فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای دستیابی به هدف های چندی انجام شد که اصلی ترین آنها عبارت بودند از: شناخت انگیزه های زنان از مشارکت در فعالیت های شغلی- تحصیلی و مشخص کردن سهم هر یک از عامل های مؤثر بر تمایل زنان به مشارکت در فعالیت های شغلی و تحصیلی. پرسش اصلی این پژوهش عبارت بود از این که مهم ترین انگیزه های زنان ایرانی از حضور و مشارکت در فعالیت های اجتماعی (در قالب دو متغیر شغل و تحصیل دانشگاهی) چیست؟ پرسشنامه به گونه ی محقق ساخته تهیه و پس از بررسی روایی و اعتبار آن، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر روی 360 نفر در شهر سمنان اجرا شد. یافته ها و نتایج بدست آمده از فرایند این پژوهش در تحلیل نهایی نشان داد که: بیش ترین انگیزه ی زنان مورد بررسی متمرکز بر عامل های اجتماعی و سپس فرهنگی است، به این معنا که زنان مورد مطالعه بیش از هر انگیزه دیگری در پی مزایای ناشی از این دو عامل در مشارکت و حضور در عرصه های اجتماعی هستند. هر چند انگیزه های اقتصادی و روان شناختی آن ها برای اشتغال و ادامه ی تحصیل دارای نقشی مهم و اثرگذار بوده است، چنان که اشتغال و تحصیل را به منزله ی پشتوانه ای برای تمکن یا استقلال مالی خود قلمداد کرده و در جستجوی تحرک اجتماعی و صعود به مراتب بالاتر سلسله مراتب و پایگاه اجتماعی و اقتصادی هستند، اما باید گفت زنان با تحصیلات دانشگاهی، در ورود به نظام آموزش عالی و اشتغال، برخورداری بیش تر از حقوق فردی، خانوادگی، اجتماعی و حرفه ای را متاثر از علل اجتماعی جستجو می کنند. همچنین با برقراری ارتباط اجتماعی با دنیای پیرامون، در پی امکان های بیش تر در این ارتباطات برای اموری همچون ازدواج یا گزینش همسری مطلوب و مناسب هستند
نقش ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی بر رضایت شغلی کارکنان متاهل بنیاد شهید وامورایثارگران شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن و اقتصاد اشتغال
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده زن در خانواده
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن در سطح ملی و جهانی زن در ایران
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان آسیب شناسی مسایل زنان آسیب شناسی خانوادگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
این پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی بر رضایت شغلی کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر شیراز که در مورد 112 نفر کارمند رسمی، از راه نمونه گیری تصادفی ساده انجام گرفته است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی رضایت شغلی، پرسشنامه ی پنج عاملی ویژگی های شخصیتی(نئو اف اف آی) و پرسشنامه ی رضایت زناشویی (انریچ) بود. تجزیه و تحلیل آماری پژوهش از روش تحلیل رگرسیون، آزمون آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون انجام گرفت و نشان داد که ویژگی های شخصیتی دارای قدرت پیش بینی کنندگی رضایت شغلی در جامعه ی مورد پژوهش بوده، ولی رضایت زناشویی رابطه ای معنادار با رضایت شغلی نداشت. ابعاد شخصیتی نئو اف اف آی: شامل متغیرهای روان نژندی، انعطاف پذیری و با وجدان بودن، قدرت پیش بینی کنندگی رضایت شغلی را دارند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی رابطه ای معنادار با رضایت زناشویی دارند؛ هم-چنین، جنسیت کارکنان نمی تواند رابطه ای معنادار با رضایت شغلی و رضایت زناشویی داشته باشد. با توجه به نتایج بدست آمده، توجه و دقت بیش تر در خصوص ویژگی های شخصیتی افراد برای استخدام مناسب و شایسته و هم چنین، انتصاب آن ها در پست های اداری، با توجه به ویژگی های شخصیتی آن ها و تشکیل کارگروههایی جهت بالا بردن رضایت شغلی در این زمینه احساس می شود.
رابطه ی بین سبک های فرزند پروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در زنان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین سبک فرزند پروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در دانشجویان زن متاهل انجام گرفت. جامعه ی مورد مطالعه ی پژوهش دانشجویان زن متاهل دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 88-89 بودند که نمونه ی مورد نظر شامل 120 دانشجوی متاهل بود که به گونه ی در دسترس از این جامعه انتخاب گردیدند و. ابزارهای پژوهش بین آن ها توزیع گردید و تکمیل شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اقتدار والدینی (فرم پدر و فرم مادر)، سبک دلبستگی و تعهد زناشویی است. برای تحلیل داده های بدست آمده از پژوهش از روش همبستگی استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک فرزندپروری و دلبستگی به صورت کلی رابطه وجود دارد به این ترتیب فرضیه ی نخست تایید گردید. هم چنین، نتایج حاکی از این بود که به صورت کلی بین سبک دلبستگی و تعهد زناشویی رابطه ی معنادار وجود ندارد بنابراین، فرضیه ی دوم به صورت کلی رد شد. هم چنین، بین سبک فرزند پروری و تعهد زناشویی به صورت کلی رابطه-ی معنادار یافت گردید و از این رو، فرضیه ی سوم پژوهش تایید گردید.
رابطه سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی با اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی با اضطراب دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر شیراز بود. بدین منظور، 380 نفر ( 230 دختر و 150 پسر ) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ویژگی های شخصیت نئو، سبک های دلبستگی و اضطراب بک را تکمیل کردند. برای بررسی و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تی تست و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که سبک دلبستگی اضطرابی با اضطراب رابطه ای مثبت و معنادار دارد و در مورد ویژگی های شخصیتی، بین روان رنجوری و اضطراب رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین برونگرایی، مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری و اضطراب رابطه معنادار منفی وجود دارد. تنها سبک دلبستگی اضطرابی توان پیش بینی کنندگی اضطراب را داشت و از بین مولفه-های ویژگی شخصیتی، روان رنجوری، توان پیش بینی اضطراب دختران و روان رنجوری و مسئولیت پذیری توان پیش بینی اضطراب پسران را داشت. هم چنین، دختران نسبت به پسران اضطراب بیش تری را نشان دادند.
معرفی و نقد کتاب;تمکین بانو، ریاست شوهر
منبع:
حوراء سال ۱۳۸۲ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
حوزه مباحث زنان در سالهای اخیر شاهد آثار مکتوب متعددی بوده است. غنای علمی این آثار، عیارهای متفاوتی داشته است. صفحه معرفی و نقد کتاب تلاش میکند از میان آثار متعدد منتشره، آثاری را که از غنا و فربهی بیشتری برخوردارند، انتخاب کرده و به معرفی و نقد چارچوبهای محتوایی آن بپردازد. تمکین بانو، ریاست شوهر، به خامه «غلامرضا صدیق اورعی» با دو رویکرد حقوقی و جامعه شناختی به بررسی دو نقش همسری(بانو و شوهر بودن) در سازمان خانواده میپردازد
زنان و حق تصدی مناصب عمومی
حوزههای تخصصی:
حق برابر تمامى افراد (اعم از زن و مرد) در مشارکت سیاسى و از جمله «حق تصدى مناصب عمومى در تمام سطوح حکومتى»، جزء آن دسته از حقوق شهروندى است که در بند «ب» ماده 7 «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله با طرح این سؤال که آیا از منظر فقه امامیه حق تصدى مناصبى همچون مرجعیت، رهبرى، قضاوت و ریاست جمهورى براى زنان وجود دارد یا خیر، ضمن طرح دیدگاه هاى فقهى، ادله موافقان و مخالفان مورد نقد و بررسى قرار گرفته و در پایان این نتیجه به دست آمده است که بر خلاف نظر مشهور، دلیل قاطع و خدشه ناپذیرى بر انحصار این گونه مناصب براى مردان وجود ندارد. البته على رغم اثبات نظریه جواز تصدى مناصب عمومى براى زنان از نظر فقهى، باید گفت: با توجه به نقش مهم تربیتى زن در نهاد خانواده از منظر اسلام، تصدى این مناصب گرچه براى زن جایز است ولى براى او مناسب نیست; با تاکید بر این نکته که مناسب نبودن غیر از ممنوعیت و حرمت تصدى مى باشد.
بررسی تفاوت های جنسیتی در انگیزه های خرید الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرید مایحتاج زندگی، امری نیازمند صرف وقت و انرژی است. پژوهش ها نشان می دهد «انگیزه های خرید»، به عنوان عامل اثرگذار بر رفتار خرید افراد، به سه گروه انگیزه های کاربردی، احساسی - اجتماعی، و هویتی دسته بندی می شود و جنسیت، یکی از سازه هایی است که می تواند بر متفاوت بودن میزان اهمیت عوامل یاد شده در افراد مختلف تاثیر گذارد.
این پژوهش با مطرح کردن هفت فرضیه و یک سوال فرعی، به بررسی رابطه عامل جنسیت با انگیزه های خرید، جذابیت های ظاهری سایت، و نوع کالا پرداخته و انگیزه های کاربردی را، به عنوان تسهیل کننده، و انگیزه های احساسی - اجتماعی را، به عنوان عامل مانع در خرید الکترونیک، مورد آزمون قرار داده است. روش پژوهش شامل دو بخش کیفی و کمی است و جامعه آماری، خریداران اینترنتی زن و مرد سایت های ایرانی اند. برای آزمون فرضیه ها نیز، از آزمون های t برای دو گروه مستقل و 2 استفاده شد.
نتایج پژوهش، با پذیرفتن یک فرضیه و رد کردن شش فرضیه دیگر، نشان می دهد که تنها بین انگیزه های احساسی - اجتماعی و جنسیت رابطه ای معنادار وجود دارد و این انگیزه ها برای زنان مهم تر از مردان است. بین جنسیت و انگیزه کاربردی و هویتی، و نیز بین جنسیت و جذابیت های ظاهری سایت و نوع کالا رابطه ای معنادار دیده نشد.
زنان و آینده خانواده
حوزههای تخصصی:
نویسنده در ادامه بحث قسمت نخست، پس از تعریف و تبیین ویژگیهای بارز جنبش فمینیستی و توضیح اولین رکن آن که با عنوان «فردگرایی» از آن یاد شده است، در این بخش از تحلیل خود به بررسی دومین رکن فمینیسم ـ یعنی آزادی جنسی ـ میپردازد. به زعم وی هر چند «آزادی رفتارهای جنسی» که در پرتو اصل نخست ـ یعنی فردگرایی ـ معنا و مفهوم مییابد؛ در ابتدا قلمرویی محدود و مشخص داشت و بسیاری از تحلیلگران و حتی مردم عادی آن را موجه مییافتند، اما به یکباره ابعاد نوینی مییابد که در نهایت به فروپاشی «خانواده» و انحراف فمینیسم در راستای اهداف و اغراض مردانه منجر میشود. شاخص اصلی این بحث را موضوع حقوقی «سقط جنین» شکل میدهد. که در متن زیر ان را پی می گیریم.
بررسی رابطه جامعه پذیری و نگرش دختران به ارزش های سنتی و مدرن در زمینه روابط بین شخصی دو جنس پیش از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با دو هدف بررسی چه گونه گی نگرش دختران جوان به دوستی و معاشرت پیش از ازدواج، و هم چنین بررسی رابطه زمینه های فرهنگی جامعه پذیری با نگرش دختران به دوستی و معاشرت پیش از ازدواج انجام شده است. برای این کار، 360 نفر از دختران دانش جو از دانشگاه های شیراز 253) نفر( و علوم پزشکی شیراز 107) نفر( با میانگین سنی 21.9 سال به شیوه پیمایشی بررسی شدند.
یافته ها نشان داد که نگرش و سوگیری بیش از نیمی از دختران دانش جو 55.6) درصد( به این گونه دوستی ها میانه بوده است. تحلیل های دو متغیره نشان داد که هم بسته گی نگرش دختران به روابط پیش از ازدواج، با متغیرهای اولویت های ارزشی، باورهای دینی، پای بندی به ارزش های دینی، نگرش دوستان، نگرش خانواده، تحصیلات پدر و مادر، دانشگاه محل تحصیل، و برخی ابزارهای رسانه ای، معنادار بوده است؛ در حالی که هم بسته گی آن با زمان حضور در دانشگاه و به کارگیری ابزارهای رسانه ای هم چون روزنامه و مجله معنادار نبوده است. تحلیل چند متغیره نیز نشان داد که تنها سه متغیر پای بندی به ارزش های دینی، نگرش دوستان، و نگرش خانواده، بر روی هم 60.5 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند که در این میان، موثرترین متغیر، پای بند به ارزش های دینی بوده است. به طور کلی، می توان گفت اگر چه دگرگونی های این گستره از روابط، به سوی ارزش های مدرن پیش می رود، اما دختران، هم چنان گذشته، میان ارزش های سنتی و مدرن سرگردان اند.
حیطة حضور حاکمان در عرصة خصوصی خانواده«قسمت دوم»
حوزههای تخصصی:
همانگونه که قبلاً بیان شد در شرع مقدس اسلام کانون خانواده از قداست، حرمت و استقلال خاصی برخوردار است. به طوری که غیر از اعضای خانواده، دیگران اجازة ورود و دخالت در امور آن را ندارند، لذا هر یک از زوجین به عنوان رکن خانواده موظفند فارغ از سایر قوانین عمومی، تمام تلاش خود را در ساماندهی این کانون خصوصی بکار گیرند. اما ممکن است در بعضی محافل خانوادگی به لحاظ برخی مطامع و سودجوئیها، رعایت قانونگرایی و انقیاد در برابر احکام حاصل نگردد و همین موضوع زمینه را برای برخی معضلات و مشکلات در خانواده به وجود آورد که عمدتاً در اینگونه موارد افرادی که از نظر جسمی ضعیفتر و روحیات حساستری دارند، بیشتر مورد آسیب قرار میگیرند. این معضل در قوانین اسلامی به بهترین صورت پاسخ داده شده و در موارد خاص عرصه ای برای ورود حاکمان الهی به حریم خانواده بازگردیده است که به مواردی از قبیل: حضور حاکمان دولتی در عرصة خانواده، تأسیس اصل و دیدگاه بنیادین شریعت در استقلال خانواده، اهرم های اصولی (مانند: مشاوره، تقسیم کار به تناسب توانمندیها) در گردانندگی کانون خانواده، عوامل بازدارندة اعمال حاکمیت دولتمردان در قوانین خانواده (ولایت ولی، قیمومت، حضانت، صلح) حکمیت در شقاق، حدود و دخالت حاکم در عرصه خصوصی، عرصة حضور حاکم درمنازعات حقوقی خانواده، طلاق قضائی، قرآن و مصادیق حضور حاکم در عرصة خانواده، اشاره شد.
رابطة بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه، و آزادگذارانه و کمال گرایی انطباقی (هدف مندی، نظم و سازماندهی، و تلاش برای عالی بودن) و کمال گرایی غیرانطباقی (حساسیت بین فردی، استاندارد های بالا برای دیگران، ادراک فشار از سوی والدین) مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های شهر تهران است. 200 نفر از مادران همراه با فرزندانشان، که در منطقة دو شهر تهران در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کردند، به طور تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. از مادران خواسته شد پرسش نامة شیوه های فرزندپروری والدین (PAG) (Baumrind, 1973) و پرسش نامة کمال گرایی (هیل، 2004) را تکمیل کنند و فرزندان آن ها به پرسش نامة سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) (سینگها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد، هم بستگی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات سازگاری نوجوانان بنا بر شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی شیوه های فرزندپروری نقش تعیین کننده ای در سازگاری عاطفی نوجوانان دارد؛ اما در کیفیت سازگاری اجتماعی گروه نمونة تحقیق عامل تعیین کننده ای به شمار نمی رود. بین میانگین نمرات سازگاری عاطفی دانش آموزان از نظر کمال گرایی غیرانطباقی و انطباقی مادرانشان تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین، محاسبات آماری دربارة هم بستگی در دو بعد کمال گرایی در رابطه با نمرات سازگاری عاطفی، نشان داد که تنها شاخص حساسیت بین ِفردی با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر گروه نمونه هم بستگی معنادار دارد؛ یعنی هرچه حساسیت بین ِفردی زیادتر می شود، ناسازگاری عاطفی هم افزایش می یابد. همچنین، بین نمرات سازگاری اجتماعی دانش آموزان، بنا بر دو بعد کمال گرایی انطباقی و غیرانطباقی مادران، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که بین سازگاری دانش آموزان در دو مولفة نظم و سازماندهی و ادراک فشار از سوی والدین هم بستگی وجود دارد.
خانواده، معروف، مساوات
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار قدرت در خانواده های شهرستان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از علایق رشته ی جامعه شناسی، بررسی ساختار قدرت در خانوده است، که معمولا با توجه به تقسیم کار بین همسران و مشارکت آن ها در تصمیم گیری ها انجام می گیرد. مبانی نظری نشان می دهد که ساختار قدرت، از عوامل عینی و ذهنی مانند نوع و میزان منابع در دسترس همسران، باورها، و نوع شناخت آن ها از تفکیک دو جنس و قدرت و توانایی های ایشان متاثر است.
هدف از این پژوهش، که با استفاده از نظریه منابع و نظریه بوردیو طراحی شده است، بررسی رابطه میان ساختار قدرت در خانواده های کرمان و منابع در دست رس و باورهای جنسیتی است. نمونه پژوهش را 682 نفر از زنان همسردار شهر کرمان و روستاهای پیرامون آن تشکیل می دهند و پژوهش به شیوه پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه پژوهش گر ساخته انجام شده است.
نتایج به دست آمده نشان داد که ساختار قدرت خانوادگی، همان گونه که پیش بینی می شد، به نفع شوهر است و میان ساختار قدرت در خانواده و میزان دست رسی زنان به منابع، نوع باورها، شناخت آن ها از توانایی های زنان و مردان، و برخی عوامل زمینه دیگر، رابطه معنادار وجود دارد.
بررسی عوامل موثر بر احساس امنیت اجتماعی زنان (فراتحلیلی از تحقیقات موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت موضوع احساس امنیت اجتماعی زنان تحقیقات زیادی در چند دهه اخیر در این باره انجام شده است. تعدد و تنوع تحقیقات انجام شده و نتایج متناقض حاصل از آن ها و نداشتن یافته واحد از یک سو، ممکن است، این تصور را ایجاد نماید که انجام این تحقیقات بیهوده و موجب اتلاف هزینه می گردد. بنابراین نیاز به انجام تحقیقات ترکیبی مثل فراتحلیل برای جمع بندی و خلاصه کردن نتایج این تحقیقات در این حوزه احساس می شود. اصلی ترین سؤال این تحقیق این است که مهم ترین عوامل موثر بر احساس امنیت اجتماعی زنان در تحقیقات انجام شده در ایران کدم اند؟ روش: روش تحقیق مقاله حاضر، فراتحلیل می باشد. جامعه آماری تحقیق همه ی مقالات معتبر علمی هستند که در سال های 1380 تا 1393 با موضوع احساس امنیت اجتماعی زنان منتشر شدند. در نهایت 33 مقاله انتخاب و با نرم افزار جامع فراتحلیل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که استفاده از رسانه های جمعی، دینداری و حجاب و پوشش مناسب، به نسبت سایر متغیرها، تأثیر بیشتری بر احساس امنیت اجتماعی زنان در ایران دارد. نتایج اندازه اثر نشان داد که رابطه استفاده از رسانه-های جمعی و احساس امنیت اجتماعی زنان، در مطالعات مرور شده معادل 47/0 مثبت و معنادار می باشد. رابطه دینداری و احساس امنیت اجتماعی زنان، در مطالعات بررسی شده معادل 39/0 مثبت و معنادار می باشد. نتایج اثرات ترکیبی نشان می-دهد که رابطه حجاب و پوشش مناسب و احساس امنیت اجتماعی زنان در مطالعات مرور شده حدود 38/0، مثبت و معنادار بود.
مطالعة جامعه شناختی انگیزه زنان از گرایش به جراحی های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی جامعه شناسانة انگیزة زنان از گرایش به جراحی های زیبایی و سنخ شناسی انواع آن، ذهنیت کنشگران دربارة بدن و شیوه های معنادارکردن چنین موقعیتی به دست افراد، به منظور دخل و تصرف در بدن است. جامعة بررسی شده، زنانی اند که در سال های 1390 تا 1392 در تهران تجربة جراحی های زیبایی داشته اند و همچنین، زنانی را شامل می شود که قصد انجام عمل زیبایی داشته اند. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی و ابزار استفاده شده جهت گردآوری داده ها، مصاحبة نیمه ساخت یافته است. روش نمونه گیری، نظری هدفمند و از نوع گلوله برفی است. تعداد نمونة بررسی شده، 30 نفر از زنان 20-34 ساله اند که با مراجعه به کلینیک های جراحی های زیبایی، میان دوستان و آشنایان و فضای دانشگاهی، از آنان مصاحبه شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، انگیزة زنان از انجام عمل های زیبایی، به دو دستة کلی انگیزه های شخصی (انگیزه های معطوف به خود) و انگیزه های فراشخصی (انگیزه های معطوف به فراخود) طبقه بندی می شود. انگیزه های شخصی در سطح تحلیلی خرد طبقه بندی می شود، انگیزه های فراشخصی بر حسب موقعیت و شرایطی که افراد در آن قرار می گیرند، به دو سطح تحلیلی میانی و کلان طبقه بندی می شود. در سطح میانی، خانواده و شرایط خانوادگی و در سطح کلان، شرایط اجتماعی به منزلة منشاء ایجاد انگیزه برای انجام جراحی زیبایی مؤثر واقع شده اند که بر حسب موقعیت متفاوت اند. بر اساس مدل تحلیلی مذکور، به تحلیل ذهنیت افراد از خود و شیوة تأثیرگذاری عوامل سطوح فرافردی کنشگران درخصوص جراحی زیبایی پرداخته شده است.
بررسی زمینه های خشونت (علیه زنان) در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های خشونت (علیه زنان) در خانواده است. این پژوهش بر اساس دیدگاه های یادگیری اجتماعی، نظریه منابع ارزشمند و نظریه جامعه پذیری نقش جنسی بر روی نمونه ای 400 نفری از زنان متأهل شهر جیرفت، میزان خشونت علیه زنان را در خانواده -هایشان مورد مطالعه قرار داده است. برای جمع- آوری اطلاعات از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمد.
نتایج نشان دهنده آن است که متغیر های سرمایه اجتماعی، نوع رابطه جنسی، میزان رضایت جنسی شوهر از پاسخگو، آگاهی پاسخگو از حقوق خودش و تحصیلات شوهر پاسخگو به ترتیب توانسته اند 6/78 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
نقادی و بازسازی نظریه سارا لانگه درباره شاخص های توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله «توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار» از زاویه ترمیم و اصلاحِ شاخص های معطوف به ارزیابی عملکرد نهادهایی که موظف به توانمندسازی هستند، مطالعه شده است. در همین راستا «نظریه سارا لانگه» به سبب اینکه «غنی تر» و «شناخته شده تر» از سایر نظریه هاست، انتخاب گردیده و پس از «توصیف» شاخص هایی که در آن مطرح شده، مورد «نقادی» قرار گرفته است؛ به گونه ای که نگارندگان کوشیده اند تا براساس تجربه ها و مشاهدات شغلی خویش از خلأ و نیازهای زنانِ سرپرستِ خانوار در جامعه کنونیِ ایران، «نقص ها» و «کژی ها»ی شاخص های مندرج در این نظریه را بیابند. در مرحله بعدی، از نظریه لانگه عبور شده تا از متن این مباحث سلبی و ایجابی، شاخص هایی «کارآمد» و «بومی» برای سنجش عملکرد نهادهای حامی، طراحی و تعریف شوند. این مرحله را، هم می توان «بازسازی نظریه لانگه» قلمداد کرد، و هم می توان آن را «شاخص سازی مستقل و متفاوت» شمرد که البته تا حدّی در امتداد نظریه لانگه است. این شاخص ها در مقایسه با شاخص های لانگه، از لحاظ ضریب جامعیت، «چندبُعدی نگر» هستند، و از لحاظ انطباق با شرایط خاصِ فرهنگیِ ما، «بومی» و «محلّی» به شمار می آیند. داده های این مقاله با تکیه بر روش های «تحلیل اسنادی» و «مشاهده مستقیم» گردآوری شده اند، و آنگاه شاخص های موجود مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت شاخص های مطلوب ارائه شده است. بدین ترتیب، مفهوم توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به پنج بُعد تقسیم و سپس برای هر بُعد، تعدای شاخصِ عینی و عملیاتی تعیین شده است.
تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقا شغلی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: امروزه شواهد و تحقیقات نشان می دهد که با وجود افزایش نسبت زنان تحصیل کرده در بازار کار، پیشرفت آنان در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. از آن جا که بر اساس منابع نظری و پژوهشی، سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر ارتقا شغلی است و زنان به سبب عوامل اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با مردان از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردارند، در این پژوهش تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقا شغلی زنان مورد مطالعه قرار گرفته است. داده های میدانی از طریق پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. بر اساس یافته ها، شانس ارتقا شغلی زنان دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا، بیشتر از سایر زنان بوده و زنان مدیر عمدتا از پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا و از خانواده هایی با ساختار دموکراتیک و مشارکتی برخاسته اند؛ درحالی که زنان غیرمدیر در بیشتر موارد در خانواده هایی با ساختار تساهل گرا یا اقتدارگرا تربیت شده اند. همچنین میزان سرمایه اجتماعی (مشارکت، روابط و اعتماد اجتماعی) زنان دارای پست های مدیریتی، بیشتر از سایر زنان بوده و ترکیب و ساختار آن نیز با سایر زنان تفاوت دارد. روابط اجتماعی زنان در مشاغل غیر مدیریتی غالبا به خویشان و همسایگان و افراد خودی ختم می شود، درحالی که روابط اجتماعی زنان دارای مناصب مدیریتی از افراد فامیل فراتر رفته و همکاران و دوستان را نیز دربرمی گیرد. در نتیجه آن ها را از اطلاعات و حمایت های متنوع و متعدد و امتیازات اجتماعی بیشتری برخوردار می سازد
نگرشی بر مشارکت زنان در عرصه علم و تکنولوژی در جهان
حوزههای تخصصی:
قرن حاضر، قرنی است که در آن نقش علم و تکنولوژی به طور روزافزونی در تمام جنبه های زندگی تجلی یافته است. باور عمومی بر این است که علم و تکنولوژی پاسخگوی بسیاری از مشکلات جهانی خواهد بود و نقش آن برای رفاه زندگی بشر بسیار حیاتی است. در این میان نقش نیمی از جمعیت جهان، یعنی زنان، در این فرآیند چندان روشن نیست. هر چند انتظارمی رود تکنولوژی ابزاری برای افزایش و تقویت مشارکت اجتماعی زنان باشد. در همه جای جهان، زنان عموماً، حضور قاطعی در عرصه های علم و تکنولوژی ندارند. از جمله دلایل این موضوع، اول دیدگاه خود زنان درباره ی نقش و عملکردشان در جامعه و دوم، انتظارات جامعه از مشارکت آنان است. در بخش آموزشی، گرچه بخش مهمی از دانشجویان در سطح کارشناسی را در بسیاری از کشورهای جهان زنان تشکیل می دهند، اما شواهد حاکی است که به مرور در سطوح بالاتر، تعداد زنان کم و کمترشده و در سطوح بالای علمی تعداد آن ها بسیار اندک می شود. به گونه ای که هر چه به سطوح بالاتر علمی نزدیک شویم از تعداد زنان کاسته می شود. افزون بر این، تفاوت های جنسیتی در انتخاب رشته های تحصیلی نیز مشاهده می شود. زنان بیشتر به سراغ رشته های هنری و علوم اجتماعی می روند و کمتر در رشته های علوم طبیعی و مهندسی وارد می شوند. در صنعت عمدتاً زنان به سمت مشاغلی که تاکید بر نیروی فیزیکی دارد گرایش دارند و کمتر به سراغ مشاغلی که بر مهارت های فنی و فکر خلاق متکی است می روند. این مقاله به بررسی ادبیات موجود در این زمینه می پردازد و نشان می دهد که چگونه نقش زنان در کاربرد و پیشبرد علم و تکنولوژی می تواند به بهبود وضعیت جامعه بیانجامد. همچنین این مقاله درصدد است نشان دهد که چگونه علم و تکنولوژی می تواند برموقعیت زنان اثرگذارد.