر رمزگشایی شده است سپس آن رمزگشایی، در خدمت عناصر تحلیلی نظریه موری بوون قرار گرفته است. یافته ها: شعر فروغ فرخزاد حاوی موضوعات متنوعی مبنی بر اضطراب دنیای مدرن است. یکی از نمونه های آشکار انعکاس اضطراب مدرنیته در نهاد خانواده، شعر «دلم برای باغچه می سوزد» است که در اوایل دهه چهل به روایت در آمده است. در این شعر، راوی با استفاده از شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم، عناصر هویتی ثابت و متغیر افراد را که منجر به جدایی آنها شده است در دو سطح زبانی و بصری به تصویر می کشد و خانواده ای مستاصل را معرفی می کند. نتیجه گیری با توجه به نظریه نظامهای خانوادگی موری بوون، نتیجه حاکی از آن است که افراد خانواده با تمامی تمایز یافتگی هویتی به «تفکیک خویشتن» در معنای اصطلاحی نظریه نرسیده اند. از طرفی دیگر قاعده «مثلث ها» که با وارد کردن دیگری سعی می کند اضطراب را کنترل کند، برای هیچ یک از اهالی خانواده اتفاق نیفتاده است به همین دلیل نظام خانوادگی از هم گسسته و افراد در کنار هم احساس تنهایی می کنند.
تحلیل آمیختگی های مفهومی در مجموعه شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردِ» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
107 - 128
حوزههای تخصصی:
زندگی انسان با استعاره ها در هم تنیده شده است و زبان نحوه فهم ما از جهان به واسطه استعاره ها را انعکاس می دهد. یکی از مهم ترین و تازه ترین نظریه ها در حوزه استعاره پردازی، نظریه آمیختگی مفهومی است که توسط فوکونیه و ترنر(1998، 2002) ارائه گردید و بر اساس آن، نقش زبان در ساخت خلاقانه معنا به ویژه استعاره های جدید مورد توجه خاص قرار گرفت. در این نظریه، حوزه های مفهومی مبدأ و مقصد استعاره در قالب فضاهای ذهنی مطرح شده اند که به صورت فضاهای درون دادی قلمداد می شوند و به نوبه خود، از حوزه های شناختی جداگانه ای بوجودآمده اند. هدف پژوهش حاضر تحلیل استعاره های مجموعه شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» اثر فروغ فرخزاد بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی است. در حقیقت، در این پژوهش، نگارندگان به دنبال یافتن استعاره های پر تکرار این مجموعه و یافتن پیوند معنایی میان آن ها هستند. در این راستا، انواع استعاره های موجود در این مجموعه، شناسایی و بر اساس روش تحلیل محتوا، از این منظر، توصیف و تحلیل شده اند. بررسی و تحلیل این اشعار نشان می دهد که تمام استعاره های این مجموعه، حول چهار حوزه مفهومیِ شیء، انسان، موجودات زنده و مکان پدید آمده اند و از نظر انتزاعی یا عینی بودن حوزه های مبدأ و مقصد نیز به دو دسته ی «انتزاعی- عینی» و «عینی- عینی» تقسیم می شوند. فروغ در این مجموعه، با زبانی پخته، و با بهره گیری از استعاره ها که بیشترین تکرار آن متعلق به «استعاره زمان» است، به شکلی ضمنی بر سرگردانی و تباهی انسان معاصر در گردونه زمان تأکید می ورزد.
مطالعه تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد و سینمای موج نو فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادوارد سعید، صاحب نظر فلسطینی تبار امریکایی معتقد است مقایسه تطبیقی دو اثر تنها زمانی منصفانه است که خوانشی دموکراتیک از هر دو اثر داشته باشیم. خوانش دموکراتیک از نظر وی با بررسی نشانه های جغرافیایی، ایدئولوژیکی و تاریخی دو اثر آغاز می شود و با بررسی نحوه کاربرد زبان در دو اثر ادامه می یابد. شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» سروده فروغ فرخزاد را می توان آغازگر نوعی گونه شعری در ادبیات فارسی دانست که در لحنش به موسیقی، در بیانش به تصویر و در روایتش به سینما نزدیک می شود. از طرفی سینمای موج نو در فرانسه نیز که بی شک یکی از تأثیرگذارترین جنبش های سینمایی تاریخ سینمای جهان است به گفته صاحب نظران به «سینمای شعر» گرایش دارد. در این مقاله نخست نقد تطبیقی دموکراتیک از منظر ادوارد سعید را تبیین می کنیم آنگاه با بهره مندی از این روش، به مطالعه تطبیقی شعر نامبرده و سینمای یادشده می پردازیم. بدیهی است این مقایسه به دلیل شباهت های آنها انجام می شود به رغم تفاوت هایشان در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و با اینکه در قالب رسانه های متفاوتی ارائه شده اند، در هر دو، تصویرْ نقش اساسی در بیان هنر دارد. در هر دو با تأکید بر راوی اول شخص و «منِ» آفریننده، بر فردیت تأکید شده است. هر دو تا حدی تحت تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم بوده اند و آزاداندیشی و تلاش برای رهایی از قیود اجتماعی که محتوای اصلی این آثار است سبب شده است در فرم خود دنباله رو نظم مألوف نباشند و هریک به سهم خود به جنبشی جریان ساز تبدیل شوند.
بررسی نشانه های دینی در شعر فروغ فرخزاد با استفاده از نظریه نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
163 - 190
حوزههای تخصصی:
شعر قدیم فارسی با مفاهیم و نشانه های دینی پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد تا آنجا که می توان دین را از آبشخورهای اصلی آن دانست، اما به نظر می رسد در شعر معاصر فارسی این ارتباط تا حدودی کمرنگ شده باشد. این مقاله به بررسی نشانه های دینی در شعر فروغ فرخزاد، یکی از شاعران نوپرداز معاصر، اختصاص دارد. پس از شرح مختصرِ نظریه نشانه شناسی پیرس، سروده های فروغ فرخزاد -بر مبنای این نظریه- تحلیل شده است. این جنبه از شعر فروغ، تاکنون چندان بررسی نشده است. کاربرد نشانه های دینی در شعر او اصلاً کم نیست. در سروده های فروغ فرخزاد از عناصر مربوط به دو دین اسلام و مسیحیت استفاده شده، اما انتخاب نشانه ها و چگونگی استفاده از آن ها، بسته به اینکه مربوط به کدام دین و کدام دوره شاعری فروغ باشد به دو گونه متفاوت است. در آغاز شاعری فروغ، نشانه های دینی -که بیشتر اسلامی اند- به واسطه متون کهن ادبی وارد شعر او می شوند در نتیجه اغلب انتزاعی اند، اما با پخته تر شدن شعرش، شیوه او در کاربرد عناصر دینی دگرگون می شود. در این دوران بسامد نشانه های مسیحی،که برگرفته از متن کتاب مقدس است در شعر او بیشتر می شود. همچنین در همین دوران، نشانه های اسلامی شعر فروغ به جای متون ادبی، برگرفته از محیطی است که در آن زندگی می کند. در نتیجه این نشانه ها عینی و ملموس و مربوط به حوزه دین عامیانه اند.
بررسی تطبیقی شگردهای نحوی- سبکی و خلاقیت ادبی در اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف از جستار حاضر بررسی ویژگی های نحوی و سبکی، نوآوری و تصویرآفرینی ادبی آثار فروغ فرخزاد و احمد شاملو می باشد. فروغ از تواناترین شعرای معاصر ایران است. شعر وی برخاسته از احساس و اندیشه انسانی است؛ چه در لفظ و چه در محتوا پر از نوآوری و مملو از صنایع ادبی است. مضمون اشعارش مبتنی بر احساسات و تجربیات شخصی وی می باشد. شهامت شاملو در شکستن عرف و هنجار زبان فارسی قابل تحسین است. هرچه فاصله واژه ها از حالت عادی بیش تر می شود آفرینش ادبی در آثارش بیش تر منعکس می گردد. واکنش جدی شاملو به اوضاع سیاسی روزگارش از عنفوان جوانی اش آغاز شده و ساختار ذهنی او در متن تعاملات اجتماعی و اندیشه های انقلابی شکل می گیرد. سبک نوشتاری وی مملو از برجستگی های ادبی است.
نشانه شناسی شعر: کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد نشانه شناختی ازجمله رویکرد های نظام مند نیمه دوم قرن بیستم است که در تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی نقش داشته است. مایکل ریفاتر، منتقد فرانسوی تبار آمریکایی، در کتاب نشانه شناسی شعر (1978)، چارچوبی نشانه شناختی را برای خوانش شعر پیشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ای مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پیشنهادی ریفاتر است، زیرا فرض ما این است که رویکرد ریفاتر، با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای عملی که تا کنون در ارتباط با تحلیل اشعار اروپایی داشته، توانایی تحلیل شعر معاصر فارسی را دارد. در عین حال، اگرچه یافته های این مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسی است و با تعمیم، در مورد اشعار دوره پختگی فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت مؤثربودن می تواند زمینه ای برای استفاده از این رویکرد و حتی رویکردهای نظیر آن برای بررسی اشعار معاصر فارسی فراهم کند تا شاید از این طریق امکان خوانش های خلاقانه تری از این اشعار فراهم آید.