فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ترس انسان از ناشناخته ها و تلاش برای غلبه بر این ترس، برای داشتن آینده روشن و دستیابی به آرزوها همواره انسان را وادار کرده به پیشگویی روی بیاورد. پیشگویی قدمتی برابر با عمر انسان دارد؛ به دیگر سخن، بررسی تاریخ و تمدن بشر نشان می دهد پیشگویی از نخستین دوره های حیات بشر تا روزگار معاصر همواره به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ بشری حیات و جریان داشته است. شاید بتوان گفت کهن ترین منابع مکتوبی که می توان ردّپای پیشگویی را در آن جست و جو کرد، اساطیر ملل است. بررسی اساطیر ملل مختلف نشان می دهد یکی از بن مایه های مهم و اثرگذار در روند شکل-گیری روایت های اساطیری، پیشگویی است که به گونه های مختلف در داستان ها نمود یافته است.
نگارنده در این جستار کوشیده است با رویکردی تحلیلی به بررسی جایگاه پیشگویی در اساطیر ملل مختلف بپردازد و این عامل مهم و تأثیرگذار در روند شکل-گیری اساطیر ملل را از جنبه های گوناگون مانند اشخاص پیشگو، مکان، اهداف، ابزار و آیین های پیشگویی، تحقق یا عدم تحقق آن را بررسی و تحلیل کند.
بررسی باستان شناسی بخش کردیانِ شهرستان جهرم، استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
81 - 102
حوزههای تخصصی:
کردیان یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان جهرم است که در شرق و جنوب شرقی این شهرستان قرار دارد. بررسی باستان شناسی این بخش در تیرماه سال ۱۳۹۳ انجام شد که منجر به شناسایی ۵۷ اثر از دوره های مختلف گردید. آثار و محوطه های شناسایی شده شامل دو غار، نه برج دیده بانی، نه قلعه یک چهار طاقی، پنج کاروانسر، هفت تپه محوطه، هفت بند و پل، پنج آسیاب، پنج گورستان، چهار آب انبار، دو امامزاده و یک راه باستانی بود. از دوره پیش از تاریخ هیچ تپه محوطه ای شناسایی نشد. اولین استقرارهای تقریباً گسترده در منطقه، در دوره ساسانی شکل گرفته که به نظر می رسد، دلیل این امر کنترل منابع آب از طریق ایجاد بند و بست بر روی رودخانه های فصلی، زیر کشت بردن زمین های مرغوب و همچنین تجارت دریایی از طریق خلیج فارس بوده است. از دوره اسلامی نیز استقراهای پراکنده ای شناسایی شد که احتمالاً ساکنین آنها از قنات های مختلفی که در منطقه وجود داشته برای کشاورزی و باغداری استفاده می کرده اند. در دوره صفوی و با رونق گرفتن تجارت از طریق بنادر جنوبی مسیری که به سمت جنوب ادامه داشته و از بخش کردیان عبور می کرده، از پویایی زیادی برخوردار شده که وجود کاروانسراهای متعدد و توصیف جهانگردان خارجی بیانگر این امر است. به نظر می رسد، دسترسی به منابع آب، زمین حاصلخیز و قراگیری در مسیر کاروانی - تجاریی که به بندر عباس ختم می شد، در پراکنش محوطه ها و آثار بخش کردیان در دوره های مختلف نقش بسزایی داشته است.
عبدالغفار نجم الملک و نقش او در دورة گذار از دانش جغرافیای سنتی به جغرافیای نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با بررسی متون تألیفی و فعالیت های علمی نجم الملک در زمینة جغرافیا، به روشن شدن دورة مهمی از تحولات کشور، یعنی دورة گذار دانش جغرافیای سنتی به دورة نوین بپردازد و نقش او را در این انتقال مورد ارزیابی تاریخی قرار دهد.
روش/رویکرد پژوهش: روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به شیوة اسنادی و کتابخانه ای است و در ادامه، اطلاعات گردآوری شده، سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: همزمان با تأسیس دارالفنون، آموزش علوم نظامی، نقشه نگاری و جغرافیای مدرن در ایران آغاز شد و پس از هفت سال، نخستین گروه از محصلان دارالفنون، فارغ التحصیل شدند. نجم الملک یکی از این دانش آموختگان بود که به مدت چهار دهه، به عنوان نخستین معلم ایرانی علوم ریاضی و جغرافیای جدید در کنار سایر معلمان فرنگی به تدریس و نگارش کتاب های درسی در دارالفنون پرداخت. علاوه بر تدریس، نجم الملک، بانی خدمات علمی بسیاری بود. نخستین سرشماری علمی، ساخت کرة جغرافیایی جواهرنشان، تدوین نخستین اطلس جغرافیایی و ترسیم نقشة دارالخلافه، بخشی از دستاوردهای علمی او در شاخه های مختلف جغرافیای انسانی و جمعیت، طبیعی، و سیاسی به شمار می آید که نقش مهمی در شکل گیری و گسترش جغرافیای جدید در ایران داشته است.
شکل گیری نخستین بنیان های جهانی شدن در عصر هخامنشی با رویکردی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش این است که نشان داده شود چگونه ظهور اندیشه های دینی زردشت، معانی جدیدی را در تفکر سیاسی و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کرد. گرچه این روند پیش از آن در پرتو منافع مشترک و دشمن مشترک در میان قبایل مختلف آریایی پدیدار شده بود، با این حال این مناسبات با قرار گرفتن در یک چهارچوب دینی، معانی وسیع تری پیدا کرد و این مبانی شکل گرفته، با ظهور هخامنشیان، در حوزه گسترده تری در حد جهان بشری تحقق پیدا کرد. بسیاری از آموزه هایی که در مکاتب مختلف فکری فلسفی غربی وجود دارد، حاصل ظهور این دین جدید در تاریخ بشری است. دینی که با پیوند زدن منافع بنیادین جمعی با عالم الهی، نگرشی متفاوت را به نوع انسان و کل بشریت در جهان پایه گذاری کرد و آغازی برای ایده های مختلف «جهان وطنی» شد. ایده هایی که تحقق عملی اش را در حوزه تاریخ نگاری، مدیون مورخان متأثر از عصر هلنیسم هستیم.
بررسی ساختار های اقتصادی ارداویرافنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارداویرافنامه یکی از متون پهلوی ساسانی است که شرح معراج موبدی به نام ارداویراف به بهشت و دوزخ در آن نگاشته شده است. هرچند این اثر دارای درونمایه ای دینی است ، اما بسیاری از ساختار های اقتصادی نظام ساسانی را می توان در آن یافت . این تحقیق به شیوه اسنادی کتابخانه ای بر پایه تحلیل محتوی انجام شده است و در پی یافتن ردپای ساختارهای اقتصادی نظام ساسانی در کتاب ارداویرافنامه می باشد ،وهدف آن اعتبارسنجی کتاب ارداویرافنامه است. در این تحقیق نخست ساختار های اقتصادی کتاب بررسی وسپس با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی مقایسه می شود و نتیجه تحقیق چنین است که ساختارهای اقتصادی کتاب کاملا هماهنگ و همسو با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی هستند و لذا کتاب ارداویرافنامه می تواند به عنوان یک منبع معتبر جهت بررسی ساختار های جامعه ساسانی مورد استفاده محققین قرار گیرد.
شناسایی و تحلیل بستر آثار سفالی بر مبنای بقایای محیط دفن (بررسی موردی سفالینه های خاکستری منسوب به عصر آهن)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است تا به وسیله ی مطالعات آزمایشگاهی بستر و محیط دفن احتمالی پنج نمونه سفال خاکستری عصر آهن متعلق به موزه ی ایران باستان مورد شناسایی قرار گیرد. به همین منظور با شناسایی و اندازه گیری میزان عناصر موجود در رسوبات و بدنه ی سفالی نمونه ها با استفاده از دستگاه طیف سنج نشری پلاسمای جفت شده ی القایی (ICP-OES) سعی در شناخت بستر احتمالی آن ها شد. همچنین برای شناسایی آنیون های موجود در رسوبات سفالینه ها، از دستگاه کروماتوگرافی یونی (IC) استفاده گردید. نتایج نشان دادند که میزان عناصر موجود در نمونه MB-1 و MB-2 و نیز هم بستگی معنی دار برخی از عناصر خاص بیش ترین نزدیکی را به بستر قبرستان دارد. همچنین، بر اساس غلظت بالای کربنات کلسیم در تجزیه ی شیمیایی رسوبات نمونه MB-3 می توان آن را به بافت آشپزخانه و یا کف منطقه ی مسکونی نسبت داد. در مورد نمونه های MB-4 و MB-5 نیز که نتیجه ی شناسایی عناصر حاکی از بستر همسان برای آن هاست وجود عناصری نظیر پتاسیم، منیزیم، آهن، تیتانیوم و هم بستگی مثبت آن عناصر با یکدیگر و نیز هم بستگی منفی پتاسیم و منیزیم با سیلیسیوم نشان دهنده ی بافت های مرتبط با آتش، چون اجاق و کوره است. نتایج مطالعات میکروسکوپی نوری پلاریزان (PM) نیز نشان داد که همبستگی و شباهت ساختاری نزدیکی بر مبنای نوع تمپر با سفالینه های خاکستری عصر آهن دارند که تمپر به کار رفته در زمینه ی رسی تمامی نمونه های مورد مطالعه معدنی بوده و بافتی نسبتاً یک دست و همگن دارند.
اسلوب نگارگری ساز؛ غنیمتی از غنایم چالدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقوط تبریز، پس از شکست چالدران (920ق/ 1514) زمینه ی به تاراج رفتن بخش اعظمی از ثروت های مادی و معنوی تختگاه صفویان را فراهم نمود. در این بین، بخش قابل توجهی از نخبگان هنری تبریز به اراضی عثمانی مهاجرت داده شدند. این مهاجرت اجباری امکان انتقال دستاوردهای مکتب نگارگری تبریز صفوی، میراث دار مکاتب هنری هرات، جلایری، ترکمن، به مکتب استانبول را ایجاد کرد. برخی از این نگارگران، همچون شاه قلی نقاش و شاگردان او، با عملکردی بسیار مؤثر موجب آفرینش و قوام یابی سبک نوینی در مکتب استانبول، موسوم به سبک ساز، شدند. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی حادثه تاریخی انتقال نگارگران مکتب تبریز به استانبول، به مطالعه نقش این هنرمندان در ایجاد تحول در هنر نگارگری عثمانی بپردازد.
اسکلت های سوخته انجدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجدان روستایی کوهستانی و کهن سال واقع در 35 کیلومتری اراک است. این منطقه در قرن نهم قمری مرکز امامان اسماعیلی بوده است. وجود دو مقبره شاه قلندر و شاه غریب در این روستا، که مربوط به امامان نزاری از شاخه قاسم شاهی است، گویای این سخن است. در بازدید از این منطقه و با استفاده از عکس های قدیمی تهیه شده توسط یکی از اهالی بومی، تعداد زیادی اسکلت در مقبره شاه غریب به دست آمد که تا آن زمان کسی از وجود آن ها خبری نداده بود. این مسئله سؤال های متعددی را مطرح کرد. از جمله آن که این اسکلت ها متعلق به چه کسانی و چه دورانی است؟ آیا یک قتل عام خونین بوده یا یک مقبره خانوادگی که بعدها به آتش کشیده شده است؟ در صورت صحت فرضیه قتل عام، علت آن چه بوده است؟ در هر دو صورت چه کسی یا کسانی به این کار دست زدند؟ و چرا؟ این مقاله سعی دارد با استفاده از منابع کتاب خانه ای و میدانی پاسخی برای سؤالات فوق بیابد. روش تحقیق عبارت است از روش تاریخی از نوع توصیفی تحلیلی با کمک از اسکلت شناسی باستان شناسی.
کاربرد عناصر فراداده ای در سازماندهی فرش در موزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فرش به عنوان یک شی ء موزه ای دربردارندة اطلاعات ارزشمندی است که می تواند به عنوان یک منبع اطلاعاتی در انواع پژوهش های هنری، تاریخی، فرهنگی، جامعه شناختی، و مانند آن مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر استانداردهای فراداده ای موزه ای و کاربرد آنها در سازماندهی فرش های موزه ای انجام شده است.
روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که با روش مطالعة سندی انجام شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعه و تحلیل محتوای عناصر استانداردهای فراداده ای به دست آمد.
یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که از 818 عنصر 9 استاندارد فراداده ای موزه ای مورد مطالعه، 250 عنصر در سازماندهی فرش های موزه ای کاربرد دارد. این عناصر، در قالب 31 گروه فرعی و دو گروه اصلی توصیفی و مدیریتی برای سازماندهی و مستندسازی اطلاعات فرش های موزه ای در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر می تواند به یکپارچه سازی و تسهیل سازماندهی و مستندسازی اطلاعات فرش های موزه ای کمک کند. همچنین، در بازیابی گسترده و دقیق این اطلاعات، اعتباریابی و مدیریت آن، فراهم کردن شرایط مناسب برای انجام پژوهش هایی در ارتباط با فرش های موزه ای، و مانند آن مورد استفاده قرار گیرد.
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
ارزیابی مدیریت خطر در موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تبیین وضعیت مدیریت خطر در موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری انجام شد.
روش/ رویکرد: پژوهش به روش پیمایشی توصیفی انجام شده و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعة پژوهش، شامل80 نفر از مسئولان و مدیران موزه های وابسته به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری در سطح کشور است. روایی پژوهش حاضر صوری است و ضریب پایایی پرسشنامه85درصد است.
یافته ها ی پژوهش: آثار فلزی، بیشترین شیء موزه ای موجود در موزه های مورد بررسی است(66/56 درصد). عمر ساختمان دو سوم موزه ها(80درصد) بیش از 30 سال و 60درصد ساختمان موزه ها جزء آثار تاریخی هستند. همچنین، 7/91 درصد ساختمان موزه های مورد پژوهش بیمه نشده بودند. تمامی موزه ها (100درصد) در منطقه ای واقع شده اند که مورد تهدید بلایای طبیعی یا دیگر انواع خطر ها هستند و 7/71 درصد آنها فاقد برنامة مدون کنترل خطر بودند و از برنامه های آموزشی ضروری در حوزة مدیریت خطر به طور مستمر استفاده نمی شود.
عدم پوشش بیمة ساختمان و مجموعة موزه ها، عدم برنامة مدون کنترل خطر، عدم ارتباط مؤثر و مستمر با افراد و سازمان های متخصص در حوزة مدیریت خطر، و عدم پیش بینی بودجة لازم از جمله مشکلات و موانع موجود مدیریت خطر در این موزه ها بود.
نتیجه گیری: فرآیند اجرای مدیریت خطر در موزه های مورد پژوهش در شرایط مناسبی نیست. تشکیل کمیتة ملی آسیب شناسی و امکان سنجی شرایط اجرای فرآیند مدیریت خطر، تدوین برنامه های آموزشی مستمر، تدوین برنامة کنترل خطر برای موزه ها، تشکیل کارگروه تخصصی جهت امور بیمه ای موزه ها، و
عضویت در شبکه های مختلف ملی یا منطقه ای مدیریت خطر جهت استفاده از خدمات خاص این سازمان ها از اهم راهکارهای پیشنهاد شده است.
علل و انگیزه های رواج نام های اسلامی در قلمرو شرقی خلافت اسلامی (ایران)(12 ق تا 400 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران و گسترش این دین، به تدریج، الگوهای گوناگون فرهنگی رایج در این سرزمین را تغییر داد. در این میان، ایرانیان به دلایل گوناگونی چون تعریب یا عربی سازی نام ها، امید به کسب ثروت و قدرت، ترس از فاتحان و بیم جان، و سرانجام از سرِ عقیده و باور به دین جدید اندک اندک نام های ایرانی خود را کنار گذاشتند و الگوهای نام گذاری عربی اسلامی را برگزیدند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی انجام شده و نمونه های فراوانی از نام های عربی و اسلامی را از زمان ورود اسلام به ایران تا سال 400 ق بررسی کرده است.
بررسی مکانیسم تخریب ناشی از نمک های محلول در بناهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
نمک و رطوبت در دیوارهای بناهای تاریخی می تواند مسبب آسیب های جدی گردند. حضور نمک های محلول، در خلل و فرج مصالح ساختمانی از مشکلات اصلی و عمده ی حفاظت است. حملات نمک و افزایش رطوبت تهدیدی برای مصالح ساختمانی و بناهای تاریخی، به خصوص دیوارهای باربر از جنس سنگ، خشت، آجر و ملات به حساب می آید که در وهله ی اول باعث بدمنظر شدن فضای داخلی و خارجی آنها می گردد و درصورتی که بدون درمان رها شود، ممکن است ساختار آن ها را تخریب نماید. در حقیقت تبلور، یک عارضه ی مخرب است که اغلب بر روی سطوح یا زیر لایه های سطحی ظاهر شده و عدم چسبندگی، ورقه ورقه شدن، پوسته شدن و طبله کردن را به همراه دارد. البته مصالحی که در معرض حمله ی نمک قرار گرفته است، به دلیل ساختار شیمیایی نمک های مختلف، تحت تأثیر افزایش رطوبت نیز هستند. معمولاً تمامی آب هایی که در درون مواد و مصالح بناها حضور دارد، مقدار متغیری از نمک های محلول را دارا هستند؛ اما همه ی نمک ها منجر به آسیب نمی شود و فرایند آسیب به میزان انحلال پذیری، جذب رطوبت هوا، حرکت و پویایی نمک و میزان آبگیری بلورهای آن بستگی دارد. نگهداری و مراقبت از آثار و بناهای تاریخی در برابر شوره زنی و گسترش نمک ها و تحقق حفاظت پیشگیرانه، مستلزم رفتارشناسی فیزیکی و شیمیایی نمک های مختلف است. بر همین اساس این پژوهش سعی دارد با مطالعه بر روی ساختار و منشأ نمک های شایع در بناهای تاریخی، متداول ترین تخریب های حاصل از حضور این عوامل آسیب رسان را بررسی نماید. ضرورت توجه جدی به موضوع فوق، تأثیر مستقیمی در انتخاب بهترین رویکرد در جهت مدیریت و کنترل پدیده ی شوره زنی و کاهش روند فرسایشی ناشی از نمک های محلول در آثار و بناهای تاریخی خواهد داشت.
رخداد زمین لغزش دلا و احداث کانال باستانی پل نگین: نمونه ای از تأثیر دوسویه محیط و انسان در ارتفاعات شیمبار (اندی کا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
81 - 94
حوزههای تخصصی:
دوران پرتلاطم حیات انسان در محیط جغرافیایی پیرامون همواره با چالش ها و تهدیدها و فرصت هایی همراه بوده که اساس زندگی او را بنیان نهاده است. در گذر از این دوران انسان مغلوب و مبهوت همیشگی نبوده است؛ چاره اندیشی و توان فکری انسان گاه به تسخیر طبیعت می انجامید و گاه به تعامل با آن. زاگرس مرکزی با فراز و نشیب های کوهستانی ازجمله مهم ترین کانون های تقابل و تعامل میان محیط و انسان بوده است. رخداد زمین لغزش کوه دلا و احداث کانال باستانی پل، نگین نمونه ای از این تقابل و تعامل است که در ارتفاعات شیمبار واقع در شمال خوزستان به وقوع پیوسته است. رخداد زمین لغزش دلا در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار و پیامد آن تشکیل دریاچه سدی شیمبار، سبب تغییرات محیطی سه مرحله ای در منطقه شد. متعاقب این تغییرات، مشکلاتی برای جوامع انسانی این محدوده به وجود آمد که مهم ترین آنها مسدود شدن تنها راه ارتباطی منطقه بود. مسدود شدن راه ارتباطی باعث گردید تا جوامع انسانی برای خروج از این وضعیت، راه حلی بیندیشند. این راه حل منجر به حفر کانالی باستانی پل نگین گردید که سبب کاهش سطح آب دریاچه (مرحله سوم تغییرات) و باز شدن مسیر تردد شد. این وقایع که در یک سوی آن (رخداد زمین لغزش دلا و تشکیل دریاچه شیمبار) غلبه محیط بر انسان و در سوی دیگر (حفر کانال و بازنمودن مسیر تردد) غلبه انسان بر محیط نمایان است، نمونه بارزی از تأثیرات دوسویه میان محیط و انسان را در گستره کوهستانی زاگرس به اثبات رسانید.
تأثیر جدایی فقه و اخلاق در ضعف فرهنگ اخلاقی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق در هندسه تمدن اسلام بسان ریشه ای است که ساقه و پایه بقیه معارف دینی، یعنی فقه و عقاید را فراهم می آورد. فقه ورزی نیز که با نوعی وسعت فهم و درک عمیق و ماهرانه در مجموعه معارف دین و با هدف مدیریت حیات طیبه انسان و راهبری و هدایت او انجام می گرفت، به تدریج در احکام عملی و رفتارهای ظاهری انحصار پیدا کرد و در شریعت و تشخیص حلال و حرام و ادای تکلیف در خصوص ظواهر رفتاری ویژه گشت و رفته رفته دانش مستقلی به اسم علم فقه را تأسیس نمود که با بیرون راندن صفات و بر محور فعل مکلف متکفل احکام آن گردید. به نظر می رسد فرهنگ و ارزش های اخلاقی اگر بخواهد سهم لازم و موقعیت واقعی خود را در نظام معرفتی و سبد علوم اسلامی و مدیریت فرهنگی و تولیت جامعه متمدن دینی بازیابد، بازشناسی عوامل این آسیب و آفت شناسی موانع درون دینی آن ضرورت دارد؛ عواملی چون تنزل از جایگاه اصلی به رتبه زائد و زینتی و انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری که خاستگاه تاریخی جدایی دستگاه فقه از اخلاق می باشد.
معرفی و تبیین ماهیت نویافته های معماری سنگ چین در جنوب شرق ایران؛ بررسی شواهدی از مناطق کوه پایه ای جیرفت و حوضه هلیل رود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
37 - 54
حوزههای تخصصی:
در برخی از بررسی های باستان شناسی که در ار تفاعات و مناطق کوه پایه ای جیرفت و به طور کل حوضه هلیل رود انجام شده است، گونه ای فضای معماری سنگ چین با پلان های مدور، بیضی و چهارضلعی شناسایی شده که در خصوص آن هنوز مطالعه ای تخصصی صورت نگرفته است. تنها گونه مشابه آن که از جنوب شرق ایران گزارش شده یک نمونه فضای معماری است که از کاوش های نجات بخشی سد هنزاف در شهرستان بافت بدست آمده است. در مقاله حاضر، بر اساس مقایسه گونه شناختی سفال هایی که از محدوده این فضاهای معماری بدست آمده است و همچنین، تشخیص نحوه ارتباط آن ها با این فضاها، استفاده از چنین فضای معماری در هزاره چهارم پ.م تأیید و احتمال تداوم آن در طول هزاره سوم پ.م نیز مطرح می شود. جهت تحلیل و تبیین ماهیت معماری یادشده تلاش می شود با استفاده از رویکرد باستان مردم شناختی انواع معماری سنگ چین کوچ نشینان امروزی جیرفت که دارای همانندی فراوانی با معماری پیش از تاریخی هستند گونه بندی شده و بر اساس این شباهت ها مورد مطالعه قرار گیرند. با وجود این که به علت کمبود مدارک باستان شناختی نمی توان به طور یقین کارکرد هر یک از انواع معماری پیش از تاریخی در محوطه های مختلف حوضه هلیل رود را مشخص نمود، اما الگوهای قوم نگاری تهیه شده از معماری امروزی کوچ نشینان جیرفت کمک فراوانی به بازسازی ساختاری برخی فضاهای معماری سنگ چین در محوطه های پیش از تاریخی می نماید. این بازسازی حاکی از تداوم معماری سنگ چین دوران پیش از تاریخی تا دوران اخیر در منطقه جیرفت است. نمونه بسیار شاخصی از این تداوم فضای معماری امروزی به نام گُمَه است.
بررسی سیر تطور کاربرد مفهوم «ظل الله» در دوره میانه تاریخ ایران بر اساس منابع تاریخ نویسی و اندرزنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تطور کاربرد «ظل الله» برای سلاطین ایران دورة میانه و تبیین کاربست آن در منابع تاریخ نویسی و اندرزنامه ای است؛ و در آن تلاش می شود به این پرسش ها پاسخ داده شود که سیر تاریخی کاربرد مفهوم «ظل الله» در منابع تاریخی و اندرزنامه ای چگونه بوده؟ و از چه دوره ای به عنوان لقب سلاطین به کار رفته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که «ظل الله» نخست در منابع تاریخی در وصف خلفا و از سدة پنجم به بعد به طور محدود، در توصیف برخی سلاطین و نه به عنوان لقب، به کار رفته است. اطلاق آن در اوایل دورة میانه به رعایت شرایطی از جمله عدالت و اقتدار مشروط بوده و به تدریج، شرایطِ اطلاق حذف شده است و حاکمان، اعم از عادل و ظالم، با توجیهاتی بدیع به این عنوان ملقب شدند. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد سیر انتقال این لقب از خلفا به سلاطین، در منابع تاریخ نویسی، پیش از اندرزنامه ها آغاز شده است؛ اما پس از نصیحه الملوک غزالی، برخی اندرزنامه ها نیز با توجیهات گوناگون، در محکم کردن پایه های نظام «ظل اللهی» سلطانی نقش مهمی ایفا کردند.
پژوهشی مقدماتی بر سیمای اقتصادی کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بر اساس شواهد باستان شناختی و منابع تاریخی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
103 - 122
حوزههای تخصصی:
منابع تاریخی و داده های باستان شناسی سهم مهمی در روشن نمودن اوضاع اقتصادی یک منطقه در دوران باستان دارند. امروزه جایگاه اقتصادی منطقه کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بدلیل شمار اندک پژوهش های تاریخی و باستان شناسی کمتر شناخته شده است. بررسی اوضاع اقتصادی منطقه کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد و تأثیر موقعیت جغرافیایی و طبیعی بر معیشت ساکنین آن در دوران اسلامی مهمترین هدف این پژوهش است. نتایج این پژوهش با بهره بردن از داده های بررسی های باستان شناختی و منابع نوشتاری کهن بدست آمده است. پژوهش حاضر به زیست بوم و سیستم معیشتی کوچ نشینان، شهرها به عنوان مراکز تجاری و راههای درون و برون منطقه ای به عنوان زیربنای توسعه تجارت و رونق اقتصادی این منطقه پرداخته است کهگیلویه و بویراحمد بدلیل تنوع آب و هوایی، کوهستانی بودن، رودخانه های متعدد و پوشش گیاهی متنوع، شرایط مساعدی را برای زندگی کوچ نشینی در طول تاریخ فراهم آورده است. شیوه معیشتی کوچ نشینی مردمان این منطقه طی سده های متأخر اسلامی، عمدتا مبتنی بر دامداری بوده است که افزون بر خودبسندگی در تأمین نیازهای ضروری، منجر به عرضه محصولات به شهرهای بهبهان اردکان شهرضا بنادر دیلم و گناوه و واردات برخی از نیازها از این شهرها می شد. بر اساس منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، این منطقه در دوران اسلامی شاهد پیدایش و رونق شهرهایی چون زیز، گنبد ملغان و دهدشت و دو مسیر برون منطقه ای خوزستان به فارس و خوزستان به اصفهان بوده است زیست بوم غنی نیز اهمیت راه های برون منطقه ای و شهرهای آن را دو چندان کرده بود، به طوری که محصولات این منطقه علاوه بر شهرهای همجوار به کشورهای دوردست نیز فرستاده می شد.
مطالعه تطبیقی نقاشی های کوه خواجه با نقوش دیواری شهر دورااروپوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
محوطه کوه خواجه در سیستان و شهر دورا اروپوس در سوریه امروزی، محوطه هایی شاخص در زمینه هنر نگارگری در دوران اشکانی به شمار می روند؛ با توجه به اینکه هنر نگارگری این دوره برای نخستین بار در این دو محوطه دیده می شود، این پرسش مطرح است که چه ارتباطی میان سبک هنری و نقش مایه های به کار رفته در این دو محوطه دیده می شود؟ هدف این پژوهش مقایسه تطبیقی نقوش دیواری کوه خواجه و نقاشی های شهر دورا اروپوس بوده و تمر آن، بیشتر بر روشهای هنری نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در نقاشی های دیواری هر دو محوطه است. این پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی - تطبیقی تکنیک های به کار رفته در نقاشی دیواری، نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در دو محوطه را با یکدیگر مقایسه کرده و همچنین جهت یافتن سرچشمه هنری آنها سایر آثار باستان شناختی اشکانی و پیش از آن را نیز مورد مطالعه قرار داده و در نهایت، با تحلیل مفاهیم مرتبط، به جمع بندی مطالب پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد که باوجود تفاوت هایی به ویژه در انتخاب شخصیت ها و مضامین مذهبی در نقاشی های دورا ارپوس که متأثر از مفاهیم روم شرقی (بیزانس) است، نقاشی های هر دو محوطه در شیوه های هنری همچون تصاویر تمام رخ دورگیری و ژرف نمایی و در برخی موضوعات نقاشی همچون بهره گیری از کهن الگوه مانند شکار و صحنه بارعام شباهت هایی میان هر دو محوطه دیده می شود که همگی از هنر بومی ایران نشأت گرفته اند.
بررسی تطبیقی طرح و نقش منبر مسجد جامع نایین و منبر مسجد جامع سوریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در صنایع دستی، نقوش همواره جایگاه خاصی داشته اند؛ از آثار منقوش بر سفالینه های تمدن های کهن گرفته تا دست ساخته های امروزین. در این میان، مطالعه تطبیقی نقوش منبرها و روابط بین آنها، علاوه بر شناسایی ارزش این آثار، زمینه ساز پژوهش های دیگر نیز خواهد بود. این پژوهش بر آن است تا چگونگی و میزان ارتباط بین طرح ها و نقوش منبر مسجد جامع نایین و منبر مسجد جامع سوریان را که در قرن هشتم هجری ساخته شده تبیین نماید. این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی تدوین شده و داده ها را با مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری نموده است. یافته های تحقیق نشان می دهد ساختار کلی طراحی و کتیبه دو منبر از الگویی واحد پیروی می کنند و از نظر طرح و نقش اسلیمی، ختایی و هندسی دارای یک قالب مشترک هستند اما به لحاظ ظرافت طراحی، همسان نیستند که، تفاوت های موجود را باید در شیوه و سبک هنرمندان دانست.