نرخهای ارز دوگانه و بازار سیاه ارز در کشورهای در حال توسعه عمومیت داشته، ومجموعه شواهد بسیاری در مورد اثر نظامهای موازی ارز بر عملکرد اقتصاد کلان این کشورها،در دسترس است. در این مقاله، یک سنخ شناسی ساده از انواع نظامهای موازی ارز ارائهمینماییم و در مورد چگونگی ایجاد آنها بحث میکنیم و این نکته را پی میگیریم که چرا درمیان شقوق مختلف، کشورها این ترتیبات را انتخاب میکنند. همچنین توانایی بازارهای موازیارز در حفاظت از ذخایر بینالمللی و قیمتهای داخلی از تکانههایی که به تراز پرداختها واردمیآید را میسنجیم و با بررسی نتایج حاصل از مطالعات موردی انجام شده برای هشت کشورمختلف، در مورد موضوعهایی از قبیل چگونگی تعیین مابهالتفاوت نرخ ارز در کوتاهمدت وبلندمدت، رابطه بین مابهالتفاوت و معاملات غیرقانونی، و اثر مالی نرخهای موازی بحثمیکنیم. افزون بر آن، تجربه آن دسته از کشورها را که برای یکسانسازی بازار ارز خودکوشیدهاند را با یکدیگر مقایسه مینماییم و پیامد سیاستهای مختلف را بررسی میکنیم.
در این مقاله، با استفاده از یک چارچوب ساده سهمیهبندی، تأثیر مستقیم اقداماتآزادسازی و تأثیر کاهش ریسک نسبی صادرات در مقابل تولید برای بازار داخلی، برخاسته ازتعهد به صادرات، تحلیل میگردد. عدم اطمینان در هر دو بازار داخلی و خارجی در نظر گرفتهشده و کاربردهای غیرمعقول کوواریانس در رفتار صادرات بررسی میشود. با استفاده ازدادههای سطح بنگاه در یک نمونه پویا و با استفاده از فنون دو متغیره گارچ و آزمون لوین و لینبرای حالت پایدار یک ریشهای در دادههای نمونه، آزادسازی طی سالهای 1988-1983 درمکزیک بررسی میگردد.